مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فدرالیسم
حوزه های تخصصی:
کردها یکی از دو قوم اصلی موسس نظام سیاسی امپراتوری ایران بوده اند. در این مقاله نوع مشارکت سیاسی آینده ایرانیان کرد در ساختار سیاسی عراق پس از 2003 مورد بررسی قرار گرفته است. با مفروض گرفتن تعهد کردهای ایرانی به لایه هویت ایرانی خود، سوگیری سیاسی توافقات کردهای ایران با حکومت مرکزی به سه شکل می تواند باشد: ادامه تمرکزگرایی در نظام تک ساخت، تمرکززدایی اداری و ساختار چند ساخت فدرالی.تصرفات نظامی عثمانی در ایران موجب پخش شدن کردها در چهار کشور خارج از فرهنگ ایرانی (ترکیه، روسیه، سوریه، و عراق)، و سیاسی شدن آنان گردید. نتیجه این سیاسی شدن، روی آوردن بعضی از گروه های سیاسی کرد به بن گرایی قومی یا بنیادگرایی دینی در کشورهای گوناگون شد. اما تاسیس حزب ایران به رهبری یک کرد ملی گرا و رهبری جبهه ملی از سوی دو کرد، و سخن گویی مدیریت هفتم و هشتم سیاسی - اجرایی در دوران جمهوری اسلامی، نشان از آگاهی بخش عظیمی از جمعیت کرد ایران به لایه های مختلف هویت خود دارد.با وجود این آگاهی کردها از سابقه تاریخی مشترک با ایران، گه گاه مناقشات بن گرایانه قومی در مقابله با لایه هویت ملی از مسایل درون مرزی دیگر کشورها نشات گرفته و به درون فضای سیاسی ایران نیز کشیده می شود. از لحاظ این ماهیت دوگانه آرمانی و آرزوی هیجان گرایانه، با احتساب خطرات ناشی از بن گرایی سیاسی قومی - طبقاتی یا بنیادگرایی دینی، هم قدرت های بزرگ مخالف احیا امپراتوری منسوخ قومی - فرقه ای هستند، و هم کشورهای منطقه نسبت به آثار امنیتی آن بر تمامیت ارضی خود بیمناک مانده اند.حضور کشورهای منطقه در دوران گذار از عوامل داخلی ای است که فرهنگ معنابخش قومی و دینی را به سطح خلقیات متعصبانه دگرستیز در منطقه وارد کرده است. این افول معنا به سطح خلقیات تحریک شده، به احتمال زیاد از عوامل داخلی است که در پیچیدگی مساله کردها تاثیر دارد. در این مقاله سعی شده تا با نگاهی صرفا علمی و دور از هر گونه تعصبات خاص سیاسی و مذهبی، موضوع مورد بررسی قرار گیرد. مولفین در نظر دارند تا با تجزیه و تحلیل اثرات فدرالیسم در کردستان عراق و تاثیر آن بر هنجارهای سیاسی و قومیتی کردهای ایران، به بررسی موضوع بپردازند.
نگرشی بر شیوههای سازماندهی سیاسی فضا و قدرت در جامعة ایران باستان و یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان شکلگیری نخستین حکومتها که بهصورت قبیلهای اداره میشدند، تا حکومتهای مدرن امروزی بهنوعی میتوان سازماندهی سیاسی فضا و قدرت را در آنها مشاهده کرد. سازمان سیاسی فضا به مطالعة تقسیمبندیهای کالبدی و فضایی میپردازد، درحالیکه سازمان سیاسی قدرت، علاقهمند به مطالعة پراکندگی قدرت از مرکز به پیرامون است. در یونان باستان، سازماندهی سیاسی فضا مبتنی بر نوعی نظام حکومت شهری بود که ابتدا در سرزمینهای فینیقیه و سومر وجود داشت و بهتدریج در یونان متکامل گردید. با مطالعة منابع تاریخی، دیگر نمیتوان وجود عوارض جغرافیایی مانند رودخانهها، کوهها و خلیجها را علت شکلگیری نظام حکومت شهری دانست، بلکه نظام حکومت شهری را باید در تعصبات قومی و قبیلهای جستوجو کرد. در نظام حکومت شهری یونان بهعلت وسعت کمِ قلمرو، پراکنش قدرت بهصورت افقی صورت گرفته بود. در ایران باستان با وجود اقوام متعدد، جمعیت زیاد و قلمرو وسیع، سازماندهی سیاسی فضا مبتنی بر فدرالی از ساتراپهای گوناگونی بوده، که این واحدها بر تفاوتهای منطقهای ویژهای استوار بودهاند. بنابراین