مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
جنس
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
131 - 146
حوزه های تخصصی:
دوبوار و باتلر از برجسته ترین متفکرانی هستند که بر ضرورت خوانشی مجدد از سوژه و هویت جنسیتی تأکید کرده اند . تلاش آنها در یافتن معنای سوبژکتیویسم با ضرورت ساخت گشایی معانی جنس و جنسیت همراه بوده است. بر همین اساس، با محورقراردادن مفهومِ شدن (دوبوار) و اجراگری (باتلر) به جست وجوی تغییر ذهنیت جنسیتی (دوبوار) و تکثر هویت جنسیتی (باتلر) پرداخته اند . باتلر در آغاز با نظرهای مشترکی با دوبوار شروع کرده است و وام دار برخی از مهم ترین مفاهیم اندیشه وی است؛ اما تفاسیر و نتایج اندیشه اش گسترده تر و متفاوت تر از دوبوار است. دوبوار با تبیین ماهیت برساخت گرایانه هویت جنسیتی، تغییر ذهنیت را به قصدِ پایان دادن به تقابل های دوگانه مردانه زنانه ارائه کرده است. باتلر با اذعان به ماهیت فرهنگیِ هویت جنسیتیْ اَشکال مختلف قدرت و تقابل های دوگانه آن را افشا کرده و تکثر هویت جنسیتی را به قصدِ پایان دادن به ایدئولوژی جنسیت مطرح کرده است. به زعمِ باتلرْ اگرچه نگرش های برساخت گرایانه دوبوار در حوزه هویت جنسیتی و شکل گیری سوژه زن تأثیر بسزایی را در تدوین آرای وی داشته است، درنهایتْ نگرش وی درباره هویت جنسیتی تقلیل گرایانه است و در همان چهارچوب دوگانه انگاری نفس بدن دکارت ارائه شده است.
تأثیر متغیرهای اجتماعی و فردی بر میزان کیفرگرایی افکار عمومی (مطالعه میدانی در سه شهر تهران، مشهد و قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمایل افکار عمومی به کیفر بزهکاران، به ویژه کیفرهای شدید، پدیده ای پیچیده و مؤثر بر سیاست گذاری های کلان می باشد که از عوامل متعددی ناشی می شود. میزان و عوامل این پدیده در هر شهر یا حتی منطقه ای متفاوت و در همه افراد یکسان نیست و به تعاملات پیچیده میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر آن ها بستگی دارد. هدف این نوشتار بررسی تأثیر چهار متغیر اجتماعی و فردی، یعنی تأثیر آگاهی نسبت به جرایم مورد بحث در این مقاله و آثار زیانبار آن ها، تأثیر جنس، تأثیر باورهای مذهبی بسته به نوع شهر و تحصیلات در سه شهر تهران، مشهد و قم بر میزان تمایل افکار عمومی به کیفرگرایی در سه جرم تجاوز به عنف، اختلاس و تأسیس یا عضویت در شرکت های هرمی است. پژوهش حاضر، در سال 1393 با استفاده از روش پیمایشی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه افراد 18 سال به بالا در سه شهر تهران، مشهد و قم بودند که 180 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای توصیف داده ها از روش آمار توصیفی میانگین و برای آزمون سوالات از آزمون همبستگی خی دو استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین متغیرهای آگاهی و جنسیت با میزان تمایل به کیفرگرایی رابطه معنادار وجود ندارد. متغیر سطح تحصیلات هم تنها در مورد جرم تجاوز به عنف، وجود یک رابطه معنادار با میزان کیفرگرایی را به اثبات رساند. در خصوص متغیر شهر و تأثیر آن بر میزان تمایل به کیفرگرایی نیز، تنها در جرم تجاوز به عنف رابطه معنادار به دست آمد. یافته های پژوهش حاضر، اهمیت استفاده از نیروهای متخصص در امر کیفرشناسی هنگام قانون گذاری و وضع مجازات برای جرایم مختلف و همچنین ضرورت آگاه نمودن افکار عمومی در مورد ماهیت و آثار واقعی و اجتماعی جرایم مختلف و کیفر آن ها را مورد تأکید قرار می دهد.
