مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی اقتصاد اسلامی می باید به طور عمده به چهار سؤال به هم پیوسته در مورد چیستی، شرایط حصول، منابع و اعتبار شناخت های اقتصاد اسلامی پاسخ دهد. پاسخ به این سؤال ها حدود و مرزهای مبانی معرفت شناختی اقتصاد اسلامی را شکل می دهد. اقتصاددانان مسلمان تلاش چندانی جهت روشن نمودن این حدود و همچنین تبیین مبانی معرفت شناختی اقتصاد اسلامی انجام نداده اند. حتی تفکیک میان مذهب و علم اقتصاد اسلامی در حوزه چیستی معرفت اقتصاد اسلامی نیز با ابهاماتی روبرو است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیلی به بررسی حدود و مرزهای مبانی معرفت شناختی اقتصاد اسلامی و طرح مبانی قابل ارائه می پردازیم . بنا به فرضیه تحقیق، مبانی معرفت شناختی اقتصاد اسلامی حداقل به هشت حوزه ماهیت معرفت اقتصاد اسلامی، هویت ارزشی آن، ملاک اسلامی بودن، خصایص ساختاری شناخت ها، نسبت با نام گرایی، منابع شناخت و نسبت شناخت ها با واقعیت تعلق دارند. بنا به یافته های تحقیق، شناخت ها در اقتصاد اسلامی هویتی ترکیبی دارند، ارزش بار بوده و اسلامی بودن گزاره های علمی آن وابسته به گزاره های مذهب اقتصادی اسلام است. بر این اساس، شکل گیری مذهب اقتصادی اسلام شرط خارجی ندارد؛ ولی تحقق علم اقتصاد اسلامی وابسته به تحقق (عملی/فرضی)ساختارهای نهادی مذهب اقتصادی اسلام در جامعه است. دستیابی به شبکه گزاره های اقتصاد اسلامی وابسته به استفاده از هر سه منبع عقل، حس و وحی منقول است. و بالاخره، اقتصاد اسلامی از حیث صدق و توجیه به ترتیب مبتنی بر واقع گرایی اصلاحی و مبناگروی می باشد. مبانی معرفت شناختی مزبور هم روش شناسی اقتصاد اسلامی و هم محتوای نظریات اقتصاد اسلامی را تحت تأثیر قرار می دهد.
صلح جهانی: مقایسه ای بین مبنای کانتی و دیدگاهی اسلامی
حوزه های تخصصی:
مقصود از «صلح جهانی» وضعیتی است که در آن همة افراد، گروه ها و ملّت ها با حفظ کرامت انسانی خود از زندگیِ همراه با عدالت، امنیت، مدارا و همکاری به عنوان یک «حق» برخوردارند؛ و در تعیین سرنوشت خویش و در راستای حفظ این وضعیت در جهان فعالانه مشارکت می کنند. ایمانوئل کانت، به عنوان پدر لیبرالیسم، از بنیانگذاران تجدد و یکی از مؤثرترین فیلسوفان دوران مدرن محسوب می شود. نظریة نظام مند صلح کانت بر فلسفة اخلاق و فلسفة عمومی وی تکیه می زند. این در حالی است که نظریات صلح در اندیشة سیاسی اسلامی، در دو بُعد فلسفة سیاسی و فقه سیاسی، انسجام چندانی ندارد. در عین حال، به شکل کلی می توان گفت تشابه نظریة صلح در اسلام با نظریة صلح کانت، صوری، و تفاوت های آن ها بنیادین است
چیستی و چرایی مفهوم میان رشته ای آینده نگاری راهبردی در فرارشته آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
ظهور فرارشته آینده پژوهی پس از جنگ جهانی دوم، سبب کنار نهاده شدن غیب گویی و پیش گویی های پیامبرگونه شد. این فرارشته با وجود فرازوفرودهای گوناگون در طول دهه های اخیر، همواره سعی در ارائه گزاره هایی علمی درباره آینده داشته است. در این میان، رویکردها و مفاهیم مختلفی در عرصه آینده پژوهی تولید شده است که هریک با وجود برخی نقاط مشترک، دارای ویژگی ها و ممیزه هایی هستند. یکی از مهم ترین این مفاهیم، آینده نگاری راهبردی است. این مقاله در پی بررسی چیستی و چرایی این مفهوم است. در این راستا ابتدا به تعریف و تعیین جایگاه آینده نگاری راهبردی در آینده پژوهی پرداخته شده و سپس ماهیت میان رشته ای این مفهوم و مبانی معرفت شناسی آن، مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته است. یافته های این مقاله نشان می دهند که آینده نگاری راهبردی به عنوان یک میان رشته به مسیر روبه رشد خود ادامه می دهد و برخلاف برخی دیگر از رویکردهای آینده پژوهی با شکست و افول روبه رو نشده است. این میان رشته از نوعی عقلانیت درون پارادایمی برخوردار است و متناسب با ویژگی هایی که دارد، می تواند در زمینه های مختلف برنامه ریزی بلندمدت کشور، به ویژه در حوزه های اقتصادی، بسیار رهگشا و کارساز باشد. در پایان مقاله، پیشنهادهایی در راستای توجه و به کارگیری هرچه بیشتر آینده نگاری راهبردی در کشور ارائه شده است.
