مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
هنر
حوزههای تخصصی:
در نوشتار فشرده و کوتاه پیشارو سعی شده است «همبودی» یا مناسبت و خویشاوندی ریشه ای و سرچشمه ای و ماهوی یا فی حد ذاته میان فرهنگ در معنای کلی و کلان و جامع آن با هنر و هنرمندانگی و کشش ها و کنش ها و خیزش های خلاق و نوآورانه و هنرمندانه انسان در خلق واقعیت ثانوی که اثر هنری است، واکاوی و تبیین شود. به سخن دیگر، مسئله این است: میان رفتارهای فرهنگی انسان و کشش ها و کنش ها و خیزش های هنری و هنرمندانه و سپهر تجربه های زیباشناختی او چه مناسبتی وجود دارد؟ نسبت و خویشاوندی صوری و عرَضی است یا ریشه ای و سرچشمه ای و ماهوی؟ همبودانه و سرشتین است؟ یا همزیستانه و صوری و عرَضی و متفاوت از یکدیگر؟ انسان نخست فرهنگی است و سپس هنرمند؟ و یا آنکه نخست هنرمند و سپس فرهنگی؟ و یا آنکه مناسبت میان فرهنگمندی و هنرمندی انسان مناسبت میان دو اصل جدای از یکدیگر نیست. بلکه دو اصل مکمل هم اند و یکی مؤیّد دیگری. فرهنگ در معنای عام و کلی و کلان و جامع مفهوم اعم بر همه سپرهای ادراکی و تجربه های زیسته و گشودگی وجودی انسان در جهان است. به دیگر سخن انسان نخست فرهنگی در جهان گشوده می شود و در مرحله سپسین گشودگی فرهنگی انسان در ساحات و سویه های متفاوت اعم از دریافت های انسان از امر قدسی و الوهی و ماوراء و تجربه های زیسته او در سپهر ذوق و زیبایی و هنر و هنرمندانگی و مهارت و ممارست های فناورانه و عملی و موارد مشابه دیگر به گشودگی فراخوانده می شود.
مؤلفه های تدریس اثربخش تاریخ هنر بر اساس سند تحول و اهداف آموزشی بلوم(مطالعه موردی تاریخ هنر هنرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به فراز و فرودهای شیوه سنتی آموزش تاریخ هنر در هنرستان و لزوم توجه به سیاستهای کلان فرهنگی همچون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مقاله پیش رو با هدف ارتقا سطح آموزش تاریخ هنر بر مبنای سطوح یادگیری بنیامین بلوم، محتوای کتاب تاریخ هنر هنرستان را به شیوهی توصیفی تحلیلیموردارزیابیقراردادهاست. چراکه هماره توجه به الگوهایآموزشیخلاقبارویکردیاددهی_یادگیری در تمام ساحتهای هنر میتواند موجبات رشد بصیرت در زمینه های فرهنگی و افتخار به ارزشهای اصیل و ماندگار ایران اسلامی را فراهم سازد. نتایج تحقیق حاکی ازاین است که به رغمکاربست تصاویر، پرسشهای پایانی وجداول، اهداف شناختی در آموزش هنر مورد توجه قرار نگرفته و کتاب مذکور نتوانسته با نهادینه کردن آموزش و تسلط بر یادگیری، درانتقال مضامین تاریخ هنر و غنا بخشی به هویت ایرانی اسلامی موفق عملکند. بنابراین در پژوهش پیش رو سعی شده با توجه به تجربه تدریس نگارنده، استناد به نظریه یادگیری بنیامین بلوم، سندتحول (ملی)آموزش وپرورش و منابع کتابخانه ای، شیوههای نوین آموزش تاریخ هنر تشریح وتبیین گردد. راهکارهای اصلاحی و تکمیلی همچون تدوین نظام تصویری منسجم، واژه نامه تخصصی، محتوای الکترونیک در قالب بارکد (رمزینه) به منظور غنی سازی و تنوع بخشی محیط های یادگیری در فرایند آموزش تاریخ هنر از جمله پیشنهادات کاربردی میباشد.
