مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
ارزش
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
219 - 241
حوزه های تخصصی:
در دوران تجدد، یأس و بیمعنایی بر روح و جان انسان متمدن چیره گشته و باعث شده است تا ارزشهای اخلاقی که بشر همیشه به آن به چشم ارزشهای ماوراء عقلی نگاه میکرد، بیارزش شده و معنای خود را از دست بدهند. بنابراین بررسی و تبیین ضرورت انکارناپذیر نقش و اهمیت معنا در زندگی اهمیت دو چندان یافت و اندیشمندان را بر آن داشته تا به آن عطف نظر نمایند. در این میان فیلسوفان اگزیستانسیالیست به واسطهی ماهیت موضوع که نظر به ذات و حقیقت انسان است، به آن توجه بیشتری کردهاند. از این رو در این پژوهش تلاش شده است تا به روش توصیفی و تطبیقی، ضمن بررسی نظرات دو فیلسوف اگزیستانسیالیسم، به مهمترین مسئلهی زیستی بشر امروز، به طریق نقش عصیان در معنابخشی به زندگی پاسخ داده شود. نیچه و کامو می کوشند تا نشان دهند، خداباوری و ارزش های اخلاقی به پوچی منتهی شده و درک پوچی جهان به عصیان منجر می شود. نیچه با رد ارزش های اخلاقی از عصیان همچون نوعی درمان یاد می کند که در آن دیگر، انسان رنج را بی ارزش نمی داند بلکه آن را مبنای جدیدی از اخلاق دانسته که به برداشت جدیدی از لذت و جایگاه آن در زندگی منتهی می شود. کامو نیز با رد اخلاق سنتی و با تکیه بر مفهوم عصیان، اخلاقی نو بنا می کند که نوعی لذت از پس آن حاصل می شود که نتیجه ی پذیرش توامان دنیا با همه ی خوبی و بدی هایش می باشد. نیچه و کامو هر دو با انکار خدا تنها راه نجات را در عصیان می دانند. از منظر آن ها، عصیان با دمیدن روح تعهد در انسان ها و تربیت انسان های کنشگر با نیهیلیسم به مبارزه بر می خیزد و در نهایت منجر به اهتمام محض به زندگی این جهانی می شود.
نقد و بررسی دیدگاه محقق اصفهانی در باب قضایا و ارزش های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
113 - 128
حوزه های تخصصی:
شیخ محمدحسین اصفهانی - اندیشور اصولی شیعی - با استناد به سخنان حکیمان مسلمان تلاش کرده است تا تصویری عُقلایی از نظریه مشهور بودن قضایای اخلاقی ارائه کرده و طرحی نو در افکند. بنا به دیدگاه او، خوبی و بدی اخلاقی به معنای «استحقاق مدح و ذم» است؛ زیرا در مرحله معناشناسی آنچه از ارزش اخلاقی اراده می شود، همین بُعد تحسین پذیری و تقبیح پذیری است. در تبیین وجودشناختی محقق اصفهانی از حُسن و قبح اخلاقی دو عنصر مهم وجود دارد: یکی، تحسین و تقبیح عُقلا و دیگری، نگاه ابزاری به این تحسین و تقبیح، به این معنا که تحسین و تقبیح عُقلا به این دلیل است که افعال اخلاقی راهی برای حفظ نظام اجتماعی و جلب مصلحت ها و دفع مفسده ها به شمار می آیند. در این مقاله پس از طرح و تحلیل جانمایه نظریه و ادعای محقق اصفهانی و واکاوی لوازم آن، به نقد این دیدگاه پرداخته شده است.
ارتباط اخلاق و زیبایی شناسی در فلسفه شوپنهاور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
67 - 99
حوزه های تخصصی:
اخلاق و زیبایی شناسی مهم ترین ارزش های حیات آدمی هستند که نسبت میان آن ها از دیر باز مورد پرسش اندیشمندان بوده است. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین ماهیت و نحوه ارتباط این دو حوزه در فلسفه آرتور شوپنهاور می پردازیم. شوپنهاور اخلاق و زیبایی شناسی را دو راه رهایی از اراده پدیداری و خودخواهی می داند. ماهیت اخلاق، شفقت و نیکوکاری است که از طریق فرا روی از خودِ پدیداری حاصل می شود و با عدالت، یعنی یکسان دیدن خود و دیگران همراه است. درک زیباشناسانه و نبوغ هنری نیز با نفی خودبینی و فرا رفتن از نگاه سود گرایانه و منفعت طلبانه میسر است که به گشودگی قلب و شناخت مثال مطلق می انجامد. بدین سان، آدمی هم در هنر و هم در اخلاق به نظاره حقیقتِ خود و هستی نائل شده و با نفی اراده، خودِ درونی اش را با واقعیت فی نفسه یکی می یابد. بسیاری از صورت های هنری مانند تراژدی می توانند به نفی اراده خودخواهانه و اخلاق مدد رسانند. اخلاق نیز با فرا بردن نگرش آدمی از خود پرستی و سود جویی زمینه درک و نگرش زیباشناسانه را فراهم می کند.
