مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۰۱.
۷۰۲.
۷۰۳.
۷۰۴.
۷۰۵.
۷۰۶.
۷۰۷.
۷۰۸.
۷۰۹.
۷۱۰.
۷۱۱.
۷۱۲.
۷۱۳.
۷۱۴.
۷۱۵.
۷۱۶.
۷۱۷.
۷۱۸.
۷۱۹.
۷۲۰.
علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
توجه به معانی واژگان قرآن، یکی از اقدامات مهم علامه طباطبایی برای کشف و استخراج معانی و مفاهیم کلی آیات می باشد. ایشان از روشهای مختلفی از جمله: تحلیل اشتقاق و ریشه یابی واژگان، توجه به استعمالات قرآن کریم، بهره گیری از عرف عامه، استناد به روایات، توجه به دلالتهای قرآنی، بیان معانی واژگان با اجتهاد خود و ... برای کشف معانی مفردات قرآن بهره برده است. اما مهم ترین و بارزترین جنبه های مباحث لغوی المیزان که در تألیفات قرآنی مشهود و مورد استناد می باشد، غالباً متکی بر روش تفسیری خاص علامه (قرآن به قرآن) می باشد که با توجه به قراین و امارات درونی، روابط معنایی، سیاق و دلالتهای موجود در آیات مرتبط تبیین شده است. حاصل بحث چنین بیان می شود که علامه در تعیین معانی واژگان قرآنی با توجه به روح معانی مفردات قرآنی، از معنای عمومی و اصلی واژگان فراتر رفته و معنای نسبی و خاصی را که هر واژه در کاربردهای مختلف (با توجه به قراین موجود در آیات) پیدا می کند، متناسب با جایگاه و کاربرد آن کشف و بیان نموده است. با توجه به اینکه نظرات علامه طباطبایی در تفاسیر معاصر بازتاب وسیعی داشته است، یکی از گسترده ترین مباحث المیزان که مورد توجه مفسران عصر حاضر قرار گرفته است، در حوزه تبیین معانی واژگان قرآن می باشد که به انواع روشهای علامه در کشف معانی واژگان قرآنی به ویژه روش تفسیری قرآن به قرآن و بهره گیری از قراین و امارات درون متنی، به وفور استناد شده است.
مراتب عقلانیت عملی در اندیشه ی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
47 - 59
حوزه های تخصصی:
عقل عملی، مبدأ صدور افعال انسانی است. این قوه با استمداد از عقل نظری و با جعل احکام و اعتبارات خاص مرتبط با عمل همانند وجوب، فعل انسانی را صادر می کند. اعتبار وجوب از منظر علامه طباطبایی، نخستین و مهم ترین حکم عقل عملی در جهت صدور قطعی فعل است. وجوب اعتباری در نسبت با برخی افعال، ممکن است مطلق و در نسبت با افعالی دیگر مقید باشد. به هر مقدار این اطلاق بیشتر گردد، صدور فعل با مزاحمت کمتری انجام می شود، اما وجوب مقید، سبب می شود فعل تنها در شرایط خاصی صادر شود. مسئله تشکیک در عقلانیت عملی، با توجه به اطلاق و تقیید در وجوب فعل تبیین می گردد. اطلاق بالاتر در وجوب به معنای شدت بیشتر و تقیید بیشتر به معنای شدت کمتر در صدور فعل است. ریشه ی این اطلاق و تقیید نیز به توجه نفس برمی گردد. این اطلاق و تقیید ممکن است پیرامون افعال هر یک از قوایی که در صدور فعل نقش دارند، شکل بگیرد که مهم ترین آن ها عقل نظری، وهم، غضب و شهوت است، چرا که عقل عملی در وجوب و صدور هر فعلی، تحت تأثیر یکی از این قوا واقع می شود. انفعال عقل عملی در برابر قوای پایین تر سبب می شود وجوب فعل ملایم با آن قوه با اطلاق بیشتر و تقیید کمتر( مزاحمت کمتر) صادر شود. پایین ترین درجه عقلانیت، عقلانیت مقید به شهوت است و به ترتیب عقلانیت عملی معطوف به غضب، وهم و عقل نظری در رتبه های بالاتر قرار می گیرد.
