مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
شوان
حوزه های تخصصی:
سنت گرایی که به عنوان جریانی معاصر در مقابل مدرنیسم قرار می گیرد ، به وجود یک سنت زنده، پویا و ازلی معتقد است که هرگز از بین نمی رود، واحد است و در قالب ها ی گوناگون متجلی میشود. این معنای از سنت با سنت به معنای متعارف ؛ یعنی آداب، رسوم و عادت بسیار متفاوت است. در این دیدگاه سنت وسیله رسیدن انسان به خدا و شامل مبانی مابعدالطبیعه یا وجودشناسی، انسان شناسی، اخلاق و خداشناسی است. در قلب تمام سنن، حکمت خالده وجود دارد ؛ برخلاف نظر شوان که حکمت خالده را با مابعدالطبیعه مترادف و مابعدالطبیعه را علم به حقیقه الحقایقی میداند که تنها از طریق تعقل قابل حصول است، نه از راه عقل جزیی. حکمت خالده از نظر نصر ""حاوی"" مابعدالطبیعه یا علم قدسیای است که به شناخت مبدأ کلی اهتمام میورزد. او برخلاف نظر ها کسلی که کاربرد اصطلاح حکمت خالده را برای نخستین بار از سوی لایب نیتز میداند، معتقد است که این اصطلاح را برای نخستین بار آگوستینو استیوکو در دوره رنسانس به کار برده و در اندیشه اسلامی عنوان اثری است از ابن مسکویه. بنابراین، با استناد به این گفته نصر و با توجه به دوره حیات ابن مسکویه و نیز آگوستینو استیوکو، دقیقتر به نظر میرسد اگر کاربرد این اصطلاح را برای نخستین بار از سوی این حکیم مسلمان بدانیم. آنچه از نظر خواننده میگذرد، مروری است بر برخی از مهمترین مبانی سنت گرایان و پیروان حکمت خالده با محوریت آراء شوان به عنوان تکمیل کننده طریق سنت گرایی و دکتر نصر به عنوان شارح آثار او و وجوه اختلاف و شباهت دیدگاه های این دو فیلسوف معاصر، تا با به دست آوردن چارچوبی برای شناخت سنت اصیل، پویا و جهان شمول، جایگاه حکمت خالده در اندیشههای فلسفی معاصر روشن شود.
رابطه انسان شناسی و خداشناسی در حکمت خالده با محوریت آرای شوان و سید حسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قلب تمام سنت ها، حکمت خالده وجود دارد که شامل مبانی مابعدالطبیعی، انسان شناسی، اخلاق و خداشناسی است. راه های مختلف وصول به ذات قدسی خداوند از خودشناسی شروع می شود؛ چنان که حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» شاهدی بر این مدعاست. در این مسئله بین شوان (تکمیل کننده سنت گرایی) و نصر (شارح آثار او) دو اختلاف اساسی وجود دارد؛ از یک سو نصر تأکید می کند که هرکس خود را شناخت، پروردگار خود را می شناسد؛ اما در اندیشه شوان هرچند وجود ناب و حقیقی پدیدارها و ازجمله حقیقت انسان، خداوند را نیز به ظهور می رساند، اما این خداشناسی است که مبنا قرار می گیرد و انسان را در درجه دوم اهمیت قرار می دهد. با همه این توصیفات، اختلاف میان شوان و نصر جدی است و شاید نتوان به آسانی آن را رفع کرد.
از سوی دیگر شوان اساساً به مسئله «ولایت» - چنان که نصر قائل است - اعتقادی ندارد، اما به الهام افراد قدیس (علاوه بر پیامبران) قائل است.
تحلیلی انسان شناختی از نظریه ی وحدت متعالی ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه ی وحدت متعالی ادیان، تمایز ظاهر و باطن دین تمایزی اساسی به شمار می آید که هم با نگرش مابعدالطبیعی به مراتب هستی و تمایز مطلق و نسبی پیوند دارد و هم با تمایز معرفت شناختی شریعت و طریقت و نیز با تمایز سنخ شناختی اهل ظاهر و اهل باطن گره خورده است. شوان در بینش و نگرشی مابعدالطبیعی با تأکید بر منشأ الاهی دین و تمایزنهادن میان ظاهر و باطن دین و با توجه به تکثر و تنوع افراد و رعایت حاشیه ی بشری در نزول وحی، تنوع ادیان را ناشی از گوناگونی وحی ها متناسب با ظرفیّت ها و قابلیّت های بشری می داند. از نظر او، کثرت صوَر قدسی مانع وحدت حقیقی ادیان در مراتب بالای وجود نیست و هرچند بیشتر افراد یا همان اهل ظاهر نمی توانند این وحدت بَرین را فهم کنند، عارفان اهل باطن به دریافت وحدت درونی و متعالی ادیان نائل می شوند. نگرش همراه با احترام و مدارای اهل باطن به اهل ظاهر و برخلاف آن نگرش توأم با تردید و گهگاه خصمانه و خشونت آمیز اهل ظاهر به اهل باطن با توجه به تفاوت سنخ شناختی آنان قابل فهم و توجیه است. البته تمایز اهل ظاهر و اهل باطن در نظریه ی شوان و تأکید او بر توانایی معرفتی اهل باطن در فهم و دریافت وحدت متعالی ادیان منافاتی با زندگی دینی مؤمنان و سلوک معنوی پیروان ادیان ندارد که بیشترشان اهل ظاهر یا اهل شریعت هستند.
