مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زمینه گرایی
حوزه های تخصصی:
سال 1382 شاهد ظهور نخستین سند ملی توسعه در تاریخ کشور از سوی مقام معظم رهبری است. بسیار حائز اهمیت است که به مدد مؤلفه های اساسی محیطی و از طریق آینده پژوهی بتوانیم حرکت کشور را در راستای این سند متناوباً پایش کنیم و چهره ایران آینده را ترسیم نماییم. یک روش کلاسیک در روندشناسی تحولات، استفاده از شاخص هایی است که از سوی مجامع و نهادهای بین المللی تعریف و ارائه شده است. با این حال به نظر می رسد که اقتضائات چشم اندازگرایانه و زمینه گرایانه، ما را به بازتعریف این مؤلفه ها، فرا می خواند. تحقیق حاضر، مؤلفه های اصلی تغییرات محیطی کشور را با توجه به اقتضائات، برشمرده، بازتعریف نموده و اهمیت آنها را بر آینده ایران، تشریح نموده است.
شهر نشان دار به مثابه شهر زمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شهرهای عصر حاضر که اجزای آن به طور مداوم افزوده شده و دستخوش تحولات متعددی می شوند، سازوکار انسجام شهر در تمامی وجوه، اعم از اجتماعی ـ فرهنگی، کالبدی و زیبایی شناختی با مشکلات فراوانی رو به رو است. برای پیشگیری از ظهور و تشدید چند گانگی در ساختارهای همنشین شهری که طی قرون متمادی شکل گرفته اند، بالا بردن توانایی ها و مهارت ها برای دربرگیری و تلفیق این اجزای نوظهور و گاه پراکنده در یک کل منسجم و معنا دار ضروری است.این نوشتار بر آن است که به شناخت فرایندهای انسجام ساختارهای جدید در شهر و رفع تقابل ویژگی های شهرها در گذشته با شهرهای توسعه یافتة جدید بپردازد که این مهم از طریق بازشناسی بخش های پایدار در تغییر و تداوم نظام های نشانه ای در گذر زمان و با تأکید بر زمینة بروز و ظهور آنها صورت می گیرد. تبدیل ساختارهای چندگانه به ساختاری منسجم، نیازمند آگاهی از نشان داری در شهرها است. لذا در این پژوهش، دستیابی به روشی برای بررسی و اخذ نشانه ها و طبقه بندی آنها در یک نظام نشانه ای که از فرهنگ، باورها، تاریخ و ارزش های حاکم بر جامعه و سایر موضوع های مرتبط نشئت می گیرد، با تأکید بر زمینه گرایی نشانه های شهری به مثابه رهیافت اصلی، مورد نظر است.
توجیه معرفت شناختی از دیدگاه ویتگنشتاین متاخر، از مبناگرایی تا زمینه گرایی
حوزه های تخصصی:
از آنجا که ادّعای معرفت بدون ارائة دلیل کافی و وافی بی وجه است، اساس معرفت شناسی معاصر بر این است که بنیان نظام معرفت بشری چیست، و نظام معرفتی بشر از کجا آغاز می شود و به کجا سر می سپارد. از نظر ویتگنشتاین متأخّر، توصیف عالم، بدون وجود تعدادی قضایای مبنایی و یقینی ناممکن است، امّا قطعیّت و یقینی بودن این قضایا به معنای مطابقت آن ها با واقع نیست بلکه به طرز نگرش افراد وابسته است. آنچه برای ما محرز و یقینی است، به وسیلة بازی زبانی ای که فرد در آن شرکت می جوید، معیّن می شود. از این رو، معرفت بشر در کنه خود مبتنی بر اعمال او و دیگر الگوهای منشی رفتار اوست. ویتگنشتاین معتقد است که توجیه و عقلانیت، همواره متّکی به بافت و زمینه است و در فعّالیّت های اجتماعی و بازی های زبانی جای می گیرد و چون نحوه های زندگی، جهان- تصویرها یا جهان بینی ها مختلف اند، شیوه های مختلفی از عقلانیّت نیز وجود دارد. در این نوشتار، نخست با تعریف سه جزئی معرفت، تحلیل ویتگنشتاین از معرفت و وجه تمایز آن با یقین را بیان کرده ایم. سپس با اشاره به ساختار مبانی معرفتی ویتگنشتاین، نشان داده ایم که چرا از نظر وی مبناگرایی برای دفاع از اعتبار نظام معرفتی، قرین توفیق نیست و با جایگزینی نظریّة زمینه گرایی چه تفاوتی در مبانی معرفت و کیفیّت ابتنای معارف دیگر بر آن ها رخ خواهد داد. در پایان، با بررسی نظریّة زمینه گرایی و مسئلة شکّاکیّت و با اشاره به برخی مزیّت های این نظریّه، نشان داده ایم که خود با جایز دانستن روایتی از نسبی گرایی، خالی از نوعی گرایش های شک گرایانه نیست.
