مطالب مرتبط با کلیدواژه

علامه طباطبایی


۷۴۱.

سازماندهی محتوای برنامه درسی بر اساس واکاوی مفهوم علم در نگاه جان دیویی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازماندهی محتوا برنامه درسی مفهوم علم مسئله محوری جان دیویی علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۴۵
هدف از انجام این پژوهش، تببین و تحلیل سازماندهی محتوای برنامه درسی از منظر جان دیویی و علامه طباطبایی بود. این تحلیل بر اساس نگاه هر یک از دو به معنا و مفهوم علم به دست آمده است. هر دو دیدگاه، فرایندی از شکل گیری علم را بیان کرده که شروع آن با مسئله است. پژوهش حاضر با استفاده از روش استتناجی ضرورت عقلی و با تحلیل منطقی داده های کتابخانه ای مورد مطالعه انجام شد. در این نوشته پس از تحلیل تفصیلی فرایند شکل گیری علم از نگاه هر دو اندیشمند این نتیجه حاصل شد که فرایند مذکور می تواند در سازماندهی محتوای برنامه درسی تأثیر به سزایی داشته باشد. به همین جهت رویکرد حاکم بر سازماندهی محتوای هر دو دیدگاه، مسئله محوری بود؛ لکن در این نوشتار استدلال هایی بیان شده است که نشان می دهد مسئله محوری از نگاه علامه طباطبایی و جان دیویی با یکدیگر تفاوت های بنیادی دارند. علت این امر هم به فهم هر یک از ایشان از معنای علم برمی گردد. از آنجایی که جان دیویی معنای علم را منحصر در علم تجربی کرده است مسائل او هم در همان سطح باقی می مانند؛ لکن علامه طباطبایی علم را در سطحی فراگیرتر معنا می کند و مسئله از نگاه او معنای گسترده تری پیدا می کند. دیویی ناظر به رویکرد خود، به نقد رویکرد موضوع محوری پرداخته و صرفاً سازماندهی تلفیقی را مورد تأکید قرار می دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نظام فکری علامه طباطبایی با تقریری که از معنا و سطوح مسئله ارائه می دهد، می تواند سازماندهی موضوع محور و تلفیقی را جمع کرده و ناظر به مسائل مختلف دانش آموزان، پیشنهادات جامع تری ارائه نماید.
۷۴۲.

بررسی آثار عدالت در حوزه حکمرانی در اندیشه امامین انقلاب و علامه طباطبایی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امام خمینی آیت الله خامنه ای علامه طباطبایی عدالت حکمرانی تربیت توحیدی کرامت انسانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۹۱
عدالت، گرایشی فطری در انسان است که همه مکاتب فکری آن را ارزشمند می شمارند و مکاتب سیاسی و تربیتی، مدعی تحقق آن هستند. اما آنچه این مکاتب را از یکدیگر متمایز می سازد، تفسیری است که از عدالت ارائه می دهند. امام خمینی و مقام معظم رهبری، با توجه به اهمیت عدالت و اعتدال در تربیت فرد و اجتماع و نقش آن در رسیدن به سعادت نهایی انسان، تحقق عدالت اجتماعی را یکی از مهم ترین وظایف حکومت دینی می دانند. همچنین، علامه طباطبایی جایگاه حاکمیت را در رویکرد اجتماعی اسلام بررسی کرده و آثار عدالت را در حکمرانی مورد توجه قرار داده است. در این راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، با اشاره به آثار عدالت در حکمرانی در اندیشه امامین انقلاب، انطباق آن را با دیدگاه های علامه طباطبایی روشن می سازد. در اندیشه امامین انقلاب و علامه طباطبایی، عدالت، علاوه بر جایگاه محوری در تربیت فردی، عامل رشد و تعالی اجتماع نیز محسوب می شود. عدالت اجتماعی، عاملی است که قوای جامعه را به صورت متعادل به فعلیت می رساند و جامعه دینی را در مسیر تربیت توحیدی هدایت می کند. از این رو، حاکمیت دینی موظف به تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی است. تحقق عدالت در همه ابعاد حکمرانی، آثار گوناگونی را به دنبال دارد. مهم ترین اثر، جهت گیری جامعه در راستای تحقق توحید اجتماعی است. همانگونه که یک فرد برای حرکت در مسیر کمال باید ملکات فاضله ای چون عفت، شجاعت، حکمت و... را در خود ایجاد کند، جامعه نیز در بُعد اجتماعی دارای همین ملکات فاضله است که با تحقق عدالت اجتماعی این ملکات بروز می کند. جامعه عادلانه، قهراً افراد جامعه را در جهت کسب صفات پسندیده و دوری از رذائل سیر می دهد.
۷۴۳.

