مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تربیت هنری
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای تفکر انتقادی و خودکارآمدی دانشجویان رشته های هنری و غیرهنری بوده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 87-88 است که از میان آنها نمونه ای مشتمل بر 320 دانشجو 160) دانشجوی رشته هنری و 160 دانشجوی رشته غیرهنری) با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که در سن، جنس و پایه تحصیلی همتا شده اند. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای است. ابزارهای سنجش در این تحقیق، شامل پرسشنامه مشخصات عمومی، آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا- فرم ب و مقیاس خودکارآمدی شرر بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون (t استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که دانشجویان رشته های هنری در مقایسه با دانشجویان رشته های غیرهنری از تفکر انتقادی و خودکارآمدی بالاتری برخوردارند، همچنین دانشجویان رشته های هنری نسبت به دانشجویان رشته های غیرهنری نمره های بالاتری در خرده مقیاس های تفکر انتقادی کسب کردند. نتایج این پژوهش، موید آن است که آموزش هنر، بر رشد تفکر انتقادی و خودکارآمدی تاثیر به سزایی دارد و به تثبیت جایگاه والای هنر در نظام آموزشی کمک می کند.
جادوی اندیشه و زبان ادبی رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در مقدمه به این موضوع می پردازد که مهمترین ابزار بشر برای رسیدن به حقیقت و زیبایی، زبان و اندیشه است و زبان علاوه بر اینکه وسیله ارتباطی است، ابزار تفکر منطقی نیز هست. اما زبان ادبی که در نزد رودکی به کمال وجود دارد، مهمترین ظرفیت بروز و عینی کردن مفاهیم ذهنی با استفاده از اصول زیبایی شناختی است. سوال اصلی این مقاله آن است که رودکی چگونه و از چه راههایی زبان و اندیشه را به هم پیوند زده است و خلاقیت هنری او در چیست؟ به همین دلیل، نویسنده پس از ارایه شواهد و تحلیل و بررسی آنها اثبات می کند که رودکی از تمام امکانات زبان و اصول شناخته شده هنر خلاق برای تلفیق اندیشه و زبان ادبی بهره جسته است. مواردی همچون قرار دادن مناسبترین واژگان در محور همنشینی زبان، کشف روابط هستی شناسانه و علت و معلولی از طریق زبان ادبی، ابراز حقیقت هنری، استفاده از اصل تداعی معانی و تخیل، و وارد کردن تجربه شاعرانه در قلمرو زبان، برجسته ترین مواد جادوی اندیشه و زبان ادبی رودکی است.
تاملی بر کارکردهای تربیت هنری در نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت هنری یکی از کارکردهای اساسی و مهم نظام آموزشی است که نمودار پرورش قابلیت های زیبایی شناختی است. بخش مهمی از اهمیت این کارکرد به تاثیرگذاری آن بر مجموعه اهداف نظام آموزشی در سه بعد شناختی، عاطفی و روانی ـ حرکتی باز می گردد به بیان دیگر؛ هنر فرصت های بی بدیل و یگانه ای را فراهم می کند که به رشد انسان در تمامی ابعاد کمک می رساند. از این رو، علمای تعلیم و تربیت برای پررنگ جلوه دادن تربیت هنری در میان برنامه های درسی کوشش می کنند. اما با وجود تاکیدات مستندات بی شمار، متاسفانه در صحنه عمل تربیت هنری چندان جدی گرفته نمی شود و به موضوعی فرعی و حاشیه ای در نظام آموزشی مبدل شده است. فرض اصلی مقاله حاضر این است که تربیت هنری می تواند یکی از تاثیرگذارترین حوزه های برنامه درسی در رشد ویژگی ها و قابلیت های متنوع دانش آموزان به شمار آید. برای بررسی این فرضیه، نویسندگان به شناسایی پیامدهای تربیتی و روان شناختی تربیت هنری، با استناد به مجموعه ای از یافته ها و مستندات پژوهشی پرداخته اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد به دلیل نقش آفرینی های مختلف هنری و تاثیرگذاری آن بر قابلیت های متکثر دانش آموزان، باید به جایگاه والای هنر در میان برنامه های درسی توجه کرد. به علاوه، برایند پژوهش نمودار آن است که قطعاً بی توجهی به نقش و کارکردهای تربیت هنری، فرایند رشد و پرورش دانش آموزان را به جریانی عقیم و ناکارآمد تبدیل خواهد کرد.
