مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
موعود
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزه های تخصصی:
بهرغم گذشت بیش از یک دهه از زایش و رویش جهانى شدن(Globaliztion)یا در واقع، پروژة جهانىسازى (Globalism)، هنوز این پدیده در هالهاى از ابهام و تردید قرار دارد. این ابهامها و تردیدها، پرسشهایی را برمى انگیزد؛ از جمله، جهانى شدن یا جهانى سازى به چه معنا است؟ و تاریخ پیدایى اصطلاح جهانى شدن یا جهانى سازى و سابقة رویکرد به آن کدام است؟ آیا در اسلام میل به جهانى شدن وجود دارد؟در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا جهانی شدن اسلامى قابل اثبات است؟ مبانى، ویژگىها، ساختار و ابزارهاى جهانى شدن اسلامى چیست؟ البتّه به بخشى از این پرسشها، پاسخهایى کم و بیش داده شده است؛ امّا به علّت تنوّع و تعدّد این پاسخها، ابهامها و اشکالات جدیدی مطرح شدهاند؛ بنابراین، هر تلاشى در این باره، براى ارائة یک نتیجه فاصلهگیری روشن مىتواند به رفع ابهامهاى پیشین مدد رساند؛ هدفى که این مقاله در پى آن است.
براى دستیابى به پاسخ اقناع کننده در بارة هر یک از پرسشها و ابهامهای پیشگفته، فرضیات و حدسیات ذیل قابل طرح است:
1. خاستگاه و زادگاه واژة جهانى شدن در غرب است؛ ولى مهمترین زادگاه پدیده و نه واژة جهانى شدن، در اسلام است؛
2. فقط اسلام، توانایى، ویژگى،ساختار و ابزارهاى لازم براى جهانى شدن را دارد.
براى تعیین درستى یا نادرستى فرضیات و حدسیات مذکور، مطالب و مباحث ذیل در این مقاله بررسى مىشود:
أ. تعریف جهانى شدن و تبیین تاریخ و سابقة آن؛
ب. اسلام و دیدگاه و نظریة آن در بارة جهانى شدن و تشریح قابلیتها، ساختارها و ویژگىهاى جهانى شدن اسلامى.
عرفان در حضور حضرت موعود (عج)
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
تـحـقـیـقـات دیـنـى را بـه دوگـونـه مـعـرفـت شـنـاسـى و هـسـتى شناسى تقسیم مى کنند. ((مـوعـودپـژوهـى )) در هـر دو عـرصـه ، یـعـنى تحقیقات هستى شناختى و مطالعات معرفت شناختى در کانون توجهات بوده است . بنابراین در این تحقیق از زبان دو تن از عارفان نـامـى و پارسى گوى (شبسترى و عطار)، به بررسى جایگاه حضرت موعود در پهنه و انـگـیـزه خـلقـت (هـستى شناسى ) و در سپهر معارف معنوى (معرفت شناسى ) مى پردازیم . نیز درباره نوع مواجهه و گفتمان عارفان پیشین درباره حضرت مهدى (عج ) سخن مى رود. بنابراین پس از مقدمه ، در بخش نخست مقاله ، آراى شیخ محمود شبسترى صاحب گلشن راز را مى نگریم و در بخش دوم ، آراء و اندیشه هاى عطار نیشابورى را برمى رسیم .
