مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
مناسبات قدرت
حوزههای تخصصی:
امروزه ترس از جرم و عدم احساس امنیت اجتماعی، موضوعی است که بحث امنیت در شهرها را به چالش کشانده و بدین سبب مورد توجه محققین علوم اجتماعی و جرمشناسی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات انجام شده در کشورهای غربی، زنان به مراتب بیشتر از مردان از جرم میترسند و حال آنکه کمتر از مردان قربانی جرائم مختلف واقع میشوند. در مقاله حاضر که مبتنی بر یک پژوهش کیفی میباشد، سعی شده تا با استفاده از مصاحبههای عمیق عوامل موثر بر ترس از جرم در میان زنان شهر تهران، شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. یافتههای این پژوهش بر اساس مصاحبههای عمیق با 50 زن 19 تا 55 ساله در شهر تهران به دست آمده و هدف از این تحقیق تبیین و صورتبندی نظری ترس از جرم در میان زنان شهر تهران، با توجه به تجربه زیسته آنها میباشد.
جایگاه علما در دستگاه قدرت دوره صفویه (دوران شاه عباس اول، شاه صفی و شاه عباس دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از ورود برخی از علمای شیعه به حوزه سیاست در دوره شاه تهماسب اول، مرحله جدیدی در مناسبات علما و فقهای شیعی آغاز شد. این مناسبات اگرچه در دوره شاه اسماعیل دوم با وقفه ای کوتاه مدت مواجه گردید، ولی هیچ گاه قطع نشد و در طی دوره صفوی تداوم یافت. مسئله این است که آن بخش از علما و فقهای شیعه که در دوره شاه تهماسب وارد صحنه سیاسی شده بودند و حتی شاه برخی از آن ها (از جمله محقق کرکی) را اختیاری در امور سیاسی بخشیده بود و از جنبه نظری نیز همان طور که منابع اشاره کرده اند به حق علما برای حکومت اذعان داشته است، چرا و تحت چه شرایطی از دوره عباس اول تا پایان دوره عباس دوم به رغم تداوم همکاری با صفویان نتوانستند جایگاهی را که محقق کرکی کسب کرده بود، باز یابند. در این مقاله با روش تحقیق تاریخی و با تکیه بر منابع اصلی به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است به مسائل مطرح شده پاسخ داده شود.
بر اساس یافته های تحقیق در زمان شاه عباس اول مناسبات بین علما و دستگاه قدرت در مدار مشخصی قرار گرفت و شاه با تضعیف نیروهای قزلباش، قدرت را در دستان خود متمرکز ساخت و نیز از مداخله علما در امور سیاسی ممانعت به عمل آورد. شاه عباس هیچ گونه مداخله ای را که قدرت مطلقه اش را با چالش مواجه کند، نمی پذیرفت. علما نیز شرایط جدید را پذیرفته و علاوه بر همکاری عملی با شاه، به تأیید مشروعیت حکومت او مبادرت ورزیدند و این روند تقریباً تا پایان دوره شاه عباس دوم تداوم یافت و این شاه نیز هم چون جدش کوشید با قدرت مطلق حکومت کرده و در عین حال علما را در خدمت خود و حکومت صفوی نگه دارد و از آنها در نیل به اهداف سیاسی بهره مند گردد.
بازنمایی مناسبات قدرت در گفتمان دبیری با تکیه بر «دستور الکاتب فی تعیین المراتب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نامههای حکومتی و آثار مرتبط با آن (کتاب های انشا و ترسل) ، از مهمترین منابع و اسناد تاریخی هستند. دقت مؤلفان و دبیران در بازنمایی جایگاه و تعریف روابط میان کارگزاران اجتماعی (مردم و دستگاه حاکم) این متون را تابعی از نظام معنایی و فرهنگی زمان خود ساخته است. این متون آگاهانه گونهای از «مواجههی نابرابر» را بازنمایی میکنند و از این روی برای مطالعهی عناصر بازنمایی قدرت در گفتمان بسیار مناسباند. در این پژوهش دستورالکاتب فی تعیین المراتب بر اساس چهار مؤلفهی گفتمانمدار نامدهی، ساختار گذرایی، کاربرد الگوهای مختلف جمله و وجهیت به منظور تبیین چگونگی بازنمایی مناسبات قدرت، بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که مؤلفههای یاد شده در گفتمان دستورالکاتب نقشی کارآمد دارد، و نویسنده در بازنمایی مناسبات قدرت عملکردی دوسویه داشته است و شرع و دین به عنوان منابع قدرت پشتوانهی این گفتمان دوسویه بوده و در عین حال باعث هژمونیگرایی در متن شده است.
