مقالات
حوزه های تخصصی:
اقلیم گرم و خشک مرکزی ایران محل شکل گیری مزارع تاریخی از قرون اولیه اسلامی تا دوره پهلوی بوده است. در این اقلیم و در جریان پژوهش های اخیر، 42 باب مزرعه در پیرامون شهرهایی چون قم، اصفهان، کاشان و یزد شناسایی و مستند شده اند. این مزارع دارای قابلیت های کالبدی و کارکردی ویژه هستند و بخشی از زیست معیشتی و میراث کشاورزی ایران را شکل داده اند. مسئله تحقیق، کمبود پژوهش درباره ویژگی های شکلی و صورت های متنوع مزارع تاریخی است. هدف تحقیق، شناخت عمیق تر مزارع تاریخی در اقلیم گرم و خشک مرکز ایران است. بر این اساس دو سؤال درباره عناصر شکل دهندهِ صورت و دسته بندی آن ها مطرح شده است. در ادامه، تعداد 10باب از مزارع اربابی، انتخاب شده و با رهیافت تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی مورد تدقیق قرار گرفتند. یافته ها نشان داده است در مقیاس نظام پهنه بندی، هر مزرعه دارای سه نوع پهنه؛ کالبدی، کشتخوانی و عرفی (منظری) است. از نظر الگوی توزیع و هم نشینیِ عناصر، دو الگوی «خطی و متمرکز» وجود دارد و در مقیاس تنوع کاربری ها نیز مزارع به دو دسته «معتبر و محقر» تقسیم می شوند. براین اساس می توان مزارع مسکون تاریخی در ایران را به دو صورت الف)؛ قلاع کشتخوانی با الگوی متمرکز ب)؛ مجموعه های کشتخوانی با الگوی خطی دسته بندی نمود. اغلب مزارع شناسایی شده در این اقلیم دارای صورت «مجموعه های کشتخوانی با الگوی خطی» هستند و با دوره تاریخی شکل گیری شان ارتباط معنی داری دارند.
خانه توانای یزد بازشناسی معماری خانه در سده هشتم هجری (روزگار آل مظفر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه توانا واقع در کُنج محله شاه ابوالقاسم به فاصله 150 متر از حد شرقی مسجد جامع، در میان بافت فشرده مسکونی یزد قرار دارد. این خانه به وسعت 410 متر مربع، همسایه میدان حسینیه صندوق سازها و خانه هایی خشتی است. از نظر طرح معماری، این خانه حیاطی با اضلاع نابرابر دارد و فضاهای ساخته شده در دو سوی غربی و جنوبی قرار دارند. ایوانی با طاق تخریب شده و اتاق هایی در کنار آن و فضاهایی به دنبال هم با نظم خطی در ضلع جنوبی وجود دارند. اجزای متفاوت از هم در نقشه خانه جا گرفته است. باتوجه به پرونده ثبت بنا و برخی توصیف های دیگر، تاریخ ساخت این خانه به سده هشتم هجری نسبت داده شده است. با این فرض که در گذر زمان بنا دچار دگرگونی و تحولات عمده ای شده، پرسشی که پیش می آید این است که تحولات معماری خانه چه بوده و ساختمان اولیه خانه چه ویژگی هایی داشته است. روش پژوهش «تاریخی تحلیلی» است و ضمن بررسی و تحلیل شواهد موجود در اثر، با انجام مطالعات تطبیقی و تحلیل شواهد معماری، امکان فهم ابهامات فراهم آمده است. هدف این است که تصویر روشنی از تحولات تاریخی خانه به دست آید. خانه نخستین با الگوی خانه های سده هشتمی یزد انطباق دارد. بنا در صورت نخستین و اصیل از گونه یک ایوانی، با حیاط کوچکی بوده است. بخش مفقود شرقی و شمالی خانه و نظام ورودی آن با ذکر احتمالاتی، معلوم می شود. ضلع شمالی در طرح نخستین صفه ای هم دهانه ایوان جنوبی داشته و ضلع شرقیِ تخریب شده می توانسته به قرینه ضلع غربی از دو صفه تشکیل شده باشد و ورودی نیز به صورت دالانی با گردش نود درجه از صفه شرقی به حیاط منتهی می شد.