ارزیابی عملکرد سامانه کیفری ایران در مواجهه با مرتکبان هرمافرودیت
حوزه های تخصصی:
هرمافرودیت ها بخشی از تابعان جامعه را از دیرباز تاکنون تشکیل می دهند؛ افراد مذکور که در اقسام هرمافرودیت های حقیقی و کاذب قرار می گیرند به ترتیب از منظر دستگاه تناسلی و اندام جنسی خارجی با اختلال مواجه هستند. به همین روی، هرمافرودیت ها در مواجهه با بخشی از اعمال بزهکارانه و ارکان دستگاه عدالت کیفری مثل زندان که بر مبنای طبقه بندی جنسی دوگانه تأسیس و سازماندهی شده است، ابهام ها و آسیب های مهمی را پدید می آورند. در این خصوص، قانونگذار ایران تنها در حوزه کیفر دیه، رویکرد متناسبی را نسبت به هرمافرودیت ها شناسایی کرده است و در سایر ابعاد، موضع منفعلی را اتخاذ نموده است. چنین رهیافت ناقصی منجر به آن شده است تا جرایم انشایی بر مبنای جنس دوگانه مردانه و زنانه به اعمال هرمافرودیت ها تعمیم پیدا نکند و یا در تسری آن ها به افراد مذکور تردید و ابهام های جدی پیش بیاید. به علاوه، فقدان تدابیر و مقررات روشن، موجب سردرگمی در نحوه نگهداری افراد مذکور در بازداشت گاه ها و زندان ها شده است. با این مراتب، در طی جستار حاضر با اتکاء به مطالعه تحلیلی و آسیب شناسانه تلاش بر آن است تا مهمترین کاستی ها و نارسایی های مقررات کیفری ایران در مواجهه با هرمافرودیت ها تبیین و راهکارگشایی شود.
ملاحظات جنسیتی مرتبط با نگرش های جمعیت شناختی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نگرش جمعیت شناختی بر پایه مؤلفه های پنج گانه شامل ترجیحات فرزندآوری، نگرش به سیاست افزایش جمعیت، سن ازدواج دختران، طلاق و مهاجرت مورد سنجش قرارگرفته اند و بر اساس یک رویکرد فرهنگی اجتماعی، تفاوت های جنسیتی مرتبط با این مؤلفه های پنج گانه بررسی شده اند. به طوردقیق تر، این تحقیق در نظر دارد تا در گام اول نشان دهد که آیا اساساً دو جنس مردان و زنان دارای نگرش های جمعیت شناختی متفاوت یا مشابه هستند؟ در گام دوم نیز مشخص می شود که آیا رویکردهای جمعیت شناختی افراد اساساً تحت تأثیر نگرش جنسیتی آنهاست؟ و بالاخره، هدف عمده، در گام سوم این است تا بر پایه یک بررسی تطبیقی نشان داده شود که میزان و شکل تأثیرگذاری هم زمان دو متغیر جنس و نگرش جنسیتی افراد بر روی رویکردهای جمعیت شناختی آنان چگونه است؟ درمجموع، نتایج این تحقیق را می توان در چارچوب و تأیید نظریه اندیشمندان معاصر تئوری جنسیت تلقی کرد؛ بدین معنا که، تحقیقات و مطالعاتی که صرفاً محدود به بررسی تفاوت ها بین دو جنس مردان و زنان هستند، فقط بخش های اندکی از واقعیات را نمایان می سازند و شناخت بهتر و بررسی دقیق تر ملاحظات جنسیتی مرتبط با رویکردهای جمعیت شناختی افراد نه تنها مستلزم این است که نگرش جنسیتی این مردان و زنان کانون توجه قرار گیرد، بلکه باید تأثیرگذاری هم زمانمتغیرهای جنس مردان و زنان و نگرش جنسیتی آنان به طورتطبیقی نیز مطالعه شود.
تدریس، با تأکید بر راه حل های چندگانه: گامی به سمت تقویت استدلال ریاضی
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی میزان اثربخشی آموزش با تأکید بر راه حل های چندگانه، در تقویت مهارت استدلال ریاضی در دانش آموزان دوره متوسطه است. در این مطالعه، 47 دانش آموز در گروه آزمایشی و 54 دانش آموز در گروه کنترل، شرکت داشتند که همگی در سال تحصیلی 95-1394، در مدارس دولتی دخترانه منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران، در دو رشته ریاضی و تجربی، مشغول به تحصیل بودند. ابزار این مطالعه، آزمونی است که بر مبنای دسته بندی میازاکی (2000) شامل استدلال استنتاجی و استقرایی است. روش پژوهش، کنش پژوهی است که در بطن آن از روش شبه آزمایشی استفاده شده است. تحلیل نتایج نشان می دهد آموزش به کمک راه حل های چندگانه مهارت استدلال را در گروه دانش آموزان ریاضی افزایش داده، ولی تغییرات میانگین در گروه تجربی اندک است. تحلیل کیفی نتایج نیز نشان می دهد، بسیاری از دانش آموزان فهم درستی از اثبات، ضرورت اثبات، ویژگی های اثبات معتبر و تمایز بین نمایش و محتوای اثبات ندارند، بسیاری از آنها با مفهوم متغیر، مأنوس نیستند و به خوبی موفق به گذر از تفکر حسابی به تفکر جبری نشده و نیز در گفتمان ریاضی، قوی عمل نمی کنند.
