مطالب مرتبط با کلیدواژه

کانترهژمون


۱.

رویکرد کانتر هژمونیک چین در خلیج فارس (مطالعه موردی؛ ایران و عربستان بین سال های 2022- 2015)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کانترهژمون خلیج فارس چین ایران عربستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۶۸
چین به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند، همکاری جدی با کشورهای درحال توسعه در قالب «مشارکت» دارد. پکن تلاش دارد تا روابط اقتصادی خود را در منطقه خلیج فارس با طرح انواع مشارکت و همکاری به پیش ببرد که در این میان ایران و عربستان سعودی از جایگاه خاصی برخوردار هستند. سؤالی که مطرح است اینکه؛ مشارکت چین با ایران و عربستان با چه اهدافی صورت می گیرد؟ فرضیه این است که مشارکت چین با ایران بیشتر بر مبنای رویکرد کانتر هژمونیک و با هدف کاستن از قدرت ایالات متحده و با عربستان سعودی، جهت تأمین انرژی و راهیابی چین به تجارت دریایی در خلیج فارس و قاره آفریقا است که نقد جدی به یک جانبه گرایی آمریکا است. یافته های مقاله حاضر نشان می دهند که چین با گزینش کشوری مانند عربستان، به دنبال ترغیب آن به سمت خود و دور کردن آنان از ایالات متحده امریکا است که توانسته عربستان سعودی را به اتخاذ تصمیمات نسبتاً مستقل از ایالات متحده امریکا سوق دهد. ایران که از دیرباز سیاست های ضدامریکایی در منطقه خلیج فارس داشته است، اشتراکات ضدهژمون با همراهی چین در زمینه سیاسی و ایدئولوژیکی علیه آمریکا دارد و تبادلات تجاری بسیار کمتری نسبت به عربستان در ارتباط با چین را داراست. رویکرد ناظر در این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی است و جمع آوری داده ها کتابخانه ای اعم از مکتوب و الکترونیک می باشد و از چارچوب نظری «کانتر هژمونی» بهره برده ایم.
۲.

نسبت سنجی مواضع گفتمانی رهبران ایران و چین درباره نظم بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران چین کانترهژمون گفتمان یک جانبه گرایی تجدیدنظرطلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۱
چین و ایران تجارب تاریخی مشابهی را پس از فروپاشی امپراتوری و سلسله های پادشاهی پشتِ سرگذاشته و وجوه مشترکی در سیاست خارجی خود دارند. اکثر رهبران دو کشور بر این باورند که نظام فعلی حاکم بر جهان که بر پایه سلطه قدرت های غربی به رهبری آمریکا قرار دارد، غیرمنصفانه بوده و نظم بین المللی موجود نمی تواند و نباید بر این اساس به حاکمیت خود تداوم دهد. افزون بر این، اهداف معاصر و نگرانی رهبران دو کشور از قدرت های خارجی که می کوشند آنان را از داشتن جایگاه ویژه بین المللی محروم سازند، از دیگر اشتراکاتی است که می تواند چین و ایران را صرف نظر از سطوح توانایی و اثرگذاری در یک چهارچوب قرار دهد. مسئله اصلی این مقاله ناظر بر طرح این پرسش است که مواضع رهبران ایران و چین درباره ساختار نظام بین المللی طی یک دهه گذشته از منظر گفتمانی چگونه صورت بندی شده است؟ یافته های این پژوهش با روش «تحلیل محتوای گفتمانی» و آموزه های نظریات «معناشناسی شناختی» و همچنین گزینش، کدگذاری و طبقه بندی گویه های رهبران، این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد که رهبران جمهوری اسلامی ایران، ساختار نظام بین المللی را با واژگان تقابلی و فلسفی نقد و ارزیابی کرده اند در حالی که رهبران جمهوری خلق چین ساختار نظام بین المللی را بیشتر با واژگان تعاملی، سیاسی و اقتصادی نقد و تحلیل می کنند. پژوهش حاضر، همچنین نشان می دهد با وجود مشابهت در مواضع انتقادی رهبران دو کشور و تلاش برای تضعیف هژمونی آمریکا، صورتبندی گفتمانی و سیاست های تجدیدنظرطلبی دو کشور واجد تفاوت های بنیادین است.