مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
علم اخلاق
حوزه های تخصصی:
چکیده
نگاهی گذرا به تاریخ عقاید اقتصادی نشان میدهد که دانش اقتصاد در بستر اخلاق رشد کرده و تا مدّتها یکی از اقسام حکمت عملی (یا دانشهای عملی Practical Sciences) قلمداد میشده است؛ اما به علل گوناگون از جمله پیشرفت چشمگیر علوم طبیعی و برترییافتن روش تجربی و نیز اتخاذ روششناسی پوزیتیویستی در علم اقتصاد، رفته رفته دانش اقتصاد از دغدغهها و مسائل اخلاقی جدا میشود.
بخش اوّل این مقاله مروری کوتاه بر پیوند علم اقتصاد و فلسفه اخلاق تا پیش از آدام اسمیت و اشارهای به این نکته است که اقتصاد در سنت ارسطویی، بخشی از حوزة مطالعاتی گستردهتری بوده، اخلاق و سیاست را نیز در بر میگرفته است. این تقسیمبندی و نگرش به اقتصاد در قرون وسطا نیز استمرار مییابد.
بخش دوم مقاله به بررسی اقتصاد از دیدگاه آدام اسمیت میپردازد. اگرچه بیشتر صاحبنظران مدعیاند که علم اقتصاد جدید را اسمیت و کتاب تأثیرگذار او، ثروت ملل، بنیانگذاری کرده است، در واقع باید گفت: این تفسیری است که علاقهمندان اقتصاد اثباتی از آرای اسمیت عرضه میکنند و او را مبدع اقتصاد جدید برمیشمارند. دقتها و بازکاویهای جدید در آثار اسمیت نشان میدهد نگرشی که وی به دانش اقتصاد داشته است با تعاریفی که امروزه از اقتصاد میشود، بسیار متفاوت است.
در بخش سوم مقاله که دورة زمانی پس از اسمیت تا 1900 را در برمیگیرد، با مروری بر دیدگاههای مالتوس، ریکاردو، استوارت میل، مارشال و ... نشان داده شده است که اگرچه بخشهای فنی اقتصاد را بهطور قابل ملاحظهای این دانشمندان توسعه دادهاند، عموم آنان همچنان اقتصاد را دانشی میدانستهاند که در خدمت اهداف اخلاقی است.
بخش چهارم مقاله نیز به افول دیدگاه اخلاقی و تسلط دیدگاه اثباتی بر اقتصاد میپردازد.
پایه های نظری اخلاق کارگزاران
حوزه های تخصصی:
امام خمینی(س) اندیشمندی بزرگ و مردی متخلق به اخلاق است که با توجه به آموزههای اسلامی تلاش نموده است تا در عین پذیرش و احترام به قواعد و ساختار حقوقی جهت کنترل قدرت، قدمی بس والاتر بردارد و راهی به سوی تکامل درونی زمامداران بازگشاید تا از طریق آن، هم زمامداران راه سعادت طی کنند و هم ریشه قدرتطلبی و فزونیخواهی و سوء استفاده از قدرت خشکیده شود.
نویسنده در فصل اول با تعریف واژههای «اخلاق» و «علم اخلاق» و «اخلاق کارگزاران» اهمیت بررسی اخلاق زمامداران را در تأثیر مستقیم تصمیمات هیأت حاکمه بر سرنوشت آحاد مردم جامعه و فسادانگیز بودن قدرت و کافی نبودن تحدید حقوقی قدرت برای جلوگیری از انحطاط صاحبان قدرت میداند.
وی در فصل دوم مقاله خود پایههای عمومی اخلاق زمامداران را بر شناخت «ماهیت انسان» و «کمالپذیری و کمالخواهی انسان» و تبیین «دنیاشناسی» و «حب دنیا» استوار میکند و مینویسد: چون انسان به حسب فطرت اصلی عاشق کمال مطلق است، اگر در افکار و کردار بشر نیک بنگریم، خواهیم دید که در تمام حرکات و سکنات و زحمات و جدیتهای طاقتفرسا، محرک اصلی عشق به کمال است و برای اینکه انسان در یافتن مصداق کمال دچار اشتباه نشود باید دنیا را بشناسد و از حب نفس غافل نشود.