اطلاق و تقیید در وجوب اعتباری از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۰۴
مفهوم وجوب (ضرورت) در منطق یکی از مواد قضایاست و نسبت محمول با موضوع را نشان می دهد و بسته به اینکه طرفین قضیه، اموری حقیقی یا اعتباری باشند، وجوب نیز حقیقی یا اعتباری می شود. وجوب اعتباری بر خلاف وجوب حقیقی صرفاً در نفس اعتبارکننده تحقق دارد. علامه طباطبایی به نحو ابتکاری، مفهوم وجوب اعتباری را از عالم حقیقت به عالم اعتبار وارد می کنند و به عنوان یکی از مبادی کنش قرار داده و با عنایت به اقسام وجوب حقیقی، وجوب اعتباری را نیز به اطلاقی و تقییدی تقسیم می کنند. وجوب تقییدی به معنای وجود قید یا قیود در مسیر جعل وجوب بر یک فعل است. این قیود، صور افعالی اند که با قوای متعدد نفس تناسب دارند، چرا که هر قوه ای کمال خاص خود و صورت آن را می طلبد. وجوب اطلاقی در یک فعل، به معنای نبود قید و عدم توجه به صور مزاحم با آن فعلست و سبب می شود آن فعل با اصطکاک کمتری ایجاب و ایجاد شود. لذا وجوب یک فعل ممکن است مطلق و یا مقید باشد و در صورت تقید نیز ممکن است مقید به یک قید و یا دهها قید قرار بگیرد. ریشه این اطلاق و تقیید در نهایت به توجه نفس و شدت و ضعف آن بر می گردد.
۷۴۴.

اندیشه های فلسفی و تربیتی ملاصدرا و علامه طباطبایی به منظور ارائه الگوی تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه فلسفی نظریه تربیتی اخلاقی ملاصدرا علامه طباطبایی هدف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۱
هدف از تحقیق حاضر مطالعه اندیشه های فلسفی و تربیتی ملاصدرا وعلامه طباطبایی به منظور ارائه الگوی تربیت اخلاقی است. این پژوهش از نظر اهداف،کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحلیل محتوا قیاسی است. حوزه پژوهش شامل کتب، مقالات و تحقیقاتی بوده که شامل 80 جلد کتاب و مقالات در این زمینه بود و با روش نمونه گیری به صورت هدفمند و ملاک محور و به شرط مرتبط بودن و بروز بودن که بیشترین ارتباط با موضوع را داشتند انتخاب شد. و به شیوه کدگذاری انجام شد. ابزار مورد استفاده به صورت ثبت اطلاعات و فیش برداری از منابع معتبر، مقالات و اسناد می باشد که به شیوه کتابخانه ای یا اسنادی انجام شد. روش تحلیل داده ها روش کدگذاری به شیوه (کدگذاری باز،کدگذاری محوری وکدگذاری انتخابی یاگزینشی) بود. یافته ها گویای آن بود که تحقیقات انجام شده قبلی توسط سایر محققان تاحدودی با نتایج بدست آمده در این تحقیق همخوانی داشته است و برخی از شاخص ها و مولفه بدست آمده در تحقیق حاضر بوسیله یافته های قبلی تایید می شود. پس از بررسی و مطالعات مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی و مستندات با مقالات و پژوهشگران 7 بعد، 28 مولفه و72 شاخص در قالب یافته های بخش شناسایی شد که شامل اندیشه فلسفی 4 مولفه و12 شاخص، اندیشه تربیتی 4 مولفه و10شاخص، اندیشه سیاسى4 مولفه و 9 شاخص، تربیت مطلوب 4 مولفه و 11 شاخص، توحید صفاتی 4 مولفه و 9 شاخص، سعادت 4 مولفه و 11 شاخص و حکمت متعالیه 4 مولفه و10 شاخص شناسایی شد.
۷۴۵.

تأثیر گرایش عرفانی علامه طباطبایی بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی گرایش عرفانی روش های تفسیری المیزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۹۴
شخصیت عرفانی علامه طباطبایی با توجه به شاگردی ایشان نزد عارف شهیر سیدعلی قاضی طباطبایی و آثار عرفانی به جا مانده از وی، بر کسی پوشیده نیست و جایگاه رفیع المیزان در میان تألیفات متنوع ایشان، به همین مقدار مبرهن است. با این همه، تاکنون پژوهش مستقل و جامعی پیرامون میزان اثرگذاری گرایش عرفانی ایشان بر المیزان، مشاهده نشده است و این مقاله در پی بررسی این مهم با کنار هم گذاشتن مبانی عرفان و برداشت های تفسیری علامه است. این همان عرفانی است که از دایره ثقلین خارج نیست و به همین سبب و به جهت علو شخصیت علامه در جهان اسلام و بستر قرآنی المیزان، می تواند یکی از شواهد دقیق و قابل استناد در مباحث عرفان ناب اسلامی باشد و توجه محققان را به بعد عرفانی المیزان که در نگاه اول محسوس نیست جلب کند و شخصیت برجسته تفسیری علامه را در کنار عارفی متعالی قراردهد که می تواند مهم ترین اصول و مبانی عرفان را همچون فنا، عشق الهی، تجلی، توحید و ولایت، در بستر مباحث متین قرآنی که با روش تحسین برانگیز قرآن به قرآن مطرح می شوند، ارائه دهد. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی بوده است. بر اساس یافته های تحقیق، علامه به عرفان برگرفته از ثقلین پای بند بوده و بازتاب آن را می توان با بررسی برداشت های تفسیری وی در المیزان دید.
۷۴۶.