تربیت هنری در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد هنری و زیبایی شناسی از جمله ابعاد وجودی انسان است که پرورش آن از طریق تربیت هنری محقق می گردد. هدف این مقاله تحلیل و ارزیابی وضع موجود تربیت هنری در نظام آموزشی ایران، شناسایی نقاط قوت و ضعف آن بر اساس مؤلفه های اصلی آموزش و پرورش و تعیین چالش ها و راهکارهاست. این نوشتار با بهره گیری از روش کیفی ـ تحلیلی و با مراجعه به اسناد، مدارک و گزارش های پژوهشی و اجرایی موجود، اجرا شده است. یافته های به دست آمده نشان می دهد که در هریک از نظام های مدیریت و راهبری، تأمین و تربیت نیروی انسانی، برنامه ریزی آموزشی و درسی، منابع مالی و مادی، تحقیق و توسعه، نقاط قوت اندک و نقاط ضعف بسیاری وجود دارد. در پایان، چالش های عمده و اساسی در این حوزه مطرح و راهکارهایی برای بهبود و اصلاح وضعیت موجود ارائه می شود.
حاکمیت سنت دیسیپلین محوری بر جهت گیری های برنامه درسی تربیت هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بحث تربیت هنری در نظام آموزشی کشور و مبحث جهت گیری ها به عنوان زیربنای تشخیص نیازها در تصمیم گیری های مربوط به برنامه درسی، پژوهش حاضر با هدف بررسی جهت گیری های برنامه درسی تربیت هنری معلمان هنر انجام شده است. روش این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمانی(484 نفر) است که به صورت تخصصی و غیرتخصصی در مناطق هشتگانه استان خراسان شمالی طی سالتحصیلی 89-88 مشغول به تدریس درس هنر در مقطع راهنمایی بودهاند. تعداد 243 نفر از معلمان مذکور به روش طبقهای نسبی و از طریق فرمول حجم نمونه انتخاب و با استفاده از پرسشنامه جهت گیری های برنامه درسی فیلانی ارزیابی شدند. در این بررسی، سه جهت گیری کودک محوری، دیسیپلینی و فرهنگی بررسی گردید. یافته ها نشان داد که بین سه گروه از جهت گرایش به جهت گیری برنامه درسی تربیت هنری تفاوت معناداری وجود داشته و گروه مورد بررسی، دیسیپلین محور هستند (0001/0 < P ) . بر این اساس، هنر به منزله یک دیسیپلین دیده می شود و تنها، یادگیریِ صرفِ مطالب و مفاهیم هنری مدنظر است. این در حالی است که به نظر می رسد با عنایت به مقتضیات، ارزش های فرهنگی و اصالت های بومی کشور، بهتر است جهت گیری فرهنگی به عنوان مبنای نظری در طراحی برنامه های درسی تربیت هنری مدنظر مسؤولین نظام آموزشی قرار گیرد. لذا، تدبیر و چاره اندیشی برای آن می تواند نقطه عطفی در توجه به تربیت هنری در نظام آموزشی و برنامه درسی کشور باشد.
ارزشیابی برنامه درسی هنر دوره ابتدایی به روش خبرگی و نقادی تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزشیابی برنامه درسی هنر دوره ابتدایی بوده که با بهره گیری از روش خبرگی و نقادی تربیتی انجام شده است. داده های پژوهش با روش نمونه گیری ناهم گون طی 35 جلسه مشاهده فیزیکی فضای مدرسه و کلاس های درس هنر و مصاحبه با معلمان، مدیران و دانش آموزان دو مدرسه ابتدایی (یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه) در شهرستان ملایر در سال تحصیلی 93-1392 و همین طور منابع استنادی مرتبط (اسناد راهنمای برنامه درسی هنر، سند برنامه درسی ملی و راهنمای تدریس معلمان) گردآوری و مورد توصیف، تفسیر و ارزشیابی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که معماری و فضای فیزیکی مدارس مورد مطالعه این پژوهش دارای جذابیت و تناسب کافی نبوده و زمینه مناسب برای رضایتمندی و پرورش قابلیت زیباشناختی دانش آموزان و معلمان را فراهم نمی کند. اگر چه درس هنردر اسناد برنامه درسی هنر و برنامه هفتگی مدرسه از جایگاهی مستقل و تعریف شده برخوردار است، اما در عمل، زمان درس هنر رابه آموزش دروس دیگر اختصاص می دهند. همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که نقاشی و کاردستی تنها حوزه های محتوایی هستند که در کلاس درس هنر و اغلب با روش توضیحی تدریس می شوند. علاوه بر این، در ارزشیابی از فعالیتهای هنری، از ابزارها و شیوه های گوناگون و متنوع سنجش بهره گیری نمی شود و به تفاوتهای فردی میان دانش آموزان نیز توجه نمی شود. با توجه به کمبود نیروی انسانی آموزش دیده در زمینه تربیت هنری و آشنایی ناکافی آنان با اصول تدریس هنر برگزاری دوره های آموزشی برای معلمان و همین طور آموزش معلمان هنر با تخصص تربیت هنری در مؤسسات تربیت معلم و دانشکده های علوم تربیتی ضروری است.
