مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۸۱.
۶۸۲.
۶۸۳.
۶۸۴.
۶۸۵.
۶۸۶.
۶۸۷.
۶۸۸.
۶۸۹.
۶۹۰.
۶۹۱.
۶۹۲.
۶۹۳.
۶۹۴.
۶۹۵.
۶۹۶.
۶۹۷.
۶۹۸.
۶۹۹.
۷۰۰.
علامه طباطبایی
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳۶
89 - 120
حوزههای تخصصی:
قرآن، نظامنامه تمدن اسلامی است. واژه « تمدّن» در قرآن نیامده است؛ ولی برخی از مفسران، از« امت» استفاده تمدّنی کرده اند؛ یعنی جماعتى که به پیامبر خدا ایمان آورده اند. در این نوشتار، به روش توصیفی _تحلیلی، به بررسی تطبیقی مفهوم تمدن از نظر علامه طباطبایی و سیدقطب به ویژه در تفاسیرشان با توجه به واژه «امت» پرداخته شده است. یافته های مقاله نشان می دهد قرآن مهم ترین عامل پیدایش و تداوم اجتماع بشری را در وحدت فرامادّی دانسته که مرزهای جغرافیایی، زمانی، خویشاوندی، نژادی و... را درمی نوردد. سید قطب معتقد است مقصود از «امت واحده » در ق رآن ، دی ن اس لام و جامعه مسلمانان است و هر که اعتقاد مسلمانی نداشته ب اشد، از ق لم رو «ام ت واحده» خارج و در زمره جامعه جاهلی است؛ اما علامه در مفهوم امت، توسعه معنایی می دهد و معنای جهان شمولی قائل است؛ یعنی گروه ی ک ه ه دفی واح د اعم از ام ور دن یوی و م عنوی دارند؛ گ ر چ ه وحدت امت، ع لاوه ب ر همگرایی، با ه م کیشی کامل می شود.
رابطه دین و آزادی بر اساس آیه (لا اکراه)در تفسیر مفاتیح الغیب و المیزان
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳۸
36 - 58
حوزههای تخصصی:
ورود انقلاب اسالمی به دومین مرحل ه خودسازی، جامع هپردازی و تمد نسازی، که نقطه کانونی بیانیه گام دوم انقلاب اسالمیاست، در سایه شناخت و باور عمیق به آموز ههای دینی امکا نپذیر است. یکی از مه مترین دغدغ ههای انسان معاصر، درراستای فهم آموز ههای دینی، «رابطه دین و آزادی » است که از گذشته مورد توجه اندیشمندان بوده است و برای اثبات آزادی،به آیه شریفه «لا إِکرَاهَ فِی الدِّینِ» (بقره: 256 ) تمسک شده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی _ تحلیلی، به بررسی اینمسئله با محوریت تفسیر این آیه در مفاتیح الغیب فخر رازی و المیزان علامه طباطبایی پرداخته است. بر پایه یافت ههای اینپژوهش، فخر رازی طبق این آیه معتقد است که تمام کارهای انسان، از جمله اعتقادات و باورهایش، در شمار امور اختیاریاست و هی چگونه اجباری در آنها وجود ندارد؛ بنابراین، آیه شریفه، بیانگر آزادی تکوینی در تمام شئون زندگی است. بر ایناساس، آزادی تکوینی انسان با مجموعه احکام تشریعی دین منافاتی ندارد. به باور علامه طباطبایی، این آیه ناظر به آزادیدر عقیده است؛ اما انسان پس از پذیرش هر دین باید نسبت به مجموعه دستوراتش التزام عملی داشته و به آنها مقید باشد.