خاستگاه فدرالیسم که امروزه جغرافیاییترین رژیم در میان نظامهای سیاسی بهشمار میآید، در ایران باستان است. پراکندگی قدرت در ایران باستان بهصورت عمودی و از پادشاه شروع و تا حاکم شهرها ادامه داشته است. این دو مقوله، یعنی سازماندهی سیاسی فضا و قدرت امروزه دو موضوع مهم در جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک بهشمار میآیند، و از آنجا که این دو رشته سابقة چندانی ـ دستکم بهصورت رشتهای مستقل و تفکیکشده از سایر رشتهها ـ ندارند لازم است برای پیگیری بسیاری از مفاهیم مهم این دو رشته، مطالعه و رهیافتی تاریخی انتخاب گردد. حال چگونه میتوان با مطالعة منابع تاریخی، سازماندهی سیاسی فضا و قدرت را در دو جامعة متفاوت یونان باستان که از حد حکومتـ شهر فراتر نمیرفته و ایران باستان که شامل اقوام و ملتهای گوناگون بوده است، با یکدیگر مقایسه کرد و مورد کنکاش قرار داد؟
فرایند تدوین قانون اساسی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"عراق با موقعیتی پر مسئله و بغرنج در آوریل 2003 /فروردین 82 از سوی نیروهای امریکایی و متحدانش به اشغال درآمد. این کشور در اکتبر2005 /مهر 84 طی یک روند پر فراز و نشیب صاحب قانون اساسی شد. در شکل گیری این قانون اساسی عوامل و عناصر متعدد با پیشینه های خاص موئر بوده اند. این مقاله با توجه به عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی دخیل در ساختن فضای موجود در عراق امروز درصدد است تا به مطالعه عوامل شکل گیری قانون اساسی عراق در اکتبر 2005 /مهر 84 بپردازد.... ... ... ... ... ... ... ... ...
"
دورنمای ژئوپلیتیک شیعه در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی شده است سامان ژئوپلیتیکی شیعیان در عراق آینده، تبیین شود. در ابتدا دو سناریوی اساسی درباره نظام سیاسی آینده عراق و ویژگی های هر کدام، مورد بررسی قرار گرفته است. با بررسی واقعیت های امروزی عراق می توان نتیجه گرفت از دو سناریوی نظام دموکراتیک مبتنی بر فدرالیسم و نظام استبدادی، شرایط برای تحقق سناریوی اول فراهم است.
با توجه به عناصر ژئوپلیتیکی در صورت وقوع نظام دموکراتیک مورد نظر، می توان به این نتیجه رسید که وزن و قلمرو ژئوپلیتیکی شیعیان ارتقا خواهد یافت. جمعیت، حکومت و نهادهای سیاسی، موقعیت و منابع طبیعی، از جمله عناصر ژئوپلیتیکی است که مورد بررسی قرار گرفته اند.
با توجه به تجزیه و تحلیل انجام شده، صحت فرضیه «در آینده وزن و قلمرو ژئوپلیتیکی شیعیان در داخل و خارج گسترش و تثبیت خواهد یافت»، اثبات شده است.
ناحیه بندی سینوپتیک دمای منطقه خزر بر مبنای متغیرهای ترمودینامیک ترازهای فوقانی جو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دما از مهم ترین عناصر مؤثر بر آب و هوا و محیط زیست هر منطقه است. دریای خزر به عنوان یک توده آبی گسترده در حاشیه شمالی ایران میتواند سهم مهمی را در تعدیل نوسان های دما بر عهده داشته باشد. برای بررسی شرایط همدید و تعیین نواحی دمایی منطقه خزر و عوامل مؤثر در ناحیه بندی آن، داده های روزانه جوی ترازهای مختلف این منطقه در سال های 1994 تا 2003 میلادی فراهم و شاخص های تعیینکننده وضعیت دمایی شامل دمای هوا، دمای پتانسیل، فرارفت دمای جو در سطوح 1000 تا 100 هکتوپاسکال محاسبه شد. سپس با استفاده از تحلیل مؤلفه مبنا و تحلیل خوشه ای، نقشه نواحی هر سه شاخص دمایی منطقه خزر برای ستون جوی 1000 تا 100 هکتوپاسکال و هم چنین نقشه های نواحی دمایی برای ترازهای 300، 500، 700، 850 و 1000 هکتوپاسکال ترسیم شد.