نویسنده در فصل سوم پایههای اختصاصی اخلاق کارگزاران را مورد بررسی قرار میدهد و مینویسد: در میان عناصر اساسی تشکیلدهنده دولت قدرت سیاسی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و چون قدرت، نیروی سرکشی است که اگر رها شود، طغیان میکند و صاحبش را به فساد میکشاند و جهانی را تباه میسازد، یا باید از قدرت چشم پوشید و خط قرمزی بیان حکومت و اخلاق کشید و یا با پذیرش قدرت به مهار آن پرداخت، نگارنده بر این باور است که امام خمینی(س) راه نجات را در چشمپوشی از زمامداری نمیبیند بلکه تلاش میکند تا با بیان ماهیت قدرت و ذکر عوارض آن و با تربیت اخلاقی، قتل را بر مرکب قدرت سوار کند.
نویسنده در پایان، ریشه قدرتطلبی را در فطرت کمالجویی انسان دانسته راه مهار قدرت را شناخت ماهیت حکومت که به خودی خود ارزش ندارد بلکه ارزش آن در پیاده کردن اهداف الهی است و وظیفهانگاری حکومت و تلاش برای خدمت به مردم و حقمداری توأم با مهربانی معرفی میکند.
نقش احساس قدردانی در رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«قدردانی»، از منظر دین، اخلاق، و روان شناسی، منزلت والایی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه قدردانی با معنویت و شخصیت، و نقش آن در رضایت از زندگی انجام شد. 105 دانشجو از دانشگاه تهران و مؤسسه امام خمینی€ به پرسش نامه های ذیل پاسخ دادند: «مقیاس خود ارزیابی معنویت»، «پرسش نامه قدردانی»، «مقیاس قدردانی»، «مقیاس کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیت»، و «مقیاس رضایت از زندگی». داده ها با شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، و رگرسیون تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد قدردانی قوی ترین همبستگی را با معنویت و عامل شخصیتی توافق داشت. قدردانی با همه ابعاد شخصیت همبستگی مثبت داشت. این رابطه الگوی متمایزی به دست داد به گونه ای که قدردانی با ابعاد مرتبط با بهزیستی و عملکرد اجتماعی مانند توافق بیشترین ارتباط را داشت. قدردانی با رضایت از زندگی همبسته بود و با کنترل صفات شخصیتی نیز توانست 6 درصد از واریانس رضایت از زندگی را پیش بینی کند. یافته های پژوهش حاضر شالوده دینی ـ اخلاقی قدردانی را نشان داد، و جایگاه آن را در میان عوامل شخصیت روشن ساخت. این پژوهش از این دیدگاه حمایت می کند که قدردانی ارتباط یگانه ای با بهزیستی دارد.
مراتب فضیلت و اخلاق از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم اخلاق علم شناخت ارزش ها و ایجاد دگرگونی در زندگی انسان است به نحوی که زندگی اش توام با فضیلت باشد. علم اخلاق حد واسط میان علم عقاید و علم احکام است و میان این دو نوع معرفت ارتباط برقرار می کند به نحوی که رفتارهای اجتماعی، ظهور اخلاق و عقاید انسان است و خلقیات هر فرد ، ظهور عقاید و آرمان های اوست . علامه طباطبایی اخلاق را دارای مراتب می داند و به سه نوع اخلاق معتقد است یعنی اخلاق عرفی، اخلاق عقلی و اخلاق عرفانی . اخلاق عرفی به عقل اجتماعی متکی است. اخلاق عقلی بر عقل برهانی تکیه دارد و اخلاق عرفانی بر شهود بنا می شود . سیر حیات اخلاقی هر فرد از اخلاق عرفی شروع می شود و می تواند به مرحله اخلاق عقلی و عرفانی ارتقاء پیدا کند . این سه مرتبه از اخلاق درجات متفاوت از یک حقیقت واحدند و با یکدیگر قابل جمع اند و نسبت به هم در حکم ظاهر و باطن اند.