اصطلاح ابداع در نگاه مقایسه ای فخر رازی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فخر رازی علامه طباطبایی ابداع اختراع خلق تکوین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۶۷
ابداع به عنوان یکی از صفات خداوند مورد توجه گروهی از فلاسفه، متکلمان و مفسران قرآن و بی مهری شماری دیگر قرار گرفته است و در میان مفسران قرآن، فخر رازی و علامه طباطبایی به اصطلاحِ ابداع توجه ویژه داشتند، ابداع را از صفات فعلیه باری تعالی و اطلاق ناپذیر بر ممکن الوجود می دانستند و ایجاد، نبود نمونه، زمان، مکان و دفعیت را از مؤلفه های ابداع می خواندند و لفظیت ابداع را به هیچ روی برنمی تابیدند و دلایل عقلی و نقلی برای اثبات مدعای خویش ارائه می کردند. درباره تفاوت ابداع و خلق، ابداع و فطر و ابداع و اختراع وحدت ندارند و برخی نظریات فخر رازی در این مورد ناسازگار است؛ هرچند درخور توجیه و تأویل است. بر این اساس، مسئله این پژوهش، کشف نگاه فخر رازی و علامه به اصطلاح ابداع و تفاوت ها و همانندی های نگاه ایشان است. هدف این نوشتار، مقایسه نگاه فخر رازی و علامه طباطبایی به اصطلاح ابداع و زمینه سازی برای نظم بخشی اصطلاح شناسی امامیه و اشاعره بر مبنای روابط مفاهیم، تسهیل انتقال و آموزش، آسان سازی ترجمه و نمایه سازی و رده بندی صفات خداوند است و رویکرد این پژوهش، کتابخانه ای و روش پژوهش، تحلیلی توصیفی است. در این روش، اصطلاح ابداع توضیح داده می شود و همانندی ها و تفاوت های آن با دیگر اصطلاحات، بررسی و مؤلفه های آن بیان می شوند.
۷۴۷.

انسان شناسی خوف از خدا مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی: رویکرد روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوف از خدا هدفمندی انسان وابستگی و پیوستگی انگیزه دفع ضرر مراتب معرفت علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۸۵
تفاوت نگرش محققان به ماهیت انسان، نه تنها زمینه و زیربنای توصیف و تبیین ویژگی های شخصیتی است، بستری برای شناسایی و معرفی حالات نفسانی نو در انسان است. با توجه به تفاوت دیدگاه علامه طباطبایی با برخی از روان شناسان و اندیشمندان غربی درخصوص خاستگاه هیجان ترس، هدف این مقاله، شناسایی ویژگی های انسان شناسی در پدیدآیی هیجان خوف از خدا است. روش پژوهش، کیفی و از روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی با تمرکز بر توصیف، تبیین و تحلیل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دادند خوف از خدا بهنجار و از انواع خوف حزم است که به هرگونه ترس، بیم و دلواپسی به خاطر خدا که برآمده از احتیاط باشد، اشاره دارد. همچنین، خوف از خدا دارای دو قسم، خوف در توازن با رجا و خوف از مقام الهی است. علاوه بر این، پدیدآیی خوف از خدا مبتنی بر چهار ویژگی در انسان است. یک: هدفمندی، دو: خصوصیات وجودی انسان (وابستگی و پیوستگی)، سه: انسان موجودی با انگیزه دفع ضرر و چهار: مراتب معرفت انسان از توحید که علامه طباطبایی به هر کدام از آنها تأکید داشته است. نتایج نشان دادند خاستگاه ترس از خدا نه تنها عوامل طبیعی بیرونی (همچون رعد و برق) نیست، وابسته به برخی از ویژگی های ماهیت معلولی انسان، اصل جهت مندی و عدم استقلال فرد نسبت به هستی قلب و درونمایه های آن است.
۷۴۸.