همجنس گرایی: اختلال یا امر طبیعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انجام رفتارهای جنسی با همجنس قرن ها در اغلب جوامع بشری علامت یک انحراف و اختلال در شخصیت فرد محسوب می شد و با عناوین «لواط» و «مساحقه» در زمره یکی از بزرگ ترین گناهان قرار می گرفت؛ اما امروزه تحت عنوان «همجنس گرایی» به سمت عادی شدن پیش می رود و حتی گاه در زمره یکی از سرفصل های حقوق بشر مطرح می گردد. مقاله حاضر ضمن تأکید بر تفاوت های معناشناختیِ ظریفی که بین رفتار، گرایش و هویت جنسی برقرار است، می کوشد با گردآوری شواهد لازم در یک بررسی تاریخی معلوم سازد که چه تطوراتی در مواجهه با مسائل جنسی و فهم این مسائل رخ داد که فضای عمومی جوامع مدرن از گناه شمردن رفتار جنسی با همجنس، به بیماری قلمداد کردن همجنس گرایی، سپس عادی و طبیعی دانستن آن و قانونی کردن ازدواج همجنس گرایان کشیده شد؛ و این تطورات چه اندازه مستند به بحث های علمی بود. در اغلب آثار روان شناسی ای که در ایران رواج دارد، عمدتاً جریانی که همجنس گرایی را امری طبیعی معرفی می کند، بازنمایی شده است؛ اما مقاله حاضر با استناد به نقدهایی که در دو دهه اخیر بر طبیعی دانستن همجنس گرایی مطرح شده و کمتر مورد توجه قرار گرفته اند، و نیز با درنگی در باب هویت همجنس گرایانه و تحلیل پدیده همجنس گرایی از منظر انسان شناختی، درصدد بررسی این مسئله است که آیا مواجهه با این پدیده به عنوان یک وضع طبیعی موجه تر است یا به عنوان یک اختلال و بیماری و نارسایی ای که عدم درمان آن آسیب های بیشتری در پی خواهد داشت؟
جنس برتر از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
203-224
حوزه های تخصصی:
آیا زن انسان برتر است یا مرد؟ این پرسش در آراء فمینیستی پاسخ های مختلفی دارد. برخی از فمینیست ها ملاک برتری زن یا مرد را در تمایزات جنسی و طبیعی آن ها جستجو کرده و نفس بهره گیری از اندام تولید مثل خاص یا قوای جسمانی و ... را دلیل برتری یک جسم بر دیگری محسوب می کنند و برخی دیگر این ملاک را در تمایزات جنسیتی، اجتماعی و برساختی آن ها کاویده و حضور در سپهر اجتماعی و به کارگیری ابزار تولید فرهنگ و ... را عامل برتری می شمارند. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، پاسخ این پرسش را از مبانی حکمت صدرایی استنباط می کند. بر اساس این مبانی هر دو گرایش فمینیستی غیرقابل قبول است. انسان برتر انسانی است که در کمالات وجودی سعه بیشتری دارد و این سعه، با فعلیت مراتب عقل عملی و نظری محقق می شود. تمایز جنسی میان زن و مرد، به خودی خود موجب فعلیت این مراتب یا مانع از تحقق آن ها نمی شود چنانچه تمایزات جنسیتی نیز تنها اگر مورد تائید عقل نظری و عملی باشند موجب برتری فرد انسان می گردد. ملاصدرا در کتب مختلف خود اظهارات فراوانی در خصوص شخصیت زن نیز دارد که به باور این تحقیق هیچ یک منافات با نتیجه مذکور نداشته و صراحتی در فرودست محسوب کردن زن ازآن جهت که زن است ندارند.