نتایج نشان میدهد برای هرکدام از شاخص ها، هفت ناحیه در منطقه خزر وجود دارد که عرض جغرافیایی و سیستم های سینوپتیکی به خصوص استقرار سامانه پرفشار آسیایی در روزهای سرد سال در بخش شرقی و شمال شرقی خزر (عامل کاهش دما) و انواع سامانه های کم فشار و پرفشار مهاجر در بخش غربی و جنوب غربی (عامل افزایش دما)، مهم ترین عوامل مؤثر بر تفکیک نواحی دمایی در همه ترازها محسوب میشوند. هم چنین نتایج حاصل از مقایسه نقشه های نواحی شاخص های دمایی(دما، دمای پتانسیل و فرارفت دما) نشان میدهد که محدوده خشکی و آبی خزر از هم تفکیک نشده است, در این صورت نقش پهنه بزرگ آبی دریاچه، در مقیاس سینوپتیک در توزیع مکانی و ناحیه بندی دمایی منطقه، قوی نیست و به احتمال زیاد با انتقال و تبادل انرژی و ایجاد جریان های نسیم خشکی- دریا، تأثیر آن در مقیاس کوچک تا متوسط و در بخش هایی از سال قابل رؤیت است. در مجموع در ترازهای مختلف جوی، بین شمال و جنوب منطقه، به طور متوسط7 تا 10 درجه سانتیگراد و بین شرق و غرب منطقه به طور متوسط 2 تا 3 درجه سانتیگراد اختلاف دما وجود دارد و سردترین ناحیه در قسمت شمال شرقی منطقه واقع است.
مقایسه مدل های ساختاری مدیریت مناطق جوامع متکثر قومی: درس هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از واقعیات غیر قابل انکار تاریخ، بافت متکثر فرهنگی و قومی کشورهاست که مدیریت سیاسی آن در سطح کلان، بسیار حائز اهمیت است. اداره مناطق یک کشور و کم و کیف اختیاراتی که مناطق از آن برخوردارند، یکی از موضوعات مهم حکومتداری است. با توجه به سوابق تاریخی، کشورها مدل های مختلف اداره مناطق را تجربه کرده اند. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که نمی توان برای یک کشور، مدل خاصی را تجویز کرد، بلکه این مدل ها در کشورهای مختلف، بازتاب های متفاوتی داشته است. مسلم است که توسعه یافتگی سیاسی و سابقه تاریخی همزیستی هویت های مختلف، در موفقیت یا شکست مدل های مزبور تأثیرگذار است. در مقاله حاضر، مدل های مختلف اداره مناطق مورد مقایسه قرار می گیرد. با توجه به ملزومات امنیت ملی، در ایران صرفاً مدل تمرکززدایی می تواند مناسب باشد که ابعاد آن در این مقاله بررسی می شود.
امنیت و توسعه پایدار و تقویت قانونمند حکومت های محلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهناوری کشورها صرفنظر از متغیرهای انسانی و فرهنگی، ضرورت توزیع فضایی قدرت سیاسی و همچنین توزیع وظایف و خدمات را ایجاب می کند. همانگونه که در متن مقاله استدلال می شود مسیر حرکت دولتها در اکثر ممالک به سوی واگذاری اختیارات به مناطق، محله محوری و همچنین تمرکززدایی است. به نظر می رسد در کشور ایران، هر چند ظرفیت های قانونی در این راستا وجود دارد، ولی در عمل با نقطه مطلوب فاصله است. از جهت کشورداری، مناطق مختلف یک کشور در دو سطح مدیریت کلان و خرد قابل پیکربندی بندی هستند. در سطح کلان، پنج ساختار شامل: 1. نظامهای متمرکز، 2. نظامهای فدرال ، 3. دمکراسی انجمنی یا مشارکت سهامی ، 4. نظام های غیرمتمرکز و 5. نظام های با خودمختاری سرزمینی اقلیت ها؛ قابل احصاء هستند. ولی در سطح خرد، اکثر دولتها به نوعی دارای حکومتهای محلی با سطوح مختلف کارآمدی هستند. در ادبیات سیاسی و جغرافیایی، اداره امور شهری و روستایی توسط برگزیدگان مردمان مناطق مختلف یک کشور تحت عنوان ""حکومتهای محلی"" نام گرفته است. یکی از نظریاتی که طی دو دهه اخیر برای اداره مناطق یک کشور از سوی سازمان ملل مطرح شده ""تئوری حکمرانی خوب"" است. در پژوهش حاضر بر اساس نگاه بین رشته ای، معایب و محاسن کاربرد هر یک از مدل های فوق در باره ایران بر اساس چارچوب تئوری حکمرانی خوب و بایسته های امنیتی-سیاسی ارزیابی می شود. در پایان نیز روند تکاملی حکومتهای محلی در ایران مثبت ارزیابی شده است، اما راهکارهایی برای کارکرد بهتر آن ارائه شده است.
