مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رشته تحصیلی
حوزه های تخصصی:
سرفصل دروس در دانشگاه ها معیار استانداردسازی منابع درسی برای استاد و دانشجو است تا در چارچوب مشخص به تدریس و تحصیل بپردازند. آنچه در این پژوهش مبنای نظرسنجی از دانشجویان قرارگرفت، آخرین سرفصل دروس کارشناسی علوم سیاسی مصوّب وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری است که به استثنای دانشگاه هایی که مبادرت به تدوین سرفصل مستقل دروس کرده اند، سایر دانشگاه ها می توانند مورد استناد و استفاده قراردهند. به نظر اکثریت پاسخگویان، دروس عمومی تأثیر چندانی بر افزایش توان کارشناسی و علمی دانشجو ندارد. قریب به اتفاق پاسخگویان، تقسیم دروس علوم سیاسی را به دو گروه الزامی و انتخابی باعث بهبود برنامه آموزشی می دانند. سایر موارد که دانشجویان در پاسخ خود به آن توجه کرده اند، عبارت اند از: کمبود تعداد واحدهای برخی از دروس، تعداد زیاد واحدهای برخی دروس دیگر، خالی بودن جای برخی از دروس، وجود برخی از دروس غیرضروری، موضوعات مشابه و مباحث تکراری در بعضی از دروس، ضرورت رعایت ارائه پیش نیاز در برخی از دروس، عدم ارتباط و هماهنگی دروس دوره کارشناسی از حیث کاربردی با زمینه های شغلی آینده فارغ التحصیلان علوم سیاسی در حوزه های کارشناسی جامعه.
بررسی نقش نیاز به شناخت در تحمل ابهام دانشجویان رشته های تحصیلی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش سازه تحمل ابهام در بسیاری از زمینه ها از جمله مباحث آموزشی غیر قابلِ انکار است. در همین راستا، تحقیقات گوناگون بیانگر نقش مؤثر سازه های شخصیتی،شناختی و انگیزشی درایجاد و تغییرتحمل ابهام هستند. بر همین اساس،هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش نیاز به شناخت در تحمل ابهام دانشجویان رشته های تحصیلی مختلف است. بدین منظور تعداد362(213دختر و 149 پسر) نفر از دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه خلیج فارس که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی مرحله ای انتخاب شده بودند، مقیاستحمل ابهام (مک لین، 1993) و پرسشنامه نیاز به شناخت (کاسیوپا و دیگران،1984)را تکمیل نمودند.نتایج حاصل از رگرسیون نشان دهنده این است که نیاز به شناخت به صورت مثبت و معنادار می تواند تحمل ابهام دانشجویان را پیش بینی کند. همچنین، نتایج تحلیل واریانس یک طرفه اثر رشته تحصیلی، نشان دهندهاثر معنادار رشته تحصیلی بر تحمل ابهام است. یافته های پژوهش حاضر تحمل ابهام را سازه ای چندگانه معرفی می کند که هم تحت تأثیر انگیزشِشناختی و هم رشته تحصیلی قرار می گیرد.
