مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۴۱.
۶۴۲.
۶۴۳.
۶۴۴.
۶۴۵.
۶۴۶.
۶۴۷.
۶۴۸.
۶۴۹.
۶۵۰.
۶۵۱.
۶۵۲.
۶۵۳.
۶۵۴.
۶۵۵.
۶۵۶.
۶۵۷.
۶۵۸.
۶۵۹.
۶۶۰.
گفتمان
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد لایه های صوری و معنایی قصه های ایرانی در شمار پژوهش های نقد ادبی می گنجد. قصه های عامیانه از حیث محتوا و ساختار، دارای ارزش های فرهنگی و ادبی هستند. هدف این پژوهش، بررسی قصه ی عامیانه برگ مروارید از مجموعه ی قصه های ایرانی (41 متن قصه و 35 روایت) گردآوری و تألیف انجوی شیرازی است. انجوی شیرازی این قصه ی کوتاه را از راوی، علی محمد فرهادی، اهل توسک سفلی ملایر شنیده و در این مجموعه ثبت کرده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و به کاربستن نظریه ی نشانه معناشناختی گریماس انجام شده است. ساختار و بافت قصه، شیوه ی آفرینش و دریافت معنا در این روش اساس بررسی است. گریماس در پی آن بود که برای مطالعه ی روایت، الگویی منسجم را ارائه دهد که بعدها آن را نشانه معناشناسی نوین نامیدند؛ به باور گریماس آنچه اهمیت دارد، شناخت فرایند تولید متن از زمان انتقال تا دریافت، برپایه ی عناصر شَوِشی و کُنِشی است؛ به این ترتیب می توان ادبیات داستانی را بستری مناسب برای کاوش های گفتمانی و تلفیق ادبیات و گفتمان دانست؛ زیرا روایت مبتنی بر زبان شناسی، دریچه های تازه ای در عرصه ی ادبیات داستانی باز می کند. در این پژوهش با بهره گیری از درون مایه ی قصه ی برگ مروارید، گونه های مختلف نظام گفتمانی هوشمند و عوامل آن ها را استخراج کردیم و به این نتیجه رسیدیم که هرچند این قصه برآمده از فرهنگ عامه است و ساختاری سنتی دارد، درعین حال از الگوی ساختاری و روایتی نظام مند و معنادار برخودار است و با نظریه ی نشانه معناشناسی گریماس انطباق بسیار زیادی دارد؛ ازجمله اینکه فرایند روایی تغییر معنا نیز در این قصه ، با گذر از مراحل عقد قرارداد، عملیات اصلی (توانش و کنش) و ارزیابی شناختی و عملی اتفاق افتاده است.
بررسی جایگاه محیط زیست در ابزارهای حکمرانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
241 - 272
حوزههای تخصصی:
درک صحیحی از شیوه جاری حکمرانی در ارتباط با موضوع محیط زیست و مدیریت پایدار سرزمین می تواند بستر مناسبی را برای بهبود حکمرانی درراه توسعه بلندمدت کشورها بخصوص کشورهای درحال توسعه که طبیعت و محیط زیست انسانی آن ها به دلیل توسعه ناپایدار در معرض خطر می باشد، ارائه دهد. در این مقاله تلاش شده است تا مفاهیم پایه مرتبط با حکمرانی بر اساس مثلث حکمرانی و ارتباط سه رکن اصلی حکومت، بازار و جامعه مدنی و همچنین روند تکاملی آن در سطح ملی و بین المللی به ویژه در ارتباط با رویکردهایی نظیر حکمرانی خوب تبیین شود. ازآنجایی که هر سیستم حکمرانی برای هدایت و راهبری جامعه، از ابزارهای مشخصی برای پیاده کردن سیاست های خود به منظور تغییرهای فردی یا اجتماعی استفاده می کند، چهاردسته اصلی ابزارهای حکمرانی با عنوان ابزارهای قانونی (تنظیمی)، اقتصادی (تشویقی/حمایتی)، ارتباطی (آگاهی رسانی) و زیرساختی مبنای بررسی جایگاه محیط زیست در سازوکارهای حکمرانی ایران قرار گرفتند تا ارتباط حکمرانی و محیط زیست به صورت نظام مند تحلیل شود. از بین چهار ابزار مطرح شده، موضوع محیط زیست تنها در بخش ابزار قانونی در حد مناسبی موردتوجه قرارگرفته است؛ اما این قوانین و سیاست ها به شکل مطلوبی حمایت سایر ابزارهای حکمرانی را به همراه نداشته و فرصت اجرایی شدن را پیدا نکرده اند و چه بسا سایر ابزارهای حکمرانی به ویژه ابزارهای اقتصادی و زیرساختی در جهت تخریب محیط زیست به کار گرفته شده اند. به همین دلیل به نظر می رسد جایگاه محیط زیست در ابزارهای حکمرانی ایران نیاز به بازنگری جدی داشته باشد و با توجه به تشدید روزافزون بحران های تهدیدکننده جوامع بشری نظیر تغییر اقلیم و بلایای طبیعی در سطح های ملی و بین المللی، توسعه چهارچوب جدیدی از حکمرانی که ملاحظات محیط زیستی در همه ارکان آن به رسمیت شناخته شود، امری اجتناب ناپذیر باشد.
