مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
منظر فرهنگی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر ملاحظات محلی، به بررسی و کنکاش مهمترین ویژگیهای بنیادین «منظر فرهنگی» در مناطق روستایی غرب ایران میپردازد و روابط بین عناصر کالبدی منظر و عوامل فرهنگی مؤثر بر فضاهای روستایی را در قالب مبحث «منظر فرهنگی روستایی» بررسی میکند. یافتههای این مقاله نشان میدهند که فرهنگ ساکنان روستایی در طول زمان سبب شکلگیری نوع خاصی از منظر در هر منطقه از کوهستان زاگرس میگردد، که در این مقاله از آن با عنوان منظر فرهنگ یاد میشود. در حقیقت میتوان چنین بیان داشت که «بستر طبیعی زمین» تحت تأثیر «ملاحظات فرهنگی»، دستخوش تغییراتی میشود و این تغییرات به نوبه خود سبب بروز و ظهور «ویژگیهای بنیادین منظر فرهنگی» در روستاهای منطقه زاگرس میگردند. در پژوهش حاضر، نویسنده روش تحلیلی ـ توصیفی را به عنوان روش علمی این پژوهش برگزیده است. در بخش اول این مقاله، نگارنده با انجام مطالعات کتابخانهای چارچوب نظری پژوهش را تدوین کرده است؛ و در بخش دوم با استفاده از نقشههای هوایی و تصاویر ماهوارهای و همچنین با حضور در دو روستای مورد بررسی، با استفاده از روش مشاهده مستقیم به ارزیابی میزان تأثیرپذیری منظر روستایی از فرهنگ ساکنان و روند شکلگیری منظر فرهنگی در روستای ورکانه و شهرستانه در استان همدان در امتداد رشته کوه زاگرس پرداخته است.
نقش مشارکت در طراحی محیط روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط روستایی, بازتاب ماهیت فعالیت/ سکونت انسان در بستر زمان, بهره مند از کیفیت زیباشناسانه وکارکردهای زیست محیطی است. از طرف دیگر متأثر از دانش مکانی و فرهنگ بومی است. رشد سریع اقتصاد مصرفی و تأکید بر کارکرد, کم توجهی به ابعاد مختلف محیط روستایی, منجر به شکل گیری الگوهای ناتوان از باز تولید ویژگیهای حاکم بر آن شده که ناپایداری ارمغان آن است. گسترش این وضعیت منجر به طرح ابعاد ناپایداری در ادبیات توسعة پایدار همراه با ارائة راه مقابله با آن شده است. اما کمتر به چگونگی انجام اقدامات برای دستیابی به پایداری پرداخته شده است. با توجه به ماهیت طراحی محیطی مبتنی بر اصولی مانند نگرش علمی پیوند نظام طبیعی و اجتماعی, کل گرایی و مانند آن, نمیتوان محیط پایداری را بدون توجه به نقش گروههای ذینفع در این فرایند طراحی کرد. بدیهی استکه این نقش زمانی به کمال مطلوب خواهد رسید که بستر مناسب برای مداخلة معنادار هدفمند و سودمند مردم فراهم شود. دستیابی به این مهم فقط در قالب طراحی مشارکتی امکان پذیر خواهد بود. مشارکت پاسخی به چگونگی اجرای اقدامات مورد توجه توسعة پایدار و ابزار بازتاب ویژگیهای فرهنگی اجتماعی و اقتصادی در طراحی است. به همین دلیل مشارکت ضرورتی انکار ناپذیر در دستیابی به محیطی پایدار به شمار میآید. اما این بدان معنا نیست که کمال غایی در گرو طراحی مشارکتی است. مشارکت ضمن برخورداری از پیامدهای مثبت متضمن آثار منفی و تعارضاتی است که باید مدیریت شوند. در این مختصر تلاش میشود بر اساس نتایج یک ارزیابی نقش مشارکت در تعالی طراحی محیط روستایی تبیین, پیامدها و تعارضات حاکم بر آن مطرح و نمونه هایی از آن ارائه شود.
