مطالب مرتبط با کلیدواژه

قلمرومندی


۱.

پردازش مفهوم «قلمرو» از منظر جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جغرافیای سیاسی قلمرو قلمروزدایی قلمرومندی بازقلمروخواهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶۵ تعداد دانلود : ۱۱۹۳
قلمرو و قلمرومندی بنیاد فلسفه جغرافیای سیاسی هستند. قلمرو به عنوان نمود عینی و فضاییِ برخاسته از حق طبیعی مالکیت و اصل میل به بقاء به رفتار قلمروخواهانه انسان جهت و معنا داده به گونه ای که تفسیر کنش و منش انسان عمدتاً تابعی از خصیصه قلمرومندی بوده است. درون مایه بسیاری از مفاهیم جغرافی سیاسی آگاهانه یا ناآگاهانه در پیوند با چنین ویژگی هایی تعریف و عملیاتی شده است. گستره قلمرو، الزاماً تابع مرزهای سیاسی نیست بلکه به فراخور دامنه آگاهی، کنشگری، تصمیم سازی و نقش-آفرینی انسان و گروه های انسانی شناوراست.داده ها و یافته های مقاله حاضر که ماهیتی بنیادی دارد به روش کتابخانه ای گرد آوری شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که دست کم از دهه 1970 به بعد با جهان شدن فناوری و مردم سالاری ابعاد ذهنی و محتوایی کنشگری انسان در ابعاد مشاهده ناپذیر اما فضاساز اهمیت بیشتر یافته اند که در آینده هم ابعاد بیشتری از قلمرو را بازنمایی خواهند کرد.
۲.

رویکردی نو در بازتعریف جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جغرافیای سیاسی قلمرو مناسبات قدرت امر سیاسی قلمرومندی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۰ تعداد دانلود : ۷۴۵
فهم جغرافیای سیاسی، مستلزم درک کنش متقابل جغرافیا و سیاست است. از زمان طرح دانش واژة جغرافیای سیاسی، از این علم تعاریف و تفاسیر مختلفی ارائه شده است که اغلب آن ها تابع پارادایم حاکم و تخصص مفسران بوده اند. تفاسیر جدید نیز متأثر از مکتب فضا، به گزارة «جغرافیای سیاسی به مطالعة کنش متقابل فضا و سیاست می پردازد» بسنده کرده اند. پرسش وپاسخ ها در جامعة دانشگاهی ایران نیز گویای آن است که این گزاره، به حد کافی قابل درک نبوده است. از این رو، ارائة تعریفی علمی و کاربردی برای حوزه های پژوهشی و دانشگاهی، ضرورتی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر با ماهیتی بنیادی و روش تفسیری-تحلیلی، بر آن است که با استفاده از منابع کتابخانه ای در چارچوب فهم جغرافیا و امر سیاسی، تعریفی نو از جغرافیای سیاسی به دست دهد تا قلمروهای معرفتی جغرافیای سیاسی بازشناخته شوند و از ورود پژوهشگر به مرزهای رشته های دیگر جلوگیری شود. نتایج نشان می دهد قلمرو، مفهومی بیش از یک ظرف فضایی دارد، بازتابی از اقتدار، قدرت و کنترل انسان به شمار می آید و مسائل مربوط به قلمرو و قلمروخواهی، بن مایة مسائل جغرافیایی سیاسی است. براساس چنین ویژگی هایی، جغرافیای سیاسی، علمی است که ابعاد سیاسی فضای جغرافیایی را در قالب کنش متقابل مناسبات قدرت (در ابعاد همزیستی، هماوردی، تنش، کشمکش و جنگ) با قلمرو (فضا و سرزمین) و قلمرومندی (قلمروخواهی، قلمروسازی و قلمروداری) انسان مطالعه می کند.
۳.

تبیین پیامدهای گفتمان جهانی گرایی بر الگوی حکمروایی قلمرویی کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان جهانی گرایی حکمروایی قلمروی قلمرومندی دولت شهرداری تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۵
در سالهای اخیر گفتمان جهانی گرایی به گفتمان غالب در بسیاری از کشورها تبدیل شده و الگوهای حکمروایی حاکم بر فضای جغرافیایی را با میانجی گری دولت در سطوح مختف فضایی متأثر کرده است. براساس این چشم انداز، هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین پیامدهای گفتمان جهانی گرایی بر الگوی حکمروایی قلمرویی کلانشهر تهران است. با توجه به هدف پژوهش، روش تحلیل گفتمان انتقادی که یک روش کیفی به شمار می رود، برای تحلیل داده ها استفاده شده است. تحلیل گفتمانی برنامه های توسعه کشور نشان می دهد که ساختارهای خاص و کلان اقتصادی، به ویژه استمرار کسری بودجه، افزایش تورم و افزایش مخارج عمومی به تدریج و در فاصله زمانی 1392-1368 باعث مفصل بندی، نهادینه سازی و عملیات سازی مولفه های گفتمان جهانی گرایی در برنامه های توسعه ملی شده است. دولت براساس این گفتمان به تدریج از تأمین برخی خدمات عمومی عقب نشینی و آنها را به شهرداری تهران واگذار کرد. انتقال مسئولیت های مالی و مدیریتی از دولت به شهرداری باعث شده است که شهرداری به دلیل محدودیت های مالی و فقدان سازماندهی تشکل های اجتماعی ضدرانت شهری به سوی الگوی مدیریت شهری رانتیر حرکت کند و به تبع آن، ویژگی قلمرومندی شهرداری تشدید و کارکرد فضا در نظام معادلات مالی آن برجسته شود. در این میان، کدگذاری و مونتاژ قلمروی از طریق برنامه های توسعه شهری ابزار اصلی شهرداری برای راهبرد قلمروسازی و پاسخ به ویژگی تشدیدشونده قلمرومندی است. شهرهای موجود در ناحیه کلانشهری تهران نیز برمبنای همین منطق گفتمانی برای تصرف فضا رقابت می کنند و این فرایند باعث می شود که دستیابی به الگوهای مشارکتی برای حل مسائل منطقه ای را دشوار می کند.