فدرالیسم و فرهنگ سیاسی در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری و نهادینه شدن فدرالیسم به مثابه شناخته شده ترین نوع حکمرانی دموکراتیک منطقه ای-محلی و دموکراسی، نیازمند اشاعه و نهادینه شدن فرهنگ سیاسی دموکراتیک و مدنی، عبور موفقیت آمیز از بحران هویت و مشروعیت و پیش شرط هایی از این قبیل است. در جامعه عراق پس از سقوط صدام، فدرالیسم به مثابه یکی از تمهیدات ائتلاف بین المللی به رهبری ایالات متحده امریکا برای تثبیت اوضاع و تحقق دموکراسی در عراق بود، اما فدرالیسم فقط در اقلیم کردستان پیاده شد و در مناطق مرکزی و جنوبی اجرا نشد. در این تحقیق، هدف مهم آن است که با رویکرد جامعه شناختی سیاسی، تاثیر دو متغیر بحران هویت و فرهنگ سیاسی غیردموکراتیک ریشه دار بر عدم تحقق فدرالیسم در جامعه عراق کنونی مورد بررسی و تحلیل قرارگیرد. پرسش مهم آن است که چرا در عراق پساصدام، فدرالیسم تحقق نیافت؟ فرضیه مهم در این نوشتار این است که بحران هویت تاریخی ریشه دار در عراق در یک سده اخیر و چیرگی فرهنگ سیاسی تابعیتی و هویت بنیاد قومی-مذهبی بر فرهنگ سیاسی دموکراتیک و مدنی و خشونت های فرقه ای-قومی برخاسته از آن، سبب عدم تحقق فدرالیسم در عراق شده است. نتیجه مهم این تحقیق آن است که بحران هویت ملی ناشی از دولت و ملت سازی تحمیلی در بیش از یک سده اخیر و تعارضات، خشونت های قومی و مذهبی و فرهنگ سیاسی واگرا در عراق پساصدام، بر عدم تحقق فدرالیسم بسیار موثر بوده اند
تأثیر تحولات پس از سقوط صدام بر وضعیت کردهای عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقوط صدام در سال ۲۰۰۳، دولت و نظام سیاسی عراق را به طورکلی متحول ساخت و آن کشور را در بحران چندساله ای فروبرد، به گونه ای که باعث قدرت گیری شیعیان برای اولین بار در تاریخ عراق و افزایش قدرت حکومت اقلیم کردستان گردید. کردستان تنها منطقه ای از عراق است که تا قبل از حمله داعش (۲۰۱۴) به برخی از مناطق آن، توانسته است بدون تأثیرپذیری از محیط ناامن، در راستای اهداف و برنامه های خود بکوشد و به عنوان یک بازیگر ذره ای، خود را در داخل منطقه و جهان مطرح نماید. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای درصدد پاسخگویی به این سؤال است که: تحولات عراق چه تأثیری بر فرآیند استقلال خواهی کردها داشته است؟ یافته ها حاکی از آن است که طی چند سال گذشته تحولات ویژه ای در عراق روی داده است که ازجمله آن ها می توان به سقوط صدام در سال ۲۰۰۴، تدوین قانون اساسی عراق در سال ۲۰۰۵ و ظهور و قدرت نمایی داعش در سال ۲۰۱۴ اشاره نمود. این موارد علت اصلی استقلال خواهی کردها نیستند، اما موجب تسریع در فرآیند استقلال خواهی کردها شده اند و نقش متغیر تسهیل کننده را دارا می باشند. در این راستا، پیش بینی می شود در صورت سمت گیری تحولات به این صورت، استقلال کردستان عراق صورت خواهد گرفت.