لوازم انسان شناختی نظریه اعتباریات علامه طباطبایی با نظر به انسان شناسی فلسفی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
5 - 25
حوزه های تخصصی:
نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی فی نفسه در حوزه حکمت عملی جای می گیرد، اما این نظریه لوازم انسان شناختی جدی و مهمی دارد؛ جدی ست، زیرا این لوازم کاربردی و پردامنه هستند؛ مهم است، زیرا در مقایسه با انسان شناسی کلاسیک سنت فلسفه اسلامی ، افق های جدیدی را در حوزه انسان شناسی عملی گشوده است. ماحصل انسان شناختی نظریه اعتباریات را می توان در این قالب صورت بندی کرد که انسان موجودی است اعتبارساز. اعتبار علاوه بر این که خود از سنخ فعالیت ذهنی است، اساساً در حیطه فعالیت و عمل انسانی قرار می گیرد و از نوع ادراکات عملی است. لذا انسان در پس و پشت این نظریه، از حیث فعالیت و عمل مد نظر است. این انسان شناسی عملی برآمده از نظریه اعتباریات، به جهات گوناگون، امروزین و قابل مقایسه با نظریات جدید است. از مهم ترین وجوه فارق این نوع انسان شناسی جدید با انسان شناسی کلاسیک می توان این موارد را برشمرد: پسین، تجربی و عملی بودن. مؤلفه های اصلی عملی بودن عبارتند از: تقدم طبیعت بر بعد نفسانی در انسان و استخدام گر بودن انسان. همچنین در پرتو اعتباریات، اجتماعی بودن، فرهنگی بودن و سوژه بودن انسان هم در تعریف انسان راه می یابند و این همه در انسان شناسی فلسفی جدید هم مدنظر بوده است.
بررسی و نقد کمال انسان از منظر انسان شناسی پویشی، با تأکید بر آرای علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
115 - 136
حوزه های تخصصی:
چیستی «کمال انسان» به عنوان یکی از مباحث مهم انسان شناسی، همواره مورد کنکاش اندیشمندان بوده است. در این میان، الهی دانان پویشی برمبنای دیدگاه خداباورانه خاص خویش، برآنند که کمال انسان با خداگونه شدن وی محقق می شود. این دیدگاه، هرچند با نظر علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی همخوان است، لیکن در نحوه کمال انسان -که ارتباط وثیقی با چگونگی توصیف خداوند دارد- اختلاف دارد. پیروان الهیات پویشی، خداوند را در حال تکامل و تغییر و تبدل می دانند و بر همین اساس، کمال انسان را در تکاملی می دانند که در اثر وابستگی متقابل با سایرین پدیدار می شود و بدین ترتیب، تشبه به خدا و خداگونه شدن انسان را علاوه بر کم رنگ شدن، در هاله ای از ابهام فرومی برند. این پژوهش، با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی، درصدد است تا نشان دهد که مبانی چنین دیدگاهی علاوه بر این که در برخی موارد فاقد دلیل است، با قواعد عقلی همچون استحاله تسلسل نیز در تناقض است. اشکال دیگری که بر این دیدگاه وارد است، عبارت است از معلق نمودن کمال انسان به شرایط محیطی و برابر دانستن آن با تکامل دائمی، بدون این که هیچ هدف ثابتی از غایت این کمال طلبی برای انسان مشخص باشد.
نبایدهای سرمایه گذاری های نامتعارف از بُعد اخلاق کاربردی بر اساس دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی رحمة الله(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه سرمایه گذاری در عرصه هایی همچون ارز، خودرو و مسکن مورد توجه و اقبال برخی اقشار جامعه قرار گرفته است. با توجه به تبعات متعددی که این قبیل سرمایه گذاری می توان در پی داشته باشد، اهمیت بررسی ابعاد مختلف قانونی، اقتصادی، فقهی و اخلاقی این نوع سرمایه گذاری امری واضح است.اما با توجه به این که بررسی ابعاد اخلاقیِ این قبیل سرمایه گذاری ها خصوصا در بعد فردی و اجتماعی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، ضرورت تبیین این ابعاد، از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار است.هدف این مقاله بررسی این نوع فعالیت های اقتصادی، از نظر اخلاق کاربردی و بر اساس دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی ره با روش توصیفی تحلیلی است. نتیجه پژوهش این که با بررسی دیدگاه اخلاقی علامه طباطبایی می توان گفت فضیلت گرایی، پیامدگرایی اخلاقی، پیامدگرایی اخروی، وظیفه گرایی و اخلاق محبت از مبانی فرااخلاقی ایشان و تقوا، برابری، ایثار، وحدت و امنیت اجتماعی از مولفه های اخلاق اجتماعی هستند. با خرید و حبس ارز، مسکن و خودرو و ورود نقدینگی به این بازارها جریان معاملات اقتصادی و رونق آن ها دچار اخلال می شود و مصداقی برای تقدم نفع شخصی بر منافع جمعی و بی تفاوتی نسبت به قشر ضعیف جامعه است که با مولفه های اخلاق اجتماعی در تضاد است. همچنین ورود به این نوع سرمایه گذاری ها در بُعد رذائل اخلاقی، آسیب هایی همچون اشتیاق نسبت به آشفتگی و گرانی در اقتصاد و شادمانی از ضرر دیگران را درپی دارد.