مقدار تأکید کتاب فارسی عمومی دوره تربیت معلم بر تربیت هنری از دیدگاه دانشجویان مرکز تربیت معلم استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهشبررسی مقدار تأکید کتاب فارسی عمومی دوره تربیت معلم بر تربیت هنری از دیدگاه دانشجویان مرکز تربیت معلم استان همدان است. بر این اساس پرسش اصلی این پژوهش این است که تا چه حد در برنامه درسی فارسی عمومی دوره تربیت معلم بر تربیت هنری توجه شده است؟ روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری، این پژوهش عبارتند از تمامی دانشجویان مراکز تربیت معلم استان همدان که درس فارسی عمومی را گذرانده اند و تعداد آنها 107 نفر می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 87 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه سنجش مؤلفه های تربیت هنری است. برای سنجش روایی و پایایی ابزار از روش سنجش روایی محتوی و الفای کرونباخ استفاده شد. روایی پرسشنامه به وسیله متخصصان قابل قبول گزارش شد و مقدار الفا 832/0 محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آماری مجذور کا یا خی دو استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کتاب فارسی عمومی بر حس کنجکاوی ، نوآوری و خلق آثار هنری به مقدار کم و بر مهارت های زبانی و بیان خلاق به مقدار خیلی زیاد تأکید دارد.
عملکرد تربیت هنری بر مبنای عناصر برنامه درسی در درس علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی عملکرد تربیت هنری در درس علوم تجربی بر مبنای عناصر برنامه درسی در پایه ششم پرداخته شده است.تربیت هنری و مؤلفه رهای آن در آموزش با توجه به نظر کارشناسان و متخصصان حوزه آموزش و اساتید دانشگاه، از سند برنامه درسی جمهوری اسلامی ایران استخراج شده است. در ایران علی رغم توجه به تربیت هنری در سند برنامه درسی، به عملکرد آن توجهی خاص صورت نگرفته است. نوع تحقیق کاربردی و روش انجام آن نیمه تجربی است که در قالب گروه پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفته است. نمونه ای شامل 60 دانش آموز پایه ششم بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفته اند. از میان مهم ترین مؤلفه های تربیت هنری در نظام آموزشی می توان به پرورش حواس، ایجاد حس زیبایی شناسی، قدرت تخیل و خلاقیت اشاره کرد. با درنظر گرفتن عناصر برنامه درسی(هدف، محتوا، روشهای تدریس، ارزشیابی) نمون برگی (چک لیست) تهیه و تدوین شده است. تربیت هنری در گروه آزمایش طی جلساتی معین انجام پذیرفته است. نتایج به طور کلی حاکی از آن است که عملکرد مؤلفه های تربیت هنری در عناصر برنامه درسی و اعمال آن در کلاس تغییرات مثبت و معناداری در ارتقای سطح یادگیری و خلاقیت دانش آموزان به وجود آورده است. پیشنهاد می شود در کلیه سطوح ابتدایی و دروس گوناگون از این عملکرد بهره لازم برده شود تا اثرات مثبت این نوع برنامه درسی مشخص شود.