فدرالیسم و مثلث قدرت (شیعیان، کردها و سنی ها) در ساختار سیاسی عراق نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال حمله امریکا به عراق در 20 مارس 2003م. و فروپاشی رژیم بعثی، ساختار سیاسی عراق دچار تحول اساسی شد و ساختار سیاسی جدیدی از دل آن پدیدار شد که بازیگران اصلی آن را گروه های شیعی، کُردها و سنی ها تشکیل می دهند. معیار این تقسیم بندی، وجود شکاف های اجتماعی است. نخستین شکاف، شکاف قومی است که عراق را به دو جامعه کُرد و عرب تقسیم کرده و شکاف دوم، شکاف مذهبی است که موجب تشکیل دو جامعه شیعه و سنی شده است. با توجه به تعارضات و شکاف های قومی مذهبیِ موجود در جامعه عراق به اعتقاد پاره ای از متفکرین سیاسی و اجتماعی راه حل این مشکلات ساختار سیاسی فدرالیسم می باشد هر چند در مقابل عده ای دیگر با این پیشنهاد مخالف بوده اند ولی در نهایت این پیشنهاد در قانون اساسی عراق گنجانده شد. هدف اساسی پژوهش حاضر واکاوی مثلث قدرت در عراق نوین بر اساس سیستم فدرالیسم می باشد. لذا با توجه به ماهیت و نوع موضوع مورد مطالعه، از روش توصیفی تحلیلی استفاده به عمل آمد و برای گردآوری داده ها و اطلاعات از منابع کتابخانه ای بهره گرفته شد.
کشمکش های سرزمینی در شمال عراق: سرزمین، قومیت و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری فدرال عراق در جنوب غرب آسیا دارای قومیت ها و مذاهب متعدد، همراه با منابع انرژی فراوان است و ریشه بسیاری از کشمکش ها در آن به کنترل، مالکیت یا نظارت بر «سرزمین»، «منابع» یا «مردم» آن بازمی گردد؛ به گونه ای که رابطه ای پیچیده بین سیاست، قومیت و سرزمین پدید آورده است. عراق یکی از وسیع ترین میادین نفتی جهان را دارد که درآمد سالانه حاصل از فروش نفت آن ها تأثیری چشمگیر بر نقش زیربنایی صنعت نفت در اقتصاد این کشور می گذارد؛ به طوری که در سال 2011، 95 درصد از درآمد دولت از محل صادرات نفت به دست آمده است. نکته مهم دیگر، چگونگی پراکندگی جغرافیایی منابع انرژی به ویژه در شمال این کشور و رقابت حکومت فدرال (حکومت مرکزی) و ایالت فدرالی اقلیم کردستان بر سر کنترل منابع راهبردی به ویژه در «کرکوک»، در شمال عراق، به عنوان دومین منطقه نفت خیز پس از بصره است. این منطقه از نظر ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی اهمیت دارد و به طور بالقوه می تواند به مهم ترین بحران عراق تبدیل و حتی زمینه ساز یک بحران در سطح منطقه ای و بین المللی شود. همچنین، وجود اقوام گوناگون در عراق مانند عرب، کرد و ترکمن که هریک ادعاهای سرزمینی ویژه خود را دارند، برانگیزنده احتمال بروز کشمکش های سرزمینی است؛ برای نمونه، کردها در ایالت اقلیم کردستان، «کرکوک» را بخشی از قلمرو فدرالی خود می دانند که حق بهره برداری و کنترل منابع آن را دارند، اما اقوام دیگر مانند عرب ها نیز ادعاهای مشابهی در این زمینه مطرح می کنند و حکومت مرکزی نیز با این امر مخالفت می ورزد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی کشمکش های سرزمینی در شمال عراق را بررسی می کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد نه تنها واقعیت های جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه مواد مندرج در قانون اساسی این کشور نیز نقشی مهم در شکل گیری و تعیین سرنوشت این گونه کشمکش ها دارد.
چرایی فقدان فدرالیسم در قانون اساسی ۱۳۸۲ افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از وقوعِ حوادث دگرگون کننده بنیادین، قانون اساسی جدید تدوین می شود. موجودیت یافتن قانون اساسی۱۳۸۲ افغانستان، به دنبال روی کارآمدن دولت جدید، نیز چنینْ بوده است. در فرآیند نگارشِ قوانین اساسی جدید، راجع به چیستی نظام آینده سیاسی کشور (بسیط یا مرکب بودن) تصمیم گیری می شود. موضوع فدرالی شدن افغانستان در فرآیند نگارش قانون اساسی جدید افغانستان، سرمنشأ مخالفت ها و موافقت های فراوان گردید. افغانستان، دارای بسترهای مناسب تنوّع قومی و مذهبی و نژادی برای تأسیس فدرالیسم بود؛ ولی دست اندرکاران تدوین قانون اساسی هشتم، از فدرالی سازی افغانستان صرف نظر نمودند. نگارندگان، در پاسخ به پرسش (کدامین دلایل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، سبب ساز شد تا فدرالیسم علی رغم وجود زمینه های مناسب، به قانون اساسی هشتم افغانستان راه نیابد) با بهره گیری از شیوه تحلیل اسنادی مبتنی بر زمینه یابی، به این یافته ها دست یازیدند که احتمال تجزیه کشور، شکاف اقتصادی موجود میان ولایات، احتمال افزون شدن دخالت همسایگان و کم سوادی و رشدنیافتگی سیاسی مردم، به ترتیب، مهم ترین دلایل ردِّ فدرالیسم در هنگامه تدوین قانون اساسی جدید بود.