اخلاق باور کلیفورد و دلیل گرایی افراطی حداکثری(مقاله علمی وزارت علوم)
رویکرد معرفت شناسی وظیفه گروانه واکنشی در برابر رویکرد مبناگرایی بود که از قول به وجود باورهای پایه یا خودموجه دفاع می کرد. دکارت با شک ورزی در هر نوع معرفتی بنیان های نخستین چنین رویکردی را فراهم ساخت.جان لاک و دبلیو.کی.کلیفورد با دو منظر متفاوت آنرا بسط دادند. لاک در دو اثر معقولیت مسیحیت و فاهمه بشری و کلیفورد در اخلاق باور کوشیدند تا ضمن نقد و طعن بر مبناگرایی و تاکیدبر وجود دلیل برای هر باوری، رویکرد دلیل گرایی حداکثری را شکل دهند. این دیدگاه بنیان جدیدی را برای پذیرش باور،طرح کرد که هم بر دلیل ورزی تاکید داشت و هم بر وجه اخلاقی قبول باور پای می فشرد.کلیفورد در رساله اخلاق باور با بیان دو داستان خاص ضمن نقد وجرح معرفت شناسی رایج، می کوشد تا عیان سازد نتایج اخلاقی باور معرفتی از اهمیت بیشتری نسبت به توجیه صرف برخوردار است. عمده ترین نقطه اتکای وی در این مسیر پیوند میان اخلاق و معرفت شناسی است.او در رساله اش متعرض درستی و نادرستی باور دینی مسلمانان شده و پس از لاک به طور خاص به نظریه مرجعیت پرداخت . روش کلیفورد در تاکید بر صرف دلیل آن هم حداکثری افراطی و رد وضعیت خاص ایمان با چالش های بسیاری روبه رو خواهد بود.
طرح و نقد مبادی معرفتی لیبرالیسم سیاسی جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مهم ترین وجوه لیبرالیسم سیاسی رالز نسبت آن با حقیقت است. به گفته وی لیبرالیسم سیاسی تلقی خودش از عدالت را درست یا صادق معرفی نمی کند، بلکه آن را معقول می داند. این رویکرد رالز معضل مهم توجیه را پیش روی وی قرار می دهد. وی برای حل این معضل راه حل های متفاوتی مثل وضع اولیه، تعادل تأملی، اجماع همپوش و برقراری رابطه میان اختیار و عینیت ارائه می کند که در این مقاله طرح و سپس با روش تحلیل انتقادی، مثل تحلیل نحوه استدلال، کیفیت استنتاج نتایج از گزاره ها، انسجام و استخراج مفروضات ناگفته در استدلال، نقد می شود. در پایان نشان داده می شود که اجتناب رالز از حقیقت به موجب تحکیم سلطه فکری غرب بر جهان می شود و تنها راه رهایی از این سلطه بازگشت متفکران اسلامی به حقیقت و معناست.