شناسایی نقش ساختارهای طبیعی در شکل گیری منظر فرهنگی سکونتگاه باستانی تخت سلیمان با استفاده از فناوری نوین دورسنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود مطالعات گسترده ای که در زمینه های مختلف هنر، معماری، باستان شناسی و تاریخی منطقه تکاب افشار و محوطه باستانی تخت سلیمان تاکنون انجام شده است، در مورد ساختار های طبیعی تشکیل دهنده منظر منطقه و تاثیرگذاری این ساختارها و تعاملات بین آنها، اطلاعات اندکی موجود است. هدف از این مقاله معرفی و شناسایی نقش ساختارهای طبیعی در شکل گیری منظر فرهنگی تکاب افشار-تخت سلیمان با استفاده از پردازش و تفسیر داده های ماهواره ای TM، ETM+ و Quick bird و مستند سازی بستر طبیعی و تاریخی منطقة تخت سلیمان تکاب آذربایجان غربی است. این روش از جدیدترین شیوه های مطالعه و تحلیل پهنه های تاریخی- طبیعی است. در این روش تفاوت در معیارهایی چون بافت، اندازه، زمینه رنگی، شکل و الگوی عناصر و بررسی همایندی این معیارها و تطبیق آنها با ویژگیهای ساختاری محیط و رویهم اندازی و تکمیل اطلاعات در سیستم نرم افزاری GIS بر اساس الگوهای مناسب با منطقه مورد مطالعه و تطابق با مطالعات میدانی تخصصی در زمینه های مختلف، مورد تحلیل قرار گرفته و منجر به تأمین اطلاعات دقیق و گستردة محیط طبیعی و ساختارهای فیزیکی منظر ساز در منطقه میشود. با توجه به اهمیت مقوله نوین مرمت و حفاظت جامع محیطی مناظر فرهنگی، دستاوردهای این تحقیق راهگشای طرح حفاظت جامع و مرمت محیطی منطقه است. این روش هم اکنون در ارتباط با برخی از مناظر فرهنگی ثبتی در فهرست میراث جهانی در کشور ایران و در معدودی از کشورهای پیشرفته بهکار برده میشود.
مزار پیرمراد، منظر فرهنگی ـ آیینی شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظر فرهنگی مفهومی دربردارندة ارزش های فرهنگی ـ طبیعی بوده که حاصل تعامل میان انسان و طبیعت در طول تاریخ است. علاوه بر این مناظر فرهنگی دربرگیرنده، حافظ و بیانگر هویت و تاریخ یک منطقه و ساکنین آن هستند و از این رو حفاظت از مناظر فرهنگی و ارزش های آن از اهمیت به سزایی برخوردار است. منظر فرهنگی، منطقه ای جغرافیایی را شامل می شود که در آن آثار فرهنگی و جلوه های طبیعی با رویدادهای تاریخی و فعالیت های انسانی درهم آمیخته است. این مفهوم در عرصه میراث بین المللی شرح و بسط پیدا کرده و به عنوان بخشی از تلاش های صلح جویانه جهانی مطرح می شود.
منظر فرهنگی، منظری طبیعی است که با فعالیت گروهی انسانی شکل پیدا کرده و می تواند از مناطق شهری و تاریخی وسیع تا یک مزرعه کوچک را دربرگیرد.
محوطه مزار پیرمراد در پیوند با طبیعت پیرامون شهرستان بانه، به عنوان منظر فرهنگی ارگانیک، یکی از مکان های آیینی در این شهرستان است، که بر اساس ویژگی های جغرافیایی و ارتباط نزدیک با طبیعت از یک سو و قرارگرفتن در حاشیه شهر از سوی دیگر، به نقطه عطفی از نظر مذهبی و تفرجی در زندگی مردم تبدیل شده است.
هدف اصلی در پژوهش حاضر بیان مبانی و مفاهیم فرهنگی ـ آیینی متبلور در منظر طبیعی ایران است که تداوم باور های آیینی کهن را در دوران اسلامی و تا کنون جلوه گر ساخته است. سعی بر آن است با بررسی نمونه موردی مزار پیرمراد تداوم فرهنگ و آیین که از میراث با ارزش این خطة باستانی است نشان داده شود. پیوند با طبیعت، نیازهای روحی و فیزیکی استفاده کنندگان را برآورده می سازد و همین امر باعث بقا و تداوم آن در طول زمان و شاخص شدن آن به صورت مجموعه ای واحد شده است. به کمک بازشناخت این ساختار می توان در ساماندهی منظر فرهنگی و هماهنگ با نظام طبیعت در زندگی امروز بهره برداری لازم از این سایت فرهنگی ـ طبیعی را به عمل آورد.