بررسی و تحلیلی بر پوشاک سنتی زنان شهرستان دره شهر (مطالعه موردی: گُل وَنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله پوشاک سنتی همانند دیگر وجوه فرهنگی و هنری ایران، امری انکارناپذیر در مباحث مردم شناسی و آشنایی با زبان هویت ساکنان مناطق مختلف این سرزمین است. مطالعه زوایای گوناگون هنری هر یک از ت نپوش های سنتی مردمان بومی این مناطق، دریچه ای تازه بر کشف هویت ناشناخته فرهنگی و هنری آ نها است. براین اساس سربند گُ لوَنی، یکی از مهم ترین پوشاک سنتی زنان مناطق لرستان و ایلام، جهت انجام پژوهشی هدفمند انتخاب شده است. هدف از انجام این پژوهش، معرفی، توصیف و تحلیلی بر شیوه تولید، نقوش تزیینی و پشتوانه فرهنگی این نوع سربند با توجه به استفاده روزمره و کاربرد گسترده آن در مراسم مختلف فرهنگی و هنری؛ ه مچون برنامه های صداوسیمای مراکز استا نها است. سؤالات اصلی پژوهش عبارت است از؛ 1: نقوش تزیینی ب هکاررفته در طراحی سربند گُ لوَنی چیست؟ 2: همسانی نقوش تزیینی به کاررفته در سربند گ لونی در مناطق لرستان و ایلام چگونه قابل تبیین است؟ نتایج پژوهش نشان م یدهد، نقوش تزیینی سربند گ لونی، ترکیبی از نقوش گیاهی، حیوانی، انتزاعی و ابزار بافندگی است. این نقوش را می توان برگرفته از طبیعت و باورهای اجتماعی و فرهنگی مناطق لرستان و ایلام در نظر گرفت. علاوه بر این، دلیل همسانی نقوش تزیینی سربند گ لونی و استفاده مشترک از آن در مناطق لرستان و ایلام، جغرافیای طبیعی مشترک این مناطق و درنتیجه آن شیوه معیشتی مشابه و باورهای اجتماعی و فرهنگی مشترک آنان است. این پژوهش به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است.
فمینیسم در مطالعات سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
437 - 458
حوزه های تخصصی:
از به کارگیری دیدگاه های فمینیستی در پژوهش های اجتماعی زمان زیادی نمی گذرد، ولی تبار آنها را می توان از قرن هجدهم دنبال کرد. هرچند بر این دست نگرش ها نقدهایی هم شده است، نقش سازنده آنها در نشان دادن سویه های تازه را نمی توان نادیده گرفت. فراگیر شدن سازمان ها و نقش بارز قدرت در آنها، سازمان ها را از تیغ رویکردهای نقادانه در امان نگذاشته است و اندیشمندان فمینیست هم در آفریدن چشم اندازهایی تازه به زندگی سازمانی سهم داشته اند. پژوهش پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است: رویکرد فمینیستی، به نقد چه جنبه هایی از سازمان ها و زندگی سازمانی می پردازد؟ به بیان دیگر، نقدها بر کدام ابعاد زندگی سازمانی تمرکز دارند؟ پس از مرور پیشینه این دیدگاه ها و مفاهیم و اندیشه های اساسی آنها، پژوهش های فمینیستی در مطالعات سازمان بررسی می شوند. رویکرد پژوهش توصیفی تحلیلی است و با روش تحلیل مضمون پیش می رود که از روش های تحلیل محتوای کیفی به شمار می آید. پس از بررسی 21 متن، نشان داده می شود که می توان کانون نقد دیدگاه های فمینیستی را در چارچوب دوسطحی جای داد که تصویری از مرزهای این رهیافت نقادانه در مطالعات سازمان فرا رو می نهد.
نظریه «نوشتار زنانه» اِلِن سیکسو، از توهم تا واقعیت: آسیب شناسی دریافت نوشتار زنانه در برخی پژوهش های نظریِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
263 - 293
حوزه های تخصصی:
با اوج گرفتن جنبش های فمینیستی در نیمه دوم سده بیستم، بسیاری از نظریه پردازان ادبیات به بررسی امکان و چگونگی زنانه نویسی پرداختند. یکی از آنان اِلِن سیکسو، متفکر فرانسوی، است که با طرح کردن نظریه «نوشتار زنانه» در جستار کلاسیک «خنده مدوسا» بحث های فراوانی در محافل فرهنگی غربی برانگیخت. در ایران نیز پژوهش گران بسیاری به موضوع نوشتار زنانه پرداخته و آن را از منظر ادبی و اخلاقی-اجتماعی واکاویده اند. بااین حال، به دلایلی، ازجمله نبود ترجمه کاملی از مقاله «خنده مدوسا»، در پژوهش های فارسی گاه خوانش هایی مغالطه آمیز، ایدئولوژیک، و نادقیق از نظریه سیکسو عرضه شده است. هدف جستار حاضر بررسی نقادانه یکی از پژوهش های فارسیِ پرخواننده در این زمینه، آسیب شناسیِ کلیشه های مطرح شده درباره نظریه نوشتار زنانه در آن گونه پژوهش ها، و ابهام زدایی از این نظریه در چارچوب فمینیسمِ پساساختارنگر و با استناد به جستار خود سیکسو است. پرسش پژوهش حاضر این است که نظریه نوشتار زنانه در پژوهش های نظریِ فارسی چگونه دریافت شده و آن دریافت ها تا چه اندازه دقیق و مستند بوده اند. در پاسخ به این پرسش، ابتدا درون مایه های اصلی جستار «خنده مدوسا» به اختصار شرح داده می شوند؛ سپس پژوهش های نظری فارسی با توجه به درون مایه های برشمرده بررسی و نقد می شوند. مقاله حاضر نشان می دهد که برخلاف تصورهای رایج در بعضی پژوهش های فارسی، نوشتار زنانه نه منحصر به آثار نویسندگان مؤنث است و نه اساساً نافی ارزش های اخلاقی و نهادهای اجتماعی مانند ازدواج، باردارشدن، و مادربودن.