بررسی مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر با استفاده از روش تحلیل محتوا در تطبیق با اهمیت برندسازی در ترویج هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
265 - 283
حوزههای تخصصی:
جایگاه یابی برندهای فعال در صنایع مرتبط با هنر به واسطه نقش مؤثر آن در خلق تصویری متمایز از رقبا در ذهن مخاطبی که در دنیای امروز با بحران انتخاب مواجه است، دارای اهمیت به سزایی است. علی رغم تحقیقات متعدد در مورد جایگاه یابی، نیاز به تحقیقی جامع، که بتواند مؤلفه های جایگاه یابی را به درستی به تصویر کشیده و راهنمای عملی مناسبی برای هنرمندان ارائه دهد، خصوصاً باتوجه به اهمیت برندسازی در ترویج هنر اسلامی احساس می گردد. بر این اساس، هدف از تحقیق حاضر شناسایی مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر است. پژوهش حاضر مبتنی بر پارادایم تفسیری بوده که با جهت گیری اکتشافی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به جمع آوری دادها با استفاده از مرور سیستماتیک مقالات معتبر علمی پرداخته و کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی انجام شده است. یافته ها سنگ بنای جایگاه یابی را بر ۳۲ شاخص در قالب ۹ مقوله کلی و سه بُعد منابع و دارایی ها، قابلیت ها و منافع جایگاه یابی استوار می سازد که مسیر فعالان عرصه هنر برای شناساندن محصول/خدمت خود و یا برند شخصی هنرمند و کسب جایگاهی متمایز در ذهن مخاطبان در رقابت با سایر رقبا را خصوصاً در حوزه ترویج هنر اسلامی روشن می سازد.اهداف پژوهش:شناسایی مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر.دسته بندی مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر.سؤالات پژوهش:مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر کدامند؟مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر چه دسته بندی هایی دارد؟
بازخوانی مفاهیم تمدنی شهر کاشان با بهره گیری از هنرهای دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
348 - 361
حوزههای تخصصی:
کاشان یکی از اولین مراکز تشکیل تمدن انسانی است. طبق حفاری های باستان شناسی در تپه های سیلک کاشان، سابقه حضور بشر در این منطقه به پنج تا هفت هزار سال پیش از میلاد باز می گردد. در تاریخ بشر، دو حوزه فرهنگ و هنر، تکنولوژی و صنعت دائماً در حال تأثیر گذاری متقابل بوده اند و تغییر و تحول هر کدام اثر مستقیمی بر طرف مقابل برجای گذارده است. در چند دهه گذشته نیز با رشد سخت افزاری رایانه ها امکان لازم برای هنرمندان و مهندسین فراهم آمد تا با طراحی و اجرای نرم افزارهای گوناگون از رایانه به عنوان وسیله و ابزاری جهت خلق آثار هنری بهره بگیرند. تأثیر فناوری دیجیتال باعث دگرگونی فعالیت هایی مانند نقاشی، رسم، مجسمه سازی، هنرهای صوتی و موسیقی شده است. ابزار دیجیتال امکان بسیار مناسبی جهت معرفی فرهنگ و مظاهر تمدنی شهر های تاریخی فراهم کرده و لازم است با شناخت دقیق از این ابزار حداکثر بهره را از آن برد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی به دنبال نشان دادن اهمیت استفاده از دانش روز در بازشناسی مفاهیم کهن می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که هنر های دیجیتال با اتکا به بُعد بصری خود می توانند معرف مناسبی برای تمدن هایی با گونه های متنوع هنری باشند و در صورتی که از ابزار مناسب استفاده شود می توانند به ارتقای فرهنگ عمومی کمک کنند.اهداف پژوهش:بررسی نقش هنرهای دیجیتال در معرفی ابعاد تمدنی کاشان.معرفی و تشریح ابعاد چندگانه هنر دیجیتال در جهت بازآفرینی مظاهر تمدنی.سؤالات پژوهش:هنر های دیجیتال چگونه می تواند معرف یک تمدن ( کاشان ) باشد؟چه حوزه هایی از دانش دیجیتال می تواند در معرفی مظاهر تمدنی موثر و مفید واقع گردد؟
بررسی اهمیت و جایگاه هرموز در هنر و تجارت سنگ های قیمتی در دوره تیموریان (از ۷۸۹ ه ق تا ۸۵۶ ه ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
74 - 88
حوزههای تخصصی:
هنر ازجمله شاخص های فرهنگی است که در دوره تیموریان موردتوجه ویژه حاکمان قرار گرفته بود. اگرچه در این دوره، رغبت و حمایت حاکمان تیموری از هنر و هنرمند ایرانی به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت دستگاه حاکمه استفاده می شد، ولی در عین حال هنرمندان ایرانی نیز توانستند که با استفاده از هنرهای گوناگونی همچون معماری، خطاطی، تذهیب و... گام های مهمی در حفظ هویت ملی و فرهنگ ایرانی برداشته و هنر ایرانی را از یک هنر منطقه ای به یک هنر جهانی تبدیل نمایند. برآمدن تیموریان و ایجاد وحدت سیاسی در بخش عظیمی از ایران، درحالی که هنر و هنرمندان را تشویق می نمود، اقتصاد و تجارت را نیز رونق بخشیده و اهمیت یگانه ای به یکی از مناطق ایران به نام هرموز بخشید. این بندر در نقطه تلاقی ایران با راه اصلی دریایی تجارت جهان (راه ادویه) قرار داشت، و از این طریق نقش بسیار مهمی در تجارت این دوره ایفا نموده و طیفی گسترده ای از کالاهای فرهنگی و هنری و خصوصاً جواهرات و سنگ های قیمتی در این منطقه مورد مبادله قرار گرفت؛ به تدریج با کنار گذاشتن بقیه رقبا توانست که به مرکز اصلی دادوستد کالا و محل ملاقات بازرگانان مختلف در این دوران تبدیل شود.اهداف پژوهش:تشریح جایگاه هنر و وضعیت فعالیت های هنری در دوره تیموریان.شناسایی وضعیت کلی تجارت و خصوصاً تجارت سنگ های قیمتی هرموز در دوران تیموریان.سؤالات پژوهش:جایگاه هنر و فعالیت های هنری در دوران تیموریان چگونه بوده است؟جایگاه هرموز در تجارت اشیاء و سنگ های قیمتی در دوره تیموریان چگونه بوده است؟
مبانی وشیوه های هنر خودشناسی (حکمت و هنر) از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
537 - 553
حوزههای تخصصی:
در مباحث عرفانی، یکی از مفاهیم درخور توجه، معرفت نفس یا همان خودشناسی است. ازجمله عرفایی که در این زمینه بسیار تلاش کرد، محی الدین ابن عربی، پدر علم عرفان نظری در قرن هفتم هجری بوده است. شناخت خود یا معرفت نفس مبنای شناخت تمام حقایق و شرط خروج از تحیّر و سرگردانی در این عالم است که با به اعتدال رساندن روح و مزاج طبیعی بدن امکان پذیر می باشد. ابن عربی، معرفت نفس را مبنایی برای معرفت ربّ می داند. در این مقاله با بررسی جهان بینی و درک معرفت نفس از دیدگاه او، برای رسیدن به این مهم به راهکارهایی همچون تزکیه نفس، ذکر، فکر، نفی خواطر و شناخت بیماری های نفوس؛ نیز درک تأثیرگذاری بیماری های مزاج در مسیر خودشناسی می توان دست یافت. از طرفی به بررسی موانع دستیابی به معرفت نفس پرداخته شده است. جایگاه هنر در منظومه فکری ابن عربی از دیگر مسائل مورد ارزیابی در این پژوهش است. در نهایت می توان گفت سنت عرفانی ابن عربی بر شناخت پذیری نفس برای رسیدن به معرفت رب تأکید دارد و برای این منظور، هم از درون انسان و هم از برون او کمک گرفته است. روش تحقیق این مقاله بر پایه مطالعه کتابخانه ای استوار است.اهداف پژوهش:بررسی مبانی هنر خودشناسی از دیدگاه عرفانی محی الدین ابن عربی.بررسی هنر از دیدگاه عرفانی محی الدین ابن عربی.سؤالات پژوهش:مبانی هنر خودشناسی از دیدگاه عرفانی محی الدین ابن عربی چیست؟ابن عربی چه دیدگاه هایی درباره هنر دارد؟
بررسی ظرفیت های اقتصادی هنر و صنایع دستی در عصر تیموریان (771- 913 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
55 - 82
حوزههای تخصصی:
دوره تیموریان مقطعی مهم و همراه با تحول در تاریخ هنر ایران به شمار می رود. حجم کمی و کیفی فعالیت های هنری و صنایع دستی صورت گرفته در این دوره، ضرورت واکاوی ظرفیت های اقتصادی در این زمینه را آشکار می سازد. ظرفیت هایی که در سه بخش تولید، تجارت و اشتغال و درآمدزایی قابل تبیین هستند. شکل گیری و ساخت مراکز و نهاد هایی با محوریت تولید آثار هنری و صنایع دستی و تعدد و تنوع آثار و محصولات عرضه شده در بازارها، مهم ترین وجوه بخش تولید در این زمینه محسوب می شوند. همچنین افزایش جمعیت شاغلین دارای مهارت هنری و صنایع دستی و رونق فعالیت های مرتبط با آن اعم از کشاورزی، تجارت و حمل و نقل، بستر افزایش اشتغال و درآمدزایی را فراهم نمود. تجارت آثار هنری و صنایع دستی نیز نتایجی نظیر افزایش مبادلات بین شهری و کاهش صادرات مواد اولیه را به همراه داشت. مواردی که در پژوهش حاضر با رویکرد تاریخی و با روش تبیین روایی مورد واکاوی قرار می گیرد.