درمان در نظام اخلاقی ملّّامهدی نراقی؛ رویکردی شناختی- رفتاری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آرای دانشمندان اسلامی درباره ی توصیف، علّت شناسی و شیوه های اصلاح صفات و رفتارهای نابهنجار، در علم اخلاق گرد آمده است. از آثار برجسته در این علم، جامع السّعادات مرحوم ملّا محمّد مهدی نراقی است. در مقاله ی پیش رو، پس از تبیین جایگاه علم اخلاق، دیدگاه نراقی درباره ی مسأله ی تربیت- طبیعت، و ملاک سلامت را مرور کرده ایم. سپس اصول و شیوهای پیشگیری و درمان او را از نظر گذرانده ایم.
رویکرد او به درمان، شناختی- رفتاری است. به باور او، برای اصلاح صفات و رفتارهای ناپسند،گریزی از همراهی تغییر شناختی با تکلیف رفتاری نیست. الگوبرداری، خودتنبیهی، درمان به ضد، استفاده از خوف و رجا، هدف گذاری کاذب، و برنامه ی مراقبه، از جمله راهکارهای درمانی وی می باشند. برخی از این راهکارها، کم و بیش در روانشناسی بالینی معاصر به کار بسته می شوند. با نگاهی به وجوه تمایز و اشتراک آنها در این دو علم، آنها را قابل کاربرد در روان درمانی های کنونی یافتیم.
علم اخلاق و فلسفة اخلاق؛ تأملی دربارة حوزه های مختلف مطالعات اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد نظری و با هدف تبیین رابطه علم و فلسفه اخلاق تدوین یافته است. پس از بیان ماهیت اخلاق و تعریف علم اخلاق، به بازشناسی حوزه های مختلف مطالعات اخلاقی میپردازد. علاوه بر تبیین دامنه شمول مطالعات فلسفی درباره اخلاق، رابطه میان اخلاق توصیفی، هنجاری و فرا اخلاق مورد بررسی قرار گرفته و سرانجام، الگوهای مختلف درباره نحوه ارتباط و تعامل میان نظریه اخلاقی و اخلاق کاربردی مقایسه و نظریه مختار مطرح می گردد.
تبیین نقش و کارکرد ظواهر کتاب و سنت در اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خُلق ملکه ای است که در سایه آن، نفس کاری را به سادگی و بدون هیچ فکر و اندیشه ای انجام می دهد. برای ترسیم مدل اخلاقی دینی، تجزیه و تحلیل ظهورات ادله نقلی و حجیت آنها لازم است. ادلة نقلی بنا به حکم سیرة عقلا از ظهور برخوردارند. این ظهور نیز به حکم همین سیرة عقلا مطلق است. ازاین رو، تفصیلات اشاره شده در متن قابل التزام نیست. بحث مشهور تسامح ادله سنن نیز در اخلاق عملی جایگاه دارد، ولی در اخلاق نظری نمی توان به آن ملتزم شد. دین نقش های متفاوتی را در نظام اخلاقی ایفا می کند که می توان به نقش توضیح مفهومی، نقش معرفتی، نقش پرورشی، نقش انگیزشی، نقش اجرایی، نقش کاشفیت و نقش تعدیل بخشی اشاره نمود.