کاربست «فصل» به عنوان «حد تام» در فلسفه ی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
27 - 48
حوزه های تخصصی:
تغییر در بنیان های فلسفی منطق مستلزم تغییر در رویکرد مواجهه با مسایل آن و گاه نیز مستلزم تغییر در خود آن مسایل است. یکی از مباحث مهم منطق، ساختار تعریف اشیا و نقش اجناس و فصول متعدد در تعریف حدی و چگونگی چینش و ترتیب آنها است. این مقاله با توجه به نظریه اصالت وجود، دیدگاه ملاصدرا درباره تعریف حدی اشیا را بازخوانی و تبیین کرده و نحوه مواجهه او با دیدگاه جمهور حکما را تحلیل کرده است. بررسی تحلیلی این موضوع به این نتیجه منتهی شد که نظریه اصالت وجود و فروع برآمده از آن، در فلسفه ملاصدرا به رویکرد متفاوتی انجامیده است که در آن فصل اخیر تأمین کننده وحدت حقیقی ماهیت مرکب است و مواد و اجناس پیشین را به نحو بساطت و اجمال در خود گنجانده است؛ بر همین اساس، صدرالمتألهین به صراحت اظهار داشته است که در حد تام رعایت ترتیب میان مقومات ماهیت ضروری نیست، بلکه امری استحسانی است. در این رویکرد ابداعی، حد حقیقی ماهیت صرفاً فصل اخیر آن است و هر یک از اجناس و فصول پیشین به نحو تفصیلی با فعلیت های متعدد آن گونه که جمهور حکما در ترکیب انضمامی ترسیم کرده اند مقوم شیء نیستند و خارج از حقیقت آن قرار دارند؛ در نتیجه، ذکر اجناس و فصول پیشین در تعریف حدی از باب زیادی حد بر محدود است.
مطالعه تطبیقی جنس و نقوش پارچه های دوره های صفوی و قاجار
نخستین شواهد باستان شناختی درباره منسوجات ایران، مربوط به هزاره پنجم ق.م است. پارچه بافی ایران در دوره صفویه، مانند سایر شاخه های هنری تحت تأثیر سیاست های حکام آن دوره، قرار گرفت. از مهم ترین خصوصیات هنری این دوره، تشکیل کانون های هنری تحت حمایت دربار و ارتباط تنگاتنگ رشته های هنری به ویژه، پارچه بافی با نقاشی است. در این پژوهش، با استفاده از روش تطبیقی و تحلیلی، با استناد به منابع کتابخانه ای و تصویری، پارچه های دوران صفوی و قاجار بررسی می شود. پوشش یکی از ابتدایی ترین نیازهای بشر بود که اولین انسان ها که با برگ گیاهان خود را می پوشاندند و کم کم در ادوار مختلف، این نوع پوشش بهبود یافت به نوعی که رفع نیاز آن به یکی از مهم ترین و اساسی ترین دغدغه بشر و حکومت ها شد و نوع پوشش، جنس پارچه ها و نقوش گاهی معرف طبقه اجتماعی افراد بود و غنی را از فقیر تمییز می داد. دوران صفویه که از ثبات حکومتی برخوردار بود و در زمان شاه عباس دوم در اصفهان، شیوه خاصی در پارچه بافی از لحاظ نحوه بافت و به کارگیری نقوش به وجود آمد و موجب آن شد که «عصر طلایی بافندگی» ایران به ثبت رسد. در دوره قاجار، همچنان بسیاری سنن و آداب ایرانیان در عصرصفوی پابرجا بود. نقوشی را که در پارچه های این دو دوره به کار رفته اند می توان به نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی طبقه بندی کرد. نتایج حاصل از این پژوهش، گویای آن است که نقش انسانی در دوره صفویه بیشتر کاربرد داشت همان گونه که نقوش هندسی در دوره قاجار، گاهی هردو از نقش فرشته استفاده می کنند، اما دوره ای صور غربی آذین بخش پارچه هایشان می شود. جنس پارچه تقریباً در دو دوره با شباهت بسیار همراه می باشد. منسوجات ابریشمی صفوی شهرت جهانی داشت؛ آنچنان که قلمکار قاجار بی نظیر بود.