بررسی و نقد مؤلفه های فمنیسم رادیکال براساس دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
109 - 135
حوزههای تخصصی:
فمنیسم در نگاه کلی، نظریه ای است که معتقد است زنان باید در جنبه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، به فرصت ها و امکانات مساوی با مردان دست پیدا کنند. در این نظریه با گرایش های متعددی روبه رو هستیم. فمینیسم رادیکال یکی از جنبش های موج دوم فمینیسم می باشد. فمینیست های رادیکال اموری مانند ازدواج، تولیدمثل، مادری و به طور کلی خانواده را نفی کرده و با آن به مقابله می پردازند. همچنین ازدواج را با فحشا یکسان دانسته و مادری را باری بر دوش زنان قلمداد می کنند و هدف از مادری را سرکوب زنان می دانند. در مقابل، افراد و جریان های متعددی از فلاسفه غربی یا اسلامی، مؤلفه های فمنیسم رادیکال را مورد بررسی و نقد قرار داده اند. گاهی هم نظریات ایشان می تواند به نوعی معیاری در راستای تبیین این امور باشد. در فضای اسلامی، اندیشمندان بزرگی همچون علامه طباطبایی1 ازدواج را امری فطری و طبیعی دانسته و تولیدمثل و فرزندآوری را یگانه عامل فطری ازدواج می داند. از دیدگاه ایشان، میان مادر و فرزندش رابطه ای علی و معلولی برقرار است که از واقعیت سرچشمه می گیرد، نه اینکه قراردادی و یا حاصل تعلیم و تربیت باشد. نمونه دیگری که دارای تأثیرات قابل توجه در مباحث پیش روست، نگاهی است که ایشان به مبحث "کرامت ذاتی انسان" دارند. همچنین موارد متعدد دیگری در نظرات ایشان می توان یافت که براساس آنها می توان بسیاری از مؤلفه های فمنیسم را مورد بررسی قرار داد. مقاله حاضر سعی در انجام این مهم دارد.
رهیافت تطبیقی بر قاعده ی الواحد از منظر آخوند خراسانی و علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار کوشش شده تا با باز خوانی آرای دو اندیشمند بزرگ (آخوند خراسانی و علامه طباطبایی) درباره ی قاعده ی الواحد، علاوه بر تبیین تفاوت دیدگاه های ایشان پیرامون این قاعده ، اشکالات این دو نظر نیز مشخص گردد.نگارنده بر این باور است که دیدگاه های هر دو اندیشمند با وجود نقاط قوت قابل توجه، قابل نقض است؛ نظیر مبنای آخوند که این قاعده را در تمام علل جاری می داند و در علوم حقیقی و اعتباری مورد استفاده قرار می دهد، بخلاف علامه که شمول قاعده را در علل فاعلی اعم از هستی بخش و طبیعی می داند. در این پژوهش به این نتیجه دست یافته شده که باتوجه به مبانی فکری این دو نفر در اصول فقه و فلسفه و با نظر به این امر که تبیین دقیق این قاعده در فلسفه است باید گفت قاعده الواحد مخصوص علت های هستی بخش است که تنها یک سنخ از کمال را دارا می باشند (سوای موجودی که در عین بساطت کامل و وحدت، واجد همه کمالات باشد). شایان ذکر است که قاعده مزبور اختصاصی به واحد شخصی ندارد؛ بنابراین استفاده از این قاعده در مواردی نظیر بحث صحیح و اعم و یا بحث از واجب تخییری در اصول فقه و همچنین فلسفه که در آن ها مباحث فوق جاری نیست جایگاهی ندارد.