رویکردی نو در بازتعریف جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم جغرافیای سیاسی، مستلزم درک کنش متقابل جغرافیا و سیاست است. از زمان طرح دانش واژة جغرافیای سیاسی، از این علم تعاریف و تفاسیر مختلفی ارائه شده است که اغلب آن ها تابع پارادایم حاکم و تخصص مفسران بوده اند. تفاسیر جدید نیز متأثر از مکتب فضا، به گزارة «جغرافیای سیاسی به مطالعة کنش متقابل فضا و سیاست می پردازد» بسنده کرده اند. پرسش وپاسخ ها در جامعة دانشگاهی ایران نیز گویای آن است که این گزاره، به حد کافی قابل درک نبوده است. از این رو، ارائة تعریفی علمی و کاربردی برای حوزه های پژوهشی و دانشگاهی، ضرورتی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر با ماهیتی بنیادی و روش تفسیری-تحلیلی، بر آن است که با استفاده از منابع کتابخانه ای در چارچوب فهم جغرافیا و امر سیاسی، تعریفی نو از جغرافیای سیاسی به دست دهد تا قلمروهای معرفتی جغرافیای سیاسی بازشناخته شوند و از ورود پژوهشگر به مرزهای رشته های دیگر جلوگیری شود. نتایج نشان می دهد قلمرو، مفهومی بیش از یک ظرف فضایی دارد، بازتابی از اقتدار، قدرت و کنترل انسان به شمار می آید و مسائل مربوط به قلمرو و قلمروخواهی، بن مایة مسائل جغرافیایی سیاسی است. براساس چنین ویژگی هایی، جغرافیای سیاسی، علمی است که ابعاد سیاسی فضای جغرافیایی را در قالب کنش متقابل مناسبات قدرت (در ابعاد همزیستی، هماوردی، تنش، کشمکش و جنگ) با قلمرو (فضا و سرزمین) و قلمرومندی (قلمروخواهی، قلمروسازی و قلمروداری) انسان مطالعه می کند.
بازنمایی مناقشات ناظر بر دو گفتمان توسعه حرفه ای و هویت حرفه ای معلم از منظر مناسبات قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بازنمایی مناقشات ناظر بر دو گفتمان توسعه حرفه ای و هویت حرفه ای معلم از منظر مناسبات قدرت می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که چهار مناقشه عمده حرفه و پیشه، ساختار و عاملیت، مناقشه حرفه ای گری و حرفه ای گرایی، و بوروکراسی و دموکراسی که در بستر مناسبات قدرت توانسته اند رشد و نمو بیشتری پیدا کنند، محل های تأمل مهم تری در ارتباط با دو گفتمان توسعه حرفه ای معلم و هویت حرفه ای معلم می باشند. نظر به اینکه که موضوع هر دو گفتمان، معلم است و بسته به نظام های آموزشی مختلف و توسعه مدنی جوامع در برخی مختصات از جمله مفروضه ها و انگاره ها نسبت به معلم تفاوت هایی وجود دارد، در این نوشتار سعی شد ضمن شرح و بسط مناقشه های میان هر دو گفتمان که اموری بافت محور و وابسته به مناسبات قدرت هستند، با ارائه تصویر متفاوتی از توزیع قدرت به ترویج و توسعه ادراکات جدید و بسترسازی گفتمان های تازه در نظام آموزش وپرورش ایران پرداخته شود.