نقدی بر کتاب «برنامه درسی و آموزش هنر در آموزش و پرورش»(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از کارکردهای اساسی نظام آموزشی که اجرای آن در مدارس و مراکز آموزشی کشور به دلیل تنگناها و سوء تفاهمات مختلف با مشکلات عدیده ای مواجه است، تربیت هنری دانش آموزان است. طی چند سال اخیر برخی تلاش های علمی و پژوهشی جهت معرفی و بازشناسی جایگاه تربیت هنری و ضرورت توجه جدی بدان در نظام آموزشی کشور انجام گرفته است. تألیف کتاب برنامه درسی و آموزش هنر در آموزش و پرورش از جمله این تلاش های علمی است. در این مقاله کتاب مذکور مورد بررسی و نقد قرار گرفته و امتیازها و کاستی های شکلی و محتوایی آن مشخص گردیده است. در مجموع می توان گفت که کتاب برنامه درسی و آموزش هنر در آموزش و پرورش از نظر ساختار و نوع سازماندهی مطالب، ملاحظات و ویژگی های نگارشی، طرح مباحث بنیادین تربیت هنری، تبیین نقش و ضرورت آن به ویژه از منظر آثار و دستاوردهای شناختی و ... دارای امتیازهای لازم است. از سوی دیگر، کتاب مذکور از نظر میزان تکرار و تشابه محتوای آن با برخی آثار دیگر مولفان، مبهم بودن قسمت هایی از مطالب، استفاده صرف از مقالات ترجمه شده و عدم توجه به واقعیات تربیت هنری در نظام آموزشی ایران و غیره دارای کمبودهایی است که قطعاً رفع آنها می تواند در افزایش اثرگذاری کتاب بر روی مخاطبان نقش قابل توجهی داشته باشد.
نگاهی به ابعاد و کارکردهای تربیتی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه هنر و تربیت، رابطه ای دیرین است. امروزه نیز هنر در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی بخصوص در حوزه تعلیم و تربیت دارای جایگاهی بی بدیل است و چنان چه پیام های آموزشی و تربیتی با جاذبه های هنری همراه شود موفقیت و اثربخشی مضاعفی پیدا می کنند. بنابراین باید این واسطه ارزشمند را به خوبی شناخت و آن را در نظام آموزش رسمی و غیررسمی به خدمت گرفت. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و هدف آن بررسی نقش و پیامدهای تربیتی هنر در عموم بخصوص کودکان و نوجوانان است. فرض اصلی مقاله حاضر این است که هنر نقشی ماندگار در پرورش ابعاد مختلف شخصیت انسان و رشد ویژگی ها و قابلیت های مختلف او دارد. لذا هنر با همه گستردگی و در تمامی جلوه هایش، بیانگر وجود قابلیت و زمینه ای در آدمی است که رشد و بروز آن مستلزم فعالیتی منظم و هدفمند، بنام تربیت هنری است. برای بررسی این فرضیه، پیامدهای تربیتی و روانشناختی آموزش از طریق هنر به استناد مجموعه ای از مستندات پژوهشی و جستجوی هدفمند در منابع علمی شناسایی و بطور نظام دار تحلیل و تبیین شده است. نتایج بیانگر آن است که کارکرد اساسی هنر، تأثیرگذاری بر حوزه های مختلف شناختی، تربیت معنوی و رشد فضائل اخلاقی، رشد احساسات و عواطف، پرورش خلاقیت و آفرینشگری، توسعه ارتباطات اجتماعی و شکل دهی به هویت فرهنگی در مخاطبان است.
جایگاه محورهای تربیت هنری، ساختار محتوایی و الگوی سه وجهی برنامه درسی در کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکوفاسازی ظرفیت های هنری دانش آموزان از رسالت های مهم آموزش و پرورش در سند تحول بنیادین است. از یک سو محورهای پنج گانه تربیت هنری متشکل از ارتباط با طبیعت، زیبایی شناسی، تولید هنری، آشنایی با تاریخ و میراث فرهنگی-هنری و نقد هنری و از سوی دیگر ساختار محتوایی کتاب های درسی فرهنگ و هنر شامل هنرهای تجسمی، خوشنویسی، هنرهای سنتی، آوایی و نمایشی همگی موضوعاتی هستند که می بایست در پرورش توانمندی های بالقوه آدمی، مد نظر برنامه ریزان قرار گیرند. این مطالعه به شیوه تحلیل محتوا صورت گرفت. جامعه هدف عبارت بود از کتاب های درسی فرهنگ و هنر هر سه پایه دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 95-1394. واحد ثبت به متن، تصویر و فعالیت اختصاص یافت. کدگذاری به شیوه قیاسی و براساس محورهای موضوعی و ساختاری آموزش فرهنگ و هنر انجام پذیرفت. به منظور اعتباربخشی به فرایند کدگذاری، ده درصد از محتوا توسط ارزیاب دوم کدگذاری شد که میزان همبستگی برابر 89/0 بود. نتایج نشان داد که پرکاربردترین محورهای تربیت هنری به ترتیب عبارتند از تولید هنری، زیبایی شناسی، نقد هنری، آشنایی با تاریخ و میراث فرهنگی-هنری و ارتباط با طبیعت. همچنین، اولویت های اول تا پنجم در ساختار محتوایی کتاب ها عبارتند از هنرهای تجسمی، هنرهای سنتی، خوشنویسی، هنرهای آوایی و هنرهای نمایشی. بررسی الگوی ساختار برنامه درسی نیز نشان داد که به هر سه وجه فعالیت های تجویزی، نیمه تجویزی و غیرتجویزی توجه شده، اما محتوای این کتاب ها به لحاظ تناسب فعالیت ها با محتوای آموزشیِ ارائه شده، شکل تلفیق، توازن و تنوع محتوایی و عدم تحریک و تهییج خلاقیت دانش آموزان نیازمند بازنگری است.