مقایسة شک در اندیشة دکارت و بوریدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی متاخر (قرون 14 و 15)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
ژان بوریدان و رنه دکارت، هریک به نحوی با موضوع شک گرایی مواجه شده اند. دکارت، با شک روشی خود، در برابر شکاکیت امثال مونتی، یقین مطلق و گذر از شکاکیت را می جوید؛ وی در هر آن چه قابلیت شک در آن وجود دارد شک می کند تا نهایتاً به معرفتی دست یابد که هیچ گونه شکی در آن راه نداشته باشد. در سوی دیگر، بوریدان در رویارویی با شک گرایی قرن چهاردهم میلادی، کوشش می کند تا جهت حفظ اعتبار علوم و معرفت مورد نیاز در قلمروهای گوناگون زیست بشری پاسخی در برابر نتایج شک گرایی افراطی ارائه دهد. در حالی که هر دو متفکر مسئلة شک را با توجه به شکاکیت حاکم بر زمانة خود مطرح می کنند، و هر دو، با جدی گرفتن فرضیة شک گرایانة مبتنی بر قدرت مطلق خداوند، شک را تا بالاترین مرتبة آن مورد ملاحظه قرار می دهند، در مواجهه با شک گرایی دو رویکرد متفاوت اتخاذ می کنند. مقایسة نحوة مواجهة دکارت و بوریدان با شک گرایی، هدفی است که در این مقاله دنبال می شود
تبیین حکمرانی خوب در نهج البلاغه با رویکرد روشی زمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، نگارندگان درصدد تحلیل و بررسی حکمرانی خوب و شاخص های آن در نهج البلاغه با رویکرد نظری - روشی زمینه گرایی یا اجتماع گرایی هستند. به دو دلیل، این رویکرد در بین رویکردهای نظری- روشی در داخل پارادایم تفسیری انتخاب شد: 1. برخلاف آن ها، این رویکرد قائل به تعدد گفتمانی و مبانی متغیر در معرفت شناسی نیست 2. مفروضات این رویکرد مبنی بر خوانش «متن» مرتبط با «بستر یا زمینه» با مبانی ثابت هستی شناختی و معرفت شناختی و اهمیت محوری نظام معنایی، ارزشی و فرهنگی در اجتماع یا جامعه ای مشخص، با موضوع این نوشتار، مناسب تر به نظر می رسند. لذا موضوع حکمرانی خوب در نهج البلاغه در قالب یک الگوی کاملاً مطلوب فرا زمانی و فرا مکانی در بستر یک جامعه توحیدی اسلامی و پذیرش مشروط و وضعیت مند تمام شاخص های امروزین این مفهوم در اندیشه سیاسی غرب ترسیم شده است.
تأثیر مبانی معرفت شناختی ویتگنشتاین بر ایزوتسو در تحلیل معنایی مفاهیم اخلاقی- دینی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایزوتسو متأثر از مبانی معرفت شناختی ویتگنشتاین، بر آن شد تا با استفاده از معناشناسی به زبان قرآن و تحلیل معنایی مفاهیم اخلاقی- دینی بر اساس جهان بینی قرآن بپردازد. از نظر او، تفاوت معنایی واژگان، به سبب گوناگونی کاربرد آن ها در حوزه معنایی است. اگرچه یک واژه از معنای اساسی و اولیه واحدی برخوردار است، با ورود به یک نظام خاص، مثلاً جهان بینی قرآنی، عناصر تازه معنا شناختی پیدا می کند. بر اساس روش معناشناسی ایزوتسو، هر واژه ای در بافت و زمینه ای خاص، مثلاً قرآن، با اخذ ویژگی های آن واژه و مشتقاتش و در نهایت ارائه انگاره معنایی، معنا می یابد. البته، مجموعه باورها، پیش فرض ها و پیش فهم های فرد بر انگاره ای که به دست می دهد، تأثیر می گذارد. در این نوشتار، با اشاره به روش معنا شناسی ایزوتسو در مفاهیم اخلاقی- دینی قرآن، به تحلیل مبانی معرفت شناختی ای که وی متأثّر از ویتگنشتاین بوده است، از جمله «دیدن به عنوانِ»، «اصل زمینه معنایی» و «نظریه کاربردی معنا»، می پردازیم.
