مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
صدق و کذب
حوزه های تخصصی:
امروزه هنر سینما و فیلمسازی به عنوان یکی از بنیانهای مهم فرهنگساز جامعه، کاربرد شگرفی یافته است. فقه شیعه که به حق مدعی پاسخگویی به همه نیازهای بشری است، باید در قبال سینما، موضعی شفاف، ژرفنگر و واقعبینانه اتخاذ کند.
از آنجا که حرمت کذب از مسلمات فقه و اخلاق است و از دیگر سو مشاهده میشود که هنر فیلمسازی ملازم کاربرد انواع کذب و خلاف واقعنمایی در جریان تولید فیلم است، نگارنده در این نوشتار تلاش میکند به گونهای فشرده پاسخی برای پرسشهای زیر ارائه دهد:
1 ـ ماهیت کذب چیست؟
2 ـ قلمروهای تحقق کذب کجاست؟
3 ـ آیا در زبان سینما، کذب مصداق مییابد؟ و …
امید است این حرکت باعث شود فقهپژوهان گرامی در این عرصه نیز گامهای مبارکی بردارند.
صور خیال در ترازوى نقد از نگاه فارابى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابى اگرچه به نحو مدوّن و معنون وارد مسئله نقد خیال نشده است، امّا با عرضه این مسئله بر آثار وى مى توان به نتایجى دست یافت. مسئله نقد خیال متعلّق به گستره فلسفه هنر مى باشد و این گونه طرّاحى مسئله و تلاش براى حلّ آن، گامى در جهت توسعه فلسفه هنر اسلامى یا فلسفه هنر حکماى مسلمان است و از اهمیت راهبردى در تحلیل و نقد آثار هنرى برخوردار مى باشد. فارابى در نقد خیال با ملاکهاى صدق و کذب، زیبایى و زشتى، و خوبى و بدى داراى دیدگاه است و سرانجام همه این ملاکها را در ترازوى سعادت ارزیابى مىکند. البته مفهوم صدق و کذب معطوف به صور خیال با صدق و کذبِ ناظر به قضیه و خبر تفاوت اساسى دارد. داور و حکمکننده در مقام سنجش خیال با ملاکهاى زیبایى و سعادت، تنها قوّه ناطقه است و قواى خیالى صلاحیت این داورى را ندارند.
چیستى اعتبار نزد علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اعتباریات از مسائل مهم در قلمرو فلسفه هاى مضاف به ویژه فلسفه حق، فلسفه سیاست، فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق است. حقیقت اعتبار و امور اعتبارى، تمییز میان معانى گوناگون آن، ضرورت اعتبار، نخستین اعتبار، انواع اعتباریات، و سرانجام رابطه اعتباریات و صدق و کذب از مهم ترین مباحثى هستند که در بحث اعتباریات باید کانون توجه باشند.
اندیشمندان بسیارى درباره مسائل مزبور مباحثى ارزشمند مطرح کرده اند؛ اما دو تن از متفکران برجسته مسلمان، یعنى مرحوم غروى اصفهانى و علّامه طباطبائى دقیق ترین مباحث را در این حوزه انجام داده اند. این نوشتار، شرح و بررسى دیدگاه علّامه طباطبائى درباره مسئله اعتباریات را عهده دار است.
صدق از دیدگاه پراگماتیسم با تکیه بر نظریات ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر قرن نوزدهم، برای پایان بخشیدن به نزاع طولانی میان تجربه گرایان و عقل گرایان، تفکری با بهره وری از هر دو مشرب و با تکیه بر حضور و ظهور عملی فلسفه در زندگی و تأثیر متقابل و مستقیم آن بر زندگی این جهانی پا به عرصه وجود گذاشت که «پراگماتیسم» نامیده میشود. در میان بزرگان این نحله فکری، ویلیام جیمز حقّ بزرگی بر گردن پراگماتیسم دارد. جیمز بر آن بود تا با هدایت صدق و معرفت به سوی سودمندی عملی، آشتی را به ساحت تجربه و تجرید آورد که به راستی، در این زمینه، بسیار موفّق بود. وی کوشید با ملاک «سودمندی عملی» برای صدق و کذب گزاره ها، معرفت را به حوزه عمل و تجربه آورد. البته، او در این راه به عدم قطعیت همیشگی همه حقایق تن داد. این مقاله با رویکرد نظری در پی تبیین چندوچون این مسئله است.