نسبت سنجی مواضع گفتمانی رهبران ایران و چین درباره نظم بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
134 - 156
حوزههای تخصصی:
چین و ایران تجارب تاریخی مشابهی را پس از فروپاشی امپراتوری و سلسله های پادشاهی پشتِ سرگذاشته و وجوه مشترکی در سیاست خارجی خود دارند. اکثر رهبران دو کشور بر این باورند که نظام فعلی حاکم بر جهان که بر پایه سلطه قدرت های غربی به رهبری آمریکا قرار دارد، غیرمنصفانه بوده و نظم بین المللی موجود نمی تواند و نباید بر این اساس به حاکمیت خود تداوم دهد. افزون بر این، اهداف معاصر و نگرانی رهبران دو کشور از قدرت های خارجی که می کوشند آنان را از داشتن جایگاه ویژه بین المللی محروم سازند، از دیگر اشتراکاتی است که می تواند چین و ایران را صرف نظر از سطوح توانایی و اثرگذاری در یک چهارچوب قرار دهد. مسئله اصلی این مقاله ناظر بر طرح این پرسش است که مواضع رهبران ایران و چین درباره ساختار نظام بین المللی طی یک دهه گذشته از منظر گفتمانی چگونه صورت بندی شده است؟ یافته های این پژوهش با روش «تحلیل محتوای گفتمانی» و آموزه های نظریات «معناشناسی شناختی» و همچنین گزینش، کدگذاری و طبقه بندی گویه های رهبران، این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد که رهبران جمهوری اسلامی ایران، ساختار نظام بین المللی را با واژگان تقابلی و فلسفی نقد و ارزیابی کرده اند در حالی که رهبران جمهوری خلق چین ساختار نظام بین المللی را بیشتر با واژگان تعاملی، سیاسی و اقتصادی نقد و تحلیل می کنند. پژوهش حاضر، همچنین نشان می دهد با وجود مشابهت در مواضع انتقادی رهبران دو کشور و تلاش برای تضعیف هژمونی آمریکا، صورتبندی گفتمانی و سیاست های تجدیدنظرطلبی دو کشور واجد تفاوت های بنیادین است.
نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای؛ ظرفیت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
67 - 89
حوزههای تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی موجبات شکل گیری گفتمان مقاومت به مثابه بدیلی در مقابل با گفتمان هژمونیک سلطه شد و توانست خود را از گفتمانی به حاشیه رانده شده به متن تحولات بکشاند. یکی از مهم ترین مصادیق این بازیگری را می توان در بحث نظم منطقه ای تبیین کرد. مقاله حاضر با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و بهره گیری از روش تبیینی- تحلیلی نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای را مورد واکاوی قرار داده است. فرضیه مطروحه بدین صورت است که گفتمان مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با نظام سازی گفتمانی- اسلامی، توانسته از یک گفتمانی به حاشیه رانده شده از سوی گفتمان سلطه به مثابه یک گفتمان فعال در متن سیاست های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شود و با نفی هژمونی گفتمان سلطه و عدم سازش در مقابل با سیاست های آن، مفصل بندی جدیدی را ایجاد نماید که در نهایت این مفصل بندی، الگوی جدیدی از نظم سازی با کارامدی بالا در سطح منطقه پدید آورده است. با این حال، گفتمان مقاومت ضمن برخورداری از ظرفیت های ساختاری، نظامی، مفهومی و ایدئولوژیکی، همچنان از چالش های متعدد در سطوح گوناگون داخلی (نظیر چالش های اقتصادی)، منطقه ای (نظیر گفتمان های رقیب) و فرامنطقه ای (نظیر مداخله قدرت های غربی) برخودار است که می تواند اهداف آن را به شدت تهدید نماید. نوآوری مقاله حاضر در تبیین نظم سازی منطقه ای گفتمان مقاومت ضمن توجه به ظرفیت ها و چالش های آن به صورت توامان است.