ریخت شناسی بناهای تاریخی (مطالعه موردی خانه های تاریخی رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند معماری گذشته و حال همواره تحول آفرین است. تحولی که می تواند هویت های دوره معاصر و آینده را شکل دهد، سنت های معماری را حفظ نماید و جذابیت های زیبایی شناختی یادمان ها، بناها و مناظر شهری را ظهور و بروز بخشد. میراث معماری هر منطقه به مرور زمان تحت تأثیر محیط طبیعی و انسان ساخت تکامل یافته و رشد کرده است. این سیر تکاملی، تنوعی از معماری را ایجاد کرده است که بر اثر آن هر شهر، منطقه، محله و حتی گذر خصوصیات منحصربه فرد خود را دارا است. این تنوع، در عین همبستگی و هماهنگی، نمایانگر هویت فرهنگی و محیطی شهرها است. با استخراج اصول پایدار، که استخوان بندی معماری تاریخی را شکل داده اند، ریخت شناسی به عنوان مرجعی الهام بخش به معماران و برنامه ریزان شهری کمک می کند تا بتوانند سنت های معماری را با روش های خلاقانه در معماری معاصر به دور از تقلید تجسد بخشند. هدف از این پژوهش دست یابی به اصول و الگوهای معماری تاریخی برای استفاده در طراحی بناهای معماری جدید با توجه ریخت شناسی آن ها است. در این راستا ابتدا به روش تحلیلی توصیفی مفاهیم پژوهش تبیین و فرایند ریخت شناسی بناهای تاریخی تدوین می شود. در بخش بعدی خانه های تاریخی شهر رشت به عنوان نمونه موردی مطالعه و بررسی می شوند. یافته ها نشان می دهند که توجه به مراتب فرهنگی و هویت که در ساختارهای فضایی بروز می یابند درکنار مؤلفه های کالبدی در ریخت شناسی بناهای تاریخی اهمیت دارد. در مطالعه فرم و ویژگی های کالبدی و کیفیت های بصری رابطه معناداری میان بنا در محوطه و موقعیت آن در بافت وجود داشت. شکل بنا، تناسب میان عناصر و کلیت فرم، سطح اشغال و تعداد طبقات خانه های تاریخی رشت دارای ویژگی های منحصربه فردی هستند. ریخت شناسی ساختارهای فضایی در خانه های تاریخی رشت نشان داد روابط بین فضاهای عملکردی در فضاهای داخلی و ارتباط آن با فضای بیرونی عمدتاً به وسیله فضاهای نیمه باز (ایوان) اتفاق می افتد. این ویژگی علاوه بر شفافیت فضایی موجب غنای بصری نمای بیرونی نیز می شود. فرایند ریخت شناسی در دست یابی به اصول و الگوهای معماری تاریخی می تواند در طراحی فضاهای جدید مورد توجه قرار گیرد.