اثبات عصمت حضرت نوح در مواجهه با فرزند خود براساس ظواهر آیات با نقدی بر نظریه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حضرت نوح عصمت علمی و عملی شرک استغفار علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۰۱
یکی از شبهات مطرح شده در باب عصمت حضرت نوح آن است که چگونه این نبی الهی تقاضای نجات فرزند خود را پس از رهایی عذاب می کند؛ درحالی که خداوند متعال پیش از آن حضرت نوح را از چنین درخواستی نهی کرده بود، آیا چنین درخواستی منافات با عصمت حضرت نوح ندارد؛ در حالی که حضرت نوح علم به کافربودن فرزند خود داشته است. آیا توجه کردن به روابط نسبی حتی در صورت کفر منافات با عصمت حضرت نوح پیدا نمی کند. این تحقیق با روش جمع آوری اطلاعات، تحلیل آن و مقارنه آرا درصدد اثبات عصمت حضرت نوح در خطاب با خداوند در رابطه با فرزند خود براساس ظواهر آیات است. علامه طباطبایی برای دفاع از عصمت حضرت نوح در این رابطه قائل به تأویلاتی شده اند؛ ازجمله اینکه حضرت نوح اصلاً اعتراضی به غرق شدن فرزند خود نکرده است؛ در حالی که این امر با ظواهر آیات ناسازگار است و تا زمانی که ظواهر با مشکل عقلی و نقلی مواجه نشود، باید بر حجیت ظواهر تکیه کرد. ازجمله نتایج تحقیق آنکه: 1- قوم حضرت نوح از لحاظ خصوصیات درونی مبتلا به کفر و عصیان، خطیئه و معصیت، غوایت و گمراهی و ظلم و از لحاظ خصوصیات بیرونی حضرت نوح را گمراه آشکار و مجنون می دانستند؛ ایشان را تکذیب و تمسخر می کردند و شأن و ارزشی برای خداوند متعال قائل نبودند. 2- فرزند نوح براساس فرمایش حضرت نوح با قوم معیت داشته و بنابراین، تمام صفات آنها به او نیز سرایت پذیر است و حضرت نوح به کفر فرزند خود علم داشته است و براساس ظواهر آیات این امر انکارناشدنی است. 3- نظریه مختار در باب عصمت حضرت نوح مبتنی بر این مطلب است که حضرت نوح با توجه به شکیبایی بی نظیر و وعده خداوند به نجات اهلش درصدد نجات فرزند خود بوده و آنچه از آن اطلاع نداشته، کفر فرزندش نبوده است؛ بلکه نجات نیافتن و اهل ایمان نشدن فرزندش بوده است و چنین بی اطلاعی، به عصمت ایشان هیچ خدشه ای وارد نمی کند.
۷۴۹.

ویژگی فراکتالی اکوسیستم تربیت مبتنی بر دیدگاه اصالت جامعه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تربیت اکوسیستمی اصالت جامعه علامه طباطبایی فلسفه اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۲۰
هدف از این پژوهش تبیین فرصت های فلسفه صدرایی و به صورت خاص نوصدرائیانی مانند علامه طباطبایی برای حل چالش های نظام حکمرانی تربیتی مبتنی بر امتداد دیدگاه های ایشان در حوزه اصالت جامعه است. سوال اصلی این پژوهش این است که اولاً آیا پرداختن به تربیت جمعی به عنوان یک پدیده نوخاسته صحیح است ویا تربیت در جامعه قابل تقلیل به دیدگاه های فیلسوفان تربیتی در حوزه «خودسازی» یا دوگانه «مربی-متربی» است؟ و دوماً آیا مبتنی بر دیدگاه های علامه طباطبایی در فلسفه صدرایی می توان همسان سازی برای حوزه حکمرانی تربیتی و تربیت فردی ایجاد نمود و بخشی از نظریات تربیت اجتماعی را منشعب از تربیت فردی به صورت مستقل استخراج کرد؟ این پژوهش نشان می دهد که امتداد دیدگاه های علامه طباطبایی منجر به اثبات اصالت اکوسیستم تربیت به عنوان یک کل غیر قابل فروکاست به اجزاء می گردد که در عین انطباق بخشی از فرآیندهای افراد آن با آن کل، یک صورت بندی مستقلانه ای را طلب می کند. پیامد این نظریه می تواند پاسخ بسیاری از پرسش های موجود در جریان تعلیم و تربیت مانند «دوگانه کمیت و کیفیت»، «الگوی معماری نظامات تربیتی» و «نسبت سنجی بین اقتصاد و تربیت در ساحت جامعه» باشد. روش این پژوهش نیز به دلیل ماهیت فلسفی آن، استنتاجی و مبتنی بر چارچوب استدلالات علم منطق می باشد.
۷۵۰.

تأثیر اخلاق بر شناخت ، از منظر علامه طباطبایی و ویلیام جیمز(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اخلاق شناخت علامه طباطبایی ویلیام جیمز معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۰۴
بررسی تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت انسان ، همواره از مسائل مهم در حوزهٔ معرفت شناسی بوده است. در نگاه برخی (کلیفورد) این اثرپذیری در تقابل با اخلاقِ باور به حساب آمده و در نگاه برخی دیگر ، اثرگذاری عوامل غیر شناختی و از جمله احساسات بر معرفت ، موافق منطق و تجربهٔ انسانی انگاشته شده است. ویلیام جیمز با تکیه بر انگارهٔ پراگماتیسم و علامه طباطبایی از منظری واقع گرایانه به این مسئله و موضوع مهم نگریسته اند. در این پژوهش ، دیدگاه های این دو متفکر بررسی و با هم مقایسه شده است. علامه طباطبایی - بر خلاف جیمز که تجربهٔ زیسته و کارکرد مفید را معتبر دانسته و خواست ها را منشأ و موجِد باورها می داند - تطابق با واقع را شرط معرفت دانسته و بر اثرگذاری اخلاق و امور باطنی بر معرفت تأکید دارد. علامه همچنین شرور اخلاقی را حاصل افراط و تفریط در قوای شهویه یا غضبیه می داند ، اما جیمز آنها را برآمده از احساس گناهکاری در «خودهای بیمار» به شمار آورده است.
۷۵۱.