بررسی عملکرد برنامه درسی مبتنی بر تربیت هنری در درس علوم تجربی پایه ششم ابتدایی با توجه به مؤلفه های نظام آموزشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
103 - 120
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی عملکرد برنامه درسی مبتنی بر تربیت هنری در درس علوم تجربی پایه ششم با توجه به مؤلفه های نظام آموزشی در ایران، پرداخته شده است. مؤلفه های تربیت هنری در نظام آموزشی که از سند برنامه درسی ملی استخراج شده شامل؛ پرورش حواس، ایجاد حس زیبایی شناسی، قدرت تخیل و خلاقیت، ایجاد مهارت های زبانی، خلق آثار هنری است. با در نظر گرفتن عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش های تدریس، ارزشیابی) چک لیستی با توجه به مؤلفه های تربیت هنری تهیه و تدوین شد که دارای روایی و پایایی مناسبی بود. نمونه مورد نظر 60 نفر از دانش آموزان پایه ششم بود. آموزش با توجه به مؤلفه های تربیت هنری در درس علوم پایه ششم توسط معلم آموزش دیده در درس علوم در گروه آزمایش طی جلسات معینی انجام پذیرفت و معلم در پایان هر جلسه در چک لیست مربوطه، با توجه به عملکرد هر یک از دانش آموزان علامت گذاری می نمود. نتایج نشان می دهد؛ تدریس معلم در مؤلفه های تربیت هنری؛ پرورش حواس و ایجاد حس زیباشناسی و خلق آثار هنری نتایج مثبت و معناداری در درس علوم در پی داشته است و باعث رشد این خصوصیات در دانش آموزان گروه آزمایش شده است، و این در حالیست که در مؤلفه های قدرت تخیّل و خلاقیت و ایجاد مهارت های زبانی، برنامه درسی تربیت هنری نتوانسته است تغییرات مثبت و معناداری در عملکرد دانش آموزان به وجود آورد.
تبیین تربیت هنری از دیدگاه دیویی و بررسی انتقادی آن از منظر آراء اندیشمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل و بررسی انتقادی تربیت هنری از دیدگاه جان دیویی انجام گرفته است. برای تحقق این هدف از روش پژوهش کاوشگری فلسفی انتقادی استفاده شده است. جامعه آماری در برگیرنده کلیه منابع اعم از کتاب ها، مقالات، مطالعات و پژوهش های مرتبط با موضوع بوده است. نمونه پژوهش به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های مورد نظر از طریق سیاهه یادداشت برداری گردآوری و اطلاعات به روش کلامی، تصویری و استنتاج منطقی تحلیل شد. در ادامه دیدگاه دیویی با توجه به آرای تربیتی آیزنر،گرین و علامه جعفری مورد بررسی انتقادی قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش، تربیت هنری و زیباشناسانه از دیدگاه دیویی مبتنی بر تجارب زیباشناسانه، هدف تربیت هنری توانمندی در کسب تجارب زیباشناسانه، محتوا تجربه محور، روش تربیت حل مسئله و با توجه به روحیه کاوشگری و ارزشیابی به صورت فرآیندی می باشد. در نهایت براساس بررسی انتقادی انجام شده تربیت هنری دیویی از تأثر زیباشناسی قابل توجهی برخوردار است؛ اما از منظر محتوای زیبایی شناسی از شرایط مساعد برخوردار نیست.