بازخوانی و تحلیل مداخلات انجام شده در محوطه تاریخی تاق بستاناز دوره قاجار تا 1396 ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل نوع مداخلات و ویژگی های آن، به عنوان راهی برای درک بهتر آثار و ارزش های تاریخی فرهنگی، در جهت تصمیم گیری متناسب حفاظتی و مرمتی است. تاق بستان به عنوان یکی از نمونه های موردی در مطالعه مداخلات صورت گرفته در آثار تاریخی ایران، نمونه ای از دخالت های انسانی در محوطه های تاریخی ایران است. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، سیر مداخلات تاق بستان براساس شواهد و مدارک کتابخانه ای و میدانی موجود، بررسی و با نظریات و مفاهیم بین المللی حفاظت و مرمت تطبیق و تحلیل شده اند. هدف از این پژوهش درک و نقد مداخله های صورت گرفته در آثار صخره ای تاق بستان و محوطه بلافصل آن ها، برای روشن تر شدن اقدامات انجام شده و پیشگیری از خطاهای احتمالی حفاظت و مرمت های آینده است. در تحلیل یافته ها مشخص شد که در مداخلات تاق بستان، برخی از آن ها مانند مداخلات دوره قاجار، منجر به خلق یک منظر فرهنگی شده و برخی تخریبی و برخی با رویکرد اقدامات حفاظتی، سبب آشکار شدن ارزش های اثر، طی زمان شده اند. مداخله با رویکرد حفاظتی از دوره پهلوی اول آغاز و هنوز ادامه دارد؛ مداخلات سال های 1390 تا 1396 گرچه رویکرد حفاظتی داشته اند اما با نادیده گرفتن اصول حفاظت و مرمت سبب از بین رفتن شواهد و مدارک تاریخی، منظر فرهنگی، اصالت و یکپارچگی اثر و رویکردی غلط نسبت مفهوم «حداقل مداخله» و اجرای روش های مرمت با رویکرد پاکسازی تاریخی شده اند. از نتایج به دست آمده در این پژوهش، درک ضرورت برخورداری از مبانی نظری شفاف در مداخلات، مبتنی بر نظریه ها، اسناد ملی و بین المللی حفاظت و مرمت، و اهمیت تصویب آن پیش از انجام اقدامات اجرایی است.
بازآفرینی مسجد حسن پادشاه تبریز بر اساس شواهد تاریخی و اسلوب هندسی در معماری ترکمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد حسن پادشاه به عنوان یکی از بناهای مجموعه نصریه در پیوند با دارالمساکین و مدرسه تحت عنوان مجموعه نصریه یکی از بناهای ارزشمند میدان صاحب آباد (حسن پادشاه) بوده است. این بنا تحت تاثیر زلزله هایی که در تبریز رخ داد، از بین رفته و در دوره های صفوی و قاجاری نیز باز سازی شد. با این حال تخریب در این مسجد بسیار زیاد بوده و شکوهی که از آن در سفر نامه ها و منابع تاریخی دوران ترکمانی وصف شده است را به تصویر نمی کشد. کشف تهرنگ این بنا در حفاری ها و خوانش منابع تاریخی امکان مطالعه این بنا را فراهم کرده است. در این جهت برخی پژوهش گران پیشین با تکیه بر توصفیات نقل شده در منابع مکتوب تلاش کرده اند تا این بنا را بازآفرینی تصویری کنند. عدم توجه به اسلوب هندسی معماری ترکمانی سبب شده تا بازآفرینی های ارائه شده از ویژگی های ساختاری معماری ترکمانی دور باشد. بنابراین این پژوهش با استفاده از روش مقایسه-تطبیقی در پی پاسخ به این پرسش ها است که اسلوب هندسی در ساختار فضایی معماری ترکمانی چگونه بوده است؟ و اسلوب ساختاری گره ها در ارتباط با سطوح معماری چگونه بوده است؟ و همچنین اسلوب ساختاری بدست آمده چه ارتباطی با کالبد برجای مانده از مسجد حسن پادشاه به هدف بازآفرینی تصوری آن برقرار می کنند؟ هندسه به عنوان اصل اساسی که به صورت دو بعدی و سه بعدی ناظر بر سه شاخه سازه، فضا و سطح بود، مورد مطالعه قرار گرفت که تطبیق کالبد بدست آمده با اسلوب ساختارهای هندسی بناهای هم عصر سازگار بوده است. ساختار فضایی مسجد مبتنی بر ساختار گنبدخانه اصلی بوده است که جرز های آن بر اساس شبکه متعامد در یک انتظام هشت ضلعی جای می گیرد. کاربرد گره ها نیز در ازاره و پیشانه ایوان از گره های شش پر یا شبکه های شش ضلعی در بغل کش ها از گره هشت پر، در دیوارهای جناحی ایوان از شاه گره، پایه ایوان گره ده پر بوده است.