مقایسه مشارکت سیاسی دانشجویان علوم انسانی با سایر گروه های تحصیلی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مشارکت سیاسی یکی از مهم ترین مفاهیم توسعه سیاسی و مردم سالاری در یک جامعه است و به باور اندیشمندان سیاسی و اجتماعی در مقایسه با فعالیت های دیگر اجتماعی، مهم ترین و تأثیرگذارترین فعالیت به شمار می آید. از این روی برای توسعه، پیشرفت و تعالی جامعه، پروراندن و تربیت افرادی که بر اساس آگاهی، فکر و اندیشه برتر، مشارکت سیاسی بیشتری داشته باشند ضرورتی انکارناپذیر است. یکی از ابزارهای تحقق این مهم، توجه وافر و تقویت بنیادی علوم انسانی از یک سوی و به کارگیری فعالان این عرصه (اعم از متخصصان، اساتید، دانشجویان) در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر است. پژوهش حاضر که با هدف بررسی تفاوت دانشجویان رشته های علوم انسانی با سایر رشته ها در زمینه مشارکت سیاسی آنجا م گرفته نشان می دهد که دانشجویان علوم انسانی نسبت به سایر دانشجویانِ گروه های تحصیلی از مشارکت سیاسی بیشتری برخوردارند. به منظور بررسی این امر، پژوهش حاضر بر مبنای این فرضیه که دانشجویان گروه علوم انسانی نسبت به سایر گروه های تحصیلی مشارکت سیاسی بیشتری دارند درصدد است تا با روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه رابطه فوق را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا بر مبنای روش خوشه ای چند مرحله ای و با توجه به جامعه آماری دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تهران (و نمونه آماری: 264 نفر، بر اساس جدول مورگان) رشته های مختلف دانشگاهی به چهار گروه (فنی و مهندسی، علوم پزشکی، علوم انسانی و ادبیات و هنر) تفکیک شده و پرسشنامه توزیع شده بین آنان با ابزار SPSS و در قالب مشخصه های آمار توصیفی (درصدفراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس، آزمون T و آزمون تعقیبی توکی) مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از داده ها نشان می دهند که مشارکت سیاسی دانشجویان علوم انسانی نسبت به سایر دانشجویان گروه های تحصیلی بیشتر است که این امر موید فرضیه تحقیق می باشد.
بررسی و مقایسه سطح بهداشت روانی دانشجویان دختر و پسر دوره ها و رشته های تحصیلی متفاوت در دانشگاه های بوعلی سینا و پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۴ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۰
59 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین سطح بهداشت روانی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در مقطع کارشناسی و مقایسه آن با دانشجویان دانشگاه پیام نور همدان و کبودرآهنگ در همین مقطع تحصیلی بود. ازجمله اهداف دیگر این پژوهش مقایسه سطح بهداشت روانی دانشجویان دختر و پسر و دانشجویان دوره های تحصیلی متفاوت (روزانه و شبانه) و دانشکده های متفاوت بود. پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) به عنوان ابزار محاسبه سطح بهداشت روانی بر روی 900 نفر از دانشجویان اجرا شد. با استخراج داده های حاصل از اجرای این پرسشنامه شاخص سطح بهداشت روانی و نیز چهار مقیاس نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی به دست آمد. این اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری t در گروه های مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که سطح بهداشت روانی دانشجویان دختر و پسر دوره های تحصیلی متفاوت (روزانه، شبانه و پیام نور) و دانشکده های متفاوت، تفاوت معناداری با یکدیگر دارد. با استفاده از نتایج این پژوهش، می توان کمبودها و نیازهای دانشجویان را در مورد برنامه های بهداشت روانی در بخش های مختلف تشخیص داد و مسیر پژوهش های آتی را در این خصوص مشخص کرد.
مقایسه تفکر انتقادی، راهبردهای فراشناختی خواندن و تأخیر در رضامندی تحصیلی در دانشجو معلمان به تفکیک جنسیت و رشته تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر جنسیت و رشته تحصیلی دانشجومعلمان بر تفکر انتقادی، راهبردهای فراشناختی خواندن و تأخیر در رضامندی تحصیلی انجام شد. روش کار: ۲۳۴ نفر از دانشجو معلمان رشته های علوم انسانی و علوم پایه دانشگاه فرهنگیان شیراز ابتدا به روش نمونه گیری سهمیه ای و سپس خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب، ۱۹۹۰) ، راهبردهای فراشناختی خواندن مختاری و ریچارد ( ۲۰۰۲) و تأخیر در رضامندی تحصیلی بیمبنتی و کارابنیک ( ۱۹۹۸) بر روی آن ها اجرا گردید. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون T مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که: بین میانگین نمره تفکر انتقادی و تأخیر در رضامندی تحصیلی دانشجومعلمان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما بین میانگین نمره راهبرد فراشناختی کلی، حمایتی و حل مسئله دانشجومعلمان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین میانگین نمره تفکر انتقادی رشته های علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنادار وجود دارد؛ اما بین میانگین نمره راهبردهای فراشناختی خواندن و تأخیر در رضامندی تحصیلی رشته های علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنادار وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، توصیه می گردد کارگاه های آموزشی در جهت ارتقای مهارت های تفکر انتقادی و تأخیر در رضامندی تحصیلی در دانشجو معلمان پسر و هم چنین در رشته های علوم پایه برگزار گردد.