خوانشی انتقادی از مطالعات جامعه شناسی در ایران ذیل اکنونِ تبارشناختی (با تاکید بر آثار و آراء دکتر ابراهیم توفیق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
85 - 110
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که مطالعات مربوط به مدرنیته ایرانی، و جامعه شناسی تاریخی، تاثیراتی مهم بر مطالعه سایر حوزه های مرتبط با مدرنیته از جمله وضعیت جامعه شناسی در ایران دارند شایسته توجه اند. دکتر ابراهیم توفیق یکی از جامعه شناسان ایران است که مطالعات جامعه شناسی و مدرنیته ایرانی را با رویکردی به جامعه شناسی تاریخی، بر تبارشناسی لحظه حال متمرکز نموده است. این مقاله در صدد تحلیل مطالعات ایشان به منظور فهم انتقادی مطالعات تبارشناختی از اکنونیتی است که نوع مواجهه با آن، وضعیت سنت، مدرنیته و جامعه شناسی را در ایران رقم زده است. به این منظور داده های27 اثر از توفیق، به شیوه اسنادی گردآوری و با روش مرور سیستماتیک، مورد تحلیل قرار گرفته اند. پایان بندی انتقادی فراتحلیل صورت گرفته درباره آثار و آراء توفیق؛ فقدان مطالعه مناسبات سیستماتیک میان دانش و سرشت قدرت مآب دانش، تقلیل روابط سیستماتیک میان دانش و اراده به قدرت، به مناسبات میان دانش و بلوک قدرت، تقلیل نظام دانش به محتوای دانش، تعلیق چگونگی گسست از گفتمانِ گذار، مغفول باقی گذاشتن بحران بازنمایی در رابطه میان نظام تولید دانش و وضعیت جامعه، غفلت از ناتوان سازی سوژه در گسست از خوانش گذرا از حال توسط نظریه پسااستعماری، نقد ایدئولوژی در سطح رفتاری به رغم باور به ضرورت نقد مبنای وجودی ایدئولوژی در سطح شناختی، قرار گرفتن نظریه حال در معرض پروبلماتیک نظریه تداوم و. . . را نتیجه می گیرد. این موارد از سویی منجر به رسمیت یافتن فردیت لحظه حال و از دیگر سو منجر به بازتولید تلقی تداوم و بی توجهی به انحطاط شده است. همچنین این امور از سویی منجر به هوشیاری نسبت به تبعات گفتمانی رویکرد پسااستعماری، و از سوی دیگر منجر به فرسایش سوژه در گسست از خوانش گذرا از لحظه حال توسط جامعه شناسی در ایران شده است.
درآمدی بر هیدروپلیتیک منطقه خلیج فارس
امروزه آب به عنوان یکی از منابع جغرافیایی قدرت دارای نقش و جایگاه بسیار بالایی در مناسبات میان کشورها است. به گفته بسیاری از متخصصین ژئوپلیتیک، جنگ آینده، جنگ بر سر دستیابی به منابع آبی خواهد بود. کمبود آب آشامیدنی در منطقه خلیج فارس، دولتمداران را بر آن داشته که سیاستهای گذشته خود را بازبینی نمایند و نگرشی واقع گرایانه تر به این مسئله داشته باشند. از اینرو کشورهای منطقه خلیج فارس با توجه به عدم دسترسی به این منبع (آب اشامیدنی) از چالشهای بسیاری برخوردارند؛ هر چند که کشورهای این منطقه، دریای خلیج فارس را در اختیار دارند، اما بدلیل شوری آب نمیتوان نیاز آب شرب خود را تأمین نمایند. از سوی دیگر کشورهای این منطقه بدلیل قرار گرفتن در کرانه های دریای خلیج فارس، از موقعیت استراتژیکی خوبی برخوردارند و خلیج فارس میتواند نقش برجسته یی در مناسبات بین المللی این کشورها بازی کند. نوشتار حاضر با رویکرد و روش توصیفی- تحلیلی در پی بررسی هیدروپلیتیک خلیج فارس است و نشان میدهد که جنگ آینده در منطقه، جنگ آب و دستیابی به منابع آبی است که ایران اصلیترین نقش را در شکل دهی صلح و همگرایی بجای تنش و نزاع بر سر دستیابی به منابع آبی برعهده دارد.