نگاهی انتقادی بر نظرات «فریتهوف شوان» درباره زیبایی شناسی اسلامی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال سوم بهار ۱۳۹۴ شماره ۷
11 - 18
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازان اصلی جریان فکری «سنت گرایان معاصر»، اهتمام فراوانی نسبت به اهمیت هنر و زیبایی داشته و به طور مستقیم یا ضمنی در آثار خود، به زیبایی شناسی هنرهای دینی از جمله هنر اسلامی پرداخته اند. نشر وگسترش آراء و نظرات سنت گرایان درباره هنر و زیبایی در فضای فکری و فرهنگی کشور ما، سابقه ای نزدیک به پنج دهه دارد. وجود جنبه های انتقاد آمیز و نفی کننده فرهنگ و تمدن غربی و نیز توجه به تفاسیر و احیاء فرهنگ دینی، دو دلیل عمده اقبال به آراء و نظرات سنت گرایان خصوصاً در زمینه هنر دینی و سنتی، چه قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن بوده است. اما آنچه در این میان، مغفول مانده، انجام نقدهای جدی و منطقی بر این جریان فکری و فرهنگی به عنوان جریان غالب و تأثیر گذار بر فضای هنری بوده است. در این مقاله ابتدا خلاصه نظرات « شوان» در باب مبانی متافیزیکی زیبایی ارائه می شوند. در مرحله دوم این مبانی متافیزیکی شامل عناوین رابطه زیبایی و حقیقت، وحدت کمال و زیبایی و واقعیت ابژکتیو از لحاظ صحت منطق و محتوا در مقایسه با نظرات متفکران سنت فکری اصیل اسلامی از جمله «علامه جعفری» و« علامه طباطبایی»، مورد ارزیابی قرار می گیرد. قسمت بعدی مقاله به مرور سمبولیسم به عنوان اساس زیبایی شناسی شوان و سنت گرایان می پردازد که در قالب دو تیتر، قابلیت اثبات زیبایی و سمبولیسم ذاتی فرم ها از لحاظ روش شناسی و محتوی نقد می شود. به عنوان جمع بندی به این نکته اشاره می شود که زیبایی شناسی شوان و سنت گرایان به خاطر تعمیم های نسنجیده، فاقد ویژگی های منطقی و علمی روشن به عنوان مبانی نظری هنر اسلامی است و کاربست این نظرات منتهی به نوعی فرمالیسم بیهوده می انجامد.
سمبولیسم از منظر سنت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
183 - 208
حوزه های تخصصی:
سنت گرایی، اعتقاد به حقیقتی ازلی و ابدی است که از امر مطلق و لایتناهی سرچشمه می گیرد و در قالب سنت برای انسان نمودار می گردد. اصطلاح سمبول و مشتقات آن از واژگان کلیدی سنت گرایان است. بیان فلسفی سمبولیسم را می توان در نظریه مثل افلاطون مشاهده کرد. در فلسفه افلاطون، اساس سمبولیسم، به «علت نمونه ای» برمی گردد. علت نمونه ای ایده یا صورت مثالی شیء است که آفرینش بر طبق آن نمونه صورت می پذیرد. بنابر این، هر سمبولی نماینده یک حقیقت اعلی است. مبنای حقیقی سمبولیسم آن است که همه موجودات، در مراتب گوناگون هستی، با یکدیگر پیوند دارند و در یک هماهنگی کلی در تناظر با یکدیگر قرار می گیرند. از این رو، سمبولیسم دارای اصلی فوق انسانی است و امری قراردادی و دلخواهانه نیست و حقیقت شیء، به نحوی در سمبول حضور دارد. سمبولیسم زبان متافیزیک است و شناخت معنی سمبولیکی نیاز به حکمت دارد.