تبیین مبانی فلسفی شر از دیدگاه علامه طباطبایی و استنتاج دلالت های تربیتی آن در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مبانی فلسفی شر علامه طباطبایی دلالت های تربیتی تربیت اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۹۰
هدف: این پژوهش با هدف تبیین مبانی فلسفی شر از دیدگاه علامه طباطبایی و استنتاج دلالت های تربیتی آن در تربیت اخلاقی انجام شده است.روش تحقیق: روش پژوهش، توصیفی− تحلیلی و استنتاجی است. در مرحله اول مبانی فلسفی شر از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین شد. در مرحله دوم دلالت های تربیتی حاصل از مبانی فلسفی شر ناظر به اصول و روش های تربیتی در تربیت اخلاقی استنتاج شد.یافته ها: نتایج نشان داد مبنای اساسی در اندیشه علامه طباطبایی اعتقاد به وجود خداوند به عنوان خیر بنیادین هستی و شرور به عنوان اموری عدمی است. با این حال ظهور و بروز شرور در مسیر تکامل جهان و انسان ضرورت دارد. به هنگام بروز شرور، می توان زاویه نگاه انسان به شر را در کنار رویکرد گریز از شر و مبارزه با آن، به رویکرد مواجهه با شر به مثابه موقعیتی تربیتی بسط داد. در رویکرد مواجهه با شرور به مثابه موقعیت تربیتی، علاوه بر پرهیز و گریز از شر، از موقعیت به دست آمده می توان به مثابه موقعیتی سازنده با نظر به رشد و تکامل متربی استفاده نمود. در این راستا اولین عکس العمل بعد از بروز شر، صبر پیشگی است. مراحل بعدی عبارتند از تعقل نمودن، مداومت بر اعمال صالح و پرهیز اعمال ناصالح که در کنار هم شرایط مناسبی را در مواجهه معقول با شرور پدید می آورند.
۷۵۲.

مقایسه برداشت های ملاصدرا در حرکت جوهری نفس با آرای علامه طباطبایی و طبرسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقایسه تفسیر قرآنی ملاصدرا حرکت جوهری نفس علامه طباطبایی طبرسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۱۲
ملاصدرا در نظریه حرکت جوهری نفس از آیات قرآنی متعدد استفاده می کند؛ امّا فلسفه وی همواره با این انتقاد روبرو بوده است که آیا استفاده وی از آیات قرآنی به خاطر تأیید فلسفه خویش است یا خیر؟ ما در این واکاوی بعد از مقایسه آرای دو مفسر قرآن - علامه طباطبایی و طبرسی - با برداشت های قرانی  ملاصدرا به این نتیجه رسیده ایم: برداشت های ملاصدرا از آیات  قرآن در کتاب مفاتیح الغیب برای مبحث حرکت جوهری نفس غالباً با برداشت های علامه طباطبایی در المیزان و طبرسی در مجمع البیان جز در موارد اندک همسو نیست و البته باید به این نکته اذعان کرد ملاصدرا  در این بحث از ذهن فعال و مستدل و فلسفی خویش در توجه به آیات نمی تواند فارغ شود و برخی برداشت های قرانی ملاصدر از آیات با عدول از جنبه تفسیری همراه است که علامه طباطبایی و طبرسی در دو تفسیر المیزان و مجمع البیان دارند و نتیجه گیری که در معنای آیات در این دو تفسیر موجود است؛ معنای حرکت عموماً حاکم نیست، برخلاف آنچه که شاهد ملاصدرا درحرکت جوهری نفس است  و اگر معنایی بر حرکت در المیزان و مجمع البیان از آیات  قابل استنباط باشد بر حرکت جوهری نفس به سختی قابل انطباق است و به نظر می رسد در این آیات تفکر فلسفی و یا عرفانی ملاصدرا بر برداشت های قرآنی ایشان سایه افکنده است و در این رابطه بی تأثیر از تفکر فلسفی و عرفانی خویش نبوده است و با نگاه عرفانی یا فلسفی به تأویل آیه ای نزدیک می شود و در این برداشت از استنادات روایی مدد نمی گیرد. لذا در آن هنگام کلام ایشان تفاوت و فاصله اش را با دیگر تفاسیر نشان می دهد.
۷۵۳.

