مطالب مرتبط با کلیدواژه

الماس فرهنگی


۱.

زمینه های پژوهشیِ هنرهای صناعی ایران از منظر جامعه شناسی هنر (مطالعه موردی: قالی)

کلیدواژه‌ها: هنرهای صناعی ایران جامعه شناسی هنر قالی دست بافت الماس فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۴ تعداد دانلود : ۶۴۵
در سال های اخیر، با توسعه رشته های دانشگاهی در حوزه هنرهای صناعی و آشکار شدن پیوندهای ناگسستنی میان مسائل اجتماعی و هنر، لزوم توجه به زمینه های اجتماعی موثر در شکلگیری، تحول یا ثبات در هنرهای صناعی ایران اهمیت یافته است. هدف از این پژوهش تحلیل جامعه شناختی دنیای هنرهای صناعی ایران با تاکید بر قالی دستبافت، به منظور شناسایی عوامل موثر در شکل گیری ویژگی های فرهنگی و هنری این مصنوعات می باشد. مساله اصلی پژوهش، شناختِ نسبتِ میان جامعه شناسی هنر و صنایع دستی با تاکید بر عوامل اجتماعی موثر در دنیای قالی دست بافت ایران و جایگاه طراحان قالی در آن می باشد. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- نسبت میان جامعه شناسی هنر و صنایع دستی چگونه است؟ 2- حوزه های اجتماعی موثر در دنیای تولید قالی کدامند؟ 3- طراحان چه جایگاهی در دنیای تولید قالی دارند؟ در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی محورهای اصلی دنیای تولید قالی ایران بر اساس رویکرد «الماس فرهنگی» ویکتوریا الکساندر شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. نتایج نشان دادند، الف)صنایع دستی ایران به علت مقبولیت هنری داشتن در بین عامه مردم جزو آثار فرهنگی و هنری بوده و ارزش مطالعات جامعه شناختی را دارند. ب)محورهای پنجگانه دنیای هنر شامل، هنرها یا آثار فرهنگی، پدیدآورندگان، مخاطبان، توزیع کنندگان و جامعه، که در مدل الماس فرهنگی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند، قابل انطباق با بخش های مختلف دنیای قالی ایران می باشند. ج)از منظر جامعه شناسی هنر، طراحان قالی در جایگاه عاملان محوری دنیای قالی ایران به عنوان هنرمند و آثار تولیدی آن ها به عنوان اثر هنری شناخته می شوند. این پژوهش به لحاظ روش از نوع پژوهش های کیفی و به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی می باشد که به شیوه توصیفی –تحلیلی به انجام رسیده است.
۲.

تحلیل مدل الماس فرهنگی در معماری بناهای حکومتی دورۀ پهلوی اول با رویکردی انتقادی به جامعه شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الماس فرهنگی جامعه شناسی انتقادی هنر دوره پهلوی اول بازتولید قدرت معماری ناسیونالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۸۲
بیان مسئله : معماری به مثابه اجتماعی ترین هنرها پدیده ای است که معانیِ اجتماعی، فرهنگی، آیینی و سیاسی گوناگون را از طریق محتوا و فرم بصری اش بازنمایی می کند و همزمان بر سازمان دهی ادراکات و رفتار انسان نیز اثرمی گذارد. عرصه معماری همواره جولانگاه حضور قدرت و نظام های سلطه به نیت بازنمایی اقتدار و مشروعیت بخشی به حکومتشان بوده است. این پژوهش به تحلیل انتقادی مدل جامعه شناختی«الماس فرهنگی» در تولید و ساخت معماری ابنیه حکومتی در دوره پهلوی اول می پردازد. هدف پژوهش : هدف  پژوهش در حالت کلی، واکاوی نقش کلیدی معماری در بازنماییِ مفاهیم ایدئولوژیک و بازتولیدِ قدرتِ طبقات مسلط و به صورت موردی چگونگی نظارت و تحت کنترل درآوردن فرایند تولید، توزیع و مصرف هنر (معماری) و اثرگذاری بر جامعه و فرد توسط حاکمیت دوره پهلوی اول و پاسخ به این سؤالات است که اولاً رابطه میان ساخت قدرت و تولید معماری در دوره پهلوی اول چگونه بوده است؟ و ثانیاً برپایه رویکرد انتقادی به جامعه شناسی هنر، پیوند میان عناصر تشکیل دهنده مدل الماس فرهنگی در ساخت ابنیه حکومتی دوره پهلوی اول به چه صورت است؟ روش پژوهش : پژوهش بر حسب هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده ها به صورت مطالعات اسنادی و نیز مطالعات میدانی اعم از مشاهدات متنی شده و مشاهدات ناب جمع آوری شده اند که به روش انتقادی و در قالبی تفسیری -تبیینی تحلیل شده اند و تلاش دارد تا ارتباط و جایگاه آن ها را در مدل الماس فرهنگی و پیوندشان با مدیریت قدرت و سلطه در رژیم پهلوی اول بررسی کند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش بیانگرِ این نکته است که رژیم پهلوی اول با کنترل و نظارت بر تولید و توزیع معماری و حمایت از هنری که ایدئولوژی های حاکمیت را بازنمایی کند، از رهگذر گفتمان ملی گرایی و ناسیونالیسم باستان گرا تلاش داشت تا با یکپارچه سازی جامعه، به کنترل خوانش مخاطبان از آثار معماری بپردازد و به میانجی گری معماری، مشروعیت خود را در جامعه نهادینه و قدرت خود را به صورت امری هژمونیک تحکیم، تقویت و بازتولید کند.