مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
کلیفورد
حوزههای تخصصی:
تعامل دانش ها با یکدیگر، زمینه تولید علوم بین رشته ای و مسئله های ذوابعاد شده است که در فلسفه علوم مختلف به بررسی آنها پرداخته میشود. معرفت شناسی یکی از بنیادیترین دانش هاست که پیش از بررسی مسایل علوم مختلف به آن نیازمندیم؛ اما گاهی پیوند خاصی بین مسایل معرفت شناسی و دانش های دیگر برقرار میشود که اخلاق باور، بیانگر یکی از آنهاست. در قرن نوزدهم، ویلیام کلیفورد این ایده را مطرح کرد که اعتقاد ورزیدن بدون فراهم آوردن قرائن و شواهد کافی به سود آن، امری خطا و اخلاقاً نادرست است. او این مسئله را طی مقاله ای منتشر نمود و تحولی در معرفت شناسی معاصر ایجاد کرد. رهیافت وی، بایسته های معرفتی را صبغه اخلاقی میدهد که این پژوهش به بررسی مهم ترین پایه ها و نقدهای آن میپردازد.
نگاهی دوباره به قرینه گرایی (بررسی رابطه عقل و ایمان از دیدگاه کلیفورد همراه با تحلیل و بررسی قرینه گرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله رابطه عقل و ایمان همواره به عنوان جدالی جدی و اساسی در تاریخ اندیشه رخ نموده است. این نزاع از عصر روشنگری به بعد با جدیت و محوریت بیشتری روبه رو شد و تا عصر حاضر، اهمیت خود را حفظ کرده است. از جمله پاسخ هایی که به حل این نزاع داده شده است، پاسخ قرینه گرایان است. به اعتقاد گروهی از ایشان، باورهای دینی که خاستگاه شان ایمان است، نامعقول اند و در نتیجه، ایمان ورزی امری خطاست.
در میان نظریه پردازان معاصر اقبال زیادی به رویکرد قرینه گرایانه کلیفورد شده است. مقاله وی با عنوان «اخلاق باور» تاکنون و با گذشت زمان بسیاری از انتشار آن، همچنان دارای نفوذ در محافل فلسفی بوده و تا امروز دیدگاه های موافق و مخالف بسیاری را در این زمینه برانگیخته است. بنابراین، همراه با تشریح قرینه گرایی به تقریر کلیفوردی از این رویکرد خواهیم پرداخت. در این نوشتار می کوشیم تا پس از بررسی ماهیت باورهای دینی، ...
مطهری و اخلاق باور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «اخلاق باور» برای اولین بار در مقالة معروف کلیفورد، با همین عنوان، به سال 1876 به کار رفت. طبق بیان کلیفورد، که بعدها به قاعده یا اصل کلیفورد مشهور شد، «همیشه، همه جا، و برای هرکس خطاست که بر اساس قرائن ناکافی به چیزی معتقد شود». از زمانی که کلیفورد این بحث را مطرح کرده است، تاکنون، مورد مناقشات فراوانی بوده است؛ مسئلة اصلی که در پس همة این مناقشات مطرح بوده است این است که آیا اصولاً باورهای آدمی در اختیار انسان اند، تا مشمول ارزش گذاری های اخلاقی شوند، یا این که باید آن ها را، همچون بسیاری از حالات روانی، غیر ارادی و انفعالی و در نتیجه، معاف از ارزش گذاری های اخلاقی دانست. عده ای بر این باورند که باورهای ما غیر ارادی اند و در اختیار ما نیستند. درمقابل، عدة دیگری به تأثیر اراده بر باور یا اراده گروی اعتقادی معتقدند. این نوع از اراده گروی، بسته به میزان تأثیر اراده بر باور، به دو قسم کلی قابل تقسیم است: اراده گروی مستقیم و اراده گروی غیر مستقیم. اراده گروی اعتقادی (هر دو نوع مستقیم و غیر مستقیم آن) از حیث دیگری، به اراده گروی توصیفی و اراده گروی هنجاری تقسیم میشود. در اراده گروی هنجاری سخن از نوعی وظیفه گرایی معرفتی در باب باورهاست که مستلزم اخلاق باور