رابطه ایمان و اختیار از نگاه علامه طباطبایی و پل تیلیخ(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ایمان اختیار علامه طباطبایی پل تیلیخ دلبستگی نهایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۸۷
رابطه ایمان و اختیار انسان، همواره در جوامع غربی و شرقی مورد بحث بوده است. در این پژوهش، به رابطه ایمان و اختیار و مقایسه دیدگاه های علامه طباطبایی و پل تیلیخ پرداخته شده است. علامه طباطبایی، در عین قائل شدن اختیار در کسب ایمان، آن را مرتبه ای قلبی و رتبه بعد از شناخت اولیه دین و مقدمه عمل و اطاعت می دانند در حالیکه پل تیلیخ ایمان را غایت قصوا یا دلبستگی نهایی تعریف کرده و آن را حاصل عمل همه وجود آدمی همچون عقل و اراده و احساس، دانسته و مرحله اول ایمان که یافتن متعلق ایمان است را امری اختیاری و مرحله تسلیم و دلبستگی به آن را امری غیر ارادی دانسته است.علامه طباطبایی در مباحث مفصل پیرامون ایمان و نقش اختیار انسان در نیل به ایمان را تبیین نموده اند. در تفکر اسلامی، علامه طباطبایی، حقیقت ایمان را تصدیقی قلبی می داند که شدت و ضعف پذیر است و مومن امنیت و اطمینانی کسب می کند که هرگز در اعتقاد خودش دچار تردید نمی گردد و ایمان را امری اختیاری می دانند.پل تیلیخ فیلسوف و الهی دان پروتستان نیز، در کتاب های خود از جمله، پویائی ایمان و الهیات سیستماتیک، به بحث پیرامون عقل و ایمان و اختیار با آن پرداخته است. ایمان از دیدگاه تیلیخ نه علم به حقیقتی است، نه علم به گزاره ای است و نه اختیار عقیده ای است.
۷۵۴.

رابطه مستقیم رحمت خداوند با عذاب ابدی از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با نظر به شبهات ابن عربی و ابن قیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عذاب ابدی خلود خلود در عذاب خلود در جهنم علامه طباطبایی ابن عربی ابن قیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۲
مسئله عذاب ابدی در جهنم، ازجمله مسائلی است که اختلاف نظرهای فراوانی میان فلاسفه و متکلمان شیعه و سنی در آن وجود دارد؛ اگرچه، ظاهر بعض آیات قرآن صراحت در عذاب ابدی دارد اما برخی همچون ابن عربی، خلود در عذاب را محال و غیرممکن می دانند، برخی از اندیشمندان مانند ملاصدرا قائل به امکان هستند ولی در وقوع تردید می کنند و عده ای نیز همچون علامه طباطبایی عذاب ابدی را هم در امکان و هم در وقوع پذیرفته اند. منشأ اصلی اختلاف نظرها که موجب تفاوت های چشمگیری حتی در تبیین بعضی از اسماء و صفات خداوند می شود؛ منافات عذاب ابدی با رحمت الهی است. بدین بیان که رحمت واسعه خداوند همه موجودات عالم را در بر می گیرد و مانع می شود. عده ای برای همیشه در جهنم بمانند و عذاب شوند؛ حال چگونه می توان گفت عذاب ابدی رابطه مستقیم با رحمت واسعه خداوند دارد لذا این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و با مراجعه به اسناد نوشتاری گردآوری شده و به یافته های زیر دست پیدا کرده است؛ عذاب ابدی در جهنم، به صراحت در قرآن بیان شده و قابل تأویل به معانی دیگر نیست، عذاب ابدی منافات با رحمت واسعه الهی ندارد بلکه لازمه و عین رحمت خداوند است و خداوند خصوص آن چیزهایى که انسان مستعد براى شقاوت، محتاج به آن شده که عبارت است از رسیدن شقاوتش به حد کمال و به حد صورت نوعیه، اعطاء و افاضه کند، حال اگر اثر دادن چنین صورت نوعیه ای عذاب دائم باشد، منافاتى با رحمت عمومى خدا ندارد، بلکه این خود یکى از مصادیق رحمت خداوند، لازمه و مستتبع آن است.
۷۵۵.

نقد رویکرد العثیمین به توحید بر پایه آرای توحیدی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توحید شرک محمد بن صالح العثیمین علامه طباطبایی برهان صدیقین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۹۷
علامه طباطبایی بر پایه برهان صدیقین در تقریر خاص خود، باور به وجود خداوند را تنها بر باور به نفی سفسطه استوار کرده و با چنین رویکردی، خداباوری را به ایده ای با بیشترین مخاطب جهانی تبدیل کرده است، اما وهابیت معاصر هم چون اسلاف خویش با چشم پوشی از تأمل عقلی درباره وجود خداوند به بهانه اینکه هیچ انسانی وجود خداوند را منکر نیست، و با تقسیم بندی های استحسانی و نیز تفسیرها و تطبیق های ناروا نسبت به توحید در عبادت، فقط در آتش تکفیر نسبت به دیگر مسلمانان دمیده است. این پژوهش با مقایسه رویکرد علامه طباطبایی به مسئله وجود خداوند، توحید ذاتی و توحید صفاتی با رویکرد محمد بن صالح العثیمین در تفسیر کتاب «التوحید» محمد بن عبدالوهاب به آن مسائل، با روش استنادی، تحلیلی به پیامدهای رویکرد العثیمین پرداخته و نشان داده است که ناتوانی وهابی ها از بررسی عقلی و فرافرقه ای مسئله وجود خداوند، احتراز آن ها از تحلیل عقلی توحید ذاتی، و گریز از پاسخگویی به پرسش بنیادین توحید صفاتی به ناکارآمدی ایده توحید در قرائت آنها انجامیده است؛ در مقابل، تأکید آن ها بر مصادیق توحید الوهیت نتیجه ای غیر از اخراج قاطبه مسلمانان از دایره اهل توحید نداشته است.
۷۵۶.