هدایت تحصیلی در نظام آموزش و پرورش ایران: تجارب عملی و چالشهای پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۳۳
9-34
حوزه های تخصصی:
مقایسه نیرومندی های منش در دانشجویان بر اساس رشته تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
191-198
حوزه های تخصصی:
روان شناسی مثبت، عبارت است از مطالعه علمی عملکرد بهینه انسان. تمرکز روان شناسی مثبت بر این است که زندگی انسان چگونه شکوفا می شود و به پتانسیل هایش می رسد. نیرومندی منش از مفاهیم اصلی رویکرد علمی روان شناسی مثبت گراست. هدف این پژوهش مقایسه نیرومندی منش در دانشجویان بر اساس رشته تحصیلی آنان بود. بدین منظور، تعداد 351 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر از دانشکده های مختلف و رشته های مختلف تحصیلی با روش خوشه ای طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه ارزش های فعال در عمل (فرم کوتاه) استفاده شد. روش تحقیق مطالعه حاضر علّی- مقایسه ای است و برای تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. پس از برقراری مفروضه های آزمون، نتایج تحقیق نشان داد که نیرومندی های منش در دانشجویان بر اساس رشته تحصیلی آنان به طور معناداری متفاوت است . بر این اساس، دانشجویان به تفکیک پایه و رشته تحصیلی در زیرمولفه ها نمرات متفاوتی کسب کردند. به منظور بررسی میزان تفاوت میانگین گروه ها از لحاظ مولفه های نیرومندی های منش از آزمون تعقیبی شفه استفاده گردید. بر این اساس، بین دانشجویان رشته های علوم انسانی، فنی- مهندسی، علوم پایه و کشاورزی از لحاظ مولفه های نیرومندی های منش، بجز مولفه های رهبری، بخشش، فروتنی و شوخ طبعی، بین سایر مولفه ها تفاوت های معناداری وجود دارد، با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد ماهیت رشته تحصیلی در نیرومندی های منش دانشجویان نقش داشته باشد، و همان گونه که صفات مثبت شخصیتی در انتخاب رشته تحصیلی نقش دارند، تحت تاثیر رشته تحصیلی نیز قرار می گیرند، لذا مطابق رشته تحصیلی دانشجویان استفاده از برنامه های ارتقاء نیرومندی های منش برای آنان توصیه می شود.
بررسی سوگیری های ارزشی دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه چهار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر اساس نتایج طرح پژوهشی « بررسی سوگیری های ارزشی دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه چهار» تدوین گردیده است. مبنای نظری طرح را مفهوم «متغیرهای الگویی» پارسونز تشکیل داده است که شامل متغیرهای «کنش غیر عاطفی واکنش عاطفی ، ویژگی پخش ، عام گرایی خاص گرایی ، دستاورد ماهیّت » می باشد. حجم نمونه شامل 165 دانشجوی زن و 245 دانشجوی مرد در سنین 24-18 سال و در مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد بود که از طریق فرمول کوکران محاسبه شد. واحدهای دانشگاهی انتخاب شده در نمونه شامل واحدهای خوراسگان، نجف آباد، خمینی شهر، کاشان، شهرضا، مبارکه، یزد و شهرکرد بود. روش نمونه گیری از دانشجویان ، روش مطبق تصادفی بود . علاوه بر بررسی متغیرهای الگویی به بررسی روابط احتمالی این متغیرها با متغیرهای جنسیّت ، سال های حضور در دانشگاه و گروه تحصیلی نیز پرداخته شد. پس از شاخص سازی متغیرهای الگویی ، به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای با سؤال های بسته استفاده شد. در واقع پرسشها در قالب 18 گویه