تاثیر فدرالیسم بر منازعات قومی: مطالعه موردی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱ (پیاپی ۵۱)
175 - 196
حوزه های تخصصی:
به دلیل تنوع قومی، زبانی و فرهنگی، ظرفیت بالقوه وقوع اختلافات و تنش های قومی در عمده جوامع وجود دارد، اما ظهور و بروز منازعات قومی به رویکرد دولت ها در مدیریت و یا سرکوب تنوعات قومی، زبانی، فرهنگی و عواملی همچون ماهیت دولت ها و تجارب تاریخی بستگی دارد. از مهمترین مکانیسم هایی که دولت ها برای مدیریت تنوع قومی، زبانی و فرهنگی استفاده می کنند، فدرالیسم است. فدرالیسم به مفهوم تمرکززدایی و اعطای اداره امور به مناطق برحسب تقسیم بندی جغرافیایی، فرهنگی و یا قومی است. اما کارکرد فدرالیسم در کاهش منازعات قومی، الزاما ایجابی و در جهت کاهش این منازعات نیست و در برخی از موارد منجر به تشدید منازعات قومی شده است. بر همین اساس، مسئله محوریِ پژوهش، بررسی تاثیر فدرالیسم بر منازعات قومی با تاکید بر منازعات قومی در عراق است. فرضیه پژوهش این است که فدرالیسم از طریق ایجاد ساختارهای بوروکراتیک، توسعه احزاب سیاسی، شناسایی و پذیرش اشتراکات فرهنگی و زبانی موجب محدودسازی و کاهش خشونت ها و منازعات قومی می شود. روش پژوهش، توضیحی تبیینی با استراتژی قیاسی است و شیوه جمع آوری اطلاعات مراجعه به داده ها و اطلاعات در پایگاه های اطلاعاتی و بررسی روند منازعات قومی در عراق دوره صدام حسین و بعد از آن است.
تأثیر تحولات سیاسی و ژئوپلتیک کردستان عراق بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و نقش تأثیرگذار دو کشور آمریکا و اسرائیل در آن (براساس مکتب کپنهاگ و مجموعه امنیتی منطقه ای)
حوزه های تخصصی:
کردستان عراق، منطقه ای دارای اهمیت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی است که از سال 1991 م به صورت دو فاکتو موفق به خودمختاری و در سال 2003م در سایه تحولات جهانی و دخالت آمریکا و دیگر متحدین، موفق به تشکیل حکومتی بر مبنای فدرالیسم شد. تحولات به وجود آمده و سیاست های اعمالی اقلیم کردستان با توجه به جغرافیای منطقه و شکل گیری ناسیونالیسم کردی ، باعث تشدید نگرانی های کشورهای دارای اقلیت کرد منطقه (ایران، ترکیه ، سوریه و عراق مرکزی) گردید. تأثیر تحولات سیاسی و ژئوپلتیک حکومت اقلیم کردستان عراق بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و نقش تأثیر گذار دو کشور آمریکا و اسرائیل در معادلات امنیتی منطقه در چارچوب مکتب کپنهاگ و مجموعه امنیتی منطقه ای، ملاک اصلی تحقیق بوده است .از این رو این سؤال مطرح می گردد که: تحولات سیاسی و ژئوپلتیک کردستان عراق چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد گذاشت؟ در پاسخ به این پرسش به نظر می رسد با عنایت به جایگاه راهبردی و موقعیت استراتژیکی کردستان عراق در منطقه و نفوذ دو کشور آمریکا و اسرائیل در آن، می تواند تبعات منفی و تهدیدات جدی بر امینت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد . این تحقیق با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی بر پایه استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی می باشد.