نوآورانه های المیزان در تبیین ارتباط فاصله با محتوای آیه
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
13 - 38
حوزه های تخصصی:
شبکه های به هم پیوسته مفهومی بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که با دقت و بررسی می توان از آنان پرده برداری کرد. «فاصله» نیز که در بخش انتهایی ساختار برخی آیات قرار دارد با آیات نزدیک به هم، دیگر آیات سوره و به ویژه با مفاد و محتوای همان آیه پیوند معنایی محکمی دارد. اما سؤال اساسی آن است که ارتباط معنایی فواصل با یکدیگر و با محتوای آیه چگونه است؟ آیا می توان ارتباط و پیوند معنایی را در انواع و گونه های خاصی دسته بندی کرد؟ قرآن پژوهان و مفسران، ابعاد محدودی از این ارتباط را بازگو کرده اند، اما پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی بر محور معرفی اهتمام المیزان و نوآوری های آن در تبیین ارتباط فواصل با محتوای آیات، شکل گرفته است. تلاش علامه طباطبایی در این عرصه، علاوه بر کمک به تفسیر آیات، اعجاز و زیبایی های بیانی قرآن کریم را نیز بیشتر نمایان می سازد. این تحقیق با استخراج نمونه های تفسیری از المیزان، گونه های متعددی از ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات را ارائه داده و نوآوری علامه طباطبایی در این زمینه را منعکس ساخته است. بر پایه نتایج این پژوهش، در تفسیر المیزان سیزده گونه پیوند معنایی فاصله با محتوای آیه از حیث موضوع و چهار گونه از حیث مخاطب بازیابی شده است که شواهد متعددی آن ها را همراهی می کند.
پژوهشی مقایسه ای- تحلیلی در باب نظریه «ادراکات اعتباری» علامه طباطبایی و پراگماتیسم رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
1 - 18
حوزه های تخصصی:
رورتی با نقد و رد سنت متافیزیکی غرب، که در پی مفهوم مطلق حقیقت است، حقیقتِ باورها را امری نسبی و وابسته به زمینه پیدایش شان توصیف می کند. در سوی دیگر، علامه طباطبائی، با تفکری اساساً متافیزیکی، با طرح نظریه ای بدیع در سنت فلسفه اسلامی، به قسمی از ادراکات معتبر در حوزه «عمل»، موسوم به «ادراکات اعتباری»، قائل می شود که به تصریح او، نقش اصلی در تکاملِ حیات انسان بر عهده دارند. این ادراکات، بر خلاف ادراکات حقیقی، اموری نسبی، و بسته به اقتضائات محیطی و اجتماعی، دائم در تطورند. در این مقاله، با رویکردی مقایسه ای-تحلیلی، نشان خواهیم داد که نظریه «ادراکات اعتباری» علامه قرابت زیادی با دیدگاه رورتی در باب «حقایق نسبی» دارد. هرچند رورتی، بر خلاف علامه، هیچ جایگاهی برای مفهوم مطلق حقیقت قائل نیست، با تحلیل این اختلاف درصددیم امکانی برای هم خوانی اندیشه این دو فیلسوف مطرح کنیم.