تحلیل و بررسی انگاره دائمی بودن خودآگاهی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
33 - 50
حوزههای تخصصی:
خودآگاهی در مقام موضوعی فلسفی و انسان شناختی، ریشه در مبانی انسان شناسانه فیلسوف دارد. در فلسفه اسلامی، انسانیتِ انسان وابسته به نفس اوست و ازاین رو، متعلَق اصلی خودآگاهی نفس انسان است. در دستگاه فکری علامه طباطبایی، خودآگاهی علمی حضوری است که انسان به ذات خویش دارد. باتوجه به اینکه از دیدگاه وی علم به حضور امر مجردی در نزد مجردی تعریف می شود، در خودآگاهی هر دو مجرد نفس انسان است. وی معتقد است انسان از بدو تولد تا پس از مرگ همواره به خود آگاه است و این آگاهی بیداری، خواب، بیهوشی و زندگی پس از مرگ را دربرمی گیرد. حتی اگر پس از بیهوشی یا خواب چیزی درباره خودآگاهی مان به یاد نیاوریم، دلیلی بر نداشتن آن نیست؛ اما به نظر می رسد که برخی از استدلال های علامه دراین باره اثبات کننده تمام مدعا نیست. همچنین، این دیدگاه علامه را می توان از مسیر توجه صرف به تعریف هستی شناسانه علم و تقسیم علم به بسیط و مرکب تحلیل کرد. به نظر می رسد آن خودآگاهی که علامه در مقاطعی از بیهوشی یا خواب به آن قائل است که پس از خواب یا بیهوشی به یاد نمی ماند، از نوع علم بسیط است و نمی تواند عامل یا ملاکی برای کمال انسان محسوب شود.
تبیین علمی امور خارق العاده از نظر علامه طباطبائی و فخر رازی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
67 - 82
حوزههای تخصصی:
کم تر کسی است که با امور خارق العاده آشنا نباشد یا نمونه ای از آن ها را نشنیده باشد، اما پرسشی که برای بسیاری مطرح می شود این است که علت این امور چیست و تبیین علمی آن ها از چه قرار است؟ آیا یک امر طبیعی شناخته یا ناشناخته این امور را به وجود می آورد یا یک امر فراطبیعی؟ در این پژوهش که به شیوه تحلیلی - توصیفی سامان یافته، تلاش می کنیم به این پرسش با تکیه بر آرای علامه طباطبایی و فخر رازی پاسخ دهیم. این دو دانشمند بلندآوازه جهان اسلام در عین حال که هر دو هم متکلم اند، هم فیلسوف و هم مفسر، درخصوص این مسئله پاسخ های متفاوتی ارائه کرده اند. علامه با توجه به مبانی کلامی و فلسفی که اختیار کرده است امر طبیعی را علت معرفی می کند و یک تبیین علمی از امور خارق العاده ارائه می کند، اما فخر رازی با عنایت به مبانی اشعری خود از امر فراطبیعی به مثابه علت یاد می نماید و تبیین علمی را ناممکن می داند.
تشکیک در وجود از دیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
131 - 146
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل ذیل اصالت وجود، تبیین کثرات عالم بود که برای توجیه آن، نظریه تشکیک وجود مطرح شد. در حکمت متعالیه، علاوه بر انواع سه گانه کثرت به بعض ذات، خارج ذات و تمام ذات، معیار چهارمی برای توجیه برخی کثرات مطرح شد: اختلاف به تمام ذات در عین اشتراک به تمام ذات یا اختلاف به شدت و ضعف. اندیشمندان صدرایی در تبیین این معیار دچار اختلاف شدند. علامه طباطبایی معتقد است برخی کثرات عالم واقع با این معیار قابل توجیه نیست. وی با طرح ملاک جدید «عینیت مابه الامتیاز و مابه الاشتراک» معتقد است اگر اختلاف وجودات به اختلاف مراتب و شدت و ضعف بازگردد، تشکیک طولی وگرنه عرضی است. استاد مصباح نیز سخن علامه را مردود دانسته و معتقد است اگر مصادیق یک مفهوم رابطه علّی معلولی داشته باشند، آنگاه آن مفهوم به نحو تشکیکی بر آن ها حمل می شود؛ در غیر این صورت، تشکیک عرضی ای وجود ندارد و چنین کثراتی متباین به تمام وجودند.