موعود در ادیان
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
اعـتـقـاد به موعود، در همه ادیان مطرح بوده و عقیده مشترک همه آنها به شمار مى آید؛ و هر دین و مکتبى به تناسب فرهنگ دینى و ملى خود از موعود آخرین به نامى یاد کرده است . بـر ایـن اساس ، در آیین بودایى او را ((بوداى پنجم )) و در آیین هندو، او را ((آواتارا دهم )) گویند. در آیین زرتشت نیز از آمدن منجى و موعود آخرین خبر داده شده و او را ((سوشیانت )) یا ((سوشیانس )) مى نامند. کـتـب دیـنى یهود نیز ظهور رهبرى بزرگ به نام ((ماشیح )) یا ((مسیح )) در آخرالزمان را نـوید داده اند. آیین مسیحیت نیز آمدن دوباره حضرت عیساى مسیح به دنیا و برپایى حکومت جهانى به دست او را خبر داده است . امـا انـدیـشـه مـهـدویت و ظهور موعود جهانى در آیین آسمانى اسلام ، جایگاه و جلوه بیشترى دارد و بـا وجـود دلایـل معتبر از آیات و روایت متواتر و قطعى ، همه مذاهب اسلامى بر ظهور ((مهدى موعود)) از نسل فاطمه زهرا(س ) اتفاق نظر دارند. در این میان ، مهدى موعود در مذهب شـیـعـه ، هـم بـه دلیـل جـایـگـاه اعـتـقـادى آن و هـم بـه دلیل دارا بودن شناسنامه روشن و پرداختن به جزئیات زندگى و چگونگى ظهورش ، از اهمیت ، قطعیت و شفافیت بیشترى برخوردار است .
شاملو و عالم معنا
حوزه های تخصصی:
احمدشاملو(ا.بامداد)1304-1379،شاعر،مترجم،محقق ومدیرمجلات ادبی اغلب به عنوان شخصیتی ماده گرا (ماتریالیست)باتفکرات دهری مطرح شده که نه تنها میانه ای با معنویت وعرفان سنتی،مجردات وحقایق معنوی ندارد، بلکه آنها را به هزل می گیرد.درحالی که این گمانی غلط وبه دور از واقعیت است وغالب موضوعات ومضامین آثارش در قالب مصطلحات مابعدالطبیعی ومفاهیم مرتبط با عالم معناست وبه شدت به مفاهیم مجرد تعلق خاطردارد.دراین مقاله به عرفان و معنویت درآثارشاملو پرداخته شده ونشان داده می شود که او خدا، روح، نفس،جان،معاد ودوزخ را اموری یقینی می داند.نگارنده ادعا دارد که بار معنایی واصطلاحی واژگان دینی ومعنوی اوبه مراتب ژرفتر،صادقانه تر وافزونتر از شاعران هم دوره اونظیر اخوان،رحمانی،نادرپور،توللی،سپهری ودیگران است.
آخرالزمان در نگاه مکتب صهیونیسم مسیحی
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به آخرالزمان جزء لاینفک آموزه های تمامی ادیان و حتی مکاتب دست ساز بشری است، به گونه ای که عدم پاسخ به پرسش آخرالزمان، ذهن ناآرام بشر را در وادی حیرت وانهاده و سکون و آرامش را که ثمره ایمان به ادیان و مکاتب است، حاصل نمی آورد. از این رو اعتقاد به این آموزه وجه مشترک تمامی ادیان و مکاتب است. بر این اساس مکتب صهیونیسم مسیحی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و حتی در میان مکاتب موجود، بیش ترین نقش را به آخرالزمان داده، به گونه ای که تفسیر آموزه های دیگر این مکتب تنها در سایه نگاه به آخرالزمان میسر خواهد بود. این تحقیق ضمن معرفی اجمالی مکتب صهیونیسم مسیحی به دنبال تبیین نقش آخرالزمان در مکتب صهیونیسم مسیحی است.