نقش استارت آپ در توسعه بوم گردی هنری روستاهای بخش مرکزی لاهیجان (با تکیه بر رویکرد الماس فرهنگی تعدیل شده ویکتوریا.دی. الکساندر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
570 - 583
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر شرکت های استارت آپ نقش مهمی در توسعه بوم گردی و درنهایت اقتصاد پایدار داشته اند. استان گیلان؛ به ویژه شهرستان لاهیجان که به عروس گیلان معروف است، با جاذبه استخر، کوه، جنگل و مزارع سبز چای و برنج، خاک رُس ، معماری چوبی، غذاهای خوش طعم محلی، موسیقی محلی، صنایع دستی و... نقش مهمی در جذب بوم گردان دارد که در جستار حاضر سعی شده از منظر دیدگاه استعاری الماس فرهنگی تعدیل شده از ویکتوریا دی. الکساندر (1959 ) ، جامعه شناس دانشگاه لندن انگلیس، به روابط زنجیره وار ارکانی مثل توزیع کنندگان در چهار محور پدیدآورنده، مصرف کننده، جامعه، هنر با تمرکز بر توسعه پایدار هشت نقطه روستایی بخش مرکزی لاهیجان به نام های : سوستان، بیجارباغ، آهندان، سرچشمه، سطل سر، لیالمان، شیخانبر وآهندان پرداخته شود؛ این پژوهش می کوشد با روش میدانی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و الکترونیک از نظریه الماس فرهنگی تعدیل شده الکساندر برای بررسی عوامل توسعه اقتصادی روستاهای بخش مرکزی لاهیجان استفاده نماید. بر اساس یافته های پژوهش، روستائیان این منطقه با کمک استارت آپ، ساخت و اجاره دادن اقامتگاه های خلاقانه و سطح بندی شده و تقریباً ارزان توانسته اند در کنار زراعت و چای کاری نقش مهمی در انتقال فرهنگی زیست بوم ایفا کنند که حمایت های مالی دولتی و بازاریابی بیشتر این جریان فرهنگی - اقتصادی را تقویت خواهد نمود.
تحلیل داستان های رمزی ابن سینا به مثابه اثر هنری از دیدگاه جغرافیای هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۱
181 - 192
حوزههای تخصصی:
داستان های رمزی قسمت مهم و تاثیرگذار تفکر ابن سینا به شمار می آیند. آثاری که به دلیل نحوه بیان متفاوت، استفاه از داستان و روایت، کاربرد رمز و ورود عنصر خیال،اثری عمیق بر فلسفه، عرفان و هنر اسلامی در دوره های بعد گذاشتند. این آثار همچنین توسط اندیشمندان و متفکران متعددی مورد تاویل و تفسیر قرار گرفتند. تاویل و تفسیرهایی که هر کدام از نگاهی خاص این آثار را مورد بررسی قرار داده است. اما با وجود توجه و بررسی های متفاوت در مورد این آثار ، همیشه وجهه هنری و داستان بودن آن ها مغفول واقع شده است. امری که می توانست قسمت های مهمی از تفکر ابن سینا را برای ما مشخص کند و به روشن شدن ابعاد متفاوت اندیشه او بیانجامد. طی این مسیر البته منوط به پذیرش داستان های رمزی به عنوان اثر هنری بوده است امری که تا به امروز به ندرت اتفاق افتاده است. حال سوال اصلی این است که آیا داستان های رمزی را می توان اثر هنری در نظر گرفت؟ و اگر پاسخ مثبت است چه دلایلی سبب می شود که این آثار را به عنوان اثر هنری در نظر بگیریم؟ و اگر این آثار اثر هنری باشند چه تاثیری بر شناخت ما از تفکر ابن سینا خواهند گذاشت؟ مسله ای که بنیان اصلی این مقاله را تشکیل می دهد.
گذار از عالم محسوس به عالم معقول در هنر از منظر فریتیوف شوان(مطالعه موردی: اشعار و نقاشی های سهراب سپهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۲
469 - 485
حوزههای تخصصی:
فریتیوف شوآن (1907-1998 م) با نام اسلامی شیخ عیسی نورالدین احمد، اندیشمند سوئیسی آلمانی تبار و از مهم ترین چهره های جریان سنت گرایی می باشد. وجهه هنری شوآن سرچشمه گرفته از آگاهی و رمزپردازی امرمطلق می باشد. شوآن معتقد است که زیبایی، فضای ظاهری یا مادی را شکل می دهد، اما فضیلت، فضای باطنی نفس را می سازد. این مقاله تلاش دارد تا نگاه فلسفی شوان به هنر را از منظر گذار از عالم محسوس به معقول در آثار سهراب شپهری نقاش و شاعر ایرانی بررسی کند و تلاش دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که عالم محسوس و عالم معقول به تفسیر شوان در آثار سهراب سپهری چگونه نمود می یابد؟ این مقاله از نوع مطالعات بنیادین و نظری می باشد و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی و تحلیلی است؛ درواقع این مقاله تلاش دارد تا نظرات شوآن درباره هنر را توصیف کرده، سپس آثار سپهری (شعر و نقاشی) را با تمرکز بر مفهوم گذار از عالم محسوس به معقول در توسل به مابعدالطبیعه، هستی شناسی، انسان شناسی، زیبایی های هستی، و نیایش تحلیل نماید. در این راستا نمونه های انتخابی از اشعار و نقاشی های سپهری بصورت تصادفی انتخاب شده است.