و 3 سؤال مشخصات فردی و تحصیلی تدوین گردید. در تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون های آماری میانگین وزنی، آزمون t، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون مقابله های شفه استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که دانشجویان مزبور سوگیری های ارزشی غیرعاطفی، دستاورد، پخش و عام گرایی داشتند. دانشجویان زن از سوگیری ارزشی به سمت وجوه دستاورد و خاص گرایی در مقایسه با دانشجویان مرد بهره مند بودند . میزان سال های تحصیل دانشگاهی با سوگیری های ارزشی دانشجویان از ارتباط معناداری برخوردار نبود. دانشجویان علوم انسانی در مقایسه با دانشجویان فنی و مهندسی، غیر عاطفی تر بودند و دانشجویان علوم پایه در مقایسه با دانشجویان فنی ومهندسی سوگیری ارزشی بیشتری به سمت وجه ویژگی از متغیر الگویی ویژگی پخش داشتند
رابطه سبک های یادگیری با پیشرفت تحصیلی: نقش جنس و رشته تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی رابطة سبک های یادگیری با پیشرفت تحصیلی، جنس و رشتة تحصیلی در دانش آموزان دبیرستانی شهر اقلید، 500 دانش آموز (263 زن، 237 مرد) با روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به سیاهة سبک های یادگیری کلب (کلب، 1971) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون مجذور کای بهره گرفته شد. یافته ها نشان دادند: 1) شرکت کنندگان واجد سبک یادگیری واگرا و جذب کننده، عملکرد تحصیلی بهتری نسبت به شرکت کنندگان دارای سبک های همگرا و انطباقی دارند، 2) پسران بیشتر از سبک یادگیری واگرا سود می جویند، در حالی که سبک یادگیری غالب دختران، جذب کننده است، و 3) بین سبک های یادگیری و رشتة تحصیلی رابطة معناداری وجود ندارد
مقایسه رواندرستی و توانمندی های خلق و خو در دانشجویان بر اساس رشته تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
285-301
حوزه های تخصصی:
روانشناسی مثبت، عبارت است از مطالعه علمی عملکرد بهینه انسان. تمرکز روانشناسی مثبت بر این است که زندگی انسان چگونه شکوفا می شود و به پتانسیل هایش می رسد. رواندرستی و توانمندی های خلق و خو از مفاهیم اصلی رویکرد علمی روانشناسی مثبت گرا هستند. مسأله اصلی پژوهش حاضر بررسی رواندرستی و توانمندی های خلق و خو در دانشجویان بود. هدف این پژوهش مقایسه رواندرستی و توانمندی های خلق وخو در دانشجویان بر اساس رشته تحصیلی آنان بود. بدین منظور، تعداد 351 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر از دانشکده های مختلف و رشته های مختلف تحصیلی با روش خوشه ای طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف ( :RSPWB-SF ریف، 1989) و پرسشنامه ارزش های فعال در عمل ( VIA-IS : پترسون و سلیگمن، 2001) استفاده شد. روش تحقیق مطالعه حاضر علی- مقایسه ای است و برای تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.پس از برقراری مفروضه های آزمون، نتایج تحقیق نشان داد که مؤلفه های رواندرستی و توانمندی های خلق و خو در دانشجویان براساس رشته تحصیلی آنان به طور معناداری متفاوت است (0/001 (P= . با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد ماهیت رشته تحصیلی در رواندرستی و توانمندی های خلق و خو دانشجویان نقش داشته باشد، و همان گونه که صفات مثبت شخصیتی در انتخاب رشته تحصیلی نقش دارند، تحت تأثیر رشته تحصیلی نیز قرار می گیرند.