تحلیل انتقادی، کوششی روش شناختی برای مواجهه با مناسبات قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۵
69 - 81
ناکامی نسبی پارادایم های اثبات گرایی و تفسیرگرایی در مواجهه با قدرت، با وجود توانمندی های زیاد آنها در پژوهش و توصیف و تبیین روابط آشکار و روبنای حوزه های اجتماعی مرسوم، توجه به پارادایم سوم (انتقادگرایی) را ضرورت می بخشد. امّا پارادایم انتقادگرایی نیز با وجود توان بالای خود برای نفوذ به زیر پوست مناسبات قدرتِ تنیده شده در واقعیت اجتماعی، از مشکل بزرگی رنج می برد و آن، نداشتن این پارادایم از روشی ایجابی برای انجام پژوهش های تجربی در حوزه های اجتماعی است. برمبنای چنین پدیده ای، پژوهش حاضر در پی تعریف روش پژوهشی ذیل پارادایم انتقادگرایی و رویکرد واقع گرایی انتقادی است؛ به نحوی که این روش بتواند به تولید و گردآوری داده از میدان بپردازد و نه اینکه فقط به نقد پژوهش دیگران بسنده کند. در این مسیر، ضمن نقد و بررسی و تعدیل فهم از پارادایم انتقادگرایی، به تدوین «روش تحلیل انتقادی» روی آورده شده است. بنیان روش یادشده بر حفظ سوژگی سه سوژه «مصاحبه شونده»، «مصاحبه کننده» و «مخاطب» در جریان پژوهش است؛ بدین معنا که مصاحبه شونده را واجد خطای عمد یا سهو می داند که در لحظه مصاحبه از لحظه کنش فاصله دارد، مصاحبه کننده باید با توسل به ابزارهای مختلف و داده های موازی، دست به ارزشیابی داعیه های مصاحبه کننده بزند و سرانجام با بیان شفاف استدلال ها، امکان ارزشیابی و قضاوت درباره پژوهش را برای مخاطب فراهم کند. بنابراین روش تحلیل انتقادی با رعایت سوژگی سوژه های یادشده می کوشد تا ضمن نفوذ به زیر پوست سطوح قدرت، در قالب یک پژوهش علمی باقی بماند.
فهم فضاهای خاکستری: جایگاه قدرت در فرایند مناسبات سکونتگاه های غیررسمی (مورد مطالعه: شهرک رضویه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، فضای خاکستری شهری به یکی از پدیده های رایج کلانشهرها و به ویژه تهران تبدیل و منجر به ظهور مجموعه ای از نهادها، هویت ها، روابط قدرت، شیوه ها و گفتمان ها در این فضاها شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و شناسایی ساختارهای موجود، جایگاه قدرت و سیاست در سطوح برنامه ریزی شهری این فضاها است. در راستای این هدف، پژوهش حاضر، در پی پاسخ به دو سوال اصلی است، ابعاد شکل دهنده ی تجربه زندگی در فضاهای خاکستری چیست؟ وآیا ساکنان این فضاها می توانند در برنامه ریزی و تصمیم گیری این محیط نقش داشته باشند؟ بنابراین، با اتکا بر روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و بر پایه مصاحبه ی ساخت نیافته، به تفسیر توصیف های ساکنان شهرک رضویه پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شش مقوله ی "سایه اندازی مناسبات قدرت، سایه ی سرمایه ی محیطی، سایه ی تعارض منافع، حاشیه ی سیاست گفتمان، حاشیه ی حق شهری و حاشیه ی شهروندی نابرابر"، مقولاتی هستند که توسط آن ها می توان تجربه ی ساکنان این فضاها را توصیف و در چارچوب مدل پارادایمی، مفهوم یابی فضای خاکستری شهری و فرایند مشروعیت بخشی، آن را تعریف نمود. همچنین، اهمیت بُعد اقتصادی- سیاسی تغییرات و جایگاه قدرت در کنار سایر ابعاد اجتماعی- فضایی این فضاها، طیفی از شهروندی نابرابر در مناطق کلانشهری با ضریب قطبش بالا را نمایان می سازد.