بررسی تطبیقی مفهوم امامت از دیدگاه شیخ طوسی و علامه طباطبایی
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵
105 - 121
حوزه های تخصصی:
در اندیشه شیعی، امامت جایگاهی رفیع و منحصر به فرد دارد، به گونه ای که امام به مثابه محور و قطب عالم هستی در نظام توحیدی تلقی می شود. از طریق واسطه امام، مخلوقات مشمول رحمت الاهی شده و به سوی حق هدایت می یابند. با عنایت به اهمیت و جایگاه والای امامت در اسلام، و وجود دیدگاه های گوناگون در تبیین مفهوم آن، این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش تدوین شده است که: شیخ طوسی و علامه طباطبایی چه تعریفی از «امامت» ارائه می کنند؟ روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی-توصیفی بوده و یافته ها حاکی از آن است که: شیخ طوسی، امامت را زعامت و رهبری عمومی در امور دین و دنیا می داند. علامه طباطبایی، امامت را ایصال به مطلوب و هدایت تام و تمام معنا می کند. بر اساس دیدگاه هر دو اندیشمند، با استناد به آیه 12۴ سوره بقره، امام دارای منزلتی فراتر از نبی است.
رابطه دین و فطرت (مطالعه موردی آیه فطرت با نگاهی بر آرای تفسیری علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
منبع:
کلام اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
103 - 119
حوزه های تخصصی:
انسان و کمال غایی او، اصلی ترین موضوع قرآن است و فلسفه بعثت انبیا و تشریع ادیان و شرایع، راهبری او به سوی سعادت ابدی است. خالق و رب انسان برای طی طریق و سیر در مسیر سعادت، او را به جهازی مجهز کرده است که بتواند مطلوب را حاصل نماید. شاید بتوان گفت که اصلی ترین این تجهیزات، سرشتن انسان بر فطرت باشد. از سوی دیگر، خداوند با ارسال رُسُل و تشریع دین، هدف غایی دین را رسیدن به کمال مطلوب معرفی می کند. آیه 30 سوره مبارکه روم که به «آیه فطرت» نامیده شده است، تنها آیه از قرآن کریم می باشد که در آن، کلمه دین و فطرت باهم آمده است؛ ازاین رو، لازم است رابطه بین آنها را با یکدیگر بررسی کرد. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، رابطه بین دین و فطرت در آیه 30 سوره روم از دیدگاه دو مفسر بزرگ، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی بررسی و تحلیل شد. نتیجه آنکه فطرت نوع خاصی از خلقت بوده و دین مجموعه قوانینی است که انسان را بر سرشت مفطور خود راهنمایی می نماید و در واقع، فطرت چیزی فراتر از دین است. در واقع هدایت فطری بستری برای هدایت وحیانی، و هدایت نبوی و وحیانی بوده و مدخلی است برای بازگشت به هدایت فطری که هدایتی درونی و شهودی است و بالاتر از آن تصور نمی شود. بدیهی است که نقطه کانونی هدایت انبیا، بیداری فطرت انسان برای رسیدن به کمال و اصل خویش است.
عدالت اخلاقی در تفسیر المیزان و نسبت آن با عدالت افلاطونی و ارسطویی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
25-46
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مباحث اخلاقیِ ناظر به عدالت که از سوی فلاسفه مسلمان متقدم، مطرح شده است، برگرفته از آرا و دیدگاه های افلاطون و ارسطو است و آنها افزون بر انتشار و اشاعه مُدلِ نفس شناسانه افلاطون و نظریه اعتدال ارسطو، در تلاش برای معادل انگاری مفاهیم قرآنی با تفکرات این دو فیلسوف یونانی و به نوعی تحمیل نظرات آنها به قرآن کریم نیز بوده اند . در زبان عربی و فرهنگ اسلامی، «عدالت» به «دادن حق هر صاحبِ حق»، «وضع شیْ ء در موضع خود» و همچنین «مساوات» و «(اعتدال» معنا شده و به رغم این که علامه طباطبایی، به این جهات مختلفِ معنایی توجه داده اند، به واسطه تأثیرپذیری از فلاسفه مسلمان - که آنها را «علمای علم اخلاق» می نامد - آمیزه و ادغامی از دیدگاه های افلاطون و ارسطو را در تفسیر المیزان وارد کرده و از آن جهت که «اعتدال » از میان معانی ذکر شده برای عدالت، همخوانی بیشتری با تفکرات پیش گفته دارد، آن را بهترین معنا برای تفسیر «عدالت» در قرآن کریم انگاشته اند و از همین رو، تفسیر ایشان از برخی آیات که واژه «عدالت» در آنها به کار رفته، متأثر از این پیش فرض است . افزون بر این، ایشان در مقابل مُدل نفس شناسانه فلاسفه، توصیفی در حد انتظار از مُدل نفس شناسانه قرآن، ارائه نکردند .