تحلیلی انگیزه شناختی از شکاکیت هیوم و تأثیر آن بر شهرت هیوم به الحاد: کوششی برای رفع اتهام شکاکیت از هیوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
123 - 150
حوزه های تخصصی:
همواره میان جاه طلبی های طبیعت گرایانه و داوری های شکاکانه هیوم تناقضی اجتناب ناپذیر وجود دارد. برخی منتقدان معاصر وی به دلیل اینکه پایه های نظام طبیعت گرایانه هیوم، به عنوان ویرانگر دفاع لاهوتی معاصر او، معرفت آدمی را به طبیعت آدمی تخصیص می داد، عنوان شکاک ملحد را به وی منتسب کردند. پس از مرگ هیوم، منتقدانش تفسیر طبیعت گرایانه را بر پیکره نظام فلسفی وی وارد ساختند. ما در این مقاله نخست نشان می دهیم که بلندپروازی های هیوم برای تثبیت علم اخلاق، وی را به سمت طبیعت آدمی سوق داد و پژوهش هایش را در تله شکاکیت گرفتار ساخت. سپس با نگاهی تحلیلی بر اندیشه هیوم و نیز با بررسی آرای منتقدان و مدافعان وی و نمایان ساختن اهداف پنهان وی از طرح شک، درستی یا نادرستی برچسب شکاک یا ملحد الصاقی به وی را بررسی می کنیم. همچنین درنهایت می کوشیم غبار شکاکیت را از چهره نظام طبیعت گرایانه وی بزداییم و نشان دهیم که حتی پژوهش های در معرض شکاکیت وی نیز با پیامدهای انکار وجود خدا در تعارض است. بنا بر یافته های این مقاله، شکاکیت برای هیوم نه ابزاری برای سست ساختن پایه های اندیشه، بلکه پُلی برای رسیدن به هدف است و شایسته است او را یک اخلاق گرای عقلانی بنامیم.
رابطه دوسویه بعثت و مکارم اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۱
123-142
حوزه های تخصصی:
پیامبر اسلام | هدف بعثت را تکمیل مکارم اخلاقی معرفی کرده است که این انحصار، شبهه تعارض آن با اهداف متعدد ذکرشده در قران را موجب شده است. پاسخ به شبهه و اثبات صحت این انحصار و وابستگی مکارم اخلاقی در تحقق خود به بعثت را مقاله حاضر عهده دار است. در این راستا تلاش می شود ضمن بررسی منابع حدیثی و کتب تفسیری و اخلاقی فریقین و پژوهش های انجام یافته در این خصوص، با مشخص کردن جایگاه حدیث مکارم در تعالیم دینی ضمن اثبات صحت انحصار هدف بعثت در اخلاق و ارزیابی سایر اهداف ذکرشده در قران در جهت همین هدف، با دلایل متعددی نیاز اخلاق در تحقق به بعثت را به اثبات رسانیم.
علم اخلاق: تعریف، موضوع و هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق بر اساس معنای اصلی و ریشه لغوی اش مربوط به آن دسته صفاتی می شود که در نفس راسخ و تثبیت شده است، به طوری که صاحب آن صفت بی درنگ کار متناسب و متناظر با آن را انجام می دهد؛ ولی در تعریف اصطلاحی، دانشی است که صفات نفسانی خوب و بد و رفتارهای متناسب با آنها را معرفی می کند و شیوه به دست آوردن صفات خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات بد و کردار ناپسند را نشان می دهد. موضوع این علم از جهت نفس، محدود و از لحاظ صفت، گسترده است و در آن چهار عمومیت ملاحظه می شود. از آنجایی که این دانش، هم به پیراستن و آراستن نفس می پردازد و هم در پی نیکوسازی و زیبا کردن رفتار است هدف علم اخلاق هم در همین راستا معرفی می شود.