واکاوی پایبندی به سنت های محلی زندیه در مرمت کاشیکاری هفت رنگ مسجد وکیل شیراز در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد به عنوان یکی از نمادهای مهم فرهنگی- اجتماعی در ایران تحت تأثیر نگرش های حکومتی، با تغییرات متنوعی در ساختار و تزیینات روبه رو شده است. از مساجد مهم زندیه در شیراز مسجد وکیل است که با تزیینات کاشی هفت رنگ و معرق آراسته شده و برخی تزیینات کاشی هفت رنگ آن در دوره قاجار مرمت شده است. هدف، بررسی جایگاه سنت های محلی زندیه در مرمت کاشی هفت رنگ مسجد در دوره قاجار است و به دنبال پاسخ به این سؤال که آیا دیدگاه فرهنگی دوره قاجار در مرمت تأثیری داشته و یا همان سنت های محلی زندیه دنبال شده است. روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و پیمایشی است. نتایج بیان می دارد که نقوش در کاشی هفت رنگ در دوران زند تحت تأثیر دیدگاه قومی- ایلیاتی زندیه و برخی سنت های دوره صفویه طراحی شده و با سادگی و آراستگی همراه است که طرح ها به صورت تجریدی و انتزاعی ترسیم شده اند اما در تعمیرات صورت گرفته در دوره قاجار در مسجد وکیل که عمدتاً در دوره ناصرالدین شاه و فتحعلی شاه انجام پذیرفته است دیده می شود که طرح و رنگ در برخی بخش ها تغییر یافته و از نقوشی مانند گلدانی، پرنده و منظره پردازی و رنگ صورتی در مرمت ها استفاده شده است. نقوشی که در دوران زندیه مرسوم نبوده و در مسجد استفاده نشده است. بنابراین می توان گفت تفاوت تأثیر دیدگاه تغییر یافته قاجاریه در مرمت های صورت پذیرفته وجود دارد و پایبندی به سنت های محلی دوره زندیه در مرمت های دوران قاجار کمتر دیده می شود.
تحلیلی تطبیقی بر ابنیه دارای مقرنس های گچی تلفیق یافته با آرایه های کاشی کاری در دوره تیموری و ترکمانانِ ایران امروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقرنس از عناصر معماری و اغلب در سردرهای ورودی، ایوان ها، گوشواره گنبدها و ... با انواع مصالح ازجمله آجر، گچ، کاشی و گاه ترکیبی از دو یا چند نوع مصالح همانند آجر و کاشی یا گچ و کاشی و ... اجرا شده است. در دوره تیموری و ترکمانان شاهد مقرنس های پرکار و هنرمندانه گچی هستیم که سطوح افقی/ تخت/ تخته های آن ها، با کاشی آراسته شده است. در این پژوهش، علاوه بر معرفی تعدادی از بناهای شناسایی شده دارای مقرنس های گچی تلفیق یافته با کاشی این ادوار، محل کاربرد مقرنس ها، انواع نقش مایه ها، کتیبه ها، تکنیک های اجرایی و تزئینی همچنین رنگ لعاب کاشی ها، مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است. یافتن وجوه اشتراک نقش مایه های کاشی موجود در مقرنس های گچی، با سایر کاشی کاری های بازه زمانی مورد مطالعه، از اهداف دیگر این مقاله است. روش یافته اندوزی بر پایه پژوهشی میدانی و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش تفسیری - تاریخی، به تحلیل داده های به دست آمده از نمونه های مطالعاتی می پردازد. نتایج حاصله، که از بررسی 6 بنا به دست آمده، حاکی از آن است که این شیوه تزئینی، فقط در منطقه محدودی از ایران، در دو استان یزد و فارس در آن ادوار، رواج داشته است. تمامی آرایه های کاشی کاری مذکور با تکنیک تلفیقی معرق و لعاب پران و با انواع نقش مایه های گیاهی، هندسی و نیز کتیبه به اجرا درآمده اند. درزمینه نقش مایه های کاشی، وجوه اشتراکی همچون؛ گل های چندپَری که رأس هر گلبرگ آن، به نقش مایه ای شبه گل/ غنچه/ برگ مانندی ختم می شود، فرم های اشک مانندی که اغلب با تکنیک لعاب پران اجرا شده، تبدیل کتیبه کوفی بنایی در مرکز به نقش گره (نقش هندسی هشت) و ... را، با سایر آرایه های کاشی این ادوار، می توان برشمرد.