تأملی بر رابطه معرفت شناسی علوم سیاسی و روش شناسی پست مدرن با تأکید بر آرای دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله تلاش می کند تأملی در رابطه میان روش شناسی پست مدرن و معرفت شناسی علوم سیاسی داشته باشد. رابطه ای که حداقل از نیمه قرن بیستم به این سو دارای تأثیرات شگرفی بر روش های پیشین داشته و بن مایه اصلی مباحث پست مدرن تلقی شده است. شالوده شکنی که بسیاری از صاحب نظران پست مدرنیسم، دریدا را پدر آن دانسته اند، به عنوان روش شناسی پست مدرن و محور مطالعات و مبنای تجزیه و تحلیل این حوزه معرفی شده است. مفهومی که حداقل به زعم دریدا صرفاً در پی دگرگون سازی ساختارها نیست، بلکه در کنار این مهم به تجدید ساختاری متفاوت می اندیشد. این اندیشه نهفته که در ذات شالوده شکنی است، ارتباط وثیقی با اصول مبحث معرفت شناسی دارد که در این مجال در حوزه علوم سیاسی به آن پرداخته شده است. از دیگر دلایل ارتباط این دو مفهوم، استقلال ذاتی در بهره برداری از مفهوم علم است که به ویژه در علوم سیاسی به افزایش قدرت تحلیل مسائل مربوط می انجامد و به عنوان نتیجه بحث به آن اشاره می کند
معرفت الله از دیدگاه علامه مجلسی و مکتب تفکیک
منبع:
معارف فقه علوی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵
117-138
حوزه های تخصصی:
بررسی نظریه معرفت در اندیشه علامه مجلسی به عنوان شخصیتی شاخص در حوزه اخبار و احادیث از یک سو و جریان اصحاب معارف یا همان مکتب تفکیک از سوی دیگر موضوع مورد پژوهش این نوشتار است. پرسش مطرح این است که چه رابطه ای میان این دو نظریه وجود دارد. آیا می توان نظریات اهل تفکیک را قرائتی دیگر از اندیشه اهل حدیث دانست. از این رو با مقایسه جداگانه هر کدام از این دو جریان و با هدف شناخت بیشتر جریان اصحاب معارف به این نتیجه دست یافتیم که همگونی نظرایات معرفتی این دو از تشابه قابل توجهی برخورار است به گونه که نظریات اهل تفکیک در این مسئله را در واقع باید همان نظریات اصحاب حدیث دانست.
بررسی و نقد جایگاه تسمیه گرایی در معرفت شناسی دانش اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی اقتصاددانان ادعا کرده اند علم اقتصاد تنها مبتنی بر اندیشه تسمیه گرایی شکل می گیرد و شکل امروزین این تفکر را شیوه تبیین فرضیه ای استنتاجی دانسته اند. طبق این تحلیل، در فضای تفکر اسلامی که بر ذات گرایی استوار است، امکان شکل گیری دانش اقتصاد اسلامی و به کارگیری شیوه تبیین فرضیه ای استنتاجی وجود ندارد. مقاله با استفاده از روش تحلیلی به بررسی این ادعا می پردازد. این ادعا به خاطر توجه صرف به ذات گرایی افلاطونی که مدعی وجود عینی برای کلیات است، در تعریف و کارایی ذات گرایی به خطا رفته است. این در حالی است که مفاهیم کلی مورد استفاده در دانش اقتصاد، مفاهیمی انتزاعی و اعتباری می باشند. بر این اساس، نزاع ذات گرایی و تسمیه گرایی در مورد عینیت مفاهیم کلی، خدشه ای به علم اقتصاد وارد نمی کند. همچنین ازآنجاکه ذات گرایی هستی شناختی با تسمیه گرایی روش شناختی منافات ندارد، شیوه تبیین فرضیه ای استنتاجی، در اقتصاد اسلامی مبتنی بر ذات گرایی، قابل استفاده است.
تحلیل مفهومی مراحل و ابعاد تربیت شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم شهروندی و نقش آموزش و پرورش در توسعه آن در دوران جهانی شدن توجه اندیشمندان بسیاری در کشورهای مختلف و همچنین مکاتب گوناگون را به خود جلب کرده است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش سعی شده است تا به تجزیه و تحلیل این مفهوم و مراحل و ابعاد آن از منظر اسلام بپردازیم. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی است که با رعایت اصول موضوعه ی پارادایم کیفی به انجام رسیده است. داده های مورد نیاز به روش اسنادی، و با رعایت قاعده ی حداکثر تنوع و اصل اشباع شدگی در انتخاب اسناد مرتبط با موضوع پژوهش، گردآوری شدند. داده های گردآوری شده، پس از اجرای قاعده ی سازواری داده های کیفی با استفاده از رویکرد توصیفی- تفسیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تربیت شهروندی از منظر اسلام دارای مبانی و جهان بینی خاص خود می باشد و دارای ابعادی تعریف شده در حوزه های شناختی- نگرشی، انگیزشی-عاطفی و رفتاری- عملی می باشد. در نهایت، چارچوبی مفهومی برای تربیت شهروندی از منظر اسلام ارائه گردیده است که مبتنی بر جهان بینی و ابعاد فوق الذکر می باشد.