بررسی انتقادهای علامه طباطبایی به دیدگاه ملاصدرا درباره «تعریف حدی شیء به وسیله فصل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
73 - 90
حوزه های تخصصی:
یکی از نوآوری های منطقی ملاصدرا بر اساس نظریه اصالت وجود، این است که «تعریف حدی شیء منحصر در فصل اخیر آن است» که البته این فصل، نحوه وجود خاص آن شیء است و همه اجناس و فصول پیشین را به نحو بساطت و اجمال دربر دارد. علامه طباطبایی به عنوان یکی از مهم ترین شارحان ملاصدرا این دیدگاه او را نپذیرفته و سه اشکال را نسبت به آن مطرح کرده است: 1) اکتفا به فصل با مقام تفصیل حد مناسب نیست 2) خارج بودن جنس ها و فصل های پیشین از حقیقت شیء مستلزم انقلاب در ذات و ذاتیات شیء است 3) خارج بودن جنس ها و فصل های پیشین از حقیقت شیء با «لبس بعد از لبس» در حرکت جوهری منافات دارد. این مقاله پس از اشاره مختصر به دیدگاه ملاصدرا درباره انحصار تعریف حدی شیء به فصل اخیر، انتقادهای سه گانه علامه طباطبایی را با نگرشی انتقادی بررسی کرده است. بررسی این انتقادهای سه گانه به این نتیجه منتهی شد که هیچ یک از اشکال های علامه طباطبایی به دیدگاه ملاصدرا وارد نیست و مقصود ملاصدرا از خارج بودن اجناس و فصول پیشین از ماهیت شیء، خارج بودن اجناس و فصولِ حاضر در مرتبه تفصیل است، نه اجناس و فصول مندمج در مرتبه اجمال و بساطت فصل اخیر. همچنین در خلال بررسی و پاسخ گویی به انتقادهای علامه طباطبایی، برخی از ابعاد پنهان دیدگاه ملاصدرا نظیر فعلیت ثبوتی اجناس و فصول پیشین در مقابل فعلیت وجودی آنها روشن شد.
اثبات جنسیت پذیری نفس بر اساس مبانی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
5 - 24
در تعریف نفس و بیان ویژگی های آن در مباحث مربوط به نفس شناسی فلسفه صدرایی بحثی ویژه درباره جنسیت بیان نشده و این امر موجب شده است محققانی که در این زمینه پژوهش کرده اند، نفس را بدون جنسیت توصیف کنند؛ اما در این مقاله سعی شده است با توجه به مبانی حکمت صدرایی از قبیل وحدت نفس و بدن در مراحل متناظرِ وجودی خود و... جنسیت داشتن برای نفس تبیین شود. البته این ویژگی مختص نفس است و به سایر مجردات قابل اطلاق نیست؛ چراکه نفسانیت نفس به همراهی آن با بدن در تمام ساحات وجودی نفس است. با اثبات جنسیت داشتنِ نفس، درواقع انسان ها به دو نوع اصلی تقسیم خواهند شد. ارزش این تقسیم در رد نظر برخی مکاتب فمنیستی که احقاق حقوق زنان را در برابری زن و مرد در تمام شئون می دانند و نیز تبیین تفاوت های میان دو جنس بسیار روشن است. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل مبانی حکمت صدرایی جنسیت پذیری نفس تبیین شده است.
الگوی تفاوت جنسی مرگ و میر در ایران طی سال های 1385- 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
415 - 438
حوزه های تخصصی:
چرخه عمر و سبک زندگی متفاوت مرد و زن در جمعیت های انسانی همواره تفاوت های جنسیتی مهمی را در مرگ دو جنس پدید آورده است. مطالعه حاضر، الگوهای علت سن شکاف جنسی مرگ ومیر در ایران و روند تحولات آن را در ایران طی یک دهه اخیر بررسی می کند. داده های مطالعه، از سامانه ثبت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذ شده و پس از ارزیابی و تصحیح به روش تعدیل شده براس تراسل و روش بنت هوریوشی مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد تفاوت جنسی امید زندگی در سال 1385 حدود 5 / 3 سال بوده که در سال 1390 به 9 / 2 سال کاهش یافته و سپس با اندکی افزایش در سال 1394 به 3 سال رسیده است. در طول دوره مطالعه شده، حدود 80 درصد از تفاوت جنسی مرگ ومیر مربوط به تفاوت های مرگ ومیر مردان و زنان در سنین 20 تا 64 سالگی بوده است. حوادث غیرعمدی در هر سه دوره نقشی مسلط در شکاف جنسی مرگ ومیر داشتند، اما سهم آن در طول زمان کاهش یافته و از 60 درصد به حدود 42 درصد در فاصله سال های 1385 تا 1394 رسیده است. درمقابل، در این دوره، نقش بیماری های قلبی عروقی در تبیین فزونی امید زندگی زنان نسبت به مردان، از 9 درصد به 20 درصد و نقش سرطان ها از 10 درصد به 15 درصد افزایش یافته است. مطالعه تفاوت جنسی در علل مرگ ومیر می تواند ضمن نشان دادن ظرفیت های کاهش مرگ ومیر مردان، به شناسایی نقاط بحرانی مرگ ومیر زنان بر حسب علت و سن نیز کمک کند. بر این مبنا، می توان با تمرکز برنامه ریزی های بهداشتی و پیشگیری از بیماری ها در جهت مشخص، تفاوت جنسی مرگ ومیر را کاهش داد و درضمن، امید زندگی در هر دو جنس را بهبود بخشید.