تبیین توزیع فضایی قدرت بازیگران ژئوپلیتیکی در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
147 - 167
حوزههای تخصصی:
بازیگری و سطوح قدرت از سطح ملی به سطوح پایین تر رسیده و افراد بسیاری در فضای شهرها از قدرت بسیاری برخوردار شده اند و با در اختیار داشتن منابع قدرت آفرین به بازیگری در مقیاس های (محلی، ملی، منطقه ای و جهانی) می پردازند و بر مناسبات قدرت در فضای شهرها تأثیر می گذارند. کلانشهر تهران توسط 25 سازمان دولتی و غیردولتی اداره می گردد که هر یک از این سازمان ها و نهادها، قوانین مقررات خاص خود را دارند. هر کدام از این بازیگران با منابع قدرتی که در اختیار دارند، هویت ها و هستی ها مختلفی دارند. از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که کدام بازیگر باید تهران را به به معنی وسیع اداره کند، و بازیگران ژئوپلیتیکی کلانشهر تهران کدامند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، در میان بازیگران محلی (برج سازان، شهرک سازان و صاحبان پاساژهای تجاری؛ صاحبان کارخانه، صنایع و شرکت های تجاری بزرگ و بیمه؛ استانداری؛ فرمانداری؛ شهرداری و شورای شهر) به عنوان بازیگران ژئوپلیتیکی کلانشهر تهران در سطح محلی می باشند که با قدرتی که در اختیار دارند بر مناسبات قدرت در کلانشهر تهران اثرگذارند. در میان بازیگران ملی (هیئت دولت و وزارتخانه های تابع آن؛ نمایندگان مجلس، بانک ها و مؤسسات مالی؛ قوه قضائیه؛ احزاب سیاسی، نیروهای نظامی و امنیتی و سازمان صدا و سیما) از جمله بازیگران ژئوپلیتیکی در سطح ملی در کلانشهر تهران محسوب می-شوند. در میان بازیگران فراملی (سفارتخانه ها) از جمله بازیگران ژئوپلیتیکی می باشند. مبتنی بر تعداد زیاد بازیگران، یک بازیگر به تنهایی نمی تواند کلانشهر تهران را مدیریت کند بلکه مدیریت کلانشهر تهران مبتنی بر مناسباتی است که میان بازیگران در فضای شهر شکل می گیرد.
رویکردی جامعه شناختی نسبت به گذار از گفتمان گناهواره به گفتمان فنی درباره ی جرم در حقوق ایران پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق کیفری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
89 - 124
حوزههای تخصصی:
گفتمان کیفری در ایران پساانقلاب، دو دوره ی متفاوت را تجربه کرده است؛ نخست، گفتمان گناهواره و برقراری پیوند بین جرم و گناه در دهه ی نخست انقلاب و سپس گفتمان فنی در دهه های بعد. در دهه ی نخست انقلاب، با ایجاد پیوند میان جرم و گناه رفتارهایی مانند شرب خمر، لواط، قوادی و بی حجابی جرم انگاری شدند و همچنین به تبع آن کیفرهای شرعی نیز به متن قوانین موضوعه راه پیدا کردند. برقراری پیوند مذکور نشان از گناهواره بودن گفتمان کیفری در این دهه دارد. ارتکاب جرم در گفتمان گناهواره از رهگذر برقراری پیوند میان جرم و گناه به مثابه ی تقابل با اراده ی خداوند و کیفر نیز به منزله ی واکنشی جهت احیاء اراده ی الهی به تصویر کشیده شد. در دهه های بعد، قرائت ها از رفتار مجرمانه تا حدود قابل توجهی تغییر کرد. زین پس قرائتی فنی از جرم ارائه گشت و رفتار مجرمانه به منزله ی رفتاری در جهت نقض نظم اجتماعی موجود و نمادی از بی احترامی به ارزش های جامعه تلقی شد. بدین ترتیب، کیفر نیز به مثابه ی پاسخی فنی در مقابل بزهکاری به تصویر کشیده شد. هرچند در مطالعات مرسوم حقوق کیفری علت این گذار به منزله ی جلوه ای از پررنگ شدن اندیشه ی اصلاح و بازپروری پنداشته می شود، اما ملاحظات جامعه شناختی پژوهش پیش رو اثبات می کند که تحولات گفتمانی نسبت به جرم پیوند نهانی با مناسبات ساختاری قدرت، تحول در اشکال کنترل اجتماعی و تحولات ساختاری جامعه برقرار می کند.