فرآیند دستیابی به زبانِ معماری واکنش گرا به بستر با بهره گیری از برنامه دهی دورک
حوزه های تخصصی:
کسی که فرآیند طراحی را به درستی درک کند، هر چند در عمل نتواند به ایده هایش برسد، قادر خواهد بود تلاش های ناموفق و موفق معماری را به درستی شناسایی و ارزش گذاری کند؛ همچنین هیچ ایده یِ جدیدی در معماری بدون ارجاع به منابع گذشته خلق نمی شود. معمارانی هستند که کارها را بر اساس یک «ایده» انجام می دهند و همین طور معماران دیگر که از الگوها و روال تجربه شده استفاده می کنند. معماری واکنش گرا به بستر، آگاهانه یا ناآگاهانه، با تاریخی که به بناها و شهرهای درون فرهنگ خود خوانایی می بخشد، رابطه دارد. از این رو در پژوهش حاضر، تعریف، پیشینه، واژه-شناسی و شناخت رویکردهای معماری واکنش گرا به بستر و راهبردهای طراحی بر اساس رویکرد کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت نیز طرح مطالعاتی که بر اساس این رویکرد و با بهره گیری از برنامه دهی دورک انجام شده است، به عنوان نتیجه گیری ارایه خواهد شد.
تفسیر زمینه های معرفت شناختیِ فلسفه سیاسی اجتماع گرایان؛ با تأکید بر دستگاه فلسفی ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
185 - 215
حوزه های تخصصی:
اجتماع گرایی از مهم ترین مکاتب فکری در اندیشه سیاسی معاصراست که از حیث فلسفی دارای ریشه های متفاوتی است.به گونه ای که برخی محققان، اجتماع گرایان را«نوارسطویی» و عده ای نیز آنان را «نوهگلی» می دانند.اما این مقاله تحلیل و تفسیر زمینه های معرفت شناختی فلسفه اجتماع گرایی بر مبنای اندیشه ویتگنشتاین متاخر را مورد بررسی قرار داده است.ویتگنشتاین در <em>«پژوهشهای فلسفی»،</em>با نوعی چرخش معرفت شناختی،نظریه «بازی های زبانی»را مطرح نمود که نشانگر کاربرد واژه ها در تعاملات زندگی اجتماعی است.از این منظر،مقاله حاضر به بررسی تاثیرات انقلاب معرفتی- زبانی ویتگنشتاین متأخر بر اندیشه سیاسی فلاسفه اجتماع گرا پرداخته است.پرسش این است که نظریه فلسفی ویتگنشتاین متأخر چگونه به شکل گیری الگویی زمینه مند در اندیشه اجتماع گرایان معاصر کمک کرده است؟.نتایج بحث حاکی از آن است که فلسفه ویتگنشتاین متأخر به مثابه انقلابی معرفتی در دوره معاصر به صورت غیرمستقیم به فلسفه سیاسیِ اجتماع گرا کمک نموده تا با اتکا به آن الگویی زمینه مند پیدا کند و سپس با پیروی از این روش به نقد مواضع اساسی لیبرالیسم به عنوان یک فراروایت و زبان جهانشمول بپردازد.با ابتنای بر رویکردی تفسیری،مقصود نشان دادن این موضوع مهم است که چگونه می توان بصیرت فلسفی ویتگنشتاین متاخر را در حوزه هایی بکار برد که او در آثارش مستقیماً به آن ها نپرداخته است.
زمینه گرایی در آثار معماران غیرایرانی در دوره پهلوی اول (مدرسه البرز و ایرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۷۱-۱۸۹
حوزه های تخصصی:
فعالیت معماران در دوره پهلوی به سه دسته معماران سنتی، معماران تحصیل کرده در غرب و معماران خارجی تقسیم می شود. این پژوهش سعی دارد با تمرکز روی دسته سوم، یعنی معماران خارجی، به نحوه نگرش و تأثیرات آن بر بناهای آموزشی از منظر زمینه گرایی بپردازد. لذا مدرسه البرز تهران و ایرانشهر یزد به عنوان دو نمونه از آثار این معماران بررسی شده است. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کیفی و مطالعه موردی است که با تحلیل نمونه ها همراه است. نتایج تحقیق نشان می دهد هر دو نمونه از منظر شباهت های سبکی و ظاهری به مواردی همچون استفاده از مصالح، تزیینات و اشارات تاریخی توجه داشته اند؛ اما بخش عمده ای از نظام ارزش ها که زیرساخت زمینه های فرهنگی اجتماعی و عملکردی بناهای آموزشی را تشکیل می دهند و نقش مهمی در شیوه ها و اهداف آموزشی دارند، نادیده گرفته شده است. این بی توجهی در خصوص مدرسه البرز بیشتر مشهود است؛ زیرا با توجه به قرارگیری آن در پایتخت، تحت تأثیر نظام های حکومتی و همچنین ناسیونالیسم تجددگرا قرار گرفته است که به نوعی تحت نفوذ اندیشه های غرب است. اما مدرسه ایرانشهر علاوه بر شباهت های ظاهری به معماری ایرانی، تلاش کرده است تا شیوه های آموزش ایرانی و به کارگیری فضای باز را نیز در نظر بگیرد.