رشد زبان در کودکان فارسی زبان 6 تا 7 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
139 - 156
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین نقش توانایی های شناختی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، محیط سوادآموزی خانه و ویژگی های جمعیت شناختی در رشد زبان کودکان فارسی زبان بود. جامعه این پژوهش کلیه کودکان 6 تا 7 سال شهر تهران بود که 105 نفر به روش چندمرحله ای انتخاب شدند. مادران این کودکان به دو پرسشنامه محیط سوادآموزی خانه و جمعیت شناختی پاسخ دادند و روی کودکان، مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش دبستانی و آزمون رشد زبان اولیه-ویرایش سوم اجرا شد. نتایج نشان داد که همه مؤلفه های هوش کلامی با مؤلفه های رشد زبان همبستگی مثبت دارد اما در بخش غیرکلامی، تکمیل تصاویر، مازها، طرح هندسی و مکعب ها با برخی از مؤلفه-های رشد زبان همچون واژگان ربطی، واژگان شفاهی، درک دستوری و معناشناسی رابطه مثبت معناداری دارد. به علاوه بین منابع مرتبط با زبان آموزی و سوادآموزی و الگوی مثبت والدین از محیط سوادآموزی خانه با تعدادی از مؤلفه های رشد زبان (مانند واژگان تصویری، واژگان شفاهی و ربطی) رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس روند نشان داد که تحصیلات والدین و میزان درآمد خانواده موجب بهبود رشد زبان می-شود، اما بین کودکانی که به مهدکودک رفته اند و نرفته اند، در رشد زبان تفاوتی وجود ندارد و در این سن، رشد زبان بین دو جنس متفاوت نیست. درنتیجه، به نظر می رسد هوش کودکان فارسی زبان تا حدودی می تواند رشد زبانشان را پیش بینی کند و درآمد خانواده ها و تحصیلات والدین و همچنین، محیط سوادآموزی خانه بر رشد زبان کودکان فارسی زبان تأثیرگذار است.
رویکرد اسلامی به تناسب جنسیتی در مشاغل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
87 - 121
حوزه های تخصصی:
مشاغلی که در آنها جنسیت، در کنار دیگر شرایط، به عنوان ش رط اح راز ش غل به شمار می رود، مشاغل جنسیتی نام دارد. نگرش فمینیستی حاکم بر دنیای امروز با شعار تساوی زن و مرد تلاش کرده و می کند تا تمامی مشاغل را غیر جنسیتی معرفی کند. دس تاورد این دیدگاه، ازهم پاشیدگی کانون خانواده، تحقیر شخصیت زن، مزاحمت های جنسی و بی توجهی ب ه نق ش اقتص ادی و مدیریتی مرد بوده است. از سوی دیگر، یک نگرش تفریط ی، نق ش جنس یت در مح یط را جانش ین نق ش جنسیت در شغل کرده، تمام مشاغل را در اسلام جنسیتی جلوه داده است. نتیجه این دیدگاه نیز محرومیت زنان از دستیابی به بس یاری از منابع و امکانات جامعه است. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از قواعد مرسوم در روش اجتهادی، بر مبنای تحلیل آیات و روایات اسلامی، ضمن جداسازی نقش جنسیت در محیط از نقش جنسیت در شغل، مشاغل مش ترک و جنس یتی را از هم تفکیک کرده، ده اص ل جنس یتی را ب ه ضمیمه اصل اولی در مشاغل، به عنوان خط مشی اسلام در اشتغال زن و مرد معرفی کرده است.