نقش و جایگاه عقل در توجیه باورهای دینی از منظر علامه طباطبائی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
119 - 148
حوزههای تخصصی:
علامه عقل را نفس مدرک انسان می داند، و قلب، همان نفس مدرک است، بدین ترتیب دریافت کننده وحی؛ نفس مدرک است و از آن با عنوان قلب یا عقل یاد می شود. روشن است که عقل در این کاربرد معنای عام تری از قوه عقل نظری و استدلالی دارد. ولی آکویناس تنها به جنبه استدلالی عقل اعتقاد دارد. با توجه به تمایزی که آکویناس بین وحی و عقل قائل است، مهمترین اعتقاد رایج مسیحیت، یعنی تثلیث را خارج از ادراک عقلی می داند، و نسبت به تقدم ایمان بر عقل تاکید می کند. اما علامه، اولا ایمان را در قلمرو عقل عملی تعریف می کند ثانیا عقل استدلالی و نظری را مقدم بر ایمان می داند. وجه مشترک علامه و آکویناس درباره جایگاه عقل در توجیه عقاید دینی، اعتقاد دارند؛ بسیاری از عقاید دینی و در رأس همه اثبات وجود خداوند، با عقل قابل توجیه (اثبات برهانی) است، ثانیا عقل و دین، دروازه ورود به عالَم حقیقت اند و سبب هدایت انسان برای رسیدن به سعادت هستند. هر دو فیلسوف، فلسفه عقلی – استدلالی ارسطویی را برای اثبات حقایق دینی به خدمت می گیرند. در این نوشتار با روش تحلیل و توصیفی به بررسی دیدگاه این دو فیلسوف درباره جایگاه عقل در توجیه عقاید دینی خواهیم پرداخت.
نقد و بررسی ملاک ثبوتی اختیار از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۴
85 - 104
حوزههای تخصصی:
اختیار از مهم ترین مسائل فلسفه فعل است که نتایج آن تأثیر بسزایی در علوم اخلاقی و تربیتی دارد. یکی از پرسش های اساسی در این بحث، ملاک ثبوتی اختیار از دیدگاه علامه طباطبایی است؛ اما تبیین های مختلفی از دیدگاه ایشان در این خصوص ارائه شده است. بدون بحث از ملاک ثبوتی اختیار، بحث از وجود داشتن یا نداشتن آن، به نتیجه نمی رسد. در این تحقیق، با روش گردآوری کتابخانه ای و با تحلیل عقلی فلسفی، مسئله ملاک ثبوتی اختیار از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که ملاک ثبوتی اختیار در نگاه علامه این است که فاعل با وجود اینکه بر دو طرف فعل و ترک، قدرت دارد، خودش به فعل، ضرورت و وجود می بخشد. بنابراین معنای اختیار داشتن فاعل یک فعل، این است که کننده کار بدون اینکه مقهور فاعل دیگری باشد، خودش، تعیّن بخش و ضرورت بخش فعل می باشد.
نقدی بر مقاله «تحلیل و بررسی نظریه علّامه طباطبایی در مورد صفت تکلّم خداوند»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۵
53 - 68
حوزههای تخصصی:
در شماره ۶۶ فصلنامه وزین اندیشه نوین دینی، مقاله ای با عنوان «تحلیل و بررسی نظریه علّامه طباطبایی در مورد صفت تکلّم خداوند» منتشر شد. در آن مقاله، پس از ذکر اجمالی دیدگاه معتزله، اشاعره و صدرالمتألّهین پیرامون صفت کلام الهی، نقدهای علّامه طباطبایی بر این دیدگاه ها نقد شده است. ادّعای نویسندگان مقاله این است که نقدهای علّامه بر دیدگاه های سه گانه، به ویژه بر عقیده صدرالمتألّهین به صفت ذات بودن کلام وارد نیست. مسئله تحقیق این است که آیا ادعای نویسندگان بر نادرستی نقدهای علامه بر آن دیدگاه ها، صحت دارد. این پژوهش به روش تحلیلی _ توصیفی، با رجوع به آثار علّامه به بازخوانی نقدهای علّامه و بررسی نقدهای نویسندگان مقاله بر علّامه می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد نویسندگان مقاله، نقدهای علّامه بر دیدگاه معتزله و اشاعره را به درستی گزارش نکرده اند و در نتیجه، نقدشان وارد نیست و در موارد صحّت گزارش نیز نقد ایشان بر علّامه درست نیست.