The Persian Gulf Rimland: Federalism, Geostrategy and Patronage in Contemporary Southern Yemen(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
65 - 88
حوزه های تخصصی:
This essay investigates the geopolitics of contemporary Southern Yemen. Due to the civil war, two intertwined dynamics have been altering intra-Southern balances, shifting consolidated power relations. At a domestic level, inter-regional and tribal struggles for autonomy and/or independence grow, given also the persisting vacuum in local governance and security. At a regional level, the geopolitical game played by Middle Eastern (United Arab Emirates, Saudi Arabia, Qatar, Oman, Turkey and Iran) and international players (United States, Russia and China) in the Aden regional security complex is on the rise, driven by commercial and military interests. Yemen’s sovereignty fragmentation represents a security risk for Persian Gulf powers, as well as a geostrategic chance to enhance and/or expand their influence on Southern Yemen, the Persian Gulf rimland. For Saudi Arabia and most of all the UAE, Southern Yemen is a platform for their new interventionist foreign policies: for geostrategic purposes, Abu Dhabi has invested in transnational patronage in many Southern regions, thus gaining new military leverage in the sub-region.
پیوند پلورالیسم و فدرالیسم با تأکید بر دموکراسی انجمنی (مطالعه موردی: عراق جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
139 - 162
حوزه های تخصصی:
دگردیسی یک نظام سیاسی متمرکز و تک حزبی به نظامی فدرال و چندحزبی، فی نفسه چالش برانگیز است. این چالش در جوامع دارای تنوع قومی و فرهنگی دو چندان است. در عراق سالیان متمادی با وجود تنوع فرهنگی و تکثر اقوام و مذاهب، نظام تک حزبی بعث، حاکم بوده و در پرتو تحولات دو دهه اخیر این کشور، تلاش شده تا به طور هم زمان پلورالیسم و فدرالیسم محقق شود. این مقاله با استفاده توأمان از دو روش متن گرایی و زمینه گرایی در پی آن است تا چگونگی تحقق این مهم را ترسیم نماید. حاصل بررسی نشان می دهد که جمع بین نظام فدرالی و کثرت گرایی تا حدی از طریق دموکراسی انجمنی امکان پذیر بوده و می تواند پاسخ گوی نیازها و مشکلات جامعه عراق باشد. هر چند عراق در طی این فرایند گام هایی برداشته و تا حد زیادی زیرساخت های حقوقی و نهادی این مهم را ایجاد کرده است اما شکنندگی این وضعیت و در میانه راه بودن حاکی از آن است که هم امکان بازگشت به حالت قبل منتفی نیست و هم تا تحقق عملی و کامل آن فاصله دارد و طی این مسیر منوط به بسترسازی فرهنگی و اجتماعی در داخل و تعامل منطقی گروه های قومی و مذهبی از یک سو و عدم مداخله قدرت های خارجی از سوی دیگر است.
روندپژوهی تاریخی و آینده فدرالیسم عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
84 - 115
حوزه های تخصصی:
عراق همواره اسیر بی ثباتی سیاسی بوده است. در نوشتار حاضر، برپایه ی روند پژوهی تاریخی، آیند ی فدرالیسم عراق در افق 2030 بررسی شد. گردآوری داده ها به روش دلفی و با بهره گیری از نرم افزار میک مَک صورت گرفت. پیش انگاره ها، در قالب سناریوهای مطلوب(عراق، در حالت فدرالیسم واقعی همراه با عدم تمرکز و تقسیم متوازن ثروت و قدرت)، خوشبینانه(تداعی کننده ی حالت فعلی عراق و تداومِ نظام سیاسیِ بی ثبات و فاقدِ اقتدار) و بروز بحران(فروپاشی عراق و برجسته شدن خواست های استقلال طلبانه و بازگشت نظام سیاسی به شکل اقتدارگرایانه) مطرح گردیدند. دو پرسش پژوهش چنین بود: تاریخ معاصر عراق چه پیش زمینه ها و مقتضیاتی را برای فدرالیسم پدیدار کرده است؟ چه سناریوهایی درباره ی وضعیت آینده ی فدرالیسم در عراق قابل ارائه هستند؟ یافته های نوشتار، نشان دهنده ی احتمالِ بروز دو سناریوی خوشبینانه و بروز بحران، در افق 2030 برای فدرالیسم عراق است.