آخرالزمان و حیات اخروی در یهودیت و مسیحیت
حوزه های تخصصی:
شوق آگاهی از سرنوشت، در سرشت آدمی نهاده شده است. با نگرشی کوتاه به تاریخ زندگی بشر درمییابیم یکی از دغدغه های همیشگی انسان، چگونگی فرارسیدن پایان این جهان و حیات پس از مرگ بوده است. برای مباحثی پیرامون آمدن موعود، جاودانگی روح، پایان این جهان و فرارسیدن جهان دیگر، واژة «اسکاتولوژی»1 به کار میرود. این واژه به معنای شناخت آخرالزمان و آخرت، از کلمة «اسکاتوس» یونانی به معنای «آخر» یا «بعد» گرفته شده است. سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از نزدیک بودن آخرالزمان و آخرت سخن گفته اند. جمعی از یهودیان و همه مسیحیان، این دو دوره را به گونه ای بر هم منطبق میدانند؛ اما جمعی دیگر از یهودیان و همة مسلمانان، آخرالزمان و آخرت و یا به عبارتی، عصر ظهور و روز قیامت را دو دورة جدا از هم میدانند.
بررسی تطبیقی موعودباوری در اسلام، مسیحیت و یهودیت
منبع:
موعودپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
49 - 65
حوزه های تخصصی:
امروزه آنچه باعث ایجاد اندیشه ظهور منجی می شود، گرفتاری ها و درماندگی بشر است. انزجار از وضع موجود و انتظار برای ورود به یک وضع مطلوب ازخواسته ها و نیازهای بشر امروزی است. بسیاری از پیامبران پیشین، آمدن فردی را وعده می داده اند که در جهت زدودن ستم و برقراری عدالت اجتماعی و نجات بشر قدم برمیدارد. در همه ادیان اعتقاد به ظهور منجی مطرح بوده و هر دین و مکتبی به تناسب فرهنگ دینی خود از موعود به نامی یادکرده است. یهودیان به مسیح از نسل اسرائیل، مسیحیان به آمدن حضرت عیسی و مسلمانان به ظهور مهدی موعود (عج) ازنسل حضرت زهرا (سلام الله علیها) اعتقاد دارند. همه ی اینها در هدف کلی یعنی هدایت و ارشاد و نجات بشر از نادانی و گمراهی وحدت نظر دارند . حال ممکن است در امور و اهداف جزئی و برخی ویژگیها ، دیدگاه های متفاوتی داشته باشند . در این مقاله با مراجعه به کتب دست اول و با استفاده ازروش تطبیقی و مقایسه ای سعی شده مسئله اعتقاد به موعود در اسلام وادیان دیگر مورد بررسی قرار گرفته و شباهت و تفاوت های آن تبیین گردد .
وعده های آخر الزمانی و موعودگرایی در آیین یهود
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال دوم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۲۰
133 - 122
حوزه های تخصصی:
آرزوی ظهور یک مصلح، در همه مذاهب، امری مشترک و از اصول مسلم اعتقادی ادیان به شمار می رود. انتظار موعود، نه تنها در ادیان زرتشتی، یهودی، مسیحی و اسلام وجود دارد، بلکه در کتب یونان قدیم، افسانه های میترا، کتب قدیم چینیان، عقاید هندیان و در بین اهالی اسکاندیناوی و حتی در مصریان قدیم و بومیان وحشی مکزیک و نظایر آنها نیز می توان یافت. علایم و مشخصاتی که در سایر ادیان برای آن نجات دهنده بزرگ ذکر شده، در مورد مهدی(عج)، موعود اسلام نیز قابل انطباق است. در این جستار با رویکرد تاریخی، توصیفی و تحلیلی نظرات آیین یهود و نه همه ادیان آسمانی در باره انتظار موعود و مصلح کل، مورد بررسی قرار می گیرد که مهم ترین منابع، تورات و تلمود، شرح و تفسیر قوانین یهود، خواهد بود. ابتدا به واکاوی واژه «وعده» پرداخته خواهد شد و در ادامه به انتظار و علائم ظهور در سنت یهود اشاره می شود. همچنین کیفیت ظهور مصلح یهود یکی از بخش های اصلی این جستار به حساب می آید؛ یهود منتظرند که قائمی از اولاد داوود پیغمبر(ع) ظهور کند؛ به طوری که اگر لب هایش به دعا حرکت کند، تمام امت ها نابود شوند. در تاریخ یهود، همیشه وجود آشوب ها و جنگ های بزرگ، اندیشه انتظار موعود را تقویت نکرده است، بلکه در مواردی که با یهودیان خوش رفتاری شده و پست ها ی مهم را اشغال کرده اند، این آرمان تقویت شده است. در ارتباط با جهان آینده، به برخی از آیات تورات استناد شده است؛ از مجموع عبارات، این نکته استفاده می شود که از نظر یهود، جنگ ها و سختی های فراوانی فرا روی بشر است.