تعین معرفتی و مبانی نظری «بایسته های اخلاقی دانشوری» (اخلاق علم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر گسترش چتر اخلاق و تأسیس و توسعه اخلاق های کاربردی و حرفه ای، چه امری مهم تر از علم و باور که هر دم با انسان همدم است و تهی بودن آن از اخلاق، می تواند علم را مخرِّب و مخدِّر سازد. بسیاری از سنت های فلسفی و معرفتی، از آداب و سلوک علمی سخن گفته اند؛ با وجود این به نظر می رسد باید «اخلاق علم» را به جد در قالب یک رشته علمی در نظر گرفت و از بنیان و بنای آن سخن گفت. با وجود نگاشته های فراوان در زمینه اخلاق پژوهش، تاکنون آثار محدودی به مقوله اخلاق علم پرداخته اند و سعی در تدوین اخلاقیات در آزمایشگاه و نیز نشر نتایج علمی داشته اند. برای توسعه این زیررشته و نیز تبیین چارچوبی برای تدوین اخلاقیات علم، مقدمات و مؤلفه هایی لازم است که در این مقاله بدان ها پرداخته می شود؛ اموری همچون امکان و ضرورت تدوین اخلاق علم، پیکره اخلاق علم، چالش های تدوین این رشته و پیش نیازهای لازم برای سازماندهی آن.
تحلیل علم حصولی از منظر معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جا که در بعد معرفت شناختی، محوریت با ذهن و فاعل شناسا است و قوام علم حصولی نیز به صورت ذهنی و شیء خارجی است، بر این اساس، بررسی معرفت شناسانه ی علم حصولی در سه بخش رابطه ی ذهن با صورت ذهنی و شیء خارجی به شکل توأمان، رابطه ی ذهن با صورت ذهنی و نسبت ذهن با شیء خارجی انجام می شود. با توجه به تقسیم اجمالی علم حصولی به دو نظریه ی شبح و عینیت ماهوی، تقسیم سه گانه ی بالا در مورد هر یک از این دو نظریه به شکل مجزا صورت می گیرد. بررسی معرفت شناختی علم حصولی با نظم فوق، فتح بابی برای انسجام بیشتر مباحث در این زمینه خواهد بود. بر اساس این نظم و با تکیه بر نظریات موجود در فلسفه ی اسلامی و همچنین تحلیل عقلانی در بُعد اول، ناتوانی ذهن در دستیابی به شیء خارجی اثبات می شود. در بُعد دوم، روشن می شود که حکایتگری در هیچ یک از دو قسم علم حصولی (شبح و عینیت ماهوی)، ذاتی نیست و در بُعد سوم، عقیم بودن علم حصولی در اثبات صدق مبرهن می شود. بر این اساس، مهم ترین مشکل معرفت شناختیِ نظریه ی علم حصولی ناتوانی درارائه ی تصویری از ماهیت جهان خارجی محسوس تلقی می گردد .
بررسی تطبیقی دیدگاه معرفت شناسی و رویکرد تربیت دینی آلوین پلانتینگا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه معرفت شناسی و رویکرد تربیت دینی آلوین پلانتینگا و علامه طباطبایی، و روش آن تطبیقی استنتاجی است. نتایج نشان داد معرفت شناسی دینی علامه و پلانتینگا در باور به خدا به عنوان گزاره پایه، نقش گناه در دوری از معرفت، ابعاد ایمان و فطری بودن خداشناسی مشابه است؛ اما علامه بر ارائه برهان و گزاره های مشخص پایه، اراده مسبوق به خرد و مؤلفه شناخت در ایمان تأکید می کند و پلانتینگا ناکارامد دانستن براهین، به کارگیری استقرا برای تعیین گزاره های پایه، اراده مسبوق به کشش الهی و تأکید بر عاطفه را مد نظر دارد. در بررسی تطبیقی رویکرد تربیت دینی، قرار گرفتن هر دو رویکرد در میانه طیف عقلگرایی ایمانگرایی، تأکید بر اصلاح محیط، تقوامحوری، توجه به تفاوتهای فردی، خرافه ستیزی، تدریجی بودن، بیداری فطرت خداجو، تهذیب و تنوع محتوا از وجوه اشتراک است؛ اما پلانتینگا بر رویکرد ایمانگرایی معتدل، فردگرایی، اصول دین به عنوان گزاره های پایه و تقدم عاطفه تأکید دارد و علامه رویکرد عقل ورزی، توجه به فردگرایی و جمعگرایی، تبیین اصول و فروع دینی و تقدم ایجاد شناخت را مد نظر دارد.
