مطالب مرتبط با کلیدواژه

بیرون


۱.

قلمروهای دفاعی بیرونی دولت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دولت دفاع منطقه قلمرو بیرون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۹ تعداد دانلود : ۸۹۴
دولت ها همواره با دو نوع تهدید یا با دو مرکز تهدید روبرو می باشند داخلی و خارجی حکومت ها در برابر تهدیدات داخلی از نیروهای سرکوب پلیس و دادگاههای حقوقی و زندانها استفاده می کنند و در رویارویی با تهدیدات خارجی از دستگاه دیپلماسی تشکیلات جاسوسی و در نهایت از نیروهای نظامی بعنوان سپر دفاعی بهره میگرند ( رنجبر ص 21، 1378) واکنش بر ضد تهدیدات خارجی در سطح دولت ملی بوده که به صورت متمرکز وکنترل شده انجام می پذیرد در ابتدای قرن بیست و یکم و در آستانه هزار سوم میلادی باید به پیذیریم که منشا بسیاری از مسائل جهانی به تحولات استراتژی های نظامی وابسته و ÷یوسته است ادبیات پایه ای سیاسی نظامی در کشور ما به ویژه در سطح محیط های پژوهشی گاهی فقیر و بیشتر ترجمه ای است اصولا جغرافیدانان کشور ما میل و رغبت چندانی برای ورود به مفاهیم و موضوعات دفاعی ندارند که البته چرایی آن خود می تواند موضوع پژوهش مستقلی باشد بر این اساس و بعنوان راهکاری برای ÷ر کردن خلا استراتژی دفاعی دولت ها مقاله حاضر که در واقع بخش کوچکی از پژوهشی پایه ای تحت عنوان روش شناخت مناطق استراتژیک می باشد تنظیم گردیده است کوشش محوری این مقاله بر ان است که قلمروهای دفاعی دولتها را درمحیط های بیرونی در چارچوبی واقعی وملموس که منطبق با شرایط جمهوری اسلامی ایران باشد طبقه بندی نماید
۲.

پدیدارشناسی تفسیری فضاهای میانوار در معماری خانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میانوار درون بیرون تعامل با فضا پدیدارشناسی معماری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۳۵۳
بیان مسئله : از گذشته های دور دو کارکرد اصلی «دسترسی» و «دیدرسی» در فضاهای میانوار (واسط) در طراحی و ساماندهی فضا مطرح بوده است ولی امروزه در طراحی توجه چندانی به این فضاها نشده و حتی گاه نادیده انگاشته می شوند. پیامد این وضع، برآورده نشدن شماری از نیازهای روانی و معنایی است که تنها در فضاهای میانوار پاسخ می یافته و می یابند. این در حالی است که شماری از معماران پدیدارشناس بر تعامل همه جانبه گستره های وجودی انسان با فضای معماری و  اهمیت پاسخگویی به نیازهای روانی و معنایی تأکید دارند. هدف پژوهش : این تحقیق به جستجوی کارکرد فضاهای میانوار در معماری خانه، بر پایه رویکرد چند تن از معماران پدیدارشناس معاصر می پردازد و هدف آن دستیابی به کارکرد بهینه این گونه فضاها در خانه است. روش پژوهش : برای رسیدن به اهداف تحقیق، در قالب روش کیفی و با بهره گیری از رویکرد تفسیری و پدیدارشناسانه به فضا، نخست برپایه مطالعات نظری به توصیف دیدگاه چهار تن از معماران پدیدارشناس در ارتباط با فضاهای میانوار پرداخته شده است؛ سپس با بهره گیری از روش «پدیدارشناسی تفسیری»، به ساخت واحدهای معنایی در آثارشان پرداخته شده و توانایی های کارکردی میانوارها در دو سویه «ادراکی-معنایی»، «رفتاری-کارکردی» و نیز «ویژگی های کالبدی-فضایی سازگار و پاسخگوی به آن کارکردها» بازخوانی شده است. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهند فضاهای میانوار هنگامی کارکرد بهینه دارند که بتوانند سلسله مراتب دسترسی مناسبی از فضای بیرون به درون فراهم آورند، در عین حال احساسی از آرامش و در پناه بودن را برای مخاطب فراهم آورده و همه حواس و ادراکات او را در این میان درگیر کنند. در پاسخ به این سه کارکرد ویژگی های متمایزکننده کالبدی همچون کاربرد نور و سایه، الگوهای صوتی، بویایی و بساوایی متفاوت و  همچنین داشتن مرزهای کالبدی ویژه می توانند پاسخگوی آنها باشند.
۳.