تحلیل و بازشناسی انواع صهیونیسم براساس اندیشه موعود آخرالزمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
31 - 52
حوزه های تخصصی:
صهیونیسم اندیشهای است که معتقد به تأسیس دولت یهودی در فلسطین در آخرالزمان است. این تفکر همواره با تفکر نجاتبخشی برای یهودیان همراه بوده؛ ازینرو صهیونیسم با آموزه موعود پیوندی ناگسستنی دارد. این مقاله تلاش دارد که با تعریف صهیونیسم و معرفی انواع آن در یهودیت و مسیحیت، به بررسی آموزه موعود بپردازد و بیان کند که در تمام انواع صهیونیسم (یعنی صهیونیسم دینی در یهودیت، صهیونیسم سیاسی_ دینی در مسیحیت، صهیونیسم سیاسی در یهودیت و صهیونیسم فرهنگی در یهودیت) همواره آموزه موعود نقش اساسی داشته است. همچنین در بررسی گونهشناسی موعود، تحلیل نماید که بازگشت صهیونیسم فرهنگی به صهیونیسم دینی در یهودیت است و صهیونیسم سیاسی یهودی ریشه در صهیونیسم سیاسی _ دینی مسیحیت دارد و تفاوت عمده این دو تفکر این است که تشکیل دولت یهودی در فلسطین در صهونیسم فرهنگی و دینی که برگرفته از شریعت یهودی و تورات و تلمود است، منوط به ظهور ماشیح و موعود است؛ اما در تفکر صهیونیسم سیاسی در یهودیت و نیز صهیونیسم سیاسی مسیحیت، تحقق دولت یهودی، قبل از ظهور موعود است و همین امر سبب اختلاف میان آنان است.
شناسایی و ارائه الگوی توانمندسازی نیروی انسانی در پرتو باور به مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
87 - 106
حوزه های تخصصی:
موفقیت و پویایی در راستای نیل به اهداف جامعه، مستلزم تغییر در فعالیتها، چگونگی اداره جامعه و به ویژه تأمل بر روند توانمندسازی نیروی انسانی است. پژوهش کیفی حاضر، با هدف تبیین و شناسایی الگوی توانمندسازی نیروی انسانی در پرتو باور به مهدویت انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ ماهیت، مبتنی بر شیوه تحلیلی _ استنتاجی است و از لحاظ هدف، کاربردی و توسعهای محسوب میشود و از لحاظ راهبرد پژوهش نیز یک پژوهش اکتشافی بوده و در نهایت، از لحاظ روش کیفی بهکار رفته، مبتنی بر نظریه دادهبنیاد است. مشارکتکنندگان در این پژوهش، استادان دانشگاهها و حوزههای علمیه، پژوهشگران حوزه مهدویت و مدیران منابع انسانی بوده، نمونهگیری بهصورت هدفمند بوده، و روش انتخاب افراد نمونه، گلوله برفی است. با استناد به قاعده اشباع نظری، اندازه نهایی مشارکتکنندگان پژوهش، 11 نفر خبره در حوزه پژوهش تعیینشده است. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبههای نیمهساختاریافته بود. در نهایت، جهت تحلیل اطلاعات بهمنزله محور اصلی نظریهپردازی مبتنی بر دادهها، از روش تحلیل محتواى مقولهای استفاده شد. نتایج این پژوهش، مشتمل بر سه بُعد و 13 مؤلفه محوری بود. براساس تحلیل دادههای پژوهش، از بُعد ساختاری عواملی چون تأکید بر هدفمداری و تحولگرایی و برنامهریزی هدفمند آموزشی، از بُعد رفتاری صداقت و امانتداری، مسئولیتپذیری و تأثیرگذاری و از بُعد زمینهای تأکید بر ارتقای فرهنگ مهدویت، زهد و پارسایی، بندگی خالصانه و بصیرت، بیشتر مورد تأکید بودهاند.