است. درواقع، زمانی میتوان از اخلاق باور سخن گفت که به چیزی به نام وظیفه گرایی معرفتی قائل باشیم. مطهری تعقل و تفکر را افعالی نفسانی میداند که در دست اراده و انتخاب مستقیم انسان قرار دارند. از نظر وی، میان «عقیده» و «تفکر» تمایز وجود دارد. او عقیدة مبتنی بر فرایند معقول و عقلانی را تفکر مینامد و آن را موجِد معرفت میداند. توجه به فرایند شکل گیری معرفت از منظر مطهری به خوبی نشان میدهد که وی به مسئلة توجیه باورها و قائل شدن به نوعی وظیفه گرایی معرفتی توجه خاص داشته است. بر این اساس، مطهری توصیه هایی را در نحوة کسب معرفت بیان میدارد که میتوان آن ها را ذیل اخلاق باور گنجاند. از جملة این توصیه ها میتوان به این موارد اشاره کرد: تأثیرناپذیری از قضاوت دیگران، پیروی نکردن از اکثریت، پرهیز از خوش باوری، استماع قول مخالف، تفکیک باور از صاحب باور، و اجتناب از جمود و تعصب.
بررسی زمینه ها و دامنه های حقوق معرفتی انسان از دیدگاه کلیفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه ها و مسائل معرفت شناسی، شیوة حصول باورهاست و یکی از مهم ترین رهیافت های نیل به این مقصود را دبلیو. کی. کلیفورد ارائه کرده است؛ وی با اتخاذ رویکرد دلیل گرایی قوی، در پی ریزی بنیان جدیدی برای پذیرش باور، نقش عمده ای داشت. عمده ترین نقطة اتکای وی در این مسیر پیوند میان اخلاق و معرفت شناسی است، به نحوی که هر خطای معرفتی خطایی اخلاقی خواهد بود. معیارهایی که وی برای رعایت حریم حقوق معرفتی، معرفی می کند بسیار سخت گیرانه و دقیق است. ترسیم دقیق فراز و نشیب های تفکر وی و بایدها و نبایدهایش در این موضوع، نشان از آن دارد که کلیفورد با دقت عملی خاصی به باورهای خویش و باورهای اطرافیانش می نگرد. او با صبر و حوصله و هم چون مصلحی که به دنبال اصلاح و دانستن و از همه مهم تر یافتن حقیقت است با شجاعت و تهور خاص خودش به تفکیک باورهای سره و ناسره می پردازد، هرچند او در کنار همة این دقت ها و بی تکلفی ها در پذیرش باورهای درست، خود را از شناخت برخی باورهای حقیقی محروم کرده است.
اخلاق باور کلیفورد و دلیل گرایی افراطی حداکثری(مقاله علمی وزارت علوم)
رویکرد معرفت شناسی وظیفه گروانه واکنشی در برابر رویکرد مبناگرایی بود که از قول به وجود باورهای پایه یا خودموجه دفاع می کرد. دکارت با شک ورزی در هر نوع معرفتی بنیان های نخستین چنین رویکردی را فراهم ساخت.جان لاک و دبلیو.کی.کلیفورد با دو منظر متفاوت آنرا بسط دادند. لاک در دو اثر معقولیت مسیحیت و فاهمه بشری و کلیفورد در اخلاق باور کوشیدند تا ضمن نقد و طعن بر مبناگرایی و تاکیدبر وجود دلیل برای هر باوری، رویکرد دلیل گرایی حداکثری را شکل دهند. این دیدگاه بنیان جدیدی را برای پذیرش باور،طرح کرد که هم بر دلیل ورزی تاکید داشت و هم بر وجه اخلاقی قبول باور پای می فشرد.کلیفورد در رساله اخلاق باور با بیان دو داستان خاص ضمن نقد وجرح معرفت شناسی رایج، می کوشد تا عیان سازد نتایج اخلاقی باور معرفتی از اهمیت بیشتری نسبت به توجیه صرف برخوردار است. عمده ترین نقطه اتکای وی در این مسیر پیوند میان اخلاق و معرفت شناسی است.او در رساله اش متعرض درستی و نادرستی باور دینی مسلمانان شده و پس از لاک به طور خاص به نظریه مرجعیت پرداخت . روش کلیفورد در تاکید بر صرف دلیل آن هم حداکثری افراطی و رد وضعیت خاص ایمان با چالش های بسیاری روبه رو خواهد بود.
