مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
هنر
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
70 - 83
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با نگاه ارزشیابانه فردی از تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ نوع پژوهش از نوع توسعه ای است. چون هدف، ارائه یک برنامه درسی با الگویی جدید است به روش توصیفی/ تحلیلی و مبتنی بر "پژوهش ارزشیابانه فردی" با رویکرد استنتاجی انجام گرفته است. مطابق روش شناسی، ابزارهای مورد مطالعه مقالات، متون برنامه درسی و سایت محور مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد برنامه درسی تلفیقی، برنامه ای است که در آن هماهنگی بین دروس حاکم است و از انسجام و وحدت خاصی برخوردار است که منجر به یادگیری همه جانبه در دانش آموزان می شود. از آنجاکه، هنر یکی از دروس مورد علاقه دانش آموزان دوره ابتدایی است، مطابق پیشینه پژوهش و به منظور تقویت شناخت بهتر دانش آموزان از محیط پیرامون خود و نقش مهمی که در فرایند آموزش علوم تجربی دارد، محور تلفیق درس هنر قرار گرفت. در نتیجه، به جهت اینکه علوم تجربی حاوی مطالب مهم و قابل توجهی است و اغلب مواقع دانش آموزان از درک آن ناتوان هستند ودر مقابل درس هنرکه یکی از دروس ارزشمند پایه ابتدایی است و اغلب دانش آموزان خواهان آن هستند؛ این درس می تواند نقش چشمگیری در فراگیری مطالب مهم و دشوار علوم تجربی داشته باشد. با این وصف، تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی در مدارس دوره ابتدایی مطلوب به نظر می رسد.
بررسی زیبایی شناختی نظریه ارتقای سلامت روانی با قرائت آیات قرآنی؛ مطالعه موردی: ساختار هندسی سوره مبارکه انسان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
163-176
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: تا به حال پژوهش مستقلی درباره جمال و زیبایی های قرآن انجام نشده است. با عنایت به حلقه های مفقوده در مبادی نظری پژوهش های پژوهشگران تجربی درباره قرائت و استماع آیات قرآنی، هدف این پژوهش پیشنهاد و معرفی روش شناسی خاص در پژوهش ها و آزمایش های میان رشته ای با موضوعیت هنر و زیبایی های قرآن کریم بود.
قالب های هنری دین در زیبایی شناسی هگل و دلالت های تربیتی آن؛ انعکاس در هنر مجسمه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
131 - 149
حوزههای تخصصی:
هنر، دین و فلسفه با یکدیگر دارای روابط عمیقی هستند. فلسفه هگل یکی از مظاهر آمیختگی این سه مقوله است. هنر مجسمه سازی را می توان یکی از جلوه گاه های این نوع هنر دانست. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. روش پژوهش مورد استفاده روش استنتاجی فرانکناست. در این روش در ابتدا محقق به استنتاج اصل تربیتی از هدف غائی و گزاره واقع نگر مبنایی پرداخته و سپس به استنتاج روش تربیتی از اصلی که در استنتاج پیشین به دست آمده و گزاره واقع نگر مصداقی پرداخته است. حوزه پژوهش شامل کتاب های هگل، سایر منابع و پژوهش ها حول محور مفاهیم زیباشناسی هگل، مبانی نظری زیباشناسی وی و زمینه های تربیتی آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بیان ژرف ترین ارزش های ذاتی هر تمدن و آشکارسازی ایده مطلق ازجمله اهداف اساسی تربیت زیباشناسی استنتاج شده از نظرات هگل است که نیل به آن در گرو استفاده از اصولی چون شیوه بیان ارزش های ذاتی هر تمدن متناسب با دوره تاریخی خود است که شیوه بیان هنری، دینی و فلسفی و ارتباط آنها با یکدیگر از روش های رسیدن به این اهداف و اصول است. همچنین رساندن انسان به حد کمال و حقیقت غایی از دیگر اهداف اساسی تربیت زیباشناسی هگل است که انتقال و اشاعه باورهای دینی از اصول آن و استفاده از قالب های هنری سمبولیک، کلاسیک و نمادین به منظور بیان اعتقادات دینی ازجمله روش های آن است. اهداف پژوهش استنتاج اهداف تربیت زیباشناختی هگل با بررسی قالب های هنری دین در زیباشناسی وی. استنتاج اصول تربیت زیباشناختی هگل با بررسی قالب های هنری دین در زیباشناسی وی سؤالات پژوهش کدام اهداف تربیت زیباشناختی را می توان از اندیشه های هگل استنتاج کرد؟ کدام روش های تربیت زیباشناختی را می توان از اندیشه های هگل استنتاج کرد؟