بررسی مقایسه ای میزان شایستگی مهارتهای تدریس اساتید دانشگاه های پیام نوراستان اصفهان به منظور برنامه ریزی ارتقاء کیفیت آموزشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
علوم اجتماعی شوشتر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
269 - 283
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی مقایسه ای میزان شایستگی مهارتهای تدریس اساتید دانشگاه های پیام نوراستان اصفهان به منظور برنامه ریزی ارتقاء کیفیت آموزشی به روش توصیفی - پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را اساتید و دانشجویان دانشگاه های پیام نوراستان اصفهان در سال تحصیلی 96-95 تشکیل دادند که تعداد 175 نفر از اساتید و 500 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته با 22 گویه می باشد.در پژوهش حاضر روایی صوری پرسشنامه با استفاده از اعضای جامعه آماری و روایی محتوایی پرسشنامه نیز توسط برخی از اساتید دانشگاه پیام نور مورد تایید قرار گرفت. ضریب پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ( 82/0) به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماریSpss ( آزمون T تک نمونه ای ، آزمون t دوگروه مستقل و آنالیز واریانس) استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که مرتبه علمی، گذراندن دوره های آموزشی و سابقه خدمت بر مهارتهای تدریس (پیش از تدریس ، ضمن تدریس ، پس از تدریس) تاثیرگذار می باشد ولی رشته تحصیلی و جنسیت بر مهارتهای تدریس (پیش از تدریس ، ضمن تدریس ، پس از تدریس) تاثیرگذار نمی باشد.
پیشبینی فاصله با هدف مسیر شغلی بر اساس استرس مسیرشغلی، بازخورد در مورد هدف مسیرشغلی و رشته تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
22-43
حوزه های تخصصی:
هدف: فاصله با هدف مسیرشغلی شکافی است بین جایگاه فعلی و جایگاه مطلوبی که فرد برای آینده شغلی اش در نظر گرفته است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی فاصله با هدف مسیرشغلی بر اساس استرس مسیرشغلی، بازخورد در مورد هدف مسیرشغلی و رشته تحصیلی دانش آموزان بود؛ روش: جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم دبیرستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 450 دانش آموز (225 پسر و 225 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس فاصله با هدف مسیرشغلی (کرید و هود، 2015)، پرسش نامه استرس مسیرشغلی (چوی و همکاران، 2011) و مقیاس بازخورد در مورد هدف مسیرشغلی (هو، کرید و هود، 2016) استفاده شد . روش پژوهش همبستگی بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و آماره رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین استرس مسیرشغلی، بازخورد منفی در مورد پیشرفت، بازخورد منفی در مورد مناسب بودن هدف، بازخورد منفی در مورد ارتقاء و رشته تحصیلی با فاصله با هدف مسیرشغلی رابطه مثبت معنی داری وجود داشت. در مجموع متغیرهای استرس مسیرشغلی، بازخورد منفی در مورد مناسب بودن هدف بازخورد منفی در مورد پیشرفت و رشته تحصیلی 63/0 واریانس متغیر ملاک یعنی فاصله با هدف مسیرشغلی را تبیین می کرد؛ در نتیجه می توان فاصله با هدف مسیرشغلی دانش آموزان را به کمک استرس مسیرشغلی، بازخورد در مورد هدف مسیرشغلی و رشته تحصیلی پیش بینی کرد . نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش، ضروری است که مشاوران مدارس، والدین و سایر اطرافیان مهم به دانش آموزان کمک کنند تا در مورد جایگاه فعلی شان از نظر تحصیلی و جایگاه ایده آل شان برای آینده تأمل کنند؛ هم چنین آن ها را یاری کنند تا فاصله بین این دو را بررسی کنند و در نهایت فنون و اقداماتی را به آن ها آموزش دهند تا در راستای کاهش این فاصله بکوشند.