چیستی «فلسفه اخلاقی» (در باب امکان و مطلوبیت تأسیس شاخه ای نو در حوزه اخلاق پژوهی فلسفی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
4 - 25
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اخلاق پژوهی، تاکنون شاخه ای مستقل با عنوان «فلسفه اخلاقی» وجود نداشته است. از نظر این نوشتار هم امکان و هم مطلوبیت چنین شاخه ای در کنار دیگر شاخه های مربوط به اخلاق، وجود دارد. تاکنون بیشتر توجه پژوهشگران حوزه اخلاق (در علم اخلاق، فلسفه اخلاق، تاریخ اخلاق و...) بر این بوده است که به نحو فلسفی، تاریخی و... «در اخلاق» بنگرند. در عرصه «فلسفه اخلاقی» تأکید بر این است که به شیوه فلسفی، «با اخلاق» بنگریم؛ یعنی «با اخلاق به حقایق بنگریم و به نحو فلسفی و نظری در باب حقایق تأمل کنیم و به زبان فلسفی آنها را بیان کنیم». در فلسفه اخلاقی، نگاه اخلاقی در افق تأمل و زبان فلسفی قرار می گیرد و از همین روست که می توان آن را «فلسفه اخلاقی»، یعنی «فلسفه ای اخلاقی» یا «فلسفه ای بر مبنای اخلاق» نام نهاد و نه صرف اخلاق یا علم اخلاق. در یک جمع بندی کلی می توان گفت مطالعات اخلاق پژوهی یا به مرتبه پیش از اخلاق (مانند فرااخلاق و اخلاق هنجاری) مربوطند یا به مرتبه خود اخلاق (مانند علم اخلاق، روان شناسی اخلاق و انسان شناسی اخلاق) یا به مرتبه پس از اخلاق (مانند اخلاق کاربردی و حرفه ای) ربط می یابند. فلسفه اخلاقی به مرتبه مطالعات فلسفی و کلی (و نه کاربردی و جزئی) به مرتبه پس از اخلاق مربوط می شود.
تأثیرات متقابل فقه و اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
77 - 106
حوزه های تخصصی:
فقه و اخلاق از زمره علومی اند که با هم قرابت ها و اشتراکات متعددی دارند. همچنین از آغاز پیدایش تاکنون تعاملات و ارتباطاتی با هم داشته اند که با رویکرد های گوناگونی می توان تأثیرات متقابل فقه و اخلاق را بررسی کرد. این مقاله رویکردی توصیه ای دارد یعنی تأثیرات متقابلی که فقه و اخلاق باید بر یکدیگر داشته باشند را بررسی می کند. تأثیراتی که فقه باید بر اخلاق بگذارد این است که فقه مقدمه تشکیل صفات و استدلال های اخلاقی و زمینه ساز فهم حُسن و قبح عملی و... شود و نیز تولید برخی مسائل در فقه و به کارگیری آن ها در اخلاق صورت گیرد. متقابلاً تأثیراتی که اخلاق باید بر فقه بگذارد عبارت اند از: تکامل روش اجتهادی و فقهی و تأمین مقدمات استدلال های فقهی توسط اخلاق، اخلاقی شدن امتثال دستورهای فقهی، به کارگیری آموزه های دیگرِ دین همچون اخلاق، تولید برخی موضوعات توسط اخلاق و به کارگیری آن ها در فقه، ایجاد قواعد فقهی جدید با لحاظ قرار دادنِ اخلاق، جعل احکام شرعی فرعی، ایجاد تغییر در احکام شرعی در زمان وجود تضاد و تزاحم بین فقه و اخلاق و نیز دخالت آموزه های اخلاقی در به وجود آمدن برخی قواعد فقهی (چنان که اسلام سنت جاریه و قوانین موضوعه خود را براساس اخلاق تشریع کرده و به تربیت مردم براساس آن اخلاق فاضله توجه کرده است).
رابطۀ دین و اخلاق (1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ دی ۱۴۰۱ شماره ۳۰۱
5-7
در مباحث گذشته به برخی مباحث مقدماتی درباره ارزش های اخلاقی اشاره شد. ضمن آن مباحث، با استفاده از کتاب و سنت، ویژگی هایی که مناسب با موضوع علم اخلاق بود، مطرح شد. نکته درخور توجه این است که تعریف ما از ارزش اخلاقی، به معنای نادیده گرفتن تعریف سایر دانشمندان، اعم از مسلمان یا غیرمسلمان، از علم اخلاق نیست. طبعاً علوم، متناسب با موضوع و مباحث مطرح در آنها، با یکدیگر تفاوت هایی دارند. دانشمندان برای اینکه مجهولات به معلومات تبدیل شوند، آنها را دسته بندی می کنند و مجموعه مسائل مرتبط با یکدیگر را یک «علم» می نامند. سپس با توجه به گسترده بودن مسائل برخی از علوم، حیثیتی را به موضوع آنها می افزایند و براساس آن حیثیت، علم را به چند باب تقسیم می کنند. اینها قراردادهایی است که از گذشته در علوم مختلف و در بین دانشمندان یونانی وجود داشته و همچنان وجود دارد.
