تبیین مؤلفه های رابطه متقابل عوامل اجتماعی و انواع معرفت؛ بررسی مقایسه ای دیدگاه ماکس شلر و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله رابطه متقابل عوامل اجتماعی و انواع معرفت که «تعیّن اجتماعی معرفت» نامیده می شود، عینیت خارجی یافتن معرفت از حیث اجتماعی یا تاثّر و تشخّصی است که معرفت های مختلف انسان از عوامل اجتماعی می پذیرد. این پژوهش بنیادین، با استفاده از روش اکتشافی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، در پی پاسخ به این سوال است که بر اساس دیدگاه ماکس شلر و علامه طباطبایی، تعیّن اجتماعی معرفت چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مؤلفه های این رابطه متقابل شامل عمق، درجه، سطح، عامل مسلّط و موضوع است. طباطبایی بر این باور است که غیر از معارف بدیهی، حضوری، کلی نظری و برخی از معرفت های کلی عملی، بقیه معارف، تحت تأثیر عوامل زیستی، محیطی، غیبی و اجتماعی و فرهنگی قرار دارند که این تأثیر، اقتضایی است و به مرحله علیّت حتمی نمی رسد. محور اصلی این تحول های معرفتی را اعتباریّات به ویژه اعتباریّات پس از اجتماع می داند که کاملاً از تعیّن اجتماعی برخوردارند. یعنی کلّ اعتباریات متأثر از جامعه اند، هرچند اعتباریات بعد از اجتماع با شدت بیشتری تحت این تأثیر قرار دارند. ماکس شلر شکل و محتوای معرفت را مطرح کرده که محتوا را از تعیّن اجتماعی مصون می داند و فقط شکل معرفت را دارای تعیّن اجتماعی می داند. البته طباطبایی و شلر هر دو معتقدند که هیچ نوع علیّتی بین جامعه و معرفت وجود ندارد و تأثیر جامعه فقط در حد اقتضاء است. طباطبایی فقط در اعتباریات پس از اجتماع و شلر در شکل معرفت به این اقتضا قائل است. به عقیده شلر، عوامل معنوی و واقعی به طور مشترک، باعث تعیّن معرفت می شوند. البته فقط شکل معرفت های سه گانه دین، فلسفه و علم هستند که آماج تعیّن قرار می گیرند. بنابراین عصاره نظریه طباطبایی به بحث اعتباریات و نظریه شلر به شکل و محتوای معرفت برمی گردد.