نقش صلح در تثبیت و تقویت کرامت و هویت بشری و انعکاس آن در نقاشی های دوران انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
174 - 190
حوزههای تخصصی:
مقوله صلح را باید یکی از مقولات مهم در حیطه حقوق بین الملل و حتی حقوق داخلی کشورها دانست که در اسناد آموزش حقوق بشری جایگاه خاصی دارد و تحقق مصادیق آموزش حقوق بشری و شناسایی و عینیت یافتن آنها به معنای پیش شرط های تحقق صلح است. حمایت از آموزش حقوق بشری یکی از ملزومات جهان امروز می باشد که در این بین، حق بر صلح از اهمیت خاصی برخوردار بوده و از سوی بسیاری از مجامع بین المللی و حتی ملی دارای جایگاه خاصی می باشد. با توجه به نیاز روزافزون امروز بشر به زندگی در صلح و آرامش و اساس این حق برای برخورداری از سایر حقوق چون: توسعه پایدار؛ کمک های بشر دوستانه و غیره، بررسی و بحث در رابطه با مقوله صلح و وظایف دولت در قبال آن از ضروریات به شمار آمده که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که ضرورت صلح در سطوح ملی و بین المللی در حفظ حقوف و کرامت بشری است. این تلاش ها در نقاشی های دوران انقلاب مشروطه نیز قابل مشاهده است. اهداف پژوهش: 1.بررسی وظایف دولت در راستای تضمین حق بر صلح و رعایت حقوق شهروندان. 2.بررسی صلح و حقوق بشر در نقاشی های دوران انقلاب مشروطه. سؤالات پژوهش: 1.دولت های چه نقشی می توانند در ایجاد صلح و حفظ کرامت انسانی دارند؟ 2.در نقاشی های دوران مشروطه چه مقوله هایی از حقوق بشر وجود دارد؟
مطالعه تحلیلی معنای عناصر نمادین با تأکید بر هاله نور در نگارگری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر مانوی یکی از هنرهای غنی و اثرگذار است که آغاز آن از سده سوم م در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی آغاز شد و تا چند قرن بعد از اسلام ادامه یافت. مانی و پیروانش از هنرهای بصری و تجسمی که شاخص ترین آن ها هنر نقاشی و نگارگری است آثار بسیار نفیسی بر جای گذاشته اند که بر نگارگری ایرانی در دوره های بعد تأثیرگذار بوده است. با نگاهی کلی به ویژگی های ساختاری آثار مانویان می توان به عناصر نمادینی دست یافت که اغلب در بیشتر نگاره ها تکرار شده و دارای مفاهیم خاصی هستند. هدف این پژوهش پی بردن به سیر تحولات هاله نور در نگارگری مانویان و درک شباهت های تجسمی آن می باشد. هاله نور در هنر مانوی با هدف رسیدن به نور و رستگار شدن روح انسان می باشد. سؤال این پژوهش چه عناصری در نگارگری مانوی به کار رفته است و دارای چه معنایی می باشند؟ دارای چه ویژگی های بصری و ساختاری می باشند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از مطالب کتابخانه ای اسنادی و بررسی نمونه های نقاشی مانوی جمع آوری شده است و تحلیل بر اساس هاله نور و ویژگی های آن می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مانویان از عناصر نمادینی چون گل نیلوفر، مروارید، آسمان آبی، هاله نور، کشتی و درخت زندگی در نگاره هایشان استفاده می کردند و مهم ترین عنصر در بین این عناصر هاله نور بوده که بسیار متنوع تر از دیگر عناصر بوده که با رنگ ها و آرایه های تزئینی متفاوتی اجرا می شده است. در نگاره های مانوی این نماد به معنای نور و پاکی است و فردی که دارای هاله نور باشد مقدس و دارای جایگاه معنوی ویژه ای است.