بررسی تطبیقی آینده تشکیل حکومت جهانی در مکتب یهود و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه به آینده و جهت حرکت مکاتب مختلف دینی نشأت گرفته از ایدئولوژی حاکم بر آنهاست. تشکیل حکومت جهانی در دو مکتب یهود و اسلام نیز برخاسته از این نگاه می باشد. در این مقاله برای فهم این موضوع برای شناخت رویکرد حاکم در هر دو مکتب با روش تحلیل محتوای کیفی پس از بررسی سه مفهوم آرمان شهر، موعود و آخرالزمان، از این منظر که کدام مکتب در سطح جهانی با چه ویژگی هایی بهتر می تواند بشریت را به سمت ساخت آینده مطلوب راهنمایی کند، ویژگی های مهم ادعا شده در تشکیل حکومت جهانی دو مکتب یهود و اسلام استخراج و با یکدیگر مقایسه گردید. مهمترین ویژگی های مشترک شامل هفت ویژگی و مهمترین تفاوت ها نیز شش ویژگی می باشد. در ویژگی های مورد نیاز به منظور برخوردای یک مکتب برای تشکیل حکومت واحد جهانی در آخرالزمان، با بررسی در ویژگی های مطرح شده برای هر دو حکومت جهانی یهود و اسلام در آینده، مکتب اسلام ظرفیت ، استعداد و خصوصیت های برتر و والاتری نسبت به تشکیل حکومت در سطح جهان را دارا می باشد و بدون جهت گیری سیاسی نسبت به قوم و یا نژادی خاص در پی تحقق عدالت در همه شئون جامعه می باشد.
بررسى تطبیقى در ادیان ایران باستان « دجال » و ادیان ابراهیمى(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال دوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۷
83 - 104
حوزه های تخصصی:
عقیده به ظهور « موعود » مخصوص به دین یا ملّت خاص نیست. هر یک از ملل منتشر در عالم به نوعى بدان اقرار آورد هاند؛ و براى رهایى جهان از چنگال ظلم و تباهى، ظهور نجى آخرالزمان را انتظار مى کشند؛ و بالطبع هر ملّتى بنا بر آموز ههاى دینى خود از آخرالزمان و جزئیات آن به نوعى سخن به میان آورد هاند امّا چیزى که غیرقابل انکار است وجود نقاط مشترک بسیارى است که نه تنها در ادیان ابراهیمى بلکه در غالب ادیان شاهد آن هستیم؛ یکى از این موارد مشترک، ظهور دجال با عنوان اسلامى و آنتى کرایست یا ضد مسیح با عنوان مسیحى آن است که در سایر ادیان نیز با عناوین خاص و اغلب با عنوان شخصیتى نهای ىامم یا مقارن با ظهور او به شرّ انگیزى و خیر ستیزى « موعود » منفى که پیش از ظهور می ىپردازد یاد م ىشود. در این مقاله نویسنده کوشیده است به اختصار تصویرى از این موجود در ادیان مختلف و سپس در فرهنگ اسلامى عرضه کند و در نهایت شواهدى از برخى شعراى ادب فارسى راجع به این موضوع چاشنى کلام خود سازد.