تنازع گفتمانی اسلام گرایی و مارکسیسم در روند انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
159 - 185
حوزههای تخصصی:
این مقاله در جهت پاسخ به چگونگی برتری اسلام گرایی در مواجهه با گفتمان مارکسیسم در فرایند انقلاب اسلامی ایران، به نظریه تحلیل گفتمان متوسل شده و از مبانی معرفتی و ابزارهای مفهومی آن استفاده کرده است. از این منظر، اسلام گرایی به مثابه یک نظام معنایی در نظر گرفته می شود که توانست با بهره گیری از مفاهیم و نشانه های سیال گفتمان مارکسیسم مانند عدالت اجتماعی و مبارزه با امپریالیسم، آن را به حاشیه کشانده و خود به گفتمان برتر و بلامنازع انقلاب تبدیل شود. گفتمان اسلامی و گفتمان مارکسیسم در مخالفت با پهلوی که سبک و سیاق توسعه ایران با توجه به استانداردهای جوامع اروپای غربی را ترویج می کرد دارای اشتراک هایی بودند، اما دارای تمایز نیز بودند. این مقاله سعی کرده با نگاهی نو قدرت یابی اسلام گرایان در انقلاب ایران و دلایل برتری آن در مواجهه با گفتمان مارکسیسم را تبیین نماید. در این راستا نظریه تحلیل گفتمان ارنست لاکلا و شانتال موف را به عنوان چارچوب تئوریک و روش شناختی خود برگزیده و در تحلیل داده ها از قواعد حاکم بر آن پیروی کرده است.
بررسی گفتمان نظامی امیر کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۳
51 - 72
حوزههای تخصصی:
از میان برنامه های نوسازی و نوگرایانه امیرکبیر، اصلاحات نظامی او از جایگاه ممتازی برخوردار بودند. این اصلاحات که ریشه در تجربیات وی از ارتش های مدرن اروپایی داشت، از مهم ترین دغدغه های اصلاحی او به شمار می رود. بدین ترتیب سوال اصلی مقاله حاضر این است که گفتمان نظامی امیرکبیر دارای چه رویکردی بود؟ و چه تاثیری بر اندیشه شکل گیری ارتش مدرن ملی در ایران داشته است؟ به نظر می رسد که گفتمان نظامی امیرکبیر در راستای تحقق استقلال ایران از بیگانگان و برقراری نظم و امنیت داخلی بروز و ظهور کرد. یافته های این بررسی نشان می دهد که امیرکبیر وجود ارتش مدرن و قدرتمند را بستر و زمینه اصلی برای نوسازی و ترقی ایران می پنداشت. به همین دلیل با برنامه ها و اقداماتی از جمله برقراری نظم و امنیت داخلی، مقابله با نفوذ بیگانگان در امور نظامی ایران، اصلاح ساختار نیروهای مسلح، تجهیز ارتش به آموزش ها، امکانات و سلاح های نوین، تاسیس نیروی دریایی و...تلاش کرد ارتش مدرن قدرتمندی را برای ایران شکل دهد. هر چند با کشته شدن امیر ادامه این اصلاحات توسط او ناکام ماند. ولی گفتمان نظامی وی در دوره بعدی همچون مشروطه و پهلوی اول دنبال شد تا اینکه منجر به شکل گیری ارتش نوین در ایران گردید.
بررسی فرانقش بینافردی در گفتمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افراد سالم بر اساس دستور نقشگرای نظام بنیاد هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکیزوفرنی نوعی بیماری روانی است که عملکردهای شناختی و سطوح مختلف زبان را تحت تأثیر قرار می دهد. گفتمان یکی از حوزه هایی است که در این بیماری به شدت آسیب می بیند. در این پژوهش 11 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی و 11 فرد سالم از نظر کاربرد نقش های متعلق به فرانقش بینافردی در چارچوب دستور نقشگرای نظام بنیاد مقایسه شدند. مصاحبه های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند که در گفتمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد سالم از نظر کاربرد قطبیت (بند مثبت و منفی)، وجه نمایی (افزوده وجهی و محمول وجهی)، زمان گذشته و حال، نقش های گفتاری خبری، پرسشی پرسشواژه ای و امری، فاعل، متمم و افزوده حاشیه ای تفاوت معنادار وجود داشت. اما در کاربرد زمان آینده، نقش های گفتاری پیشنهادی و پرسشی بلی/خیر میان گفتمان دو گروه آزمودنی تفاوت معناداری یافت نشد. بنابر یافته های این پژوهش و هم راستا با مطالعات پیشین، تحلیل دقیق گفتمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی از طریق نظام های بینافردی می تواند به تفسیر جامع ساختار گفتگو، کیفیت روابط بینافردی و عملکردها و نگرش های آن ها کمک کند. نظام های گفتمان بینافردی می توانند در ارائه نمایه ای از میزان شدت اختلالات عاطفی و اجتماعی و گفتار ناپیوسته در گفتمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی به کار روند.