بررسی کارکردهای هستی شناختی و معرفت شناختی گروه های تکفیری از منظر شرق شناسی ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد تحلیل مسلط دربارة دلایل شکل گیری جریان تکفیری در چارچوب واکنش به مدرنیسم و جهانی شدن پس از دهة 90 میلادی است. با وجود نکات قابل توجه در این رهیافت، به نظر می رسد توانایی کمی در پاسخگویی به سؤالاتی وجود دارد که از یک طرف به چرایی شکل گیری این گروه ها در یک دورة تاریخی خاص و متأخر و از سویی دیگر به نسبت این جریان ها در سطح هستی شناختی و معرفت شناختی با غرب به عنوان یک مفهوم ارتباط دارد.سوال اصلی این مقاله این است که کارکردهای هستی شناختی و معرفت شناختی گروه های تکفیری در جهان امروز چیست؟.فرضیة این مقاله این است که جریان های تکفیری در سطحی هستی شناختی و معرفت شناختی به عنوان یک دیگری هویت ساز برای مفهوم غرب و در چارچوب شرق شناسی جدید عمل می کند. درپایان مقاله با استفاده از شواهد و اسناد موجود دخالت آشکار امریکا در به وجود آوردن و حمایت از گروه های تکفیری نشان داده خواهد شد برخی از مجموعه این استنادات دیدگاه دیگری جهت تحلیل چرایی شکل گیری جریان های تکفیری دارند که در نقطه مقابل دیدگاه غالب است که به علل درونی توجه دارد.
ابعاد هستی شناختی و معرفت شناختی مفهوم قرآنی «تبدل زمین» از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین از دو منظر هستی شناختی و معرفت شناختی به تفسیر و تبیین فلسفی مفهوم قرآنی تبدل زمین و آسمان پرداخته است. در تفسیر او از آیه 48 سوره مبارکه ابراهیم (ع) به مساله تبدل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر از زوایای گوناگونی نگریسته شده است. در برخی از عبارات او حرکت جوهری علت و منشاء تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر معرفی شده است و در برخی دیگر تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر بر مبنای رجوع و بازگشت همه موجودات به اصل خود بعد از زوال و نابودی صورت طبیعی و وجود عنصری آن ها تفسیر و تبیین شده است. اضافه بر این دو، در تبیین و تفسیری متفاوت، تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر به معنی تبدیل آن ها در چشم انسان کامل از طریق ظهور ملکوت و مثال زمین و آسمان در عالم وسیع خیال معرفی شده است.
مبناانسجام گرویِ وجودیِ ملاصدرا در باب رکن توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقیقت معرفت از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و معرفت شناسان بوده و تعریف رایج از معرفت «باور صادق موجّه» بوده است. اغلب معرفت شناسان در باب توجیه، مبناگروی یا انسجام گروی را در پیش گرفتند. حکمای مسلمان، در مؤلفه ی صدق، نظریه ی مطابقت و در مؤلفه ی توجیه، مبناگروی را روش خود قرار دادند. ملاصدرا با توجه به وجودی دانستن علم و تأکید بر نقش برهان و کشف در رسیدن به معرفت، به یک نظریه ترکیبی در باب توجیه دست یافته است که صرفاً مبناگروی یا انسجام گروی نیست. در این نظریه برهان و کشف(تزکیه نفس) نقش اعدادی در مواجهه وجودی با وجود مجرد و در نتیجه توجیهِ باور دارند.مبناگروی ملاصدرا در حیطه علم حصولی به معنای وجود دو نوع گزاره پایه و غیر پایه است که گزاره های غیر پایه به گزاره پایه متکی است. انسجام گروی او به معنایاین است باید معارف حصولی با معارف حضوری و نیز معارف حضوری با معارف حصولی سازگار باشند. در این نظریه، حقیقت برهان و کشف یک چیز است و آن مواجهه حضوری با معلوم است، که یا محصول برهان و یا تزکیه نفس(کشف) است، به گونه ای که هر دو وجود عالِم را ارتقاء داده و وی را در حضور معلوم می نشاند و اتحاد عالم و معلوم محقق می گردد.