بررسی رابطه درون- بیرون و سیر تحولات آن در مساجد ایران ( از آغاز تا دوران صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درون بیرون مسجد پیوستگی فضایی معماری ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۲۴۷
پژوهش حاضر به بررسی رابطه درون- بیرون در معماری مساجد ایران از آغاز تا دوران صفوی می پردازد. هدف، آشکار نمودن این موضوع است که سیر تکاملی معماری مساجد ایران در جهت شکل گیری رابطه ای متعادل میان حوزه درون و بیرون بوده است. به عبارت دیگر معماران ایرانی به کمک راهکارهایی که در یک سیر تاریخی تکمیل شده اند، تلاش کرده اند بنای مسجد را به زمینه مکانی اش پیوند دهند و با حفظ حریم مسجد، پیوستگی فضایی میان درون و بیرون آن برقرار سازند. راهبرد پژوهش، ترکیبی از استدلال منطقی و پژوهش موردی است. در ابتدا با مرور نظریات موجود، معیارهای تعیین کننده نوع رابطه میان درون و بیرون بناها دسته بندی می گردد. از آنجا که این دسته بندی با دیدی تکمیلی و انتقادی انجام می شود، پژوهش حاضر در دسته پژوهش های ثانویه در روش استدلال منطقی قرار می گیرد. مبنای نظری حاصل شده، زمینه ای برای آزمون فرضیه فراهم می آورد. در جهت آزمون فرضیه نمونه هایی از مساجد جامع به عنوان بناهایی که در تمامی دوران ها بیشترین توان جوامع را مصروف برپایی خود کرده اند و بنا بر این بیش از هر گونه دیگر می توانند معماری مساجد را نمایندگی کنند، بر مبنای اولویت هایی انتخاب شده است. مصادیق، بر اساس اسناد کتابخانه ای شامل عکس و نقشه بناها و تغییراتی که در ادوار تاریخی داشته اند، تحلیل شده اند. مشخص می گردد در مساجد اولیه رابطه درون- بیرون بیشتر از نوع تفکیک حداکثری میان این دو حوزه بوده است. در حالی که در دوران های بعدی به تدریج راهکارهایی در طراحی مسجد به کار گرفته می شود که رابطه درون- بیرون را به سوی پیوند هر چه بیشتر میان این دو حوزه سوق می دهند. این راهکارها از سه طریقِ تقویت رابطه بصری، تقویت رابطه حرکتی و تقویت رابطه شکلی- ساختاری، سبب ارتباط و اتصال هر چه بیشتر مسجد به بیرونش گردیده اند.
۴.

تبیین مفهوم آستانگی در بر هم کنش درون و بیرون محدوده ها در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محدوده درون بیرون آستانگی و گُذار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۴ تعداد دانلود : ۳۰۷
تبیین محدوده در معماری به مثابه ایجاد یک «درون» درمیانه «بیرون» است، از آنجا که پیوند با «بیرون» در یک محدوده گریزناپذیر است، می تواند منجر به محاق رفتن حیثیت «درون» محدوده شود. تلقی آستانگی به مثابه سازوکاری در دیالکتیک درون و بیرون به منظور تبیین حدود مکان ها، مجموعه ای از مهمترین یافته های این تحقیق را رهنمون می شود.  نقطه ی عزیمت در تدوین چارچوب نظری  این پژوهش، این پرسش اساسی است که چگونه کاربست مفهوم آستانگی می تواند منجر به تبیین حدود مکان در معماری شود. رویکرد پژوهش در این مقاله کیفی و با روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر استدلال منطقی انجام شده است. برای این منظور پس از تعریف محدوده و تحلیلِ برهم کنشِ درون و بیرون، از طریق تحلیل مفهوم لیمینالیتی[i] به ارائه یک مدل نظری جهت احصاء حدود مکان، اشاره خواهیم داشت. نتایج نشان می دهد که موضعِ «گذار» در سازوکار آستانگی تعیین کننده ی حیثیت انفصالی و اتصالی کرانه های یک محدوده است که ذیل بینش مراتبی در این مقاله، سه حالت تقابلی، تعاملی و متعالی را در ارتباط میان محدوده ها فراهم می آورد حالت های مذکور، به سبب نوع مطالبه خود از معماری نقش های متفاوتی را به مولفه های برسازنده ی محدوده مکانی تخصیص داده که می توانند تجربه در درون بودن کامل(یگانگی) تا بیرون بودن(بیگانگی) را در مدرِک، ایجاد و معیارهایی برای بسط محدوده ها مشخص کنند. <br clear="all" /> [i] Liminality.
۵.