مناقشه فلاطوری و طباطبایی؛ دو نگاه به اخلاق علم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
5 - 21
حوزه های تخصصی:
در سال 1340 یادنامه ملاصدرا منتشر شد و در آن کسانی چون علامه سید محمد حسین طباطبایی مقالاتی نوشتند. عبدالجواد فلاطوری از استادان ایرانی مقیم آلمان بر سه مقاله مندرج در این یادنامه نقدی نوشت و آنها را به لحاظ روشی و به واسطه بی توجهی به اخلاق پژوهش و استناددهی نقد کرد. علامه طباطبایی و دیگران پاسخ دادند و باز او پاسخ داد. این مناقشه قلمی و عالمانه دو سال به طول انجامید و بیش از ده نوشته از سوی طرف های بحث منتشر شد. مرور و تحلیل این نوشته ها - که بیش از ۶۰ سال از انتشار آنها می گذرد - به خوبی دو نگاه به اخلاق تولید علم و نقد و پژوهش را نشان می دهد. نگارنده کوشیده است این نوشته ها را به شکلی نظام مند بررسی کند و ابعاد مختلف اخلاقی آنها را برجسته سازد. این مناقشه را در سه سطح می توان دید: سطح انتقادی، سطح ناظر به تحقیق و آیین پژوهش، و سطح کلان تری که بیانگر دو رویکرد به اخلاق علم ورزی است. در حالی که سطح اول کاملاً آشکار است، با دقت می توان سطح دوم را دید، اما سطح سوم است که گویی نادیده انگاشته شده است. در این سطح و با تحلیل متون منتشر شده، می توان دو نگاه به علم ورزی را شناسایی کرد و از آنها برای پیشبرد علم و گسترش فضای عالمانه بهره برد.
ظرفیت سنجی نظریه ادراکات اعتباری برای سامان دهی نظریه بومی فلسفه فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
237 - 262
حوزه های تخصصی:
فلسفه ای که به صورت انضمامی در صدد پاسخ به چیستی فضای مجازی بوده و بتواند تشریح کند، این فضا با ما چه می کند، فلسفه فضای مجازی نامیده می شود. فضای مجازی در لایه های مختلف، رفع نیازهای زندگی ما را پوشش روزافزون داده است و لازم است عمیقاً لایه های مختلف این فضا را بشناسیم، زیرا فلسفه فناوری های نرم، جهت بخش دکترین و خط مشی گذاری آن فناوری هستند. شناخت دقیق این فضا، سبب نسبت یابی دقیق ما در مواجهه با آن می گردد. فناوری فضای مجازی، نوعی فناوری نرم است و فناوری نرم از جنس ادراک اعتباری است، لذا می توان از نظریه اعتباریات، برای توصیف، تبیین و تجویز در عرصه نظریه بومی فضای مجازی بهره مند گردید. از منظر علامه طباطبائی، ادراک اعتباری تابع "توجه" است و توجه تابع "نیازهای طبیعی" و "عادات اجتماعی" است. عادات اجتماعی شکل خاصی از نیازهای طبیعی است که در ظرف فرهنگ جامعه شکل می گیرد و فضای مجازی، بر طبق جهان بینی و ارزش های فرهنگ مبدع، که عادات اجتماعی من جمله ارتباطات را رقم زده اند، ایجاد شده است. توجه افراد به فضای مجازی برای رفع نیازهای ارتباطی، به نظامی از نیازها منجر می گردد، این نظام نیاز بر اساس عادات اجتماعی و فرهنگی در قالب فناوری ارتباطی به اعتبارکردن نظامی ارتباطی، منجر می گردد. این نظام ارتباطی، می تواند بستر تنوعی از سبک زندگیها گردد. در واقع ساختارهای نرم فضای مجازی، بر توجه، محتوا و نظم ارتباطی کاربران آن اثر دارد، برای تغییر و اصلاح این آثار، باید به اصلاح ساختار، محتوا و روش مواجهه با فضای مجازی، اقدام نماییم.