تحلیل رویکردهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه اساتید دانشگاه در فرایند تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه اساتید دانشگاه در فرایند تدریس انجام شده است.با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند 32 عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از مقیاس چهار ربعی شراو و اولافسون و مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد و با بکارگیری کدگذاری موضوعی تحلیل شدند؛ بنابراین روش پژوهش کیفی بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود، بیش تر اساتید جایگاه نسبی گرایی هستی شناسانه و معرفت شناسانه را اتخاذ کردند. بیش تر اساتید در تطبیق رویکردهستی شناسانه و معرفت شناسانه نسبی گرای خود با روش های آموزشی شان در کلاس درس، با موانع سازمانی، فرهنگی و انسانی روبرو بودند که مانع از برگردان کامل رویکردنسبی گرای آنها در آموزش کلاس درس دانشگاهی بوده است. همچنین اساتید اظهار داشتند ویژگی های شخصیتی، تجربیات دوران تحصیل و همچنین تجربیات دوران تدریس در مسیر تکوین و همچنین تغییر رویکردآنها سهم اساسی داشته است. به نظر می رسد در دستیابی به باورهای پیچیده تر و رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه نسبی گرا آموزش عالی باید در برنامه ریزی های آموزشی و امکانات خود بازبینی جدی داشته باشد.
مفهوم سیاست در مکتب رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
7-27
حوزه های تخصصی:
این واقعیت که سیاست علمی است که در چارچوب اصول اعتقادی و شرایط و مقتضیات زمانی شکل می گیرد، ما را به آنجا رهنمون می شود که بپذیریم تلقی های واحدی از علم سیاست در عالم خارج وجود ندارد و متناسب با مکاتب و شرایط شاهد شکل گیری دیدگاه ها و نظریه های مختلفی در این زمینه می باشیم. نگارنده در مقاله حاضر مستند به اصول و مبانی مکتب رضوی که بر گرفته از سیره مبارک امام رضا (ع) است، به این پرسش پاسخ داده که: سیاست چه معنایی در گفتمان اسلامی دارد؟ برای این منظور نگارنده چارچوب نظری ای را که به تحلیل سیاست در چهار سطح هستی شناسی، معرفت شناسی، غایت شناسی و روش شناسی می پردازد، ارائه نموده است. تحلیل سیره امام رضا (ع) حکایت از آن دارد که: سیاست در مکتب رضوی نه علم قدرت، بلکه علم سعادت است و از این حیث می توان ادعا نمود که الگوی اسلامی سیاست (مستند به اصول مکتب رضوی) می تواند به نظریه ای بدیل برای علم سیاست سکولار جاری به حساب آید.