بازخوانی نظریه متافیزیکی رابرت آدامز در باب ارزش و مقایسه آن با آموزه تشکیک وجود ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
23 - 41
حوزه های تخصصی:
رابرت مری هیو آدامز - فیلسوف اخلاق معاصر - نظریه ای وجودشناختی درباره خوبی ارائه کرده که به «نظریه شباهت با خدا» شناخته می شود. خوبی مدِّ نظر آدامز ، نوعی خوبیِ ذاتی است که از آن به «علوّ» ، تعبیر می کند. با این حال ، حوزه نظریه پردازی آدامز هم خوبی اخلاقی و به تعبیر او «علوّ اخلاقی» را شامل می شود و هم آن دسته از خوبی های ذاتی غیر مرتبط با اخلاق ، مانند خوبی های زیبایی شناختی را دربر می گیرد. به اعتقاد آدامز ، خداوند ، خوبِ برتر و مصداق تام و کاملِ خوبی است و خوبی امور دیگر ناشی از شباهت آنها با خداوند است. بنا براین ، «خوبی» یا به تعبیرآدامز ، «عالی بودنِ» هر چیزی بستگی به شباهت آن با خداوند دارد. حکمت صدرایی - بر اساس آموزه تشکیک وجود - بالاترین مرتبه وجود ، یعنی ذات حق را دارای بالاترین خیر می داند و خیر بودن مراتب دیگر را به میزان نزدیکی شان به ذات خداوند ارزیابی می کند. آدامز ، گر چه تبیینی الهیاتی برای غایت اخلاقْ ارائه می دهد ، اما نظریه او در پاسخ به مبنای بنیادین غیر الهیاتی در اخلاق ، برای رهایی از اِشکال خودسرانگی ، ناکام مانده است. در این مقاله، ضمن مقایسه «نظریه متافیزیکی آدامز» در باب ارزش با «نظریه مراتب وجود» در فلسفه صدرایی، تلاش می کنیم برخی نواقص این نظریه را بر اساس تفکر موجود در فلسفه اسلامی برطرف سازیم.
ارائه مدل هم آفرینی ارزش در شرکت های دانش بنیان حوزه فاوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
233 - 255
حوزه های تخصصی:
زمینه های توسعه اقتصادی مبتنی بر اقتصاد دیجیتال در کشورها، از طریق بهره مندی از فناوری اطلاعات و ارتباطات و به واسطه ایجاد شرکت های دانش بنیان، رو به افزایش است. شرکت های دانش بنیان به منظور افزایش علم و ثروت، توسعه اقتصادی بر پایه دانش و تحقق اهداف علمی و اقتصادی در راستای گسترش اختراع و نوآوری و در نهایت تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه درحوزه فناوری های برتر و با ارزش افزوده بیشتر شکل گرفتند. از آنجا که حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) پیشران توسعه کسب وکارهای مبتنی بر اقتصاد دیجیتال به صورت گسترده ای تاثیر گذار است، لذا بررسی نقش های ارزشی این شرکت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هم آفرینی ارزش یکی از نظریات اساسی در گستره مدیریت راهبردی و مدیریت نوآوری، مطرح است. لذا، هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل موثر و ارائه چارچوب هم آفرینی ارزش (خلق مشترک ارزش)، برای ایجاد و توسعه قابلیت های راهبردی در شرکت های دانش بنیان در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) بوده و سعی دارد با شناسایی ذی نفعان و نقش آفرینان اصلی اکوسیستم کسب وکارهای این حوزه و با ایجاد شبکه ارزش، به بقا و توسعه سازمان ها کمک نماید. برای دستیابی به هدف پژوهش از روش کیفی (با استفاده از مرور نظام مند مبانی نظری) بیش از 230 پژوهش و مطالعه استخراج و از بین آن ها 64 مقاله و پژوهش به صورت عمیق بررسی شد. شناسایی عوامل موثر بر هم آفرینی ارزش در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) مبتنی بر 5 مقوله شامل: ذی نفعان و نقش آفرینان، عوامل اصلی اثرگذار بر هم آفرینی ارزش، عوامل زمینه ای موثر بر هم آفرینی ارزش، عوامل مداخله گر در هم آفرینی ارزش و نتایج و پیامدهای آن، با 17 زیر مقوله و 72 کد مولفه، از یافته های این مقاله بودند. در نهایت مدل هم آفرینی ارزش در شرکت های دانش بنیان حوزه فاوا ارائه گردید.