امتداد اعتباریات علامه طباطبائی در معنابخشی افعال جوارحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتباریات کنش انسانی کنش بیرونی و جوارحی انسانی علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۹۳
نقش و تأثیر «اعتباریات» در کنش انسانی، اعم از کنش درونی و بیرونی، غیرقابل انکار است. اما فهم دقیق این مطلب در گرو مراحلی، از جمله تحلیل فلسفی و عقلی حقیقت «اعتباریات» و «کنش انسانی» است. از معدود فیلسوفانی که درصدد تحلیل این دو و رابطه ی آنها برآمده اند، علامه طباطبائی است. هدف این مقاله تبیین و بررسی دیدگاه علامه درباره ی «اعتباریات»، «کنش جوارحی انسانی» و رابطه ی این دو با رویکردی تحلیلی انتقادی است. از نگاه ایشان «اعتباریات» اندیشه های پشت صحنه ی عمل جوارحی است و معنا در فعل جوارحی انسانی موج می زند. در نتیجه، اعتباریات نقش بسزایی در معنابخشی دارند، به ویژه اعتباریات بعدالاجتماع که در این تأثیر نقش پررنگ تری دارند. همچنین کنش انسانی امری صامت و بی رنگ نیست، بلکه تمام معانی اعتباری پشت صحنه ی عمل در فعل سرریز می شود و امتداد می یابد. این معانی اعتباریات انسان است که گاهی اعتباریاتی برگرفته از حقایق است و گاهی تصور بر حقیقی و صحیح بودن آن می شود. از همین جاست که کنش های بیرونی و جوارحی انسانی به حق و باطل تقسیم می شود.
۷۵۷.

تبیین مؤلفه های رابطه متقابل عوامل اجتماعی و انواع معرفت؛ بررسی مقایسه ای دیدگاه ماکس شلر و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعین علامه طباطبایی عوامل اجتماعی ماکس شلر معرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۷۸
مسئله رابطه متقابل عوامل اجتماعی و انواع معرفت که «تعیّن اجتماعی معرفت» نامیده می شود، عینیت خارجی یافتن معرفت از حیث اجتماعی یا تاثّر و تشخّصی است که معرفت های مختلف انسان از عوامل اجتماعی می پذیرد. این پژوهش بنیادین، با استفاده از روش اکتشافی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، در پی پاسخ به این سوال است که بر اساس دیدگاه ماکس شلر و علامه طباطبایی، تعیّن اجتماعی معرفت چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مؤلفه های این رابطه متقابل شامل عمق، درجه، سطح، عامل مسلّط و موضوع است. طباطبایی بر این باور است که غیر از معارف بدیهی، حضوری، کلی نظری و برخی از معرفت های کلی عملی، بقیه معارف، تحت تأثیر عوامل زیستی، محیطی، غیبی و اجتماعی و فرهنگی قرار دارند که این تأثیر، اقتضایی است و به مرحله علیّت حتمی نمی رسد. محور اصلی این تحول های معرفتی را اعتباریّات به ویژه اعتباریّات پس از اجتماع می داند که کاملاً از تعیّن اجتماعی برخوردارند. یعنی کلّ اعتباریات متأثر از جامعه اند، هرچند اعتباریات بعد از اجتماع با شدت بیشتری تحت این تأثیر قرار دارند. ماکس شلر شکل و محتوای معرفت را مطرح کرده که محتوا را از تعیّن اجتماعی مصون می داند و فقط شکل معرفت را دارای تعیّن اجتماعی می داند. البته طباطبایی و شلر هر دو معتقدند که هیچ نوع علیّتی بین جامعه و معرفت وجود ندارد و تأثیر جامعه فقط در حد اقتضاء است. طباطبایی فقط در اعتباریات پس از اجتماع و شلر در شکل معرفت به این اقتضا قائل است. به عقیده شلر، عوامل معنوی و واقعی به طور مشترک، باعث تعیّن معرفت می شوند. البته فقط شکل معرفت های سه گانه دین، فلسفه و علم هستند که آماج تعیّن قرار می گیرند. بنابراین عصاره نظریه طباطبایی به بحث اعتباریات و نظریه شلر به شکل و محتوای معرفت برمی گردد.
۷۵۸.