تبیین مبانی زیباشناسانه اندیشه های خواجه نصیر و روسو در تربیت هنری کودکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
77 - 98
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از انجام این پژوهش، تبیین مفهوم زیباشناسانه اندیشه های خواجه نصیر و روسو در تربیت هنری کودکان است. روش مورد استفاده به منظور گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نتیجه به دست آمده از مطالعه حاضر مبنی بر آن است که تربیت هنری از عناصر مهم در رشد و نمو کودکان به عنوان یکی از قشر های مهم جامعه می باشد. بر این اساس پوشش تربیت هنری با اندیشه های زیباشناسانه اندیشمندان جهان اسلام و غرب مانند روسو و خواجه نصیرالدین طوسی سبب می گردد تا مجموعه آداب، تهذیب و اخلاقیات هنری از دو قطب جهانی در تربیت کودکان مورد توجه قرار بگیرد و به عنوان یک الگوی مستحکم در فضای آموزش و نظام آموزش و پرورش تقویت و مورد استفاده قرار بگیرد. لذا لازم است تا متولیان امور آموزشی بر نوع تربیت کودکان واقف بوده و تلاش نمایند با محور هنر و زیبایی (و نه مجموعه الگو های تربیتی سنتی و از پیش تعیین شده) کودکان را مورد تعلیم و تربیت قرار دهند تا از این طریق جامعه ای پایدار بر محور اخلاق و انسانیت ایجاد و مورد توجه هر چه بیشتر قرار بگیرد.
بررسی وضعیت موجود تربیت هنری از دیدگاه معلمان ابتدایی
حوزه های تخصصی:
تربیت هنری به عنوان یکی از کارکردهای اساسیِ نظام آموزشی است. این در حالی است که امروزه هنر، در برنامه های درسی ایران از جایگاه مناسبی برخوردار نیست، بنابر این پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود تربیت هنری از دیدگاه معلمان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی وجامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان دوره ابتدایی ناحیه دو آموزش و پرورش قزوین در سال تحصیلی 97-1396 بود. نمونه آماری شامل 200 معلم بود که با روش دردسترس انتخاب شدند.. با توجه به هدف و موضوع پژوهش داده ها مورد نظر از طریق پرسشنامه جمع آوری شده و در نهایت داده های گرد آوری شده با استفاده از فراوانی، درصد، میانگین و آزمون T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ساخت اشیاء هنری (05/0>P، 38/4=t)، شناخت طبیعت و اجزای آن در خلقت، (05/0>P، 50/4=t)، شناخت زیبایی های طبیعت (05/0>P، 34/4=t)، شناخت میراث فرهنگی (05/0>P، 78/4=t)، تقویت حواس پنج گانه (05/0>P، 67/4=t)، درک قوانین جهان آفرینش از طریق مشاهده در آثار خلقت (05/0>P، 23/4=t)، ایجاد علاقه مندی به اقوام(05/0>P، 20/4=t)، آداب و رسوم ایران(05/0>P، 23/4=t)، درک قوانین جهان آفرینش از طریق مشاهده در آثار خلقت (05/0>P، 10/4=t)، کمتر از حد متوسط می باشد، بدین معنی که تربیت هنری در ابعاد مذکور در مدارس ابتدایی به خوبی صورت نمی گیرد.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان از کارکردها، نحوه اجرا و چالش های تربیت هنری در مدارس ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
29 - 1
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی کارکردها، نحوه اجرا و چالش های آموزش هنر در مدارس ابتدایی بر مبنای تجارب زیسته معلمان بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس ابتدایی شهرستان آران و بیدگل در استان اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، روایت ها و تجارب 19 نفر از معلمان به عنوان مشارکت کنندگان اصلی پژوهش با رعایت اصل اشباع نظری جمع آوری، سازماندهی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که با محوریت سه سوال کلیدی تلاش شد تا تجارب زیسته و اندیشیده معلمان مشارکت کننده را در مورد کارکردها، نحوه اجرا و مشکلات آموزش هنر دوره ابتدایی مستند سازی کند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات پژوهش نیز از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته های حاصل از تحقیق نشان داد که معلمان مشارکت کننده از ذهنیت مناسبی در باره نقش و کارکردهای گوناگون آموزش هنر از نظر رشد فردی و تحصیلی دانش آموزان ابتدایی برخوردار هستند. همچنین، جهت اجرای آموزش هنر در کلاس های درس از فعالیت های گوناگون به ویژه نقاشی و کاردستی استفاده می کنند. در عین حال، معلمان ابتدایی اذعان دارند که در زمینه هنر و تربیت هنری با مشکلات و تنگناهای اجرایی زیادی مواجه هستند که مانع تحقق آثار و کارکردهای مثبت آن می شود. بدیهی است رشد و ارتقای جایگاه هنر در نظام آموزشی و برنامه های درسی دوره ابتدایی کشور مستلزم توجه به مشکلات یاد شده و اجرای راهکارهای لازم جهت حل آنهاست.