نقد و بررسی آرای کلیفورد در باب مرجعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۴
73 - 106
حوزههای تخصصی:
مرجعیت از دیدگاه کلیفورد به معنای ابتنای باورها بر صرف اعتبار شخصی یا مطلق شخص یا فرد (Authorite) است. وی بر اساس همین تعریف از مرجعیت، آن را نقد کرده، تکیه بر مرجعیت را سبب بدون دلیل شدن باور می داند و ازآنجاکه تمامی باورها باید مبتنی بر دلیل باشند و دلیل، تنها وجه ممیز میان باور درست و نادرست است، پس به سبب بی دلیلی، باور مبتنی بر مرجعیت، نادرست می گردد. وی در پی مقایسه ای اشتباه میان آموزه های مسیحیت و اسلام، مبانی توجیه باورهای دینی در دین اسلام و مرجعیت پیامبر اسلام را مطلقا رد می کند. او که به دنبال عقلانی کردن حداکثری باورهاست، مدعی است تمامی باورهای دینی غیر قابل دفاع عقلانی است. او نخستین معرفت شناس غربی است که متعرض توجیه باورهای دینی در اسلام شده است. کلیفورد اعتقادورزیدن بر اساس ادله و شواهد ناکافی را محکوم می کند و هرگونه اعتقاد، بدون ادله کافی را خطاکارانه و غیراخلاقی بر شمرده است و این حکم را در مورد همه باورها، اعم از دینی و غیردینی- جاری می داند. در این مقاله کوشیده ایم تعریف کلیفورد از مرجعیت و به تبع آن، انتقاد وی از ادیان را در توجیه باورهای دینی بررسی کرده، به بوته نقد بکشانیم.
نقادی اخلاق باور کلیفورد بر محور اصل عدالت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
55 - 78
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار کاربرد دسته ای از مفاهیم در اخلاق باورِ کلیفورد را با کاربرد آنها در اخلاق باور رقیب فکری او، یعنی جیمز مقایسه کرده ایم. این مفاهیم شامل توجیه اخلاقی هنجار دلیل، توجیه معرفتی هنجار دلیل، آسان باوری، ایده عمل بر اساس احتمالات و پذیرش باورهای بی دلیل می شود. ادعای ما این است که کلیفورد با وجود اینکه اصل دلیل حداکثری «باور به چیزی با دلایل ناکافی همیشه، همه جا و برای همه نادرست است» و معیار تحقیق پذیری را پیشنهاد می دهد، خود عامل به آنها نیست و استفاده ای از مفاهیم می کند که او را به دیدگاه رقیب نزدیک تر می سازد؛ به گونه ای که می شود گفت ما با دو کلیفورد افراطی و معتدل و دو نوع قرینه گرایی افراطی و معتدل روبه رو هستیم. با معرفی «اصل عدالت» به مثابه حس انصاف درونی انسان ها که در قالب قاعده زرین اخلاقی «آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند» صورت بندی شده است، پیشنهاد می کنیم که نظام اخلاق باوری که کلیفورد معتدل ارائه می دهد، اخلاق باور عادلانه تری است.