نقش رویدادهای فرهنگی و هنری در همگرایی ایران و تونس از منظر ژئوپاسفیک
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۲۱۱-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
هنر در عصر حاضر در قالب هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر و سینما به یکی از موضوعات پر طرفدار در جوامع بشری تبدیل شده است. از این رو، تاثیر هنر و رویدادهای هنری در مناسبات سیاسی، جغرافیایی و اجتماعی قابل تامل است. سیر تاریخی واژه هنر نیز نشان می دهد که واژه هنر در مکان ها و فضاهای جغرافیایی مختلف یک معنا و مفهوم مشترک را تداعی می کند. از این رو، می تواند رابطه مناسب و مستقیمی با جغرافیا داشته باشد. روابط سیاسی ایران با کشورهای آفریقایی از جمله تونس و سایر کشورهای شمال آفریقا به دلیل وجوه مشترک فرهنگی و هنری از سابقه طولانی برخوردار است. حضور در جشنوارهای هنری و ایجاد تفاهم نامه ها در حوزه های هنر، فرهنگ و آموزش نشان از روابط عمیق ایران با تونس دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی حضور هنرمندان تآتر در رویدادها و جشنواره های کشور تونس و تأثیر روابط فرهنگی و هنری بر مناسبات سیاسی و اجتماعی دو کشور در یک دهه اخیر می پردازد. آنچه مشخص است ایران و تونس به عنوان دو کشور مسلمان از اشتراکات فراوانی برخوردار هستند و برگزاری جشنواره های هنری و فرهنگی با توجه به صلح آمیز بودن اینگونه رویدادها نیز به غنای روابط دو کشور در عرصه سیاسی و اجتماعی کمک می کند و کشور تونس امنیت روابط سیاسی و اقتصادی ایران در شمال آفریقا را تامین کند و این امر باعث می شود روابط سیاسی ایران با سایر کشورهای این منطقه از آفریقا را بهبود یابد.
تطور میمِسیس به محاکات در اندیشۀ فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطور مفهوم محاکات از فلسفه یونان تا فارابی و نسبت محاکات با هنر در اندیشه فارابی مسأله اصلی مقاله پیش رو است. مفهوم میمِسیس در فلسفه یونان نقشی کلیدی در تبیین افکار افلاطون و ارسطو پیرامون مباحث هنری داشته است. همین نقش کلیدی را می توان در فلسفه هنر فارابی پی گرفت. چرا که میمِسیس با ورود به مباحث فلسفه اسلامی به محاکات ترجمه شد و ذیل همین عنوان نقشی قابل توجه در تبیین نحوه شکل گیری آثار هنری و تأثیرات آن ایفا نمود. مسأله این است که مفهوم محاکات در فلسفه فارابی چگونه نسبت به میمِسیس در فلسفه یونان تطور یافت و چه تفاوتی در تبیین فارابی نسبت به آثار هنری ایجاد کرد؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی-تحلیلی است: پرسش اصلی را به متون فارابی ارائه کردیم و در جستجوی پاسخ آن از لابلای سطور وی برآمدیم و تفسیرهای مرتبطی را که در این راستا به ذهن می رسید ارایه نمودیم. پس از بررسی مساله حول متون فارابی این نتیجه حاصل شد که تبیین فارابی از محاکات واجد مختصاتی جدید و منحصر به فلسفه اوست. این مختصات و ویژگی های جدید مشخصاً در مفهوم محاکات از معقول خودنمایی می کند. به دیگر سخن در فلسفه فارابی، علاوه بر محاکات از محسوسات و مخیلات، محاکات از معقولات نیز به میان آمده است که در ارتقای سطح آثار هنری مدینه فاضله تأثیر عمیقی به دنبال دارد.