خوانشی نو از ماهیت ایمان با تأکید بر آرای علامه طباطبایی و جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۵
109 - 128
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر، بازنمایی دقیق ماهیت ایمان از رهگذر تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی و جان هیک از نواندیشان نامدار معاصر است. در این مقاله با رویکردی نظریه پردازانه و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی نگرش علامه و هیک در بازنمایی ماهیت ایمان پرداخته شده و به دنبال آن، نقدهایی به هردو دیدگاه مطرح می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد علامه از روش درون دینی به تبیین ساختار ایمان پرداخته و ایمان را متشکل از دو مؤلفه علم و التزام معرفی می کند. از سوی دیگر، هیک از روش برون دینی به مقوله ایمان ورود کرده و آن را به عنصری تفسیری بازنمایی می کند که مختارانه و برخاسته از تجارب دینی محقق می شود. علامه، علم را به عنوان یکی از اجزای مؤلفه ایمان معرفی می کند، در صورتی که هیک، براهین فلسفی را برای اثبات خداوند، ناکام دانسته و تجربه دینی را صرفاً برای دفاع از عقلایی بودن ایمان دینی مطرح می کند. البته مشترکاتی از جمله ارادی بودن و مرتبه مندی ایمان در دو دیدگاه مشاهده می شود.
تبیین دیدگاه علامه طباطبایی درباره آیات قرآنی ناظر به تفسیر به رأی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
49 - 72
حوزههای تخصصی:
در آموزه های اسلام سخن از «تفسیر به رأی» به میان آمده و با وصف «تفسیر جاهلانه»، از آن نکوهش شده است. راه برون رفت از این گونه تفسیر، رعایت دقیق روشمندی تفسیر و حفظ شاخصه ها و عناصر محوریِ آن است. از مفسران شیعی که تحقیقی ارزشمند درباره «تفسیر به رأی» دارد، علامه طباطبایی است. وی افزون بر تبیین دقیق روایات نکوهش کننده تفسیر به رأی، برخی آیات قرآنی را ناظر به این گونه تفسیر دانسته است. مقاله حاضر، نخست می کوشد چکیده دیدگاه علامه درباره آیات و روایات ناهی از تفسیر به رأی را بازتاب دهد. سپس با الهام از دیدگاه علامه، راه برون رفت از این تفسیر جاهلانه را ذیل عنوان «شاخصه ها و عناصر روشمندی تفسیر» ارائه کند. عناصر محوریِ روشمندی تفسیر عبارت اند از: تفسیر بر پایه مبانی پیش پذیرفته، بهره گیری از منابع معتبر تفسیر و پرهیز از منبع نماها در تفسیر، بهره گیری از منهج اجتهادی جامع و پرهیز از منهج نماها، به کارگیری قواعد تفسیر قرآن و بهره گیری از ابزارهای تفسیر.
