آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

در سنت غربی، عموماً از سه پارادایم اثباتی، تفسیری و انتقادی نام برده می شود که دارای تفاوت و تضادهای جدی نظری و عملی هستند. پارادایم، که متشکل از بنیان های هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه است، بسان عینک محقق، جهت گیری علم را نسبت به واقع و معرفت معین می کند و زیربنای روش شناسی ویژه ای در تولید علم را تعین می بخشد؛ چراکه چهارچوب های فکری متفاوت، ساخت، فرایند و جهت تحقیقات را متأثر می کند؛ ازاین رو، هریک از پارادایم های سه گانه مرسوم در سنت غربی، علم انسانی و طبیعی متناسب با خود را تولید می کنند و نتیجه می دهند. انقلاب اسلامی نیز، که پرچم اقامه دین در تمامی عرصه های حیات بشری را برافراشته است، برای رسیدن به این هدف خود و دستیابی به الگوی پیشرفت اسلامی و تأسیس تمدن نوین اسلامی، نیازمند بازتولید، پالایش و کشف علم و دانش مبتنی بر چهارچوب نظری (پارادایم) خود است؛ ازاین رو، کشف و بازطراحی پارادایم علم اسلامی برای دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی ضروری و اجتناب ناپذیر است. حکمت اسلامی، برخلاف افت و خیزهای تقابلی سنت غربی، مسیر مستقیمی را طی کرده و در عین آنکه ادوار و مکاتب مختلفی در آن به وجود آمده، روزبه روز بر قوت جوهره آن افزوده شده است. هسته هویت واحد حکمت اسلامی، به مثابه یک پارادایم، در سرتاسر دامنه دانشی سنت اسلامی کشیده شده است. این پارادایم، همچون سایر پارادایم ها، از اصولی هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه تشکیل شده و در مقام توصیه روشی نیز فرایند خاصی را مطرح می کند. این مقاله، با اعتقاد بر اینکه جوهره حکمت اسلامی ظرفیت آن را دارد که براساس عناصر اصلی چهارچوب های پارادایم های معروف غربی بازطراحی شود، با رویکرد توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای، مبانی معرفت شناسانه پارادایم علم اسلامی مورد نیاز تولید علم انقلاب اسلامی را براساس بنیان های دستگاه حکمت اسلامی با تأکید بر مبانی استاد شهید مطهری معرفی کرده و آن را در قالب یک هرم معرفتی پنج لایه طراحی می کند.

تبلیغات