بررسی روش «تاریخ نگاری ایده ها»ی آرتور لاوجوی در متن منازعات روش شناختی تاریخ اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۳ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۹۳
79 - 106
تاریخ اندیشه طی سده اخیر موقعیت خود را به مثابه یک دیسیپلین یا حوزه مطالعاتی متمایز تثبیت کرده است. به تبع این امر، توجه به مباحث روش شناختی این حوزه مطالعاتی نیز گسترش یافته و مجموعه ای از منازعات روشی را برانگیخته است. عمده ترین منازعات روش شناسی حول مباحثی چون متن و زمینه، مطالعه طولی و عرضی و نیز مسئله عینیت در جریان است. در این مقاله، کار تاریخ نگار آلمانی تبار آمریکایی، آرتور لاوجوی، در بستر این مباحث روش شناسی تاریخ اندیشه مورد توجه قرار می گیرد. او که به واسطه طرح روش «تاریخ ایده ها» در محافل علمی و دانشگاهی شناخته می شود، به رویکرد متن گرا و علاقه مند به مطالعات طولی در تاریخ اندیشه تعلق دارد. بنای رویکرد روشی او بر دو ستون اصلی بنا شده است: نخست، مفهوم «واحد-ایده» که عبارت از ایده های بنیادینی است که دکترین ها و نظریه ها از ترکیب آنها ساخته می شوند و دیگر تأکید بر مطالعه تحول ایده ها در بستر میدان ها و حوزه های مختلف فکری بدون توجه به مرزها و دیوارهای تخصصی و رشته ای
کثرت گرایی ارزشی در نظام بین المللی حقوق مالکیت فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق خصوصی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
171 - 204
حوزه های تخصصی:
استانداردهای مقرر در موافقت نامه جنبه های تجاری حقوق مالکیت فکری، عمدتاً برمبنای فایده گرایی و با توجه به ملاحظات اقتصادی، به تصویب رسیده اند. مبنایی که در ادبیات فلسفی، به دلیل محور قرار دادن یک ارزش خاص، به عنوان «وحدت گرایی ارزشی» شناخته می شود. این در حالی است که در نظام بین المللی حقوق مالکیت فکری و در میان جوامع مجری آن به ویژه در کشورهای درحال توسعه، ارزش های دیگری همچون حفظ حریم خصوصی اشخاص و یا عدالت و انصاف نیز به یک درجه از اعتبار خودنمایی می کنند. حقیقتی که به کثرت گرایی ارزشی می انجامد و ازنظر فلسفی، در سطح بین المللی به ویژه در چارچوب موافقت نامه تریپس، مبنایی برای حمایت حقوق مالکیت فکری از دانش سنتی، نمودهای فرهنگ عامه و منابع ژنتیک فراهم می کند. در این مقاله، ابتدا دیدگاه های موجود در خصوص کثرت گرایی و وحدت گرایی ارزشی بیان می شود و سپس دلایل توجیه کننده لزوم کثرت گرایی در نظام بین المللی حقوق مالکیت فکری به ویژه در رابطه با حمایت از منابع ژنتیک، دانش سنتی و نمودهای فرهنگ عامه تشریح می شود و درنهایت به منظور فراهم کردن زمینه اجرای این نظریه، شاخص هایی برای اجرای آن در عمل پیشنهاد می شود.