نقد دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی درباره روش های دعوت به دین در آیه ۱۲۵ نحل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
107 - 126
حوزههای تخصصی:
برای تبیین و اثبات معارف دینی و باورهای کلامی، به چند شیوه می توان استدلال کرد. این شیوه ها در قرآن کریم نیز بیان شده است. یکی از آیات مهمّی که شیوه های استدلال بر معارف الهی و دعوت به پروردگار را بیان می کند آیه 125 نحل است: «ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ». در این نوستار با روش تحلیل توصیفی به نقد و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی درباره آیه مزبور پرداخته می شود. در این آیه شریفه، سه روش از روش های دعوت به دیانت و اثبات حقانیت معارف الهی بیان شده است که عبارتند از: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن. از نظر علامه طباطبایی، حکمت، از بین شیوه های استدلال، منحصراً منطبق بر برهان است، چنان که موعظه بر خطابه و جدال بر جدل، منطبق است. ضمن اینکه مطابق نظر ایشان، الزام، گرچه غرض غالبی جدل است اما غرض دائمی نیست؛ ازاین رو ممکن است یک قیاس، جدلی باشد، امّا با هدفِ الزام نباشد. به نظر می رسد حکمت بر تمامی اقسام استدلال عقلی، منطبق می شود؛ البتّه بر فرض اینکه پذیرفته شود که استفاده از مغالطه در استدلالات کلامی، جایز است و موعظه حسنه نیز بر تمامی اقسام استدلال عقلی غیر از برهان، صادق است؛ همان طوری که «جادلهم» بر خصوص جدل، منطبق است و البته، الزام، داخل در هویّت جدل است.
جستاری نو در تحدی قرآن از منظر علامه طباطبایی و میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۱ «ویژه باورشناخت»
51 - 70
حوزههای تخصصی:
قرآن به عنوان کتابی فوق بشری و معجزه ای جاویدان معرفی شده است. اما در بین مفسران مصداق اعجاز قرآن مورد اختلاف واقع شده است. برخی اندیشمندان فصاحت و بلاغت قرآن را تحدی قرآن می دانند. اما این نظر شبهات متعددی بر قرآن و تحدی قرآن وارد می سازد. علامه طباطبایی انحصارتحدی به فصاحت ادبی را منافی با آیات تحدی می داند و مخالف انحصارگرایی در تحدی قرآن شده است. میرزای اصفهانی تحدی قرآن را تنها مخالفت علم الهی با علوم بشری می داند. ایشان معتقد است چون قرآن خود را هادی می داند، پس باید تحدی آن تا ابد آبشخور هدایت بشریت باشد. وی با افتراق بین تحدی و اعجاز توانسته تحلیلی تاریخی از شهرت فصاحت ادبی به عنوان تحدی قرآن ارائه دهد.
تبیین و تحلیل آثار و نتایج ایمان به علم الهی بر سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن با تأکید بر خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
247 - 255
حوزههای تخصصی:
توجه به اسماء و صفات الهی یکی از مفاهیم حیات بخشی است که ایمان به آن برنامه ای جامع و کامل به منظور تعامل سازنده با خدا و خود و سایر افراد بشر در اختیار انسان قرار می دهد. در جای جای تعالیم دینی، معارف والایی پیرامون تبیین وتحلیل آثار و نتایج ایمان به اسماء و صفات الهی بر سبک زندگی انسان ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از جمله اسماء و صفات الهی که مورد توجه دانشمندان اسلامی بوده، علم الهی است. در این پژوهش سعی می شود با روش توصیفی تحلیلی ابتدا به تحلیل سبک زندگی، سپس تبیین اوصاف الهی و بعد از آن به تبیین و تحلیل تأثیر باور به علم الهی در سبک زندگی و در نهایت تحلیل این تأثیرات از منظر مفسر بزرگوار حضرت علامه محمدحسین طباطبایی در دستور تحقیق قرار گیرد.بر این اساس در پژوهش حاضر سعی بر آن شده تا آراء و برداشت های علمی حضرت علامه محمدحسین طباطبایی را که جزء عالمان برجسته و از تأثیرگذاران بر جامعه علمی زمان خود بوده اند، پیرامون تبیین و تحلیل آثار و نتایج ایمان به علم الهی بر سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن استخراج شود. علامه طباطبائی در اثر مهم خود بر این نکات تاکید داشتند که انسانها با رعایت تمامی ابعاد مختلف معنویت در روابط فردی و بین فردی شان می توانند به خوبی سبک زندگی اسلامی سالم را پیاده سازند.