چیستى اعتبار از نظر آیت اللّه محمدحسین غروى اصفهانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اعتباریات از مسائل مهم در قلمرو مباحث فلسفه هاى مضاف به ویژه فلسفه حق، فلسفه سیاست، فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق است. حقیقت اعتبار و امور اعتبارى، تمییز میان معانى گوناگون آن و نیز رابطه میان اعتبار و انشا، اعتبار و تنزیل، انواع اعتباریات، اعتباریات و واقعیت و همچنین مسئله صدق و کذب در اعتباریات، از مهم ترین مباحثى اند که در بحث اعتباریات باید بدانها پرداخت. اندیشمندان بسیارى به مسائل یادشده پرداختند و مباحث ارزشمندى را ارائه داده اند؛ اما دو تن از متفکران برجسته مسلمان، یعنى مرحوم اصفهانى و علّامه طباطبائى، دقیق ترین مباحث را در این حوزه مطرح کرده اند. در این نوشتار دیدگاه مرحوم محمدحسین غروى اصفهانى را درباره مسئله اعتباریات توضیح داده ایم.
صدق و کذبِ عاطفه، در مرثیه های متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرثیه دربردارنده احساسات و عواطف دردناک شاعر است. سوزش درونی شاعر به خاطر فقدان عزیزان یا مصائب اجتماعی، افول ارزش ها و... در قالب مرثیه خودنمایی می کند و می توان گفت مرثیه ها در گستره ی ادبیات غنائی جایگاه خاصی دارد. ازجمله شاعرانی که مرثیه های قابل بحث دارد متنبی (303-354) است. وی اندوه خود را بر مصائب روزگار و فقدان عزیزان با سوزوگداز بیان کرده است. در مطالعه مرثیه های او این سؤال مطرح است که صدق عاطفه تا چه حد با سخنان پرسوزوگداز شاعر همخوانی دارد؟ و قوت و ضعف عاطفه در مرثیه های شاعر زاییده چه عواملی بوده است؟
این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی توصیفی و نگاه آماری به بررسی مرثیه های متنبی و اندیشه ها و مقاصد وی در سرودن این اشعار، به سؤالات مذکور پاسخ دهد و دلایل مرثیه گریزی این شاعر بلندنظر را برای شناخت بیشتر افکار و لایه های درونی افکار وی، موردبررسی قرار دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد سروده های وی در سوگ عزیزان و دوستان از عاطفه ای صادق برخوردار است اما آنجا که مرثیه جنبه تکلیفی و کاری داشته است، غرض جلب رضایت ممدوح بوده و صدق عاطفه کم رنگ شده است.
تعریف گزاره در «دربارة عبارت» ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تفسیر مشهور، ارسطو در فصل چهارم «دربارة عبارت»، گزاره را بر اساس صدق و کذب تعریف می کند. با این حال وی در پایان فصل پنجم، «بیان» دیگری را از گزارة «ساده» مطرح می کند. در این مقاله با توجه به فصل های چهارم و پنجم استدلال می شود که آن بیان دیگر، درواقع تعریفِ گزاره به صورت مطلق بر اساس تعلق گرفتن و تعلق نگرفتن، به عنوان مؤلفه هایی در حوزة واقعیت، است. برای این منظور ابتدا تفسیرِ برخی از مفسران از بخش پایانی فصل چهارم و فصل پنجم تقریر می شود. سپس نادرستیِ تعریف گزاره بر اساس صدق و کذب و ناسازگاری های این تفسیر با متن ارسطو مورد بررسی قرار می گیرد. آن گاه تفسیر پیش نهادی از متن ارسطو تقریر می شود و پس از اشاره به نحوة متفاوت تعریف مفاهیمِ تقسیم کنندة نشان گرها، تعریف پیش نهادی از گزاره شرح داده می شود و به شباهت های این تفسیر با تفسیرِ فرفریوس اشاره می شود.
تفسیر نفس الامر به نفس الشى ء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن ترین نظریه درباره ماهیت صدق و کذب، نظریه مطابقت صدق ارسطویى یا تعریف حقیقت و صدق قضایا به سازگارى آن با واقع است که فلاسفه مسلمان، معیار صدق و کذب را براساس همین نظریه توجیه، و از واقع قضایا به «نفس الامر» تعبیر کرده اند. تعریف حقیقت و صدق قضایا به مطابقت با «نفس الامر» در میان حکماى اسلامى، موجب پیدایش این اشکال شده است که دیده اند انطباق این تعریف درباره قضایاى ذهنیه و حقیقیه ناموجه جلوه مى کند؛ ازاین رو در پى آن بوده اند که با تحلیل مفهوم «نفس الامر»، نحوه صدق قضایاى مختلف را با واقع نشان دهند. ایشان در تحلیل مفهوم «نفس الامر» و انطباق آن بر انواع قضایا، تفاسیر مختلفى آورده اند که ازجمله تفسیر «نفس الامر» به «عقل فعال»، «واقعیه کل شى ء بحسبه» و... که مشهورترین آن آرا، تفسیر «نفس الامر» به «نفسى الشى ء» یا «شى ء فى حد ذاته» است؛ و نوشتار حاضر به توضیح و بررسى آن مى پردازد.