تحلیل نظریات معاصر در مواجهه با زمینه در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۴
69 - 80
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله:مسئله زمینه از ابتدای تاریخ معماری چه به صورت ناخودآگاه چه آگاهانه، طراحی معماری را تحت تأثیر قرار داده است. با ظهور معماری مدرن، نظریاتی در مورد شیوه رویارویی با زمینه در طراحی مطرح و با نقد آن دیدگاه ها در دوره پست مدرن و ورود اصطلاح زمینه گرایی به ادبیات معماری، به موضوع بحث برانگیزی در میان اندیشمندان این حوزه تبدیل شد. هدف:هدف این پژوهش دسته بندی، تجزیه و تحلیل رویکردهای مواجهه با زم ینه جهت به کارگیری در ط راحی بوده است. روش تحقیق:در این پژوهش توص یفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای، ابتدا مروری بر رویکردهای اشاره شده از زبان نظریه پردازان، به منظور رسیدن به دسته بندی جامع صورت گرفته، سپس نظریات مختلف در خصوص نقد این رویکردها بررسی شده و در پایان، این دیدگاه ها جمع بندی و نکات اساسی آنها استخراج و ارائه شده است. نتیجه گیری:نتیجه به دست آمده از تحلیل، بررسی و دسته بندی رویکردهای مواجهه با زمینه، حاکی از آن است که نظریات مورد بررسی، ضمن تأکید بر اصولی شامل دوری از افراط و تفریط، توجه توأم به زمینه تاریخی و معاصر، حفظ انسجام و تداوم، مدافع رویکرد زمینه گرایی نیز هستند.
سلطه ابنیه بر طبیعت در ساختار باغ مقبره های هند
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳
8 - 13
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص ترین فضاهای منظرین است که نحوه ارتباط طبیعت و محیط مصنوع درآن می تواند تعریف کننده نظام فضایی و ساختاری منظر شود. بستر هند با توجه به ویژگی های خاص طبیعی- اقلیمی و کثرت کم نظیر آیینی- اعتقادی که در جامعه انسانی آن وجود دارد، تأثیرات قابل ملاحظه ای بر نظام و ساختار باغسازی ایرانی که در دوره اسلامی وارد این کشور شده، گذارده است. مطالعه و طبقه بندی بخشی از این تأثیرات که به بیان نحوه تعامل طبیعت و قسمت های مصنوع باغ مقبره های هندی با تأکید بر ابنیه آن می پردازد، هدف اصلی نگارش این مقاله بوده است. باغ ایرانی محلی است برای حضور غالب طبیعت و نمود این حضور در فضای باغ، ادراک حداکثری عناصر طبیعی منظر است. در صورتی که در باغسازی هندی، که مقتبس از سبک باغسازی ایرانی- اسلامی و متأثر از بستر هند است، هندسه حاکم بر ابنیه بر کل فضای باغ و محوطه طبیعی آن تسلط پیدا می کند و امتداد محوربندی و دید بصری ابنیه اصلی باغ را در تمام محوطه به خوبی می توان دریافت کرد؛ به بیان دیگر در باغ هندی به بنا و قسمت مصنوع بیش از طبیعت پرداخته شده است. افزایش قابل ملاحظه مساحت و حجم بنای مقبره نسبت به باغ پیرامونی در قیاس با نمونه های ایرانی، بالابردن ارتفاع بنا به صورت مصنوعی با ایجاد صفه مرتفع، تأکید بر المان های عمودی همچون قوس های بلند و مناره ها در معماری بنا و داشتن حصار کارشده و مزین به طاق نما از جمله دلایلی است که در اثبات فرضیه ارائه می شوند. باغسازی هندی برخلاف نمونه ایرانی آن، منتج از یک رویکرد انسان محور و ساخت گراست که سازندگان آن به دنبال نمایش مفهومی انسان ساخت از باغ در مقابل نگرش طبیعت گرایانه به آن هستند که چرایی این بحث و ریشه های آن در موضوع نوشتار حاضر نمی گنجد.
نقد اجتماع گرایانه لیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
609 - 622
حوزه های تخصصی:
اجتماع گرایی به عنوان گفتمان رقیب و منتقد لیبرالیسم، یکی از مهم ترین مضامین فلسفه سیاست در دهه های اخیر بوده است. ضعف ساختارهای سنتی اجتماع مانند خانواده، کلیسا و مدارس، افزایش چشمگیر طلاق و تولدهای نامشروع، گسترش ادیان نامتعارف، افزایش استعمال مواد مخدر و افزایش ناگهانی بی سوادی در کشورهای غربی، از مهم ترین زمینه های اجتماعی شکل گیری اجتماع گرایی بوده است. اجتماع گرایی با کمک مبانی فلسفی ویتگنشتاین دوم انتقادات تأثیرگذاری در آرای اندیشمندان لیبرال معاصر وارد کرده است. پرسش اصلی این مقاله این است که مهم ترین نقد اجتماع گرایان بر لیبرالیسم چیست؟ فرضیه این است که نقد تلقی لیبرال از فرد، مهم ترین انتقادی است که اجتماع گرایان از لیبرالیسم کرده اند و نقدهای دیگر در نهایت به همین انتقاد رسیده است. انسان غیرموقعیت مند، فردگرایی غیراجتماعی، جهانشمول گرایی، ذهنی گرایی و بی طرفی مهم ترین مواضع لیبرالیسم است که اجتماع گرایان آن را نقد کرده اند. اجتماع گرایان معتقدند فرد را نمی توان بدون در نظر گرفتن زمینه و متن فرهنگی و اجتماعی ای تصور کرد که فرد خود بخشی از آن است. همان گونه که زبان و فلسفه زمینه محوراست، فرد نیز در زمینه های بسیار متفاوت فرهنگی تبیین و تعریف می شود. بنابراین، نمی توان برای آن ویژگی های جهانشمول ارائه کرد. اجتماعی بودن «خود» موجب می شود نتوان آن را از ویژگی هایش جدا کرد و قواعدی بی طرف و غیرمرتبط با برداشتی از خیر برای بنا نهادن اجتماعات سیاسی ارائه کرد. سیاست و سعادت از نظر اجتماع گریان بر خلاف لیبرال ها، تفکیک ناپذیرند.