خوانش داستانی از کلیله و دمنه با رویکرد بینامتنیت و گفتمان
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
61 - 80
حوزههای تخصصی:
دوره غزنوی یکی از دوره های مهم زبان و ادبیات فارسی است. در این دوره، متون بسیاری تألیف یا از زبان های دیگر ترجمه شدند که در ادبیات فارسی ماندگار گردیده و در متون دوره های پس از خود نیز تأثیرگذاشته اند. کلیله و دمنه از جمله متون فاخر این دوره به شمار می رود. با خوانش این متن کهن با رویکرد بینامتنیت و گفتمان، می توان تأثیر این کتاب را در متون پس از آن بررسی کرد. گفتمان های حاکم در یک متن لایه های پیدا و پنهان یک جامعه را در زمان تألیفشان بازتاب می کنند. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نظریه بینامتنیت ضمنی و تحلیل انتقادی گفتمان، در داستان «درودگر و زن او و دوستگان زن » از کتاب کلیله و دمنه پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که تحلیل عناصر این داستان می تواند پیوندهای بینامتنی و گفتمان های حاکم در آن را نمایان سازد و موجب مشخص شدن وجوه جامعه شناختی در آن شود.
آینده پژوهیِ تبارشناسانه (رویکردی شایسته در آینده پژوهیِ پدیده های جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۶ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۲
54 - 71
حوزههای تخصصی:
این نوشتار تلاش دارد با تمرکز بر تبارشناسی فوکو، آن را با آینده پژوهی در پیوند قرار داده و در این فرایند، آینده پژوهیِ تبارشناسانه را بسان روش شناسی ای شایسته در پژوهش های جغرافیایی معرفی نماید. بر این اساس اگر فضای جغرافیایی، فضایی رابطه ای، و صحنه ی نقش آفرینی گفتمان ها و روابط قدرت و دانش در نظر گرفته شود، آن گاه با سوژه گفتمانی و ابژه ی گفتمانی(سوژه و ابژه ی درونِ گفتمان ها) سروکار داریم، و شکل گرفتگی و از شکل افتادگی و تحول پدیده ها برآمده از گفتمان ها و نحوه ی صورت بندی روابط قدرت در درون آن ها می باشد. از این روی، آینده پژوهیِ تبارشناسانه با تمرکز بر شناخت گفتمان مسلط حال(که پدیده مورد بررسی را در برگرفته) و روابط قدرت برساخته ی آن، همچنین گفتمان های مقاومتِ موجود و در برابرِ آن، به دنبال شناسایی گفتمان آینده می باشد. تا با قراردادن پدیده در گفتمانِ احتمالی آینده، آینده ی آن را به فهم درآورد. از آنجا که عدم قطعیت ها و پیشران هایی که در چنین روندی شناسایی می شود، برآمده از منطق رفتاری گفتمان در آینده می باشد، می توان فهم شایسته ای از آینده ی پدیده ها در فضای جغرافیایی ارائه نمود. کاربرد آینده پژوهیِ تبارشناسانه بسان رویکرد آغازین در هر مطالعه آینده پژوهانه می تواند دستاوردهایی چند به همراه داشته باشد: 1- عوامل تأثیرگذار و پیشران های سازنده آینده، متأثر از رابطه قدرت و دانش و در چارچوب گفتمان احتمالی مربوطه، به گونه ای واقعی تر شناسایی می شوند؛ 2- این رویکرد هر چند با سایر روش ها نیز می تواند به کار گرفته شود، اما در بهترین حالت با روش سناریونویسی قابل استفاده می باشد و با به کار گرفتن آن می توان سناریوهای واقع گرا و محتملِ آینده را تدوین نمود.
باید و نبایدهای منطق روستابودگی در ایران: کنکاشی بر گفتمان های روستاپژوهی در محافل علمی و دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی خواسته های ساکنان روستایی یکی از مقتضیات فضای روشنفکری کشور در اعتراض به مدرنیته و بی نظمی های مربوط به آن در قبل و بعد از انقلاب اسلامی بوده است. با این اعتقاد که جامعه محلی باید جایگزین سیاست های رشد اقتصاد ملی شود و کسب و کارهای روستایی در مقوله ای مجزا و بدون دخالت دولت گسترش یابد. این دغدغه در حال حاضر با آموزه های جهانی شدن و دانش اقتصادی جدید مبنی بر اتکا به ظرفیت های درونی و توسعه ابتکارات محلی همزمان شده است. علی رغم روندهای عمومی ذکر شده، روستابودگی در ایران صرفا انعکاسی از هنجارهای یکنواخت جنبش روستایی و جریان های جهانی نبوده و تحت تاثیر انگیزه های هدفمند معانی مختلفی به خود گرفته است. درواقع، روستابودگی تابع معنای نمادین وایدئولوژیک شده و بجای اینکه به سمت تفویض اختیار و جلب مشارکت های مردمی حرکت کند در عمل دخالت دولت و تمرکزگرایی را به همان روال قبل در پیش روی خود می بیند. این پس زمینه از روستای ایرانی بواسطه تحلیل گفتمان از تحقیقات صورت گرفته در محافل علمی و دانشگاهی بدست آمده است. مقاله حاضر عناصر مشخصی از روستابودگی را ارائه می دهد که به عناصر جنبش روستایی و جریان های جهانی ضمیمه شده و منطق مقایسه/جبران (برقراری عدالت اجتماعی) را جایگزین هسته مرکزی جامعه محلی کرده و دست دولت را برای مداخله و سیاست گذاری باز گذاشته است. این مداخله هژمونیک -که در پیوند با هسته مرکزی مقایسه/ جبران می باشد- معانی جدیدی از روستابودگی را بوجود آورده که در ادامه به تفضیل شرح داده می شود.