دلالت های فلسفی نظریه اعتباریات علامه طباطبایی ناظر بر نظریه حقوقی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه اعتباریات علامه طباطبایی تمدن اسلامی نظریه حقوقی کنش گرایی رفتارگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۹۲
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از مهم ترین ابداعات فلسفی ایشان به شمار رفته و نقش مهمی در سازمان نظام فکری ایشان و در مبانی فلسفی تمدن اسلامی ایفا می کند. این نظریه نکات مهمی در فهم فلسفی نظام های اعتباری داشته و دلالت های چهارگانه هستی شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شاسانه و ارزش شناسانه در مورد مفاهیم و نظامات اعتباری به صورت عام دارد. با این پیش فرض که نظام حقوقی به عنوان یکی از ارکان تمدنی هر جامعه ای، یکی از مصادیق نظامات اعتباری است، دلالت های چهارگانه پیش گفته در مورد نظام حقوقی نیز به صورت خاص قابل طرح بوده و نتایج مهمی در سامان دادن نظریه حقوقی خواهد داشت. با توجه به آن چه مطرح شد، سوال پژوهش پیش رو این است که نظریه اعتباریات، چه دلالت های فلسفی اعم از دلالت های هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی را ناظر به نظریه حقوقیِ تمدن اسلامی داراست؟ روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر آثار علامه طباطبایی است. ناخودبسندگی گزاره های حقوقی، دخیل بودن عوامل سوبژکتیو در وضع، فهم و تفسیر قانون، عدم انحصار منابع شناخت قانون به منابع حسی، عدم تساوی حقوق با قانون و عدم تقلیل گرایی عدالت به نظم اجتماعی، عدم تناسب رویکرد رفتارگرایانه در علم حقوق از اهم نتایجی است که بر پژوهش حاضر مترتب است.
۷۵۹.

احسن بودن نظام هستی از دیدگاه آیات با تکیه بر آراء علامه طباطبائی در تفسیر المیزان.

کلیدواژه‌ها: نظام احسن ملاک حسن موجودات آیات قرآن علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۶۳
یکی از مسائل مهمی که پیوسته مورد بحث و دقت نظر فلاسفه قرار گرفته است، مسئله نظام احسن است. فلاسفه اسلامی عموما برای اثبات احسن بودن نظام هستی به عنایت الهی به عنوان دلیل عقلی و آیه هفتم سوره سجده به عنوان دلیل نقلی تمسک جسته اند. در نوشتار پیش رو تلاش شده است که با روش توصیفی_تحلیلی و رجوع به آیات قرآن و تکیه بر مبانی علامه طباطبایی به عنوان فیلسوفی متأله و مفسری بزرگ در تفسیر المیزان، آیاتی که بر احسن بودن نظام هستی دلالت می کنند جمع آوری و مورد تحلیل و بازخوانی قرار گیرند. در پایان این نتیجه به دست آمده است که با توجه به دیدگاه علامه طباطبایی در ملاک حسن موجودات و تطبیق آن با سخنان وی ذیل آیات مختلف در تفسیر المیزان، هفت آیه دیگر غیر از آیه هفتم سوره سجده، احسن بودن نظام هستی را نشان می دهند.واژگان کلیدی: نظام احسن، ملاک حسن موجودات، آیات قرآن، علامه طباطبایی.
۷۶۰.

بازخوانی تحلیلی نگرش سیستمی به هستی و نقش آن در پاسخ به شبهات شرور با تکیه بر مبانی علامه طباطبایی(ره)

کلیدواژه‌ها: نگرش سیستمی غایت هستی وحدت عالم نظام احسن علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۷۵
مسئله شر چالش های بسیاری را برای احسن بودن نظام هستی، اثبات وجود خدا و تبیین برخی از صفات او به وجود آورده است. پاسخ های مختلفی از قبیل عدمی و نسبی بودن شرور، غالب بودن خیرات بر شرور ارائه شده که هر یک به نوبه خود توانایی توجیه وجود برخی از شرور را دارد. نگرش سیستمی به هستی نیز می تواند نقشی مکمل برای دیگر پاسخ های داده شده به مسئله ایفا کند. برخی از فلاسفه همچون ملاصدرا، محمدباقر میرداماد، محقق طوسی و غیره بر این باورند که با نگرش سیستمی یا کل نگر به عالم، دیگرهیچ پدیده ای شر به نظر نمی رسد، اما هیچ یک از آنها به تبیین این نگرش و چگونگی پاسخ گویی آن به مسئله شرور نپرداخته اند. در این نوشتار کوشیده ایم با روش توصیفی_تحلیلی و بازخوانی نگرش سیستمی به هستی، نقش آن در پاسخ به شبهات شرور را با بیان چند نمونه با تکیه بر اساس مبانی علامه طباطبایی بررسی کنیم. در پایان این نتیجه بدست آمد که با توجه به تعریف سیستم و اثبات وجود عناصر مختلف آن در عالم هستی با روش عقلی و جمع آوری شواهد قرآنی و روایی، همه موجودات عالم با یکدیگر به صورت هماهنگ برای دستیابی به هدفی خاص در تعامل هستند، به گونه ای که نبود یکی از موجودات یا تغییر یکی از آنها به تغییر کل عالم منجر می شود. بدین ترتیب موجوداتی که به ظاهر شر به شمار می آیند، وقتی در سیستم قرار می گیرند دیگر شر نبوده و جایگاه خاص خود در نظام عالم را خواهند داشت. این ادعا با بیان چند نمونه بررسی شده است.