تبیین اصالت فرهنگی در شکل گیری معماری معاصر از منظر ادارکات اعتباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
195 - 217
حوزه های تخصصی:
اساس و پایه اصالت، فرهنگ است؛ فرهنگ یک جلوه روشنی از حیات اجتماعی است که در ارتباط انسان ها نهفته و انسان نیز رابطه مستقیم با معماری دارد، به صورتی که معماری در هر دوره بیان فرهنگ غالب بر جامعه است. بدین ترتیب این پژوهش درصدد پاسخگویی به پرسش زیر می باشد: اصالت فرهنگی در معماری چگونه و بر مبنای چه مولفه هایی قابل تبیین و بررسی است؟ این پژوهش با رویکرد مطالعات فرهنگی و روش استدلال منطقی و منطق پس کاوی، پس از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی جهت واکاوی فرهنگ از رویکرد رئالیسم اسلامی و ذیل آن ادراکات علامه طباطبایی مورد بحث قرار گرفت. در ادامه، مصاحبه با 11 نفر از اساتید برجسته ایران صورت گرفت. مفاهیم استخراجی از مصاحبه ها، کدگذاری گردید و مضامین متون مکتوب مصاحبه ها دسته بندی و مقوله بندی شدند و در نهایت مدل اصالت فرهنگی در معماری از منظر اندیشه اسلامی بر پایه ادراکات علامه طباطبایی انتزاع گردید. اصالت فرهنگی، از وجود ثابت و ظاهری متغییر تبعیت می کند که این موضوع در معماری بحث ثابت و جاری زندگی و نیز متغیر که ساختارهای کالبدی و فضایی را ایجاد خواهد کرد. مدل نهایی در ذیل بحث رئالیسم انتقادی حاوی سه سطحِ 1.واقعی (فرهنگ و ارزش ها در معماری) شامل اصالت ارجاعی، سنت های زنده، تاثیرگذار، خالق، نفوذپذیری، 2. سطح رویدادی (کنش معماری) شامل اصالت تاریخی و مکان، ساخت و طراحی، کیفی، بستر و زمینه و 3.سطح تجربی (حس و درک و تجربه معماری) شامل ادراکی و زیباشناسی و هنر قابل درک و دسته بندی است.
گذار از انسان اخلاقی به انسان الهی؛ رهیافتی نو به سازمان کرامت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دستیابی به رهیافتی نو برای ایجاد سازمان کرامت مدار با مقایسه مبانی انسان شناسی و کرامت انسانی مکاتب فلسفی کانت(انسان اخلاقی) و علامه طباطبایی(انسان الهی). روش: بازاندیشی و مقایسه مبانی انسان شناسانه دو مکتب فلسفی با رویکردی تحلیلی- منطقی و راهبرد کلان کیفی از نوع استفهامی به روش گونه شناسی. یافته ها: محوریت انسان الهی، عبودیت و بندگی خداست و کرامتش امری الهی با انواع ذاتی و اکتسابی و با مراتبی از تقواست؛ در حالی که انسان اخلاقی، خود غایت و هدف اصلی است و کرامتش امری ذاتی، بشری و مبتنی بر تعقل و استقلال و قانونگذاری است. نتیجه گیری: جامعه بشری امروز در حسرت ایجاد سازمانی در شأن انسان، روزگار می گذراند و تلاش می کند تا سازمانی مبتنی بر کرامت انسان بنا کند. بر اساس مقایسه انجام شده، گذار از انسان اخلاقی به انسان الهی می تواند رهیافتی نو برای سازمان کرامت مدار ایجاد کند
تبیین معرفت شناسی ژیل دلوز و علامه طباطبایی و نقد چالشهای رویکرد ریزوماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی «معرفت شناسی» در رویکرد ریزوماتیک ژیل دلوز و علامه طباطبایی و نقدهای وارد بر معرفت شناسی ریزوماتیک دلوز بر مبنای نظریات علامه طباطبایی بود. روش: از روش های تحلیل مفهومی و انتقادی برای پاسخ به سؤالات پژوهش استفاده شده است. یافته ها: مفاهیم اصلی معرفت شناختی ریزوماتیک ژیل دلوز شامل نفی بازنمایی دانش، صیرورت و شدن به جای بودن، تجربه گرایی استعلایی، کثرت بدون هیچ گونه وحدت، شک گرایی و نسبی گرایی، رد اقتضائات پیشینی، رد تصویر جزمی اندیشه، نفی فرا روایت، عقل ستیزی، جنبه تولیدی بودن معرفت و فاقد هر گونه وجه کشفی است. نظر به اینکه دیدگاه معرفت شناختی ژیل دلوز و مواضع رادیکال وی تا حدود زیادی اعتبار رویکرد درختی در معرفت را در هم شکست و منجر به چالش های جدّی شد، علامه طباطبایی در تقابل جدّی با اندیشمندان غرب و مواضع سکولاری و پساساختارگرایی آنان، در بنیان های معرفت شناختی خود بر مبناگروی، مطابقت با واقع به عنوان معیار صدق داعیه های دانشی، جهان شمولی معرفت فطری، عقل حجت باطنی خداوند و ابزار فهم و دریافت معارف بنیادین، انسان واجد معرفت های فطری، یقینی بودن معرفت و بداهت آن، متعیّن بودن حقیقت و... اشاره می کنند. نتیجه گیری: معرفت شناسی ژیل دلوز حکایت از ایدئولوژی ناسازوار و تقابل های صریح و جدّی با معرفت شناسی علامه طباطبایی دارد.