نسبت شعر با اعتبار و حقیقت بر مبنای نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی شعر و ادراکات اعتباری ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند تا جایی که وی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالسیم، توصیف ادراکات اعتباری را بمدد تشبیه و تمثیل و استعاره در شعر آغاز میکند. در تحقیق پیش رو با استناد به آثاری مختلف از علامه که نظریه» اعتباریات در آنها آمده، نسبت شعر با ادراکات اعتباری مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت این نسبت از آن جهت است که با تحلیل ا رتباط میان شعر و اعتباریات در متنهای مختلف فلسفی، عرفانی و تفسیری علامه، میتوان به پرسش از نسبت شعر و اعتبار با حقیقت نفس الامری پرداخت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که ادراکات اعتباری نگاه شاعرانه انسان به جهان است و همانند چشمی است که انسان همه چیز را با آن میبیند. این جهان شاعرانه در عین غیرمنطقی و غیراستدلالی بودن میتواند به زبان اشارت خبر از حقیقت بدهد. از اینرو میتوان گفت نظریه» ادراکات اعتباری در حکمت اسلامی، برای شناخت حقیقت بابی نو گشوده است.
پدیدارشناسی زیبایی شناختی تن محور مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
71 - 87
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی می کند هنر و زیبایی شناسی مرلوپونتی را با تمرکز بر پدیدارشناسی وی تبیین کند که مبتنی بر ادراک حسی بدنی است و نشان دهد که تحلیل های پدیدارشناسانه مرلوپونتی از بدن در نوشته های آغازین او مثل ساختار رفتار و به خصوص پدیدارشناسی ادراک در تحلیل هنر او در شکل گیری فلسفه هنر او عنصر تعیین کننده است. فرضیه اصلی این نوشته این است که بدن و هنر رابطه ای درهم تنیده دارند و اساس و شالوده پدیدارشناسی زیبایی شناختی مرلوپونتی را تشکیل می دهند؛ بنابراین، ادراک حسی و رابطه تنانه هنرمند با جهان، و انعکاس این مواجهه در اثر هنری دغدغه چیزی است که ما آن را پدیدارشناسی زیبایی شناختی تن محور می نامیم. افزون براین، در این پدیدارشناسی، نقاشی شیوه ای تفکر است که مرلوپونتی با استناد به آثار سزان به تحلیل آن پراخته است و همچنین، زیبایی شناسی بدن محور و درنتیجه پیوند تنگاتنگ بدن و هنر از یافته های دیگر این مقاله است. در این نوشته سعی شده است تحلیل ها با استناد به آثار کلیدی این فیلسوف پیش برود.
زیبایی شناسی و هنر از دیدگاه جان دیویی و اشارات تربیتی آن برای نظام تعلیم و تربیت اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، بررسی و معرفی دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی و استخراج اشارات تربیتی وی برای نظام تعلیم و تربیت اسلامی ایران، انجام شده است. بر این اساس، سوال های پژوهش عبارتند از: ا- جان دیویی درباره هنر و زیبایی شناسی چه آموزه هایی دارد؟ 2- اشارات تربیتی دیویی در نظام تعلیم و تربیت اسلامی ایران کدامند؟ برای پاسخگویی به سوالات مذکور با استفاده از روش تحلیل محتوا و نوشتن، برخی از آثار، متون و منابع مرتبط با حوزه هنر و زیبایی شناسی جان دیویی مطالعه شد. سپس بر اساس دیدگاه ایشان درباره هنر و زیبایی شناسی، اشارات و راهبردهای کلیدی در تربیت زیبایی شناسی استخراج شد. ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و نیز سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هنر و زیبایی شناسی از دیدگاه دیویی شامل چهار محور: تناسب و هماهنگی، خوداکاهی کیفی، بیان و ابراز احساسات، تخیل، و... می باشد و برآیند تربیتی این آموزه ها در آموزش و پرورش این است که متولیان و متصدیان تعلیم و تربیت را از غفلت فزاینده ای که راجع به آموزش عمومی هنر و زیبایی شناسی در فرایندهای تربیتی شده است، آگاه کرد و اهمیت آن را در زندگی گوشزد می کند.