گفتمان قدرت و دانش در تحلیل مجازات مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق کیفری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
81 - 119
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های تحلیل مجازات مدرن با تمرکز بر مؤلفه قدرت است. بسته به نوع تعبیر از قدرت، روش ها و نتایج تحلیل ها متفاوت می شوند. میشل فوکو به هدف تحلیل مجازات مدرن، با تعبیر نیچه ای قدرت، آن را به مثابه نسبت نیرو محسوب کرد و از روش تبارشناسی نیچه ای برای تحلیل خود بهره برد. فوکو معتقد به وجود قدرت در همه جا و رابطه همبستگی اش با دانش بود؛ او برای تبارشناسی ازگفتمان قدرت و دانش استفاده کرد؛ که بدیع اما چالش برانگیز بود. گفتمان مذکور، شاید بیش از آنکه به دنبال پاسخی برای مسئله ها باشد، به پرده برداری از برخی اسرار مجازات مدرن پرداخت. به این ترتیب، رهگذر پرسش های متعددی شد؛ از مفهوم گفتمان قدرت و دانش تا فایده آن در تحلیل مجازات مدرن و حتی زمان مندی و یا فرازمانی بودنش. مقاله جاری با روش توصیفی-تحلیلی سعی بر پاسخ به سه پرسش اصلی بیان شده دارد. در نتیجه، عدول فوکو از تعابیر رایج قدرت، اغراق وی در برخی تبارشناسی هایش و برخی ناگفته های وی شاید منجر به منقضی محسوب کردن سبک او بشوند، اما نگاه پیشگیرانه او در حوزه مجازات مدرن و تأکید ضمنی اش بر پیچیدگی مجازات، شاید راهی برای ماندگاری روش وی رقم می زند.
پیکربندی نهادی برساخت فدرالیسم منطقه ای ذیل گفتمان مدیریت سیاسی ملوک الطوایفی در ایران عصر قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
111 - 126
حوزههای تخصصی:
از نظرگاه جغرافیای سیاسی پسامدرن چگونگی اداره، کنترل و نظارت بر مناطق مختلف زیرمجموعه یک کشور و تنظیم مناسبات اقتصادی و اداری در جامعه و الگوهای قبض و بسط قدرت سیاسی در فضای سرزمینی، یک فرایند خطی و تعمیم گرا محسوب نمی شود. بلکه مجموعه ای از گفتمان ها به مثابه مجموعه ای از عناصر نظام یافته ذهنی که در مقطعی از تاریخ گفتمان های رقیب را از صحنه خارج نموده است؛ شکلواره متفاوتی از تفویض اختیارات را نسبت به نهادهای سیاسی- منطقه ای و در متن تاریخی قلمرو پدیدار می نمایند. در این راستا در عصر قاجاریه(1796- 1925) مفصل بندی توزیع قدرت سیاسی ذیل گفتمان ملوک الطوایفی دارای گسست گفتمانی با دوره های پیشین بود. از جمله در دوره سلسله های صفویه ذیل گفتمان تشیع و افشاریه ذیل گفتمان میلیتاریسم الگوی توزیع قدرت سیاسی در سطح قلمرو از تمرکز بیشتری برخوردار بود. در این پژوهش کوشش گردیده با اتکا به روش تفسیری و در چارچوب مفهوم حکومت مندی فوکو چگونگی پیکربندی نهادی برساخت فدرالیسم منطقه ای در عصر قاجاریه ذیل گفتمان ملوک الطوایفی تحلیل گردد. یافته های تحقیق نمایان گر آن است که در گفتمان ملوک الطوایفی حکومت قاجاریه؛ علی رغم اینکه حکمرانی مبتنی بر سلطنت فردی بود؛ لیکن هم ارزی مبتنی بر توزیع قدرت سیاسی میان حکومت مرکزی با ایلات، زمین داران روستایی، سرمایه داران شهری و روحانیت موجب عینیت یابی فدرالیسم منطقه ای در جغرافیای تاریخی ایران گردید. بطوری که اعمال حاکمیت پادشاهان قاجاریه در پهنه قلمرو بدون نیاز به تشکیل ارتش دائمی و فراگیر و گسترش بوروکراسی توسط دولت مرکزی صورت می پذیرفت و دال مرکزی کشورداری به سوی تمرکززدایی و غیرکانونی شدن سلسله مراتب مدیریت سیاسی قلمرو پیش رفت.