تحلیل مفاهیم مرتبط با اثبات عقلی موعودگرایی در تفاسیر قرآنی اهل سنت و تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
73 - 97
حوزه های تخصصی:
بررسی مفاهیم قرآن کریم بسیار حائز اهمیت است به خصوص هنگامی که با منطق و استدلال و تفسیر قرآن به قرآن همراه باشد. این مقاله با تأکید بر تفاسیر اهل سنت و تشیع، به مواردی مهم مانند موعودگرایی و موعودباوری که با سرنوشت بشریت گره خورده است، می پردازد و بیش از 65 آیه در آن ها وجود دارد که کاملاً نگاهی مشترک به موعودباوری دارند؛ با بررسی مفاهیم 10 آیه از آیات قرآن کاملاً مشهود است که فارغ از تفسیر و روایت در مورد این آیات با توجه به مفاهیم خود آیه و در کنار آن قرار دادن با مفهوم کلی قرآن کریم می توان با استدلال و منطق آنچه مورد ادعای مفسران و تفسیرهای قرآن کریم که بیش تر یا روایی هستند یا منبعث از روایات می باشند دست یافت و نوعی مفهوم شناسی مستقل را به کار گرفت. مهم ترین نتایج این تحقیق بیان می دارند که موعود باوری ضرورتی برای زنده بودن حضرت عیسی(ع) ، و لزوم وجود موعود برای غلبه دین خداوند بر تمام ادیان و یکی شدن دین تمام مردم، با سبک مفهوم شناسی آیات مربوطه قابل اثبات است.
مهدویت از دیدگاه عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عزیزالدین نسفی عارف بزرگ قرن هفتم هجری، در عرفان نظری تحولی ایجاد کرده است و با گرایش های شیعی، بحث از ولایت و انسان کامل را در مرکز اندیشه های عرفانی خود قرار می دهد. او در آثار خود، ابتدا از معرفی عوالم هستی و مراتب ارواح و انسان کامل آغاز می کند و سپس به جایگاه ولایت می پردازد و آن را باطن نبوت به شمار می آورد. جمع بین ولایت و انسان کامل را در خاتم اولیاء و مهدی موعود می داند و با استناد به آیات و روایات و بهره گیری از اندیشه های ابن عربی و سعدالدین حمویه، خاتم ولایت را در ظهور صاحب زمان و ولیّ دوازدهم ارزیابی می نماند.
نقدی بر آرای جیمز دارمستتر پیرامون باور مهدویت
حوزه های تخصصی:
یکی از آموزه های مهم دین اسلام که به طور ویژه در مکتب تشیع از جایگاه والایی برخوردار بوده و در مطالعات اخیر خاورشناسان نیز موردتوجه قرار گرفته، باور به مهدویت و ظهور منجی در آخرالزمان می باشد. جیمز دارمستتر از معدود مستشرقانی است که علاوه بر دیدگاه های منحصربه فردش در زمینه ی مهدویت، در این زمینه کتاب نیز نگاشته است. اگرچه اندیشمندان معاصر تا حدودی به بررسی و نقد دیدگاه های برخی از خاورشناسان در زمینه ی مهدویت پرداخته اند، اما این نوشتار، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و به صورت متمرکز، دیدگاه های جیمز دارمستتر را پیرامون مهدویت به چالش کشیده و به نقد آنها پرداخته است. از بررسی دیدگاه-های دارمستتر برمی آید که میزان دسترسی او به منابع اصیل اسلامی همچون قرآن کریم و حدیث، در نظریه-پردازی او در زمینه ی مهدویت تأثیر زیادی گذاشته و سبب شده تا نتواند تصویر درستی از مهدویت ارائه کند. او عقیده ی مهدویت را چیزی بیش از یک داستان خیالی و توهمی که برخاسته از داستان های اساطیری ایرانیان باستان است، ندانسته و آن را ابزاری در دست حیله گران برای رسیدن به قدرت معرفی کرده است؛ در صورتی که طبق تصریح قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) و همچنین منقولات تاریخی، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نسل پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بوده و در آخرالزمان ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.