بررسی شمولیت نفقه با رویکرد فعالیت های هنری زوجه
منبع:
عرشیان فارس سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
4-20
حوزههای تخصصی:
در «فقه اسلامی» موارد مختلفی وجود دارد که در زندگی انسان ها نقش به سزایی دارد. یکی از آن موارد مبحث «نفقه» است. نفقه به سلسله حقوقی گفته می شود که تحت شرایط و نظم خاصی به زن تعلق می گیرد. مقاله حاضر به بیان مواردی از هزینه های زن (نفقه) می پردازد که آیا برخی فعالیت های هنری، ورزشی و غیر آن برای زن می تواند جزو نفقه محسوب شود یا خیر؟ زیرا توجه به روحیه حساس و لطیف زن و توانایی او درخلق اثرهای هنری می طلبد تا در این راستا استعدادهای او شکوفا شود و از پرتو آن استحکام و آرامش خانواده بیشتر و از این رهگذر نیز، باعث افزایش درآمد اقتصادی برای خانواده باشد. بدون شک رویکرد فقهی به این مسئله می تواند موضوع نفقه را وارد عرصه دیگری از زندگی زناشویی و استحکام آن در پرتو نفقه نماید. از این رو در این مقاله به روش تحلیلی و توصیفی با رویکرد کتابخانه ای با مراجعه به منابع و متون فقهی موارد نفقه بررسی شده و به این نتایج دست یافته که موارد احصا شده برای نفقه انحصاری نبوده و با توجه به نیاز و شرایط زمان و مکان قابل توسعه می باشد. رویکرد تحقیقی این مقاله به روش کتابخانه ای به مواردی می پردازد که به موضوع اختصاص مالی به عنوان نفقه برای آموزش و هزینه های لازم در امور هنری تا فارغ التحصیلی که لازم است، برای آن انجام بشود و البته بعد از رسیدن به مرحله استادی یا کارآفرینی می تواند به اقتصاد خانواده کمک کند.
ارزیابی کیفیت خدمات معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در حوزه فرهنگ و هنر و تأثیر آن بر رضایت شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
205 - 250
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل حوزه فرهنگی و اجتماعی، ارزیابی عملکرد است. از آنجا که ماهیت فعالیت های فرهنگی و اجتماعی ناملموس، و تنیده با انتزاع است، ارزیابی نتایج وآثار آن به صورت ذاتی با دشواری همراه است. تعریف این مسئله در یک بستر بروکراتیک همچون شهرداری تهران، با دشواری مضاعف در عرصه اجرا همراه است. اثربخشی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی در شهرداری تهران با سایر ماموریت های این دستگاه اجرایی از جمله خدمات شهری، خدمات فنی و عمرانی و امثالهم، حسب تجارب موجود موجب تضعیف حوزه فرهنگی و اجتماعی و اطلاق برچسب ناکارآمد بودن فعالیت های این حوزه شده است. با توجه به این واقعیت امر، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت خدمات معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در حوزه فرهنگ و هنر و تاثیر آن بر رضایت شهروندان انجام گرفته است. روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از نظر جمع آوری اطلاعات یک پژوهش توصیفی- پیمایشی محسوب می شود. در راستای هدف پژوهش پس از استخراج عوامل مؤثر در کیفیت خدمات معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، پرسشنامه با بهره گیری از ادبیات موضوع تنظیم گردید. پرسشنامه تدوین شده بین 450 نفر از شهروندان مناطق 22گانه شهر تهران که طی یکسال گذشته حداقل یکبار از خدمات فرهنگی و هنری معاونت فرهنگی و اجتماعی تهران بهره مند شدند، بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای بصورت تصادفی ساده توزیع گردید.
شناخت معنای هنر مبتنی بر روش رایج معناشناسی در فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
863 - 896
حوزههای تخصصی:
حضور جدی فقه در عرصه های فردی و اجتماعی هنر، نیازمند موضوع شناسی و به تبع معناشناسی متناسب با مختصات آن است. اما هیچ گاه بابی برای موضوع مستنبطه عرفی هنر، گشوده نشده تا معنای آن در چارچوب موضوع شناسی رایج در فقه تعریف شود. بنابراین به منظور نقش آفرینی فعال فقه در عرصه هنرها و تعیین خط مشی کارامد از آنها با جهت گیری فقهی، ضروری است که روش کشف معنا از ابواب فقهی، استحصال و در تعریف هنر، مورد بهره برداری قرار گیرد. با توجه به اینکه یکی از چالش های فرعی در دستیابی به هدف مذکور، تعریف ناپذیری ذاتی موضوع هنر است؛ تلاش بر این بوده است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ابتدا روش معناشناسی در فقه، بازخوانی شود و سپس در جهت کشف معنای هنر و ارائه تعریف از آن به کار رود، به نحوی که وجه جامعه شناختی و عرفی آن را تضمین کند. بر این اساس در گام نخست فرایند معناشناسی موضوعات در فقه با بررسی ادله فقها، ترسیم شده و در ادامه با نفی تعریف پذیری ذاتی از هنر، مؤلفه هایی پیشنهاد شده است که در حکم تعریفی غیرذاتی، حائز دو ویژگی مهم است؛ اولاً در ضمن آن جهت سیال، عرفی و جامعه شناختی هنر لحاظ شده است؛ ثانیاً انطباق آن با روش فقها در شناخت معانی مستنبطه عرفی، سبب می شود که سازگاری حداکثری با دستگاه فقاهت در هضم معنای هنر داشته باشد و به همین اعتبار تعیین تکلیف آن اعم از ابعاد فردی و اجتماعی میسر شود.
