
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال 12 پاییز 1403 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توانمندسازی معلم تراز انقلاب اسلامی مطالعه و انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نظر رویکرد فراترکیب و از نظر استراتژی پژوهش، داده بنیاد بود. جامعه پژوهش مجموعه مقالات مرتبط با معلم بودند که با رویکرد اسلامی، منویات مقام معظم رهبری و سایر اندیشمندانِ و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از سال 90 تاکنون انجام شده بودند. روش نمونه گیری نظری و به صورت تمام شمار انجام شد و 38 پژوهش پیرامون این مفهوم گردآوری شدند که اعتبار مجلات نیز به واسطه نمایه شدن در پایگاه (WOS) و دارا بودن ضریب تأثیر بالا مورد ارزیابی قرار گرفت و با فن کدگذاری اشتراس و کوربین تحلیل شدند. در یافته های پژوهش مقوله محوری «توانمندسازی معلم تراز انقلاب» با 3 مؤلفه تعهد، تخصص و تعلق شناسایی شدند. با در نظر گرفتن شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردهای توانمندسازی، در نهایت پیامد توانمندسازی به معرفی معلمی حکیم پرداخت که از طریق عقلانیت وحیانی، انجام امور از روی اتقان و استحکام و با رویکرد پیشگیرانه و رشدمدار به دنبال طراحی برنامه هایی است تا علاوه بر استحکام تا حدی از انعطاف برخوردار بوده و زمینه تعالی وجودی بیشتر متربیان را فراهم آورند.
شاخص های برنامه درسی هویت بخش در منظومه فکری مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی هویت بخش طرحی منسجم و منعطف است که می کوشد تا به یادگیرنده کمک کند گذشته، حال و آینده خویش را بشناسد و بنابر آن موضع خود را در برابر پدیده های عالم و وقایع اجتماعی مشخص سازد. پشتوانه این برنامه درسی در تربیت اسلامی، معارفی برآمده از قرآن کریم، احادیث اهل بیت علیهم السلام و دیدگاه اندیشمندان بود. از آنجا که مقام معظم رهبری در زمره برجسته ترین اندیشمندان اسلامی است با اندیشه قرآنی-روایی خویش، اهتمام ویژه ای در معرفی هویت انسان و ضرورت تکوین و تعالی آن در برنامه های درسی و تربیتی داشته است. روش انجام پژوهش، تحلیلی-استنتاجی بوده که از نوع پیش رونده و به منظور تحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل محتوا استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که منظور از شاخص، نشانه برجسته ای است که جلب توجه می کند و بر اساس این تعریف، برنامه درسی هویت بخش در منظومه فکری مقام معظم رهبری دارای نشانه هایی چون پرسشگری، تفکر، تعلق زدایی از غیر، قدم گذاشتن و حرکت در مسیر، مراقبت کننده از نفس و تعالی وجودی طی لقاء الهی است. حلقه اتصال این برنامه درسی فطرت مندی بوده و خداوند حکیم استعداد رسیدن به پاسخ های مربوط به گذشته (مبدأ)، حال (مسیر) و مقصد (آینده) را به طور فطری در وجود انسان قرار داده است. بر این اساس یادگیرنده به اندازه ای که سرمایه ها و استعدادهای فطری خود را تحقق بخشد مستعد لقاء الهی خواهد بود.
معناسازی مدیران مدرسه در مسیر پیاده سازی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یکی از موضوعات برجسته نظام تعلیم و تربیت کشور در دهه اخیر بوده است. تحقق اهداف این سند همانند تمام سیاست ها و اصلاحات آموزشی تحت تأثیر تعبیر و فرایندهای تعدیل و سازگاری مجریان آن قرار گرفته و لزوماً منطبق با مقصود آنان اجرا نمی شود. هدف این مطالعه، شناخت و تبیین معنای ساخته شده و تعابیر مدیران مدارس از نقش خود در طول پیاده سازی و اجرای سند تحول بود که با استفاده از روش پدیدارشناسی و برمبنای چارچوب شناختی معناسازی انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 8 مدیر دبیرستان دولتی دوره دوم در چهار منطقه 3، 6، 7 و 13 شهر تهران که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، گردآوری شد. تحلیل اطلاعات بر مبنای روش تحلیل داده های کیفی مایلز و هوبرمن به شکل گیری سه دسته مضمون اصلی «ابهام»، «مستندساز» و «عوامل فردی و موقعیتی» منجر شد. یافته های پژوهش نشان دهنده ابهام مدیران مدارس در زمینه ادراک متن سند و چگونگی اجرای آن در مدارس بود. الزام به اقدام در چنین شرایطی، مدیران مدرسه را به سمت ساخت معنای دیگری از نقش خود سوق داده است؛ آن ها نقش خود را به عنوان «مستندسازان» اجرای سند تحول تعبیر می کنند. ساخت این معنا تحت تأثیر عوامل فردی شامل تصور تکرار مکررات و سعی بی فایده و همچنین عوامل موقعیتی شامل قابلیت اجرا، قوانین و مقررات و جایگاه ارزشی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود تلاش های انجام شده در راستای اجرای سند تحول در مدارس، از منظر مدیران مدرسه مقصود اصلی از اجرای سند چندان حاصل نشده است. توجه سیاستگذاران به عوامل شکل دهنده معناسازی می تواند در طراحی سیاست های آموزشی و اجرای مؤثرتر آن ها کمک کننده باشد.