تفسیر زمینه های معرفت شناختیِ فلسفه سیاسی اجتماع گرایان؛ با تأکید بر دستگاه فلسفی ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
185 - 215
حوزه های تخصصی:
اجتماع گرایی از مهم ترین مکاتب فکری در اندیشه سیاسی معاصراست که از حیث فلسفی دارای ریشه های متفاوتی است.به گونه ای که برخی محققان، اجتماع گرایان را«نوارسطویی» و عده ای نیز آنان را «نوهگلی» می دانند.اما این مقاله تحلیل و تفسیر زمینه های معرفت شناختی فلسفه اجتماع گرایی بر مبنای اندیشه ویتگنشتاین متاخر را مورد بررسی قرار داده است.ویتگنشتاین در <em>«پژوهشهای فلسفی»،</em>با نوعی چرخش معرفت شناختی،نظریه «بازی های زبانی»را مطرح نمود که نشانگر کاربرد واژه ها در تعاملات زندگی اجتماعی است.از این منظر،مقاله حاضر به بررسی تاثیرات انقلاب معرفتی- زبانی ویتگنشتاین متأخر بر اندیشه سیاسی فلاسفه اجتماع گرا پرداخته است.پرسش این است که نظریه فلسفی ویتگنشتاین متأخر چگونه به شکل گیری الگویی زمینه مند در اندیشه اجتماع گرایان معاصر کمک کرده است؟.نتایج بحث حاکی از آن است که فلسفه ویتگنشتاین متأخر به مثابه انقلابی معرفتی در دوره معاصر به صورت غیرمستقیم به فلسفه سیاسیِ اجتماع گرا کمک نموده تا با اتکا به آن الگویی زمینه مند پیدا کند و سپس با پیروی از این روش به نقد مواضع اساسی لیبرالیسم به عنوان یک فراروایت و زبان جهانشمول بپردازد.با ابتنای بر رویکردی تفسیری،مقصود نشان دادن این موضوع مهم است که چگونه می توان بصیرت فلسفی ویتگنشتاین متاخر را در حوزه هایی بکار برد که او در آثارش مستقیماً به آن ها نپرداخته است.
فصوص الحکم فارابی؛ مبدأ معرفت اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارغ از انتساب یا عدم انتساب فصوص الحکم به فارابی، در مواجهه با آن نمی توان به غنا و دقت آن در مباحث مختلف علم النفس، معرفت شناسی، الهیات بالمعنی الأخص و عرفان نظری اعتراف نکرد. عامل اشراق، وحدتی خاص به مباحث این رساله بخشیده است؛ بر این اساس می توان تبیین نسبتاً ساختارمندی از مباحث معرفت شناختی این رساله به دست داد و چنین کاری نیز تاکنون به انجام نرسیده است. رویکرد و روش «اشراق» به معنای دقیق آن، که در عالَم اسلام به لحاظ تاریخی و به گونه ای سنّتی منسوب به سهروردی (شیخ اشراق) است و این انتساب نیز کاملاً درست است، بیش و پیش از اینکه ریشه در متون اشراقی و داستان های رمزی و عرفانی ابن سینا داشته باشد، با فرض صحت انتساب فصوص الحکم به فارابی و با توجه به مضمون و مفاد عمدتاً اشراقی آن، ریشه در همین رساله دارد و این نکته ای است که در طول تاریخ فلسفه اسلامی موردتوجه کافی قرار نگرفته است.
نسبت خیال با معرفت در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
147 - 161
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تلاش شده تا طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره رابطه خیال و معرفت ارائه شود. هدف اصلی مقاله، ارائه تصویری از ماهیت رابطه خیال و معرفت، ابعاد رابطه خیال و معرفت و چگونگی مداخلات خیال در فرایند کسب معرفت است. خیال به مجموعه ظرفیت های نفس برای مواجهه و کار با صور خیالی، اعم از ذخیره و نگهداری صور (مصوره)، تصرف در صور (متصرفه)، صورت سازی برای معقولات (متخیله) و معقول سازی صور (متفکره) اطلاق می شود. صورت ذهنی، رونوشت نفس از واقعیت خارجی است. تهیه، نگهداری و گسترش صورت های ذهنی، به عنوان برداشتی از مفهوم و فرایند معرفت (حصولی) مد نظر واقع شده است. رابطه خیال و معرفت در چهار محور «خیال و تشکیل ذهن»، «خیال و امکان معرفت»، «خیال و بقای معرفت» و «خیال و گسترش معرفت» بررسی و تبیین شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: 1. موجودیت ذهن با خیال و صور خیالی شکل می گیرد. 2. خیال، از طریق تبدیل معلوم بالعرض (واقعیت خارجی) به معلوم بالذات (صورت ذهنی واقعیت خارجی) و تبدیل صورت حسی به صورت خیالی، امکان شکل گیری معرفت را فراهم می آورد. 3. خیال از طریق ذخیره صورت ها و در دسترس نگه داشتن آنها، عامل بقای معرفت است. 4. از آنجا که معرفت از موجودیتی یکپارچه برخوردار است و اتصال صور علمی در ذهن از طریق خیال امکان پذیر می شود، خیال سنگ بنای هر معرفت جدید است. 5. خیال بخشی ضروری از ساختار ادراکات وهمی و عقلی انسان است.