بررسی تطبیقی آرای سید مرتضی و علامه طباطبایی در چیستی عقل و کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تطبیقی آرای سید مرتضی و علامه طباطبایی در چیستی عقل و کارکردهای آن از دیدگاه این دو بزرگوار بود. روش: برای بررسی عنوان این پژوهش تا رسیدن به نتیجه مطلوب، از شیوه توصیفی و تحلیلی استفاده شد. یافته ها: با توجه به جایگاه مهم و حجیت عقل نزد سید مرتضی و علامه طباطبایی، می توان شش کارکرد مهم برای عقل از دیدگاه ایشان در نظر گرفت: 1. اثبات اصول و مبانی تشیّع، 2. عقل به عنوان منبع و مُدرِک، 3. تأویل و توجیه آیات و روایات ناسازگار با اصول عقلی، 4. عقل و معتبر دانستن یک خبر یا ابطال آن، 5. عقل به عنوان ابزار فهم، استنباط و تبیین متون دینی، 6. عقل و خرافه ستیزی. نتیجه گیری: اگرچه سید مرتضی و علامه طباطبایی در حجیت عقل و تبیین بسیاری از کارکردهای عقل، اشتراک نظر داشته اند؛ ولی به نظر می رسد در تعریف عقل، تبیین برخی از کارکردها، مثل تأویل و توجیه آیات و روایات ناسازگار با اصول عقلی و نوع رویکردشان نسبت به تبیین مسائل دینی با یکدیگر تفاوتهایی نیز داشته اند. رویکرد سید مرتضی، کلامی بود؛ ولی علامه طباطبایی بیشتر با روش فلسفی با مسائل دینی مواجهه داشته است.
تبیین دیدگاه تمثیلی علامه طباطبایی پیرامون ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تبیین نگاه تمثیلی علامه طباطبایی پیرامون داستان ابلیس صورت گرفته است. روش: تحقیق حاضر به روش تحلیل عقلی و نقلی مموضوع پژوهش را بررسی کرده است. یافته ها: علامه با پذیرش وجود تمثیل در زبان قرآن، فهم حقایق موجود در بعضی آیات را منوط به بیان تمثیلی دانسته و با سه دلیل «سیاق متن قرآن، دلیل عقلی و دلیل روایی»، تمثیلی بودن داستان ابلیس را اثبات کرده اند. از نظر ایشان، اگرچه داستانهای قرآنی تمثیلی است، ولی ناظر به واقع و حق است. از این رو، در مقابل نظریه تأویلی پیرامون ابلیس، واقعی بودن داستان به نحو تمثیلی و ابلیس عینی را نتیجه گرفته اند. نتیجه گیری: می توان واقعی بودن تمرّد ابلیس و درک نسبت آن با امر خداوند را از تصور نسبت بین مولی و عبد نافرمان تبیین کرد. بنابر این، آدم تمثیل و نمادى از همه انسانها و ابلیس تمثیلِ وسوسه هاى شیاطین است.
نظریه اسلامی پیشرفت سیاسی براساس مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظریات در باب پیشرفت به ویژه در بعد سیاست، شامل اصول و مبانی ارزشی در حوزه مناسبات انسانی و متأثر از مبانی انسان شناختی به عنوان عامل و هدف سیاست است. بنابر این، هویت و عقلانیت تعریف شده برای انسان، بر مبانی نظریه پیشرفت سیاسی تأثیرگذار است. هدف این پژوهش، کشف نظریه اسلامی پیشرفت سیاسی بر اساس مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی(ره) بود. روش: این تحقیق به روش کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته ها: مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی با بیان نظریه فطرت، کرامت، خلافت و عقلانیت اسلامی و اصول نیازمندی و تحت ربوبیت الهی بودن انسان، نقص ادراکی انسان و تأثیرپذیری او از جامعه و همچنین اصل اراده آزاد انسانی، ضرورت ایجاد نظام سیاسی و مشروعیت الهی و ضرورت خداگونگی آن و لزوم تحقق نظام سیاسی عدالت محور و فضیلت محور و توجه به کرامت انسانی و خردورزی و نیز لزوم همه پرسی در نظام سیاسی را اثبات کرده است. نتیجه: ابتنای نظریه پیشرفت سیاسی بر مبانی انسان شناختی علامه، این نظریه را به صورت همه جانبه و در تمام ابعاد زندگی انسان تدوین کرده است و با ایجاد زمینه برای حیات طیبه و گوارای انسانی، موجبات تعالی و تقرّب الهی و سعادت دنیوی و اخروی او را فراهم می کند.