ریشه ها، ساختار و تحول فدرالیسم درجمهوری فدرال آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1417 - 1435
حوزه های تخصصی:
ساختار نظام فدرال آلمان براساس قانون اساسی، در چهار سطح اتحادیه اروپا، فدرال، لندرها و حکومت های محلی شامل نواحی، شهرستان ها و شهرها تنظیم شده است. توزیع صلاحیت ها و اختیارات بین این سطوح کار پیچیده ای است که از یک سو ریشه در سنت های تاریخی آلمان دارد و از سوی دیگر به جنبه های کارکردی موضوع مرتبط است. پرسش اصلی این مقاله این است که ریشه های فدرالیسم در جمهوری فدرال آلمان چیست و صلاحیت ها و اختیارات حاکمیتی دولت آلمان چگونه بین لایه های مختلف حکومت تقسیم شده و روند تحول آن چگونه بوده است؟ مقاله بر مبنای این فرضیه به بررسی موضوع پرداخته که شکل گیری جمهوری فدرال آلمان در دوران بعد از جنگ جهانی دوم ریشه در سنت های تاریخی آلمان دارد و در پی ترکیب خودگردانی ایالت های آلمان با حکومت مشترک بوده که به تدریج به سمت برابری اختیارات دو سطح فدرال و لندرها حرکت کرده است. یافته ها نشان می دهد، فدرالیسم در جمهوری فدرال آلمان از زمان تأسیس در پرتو تحولات عینی و در چارچوب اصلاحات متعدد قانون اساسی به مرور از فدرالیسم سنتی فاصله گرفته و به سمت نوعی فدرالیسم تمرکزگرای کارکردی حرکت کرده است.
معضلات فدرالیسم در عراق
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۷
31 - 58
حوزه های تخصصی:
عده ای از پژوهشگران و صاحب نظران سیاسی، فدرالیسم را مؤثرترین شیوه برای حل معضل تأسیس دولت – ملت در جوامعی می دانند که با چند گونگی های ساختاری از قبیل قومی، نژادی و مذهبی مواجه هستند. کشور عراق نیز از آن جا که کشوری چند قومی و چند مذهبی است، هم براساس ماده چهار قانون اساسی موقت و هم براساس ماده اول قانون اساسی دائم، فدرالیسم را به عنوان شکل حکومتی خود برای دوران پس از سقوط صدام انتخاب کرده است . با این وجود، نوعی حالت پروبلماتیک و معضل مانند در مورد آینده فدرالیسم در ع راق وجود دارد و علت آن وجود بدعت گذاری ها و پاره ای از ابهامات در قانون اساسی عراق و همچنین معضلات حقوقی و عملی است که در مورد فدرالیسم در عراق وجود دارد.
مقاله ی حاضر به بررسی این ابهامات و بدعت گذار ی ها پرداخته و از سوی دیگر نشان می دهد که عدم بهره گیری از تجارب مثبت و موفق سایر سیستم های فدرال و وجود مشکلات عملی همچون وضعیت جغرافیایی – سرزمینی؛ معضل توزیع ثروت اقتصادی و معضلات ناشی از وجود گفتمان های رقیب در خصوص جایگاه کردستان باعث شده است که فدرالیسمی لرزان در عراق جریان یابد و فدرالیسم با مشکلات و چالش های عدیده ای مواجه شود.
نشانه های وحدت در کثرت جامعه هند
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۸
99 - 120
حوزه های تخصصی:
انجام گرفته است . « وحدت در گوناگونی در جامعه ی هند » تحقیق حاضر با هدف بررسی در این تحقیق در ابتدا هند جامعه ای گوناگون فرض شد و گوناگونی ها ی حیرت انگیز جامعه ی هندوستان مورد بررسی قرار گرفته و با بررسی مختصر مذهب، زبان و غیره در این ثابت گردید. در قسمت دوم، فرض دیگری مطرح شد « گوناگونی جامعه ی هند » کشور فرض و آن اینکه، جامعه ی هند در عین گوناگونی دارای وحدت است . در این خصوص عوامل وحدت بخش در این جامعه ی متکثر و گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و در این راستا
بنیان ها و اصول وحدت بخش اولیه و ثانویه مورد بحث قرار گرفته و نقش هر کدام در ایجاد وحدت در جامعه ی هند مشخص گردید. در قسمت سوم ، عوامل تهدید کننده ی وحدت جامعه ی هند، که تا کنون، تا حدی تحت کنترل دولت فدرال قرار گرفته ، بررسی شده است. نتیجه ی تحقیق نشان داد که علی رغم وجود یک سری عوامل تهدید کننده ی وحدت، فرض وجود وحدت در عین گوناگونی در مورد جامعه ی هند صادق است، به عبارت دیگر در عین گوناگونی، وحدت بر جامعه ی هند حاکم است.