آسیب شناسی گفتمان آمایش در ایران (چرا آمایش در ایران به گفتمان تبدیل نشده است؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
76 - 84
حوزههای تخصصی:
از ابتدای دهه ۵۰ هجری شمسی که اصطلاح آمایش سرزمین در ادبیات برنامه ریزی ایران مطرح شد، علی رغم گذشت بیش از نیم قرن تاکنون مقوله آمایش نه در سطح نظام تصمیم گیری و اجرا و نه در حوزه عمومی تبدیل به گفتمان نشده است. از این رو علی رغم ضرورت و اهمیت هیچ گاه مطالبه عمومی در زمینه آمایش سرزمین شکل نگرفته و حتی متأسفانه در حوزه های تخصصی نیز مطالبه توجه به رویکرد آمایشی، تقنین قوانین لازم و جریان پیدا کردن تدابیر اجرایی ذیل راهبردهای آمایشی ابراز نشده است. بنابراین در طول این نیم قرن فراز و فرودهای بسیاری در رابطه با آمایش سرزمین و نهادهای مرتبط مشاهده شده است؛ به گونه ای که توقف رویکرد آمایشی و تعطیلی نهادهای مرتبط هیچ انتقادی را برنینگیخته و توجه به راهبردها و تدوین سیاست ها بیشتر معطوف به سلیقه و خواست برخی مدیران و کارشناسان بوده است و نه در پاسخ به مطالبه ای عام یا خاص. توجه به ریشه های این وضعیت و آسیب شناسی و شناخت عوامل فرهنگی، مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دخیل در آن می تواند به رقم زدن فضای مطلوب و بسط و تعمیق گفتمان آمایشی به عنوان یک خرده گفتمان ذیل گفتمان پیشرفت در سپهر عمومی و در نظام برنامه ریزی بینجامد. شناسایی گره های موجود در مسیر گفتمان شدن رویکرد آمایش سرزمین و ارائه راهبردها و سیاست ها برای شکل گیری، بسط و تقویت گفتمان آمایشی در ایران و نهایتاً ارائه پیشنهادهای مشخص برای رعایت الزامات آمایش سرزمین در اجرای تدابیر سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هدف این مقاله است.
تحلیل جامعه شناختی سیاست گذاری های فرهنگی و هنری گفتمان اصلاحات با تأکید بر تولیدات سینمایی (با مطالعه موردی فیلم متولد ماه مهر ساخته احمدرضا درویش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر این بوده با مطالعه جامعه شناختی سیاست گذاری های فرهنگی هنری گفتمان اصلاحات و تأثیر آن در تولیدات سینمایی و با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی،آثار تولید شده سینمایی مورد بررسی قرار گیرد. در نظام فکری مقاله از سه جز تحلیل گفتمان"لاکله و موفه"،تحلیل گفتمان انتقادی"فرکلاف"و نظریه گفتمان"میشل فوکو" استفاده و در روش تحقیق از تحلیل گفتمان بر اساس تلفیق دو رویکرد"لاکله و موفه"،"فرکلاف و وان دایک"و با مطالعه تولیدات سینمایی گفتمان اصلاحات بهره گرفته شده است. در همین راستا فیلم"متولد ماه مهر"با توجه به ارایه دو قاب متفاوت از دوره گفتمان قبل و بعد به عنوان نمونه تحلیل انتخاب شد.در ادامه با جمع بندی سیاستگذاری های فرهنگی هنری گفتمان مسلط می توان به این نتیجه رسید که با تغییر تدریجی و نه بنیادی در دلالت دال مرکزی،تأثیر قابل توجه ای در حوزه فرهنگ و هنر ایجاد شد،این روند به قدری از سوی مخاطبان هنر مثبت ارزیابی شدکه تولیدات سینمایی در گفتمان های بعدی نیز تا حد زیادی تحت تأثیر آن قرار گرفتند.