مناسبات قدرت و دکترین مسئولیت حمایت؛ مطالعه موردی مخاصمه 2023 حماس - اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
43 - 74
حوزههای تخصصی:
با توجه به موارد گسترده و فاحش نقض حقوق بین المللی بشردوستانه مردم غزه درنتیجه مخاصمه 2023 حماس- اسرائیل و وجود زمینه حقوقی لازم برای کاربست دکترین مسئولیت حمایت در دفاع از ساکنان این منطقه، تاکنون هیچ اقدام عملی مؤثری بر مبنای طرح مذکور از سوی سازمان ملل متحد در حمایت از مردم غزه صورت نگرفته است. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که علیرغم مبنای قانونی صریح، علت عدم تحقق دکترین مسئولیت حمایت در بحران 2023 غزه چیست؟ فرضیه مورد ارزیابی بر اساس نظریه رئالیسم تهاجمی، به این صورت مفصل بندی شده است که مناسبات و سازوکارهای قدرت حاکم بر روابط بین الملل، باعث عدم امکان توسل به دکترین مسئولیت حمایت از سوی سازمان ملل متحد در قبال ساکنان غزه شده است. یافته های این پژوهش که بر اساس رویکرد توصیفی- تبیینی حاصل آمده است، نشان می دهند که تسرّی ساختار سلسله مراتبی قدرت در نظام بین الملل به درون سازمان ملل متحد به ویژه در پرتو حق وتو، استفاده ابزاری ایالات متحده آمریکا از سازمان ملل متحد به منظور بیشینه سازی قدرت و مداخلات و منافع منطقه ای آن در خاورمیانه و حمایتگری این کشور نسبت به اسرائیل منجر به ناکارآمدی و عدم تحقق دکترین مسئولیت حمایت در مخاصمه 2023 حماس- اسرائیل شده است.
تحلیل سوژگی زنان کرد، همنوایی یا مقاومت در متن زندگی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
125 - 164
حوزههای تخصصی:
سوژگی، تجربه بازاندیشانه آگاهی و عاملیت فردی در تعامل با خود و با دیگری حقیقی، نمادین و نهادین است. هدف از این مطالعه، فهم پیچیدگی های اجتماعی و معنایی پدیده ی سوژگی زنان کرد است. این مطالعه با استفاده از نمونه گیری نظری و مصاحبه ی عمیق فردی با 43 زن کرد و تشکیل یک گروه متمرکز شش نفره، در چارچوب رویکرد تفسیری - برساخت گرایانه و با روش گراندد تئوری انجام شده است. بر اساس یافته های این پژوهش سوژگی زنان کرد از مجرای تجربه تعلیق به عنوان پدیده محوری قابل درک است این تجربه تحت عنوان چهار مفهوم تعلیق شناخت و عاملیت، تعلیق تجربه زیسته، تعلیق آگاهانه ترس و تعلیق به مثابه استراتژی قرار گرفتند. نهادهای هنجاری، نهادهای نظارتی، در اقلیت بودگی و وضعیت اقتصادی از مقولات مرتبط با شرایط زمینه ای و مناسبات نهادی، تجربه انقیاد، ارتباطات اجتماعی و منابع در دسترس فرد از شرایط مداخله گر به حساب می آیند. استراتژی محافظتی، استراتژی مقاومتی و مذاکره سه گونه راهبرد تشخیص داده شدند. درنهایت این مطالعه با نشان دادن پیچیدگی سوژگی در تجارب زنان کرد، نشان می دهد که سوژگی زنان کرد، سوژگی های لغزنده، ترکیبی و چندگانه هستند و در سه مقوله سوژگی زنانه، سوژگی غیرفعال - تجسم نیافته -درونی در مقابل سوژگی تجسم یافته/ فعال و سوژگی دلوکالیزه قرار می گیرند.