نظریه اسلامی پیشرفت معنوی بر اساس مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : نظریات در باب پیشرفت، به ویژه در بعد معنوی، شامل اصول و مبانی ارزشی در حوزه مناسبات انسانی و متأثر از مبانی انسان شناختی به عنوان عامل و هدف معنویت است. بنابر این، هویت و عقلانیت تعریف شده برای انسان، بر مبانی نظریه پیشرفت معنویت تأثیرگذار است و هرگونه نظریه پردازی و الگوی اثباتی در این زمینه، مبتنی بر حوزه های ارتباطی انسان و همچنین شناخت نظام علّی و معلولی حاکم بر این مناسبات است. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش، کشف نظریه اسلامی پیشرفت فرهنگی در بعد معنویت بر اساس مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی بود. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش حکمی- اجتهادی، به دنبال کشف نظریه اسلامی پیشرفت معنوی بود که همان تبیین علّی روابط میان مبانی انسان شناختی و اصول بایسته نظام معنوی است و مبتنی بر داده های کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شد. یافته ها: مبانی انسان شناختی اسلامی با بیان نظریه فطرت و عقلانیت اسلامی و نگاه تشکیکی به مراتب وجودی انسان و اصل ذوابعاد بودن و اثبات حرکت جوهری و نیز اصل اجتماعی بودن انسان، ضرورت وجود معنویت در زندگی فردی و اجتماعی و ابتنای آن بر فطرت و لزوم تحقق عقلانی و وحیانی معنویت و در نهایت، ضرورت ایجاد جامعه معنوی را اثبات می کند. نتیجه گیری: ابتنای نظریه پیشرفت معنویت بر مبانی انسان شناختی علامه، این نظریه را به صورت همه جانبه و در تمام ابعاد مورد نیاز زندگی انسان تدوین می کند و با ایجاد زمینه برای حیات طیبه و گوارای انسانی، موجبات تعالی و تقرّب الهی و سعادت دنیوی و اخروی او را فراهم می کند.
بازخوانی تحلیلی پیامدهای اعتقاد به نظام احسن در اعتقادات، اخلاق و رفتار با تأکید بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به آثار و پیامدهای مثبت یک باور و اعتقاد می تواند به عنوان محرّک انگیزشی، انسان را به کسب آن اعتقاد سوق دهد؛ به ویژه اگر آن آثار و پیامدها موجب رشد و بهره وری هر چه بیشتر و بهتر از زندگی فردی و اجتماعی انسان شود. اعتقاد به احسن بودن نظام هستی نیز مانند هر اعتقاد و باور دیگری، بازتابها و پیامدهایی دارد که توجه به آن آثار و بهره گیری درست از آن باور، زمینه ساز حل برخی از مشکلات فردی و اجتماعی است. هدف و روش: این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، آثار و پیامدهای اعتقاد به احسن بودن نظام هستی را با تأکید بر آرای علامه طباطبایی، گردآوری، تحلیل و بازخوانی کرده است. یافته ها: علامه طباطبایی نگاه برگرفته از باور به احسن بودن نظام هستی را سرچشمه اعتقاد به توحید، تکامل اخلاق و تغییر رفتار انسانها می داند. نتیجه: اعتقاد به احسن بودن نظام هستی در سه حوزه اعتقادات، اخلاق و رفتار انسان تأثیرگذار بوده و آنها را جهت دهی می کند. اصل توحید، تقوای الهی، اخلاص، تصحیح روابط اجتماعی، تربیت، محیط زیست و ... از مواردی اند که اعتقاد به احسن بودن نظام هستی در آنها تأثیر می گذارد.