رابطه اضطراب رایانه دانش آموزان دوره متوسطه با رشته تحصیلی، جنسیت و پیشرفت درسى زبان انگلیسى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دهم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳۹
51 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف اصلى این پژوهش بررسی میزان اضطراب رایانه دانش آموزان دوره متوسطه و بررسی ارتباط آن با رشته تحصیلی، جنسیت و پیشرفت درسى زبان انگلیسی است. بدین منظور 2004 دانش آموز دختر و پسر از 8 استان کشور به صورت تصادفی خوشه اى چند مرحله ای انتخاب شدند و میزان اضطراب رایانه آنان با مقیاس درجه بندى اضطراب رایانه بررسی گردید. سپس داده ها با استفاده از شاخص هاى آمار توصیفى شامل جدول (CARS) مستقل t فراوانى ها، میانگین و انحراف معیار و همچنین روش هاى آمار استنباطى آزمون و آزمون واریانس یک عاملى براى مقایسه اختلاف میانگین ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته هاى این پژوهش نشان داد که بین اضطراب رایانه و رشته تحصیلی دانش آموزان ارتباط معنادارى وجود دارد؛ بدین ترتیب که میزان اضطراب رایانه دانش آموزان رشته ریاضی فیزیک در مقایسه با دانش آموزان رشته های دیگر کمتر است. نتایج در زمینه جنسیت نشان داد که بین اضطراب رایانه و جنسیت ارتباط معنا داری وجود ندارد اما میزان اضطراب رایانه هر دو گروه نمونه (پسران و دختران) دانش آموزان ایرانى در مقایسه با میزان اضطراب رایانه افرادى که در پژوهش هاى دیگر مورد بررسى قرار گرفته اند بسیار متفاوت است. در 53/ پژوهش حاضر تعداد افرادى که به اضطراب رایانه (از کم تا زیاد) مبتلا بودند حدود 5 در صد است که بدان معنا است که تقریباً از هر دو دانش آموز ایرانى یک نفر به اضطراب رایانه مبتلاست. یافته هاى این پژوهش همچنین مؤید رابطه معنا دار بین پیشرفت درسى زبان انگلیسی و اضطراب رایانه است. بدین معنا که دانش آموزان موفق در درس زبان انگلیسى اضطراب رایانه کمتری دارند.
بررسی نقش کلیشه های جنسیتی کتاب های ادبیات فارسی و زبان فارسی سال اول دبیرستان در انتخاب رشته تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
43 - 66
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، متون و تصاویر کتاب های ادبیات فارسی و زبان فارسی سال اول دبیرستان در خصوص کلیشه های جنسیتی در کتاب ها و نقش آن ها در انتخاب رشته تحصیلی دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل دو بخش بود؛ بخش اول، کتاب های درسی ادبیات فارسی و زبان فارسی سال اول دبیرستان در سال تحصیلی 1389-90 و بخش دوم را کلیه دانش آموزان سال اول دبیرستان شهر تهران تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 8 دانش آموز (از هر جنس 4 نفر) برای بخش مصاحبه انتخاب شدند. روش این پژوهش کیفی است و برای جمع آوری داده ها از راهنمای تحلیل تبعیض جنسی در کتاب های درسی و ادبیات کودکان آندره میشل و مصاحبه با دانش آموزان استفاده شده است. در همین راستا، کتاب ها در سه بخش تحلیل کمی محتوا، تحلیل کیفی محتوا و تحلیل تبعیض جنسی در دستور زبان و در نهایت پرسش های مصاحبه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بیشترین درصد اسامی و تصاویر کتاب ها متعلق به مردان است و در میان فعالیت های مختلف نیز عمده ترین سهم زنان در فعالیت های خانگی و کمترین آن در فعالیت های سیاسی-اجتماعی است. ویژگی های شخصیتی و رفتارهای اجتماعی منتسب به زنان و مردان نیز متأثر از پیش داوری هایی است که زن را جنس دوم و مرد را جنس برتر معرفی می کند. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که در کتاب های درسی سال اول دبیرستان کلیشه های جنسیتی به وفور یافت می شود و چهره ارائه شده از زن و مرد در این کتاب ها با واقعیت های اجتماعی سازگار نیستند. دختران در متون درسی یاد می گیرند که پسران تواناتر از آنان در کارهای عملی و فنی هستند؛ به همین دلیل تجدیدنظر در کتاب های درسی پیشنهاد می شود.