گسست از بیان امر الهیِ هگلی در پیکرسازی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
506 - 520
حوزههای تخصصی:
هگل از معدود متفکرانی است که به هنر پیکرسازی اندیشیده است. وی در کتاب پدیدارشناسیِ روح در ذیل مبحث دین به طور موجز و در درس گفتارهای زیباشناسی به تفصیل درباره پیکرسازی سخن گفته است. ویژگی مشترک این دو متن آن است که امر مطلق که مترادف امرِ الهی است در هر دو متن، توانسته است از طریق پیکرتراشی در حد توان و ظرفیت هنر به بیان آگاهی از خویشتن بپردازد. هگل، هنر پس از رُمانتیک را پایان یافته می داند و معتقد است که هنر دیگر نمی تواند نمایان گر و بیان گر نیاز روح باشد زیرا دیگر هنر نیاز مبرم روح نیست. پیکرسازی مدرن تفاوت ماهوی با تلقی هگل از این هنر دارد با این حال این تلقی جدید از پیکرسازی هم از بطن اندیشه هگل قابل دریافت است. هگل هنر پیکرسازی را بیان گر و بازنمایاننده امر الهی در مراحل مختلف تاریخ (اعم از تاریخ دین و تاریخ هنر) می داند. در هنر مدرنیسم، پیکره انسان به عنوان مأمن و معبد روح، متلاشی شده است و هنر پیکرسازی دیگر نمی تواند بیان گر امر الهی باشد. در واقع بنیاد پیکرسازی مدرن، اصالت بشر است و امور فردی و اجتماعی انسانی جایگزین امر الهی می شود. در این مقاله تلاش شده است نسبت بین امر الهی و اعلام پایان هنر توسط هگل مورد تأمل قرار گیرد سپس گسست از بیان امر الهی در پیکرسازی مدرن بررسی شود. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تلقی سکولار از پیکرسازی مدرن می تواند از بطن اندیشه هگل بیرون کشیده شود.
آموزش پژوهی کیفی اسناد تاریخی با تاکید بر نگاره تاریخی بیستون بر اساس الگوی چالز جنسن
حوزههای تخصصی:
پژوهش های کیفی اسناد تاریخی همواره از اهمیت بسزایی به لحاظ اعتبار سنجی برخوردار هستند. در بین اسناد تاریخی «آثار هنری- باستان شناسی» نقش مهمی در بین انواع اسناد تاریخی دارند و مطالعه دقیق آن ها از جایگاه ذی قیمت و ارزشمندی برخوردار هستند. برای رسیدن به این مهم، انتخاب روش پژوهش درست، بسیار حایز اهمیت است. از طرفی در پژوهش هایی که تحلیل و ارزیابی ساختار «فرم و محتوای» آثار هنری باستان شناسی مقصودنظر پژوهشگر است، انتخاب روش پژوهش خاص خود را می طلبد. لذا انتخاب روشی کارآمد و در عین حال ساختارمند اهمیت دارد. همواره یکی از دغدغه های دانشجویان رشته های تاریخ و تاریخ هنر، به هنگام مطالعه آثار هنری، انتخاب یک روش پژوهش دقیق و کارآمد است. تا بتوان با جمع آوری داده ها و سپس ترکیب و تحلیل اطلاعات به نتیجه گیری دقیق تر نائل گردند. با مطالعه اکثر کتاب های مرجع تاریخ هنر و تحلیل آثار هنری به ساختارمند بودن شان پی می بریم. مطالعه کتاب «تجزیه تحلیل آثار هنرهای تجسمی» اثر «چالز جنسن» الگویی ساده و در عین حال علمی ارائه نموده است. در این پژوهش با بهره گیری از الگوی پیشنهادی وی یکی از معتبرترین سنگ نگاره های دوره هخامنشی « نگاره بیستون» مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش از شیوه تحلیلی–توصیفی استفاده شده است .و برای جمع آوری داده های پژوهش از روش کتابخانه ای و هم چنین درتحلیل نگاره از تجربیات علمی خود پژوهشگر استفاده شده است.