نظریه شناخت سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
61 - 78
حوزه های تخصصی:
نظریه شناخت سنت گرایان، به لحاظ فلسفی، ریشه در شناخت شناسی و هستی شناسی افلاطون دارد. بر این مبنا، و هماهنگ با عوالم معقول و محسوس، عقل انسان در دو سطحیا مرتبه، کار شناخت را انجام می-دهد. عقل کلی در بالاترین مرتبه شناختی قرار دارد و قادر به ادراک حقایق کلی است. در مرتبه پایین تر، عقل جزوی است که خودیکی از وجوه جزئی عقل کلی به شمار می رود. متناظر با این دو نوع عقل، دو گونه شناخت وجود دارد،یکی شناخت مابعدالطبیعی و دیگری شناخت استدلالی. عقل کلی، حقایق مابعدالطبیعی را به نحو شهودی و بی واسطه و بهیکباره درک می کند اما ادراک عقل جزوی، تدریجی و باواسطه و به کمک فرایند استدلال صورت می گیرد. شناخت حاصل از عقل کلی، حقیقی و کامل است و شناخت حاصل از عقل جزوی، محدود و ناقص است. عقل جزوی با مفاهیم سروکار دارد اما در عقل کلی، فاعل شناسایی و موضوع شناسایی بایکدیگر اتحاد دارند. شناختهای حسی و ادرکات عقل جزوی، به شرط آمادگی فاعل شناسایی، می توانند علت مُعدّه بیداری عقل کلی و بهیادآوردن حقایق کلی باشند.
نقد آرای سنت گرایان در باب حکمت و رموز نهفته در هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۳
5 - 10
حوزه های تخصصی:
سنت گراییتفکر و جریانی معاصر و آمیخته با رمز و رازاست که اساساً ماهیت آن بر همین عنصر رمز استوار است. هرچند به لحاظ علمی، هرگونه فرایند رمزگشایی براساس اصول، زبان و یا قراردادهایی خاص شکل می گیرد، اما درک و دریافت در سنت گرایی تنها مختص به تعدادی انگشت شمار از افرادی خاص است که با ادعای اتصال به عالم والا، به سیر و سلوکی عمیق و متعاقباً تحولی شگرف نائل شده و هم اکنون در حکم وارثان، ناقلان و مفسران رموز هنری متعالی به نشر دانش الهی و روشنگری می پردازند. پیروان این فلسفه، اسرار الهی قید شده در قرآن را در حکم «کتابی بسته»خطاب می کنند که عقل عوام از درک آن قاصر است و هرگونه ادراک و خلق بر اساس مبانی این کتاب، صرفاً بر عهده خواص و مقربان است. بر اساس همین دیدگاه، سنت گرایان آثار هنرمندان مسلمان را آثاری والاو مقدس برمی شمارند، چراکه دربردارنده رموز معنوی هستند. از دید سنت گرایان جهان هستی نظامی است رمزآلود از نشانه های متکثر الهی که هریک در اوج کثرت مظهری واحد و منحصر به فرد از حقیقت ذات الهی هستند. به عبارت دیگر فلاسفه سنت گرا بر این باورند که هر موجود، ذاتی متافیزیکی و هستی شناسانهدر خود مستتر دارد که از ماهیتی ازلی برخوردار است. در این میان علاقه بیش ازحد سنت گرایان به بیان رموز حکمت هنر اسلامی و در نگاهی بالاتر، ارائه اصول و تعاریف حکمت هنر اسلامی و تشریح چگونگی خلق آثار توسط هنرمندان مسلمان، بسیار قابل تأمل است چرا که با اندکی تفکر در نظریات و آرای برجسته ترین چهره های سنت گرایی همچون گنون، بورکهارت، شوان و صدر، با مسائل به دور از منطق و متناقضی روبه رو خواهیم شد که نه تنها رنگ و بویی از حکمت، نه لزوماً اسلامی، نداشته، بلکه عقل سلیم و تفکر منطقی نیز به هیچ عنوان قادر به پذیرش آنها نیست. این مقاله به بررسی آرا و نظریات اصلی شاخص ترین چهره های سنت گرایی در باب حکمت هنر اسلامی و رموز نهفته در آن به مقایسه آنها با مفاهیم اسلامی تبیین شده در سنت اسلامی که به ادعای خود این اشخاص مبنای نظریات آنان است، پرداخته و به تشریح مختصری از تناقضات موجود و حضور آموزه های مکاتب دیگر در این جریان می پردازد.