جایگاه زیبایی شناسی و هنر حِکْمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی گاهی از سنخ احساس و گاهی از سنخ ادراکِ لذت و خوشایندی و رضایت درونی است که در هر مرتبه از مراتب انسانی، به صورت فطری بروز و ظهور پیدا کرده و می کند. زیبایی انسان به نسبت تشابه و تقرب او به حق تعالی بستگی دارد که با حکمت یعنی با پرورش عقل به وسیله علم صائب و عمل صالح و حاکم کردن عقل بر وهم و خیال و بدن به دست می آید و نتیجه آن برخورداری از تندرستی در مرتبه بدن، زیبایی و هنر در مرتبه خیال، فضائل اخلاقی در مرتبه وهم و راه یابی به باطن عالَم در مرتبه عقل و فراتر از آن است. پیوند حکمت با علم و هنر به معنای آن است که عالِم و هنرمند، دانش، بینش، انگیزش، گرایش، منش، روش و کنشِ خود را بر اساس حکمت بیاراید. نظریه نظام انقلابی که در بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و دارای سه رکنِ خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی است بر اساس شعارهای جهانی و فطری انقلاب اسلامی، یعنی برگرفته از حکمت حاصل خواهد شد و با توجه به تأثیرپذیری عموم مردم از امور خیالی، هنر حِکْمی در جهت دهی مردم جامعه به سمت سه رکن یادشده از اهمیت و نقش بی بدیلی برخوردار است و به منظور دستیابی به این امر، ضرورت ایجاد حکمرانی حِکْمی بیش از پیش آشکار می شود.
مطالعه کیفی جایگاه هنر و تربیت هنری در نظام آموزشی کشور
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷)
31 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش کیفی تبیین و مستندسازی جایگاه هنر و تربیت هنری در نظام آموزشی کشور و بازنمایی مشکلات مبتلا به آن از طریق بررسی این سؤال مبنایی است که اصولاً وضعیت فعلی اجرا و تدریس هنر در مدارس متوسطه کشور به چه صورت است؟ پاسخ به این سؤال از طریق تحلیل وضعیت تدریس و جایگاه درس هنر در یک مدرسه متوسطه دوره اول و با استفاده از روش خبرگی و نقادی تربیتی آیزنر انجام شد. در این روش، وضعیت و مشکلات موجود هنر و تربیت هنری در قالب چهار مرحله توصیف، تفسیر، ارزشیابی و مضمون یابی مورد واکاوی و تحلیل عمیق قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز پژوهش نیز از طریق مشاهده، تصویربرداری و مصاحبه با کادر مدیریتی و آموزشی و دانش آموزان مدرسه جمع آوری و سپس سازماندهی و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که علی رغم آنکه در برنامه های آموزشی و درسی دوره متوسطه اول، هنر در قالب یک کتاب درسی مدوّن وجود دارد؛ ولی عملاً تدریس و اجرای این حوزه مهم با محدودیت ها و تنگناهای مختلفی مواجه است و شرایط لازم برای تحقق اهداف هنری و زیبایی شناختی نظام آموزشی وجود ندارد. بدیهی است این امر منجر به آن می شود که بخش قابل توجهی از ظرفیت های هنری و زیبایی شناختی دانش آموزان رشد و شکوفا نشود. براین اساس، ضرورت دارد که جایگاه و نقش هنر در نظام آموزشی کشور از جمله در دوره متوسطه اول مورد تأمل و تجدیدنظر واقع شده و اصلاحات لازم در آن انجام بگیرد.
پی افکنی تاریخ در پرتو پاس داشت اثر هنری بزرگ از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۹
47 - 64
حوزههای تخصصی:
هایدگر بر این نظر است که با رخداد آثار هنری بزرگ، بنیادی تازه در تاریخ گذاشته می شود. از منظر وی، آثار هنری بزرگ نسبتی تازه میان آدمی و هستی رقم می زنند. این نسبت تازه در ارتباط بنیادینی که هستی و زمان با یکدیگر دارند، تاریخی تازه پیش روی اجتماع تدارک می کند. هایدگر شرطی اساسی برای این پی افکنی تاریخی برمی شمرد. این شرط که مقاله پیش رو آن را بررسی می کند، «پاس داشت اثر هنری» است. بر پایه این شرط، رابطه ای دوسویه میان اثر هنری و مخاطب به منزله پاس بان اثر هنری برقرار است. هم مخاطب در پرتو رخداد اثر هنری حفظ می شود و در وضعیتی اصیل قرار می گیرد و هم اثر هنری در پرتو نگاه داری و پاس بانی مخاطب امکان اثرگذاری حقیقی پیدا می کند. این شرط در پیوندی اساسی با تعریفی است که هایدگر از ذات آدمی به منزله «شبان هستی» ارائه می کند. از منظر هایدگر، پاس داشت اثر هنری زمانی انجام می شود که به اثر هنری اجازه داده شود آن گونه که هست ظهور یابد و آن گونه که هست بقا پیدا کند.
پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر بزرگ؛ تلاش هایدگر برای عبور از زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
225 - 244
حوزههای تخصصی:
هایدگر معتقد است فهم متافیزیکی از هنر و نظریه های زیبایی شناسانه سایه ای سنگین بر نسبت ما با هنر و آثار هنری انداخته است. این موضوع هم به ساحت فهم و درک آثار هنری (در مقام مخاطب) و هم به ساحت ابداع آثار هنری (در مقام هنرمند) تسری یافته است. راهی که هایدگر برای برگذشتن از زیبایی شناسی و حتی فراتر از آن برای عبور از سوبژکتیویسم ارائه می کند، «پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار هنری بزرگ» است. این راه از نظر او یگانه راه نزدیک شدن به ذات هنر است. او در این مسیر پدیدارشناختی به یک دور می رسد. دوری که یک سوی آن حقیقت هنر است و سوی دیگر آن اثر هنری. این مقاله درصدد بررسی این موضوع است که هایدگر چگونه با تحلیل پدیدارشناختی - هرمنوتیکی برخی آثار هنری بزرگ نشان می دهد که می توان پلی پدیدارشناسانه به ماهیت هنر زد و در مسیر کشف حقیقت هنر قدم برداشت. در همین راستا در تلاش است برخی مقومات ذاتی هنر را تشخیص دهد. «رخداد حقیقت در اثر هنری» و «برافراشتن عالم در پرتو اثر هنری» از جمله این مقومات ذاتی است.
خاستگاهِ خیالین هنر و وظیفه آن در فلسفه متأخر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
33 - 60
حوزههای تخصصی:
این نوشتار می کوشد با ردیابیِ گام به گامِ اندیشه های هایدگر در باب هنر نشان دهد که هنر با خصلت نمایی خیالین خویش، چگونه می تواند در گام نخست ساحتی برای بنیان گذاری جهان و ابلاغِ وظیفه مقدر هر قوم و در گامی بعد، امکانِ آشکارگی امر مقدس را در خویش، مهیا سازد. بدین منظور، نخست با تفسیر هنر به مثابه امر خیالین، جایگاهِ این خصلت نمایی در انتقال اندیشه هایدگر از زمان به هنر، بررسی می شود؛ سپس با تأکید بر نقش هنر در برپایشِ جهانیتِ تاریخی و اهمیت آن در روشن کردنِ وظیفه هر جامعه در رقم زدن سرنوشت خود و همچنین با نشان دادنِ چگونگی ظهور امر مقدس در اشعار هولدرلین، خاستگاه اثر هنری به مثابه خیالینه (The imaginary) آشکار می شود؛ خاستگاهی که خود در خیالینگیِ (Imaginariness) هستی اگزیستانس ریشه دارد و با سیالیت بخشی به هستندگیِ هستنده، افق مواجهه با هستی را در نوسان ذاتِ چیزها گشوده می سازد و به این ترتیب یگانه طریقِ امکان پذیریِ تحقق هنر در تفکر هایدگر به شمار می آید.
مطالعه تطبیقی شعر و تفکر شاعرانه نزد هایدگر و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱
177 - 195
حوزههای تخصصی:
تفکر وجودی کلیدواژه ای مهم درمقابلِ تفکر متافیزیکی-مفهومی است که بر بازنمود و تمثل مبتنی نیست و، ازراهِ مفهوم پردازی و مقوله سازیِ منطقی، سعی در کشف حقیقت ندارد. این تفکر معطوف به حقیقت وجود است و ما را دعوت می کند تا نسبت به وجود و ظهورات آن گشوده باشیم. این تفکر، باتوجه به آموزه های ابن عربی و نیز هایدگر، به وصف شاعرانه نیز قابل طرح است. ازاین رو، مسئله اصلیِ این نوشتار بررسی تطبیقیِ تفکر وجودیِ شاعرانه ازمنظرِ هایدگر و ابن عربی است. این مطالعه به شیوه ای تحلیلی-تطبیقی صورت پذیرفته و نتایج ذیل را در بر داشته است: هر دو متفکر ادراک شاعرانه را نوعی مواجهه با حقیقتِ وجود می دانند، ادراکی که، ازطریقِ آن، انسان به حقیقتی فراتر از ظاهر پدیده ها دست می یابد. هایدگر معتقد است که هنر و به ویژه شعر جایگاه رخداد حقیقت است، شعری که در آن حقیقت خود را نشان می دهد و به گشایش افق های جدید در تفکر انسان منجر می شود. ابن عربی نیز هنر را به مثابه صنعت معرفی می کند که نمایانگر تجلی اسماء الهی در عالم است. او باور دارد که شعر، به عنوانِ هنر برتر، راهی به سویِ عالم غیب است و می تواند به انسان در مواجهه با حقیقتِ وجود یاری رساند. هرچند هایدگر و ابن عربی از پیشینه های فلسفی و عرفانی متفاوتی به این موضوع می پردازند، اما مواجهه آن ها با هنر و شعر بسیار مشابه است: ادراک شاعرانه به مثابه نوعی ادراکِ بی چگونگی و فراتر از تفکر منطقی ظهور می کند و همین شعر را جایگاه بروز حقیقت می کند، به نحوی که در زبان شعر رازِ هستی به سخن می آید (ظهور می کند). هنر و شعر اصیل، که ظهور وجود را در روشن ترین آشکارگی خود بیان می کند و راهی برای فهم حوالت وجود-اسم حاکم وجود است، سرچشمه وجودِ تاریخیِ یک قوم یا امت ، در نزد هردو متفکر، است. درنتیجه، تفکر وجودی شاعرانه می تواند نقطه تلاقی میان فلسفه هایدگر و عرفان ابن عربی درک شود، جایی که شعر جایگاه ِظهورِ حقیقتِ وجود است و کلماتِ وجود را می نامد.