تحلیل علم حصولی از منظر معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جا که در بعد معرفت شناختی، محوریت با ذهن و فاعل شناسا است و قوام علم حصولی نیز به صورت ذهنی و شیء خارجی است، بر این اساس، بررسی معرفت شناسانه ی علم حصولی در سه بخش رابطه ی ذهن با صورت ذهنی و شیء خارجی به شکل توأمان، رابطه ی ذهن با صورت ذهنی و نسبت ذهن با شیء خارجی انجام می شود. با توجه به تقسیم اجمالی علم حصولی به دو نظریه ی شبح و عینیت ماهوی، تقسیم سه گانه ی بالا در مورد هر یک از این دو نظریه به شکل مجزا صورت می گیرد. بررسی معرفت شناختی علم حصولی با نظم فوق، فتح بابی برای انسجام بیشتر مباحث در این زمینه خواهد بود. بر اساس این نظم و با تکیه بر نظریات موجود در فلسفه ی اسلامی و همچنین تحلیل عقلانی در بُعد اول، ناتوانی ذهن در دستیابی به شیء خارجی اثبات می شود. در بُعد دوم، روشن می شود که حکایتگری در هیچ یک از دو قسم علم حصولی (شبح و عینیت ماهوی)، ذاتی نیست و در بُعد سوم، عقیم بودن علم حصولی در اثبات صدق مبرهن می شود. بر این اساس، مهم ترین مشکل معرفت شناختیِ نظریه ی علم حصولی ناتوانی درارائه ی تصویری از ماهیت جهان خارجی محسوس تلقی می گردد .
بررسی تطبیقی مبانیِ «صدق و کذب» و «توریه» و احکام فقهی آنها با تأکید بر دیدگاه امام خمینی ره(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
105 - 121
حوزه های تخصصی:
توریه ریشه در دیدگاه های مطرح شده در حقیقت وضع، حقیقت دلالت و نسبت توریه به ظهور و مراد دارد. فقیهان با نقد نظریه های ارایه شده در ملاک صدق و کذب، تبیینی از حقیقت توریه ارایه نموده اند که عامل اختلاف دیدگاه ها و تفاوت حکم توریه شده است. نویسندگان این اثر با بررسی مقارن و تبیین دیدگاه های فریقین در این موضوع به گستردگی دامنه اختلاف ها اشاره کرده اند؛ به طوی که برخی از امامیه، توریه را از باب کذب حرام شمرده و بسیاری از امامیه و اهل سنت، توریه را به مورد مصلحت اختصاص داده اند. از میان فقیهان امامیه، امام خمینی همانند بسیاری از فقهای فریقین، مقیدنمودن جواز کذب به قدرت نداشتن بر توریه را پذیرفته است. ایشان با نفی وجوب توریه تنها احتیاط را در آن لازم می داند. بر این اساس، امام خمینی نسبت کذب را به ارتباط وضع با معنای مراد و نظریه تعهد، تمام ندانسته و با نقد دیدگاه مخالفان، دخالت فهم مخاطب در تحقق کذب را رد نموده است.
بررسی مسأله صدق در معرفت شناسی دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
267 - 283
حوزه های تخصصی:
مسأله صدق و نقش آن در معرفت شناسی همواره دغدغه اصلی و موضوعی چالش برانگیز در عرصه فلسفی بوده است. اغلب مفسران و اندیشمندان تعریف صدق به مطابقت با واقع را پذیرفته و این گونه اذعان داشته اند که ملاک تعیین صدق و کذب امور ذهنی، تطابق با واقعیت و صرفا به حوزه تصدیقات مرتبط است؛ به این معنا که زمانی احکام ذهنی صادق هستند که با واقعیت مطابق باشند. با این حال، سخن دکارت درباره صدق اندکی متفاوت است. در فلسفه دکارت، صدق مبتنی بر دو ویژگی وضوح و تمایز و نیز، در هر دو حیطه تصوّرات و تصدیقات جاری و ساری است. در این مقاله می کوشیم تا نشان دهیم که در فلسفه دکارت، صدق، مؤلفه ای است که در نتیجه سیری معرفتی و پیمایش گام های معرفت شناسانه و نیز، پس از برخورداری از شناخت واضح و متمایز محقق می شود. از این منظر می توان گفت که صدق در نگاه دکارت، امری درونی است نه بیرونی؛ یعنی صدق در درون سیر معرفت شناسانه و پس از حصول شرایطی مانند داشتن شناخت واضح و متمایز تحقق می یابد.