پدیداری آفرینش های هنری بر اساس نظر نهایی در نفس شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
67 - 84
حوزههای تخصصی:
اهل حکمت، هنر را زائیده نیروی خیال می دانند. در نظر ایشان استناد حقیقی هنر به این نیرو وابسته به وجود مستقل قوه خیال است. در حالی که مطابق نظر نهایی حکمت صدرایی که مبتنی بر وحدت نفس و کل القوا بودن آن است، همه قوا، عین الربط به نفس اند. بر این مبنا، پرسش از چگونگی آفرینش آثار هنری از نفس چنین پاسخ داده می شود که؛ خیال، شأنِ نفس و عین تعلق به آن است. در نتیجه آثار منتسب به آن همچون هنر نیز، حقیقتاً فعلِ نفس خواهد بود و انتساب آن به خیال، ثانوی و با تسامح است. گوناگونی تجلی و ظهور نفس، سه مرتبه از وجودِ هنری را پدید می آورد که مرتبه اعلای آن واحد، اجمالی و بسیط به وجود جمعی نفس است. در این مرتبه، وجود هنری با تمام عناصر کمالی نفس یکی ا ست. بنابراین تمامِ معرفت ها، به وجودِ واحد در نفسِ انسان موجودند و هیچ فرقی میان هنرمند و حکیم و عارف وجود ندارد. تنها در مراتب بعدی و تنزل بر مرتبه خیال و سپس خلق بیرونی اثر هنری در پایین ترین مرتبه آن است که وحدت جمعی نفس در سیمای هنری خاص آشکار می شود.
بررسی هستی و چیستی «هنر متعالی» از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
25 - 48
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های برجسته حکمت متعالیه، توجهی است که به زیبایی در صنایع لطیفه دارد. ملاصدرا از منظر وجودشناسی به هنر و زیبایی شناسی هنری و ارتباط عشق و هنر و توانمندی های نهفته در هنر نگاه کرده و به جزییاتی پرداخته که در افق زیبایی شناسی قابل توجه و تأمل است. طبق مفروضات هستی شناختی و انسان شناختی ملاصدرا، انسان دارای عوالمی است و هنر به عنوان صنایع لطیفه انسان در این عوالم رشد و نضج می یابد. در این مقاله تلاش شده است که هنر و آفرینش به عنوان اثر هنری از منظر ملاصدرا تبیین شود. بر اساس نتایج پژوهش در حکمت صدرایی هنر متعالی از نظر ملاصدرا آدمی را به تشبه به باری تعالی می رساند. ملاصدرا به هنر به صورت عام و فراگیر می نگرد و به آن صبغه معنوی و قدسی می دهد. از آنجا که هنر و صنایع لطیفه را با عشق عفیف و زیبایی شناسی معنوی پیوند می زند و هدف از آن را رسیدن به معشوق حقیقی و زیبایی های ملکوتی تلقی می کند و در واقع برای هنر جایگاه ارزشی، معنوی و قدسی قایل است. ملاصدرا در تلقی خود از هنر گامی فراتر نهاده و دیدگاه خود را در قالب یک نظریه واحد که می توان آن را «محاکات متعالی» خواند ارائه می کند .
جایگاه هنر در اندیشه ابن سینا و نسبت آن با عقل و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
127 - 146
حوزههای تخصصی:
انسان و خدا محورهای اصلی تفکر ابن سینا هستند. انسان به عنوان موجودی در میانه دنیای محسوسات، و عالم عقول و مجردات، ثمره آفرینش است و به نظر او، شناخت خدا، غایت مابعدالطبیعه و مهم ترین بخش تفکر است، که اعتبار علوم دیگر به نسبت آن سنجیده می شود. برای شناخت هنر در تفکر ابن سینا، باید جایگاه آن را نسبت به این غایت مشخص کرد، مسئله ای که به هنر در جهان شناسی سینوی، جایگاهی ویژه می دهد. جهان سینوی مشتمل بر دایره ای است که در قوس نزولی، از مبدأ آغاز و به ماده ختم می شود و در قوس صعودی از انسان آغاز می شود و به سمت عالم عقول و مجردات حرکت می کند. عقل نخستین قابلیت انسان در قوس صعودی است که مورد توجه ابن سینا قرار می گیرد، امری که با توجه به وقوف ابن سینا به محدودیت ها و ظرفیت هایش، او را به سمت سنجشِ عقل پیش می برد، حاصل این بررسی، ظهور عرفان و هنر در آثار ابن سیناست؛ هر چند ابن سینا عرفان را توانا در سلوک و سیر صعودی می داند، اما بیان ناپذیری و سکوت عرفان، و محدود بودن آن در میان افرادی خاص، او را به سمت هنر سوق می دهد.