تأثیر سرمایه اجتماعی زنان بر مناسبات قدرت در نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
154 - 176
حوزههای تخصصی:
اهداف: مقاله حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی زنان بر مناسبات قدرت در نهاد خانواده انجام شده و در آن تلاش شده تا تغییر و تحولات مناسبات قدرت را در نهاد خانواده تحت تأثیر مشارکت، ارتباط و اعتماد اجتماعی و همچنین سن، تعداد سال های تحصیل و وضعیت اشتغال زنان مورد مطالعه قرار دهد. روش مطالعه: روش تحقیق مورد استفاده، پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان متأهل 20 الی 64 ساله ساکن شهر تهران در سه منطقه 3، 8 و 17 است. حجم نمونه تحقیق 387 نفر می باشد. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های طبقه بندی چندمرحله ای و تصادفی ساده بوده است. یافته ها: نتایج آزمون های دومتغیره نشان داد که تمامی متغیرهای مستقل تأثیر معناداری بر متغیر وابسته (مناسبات قدرت در خانواده) دارند. نتایج تحلیل چندمتغیره حاکی از آن بود که تمامی متغیرها اعم از سن، تعداد سال های تحصیل، منطقه محل سکونت، وضعیت اشتغال، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، تأثیر معناداری بر متغیر وابسته داشته اند. متغیرهای وضعیت اشتغال، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، تعداد سال های تحصیل، سن و منطقه محل سکونت به ترتیب بالاترین تأثیر رگرسیونی را روی متغیر وابسته (مناسبات قدرت در خانواده) داشته اند. جهت رابطه تمامی متغیرها به جز سن بر مناسبات قدرت در خانواده، مثبت بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان انتظار داشت با افزایش سطح تحصیلات زنان در جامعه و به تبع در خانواده و همچنین افزایش مطالبه اشتغال زنان، علاوه بر تغییر جایگاه آنان در مناسبات قدرت خانواده، شاهد تغییر جایگاه آنان در نظام تصمیم گیری و قدرت در ساحت اجتماعی و در عرصه عمومی نیز خواهیم بود.
پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر آینده مناسبات قدرت در کلانشهر تهران با رویکرد سناریونویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۴)
59 - 86
حوزههای تخصصی:
کلانشهر تهران به عنوان کانون تحولات در مقیاس محلی، ملی، منطقه ای و جهانی و وجود بازیگران بسیار اثرگذار در آن همواره صحنه قدرت سیاسی بوده است. همچنین، وجود پیشران های ژئوپلیتیکی بر جایگاه آن در مناسبات قدرت بیش از پیش افزوده است. مسئله پژوهش حاضر این است که پیشران ها و سناریوهای آینده مناسبات قدرت در کلانشهر تهران چگونه است؟ این پژوهش از نوع هدف، جزء پژوهش های کاربردی و ماهیت آن اکتشافی است. در این مطالعه برای پاسخ دهی به پرسش پژوهش، شاخص های آن به کمک مصاحبه چند مرحله ای با 30 نفر از نخبگان و صاحب نظران و پانل نخبگانی استخراج و برای غربال سازی پیشران ها از روش دلفی بهره گرفته شده است. داده های پژوهش حاضر با بهره گیری از نرم افزار (MicMac) و (Scenario Wizard) بررسی شده است. نتایج پژوهش در ماتریس سناریو نشان می دهد که داده ها از 45 وضعیت احتمالی مربوط به 7 سناریو با سازگاری قوی و محتمل تشکیل شده است. بر پایه تابلوی سناریو پیشران های ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر آینده مناسبات قدرت در کلانشهر تهران، 33/33درصد در وضعیت مطلوب، 6/41 درصد در وضعیت نیمه مطلوب و 25 درصد در وضعیت ایستا قرار داشته است که در این بین وضعیت نیمه مطلوب و سپس وضعیت مطلوب از نظر جایگاه در رتبه اول و دوم تابلو سناریو قرار دارند.