در جستجوی نسبتِ «معماری داخلی» و «معماری»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طراحی داخلی معماری داخلی معماری درون بیرون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۳۴۹
حدود یک سده است که «معماری داخلی» یا «طراحی داخلی» به عنوان تخصصی حرفه ای و رشته ای دانشگاهی به صورت مستقل از معماری موضوعیت یافته است. درحالی که تا پیش از این، این تخصص به عنوان بخشی از کار «معماری» قلمداد می شد. اما در طیّ چند سده اخیر تحولات و تغییراتی به وجود آمد که بسترساز شکل گیری معماری داخلی به صورت مستقل از معماری شد. ارتباط تنگاتنگ معماری داخلی و معماری سبب شده است که چگونگی مرزها و بی مرزی های بین این دو پرسش برانگیز شود. هدف این پژوهش فهم نسبت میان این دو تخصص است. برای نیل به این هدف، ابتدا تلاش شده است که شناختی از معماری داخلی حاصل شود. پس از آن، آراء و نظرات صاحب نظران درباره نسبت معماری داخلی و معماری مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است. در انتها، تلاش شده است که با تبیین مدلی مفهومی این نسبت مورد بازاندیشی قرارگیرد. نوع این پژوهش، کیفی و روش آن تحلیلی -تفسیری و استدلال منطقی است. از این پژوهش این نتیجه حاصل شده است که نسبت معماری داخلی و معماری از زاویه مفهوم درون و بیرون، به صورت طیفی است که معماری داخلی از درون به بیرون، و معماری، از بیرون به درون، در هم آمیخته و فاقد مرز می شوند؛ درعین حال، این دو تخصص در نسبتی مکمل گونه تشکیلِ یک امر کل می دهند.
۶.

بازمهندسی نظام موضوعات علم بر اساس روش تحقیق تکاملی؛ پیش نیاز تحول در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحول در علوم انسانی بازمهندسی نظام موضوعات علم مدیریت روش تحقیق تکاملی قاعده روشی «درون بیرون ارتباط»