خوانش انتقادی مدل های وحدت علم در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی و ارزیابی مدل های وحدت علمِ قرن بیستم اختصاص دارد. به این منظور مدل های وحدت علم را به دو دسته تقسیم و آنها را به طور جداگانه بررسی خواهیم کرد. نخستین دسته، مدل هایی هستند که با تکیه برفیزیکالیسم از تقلیل گرایییاحذف گرایی دفاع می کنند.دومین دسته، مدل هایی اند کهبا تکیه بر روش شناسی به دنبال تضمینی برای وحدت علم هستند.در ارزیابیگروه نخست با تکیه بر کارهای تامس نیگل و ویلیام جیمز استدلال خواهد شد که این مدل ها به دلیل عدم انطباق با تکثر حوزه های هستی شناختی فعالیت علمیناکافی اند. تنوع روش های پژوهش علمی و کارکرد متفاوت ارزش های ترجیح یک نظریه در سیاق های مختلف نیزادعای وحدت علم در مدل های گروه دوم را تضعیف می کند.با این همهبرای پرهیز از نتایج زیانبار ادعای قیاس ناپذیری،با تکیه بر کل گرایی می توان از امکان طرح الگویی از وحدت علمدفاعکردکهامکان همکاری مشترکبین رشته ایرا فراهم کرده و همزمان هر گونه تلاش برای تقلیل گرایی یا نادیده گرفتن تکثر روش ها را نفی می کند.
تبیین الگوی شبه-فرکتال در ساختار زمینه محور بازارهای سنتی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
28 - 57
حوزه های تخصصی:
عدم تداوم ارزش های هنر و معماری اسلامی در طراحی ساختارهای نو در بافت های تاریخی، تهدیدی برای حیات این زمینه های ارزشمند شهری به حساب می آید. ازجمله بافت بازارهای سنتی ایرانی، محدوده های ارزشمند ولی مسئله داری هستند که روزبه روز دچار بحران های ناشی از تراکم عملکردی-کالبدی ساختارهای جدید کنترل نشده می شوند. این امر شناخت ویژگی های کیفی آن ها، جهت ظهور میان افزارهای معاصر منسجم با بافت را ضروری می سازد. در این پژوهش، باهدف تبیین زبان الگوی زمینه محور بازار سنتی به عنوان نمونه ای اعلی از هنر و معماری سنتی ایرانی، ابتدا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی به عنوان زیرمجموعه روش تحقیق کیفی، اطلاعات لازم در خصوص زمینه محوری بازار سنتی جمع آوری و بر اساس مدل مستخرج از مبانی نظری پژوهش، موردبررسی قرار می گیرد. در بخش دوم با استفاده از روش تجزیه تحلیل بصری فرکتالی، میزان تناظر مؤلفه های کیفی زمینه محوری اجزاء بازار سنتی و الگوی هندسه فرکتالی بازار، با تأکید بر فضاهای باز و بسته، بررسی می شود. یافته ها حاکی از زمینه محوری بازار سنتی در سه مقیاس شهری، محله ای و داخلی است. تجزیه تحلیل بصری در سه مقیاس کلان، میانه و خرد، نشان دهنده انطباق ارزش های کیفی زمینه محوری با الگوی هندسی شبه-فرکتال، در تجلی عینی ذهنیت معنا گرای معمار سنتی است. مقیاس های هندسی فرکتال دربرگیرنده مقیاس های رفتاری-عملکردی، انسجام معنایی ناشی از جهان بینی وحدت گرا و پویای اسلامی را متجلی می سازند. در این میان الگوی متشابه تیمچه ها و الگوی فضای باز سراها به عنوان مراکز نیرومند مقیاس میانه، اتصال و انسجام مقیاس کلان و خرد را فراهم می آورند و متناظر با قانون توان معکوس بُعد فرکتالی، هر چه اجزا خرد مقیاس تر می شوند بر تعدادشان افزوده می شود.