قورخانه: کارخانه صنعت و هنر (نگاهی به کارکردهای هنری قورخانه در عصر قاجار)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
قورخانه از دوره صفوی، بخش مهمی از تشکیلات و بیوتات حکومتی بوده و در دوره قاجار نیز ادامه داشته است. در این تشکیلات حکومتی، امور مربوط به ساخت وساز ابزارآلات و ادوات جنگی انجام می گرفته است اما از دوره قاجار و به دستور ناصرالدین شاه، عملکرد قورخانه متفاو ت تر از قبل می شود. به امر وی ساختمان قورخانه در ضلع شمالی ارگ سلطنتی، حد فاصل میدان توپخانه، خیابان مریضخانه(سپه) و جلیل آباد(خیام) بنا می شود. این ساختمان شامل کارگاه ها و کارخانه های متعددی بوده که با عنوان "قورخانه مبارکه" و ذیل یک "وزارتخانه" اداره شده و مورد توجه و حمایت مستقیم پادشاه بوده است. امروزه از ساختمان قدیم، فقط سردر آجری و بخشی از دیوار باقی مانده و بقیه به ایستگاه مترو تبدیل شده است. در اهمیت قورخانه باید خاطرنشان کرد که این تشکیلات منحصر به وجه نظامی اش نبوده بلکه تأثیرش در عرصه هنر نیز مشهود است. این پژوهش، عملکرد قورخانه را بررسی کرده و پاسخگوی این سؤال است که آیا قورخانه منحصراً کارخانه تولید جنگ افزار بوده یا محصولات دیگری نیز داشته که بتوانند در زمره آثار هنری قرار گیرند؟ این مقاله برای اولین بار با روش تحلیلی تاریخی، به موضوع تولیدات آثار هنری در قورخانه می پردازد. بررسی مدارک و اسناد تاریخی، و نمونه های موجود، این یافته را تأیید می کند که متأثر از جریان های اثرگذار صنعت غرب، قورخانه مهم ترین کارگاه بزرگ و مجهز صنعت و هنر در آن دوران بوده که علاوه بر ساخت تجهیزات جنگی مانند توپ، تفنگ و...، تولیدات با ارزش زیبایی شناسانه و هنری از جمله انواع مجسمه ها، درهای بزرگ ریخته گری شده فلزی و آثار چوبی و بلورجات و موارد متنوع دیگر نیز داشته است.
بررسی و تحلیل قالیچه های طرح محرابی بلوچ از منظر انسان شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
229 - 335
حوزههای تخصصی:
قالیچه ها، یکی از مهم ترین مؤلفه های هویتی و فرهنگی قوم بلوچ و از برجسته ترین ساحت های مستعد مطالعه و واجد بررسی و تحلیل در منظومه انسان شناسی و رویکرد انسان شناسی هنر می باشد. در این میان، معرفی قالیچه های محرابی(جانمازی، سجاده ای) ایشان به عنوان هویت هنری و مصداق های تصویری از نظام بافندگی و هم چنین شناخت و رسیدن به فهم و درک معنای فرهنگی طرح ها و نقش های قالیچه ها از منظر و دیدگاه آفریننده این نقوش و ارتباط آن ها با مؤلفه هایی چون فرهنگ، اساطیر، عقاید و باورها، آداب و رسوم که مقصد و منظور انسان شناسی هنر است، هدف این پژوهش است. چه این که محتوای قالیچه های بلوچ در سایه و با تکیه بر درک، اندیشه و باور بافندگان آن ها معنا و مفهوم می یابد. بر این مبنا پرسش اصلی این است که قالیچه های محرابی بلوچ از دیدگاه انسان شناسی هنر، دارای چه ویژگی ها و شاخص هایی هستند و چگونه می توان از گذار این دیدگاه و زمینه-های فرهنگی به فهم معنایی و زیبایی نقوش این قالیچه ها پی برد؟ برخی از یافته های پژوهش چنین است. این قالیچه ها در ساحت کارکردشناختی دارای ظرفیت کاربردی، نمادین و تزئینی است. در بُعد معناشناختی، بازنمایی نقوش با شیوه غیر شمایلی(البته بر مبنای ارجاع به گذشته و مصداق بیرونی) صورت گرفته و مفاهیم و نقوشی هم چون محراب(دروازه و درگاه بهشت)، درخت زندگی[مقدس](نماد جاودانگی و معاد) و طاووس، بر کیفیت هرچه بیش تر این بُعد، افزوده است. در وجه زیباشناختی نیز، بافنده با بهره گیری از سبک هندسی(انتزاعی و تجریدی) و آفرینش نقوش انتزاعی و تجریدی با رنگ های گرم، تند و تیره، تشخص و هویتی خاص به فضای قالیچه ها بخشیده است. این پژوهش از نوع کیفی و بنیادین و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است.