آسیب شناسی تربیت هنری در نظام رسمی آموزش و پرورش (از دیدگاه کارشناسان و متخصصان)
منبع:
آموزش پژوهی دوره هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
93 - 106
حوزه های تخصصی:
نهاد آموزش وپرورش هر جامعه ای سعی دارد از قابلیت چشمگیر هنر برای رشد فکری، تکوین و تکامل شخصیت انسان ها بهره ببرد. پژوهش حاضر در پارادایم کیفی و با روش مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام گرفت. با هدف آسیب شناسی تمامی ارکان نظام آموزش وپرورش در پیاده سازی مقوله تربیت هنری، هفت عنصر: اهداف، محتوا، مواد آموزشی، راهبردهای یاددهی-یادگیری، زمان، مکان و ارزشیابی در برنامه درسی در نظر گرفته شد. حوزه های آسیب پذیر به صورت مقوله های اصلی زیر استخراج و دسته بندی گردید: آسیب های حوزه اهداف: فقدان رویکرد فلسفی مناسب، مشکلات تدوین اهداف و مشکلات اجرای اهداف. آسیب های حوزه محتوا: فقدان رویکرد فلسفی مناسب، مشکلات تدوین محتوا و مشکلات اجرای محتوا. آسیب های حوزه روش های تدریس: عدم استفاده از روش های مختلف و متناسب با محتوا، عدم آموزش معلمان در ارتباط با روش های تدریس. آسیب های حوزه زمان، مکان و مواد آموزشی: کمبود زمان، مکان و امکانات آموزشی و مشکلات ناشی از نگرش های نادرست. آسیب های حوزه ارزشیابی: نوع و ماهیت ارزشیابی، نحوه اجرای ارزشیابی. آسیب های حوزه معلمان: مشکلات آموزشی معلمان، مشکلات انگیزشی معلمان و تصمیمات اداری و مدیریتی نادرست در ارتباط با معلمان. آسیب های حوزه نگرش والدین، مسئولین و ساختار مدیریت: مشکلات ناشی از ناکارآمدی و مدیریت غیر اثربخش، مشکلات ناشی از نگرش والدین، مشکلات ناشی از رویکردهای حاکم نسبت به هنر.
بررسی میزان اهداف تربیت هنری در محتوای کتاب فرهنگ و هنر پایه هشتم (مطالعه موردی: دیدگاه دبیران تخصصی فرهنگ و هنر شیراز در سال تحصیلی 97-98)(مقاله علمی وزارت علوم)
در پژوهش حاضر به بررسی اهداف تربیت هنری در محتوای کتاب فرهنگ و هنر هشتم پرداخته شده است. اهداف تربیت هنری مورد بررسی شامل تولید هنری؛ زیباشناسی؛ نقد هنری و تاریخ هنر می باشد که میزان کاربرد این اهداف و نوع آن ها در قسمت های مختلف کتاب مشخص شده است. سوال اصلی که نگارندگان در پی پاسخ آن هستند؛ اهداف تربیت هنری به کار برده شده در محتوای کتاب فرهنگ و هنر پایه هشتم به چه میزان می باشد؟ این پژوهش از نوع توصیفی و پیمایشی است که با ابزار پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده در بین 54 نفر از دبیران هنر شیراز صورت گرفته و تجزیه و تحلیل یافته ها به روش کمی انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که میزان اهداف تربیت هنری در کل محتوای کتاب به میزان متوسط و فصل طراحی بیشترین میزان کاربرد را نسبت به فصل های دیگر کتاب دارا می باشد. همچنین "تاریخ هنر" به عنوان یکی از اهداف تربیت هنری در فصل طراحی و هدف "تولید هنری" در فصول تصویرسازی، عکاسی و خوشنویسی بیشترین کاربرد را داشته اند. بنا به دیدگاه اساتید متخصص هنر مهمترین هدف تربیت هنری پرورش خلاقیت می باشد.