رابطه سواد اطلاعاتی با رشته تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد مرودشت
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
55 - 69
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و رشته تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری این مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در چهار حوزه تحصیلی فنی و مهندسی، مدیریت و حسابداری، روان شناسی و علوم تربیتی و آموزش زبان انگلیسی به حجم 6500 نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران 363 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه سواد اطلاعاتی سیامک و داورپناه (2009) بود. یافته های این مطالعه نشان داد بین گروه روان شناسی و علوم تربیتی و مدیریت و حسابداری اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0 > P) و میانگین در گروه روان شناسی و علوم تربیتی بالاتر از مدیریت و حسابداری بود. همچنین بین گروه فنی و مهندسی و مدیریت و حسابداری اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0 > P) و میانگین در گروه فنی و مهندسی بالاتر از مدیریت و حسابداری بود. در مابقی حوزه های تحصیلی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. پیشنهاد می شود جهت ارتقای سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان اقدام به برگزاری کارگاه هایی با هدف بالا بردن سواد رایانه ای و سواد کتابخانه ای دانشجویان و ترویج فرهنگ پژوهش محوری گردد.
پژوهش ترکیبی رابطه خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع دبیرستان در زبان انگلیسی با محوریت نقش رشته تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
135 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه سطح خودکارآمدی زبان انگلیسی دانش آموزان مقطع دبیرستان در رشته های علوم ریاضی، تجربی و انسانی و همچنین میزان رابطه خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی آنان در زبان انگلیسی با تاکید ویژه بر نقش گرایش تحصیلی است. واکاوی ویژگیهای خودکارآمدی آزمودنی ها و منابع شکل گیری باورهای آنان نیز محور دیگر این پژوهش می باشد. نمونه تحقیق شامل15 دبیر زبان انگلیسی و 150 دانش آموز در سه رشته مذکور بودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی، نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی و مصاحبه با دبیران و دانش آموزان هر سه رشته جمع آوری شدند. تحلیل داده ها حاکی از وجود تفاوت معنادار بین سطح خودکارآمدی و میزان پیشرفت تحصیلی آزمودنی های رشته انسانی با فراگیران دورشته دیگر بود. همچنین میان سطح خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دو رشته علوم انسانی وریاضی رابطه معنا دار وجود داشت. نتایج تحلیل کیفی مصاحبه ها بیانگر منابع متفاوت شکل گیری باورهای فردی در آزمودنی های سه گرایش بود. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهای کاربردی مهمی برای معلمان و برنامه ریزان درسی داشته باشد به طوری که بتوانند با طراحی محتوی کتب درسی واستفاده از روشهای تدریس مناسب در رشد باورهای مثبت در فراگیران نقش سازنده ای را ایفا کنند.
رابطه هوش های چندگانه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رشته های علوم انسانی،ریاضی و تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
95 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر رابطه بین مؤلفه های هوش چندگانه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر وپسر رشته های تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی مقطع پیش دانشگاهی شهرستان مهاباد بررسی شده است. تعداد 320 نفر (176 نفر دختر و 144 نفر پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. روش: روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی- همبستگی است. اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق از آزمون هوش چندگانه گاردنر به دست آمد. و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمرات دروسی که دانش آموزان در پایان سال تحصیلی کسب می کنند استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مؤلفه های هوش ریاضی و کلامی رابطه مثبت معناداری معناداری با پیشرفت تحصیلی دارند و هوش موسیقایی رابطه منفی معناداری با پیشرفت تحصیلی دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که به ترتیب مؤلفه های هوش ریاضی و هوش کلامی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نیز نشان داد که بین مؤلفه های هوش چندگانه گاردنر برحسب رشته های تحصیلی تفاوت وجود دارد و آزمون تعقیبی Tuky در مورد مقایسه میانگین سه گروه نشان دهنده تفاوت معنادار بین میانگین نمرات رشته انسانی با رشته ریاضی و علوم تجربی در هوش کلامی و بین میانگین نمرات رشته ریاضی با رشته انسانی و علوم تجربی در هوش ریاضی بود. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های هوش چندگانه گاردنر در دو جنس دختر و پسر تفاوت وجود دارد و این تفاوت در هوش های ریاضی و کلامی معنادار می باشد.