تصدیق و نسبت آن با صدق و کذب و خطا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۱
89 - 112
حوزه های تخصصی:
تصدیق حقیقتی ذووجوه و دارای سه جنبه علمی، گرایشی و فعلی است. از جنبه علمی نوعی تصور، از جنبه گرایشی نوعی اعتراف و باور و از جنبه فعلی معلول نفس (حکم) است. ذووجوه بودن تصدیق وجه تمایز آن از تصور است. برخی دیدگاه هایی تنها به یک یا دو جنبه آن توجه کرده اند و همین باعث تشتت در تعریف تصدیق شده است. ملاصدرا توجه بیشتری کرده، لذا گاه آن را اعتقاد (نوعی گرایش) و گاه آن را تصوری خوانده است که عین حکم است. بهتر است این سه را تجمیع و هر کدام از تعابیر «اعتقاد»، «تصور» و «حکم» را ناظر به یکی از وجوه تصدیق بدانیم. تعبیرِ «تصور» ناظر به جنبه علمی، تعبیرِ «باور» ناظر به جنبه گرایشی و تعبیرِ «حکم» ناظر به جنبه فعالانه تصدیق است. با این تعریف معلوم می شود تصدیق غیر از قضیه است؛ قضیه از اقسام تصور است. هم چنین تصدیق متصف به صدق و کذب نمی شود؛ زیرا آن دو نیز از اوصاف قضیه اند. خطا نیز مربوط به مدرِک است، اما از آنجا که تصدیق از حیث سومْ فعل است، بنابراین می توان تصدیق را با توجه این حیثیت متصف به خطا دانست.
تحلیل تطبیقی حقیقت نفس الامر از منظر فیلسوفان و عارفان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
27 - 42
یکی از موضوعات مهم در فلسفه و عرفان که ثمرات هستی شناختی و معرفت شناختی عمده ای بر آن مترتّب است، تبیین حقیقت نفس الامر است؛ چراکه حقیقت نفس الامر با صدق و کذب قضایا و گزاره های معرفتی، ارتباط مستقیم دارد. موضوع پژوهش پیشِ رو، بررسی تطبیقی دیدگاه فلاسفه و عرفای اسلامی درمورد حقیقت نفس الامر با روش توصیفی تحلیلی است و اطلاعات آن از طریق مطالعه کتابخانه ای گردآوری شده است. هدف پژوهش، جمع بندی کلی و بیان نقاط اشتراک و افتراق نظرات غالب فیلسوفان و عرفا درباره حقیقت نفس الامر و ارائه تحلیلی مختصر درباره آن هاست. اهمّ یافته های تحقیق عبارت اند از اینکه تفاسیر عرفا از حقیقت نفس الامر، ناظر به حوزه هستی شناسی بوده و برای تبیین وحدت وجودی عالم مطرح شده است، اما تفاسیر فلاسفه، ناظر به حوزه معرفت شناسی بوده و به قصد تبیین صدق و کذب گزاره های معرفتی طرح شده است. طبق این رویکرد، برخی از تفاسیر فلاسفه، نظیر واقع و خارج به معنی اخص، عقل فعال، نفس الوجود، تفسیر صحیح و دقیق از نفس الامر نیست، اما برخی دیگر مثل ثبوت عام یا ظرف مطلق ثبوت واقعیات خارجی و ظرف ثبوت عقلی محکیات، توجیه پذیرند. به نظر می رسد «نفس الشی» دقیق ترین و جامع ترین تفسیری است که قابلیت تبیین صدق و کذب هر نوع گزاره معرفتی را دارد.
تحلیل انتقادی احکام اجزای قضایای شرطیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
141-160
حوزه های تخصصی:
در قضایای شرطیه گفته می شود این قضایا از ترکیب دوم مفردات تشکیل می شوند. بدین ترتیب هر قضیه شرطیه دست کم مرکب از دو قضیه حملیه است که اجزای آنها محسوب می شوند. این اجزاء براساس نظر منطق-نگاران پس از ورود حروف شرط بر سرآنها، خاصیت قضیه بودن و خبریت را از دست داده و به همین جهت متصف به صد141ق و کذب نیز نمی شوند؛ زیرا این دو وصف از عوارض ذاتی خبر هستند. اما تامل در اجزای قضایای شرطیه نشان می دهد که این اجزاء در زمانی که جزء قضیه شرطیه تلقی می شوند، خصوصیت و حکم خبریت و اتصاف به صدق و کذب را همچنان دارا هستند و با همین معیار و چگونگی رابطه میان آنها، صدق و کذب قضایای شرطیه تحصیل و تعیین می شود. این نوشتار با رویکرد تحلیل گزاره ای، به این نتیجه می رسد که اجزای شرطیات به عنوان طرفین منفصله یا مقدم و تالی در متصله، از وصف صدق و کذب برخوردار هستند و به همین دلیل از خبریت خارج نمی شوند. در نتیجه در ضمن قضایای شرطیه نیز همچنان به عنوان قضیه ملاحظه می شوند.