تحلیل پساساختارگرایانه فمینیستی گفتمان به مثابه یک روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
غرب شناسی بنیادی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
267 - 297
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان، یکی از انواع روش های کیفی و گرایشی بین رشته ای در علوم اجتماعی است که در پی تغییرات گسترده علمی-معرفتی در رشته های گوناگون علوم اجتماعی و انسانی، علاقمند به مطالعه نظام-مند ساختار، کارکرد و فرآیند تولید گفتار و نوشتار است. بر اساس تعاریف مختلف گفتمان، تحلیل های گوناگونی در مقام روش ارائه شده است که از بین آن ها تحلیل گفتگو و تحلیل انتقادی گفتمان به لحاظ تاریخی، روش های غالب بوده اند. این پژوهش بر آن است تا به معرفی روی کرد تحلیل پساساختارگرایانه فمینیستی گفتمان به عنوان یکی از روش های کمابیش جدید و در واقع نسل چهارم تحلیل گفتمان بپردازد که به شکلی روزافزون مورد اقبال پژوهش گران قرار گرفته است. این روی کرد، بر اساس اصول فمینیسم پساساختارگرایانه بنیان نهاده شده است و از اصولی نظیر خودبازاندیشی، روی کرد واسازانه و تمرکز فمینیستی پیروی می نماید. در روی کرد مزبور، منابع داده های گوناگونی مد نظر بوده اند که از آن جمله می توان به انواع متون گفتاری و نوشتاری و نیز طیف صداهای گوناگون نام برد که در این زمینه از پلی-فونی (چندصدایی) و هتروگلوسیا بهره گرفته است. این روی کرد، در تحلیل متون نیز از ابعادی نظیر هم-زمانی-در زمانی، دلالت های ضمنی و آشکار و بینامتنیت بهره می برد.
زبان شناسی زیست محیطی: زبان، محیط زیست، و داستان هایی که با آنها زندگی می کنیم (ویراست دوم). آرن استیبی؛ لندن: راتلج، 2021؛ 260 صفحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
303 - 318
حوزههای تخصصی:
کتاب زبان شناسی زیست محیطی: زبان، محیط زیست، و داستان هایی که با آن ها زندگی می کنیم، نوشته آرن استیبی، زبان شناس و بوم شناس بریتانیایی، ویراست دوم کتابی است که نخستین بار در سال 2015 توسط انتشارات راتلج به چاپ رسید و از برجسته ترین آثاری محسوب می شد که به طور متمرکز به این حوزه میان رشته ای نسبتاً نوظهور از زبان شناسی کاربردی پرداخته بود. ویراست دوم کتاب (استیبی، 2021) در قالب یازده فصل تنظیم شده است که به همراه پیوست منابع داده ها و واژه نامه اصطلاحات تخصصی انتهای کتاب مجموعاً شامل 260 صفحه می شود. این نوشتار ابتدا مرور کوتاهی خواهد داشت بر پیشینه اصطلاح «زبان شناسی زیست محیطی»، و مسیر شکل گیری این شاخه میان رشته ای جدید و گستره مطالعات آن؛ چرا که، همانطور که اغلب در مورد بسیاری از شاخه های علمی اتفاق می افتد، این اصطلاح پوششی و سایر اصطلاحات مرتبط با آن از آغاز شکل گیری این حوزه به معانی مختلفی کاربرد داشته اند. سپس در ادامه، به بررسی محتوای کتاب در ویراست دوم آن پرداخته خواهد شد.
اثرات معرفت شناختی امر سیاسی در جغرافیای سیاسی نسبیت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
314 - 329
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه کلاسیک همواره مطالعه بُعد سیاسی فضا به مثابه بن مایه هستی شناختی جغرافیای سیاسی مورد اهتمام بوده است. بتدریج از دهه 1980 با توسعه دیدگاه های فرا اثبات گرا در جغرافیای انسانی؛ سیاست در تمامی حوزه ها از دولت و احزاب سیاسی تا جنسیت، طبقات اجتماعی اثرگذار گردید و کوچکترین روابط قدرت را مورد توجه قرار داد که در قالب مفهوم امر سیاسی تداعی یافته است. امر سیاسی درصدد نقد سازمان یابی فضا بر مبنای منطق صوری و ارائه گونه های جدیدی از بازساخت معرفت شناسانه در مطالعه رابطه سیاست و فضا بوده است. در این مقاله کوشش گردیده تبعات معرفت شناختی اعتباردهی به امر سیاسی در مطالعه رابطه سیاست و فضا تبیین گردد. یافته های تحقیق بیان گر آن است که اعتبار بخشی به کنشگری امر سیاسی سبب می گردند که فضاشناسی نیازمند معرفت شناسی اعتباری باشد. در این راستا ادراکات جمعی و بین الاذهانی است که وابستگی خاص به تحول تاریخی فضا و در نتیجه نیازمند تبارشناسی عامل قدرت داشته است. این تبارشناسی فضایی همواره در پیوند با تعارضی است که در جوامع بشری وجود دارد و امکان شناخت آنتاگونیستی فضا را شکل می دهد. بر این اساس معنای اجتماعی فضای جغرافیایی محل منازعه و مقاومت گروه های حاشیه ای و نیروهای هژمون در جامعه تلقی می گردد که در یک محدوده مشخص زمانی به نوعی تعادل سازشی می رسند. این فرایند موجب انطباق فزاینده الگوی معرفت شناختی جغرافیای فرهنگی و جغرافیای سیاسی با یکدیگر می گردد.