مؤلفه ها و الگوهای فرهنگی از منظر قرآن کریم
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
139 - 155
حوزه های تخصصی:
قرآن به عنوان آخرین و کامل ترین کتاب آسمانی واجد مؤلفه ها و الگوهای دقیق و جامع فرهنگی برای تربیت و هدایت انسان ها است. این تحقیق، مؤلفه ها و الگوهای فرهنگی قرآن را مورد احصاء و بررسی قرار داده است. نگارنده از روش تحقیق کتابخانه ای و توصیفی برای تشریح بحث، بهره گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که این مؤلفه ها در سه حوزه باورها، ارزش ها و رفتار قرار دارد. باورهای اساسی، ایمان به مبدأ و معاد، رسالت انبیاء، کتب آسمانی، ملائکه و غیب است. ارزش ها در چهار محور اخلاق، تعلیم و تربیت، عدالت و جهاد قرار دارد و در حوزه رفتار، تکالیف واجب شرعی محوریت دارد. هم چنین الگوهای فرهنگی در منطق قرآنی، پیامبران اولوالعزم (عل) (رسول اکرم(ص)، نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع)) معرفی شده و وجوه الگوبودن آنان تقریر و تبیین شده است. بی تردید احصاء این مؤلفه ها و الگوها، ضمن آن که قابلیت های متعدد و خصوصیات منحصر به فرد فرهنگ اسلامی، اصالت و حقیقی بودن، قابلیت تمدن سازی، برتری این فرهنگ بر سایر فرهنگ ها، انطباق آن با همه نیازهای بشری و نیل انسان ها به سعادت واقعی در همه ابعاد را به تصویر می کشد، می تواند به عنوان الگویی اصیل و واقعی به دیگر مکاتب نیز معرفی شود.
صورت بندی مفهوم ارزش و ارزش آفرینی در تولید فضاهای شهری با رویکرد اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
221 - 238
حوزه های تخصصی:
در دوران متأخر، مطالعه انتقادی فضا جایگاه خود را به عنوان بدیلی برای نگاه پوزیتویستی به آن، تثبیت نموده است. بدین سیاق، فضای شهری یک محصول اجتماعی- اقتصادی و بازتابی از کارکردهای سیاسی- اقتصادی جامعه تلقّی می شود که برای شناخت سازوکارهای تولید آن، اقتصاد سیاسی فضا، زبانی گویا خواهد بود. از این منظر، فضای تولیدشده در دوران سرمایه داری متأخر، بخشی از شیوه تولید سرمایه دارانه و کالایی برای رشد اقتصادی، انباشت سرمایه و تولید ارزش اضافی است. بنابراین، با کالاپنداری فضا، دو ارزش استفاده و مبادله بر آن مترتّب شده و نظامِ شهری ای به وجود می آید که فضا را به عاملی در فرآیند ارزش آفرینی بدل می کند. هدف از این مقاله، تبیین مفهوم ارزش در فرایند تولید فضا و شناسایی صور مختلف ارزش های متجلّی در فضا است. همچنین این نوشتار برآنست در پرتو شناخت مفهومی از ارزش، روندها و مجادلاتی که به دنبال تسلّط ارزش های مبتنی بر دارایی و مبادله بر ارزش های استفاده هستند را واکاوی نموده و راهکاری را برای ایجاد موازنه بین انواع ارزش در فضا به دست دهد. روش شناسی این مقاله با ابتنا بر ترکیب هم افزای دو پارادایم تفسیرگرایی (با نگاهی هنجاری و هرمنوتیک) و پسااثبات گرایی (با نگاهی انتقادی) تأکید دارد که بدون دخالت مناسبات اقتصادی-سیاسی، تفسیر واقعیّات اجتماعی ناممکن و یا ناقص است. بدین ترتیب، با بهره گیری از راهبرد قیاسی، فرضیّاتی مطرح و با جستجوی تجلیّات و مصادیق آن در شهر تهران، چارچوبی مفهومی از ارزش آفرینی در فضا ارائه می شود. یافته ها نشان می دهند که ائتلافی از بازیگران حوزه اقتصادی و سیاسی بر سر لزوم سودآوریِ شهر اجماع کرده و آن را به محملی برای تصاحب ارزش مبادله بدل کرده اند؛ حال آنکه فضاهای شهر کالایی عمومی ا ست یعنی برای بهره برداران، ارزش استفاده نیز دارد. در اینصورت، اولویت بخشی به ارزش استفاده یا دستِ کم تعادل بخشی بین ارزش های تولید فضا، تنها مسیر ارتقا کیفیت محیطی و کاهش نابرابری در توسعه فضایی به شمار می رود.