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۳
مقدمه و اهداف: تحول در علوم انسانی به عنوان موضوعی پیچیده، نیازمند نرم افزار یا الگوی شناسایی، ارزیابی و تصمیم گیری است. نخستین گام در این زمینه -  به عنوان پیش نیاز تحول -  بررسی، واکاوی و تفرس در منابع موجود این علوم و ارائه طبقه بندی جامع از آنهاست؛ زیرا این علوم در وضعیت خلأ به سر نمی برند و در تمام عرصه ها، علوم تحقق یافته ای وجود دارد. این کار با هدف آگاهی دقیق از علم محقَّق شده، ایجاد انسجام در این علوم و نمایش آن در یک الگو به منظور مشخص شدن کاستی ها، جهت دهی مطالعات آتی و کمک به پژوهشگران برای انتخاب مسیر و جهت گیری صورت می پذیرد. درواقع، «بازمهندسی علوم انسانی»، به عنوان نخستین گام در این راستا و نقطه عزیمت به سوی تحول، باید با قوت برداشته شود. در این راستا، نویسندگان این اثر، در بین علوم انسانی، «دانش مدیریت» را جهت هدف این پژوهش مورد توجه قرار داده اند و در پی بازمهندسی نظام موضوعات این دانش و طبقه بندی آنچه در آن تولید شده، رفته اند. پژوهش حاضر در پی آن است تا با استفاده از یک منطق ازپیش تعیین شده از روش تحقیق تکاملی، آنچه از ابتدا تاکنون در این دانش تولید شده را در یک الگوی جامع طبقه بندی کند. این الگو که از فراتحلیل متون مدیریت به دست آمده است، قالبی برای خوانش مدیریت است که افزون بر نمایش موجودی ها و مفصل بندی علم مدیریت، کاستی های این علم را نیز نمایش می دهد. این اثر آشفتگی ذهنی و پراکندگی ای را برطرف می کند که مخاطب غیرمدیریتی آن را حس می کند و برای کسانی مفید خواهد بود که کمتر در فضای مدیریت هستند؛ زیرا در یک نگاه، فهم کلی از دانش مدیریت را ارائه می دهد. روش: در فاز مقدماتی تحقیق، به منظور تأمین مواد اولیه پژوهش از روش تحقیق دانشگاهی استفاده شده است. براساس پیاز پژوهش ساندرز، مبنای فلسفی تحقیق، تفسیری و جهت گیری آن بنیادی می باشد. همچنین پژوهش حاضر به لحاظ روش، توصیفی - کیفی و دارای رویکردی استقرایی است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و شناسایی الگو نیز از شیوه تحلیل مضمون استفاده شده است. در فاز اصلی تحقیق (روش تحقیق تکاملی)، به منظور بازمهندسی نظام موضوعات دانش مدیریت، از روش تحقیق تکاملی استفاده شده است. این روش مبتنی بر فلسفه نظام ولایت و توسط مرحوم علامه سیدمنیرالدین حسینیe ارائه شده است. نقطه عزیمت و خاستگاه این حرکت فکری گرایش ها، باورها و قدرمتیقن های دینی است و از مفاهیم انکارناپذیر برای ایجاد روش تحقیقی استفاده می کند که توان تولید تصرف در عینیت را دارد. براساس این روش، کدهای به دست آمده از فاز مقدماتی، در قالب سه دسته کد اصلی «فعل، موضوع و هدف» طبقه بندی شده اند. این سه دسته در طبقه بندی شامل تری تحت عنوان «درون علم» قرار گرفته و به همراه طبقه «بیرون علم» (مبانی، مکتب، نظریه) و «ارتباط» (پیدایش، تغییر، تکامل) جدول و الگوی نظام موضوعات علم مدیریت را به نمایش گذاشته اند. نتایج: مبتنی بر روش تحقیق تکاملی، کدهای به دست آمده در مرحله مقدماتی در سه  دسته درون، بیرون و ارتباط طبقه بندی شده و در قالب جدول 1 در هم ضرب می شوند که نظام موضوعات دانش مدیریت را در 27 حوزه بازمهندسی می کند که هر حوزه ممکن است حاوی دانش هایی باشد که آن دانش ها نیاز به تکمیل یا اصلاح دارند یا حوزه هایی که اصلاً ادبیاتی در آن تولید نشده است.   جدول 1: طبقه بندی کدهای به دست آمده در مرحله مقدماتی بیرون مبانی مکتب نظریه ارتباط درون پیدایش تغییرات تکامل پیدایش تغییرات تکامل پیدایش تغییرات تکامل فعل 1. تأثیر مبانی در پیدایش فعل مدیریت 2. تأثیر مبانی در تغییرات فعل مدیریت 3. تأثیر مبانی در تکامل فعل مدیریت 4. تأثیر مکتب در پیدایش فعل مدیریت 5. تأثیر مکتب در تغییرات فعل مدیریت 6. تأثیر مکتب در تکامل فعل مدیریت 7. تأثیر نظریه در پیدایش فعل مدیریت 8. تأثیر نظریه در تغییرات فعل مدیریت 9. تأثیر نظریه در تکامل فعل مدیریت موضوع 10. تأثیر مبانی در پیدایش موضوع مدیریت 11. تأثیر مبانی در تغییرات موضوع مدیریت 12. تأثیر مبانی در تکامل موضوع مدیریت 13. تأثیر مکتب در پیدایش موضوع مدیریت 14. تأثیر مکتب در تغییرات موضوع مدیریت 15. تأثیر مکتب در تکامل موضوع مدیریت 16. تأثیر نظریه در پیدایش موضوع مدیریت 17. تأثیر نظریه در تغییرات موضوع مدیریت 18. تأثیر نظریه در تکامل موضوع مدیریت هدف 19. تأثیر مبانی در پیدایش هدف مدیریت 20. تأثیر مبانی در تغییرات هدف مدیریت 21. تأثیر مبانی در تکامل هدف مدیریت 22. تأثیر مکتب در پیدایش هدف مدیریت 23. تأثیر مکتب در تغییرات هدف مدیریت 24. تأثیر مکتب در تکامل هدف مدیریت 25. تأثیر نظریه در پیدایش هدف مدیریت 26. تأثیر نظریه در تغییرات هدف مدیریت 27. تأثیر نظریه در تکامل هدف مدیریت بحث و نتیجه گیری: پژوهش حاضر، پیش نیاز تحول در هر یک از علوم انسانی را بررسی و طبقه بندی دقیق آنچه در این علوم محقق شده است، می داند. روش تحقیق تکاملی این بررسی و طبقه بندی را با عنوان «بازمهندسی نظام موضوعات» ارائه می دهد؛ به طوری که می توان ادعا کرد جنبه ای از این علوم باقی نمانده که در الگوی نهایی پژوهش دیده نشده باشد. طبقه بندی علوم محقق فعلی در این چهارچوب، افزون بر نمایش جایگاه دقیق موضوعات می تواند جایگاه هایی که کمتر مورد نظر اندیشمندان قرار گرفته را نیز نمایش دهد. در چهارچوب ارائه شده از موجودیت علم مدیریت، سه دسته اصلی «فعل، موضوع، هدف» ارائه و اثرات لایه های بالاتر یعنی مبانی و مکتب و حتی نظریات بر این سه نشان داده شده است. مبتنی بر جدول نهایی این پژوهش و همچنین الگوی نمادین ارائه شده در انتهای مقاله، می توان بیان نمود یکی از مواردی که محل تحول می تواند باشد، تغییر در مبانی است که مکاتب و در ادامه نظریات را تحت تأثیر قرار می دهد. به طورمثال، انسان شناسی پارادایم های جامعه شناسی سازمان و مدیریت نشان می دهد هیچ یک، از ساحت های مادی انسان فراتر نرفته اند. طبیعی است که این نگاه در مکاتب و نظریات و در ادامه فعل، موضوع و هدف مدیریت خود را نشان می دهد؛ ازاین رو عنایت به مبانی یکی از بزنگاه ها در تحول علوم انسانی است.