تحلیل نقادانه تجارب مرمت آرایه های کاشیکاری براساس «مبانی نظری حفاظت و مرمت» و «بررسی شش مورد مطالعاتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرکاشیکاری یکی از مهم ترین و فراوان ترین آرایه های معماری دوران اسلامی است ، اوج هنر کاشیکاری از قرن هشتم ه . ق. آغاز می شود و در دوران قاجار با ورود آرایه های فرنگی به هنر و معماری ایران همچنان شکوفایی و استفاده فراوان از کاشی در بناهای تاریخی را شاهد هستند، به همین دلیل هنر کاشیکاری جایگاه ویژه ای در معماری ایران دارد. با توجه به اهمیت هنر کاشیکاری در ایران، طبیعتاً حفاظت و مرمت این دسته از آرایه ها دارای اهمیت و حساسیت ویژه ای است. در حفاظت و مرمت آرایه های کاشیکاری، همانند بسیاری از آرایه های دیگر یک چارچوب کلی برای مرمت این گونه اثر تدوین نشده است و به همین دلیل در مورد مرمت آرایه های کاشیکاری هم رویکردهای مرمتی متفاوت قابل احصاء است؛ بدفهمی از متن و طرح، کم توجهی به رنگ، عدم توجه به تقارن و نسبت ها و دیگر موارد، منجر به بروز اشتباهاتی در آرایه های کاشیکاری شده است. هدف این پژوهش، بررسی سیر تحول رویکردهای حفاظت و مرمت به ویژه آرایه های کاشیکاری و نقد مرمت های صورت پذیرفته برمبنای نظریه های مدون و طبقه بندی انواع مداخلات کاشیکاری پیش رفته است. مرمت های پیشین چگونه و با چه رویه هایی انجام شده است؟ رویکردهای جدید برای پیشگیری از بروز مرمت های اشتباه در آرایه های کاشیکاری مشتمل بر چه وجوهی هستند؟ در این پژوهش به طور کلی به مرمت های کاشیکاری و به طور خاص به مرمت شش بنای متفاوت با چهار کارکرد متفاوت پرداخته خواهد شد. روش انتخابی برای این پژوهش، تحلیل نقادانه مرمت ها در راستای درک ماهیت مرمت این گونه آرایه ها است. روش پژوهش این مقاله از نوع کیفی و تحلیل تجربه، روش های گرد آوری اطلاعات، مشتمل بر مطالعات میدانی، رجوع به منابع متعدد و مطالعات کتابخانه ای بوده و از نظر هدف کاربردی است. از یافته های پژوهش؛ عدم تدوین کلی ، کم توجهی به نظریه های حفاظت و مرمت و مبانی زیباشناختی، بی توجهی به فرهنگ بومی و عدم درک اثر توسط مرمتگر از مواردی هستند که باعث شده مرمت های اشتباه در آرایه های کاشیکاری قابل احصاء باشد. نتایج پژوهش؛ مداخلات منجر به اشتباه در آرایه های کاشیکاری، تغیییراتی را در فرم و محتوایی آرایه ها به وجود می آورد و می توان این مداخلات را به تغییرات هندسی، مفهومی و فنی طبقه بندی کرد.