سازماندهی محتوای برنامه درسی بر اساس واکاوی مفهوم علم در نگاه جان دیویی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تببین و تحلیل سازماندهی محتوای برنامه درسی از منظر جان دیویی و علامه طباطبایی بود. این تحلیل بر اساس نگاه هر یک از دو به معنا و مفهوم علم به دست آمده است. هر دو دیدگاه، فرایندی از شکل گیری علم را بیان کرده که شروع آن با مسئله است. پژوهش حاضر با استفاده از روش استتناجی ضرورت عقلی و با تحلیل منطقی داده های کتابخانه ای مورد مطالعه انجام شد. در این نوشته پس از تحلیل تفصیلی فرایند شکل گیری علم از نگاه هر دو اندیشمند این نتیجه حاصل شد که فرایند مذکور می تواند در سازماندهی محتوای برنامه درسی تأثیر به سزایی داشته باشد. به همین جهت رویکرد حاکم بر سازماندهی محتوای هر دو دیدگاه، مسئله محوری بود؛ لکن در این نوشتار استدلال هایی بیان شده است که نشان می دهد مسئله محوری از نگاه علامه طباطبایی و جان دیویی با یکدیگر تفاوت های بنیادی دارند. علت این امر هم به فهم هر یک از ایشان از معنای علم برمی گردد. از آنجایی که جان دیویی معنای علم را منحصر در علم تجربی کرده است مسائل او هم در همان سطح باقی می مانند؛ لکن علامه طباطبایی علم را در سطحی فراگیرتر معنا می کند و مسئله از نگاه او معنای گسترده تری پیدا می کند. دیویی ناظر به رویکرد خود، به نقد رویکرد موضوع محوری پرداخته و صرفاً سازماندهی تلفیقی را مورد تأکید قرار می دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نظام فکری علامه طباطبایی با تقریری که از معنا و سطوح مسئله ارائه می دهد، می تواند سازماندهی موضوع محور و تلفیقی را جمع کرده و ناظر به مسائل مختلف دانش آموزان، پیشنهادات جامع تری ارائه نماید.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه اول از نظر میزان توجه به مفهوم نیکوکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی کتاب های درسی دوره متوسطه اول از نظر توجه به مفهوم نیکوکاری انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوای کمی و جامعه آماری پژوهش شامل کتاب های درسی دوره متوسطه اول بود که با روش نمونه گیری هدفمند 5 عنوان کتاب (هدیه های آسمانی، تفکر و سبک زندگی، آموزش قرآن، فارسی و مطالعات اجتماعی) با 14 جلد کتاب در نمونه قرار گرفت. ابزار اندازه گیری، چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن مورد تأیید کارشناسان و صاحبنظران بوده و پایایی آن با روش ویلیام اسکات 96 درصد محاسبه شد. شیوه پردازش داده ها بر اساس روش آنتروپی شانون بوده و به منظور بررسی میزان تفاوت مؤلفه های نیکوکاری در کتاب های درسی سه پایه از آزمون خی دو استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که در دوره متوسطه اول به مؤلفه های «کمک نیازمندان»، «احترام به دیگران، «همدلی با دیگران» توجه بیشتر و به مؤلفه های «مهار خشم، «احترام به حقوق حیوانات و گیاهان»، «فعالیت داوطلبانه»، «وقف» و «عفو و بخشش» توجه کمتری مبذول شده است. همچنین مؤلفه های «عفو و بخشش»، «فعالیت داوطلبانه»، «مهار خشم» و «احترام به حقوق حیوانات و گیاهان» ضریب اهمیت پایینی داشته و پراکندگی مناسبی در کتاب های درسی سه پایه نداشته اند. علاوه بر این، فراوانی مؤلفه های نیکوکاری در کتاب های پایه نهم به مراتب کمتر از پایه های هفتم و هشتم بود.
واکاوی عوامل مؤثر بر ترویج نماز در دانش آموزان مقطع متوسطه اول از دیدگاه مربیان پرورشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت دینی دانش آموزان و تقویت نگرش و ترغیب آنها به انجام فرائض دینی به ویژه نماز، از محوری ترین اهداف تعلیم و تربیت اسلامی و رسالت مهم نظام آموزش و پرورش است. این مطالعه با هدف شناخت و تحلیل عوامل ترویج کننده نماز در میان دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه (1402-1403) صورت گرفت. پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان و مربیان پرورشی شاغل در مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 03-1402 بودند که با توجه به اصل اشباع نظری شامل 12 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری گزینش شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش شبکه مضامین آرتراید استرلینگ استفاده شد. در فرایند تحلیل اطلاعات، مضامین به شیوه استقرایی بر اساس سطح انتزاع، ذیل سه گروه مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه طبقه بندی شدند که براین اساس 100 مضمون پایه شناسایی و با کنار هم قرار گرفتن مضامین با سطح انتزاع بالاتر، 3 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر با عنوان «ترویج متداوم نماز در میان دانش آموزان» شناسایی شدند. مضامین سازمان دهنده عوامل مؤثر بر ترویج نماز در میان دانش آموزان شامل عوامل انسانی، محیط فیزیکی، آموزشی و پرورشی و عوامل اجتماعی بودند که توجه به آن ها با استناد به مضامین پایه می تواند در رسیدن به هدف و افزایش گرایش و ترویج نماز در میان دانش آموزان مقطع متوسطه یاری گر باشد.