قالب ها و نمادهای شیعی در هنر خوش نویسی با تأکید بر عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۳
44 - 62
حوزههای تخصصی:
درباره هنر خوش نویسی به طور عام و در مورد خوش نویسی در عصر صفویه به طور خاص، نوشته هایی سامان یافته اند، اما درباره ارتباط خوش نویسی با تشیع و اهل بیت (ع)، به ویژه در عصر صفویه کمتر سخن گفته شده است. از این رو در این تحقیق، علاوه بر ارائه تعریف هنر و هنر اسلامی، مسئله این است که هنر خوش نویسی در عصر صفویه به چه شکلی با تشیع و اهل بیت (ع) ارتباط دارد؟ در این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی، با اشاره به استفاده از مفاهیم و نمادهای شیعی در هنر خوش نویسی بخصوص در عصر صفویه، این نتیجه به دست می آید که در کنار توصیه های اهل بیت (ع) در باره خوش نویسی و یاد کردن از برخی از اصحاب امامان (ع) و تعدادی از امامان (ع) در زمره خوش نویسان، خوش نویسی در قالب های استفاده مکرر از نام ها و القاب امامان شیعه (ع) به ویژه نام و لقب امیرالمؤمنین علی (ع)، دعا و توسل به اهل بیت (ع)، صلوات بر پیامبر (ص) و خاندان آن حضرت و مواردی از این قبیل، به شکل های کتیبه نگاری، خوش نویسی در حروف رمزی، خوش نویسی در تصاویر، خوش نویسی روی اشیاء، فلز و پارچه و مانند آن صورت گرفته است و اهمیت ارتباط تشیع و اهل بیت (ع) را با خوش نویسی در عصر صفویه و آثار دوره صفوی نشان می دهد.
تأملی پدیدارشناختی درباره نسبت طبیعت گردی و تخریب محیط زیست: با تأکید بر اندیشه های فلسفی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل فلسفی اثرات تخریبی طبیعت گردی بر محیط زیست است. رویکرد مورد مطالعه پدیدارشناختی با تأکید بر آراء هایدگر است. جامعه آماری تحقیق منابع دست اول و دومی است که دسترسی به آنها میسر بوده و شیوه تحلیل نیز توصف پدیدارشناختی موضوع تحقیق است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اثرات تخریبی گردشگری به نوع تلقی و نگاه گردشگران به طبیعت بازمی گردد و نوع نگاه گردشگر به طبیعت با نوع بودن او به عنوان انسان مرتبط است. چنین به نظر می رسد که در حال حاضر به علت غلبه نگاه تکنیکی، اقتصادی و سوداگرانه بر صنعت طبیعت گردی، نوع نگاه مناسب، دچار تخریب شده و در نتیجه ارتباط عمیق میان انسان و طبیعت با بحران مواجه گشته است. تحلیل پدیدارشناختی هایدگر امکان فهم چنین رویدادی را برای ما فراهم می سازد. با این همه هایدگر راه برون رفت از این بحران را نیز نشان می دهد. به نظر او در برابر نگرش ابزاری و بهره کشانه، رواج نگرش هنری به طبیعت می تواند جایگزینی مناسب قلمداد شود.