مطالعه جامعه شناختی علل، زمینه ها و پیامدهای گرایش جوانان به هم خانگی (مورد مطالعه: جوانان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۵
127 - 148
جوانان به عنوان سرمایه های انسانی جامعه محسوب می شوند و با توجه به تغییر و تحولات سریع جامعه لزوم پژوهش و شناخت وضعیت آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. هم خانگی از جمله مسائلی است که اخیراً در میان جوانان مشاهده می شود. دغدغه اصلی این مقاله بررسی علل، زمینه ها و پیامدهای گرایش جوانان به این سبک از زندگی است. این پژوهش با روش گراندد تئوری و تکنیک مصاحبه عمیق با 10 جوان در شهر تهران انجام شد. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد شرایط علی گرایش جوانان به هم خانگی شامل تغییر نگرش آنها به ازدواج و ارزش های خانوادگی، تقدم بلوغ جنسی بر بلوغ اجتماعی و نگرانی از آینده است. مهم ترین زمینه های گرایش به هم خانگی نیز زمینه های خانوادگی مشارکت کنندگان، تجربه های ناموفق ارتباط با جنس مخالف و ضعف اعتقادات دینی است. همچنین، رسانه و عضویت در گروه های دوستی دارای تجربه هم خانگی، شرایط مداخله گر برای گرایش جوانان به هم خانگی بوده است. یافته ها نشان داد راهبرد جوانان در مقابل انتخاب این سبک زندگی، توجیه سازی و مقصر انگاری خانواده و جامعه و ناکارآمد دانستن هنجارهای رسمی و غیررسمی است. بیشتر مشارکت کنندگان در پژوهش، پیامدهای گرایش به هم خانگی را کاهش تمایل به ازدواج، از دست دادن فرصت های ازدواج، کاهش سرمایه اجتماعی و قرار گرفتن در معرض بیماری های جسمی و روحی می دانستند.
بازخوانی و تحلیل مداخلات انجام شده در محوطه تاریخی تاق بستاناز دوره قاجار تا 1396 ش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
508 - 532
حوزه های تخصصی:
تحلیل نوع مداخلات و ویژگی های آن، به عنوان راهی برای درک بهتر آثار و ارزش های تاریخی فرهنگی، در جهت تصمیم گیری متناسب حفاظتی و مرمتی است. تاق بستان به عنوان یکی از نمونه های موردی در مطالعه مداخلات صورت گرفته در آثار تاریخی ایران، نمونه ای از دخالت های انسانی در محوطه های تاریخی ایران است. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، سیر مداخلات تاق بستان براساس شواهد و مدارک کتابخانه ای و میدانی موجود، بررسی و با نظریات و مفاهیم بین المللی حفاظت و مرمت تطبیق و تحلیل شده اند. هدف از این پژوهش درک و نقد مداخله های صورت گرفته در آثار صخره ای تاق بستان و محوطه بلافصل آن ها، برای روشن تر شدن اقدامات انجام شده و پیشگیری از خطاهای احتمالی حفاظت و مرمت های آینده است. در تحلیل یافته ها مشخص شد که در مداخلات تاق بستان، برخی از آن ها مانند مداخلات دوره قاجار، منجر به خلق یک منظر فرهنگی شده و برخی تخریبی و برخی با رویکرد اقدامات حفاظتی، سبب آشکار شدن ارزش های اثر، طی زمان شده اند. مداخله با رویکرد حفاظتی از دوره پهلوی اول آغاز و هنوز ادامه دارد؛ مداخلات سال های 1390 تا 1396 گرچه رویکرد حفاظتی داشته اند اما با نادیده گرفتن اصول حفاظت و مرمت سبب از بین رفتن شواهد و مدارک تاریخی، منظر فرهنگی، اصالت و یکپارچگی اثر و رویکردی غلط نسبت مفهوم «حداقل مداخله» و اجرای روش های مرمت با رویکرد پاکسازی تاریخی شده اند. از نتایج به دست آمده در این پژوهش، درک ضرورت برخورداری از مبانی نظری شفاف در مداخلات، مبتنی بر نظریه ها، اسناد ملی و بین المللی حفاظت و مرمت، و اهمیت تصویب آن پیش از انجام اقدامات اجرایی است.