واقع گرایی نزد علامه طباطبایی مبتنی بر ایده معرفت شاکله مند (با تأکید بر نقش بدن در معرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
161 - 181
حوزههای تخصصی:
اعتبار دانش های بشری تابع اعتبار اصل شناخت بشر است و از این رو، دفاع از واقع نمایی معرفت بشری مهمترین مسئله معرفت شناسی محسوب می شود. مشهورترین نظریه در تبیین اعتبار معرفت بشری، واقع گرایی خام است که بر اساس آن ذهن در فرایند شناخت مانند آینه صرفاً منفعل است. این تصویر، امروزه به چالش کشیده شده است و در مقابل آن نظریات دیگری شکل گرفته است مبتنی بر سهم داشتن ذهن در فرایند شناخت، که در مجموع می توان آنها را معرفت شناسی های شاکله مند نامید. چالش پیش روی این نظریه ها حفظ رئالیسم در عین عبور از واقع گرایی خام است. علامه طباطبائی ضمن ارائه تبیین خاص خود از شاکله مند بودن ادراک، هم از زوایه تحلیل علم حصولی و هم از منظر ادراکات اعتباری، همچنان بر رئالیسم نیز پای می فشرد. مدل ایشان در جمع بین رئالیسم و شاکله مندی بر تبیین یکنواخت نبودن ارتباط سطوح معرفت آدمی با واقع مبتنی است که در آن همه معرفت های آدمی باواسطه یا بی واسطه به واقعیت گره می خورد.
تحلیل عقلی واسطه ها در فلسفه اسلامی با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
114 - 126
حوزههای تخصصی:
بحث واسطه ها بین واجب و ممکن از جمله مباحث مهم و بنیادین در فلسفه اسلامی بوده و فیلسوفان در جاهای متعدد این بحث را به طور مفصل مطرح کرده اند. بحث واسطه ها طبق نظریه شیعه هیچ منافاتی با توحید افعالی و ربوبی ندارد؛ بلکه عین توحید است و خداوند (طبق آیات قرآن) خود این واسطه ها را آفریده است و از طریق ایشان افعال خود را انجام می دهد تا ساختار عالم هستی برای انسان ها قابل درک و فهم باشد. بحث واسطه ها و نقش آنها در عالم و رابطه تأثیر آنها با فاعلیت خداوند ثمرات زیادی دارد. بسیاری از اشکالات وهابیان و وهابی مسلک ها با توضیح و تبیین این بحث حل می شود. دلیل این که وهابیان می گویند چرا با وجود خدای قادر به واسطه ها رو بیاوریم و چرا اصلاً به غیر خدا رو بیاوریم آن است که اینان بحث واسطه ها و نقش آنها را در عالم از نگاه آیات، روایات و عقل برای خویش حل نکرده اند. در این پژوهش کتابخانه ای که از روش تحلیل محتوا برای تحلیل داده ها بهره جسته ایم با تبیین نقش واسطه ها از منظر فلسفه اسلامی و باتاکید بر آراء علامه طباطبایی(ره)، بنیاد و اساس بحث وساطت که شالوده بسیاری از باورهای اسلامی است را تحلیل و تبیین می کنیم.
تحلیلی بر بعد عبادی دین از منظر کانت و علامه طباطبایی: از ادبار تا اقبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
161 - 182
حوزههای تخصصی:
ابعاد و ساحت های مختلفی برای دین بیان شده است؛ یکی از این ساحت ها ساحت عملی و عبادی دین است. ساحتی که در آن متدین از آن جهت که متدین است، مکلف به عمل کردن به مناسک و اعمال عبادی خاصی است؛ اما براساس چه مبنایی این بعد از دین پذیرفتنی بوده و آیا بر انجام این اعمال آثاری مترتب است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا مبنای تفکری کانت و علامه طباطبایی در رابطه با عبادات دینی را بررسی کند. مطابق تفسیر رایج از آرای کانت، او به اقتضای روح مدرنیته و اومانیسم حاکم بر آن، انسان را محور قرار داده و اصالت و موضوعیتی برای تعبد الهی به معنای مصطلحِ دینی آن، قائل نیست. درمقابل، علامه با مبنای اعتقاد به مالکیت مطلق الهی، انسان را موجودی می داند که در مقابل ولایت تکوینی و تشریعی خداوند، عبد مطلق است و شأنی جز عبدبودن و عبادت کردن ندارد.