تبیین دوگانگی تصورات قالبی جنسیتی از نظر دانشجویان دانشگاه یزد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۴۱
۳۹۸-۳۶۹
حوزه های تخصصی:
نابرابری امید زندگی در بدو تولد: مطالعه مقایسه ای ایران و کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
405 - 443
حوزه های تخصصی:
در نیم قرن اخیر، امید زندگی در بدو تولد در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) و از جمله ایران افزایش چشمگیری یافته است. بااین حال تفاوت های مهمی در این شاخص در کشورهای این منطقه وجود دارد. این مطالعه در تلاش است تا تفاوت امید زندگی در بدو تولد ایران با کشورهای منطقه منا را با تمرکز بر اهمیت نسبی سهم هر کدام از گروه های سنی- جنسی و علل مرگ روشن نماید. مطالعه حاضر، پژوهشی کمی است که با استفاده از تحلیل ثانویه داده های موجود انجام گرفته است. در این تحقیق، اطلاعات مرگ برای ایران و همچنین کشورهای منا بر حسب تمامی علل مرگ و نیز مرگ ومیر به تفکیک سن و جنس از برآوردهای مطالعه جهانی بار بیماری ها سال 2019 گرفته شده است. سپس، با کاربرد تکنیک جدول عمر، امید زندگی دو جنس در بدو تولد برای ایران و کشورهای منا محاسبه شده و در ادامه، با استفاده از روش تجزیه، سهم گروه های سنی و علل مرگ در تفاوت امید زندگی ایران و منا شناسائی گردیده است. نتایج نشان داد که امید زندگی برای مردان ایرانی 4/3 و برای زنان 5/3 سال بالاتر از رقم متناظر برای کشورهای منطقه منا بود. همه گروه های سنی مردان و زنان (به جز گروه سنی 19-15 سال، 24-20 سال و 29-25 سال در مردان)، مشارکت مثبتی در بالاتر بودن شاخص امید زندگی ایرانیان داشته اند. برپایه نتایج، تفاوت های مشاهده شده در مرگ ومیرهای اطفال زیر یک سال و همچنین بیماری های قلبی و عروقی بیشترین سهم را به ترتیب از نظر اهمیت نسبی گروه های سنی و اهمیت علل اصلی مرگ در تبیین فزونی امید زندگی ایران در مقایسه با کشورهای منا داشته اند. از بین علل مرگ، تنها حوادث ترافیکی است که تأثیر منفی بر امید زندگی مردان در کشور (با سهم 05/0-) ایجاد نموده است.. به طورکلی، یافته های این تحقیق بیانگر این است که ایران در مقایسه با کشورهای منطقه منا از نظر تکوین مراحل گذار اپیدمیولوژیک پیشرو بوده است. بنابراین، به نظر می رسد که از این پس، ارتقاء بیشتر شاخص امید زندگی در کشور عمدتا منوط به کنترل مرگ ومیرهای غیرواگیر و در سنین سالمندی است علاوه بر آن، کاهش میزان مرگ ومیر جوانان در اثر حوادث ترافیکی در ایران باید در برنامه ریزی های سیاستی مدنظر قرار گیرد.
تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری زنان و مردان جویای کار مراجعه کننده به مراکز کاریابی کشور در دوره 1392-1398(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
653 - 680
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل وضعیت مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی مراجعه کننده به مراکز کاریابی است. مطالعه حاضر از نوع تحلیل ثانویه و جامعه آماری مورد مطالعه، شامل کلیه جویندگان کار 15 تا 45 ساله مراجعه کننده به کاریابی های سراسر کشور، از ابتدای سال 1392 تا پایان مهرماه سال 1398 است که با کمک تکنیک آماری تحلیل بقا انجام پذیرفته است. براساس یافته های این مطالعه، زنان دوره بیکاری طولانی تری از مردان دارند. جویندگان کار گروه های سنی 20 تا 24 سال، دارای میانگین دوره بیکاری کوتاه تری از سایر گروه های سنی هستند. کارجویان متأهل، مطلقه و بیوه، احتمال بقای بیکاری کمتری از افراد مجرد دارند. کارجویان بی سواد دارای بیشترین احتمال بیکاری هستند و افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در رده دوم بالاترین احتمال بیکاری قرار دارند. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که در فرایند سیاست گذاری و مدیریت بازار کار کشور، توجه به تغییرات ساختار سنی و جنسی جمعیت، نیازمند اهتمام جدی است. زنان نیمی از جمعیت کشور هستند؛ بنابراین ضروری است استفاده از این ظرفیت، به ویژه در شرایط خروج از پنجره جمعیتی و نیز برنامه ریزی برای ایجاد اشتغال پایدار و کاهش طول دوره بیکاری، ضمن توجه به محدودیت تنوع شغلی و نقش آنان در تأهل و فرزندآوری و تربیت فرزندان، در اولویت قرار گیرد.