هویت زن در سرمایه کلامی آیت الله خامنه ای پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
227 - 247
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا نشان دهد که جنسیت به عنوان یک برساخته گفتمانی چگونه در کلام رهبر ایران، به عنوان مهم ترین الیت سیاسی و برجسته ترین شخصیت مذهبی، ساخته می شود. این سوژگی جدید زنانه در بستری از تحولات و رخدادهای اجتماعی مربوط به زنان و در جامعه ایران از سال های قبل از انقلاب و به ویژه در دهه هفتاد ساخته شده است. روش کار ما نیز رویکرد تاریخی-گفتمانی روث وداک است که بر بسترهای تاریخی سازنده گفتمان تأکید دارد. نتایج تحلیل نشان می دهد که در کلام ایشان زن با مفاهیمی چون ارزش های اسلامی، انسانیت، عالم بودن، مؤمن بودن و فعال و تأثیرگذار بودن در جامعه و مختار بودن در تعیین سرنوشت خود شناخته می شود. ایشان درعین حال که برای نقش همسری و مادری اهمیتی ویژه قائل است، بر یکسانی وظایف زن و مرد (فارغ از مرزهای جنسیتی) در خدمت به جامعه اسلامی ایران تأکید می کند.
گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
45 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف نوشتار پیش رو تبیین گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده در پاسخ به این پرسش است که نقطه کانونی گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده چیست؟ فرضیه خود را بر این قرار داده که نقطه کانونی گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده مشروعیت بخشی به اقدامات و وظایف محوله است که بار معنایی امنیت سازی را به عنوان دال مرکزی در نظر، باتوجه به سه محور مدیریت جهادی، سرمایه اجتماعی و قانون مداری و در عمل، با همراه ساختن دیگر دال ها شامل اعتمادسازی، معنویت سازی و رفتارسازی، زنجیره هم ارزی گفتمان ناجا را در معماری آینده این نیرو ترسیم می کند. روش مقاله توصیفی-تحلیلی و نوع آن بنیادی-کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات با تمرکز بر شیوه سندکاوی و با بررسی متون موجود انجام می شود. نتایج حاصل از بررسی حاکی از آن است که گفتمان سازی و معرفی جنبه های مختلف معماری ناجای آینده نیازمند ساخت منظومه فکری ِمناسب با تمرکز بر ایمان، عدالت و ولایت مداری به عنوان عناصر مشروعیت ساز از طریق توجه به شرایط گذشته (آنچه بود)، بررسی شرایط فعلی (آنچه هست) و تلاش برای قرارگرفتن در وضعیت مطلوب (آنچه باید باشد) به دست خواهد آمد. وضعیت مطلوب، زمانی است که نقش ناجا را در ترسیم نظام معنایی هندسه قدرت در بین کنشگران امنیت ساز با همراه کردن دال های اعتمادسازی، معنویت سازی و رفتار سازی برجسته خواهد کرد.
بررسی نقض اصول گرایس در کامنتهای کاربران ایرانی در صفحات شخصی افراد مشهور خارجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
238 - 249
حوزههای تخصصی:
گفتمان شناسی شاخه ی جدیدی از زبان شناسی است که به بررسی تعاملات می پردازد . یکی از مباحثی که در گفتمان شناسی مطرح می شود اصول چهار گانه ی گرایس است که لازم است در تعاملات مورد نظر قرار گیرند . نقض این اصول می تواند به منظور خاصی و برای بیان مطلب دیگری به کار رود . این تحقیق براساس چهارچوب نظری گرایس می باشد . در این تحقیق به بررسی تعاملاتی که پیرامون رویدادهای مهم جنجالی در فضای مجازی اینستاگرام توسط کاربران ایرانی ایجاد شده اند پرداخته می شود .هدف آن بود تا مشخص شود از اصول چهارگانه گرایس کدام یک بیشتر نقض گردیده و نقض این اصول چه کمکی به تعبیر نظرات کاربران میکند. بررسی توصیفی تحلیلی داده ها نشان داد که با نقض اصول کمیت و ارتباط ا بالاترین بسامد در صفحات اینستاگرام افراد معروف خارجی کاربران ایرانی قصد داشتند مفهومی را بیان کنند . نقض این اصول عمدتا برای تخریب یا بی احترامی به افراد بوده است .