شناسایی مولفه های موثر بر تربیت هنری دانش آموزان دوره اول متوسطه آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2621 - 2632
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه ها و زیر مولفه های موثر بر تربیت هنری دانش آموزان دوره متوسطه بود.آموزش و پرورش در هر جامعه ای دارای کارکردهای متفاوتی است و تربیت هنری که دربرگیرنده بخش مهمی از اهداف این نهاد است، ازجمله کارکردهای بااهمیت آموزش و پرورش می باشد. تربیت هنری که نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارد، امروزه توسط محققان به عنوان یک موضوع مهم و مورد تایی، مورد مطالعه قرار گرفته است. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام شده است و به منظور کشف عوامل و مولفه تاثیر گذار بر تربیت هنری برای دانش آموزان دوره اول متوسطه و مطالعه روابط بین این متغیر ها از روش نظریه داده بنیاد استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین مولفه های موثر بر تربیت هنری دانش آموزان دوره اول متوسطه آموزش و پرورش ایران مولفه های موثر بر تربیت هنری دانش آموزان دوره اول متوسطه آموزش و پرورش ایران است. نتیجه گیری: از آنجایی که یکی از شئونات و ابعاد حیات طیبه (هدف غایی تعلیم و تربیت) در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، شان زیباشناختی و هنری؛ ناظر به فعالیت قوهی تخیل و بهرهمندی از عواطف، احساست و ذوق زیبایی شناختی شاگردان و توان خلق آثار هنری معرفی شده است، لذا باید مربیان پرورشی با تاکید بر زمینه ها و عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و فناوری در طراحی و اجرای برنامه های درسی و آموزشی موجبات بهبود تربیت هنری دانش آموزان را فراهم آورند.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه جهت گیری برنامه درسی تربیت هنری معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر هنجاریابی پرسش نامه جهت گیری برنامه درسی تربیت هنری برای معلمان دوره ابتدایی با روش پیمایشی بود. پس از برگردان نسخه اصلی پرسش نامه جهت گیری برنامه درسی تربیت هنری فیلانی (2003) به زبان فارسی و بازترجمه و اصلاح آن، فرم نهایی برای اجرا تهیه شد. آزمودنی ها شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر مشهد به تعداد 13259 نفر در سال تحصیلی 1399-1400 بود که با توجه به حجم نمونه در مطالعات تحلیل عاملی، تعداد 360 معلم به روش نمونه گیری در دسترس در مطالعه شرکت کردند. روایی پرسش نامه مذکور از سه جنبه روایی محتوایی، سازه و همبستگی بین خرده مقیاس ها مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نظرات متخصصان و معلمان حاکی از روایی محتوایی این ابزار بود. به منظور بررسی روایی سازه، ساختار عاملی پرسش نامه به روش تحلیل عاملی تأییدی و با شیوه حداکثر درست نمایی در سطح ماتریس واریانس کواریانس بررسی شد و نتایج حاکی از آن بود که الگوی تأییدی از برازش قابل قبولی برخوردار است. همچنین، تمام بارهای عاملی استخراج شده بالاتر از 40/. و توزیع سوالات در خرده مقیاس ها مورد تأیید بود. الگوی ضرایب همبستگی بین خرده مقیاس ها نیز نشان داد که روابط درونی خوبی بین خرده مقیاس ها وجود دارد (001/0 p<). جهت بررسی اعتبار پرسش نامه جهت گیری برنامه درسی تربیت هنری به همسانی درونی پرداخته شد و ضرایب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس های کودک محوری، دیسیپلینی و فرهنگی به ترتیب 87/0، 88/0 و 87/0 حاصل گردید. به علاوه، به منظور مقایسه نتایج پژوهش های آتی با گروه هنجار در فرهنگ ایرانی، میانگین و انحراف معیار هر کدام از خرده مقیاس های پرسش نامه مذکور گزارش گردید. با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت که پرسش نامه جهت گیری برنامه درسی تربیت هنری دارای شاخص های روان سنجی مطلوب است.