مطالعه جامعه شناختی هویت مدرن و دینی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه ایرانی با تغییرات شگرف اجتماعی اش، هویت و منابع هویت ساز افراد به ویژه جوانان، همیشه مطمح نظر سیاست گذارن فرهنگی و پژوهشگران بوده است. در این میان، تعارضات هنجاری به وجود آمده بین هنجارهای رسمی و غیررسمی از یک سو و هویت مدرن و دینی از سوی دیگر، ما را بر آن داشت که در پژوهش حاضر به مطالعه هویت مدرن و دینی دانشجویان به مثابه جوانان تأثیرگذار اجتماعی، پرداخته و به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که بین هویت دینی و مدرن دانشجویان چه ارتباطی حاکم است؟ جامعه آماری تحقیق دانشجویان دانشگاه تهران با حجم نمونه380 نفر است. تحلیل داده ها نشان می دهد که بین هویت مدرن و دینی رابطه معکوس وجود دارد و تمایل پسران به هویت مدرن بیش از دختران است. همچنین یافته ها نشان داد که بین رشته های دانشکده فنی و رشته های دانشکده هنر در گرایش به ارزش های مدرن اختلاف معنی دار وجود دارد و دانشجویان فنی در مقایسه با دو گروه دیگر و دانشجویان علوم اجتماعی در مقایسه با دانشجویان هنر گرایش بیشتری به ارزش های مدرن دارند؛ با بررسی ارزش های دینی نیز آشکار شد که دانشجویان رشته های فنی بیشترین تأثیرپذیری را دارند و همین امر نشان دهنده کیفیت سیال و تعامل گرایانه میان دو دسته از ارزش های مذکور است که در دانشجویان درونی شده و می تواند برهم زننده پیش بینی ها از رفتار دانشجویان در وضعیت های آتی باشد و هم نویدبخش تعاملی سازنده میان دو دسته از منابع هویت ساز سنتی و مدرن باشد.
رابطه خلاقیت با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رشته های علوم انسانی، تجربی و ریاضی
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر رابطه بین مؤلفه های خلاقیت با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رشته های تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی مقطع متوسطه شهرستان مهاباد بررسی شده است. تعداد 320 نفر (176 نفر دختر و 144 نفر پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به متغیر های تحقیق از آزمون خلاقیت عابدی به دست آمد. همچنین جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمراتی که دانش آموزان در پایان سال تحصیلی در همه دروس کسب می کنند استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد مؤلفه های سیالی، بسط و انعطاف پذیری به ترتیب بیشترین رابطه معنادار را با پیشرفت تحصیلی دارند. و مؤلفه ابتکار کمترین رابطه را با پیشرفت تحصیلی دارد و در سطح معنی داری کمتر از 05/0 معنادار است. نتایج رگرسیون نشان داد که به ترتیب مؤلفه های سیالی و بسط بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نیز نشان داد که بین مؤلفه های خلاقیت بر حسب رشته های تحصیلی تفاوت وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های خلاقیت در دو جنس دختر وپسر تفاوت وجود ندارد.
بررسی گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف مهم و اصلی تعلیم و تربیت تقویت و پرورش تفکر انتقادی است. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان کرمانشاه انجام گردید. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس شاهد و نمونه شهرستان کرمانشاه در سال تحصیلی 95-1394 بود. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است که تعداد 230 دانش آموز به چند مرحله ای تصادفی انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) استفاده شد. پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 72/0 بود. نتایج نشان داد که در بین دانش آموزان جامعه آماری، میزان گرایش به تفکر انتقادی و مولفه های آن (به جز بالندگی) بالاتر از حد متوسط است. بین عملکرد دانش آموزان در تفکر انتقادی و مولفه های آن به تفکیک پایه و رشته تحصیلی تفاوت معناداری وجود نداشت. ضریب همبستگی تحصیلات پدر با مولفه تعهد و با گرایش به تفکر انتقادی معنادار بود. همچنین، رابطه مثبت و معناداری بین تحصیلات مادر با مولفه تعهد وجود داشت.