واکاوی چهار شمشیر دوره فتحعلی شاه قاجار(1212-1250)ق. با بازنمایی مضامین شیعی: ادعیه و اشعار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
228 - 258
حوزههای تخصصی:
شمشیرهای تاریخی دوره قاجار جدا از جنبه اهمیت تاریخی، یکی از نمودهای فن، هنر و بازنمود آثار هنری دینی هستند. شمشیر درفرهنگ ایرانی نماد قدرت، تمسک به شمشیر نمادی از قدرت شیعی برای شیعیان بوده است. در مقاله حاضر به چهار شمشیر دوره فتحعلی شاه قاجار به عنوان یکی از ابزار قدرت برای نمایش مضامین شیعی پرداخته می شود. هدف این مقاله، مطالعه موردی چهار شمشیر دوره قاجار و مطالعه مضامین شیعی ادعیه و اشعار روی آن به صورت تزیینات و تاثیرتشیع در تزیین آن به عنوان نمادی از ابزار قدرت و نمایش پیروی از تشیع در دوره قاجار است. سوال اصلی این پژوهش مطالعه شیوه تزیین برمبنای مضامین شیعی در پیکربندی چهار شمشیر قاجاری دوره قاجار چگونه به کار رفته است؟ روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی و براساس اصول و قواعد به کاررفته در ویژگی های تزیینی شمشیرهای قاجار با محتوای شیعی و با تاکید براشعار و ادعیه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد هنر و سیاست در دوره فتحعلی شاه قاجار(1212-1250)ق. پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارد و شاهان قاجار به ویژه فتحعلی شاه(1212-1250)ق. سعی داشتند خود را مذهبی و پیرو تشیع معرفی کنند و از ابزار هنر برای این امر استفاده می کردند، یکی از این ابزارها شمشیر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و دین بوده است. استفاده از نام علی (ع) و مضامین شیعی: اشعار و ادعیه، تاکید برخلافت، تمسک به قدرت و شمشیر آن حضرت به صورت نمادین به قدرت و جنگاوری اشاره دارد؛ به همین دلیل باوجود محدودیت فضای نوشتای در تیغه شمشیر، نوشتاری درمدح حضرت علی (ع)؛ دعای نادعلی و اشعار مرتبط با حضرت علی ع به صورت طلاکوبی نازک روی سطح فولادی شمشیر انجام شده است.
بررسی پیوند کلید واژه های هویت و هنر در نظرگاه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت و گونه های آن مبحثی نوپدید در عرصه علوم فلسفه، تاریخ، جامعه شناسی و سیاست به حساب می آید. این مفهوم به همراه مؤلفه هنر، دو کلیدواژه اصلی این مقاله اند که تلاش کرده ایم چگونگی پیوند آن ها را در دیدگاه آیت الله خامنه ای بررسی کنیم. این پژوهش که بر بنیان منبع پژوهی و تحقیق کتابخانه ای استوار است، با درنگ و تحقیق در سخنان آیت الله خامنه ای از سال 1368 تا 1398، در بازه ای سی ساله، صورت گرفته است و با تبیین هویت و گونه های آن و تعریف و توصیف گونه های هنر، نهایتاً چگونگی پیوند این دو مؤلفه با یکدیگر را در این دیدگاه بررسی کرده ایم. یافته ها نشان می دهد هویت ملی و دینی در این دیدگاه هم سویی قابل توجهی دارند و منافع ملی، فقط در راستای هویت ملی تعریف می شوند. هویت فرهنگی اشراف بلامنازع بر سایر گونه ها دارد و هویت انقلابی زبان هویت های ملی، دینی و فرهنگی است. هنر، عطیه ای الهی است و در این دیدگاه ماًموریتی از نوع رسالت انبیا دارد. از نکات دقیق این نظرگاه خدمت دوسویه هویت و هنر است و هنر به عنوان ابزاری کارآمد و اثرگذار باید در خدمت عنصر هویت باشد.