ارزیابی تطبیقی آرای علامه طباطبایی و علامه فضل الله در تفسیرآیه:«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
85 - 110
حوزههای تخصصی:
از جمله عناوینی که از دیرباز در قرآن کریم، به معرکه آرای گوناگون مفسّران کشیده شده، تبیین هویت فاعل زینت گری در آیه چهارده سوره آل عمران است که در آن، از موضوعِ تزیین شهوات و محبّت مردم نسبت به زنان، فرزندان، اموال، اسبان، چهارپایان و زراعت، سخن به میان آمده است. در تبیین ماهیت فاعل تزیین، دو احتمالِ «خدا» و «شیطان»(یا «نفس امّاره») مطرح شده است. علامه طباطبایی ذیل آیه، با بررسی آیات مشابه و تبیین آرای مفسّران پیشین، فاعل زینت گری را شیطان می داند. پس از ایشان علامه فضل الله، ضمن نقد آراء علامه، فاعل زینت گری را خدا دانسته است. علیرغم انجام پژوهش هایی با موضوع تطبیق آرای دو مفسّر یاد شده، تاکنون پژوهشی پیرامون اختلاف فوق، انجام نشده است؛ از این رو، مقاله حاضر ابتدا با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین نظر علامه طباطبایی ذیل آیه و تطبیق نظر تفسیری ایشان با نظر علامه فضل الله پرداخته و در ادامه، با نقد و بررسی ادلّه طرفین، این نتیجه برای نگارنده حاصل شد که نقدهای علامه فضل الله به علامه طباطبایی، ذیل آیه مورد بحث، وارد نبوده و دیدگاه علامه طباطبایی، به صواب نزدیک تر است
بررسی تطبیقی رویکرد عقلی در تفاسیر المنار و المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۷)
93 - 116
حوزههای تخصصی:
اعتبار عقل و اعتماد بر آن در فهم کلام و کشف مراد الهی در ادوار مختلف سکه رایج مفسران بوده است، اما در قرن چهاردهم بی شک بارزه تفاسیر، کاربرد عقل و تکیه بر آن است. المنار و المیزان به عنوان مهم ترین تفاسیر قرن اخیر در ضمن گرایش به مسائل اجتماع، عقل گرایی را در تفسیر قرآن پیگیری کرده اند؛ با این تفاوت که المنار عقل را به عنوان منبع خود در تفسیر برگزیده، اما المیزان ظواهر دینی و فهم دین را که متوقف بر ظهور لفظ هستند، مستند به حکم عقل دانسته، ولی در تفسیر، به منبعیت قرآن برای تفسیر خود قائل بوده و عقل را به عنوان ابزاری برای فهم قرآن می داند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، با بررسی دو تفسیر المیزان و المنار، به بررسی تطبیقی عقل گرایی در نظر این دو مفسر تمرکز نموده و مختصات عقل را از این نظرگاه مقایسه خواهیم کرد. حاصل آنکه عقل در المنار به عنوان اﺑ ﺰاری ﺑ ﺮای هماهنگ کردن اﺣک ﺎم و ﻣﻌ ﺎرف دیﻨی ﺑﺎ ﻣﻘﺘﻀیات زﻣﺎن ﺑﻪ کﺎر بسته شده و ریشه در تجربه گرایی دارد، درحالی که علامه طباطبایی با تخطئه عقل گرایی تجربی، حرکت عقل ابزاری در مسیر فطرت سالم را لازمه تمییز و تشخیص درست حق از باطل معرفی می نماید.