کاربست روش شناسیِ اسکینر در تفسیر متون تاریخ نگاری و تاریخ اندیشه ایرانی -اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
متون تاریخ اندیشه عمدتاً با توجه به تمرکز و ابتنائشان بر ذهنیّت اندیشمندان و نظریه پردازان گذشته، واجد محتوا و ماهیت متمایزی نسبت به دیگر متون تاریخ نگارانه هستند. از آنجا که ذهنّیت هر اندیشمند، متأثر از مؤلفه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است، تحلیل و بررسی اینگونه متون مستلزم ابزارها و روش های میان رشته ای است. چرا که تنها با کاربرد یک روش شناسی میان رشته ای است که می توان همه این مؤلفه های متنوع را به درستی تحلیل نمود. از میان روش شناسی های موجود در این زمینه، روش شناسی قصدی زمینه گرای کوئنتین اسکنیر استاد و پژوهشگر اندیشهٔ سیاسی، یکی از پرکاربردترین ها بوده است. گرچه عمدتاً تمرکز مطالعات اسکینر بر حوزه اندیشهٔ سیاسی بوده است، اما روش شناسی او بر پایه و اصول میان رشته ای بنا شده و هم خود او و هم شارحان و مفسران آثارش، این روش شناسی را در رشته های مختلف علوم انسانی به کار بسته اند. از این رو در این مقاله تلاش شده تا با روش تحلیلی توصیفی، و با ذکر نمونه های متعددی از متون تاریخ نگاری و تاریخ اندیشه ایرانی اسلامی، کاربست روش شناسی میان رشته ای اسکینر در اینگونه متون مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بنابر یافته های مقاله، مطالعه و بررسی متون تاریخ نگاری و تاریخ اندیشه ایرانی اسلامی با توجه به تأثیری که از حوزه های مختلف علوم انسانی می پذیرند، نیازمند روش شناسی های میان رشته ای است. در این میان روش شناسی میان رشته ای اسکینر با توجه به تأکیدی که بر «قصد و نیّت» نویسنده دارد، می تواند به میزان قابل توجهی به فهم این متون و به ویژه بررسی انتقادی بسیاری از آنها کمک کند.
رعایت اصول رویکرد زمینهگرا در طراحی مراکز اقامتی و گردشگری، پاسخی بر چگونگی معرفی خصوصیات منطقه ای و جذب توریسم در استان گیلان
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل رشد روز افزون جمعیت و شهر نشینی و به طبع آن تغییر در الگوی کار و زندگی و فاصله گرفتن از طبیعت به عنوان بستری برای تأمین آسایش و آرامش روحی و فکری در زندگی مدرن امروزه، نیاز به تفریح و مسافرت را بیش از پیش افزایش داده است. از این رو توسعه مراکز اقامتی و گردشگری ضروری بوده و امری مهم در راستای حیات اجتماعی و فرهنگی شهرها می باشد. از طرفی دیگر در طراحی این مراکز توجه به رویکردهای خاص معماری می تواند در میزان موفقیت آن ها در جذب گردشگر تاثیر گذار باشد. امروزه یکی از مهم ترین مباحث در معماری، طراحی بنا براساس زمینه می باشد. این زمینه می تواند دارای ابعاد مختلفی از جمله اقلیمی، تاریخی، فعالیتی، فرهنگی–اجتماعی و ... باشد. رویکرد زمینه گرا در معماری علاوه بر پیوند طرح و زمینه و همچنین معرفی بهتر خصوصیات منطقه، منجر به جذب گردشگر بیش تر خواهد شد. در این مقاله هدف ارائه اصول زمینه گرایی و انطباق آن با معماری بومی گیلان بوده است تا در نهایت بتوان به جذب گردشگر در منطقه کمک کرد. روش تحقیق به صورت پژوهشی بوده و پس از شناخت رابطه و پیوند میان مراکز اقامتی و گردشگری و معماری زمینه گرا به بیان اهمیت و مزیت احداث چنین مراکزی با رویکرد زمینه گرایی پرداخته می شود. با شناخت اصول زمینه گرایی می توان از آن ها در هر منطقه ای، مطابق با شرایط اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی استفاده نمود. یکی از مهم ترین نتایج به دست آمده از این مطالعات، بررسی رابطه میان چگونگی طراحی مراکز گردشگری و اقامتی و میزان تأثیر آن بر جذب گردشگر می باشد.که در نهایت این امر کمک شایانی به افزایش ارتباطات اجتماعی و زندگی گروهی و ثبت و انتقال فرهنگ ها می کند.