کارکردهای مستقل عقل در علم اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
45 - 64
حوزه های تخصصی:
تحلیل کارکردهای عقل از مسائل مهمی است که سبب رشد اخلاق اسلامی می شود. کارکردهای عقل در اخلاق اسلامی گاهی به نحو ابزاری است که در منابع نقلی کاربرد دارد و گاهی به نحو مستقل است که در احکام و مباحث کلان علم اخلاق استفاده می شود. توجه به کارکردهای عقل زمینه عمق بخشی به مفاهیم و گزاره های اخلاقی را فراهم می کند. هدف پژوهش پیش رو ضرورت به کارگیری عقل در اخلاق اسلامی به نحو مستقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است که برخی از یافته های پژوهش بدین شرح است: عقل دارای نقش های مختلف از جمله تعیین کلیات و فروعات احکام اخلاقی و مسائل کلان علم اخلاق بدین ترتیب است: کشف علل و حِکَم احکام اخلاقی؛ کشف قواعد عام اخلاقی به منظور کشف احکام موارد جزئی؛ تحلیل موضوعات احکام اخلاقی و تشخیص مصادیق موضوعات اخلاقی؛ مشارکت در تنسیق علم اخلاق، تعیین حکم اخلاقی در موارد خلاء حکم.
تفسیری درباره تمایز حد نصاب اخلاق و تربیت اخلاقی از منظر آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
107 - 123
حوزه های تخصصی:
آیت الله مصباح به پیروی از مشهور اندیشمندان، علم اخلاق را دربردارنده تربیت اخلاقی می داند؛ اما در مباحث فلسفه اخلاق، تربیت اخلاقی را از اخلاق تفکیک می کند. ایشان در فلسفه اخلاق، ایمان به خدا و اعتقاد به قیامت را حد نصاب اخلاقی می داند، اما سخاوت غیرمسلمانانی همچون حاتم طائی را نیز دارای ارزش و تخفیف در عذاب قلمداد می کند. باتوجه به اینکه حد نصاب اخلاقی، به شرایط لازم برای وصول به هدف نهایی اخلاق اطلاق می شود، سخاوت حاتم طائی که مؤمن نبوده است نباید ارزش و حد نصاب اخلاقی داشته باشد، پس تخفیف در عذاب او چه توجیهی دارد و چه ارزشی برای سخاوت او می توان در نظر گرفت؟ این تحقیق با تفسیری نو از دیدگاه آیت الله مصباح در پاسخ به این پرسش ها، از تمایز میان علم اخلاق و تربیت اخلاقی استفاده می کند که این دو علم، دست کم در هدف، روش، واقعیت و حد نصاب متمایزند و براساس این تمایز، حد نصاب و ارزش اخلاقی برای اعمال کفار وجود ندارد، اما برخی اعمال کفار امکان دارد حد نصاب و ارزش تربیت اخلاقی را داشته باشد. دیدگاه آیت الله مصباح در تربیت اخلاقی نیاز به تکمیل دارد که این نوشتار حد نصاب تربیت اخلاقی را، در مسیر وصول به قرب الهی بودن می داند و به گونه ای هدف تربیت اخلاقی را تبیین می کند که سخاوت افرادی همچون حاتم طائی به دلیل حُسن فعلی داشتن، حد نصاب و ارزش تربیت اخلاقی را دارا باشد.