ریخت شناسی و مطالعه سنگ قبرهای دوره اسلامی حوزه جغرافیایی موکریان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنوع فرمی سنگ قبور دوران اسلامی و همچنین نقوش و نشانه های تصویری موجود بر روی آن ها، به نوعی باورها و اعتقادات و همچنین ارزش های فرد متوفی و جامعه پیرامون وی را به تصویر می کشد. این تنوع فرمی و نقشی در سنگ قبرهای منطقه شمال غرب ایران به دلیل حضور مستمر و گسترده سلاجقه، ایلخانان، قراقویونلو، آق قویونلوها، صفویان و حاکمان و والیان دست نشانده آنان، بیش از دیگر مناطق است. این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و تاریخی و براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای با هدف شناسایی گورستان ها، ساختارشناسی و تحلیل فرمی و نگارینه ای سنگ قبرهای این منطقه انجام گرفته و در این راستا به دنبال پاسخی منطقی برای سؤالات زیر است: 1. ساختار سنگ قبور گورستان های موکریان شرقی چگونه و متعلق به کدام ادوار هستند؟ 2. چه ارتباطی بین نقوش به کار رفته بر روی سنگ قبور با شخص متوفی وجود داشته؟ 3. در نقوش روی سنگ قبور موکریان شرقی از چه نمادهایی استفاده شده است و آیا نقوش موجود دارای ریشه تاریخی هستند؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که این آثار از منظر فرمی به گروه های محرابی شکل، گهواره ای، صندوقی، سنگ افراشته، قوچ های سنگی، سنگ قبور گلدسته ای و سنگ قبرهای ساده قابل تقسیم است. گونه شناختی سنگ قبور بیانگر آن است که در قرون نخستین اسلامی در این ناحیه بیشتر از سنگ قبرهای ساده و بدون تراش، در قرون میانه اسلامی خصوصاً ادوار سلجوقی و ایلخانی، از سنگ قبرهای گهواره ای شکل و افراشته؛ و در قرون متأخرتر نیز بیشتر از سنگ قبرهای طرح محرابی و گلدسته دار بهره برده شده است. همچنین فرم سنگ قبرها، درکنار تأثیرپذیری از اجتماع و فرهنگ جامعه، در ارتباط با معماری دینی و قدسی بوده و نگاره های نقش بسته نیز، ضمن دارا بودن معانی نمادین خاص، متأثر از فرهنگ منطقه، اعتقادات و موقعیت زمانی و مکانی خود می باشند.
ارزیابی آسیب پذیری خانه صدقیانی با وجود مداخلات سازه ای صورت گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق آخرین سرشماری کشور ایران، بین 43 الی 45% ساختمان ها، در دسته ساختمان های بنایی قرارگرفته اند که از این مقدار حدود 1% آن ها ساختمان های تاریخی-فرهنگی هستند. حفاظت از این ساختمان ها در برابر زلزله، برای آیندگان امری لازم و واجب است. برای این امر، لازم است ابتدا ساختمان مورد تحلیل وبررسی قرارگیرد تا بتوان راهکارهای لازم و مناسب را برای بهبود سطح عملکرد ارائه کرد. مورد مطالعه در این پژوهش، ساختمان صدقیانی واقع در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز است. در ابتدا از نتایج آزمایش های غیر مخرب انجام شده توسط محققین دانشگاه هنر تبریز، استفاده شد، این مقادیر برابر با مقاومت فشاری میانگین 2.47 مگا پاسکال، مدول الاستیسیته 3735 مگاپاسکال بودند. سپس با کمک نرم افزار 3Muri و با روش قاب معادل، این ساختمان به صورت سه بعدی مدل سازی شد و مورد تحلیل پوش آور با روش بار افزون قرار گرفت. هدف از این پژوهش، ارزیابی لرزه ای وضع موجود این ساختمان با وجود مداخلات سازه ای صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل پوش آور نشان می دهد، شاخص ایمنی در جهت Y و در هر سه سطح عملکرد، بزرگ تر از 1 و در جهت X، در هر سه سطح عملکرد، کوچک تر از 1 شده است. همچنین، حداکثر مقاومت برشی راستای Y حدوداً 1.5 برابر حداکثر مقاومت برشی راستای X است. این نتایج گواه این است که باوجود مداخلات سازه ایی صورت گرفته، ساختمان در راستای Y دارای وضعیت خوب ولی در راستای X دارای ضعف و مستلزم ارائه راهکار استحکام بخشی است.