مقدمه ای بر تحلیل هرمنوتیک و مفهوم آن در معماری
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در جستجوی چگونگی تأثیر علم هرمنوتیک و مفهوم آن در معماری به وسیله ی روش های طراحی معماری وابسته به بستر یا متن پروژه می باشد. روش های طراحی ذکر شده در این پژوهش دارای مفهوم طراحی مشترکی هستند و آن مفهوم متن معماری می باشد. روش های طراحی معماری موردمطالعه در این تحقیق زمینه گرایی و توسعه گرایی می باشد. روش تحقیق کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات و سپس تحلیل و بررسی این اطلاعات و همچنین ارائه نمونه های موردی مربوط به روش های طراحی معماری مذکور، روش این پژوهش بوده است. از نتایج این تحقیق می توان به توصیف روش های طراحی زاینده در تولید فرم ها و کالبدهای معماری و شهرسازی از طریق تفسیر و خوانش متن موجود اشاره کرد. با استفاده از مفاهیم این روش ها می توان در بافت های تاریخی از روش های زیر در طرح معماری بهره برد 1. استفاده از آثار و بقایای قدیمی یا حتی توصیفات آن به عنوان ایده، ساختار یا زیرنقش طرح جدید 2. طراحی اثری حاوی روح، مفاهیم، کارکرد یا خاطرات بنای پیشین.
ارزیابی توسعه میان افزا در محله های شهری با رویکرد زمینه گرایی در افزایش تعاملات ساکنین (مطالعه موردی:کوی دانش تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
79 - 93
حوزه های تخصصی:
توسعه میان افزا، ضرورت گریزناپذیر شهر در مواجهه با رشد بی رویه شهرنشینی، خزش شهر به حاشیه ها و پراکنده رویی می باشد. اما تأثیر توجه به پیامد آن بر پیکره شهر در بهبود اقدامات آتی، ضرورت تمرکز بر مرحله ارزیابی را به رغم تأخر زمانی نسبت به مراحل اولیه توسعه، در درجه بالایی از اهمیت قرارداده و لزوم سنجش موفقیت هر توسعه را در گذر زمان در تطابق با اهداف مشخص شده از سوی نهادهای شهری و برنامه های فرادست ایجاب میکند. اگرچه رشد شهر حاصل تعامل پیچیده ی عوامل مختلف و گاهاً پنهان در طول زمان بوده و به تدریج نمود می یابد؛ لیکن بازتاب کلیه ی تصمیمات کلان و عوامل تاثیر گذار، اعم از کالبدی و کارکردی به مرور در محتوای ذهنی ساکنین بروز می یابد. بر این اساس میزان همگرایی ذهنی و اتفاق نظر شهروندان در جهت تعامل هرچه بیشتر می تواند نشانه ای از اتخاذ تصمیمات به جا در بدو شکل گیری و انسجام حاصل از توسعه ای موفق و معیاری بر میزان تعاملات بخش اضافه شده با زمینه، به لحاظ کارکردی و فضایی تبیین و تعبیر شود. هدف از این پژوهش ارزیابی موفقیت توسعه میان افزا در مطالعه موردی کوی دانش تبریز پس از سپری شدن سه دهه از جاگیری در محله قدیمی امامیه با معیارهای مستخرج از اصول زمینه گرایی و تاثیر آنها در محتوای ذهنی ساکنین می باشد. دراین مقاله کوشیده شده است با مراجعه به منابع معتبر علمی، معیارهای ارزیابی توسعه میان افزا بر اساس رویکرد زمینه گرایی با روش متنی روایی استخراج و درنهایت میزان همگرایی ذهنی اهالی درمطابقت با این معیارها در مطالعه موردی کوی دانش تبریز از طریق پرسشنامه و مصاحبه، با روش تحلیل داده های کمی مورد بررسی قرارگیرد. نتایج مطالعات نشان می دهد ساکنین کوی دانش به غیر از تعاملات اجتماعی و فرهنگی و تعهد اکولوژیکی از حیث سایر معیارهای زمینه گرایی اعم از مشارکت فضایی، معنایی، تاریخی، تمایلی برای تعامل با محلات مجاور نداشته و در مجموع ترجیح بر دوری گزینی دارند.