منظر پساصنعتی، عرصة نوین معماری منظر/ مروری بر اندیشه ها و رویکردها
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
شهر را می توان به مثابه ارگانیسمی زنده در نظر گرفت که در حال رشد و تکامل است و در این فرایند سلول ها و بافت ها به تدریج فرسوده شده، از بین می روند و دوباره جایگزین می شوند. توسعه شتاب آلود شهرهای بزرگ و رشد بی رویه حومه نشینی در دهه های اخیر، سبب شده صنایع سنگینی که به دلیل کیفیات محیطی نامطلوب خود، روزگاری خارج از بافت شهری قرار داشتند، امروزه با بافت های جدید محاصره شوند. این مسئله به تعطیلی یا انتقال آنها منجر شده ¬است؛ در نتیجه حفره های تهی در بستر شهر پدید می آید که به تعریف جدیدی از منظر شهری دست پیدا می کند. اراضی متروکه وسیع حاصل از این جابجایی در کالبد شهر که تحت عنوان عرصه های بازیافتی (Brownfield) نیز شناخته می شوند، اگرچه منشأ بروز معضلات گوناگون شهری و محیطی است، اما امروزه فرصت هایی طلایی در جهت احیای بافت های شهری و توسعه کیفیت فضا¬های شهری به شمار می آید. لازمه بالفعل کردن این قابلیت ها، درک مناظر تلف شده به عنوان پسماند طبیعی حاصل از رشد شهر و بخشی از منظر فرهنگی بشر شهرنشین است. بازیافت انطباق پذیر چنین مناظر تلف شده، به عنوان بخش گسترده ای از منظر شهر معاصر، از اساسی ترین چالش های پیش روی طراحان در قرن حاضر به شمار می آید. پرسش اینجاست که فرایند پیدایش این مناظر پسماند در ارتباط با روند شهری شدن جوامع به چه صورت است؟ چگونه می توان به درک صحیحی از این پدیده دست یافت و با آن مواجه شد؟ و معماری منظر در تعامل با شهر پساصنعتی چه رویکردهای نوینی را اتخاذ کرده ¬است و چه جایگاهی دارد؟ این نوشتار تلاش دارد با نگاه پدیدارشناسانه به منظر پساصنعتی و زمین های پسماند، رویکردهای مختلف معماری منظر در برخورد با این مناظر و میزان موفقیت هر یک از رویکردها در پاسخ گویی به نیازهای توسعه های نوین شهری را مورد نقد قرار دهد.
تداوم منظر فرهنگی؛ احیا و بازآفرینی یک باغ تاریخی
حوزه های تخصصی:
در فرانسه با پیشینه غنی باغسازی، باغ های تاریخی به عنوان عظیم ترین میراث فرهنگی بشر، بخش قابل توجه و مهمی را در میان سایت های تاریخی این کشور به خود اختصاص داده است. در 100 سال اخیر نظریات و رویکرد های متنوعی در برخورد با سایت های تاریخی مطرح شده و به لحاظ رویکردی و تکنیکی در احیای سایت های تاریخی تضارب و تشابه فراوانی از احیای حداقلی تا بازسازی حداکثری مورد توجه مسئولان و طراحان بوده است. در این میان در دهه های اخیر بحث مناظر فرهنگی و حفاظت از باغ های تاریخی بخش عمده ای از مباحث حفاظتی و احیای سایت ها و میراث های فرهنگی_ تاریخی را به خود اختصاص داده است. ایکوموس (ICOMOS)، کمیته بین المللی ابنیه و سایت های تاریخی، 3 کنفرانس مهم منشور ونیز (1966)، منشور بورا (1981) و منشور فلورانس (1982) را در خصوص احیای محوطه های تاریخی برگزار کرد. در منشور فلورانس بحث احیای باغ های تاریخی مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. این منشور، باغ های تاریخی را به عنوان یادبودهای تاریخی معرفی می کند و تمام ویژگی های طبیعی و فرهنگی را مورد توجه قرار می دهد.
باغ های تاریخی بخشی از منظر فرهنگی هستند که در نتیجه همپوشانی و تعامل میان فرهنگ و طبیعت پدید می آیند، بنابراین در احیای آنها، تنها نگهداری و حفاظت از کالبد باغ به معنای تداوم ارزش های ناملموس منظر نیست و سبب از بین رفتن این ارزش های فرهنگی می شود. باغ ها به عنوان شاخص ترین مصداق منظر که در زمینه های مختلف فرهنگی و تاریخی نمودهای متفاوتی یافته اند، در هر زمینه مخاطب خاص خود را دارند و علاوه بر لایه های طبیعی و زیست محیطی دارای لایه های ارزشمند تاریخی و فرهنگی هستند، بنابراین نمی توان به احیای آنها در چهارچوبی محدود و با تبصره های مشخص پرداخت. این امر نیازمند رویکردی انعطاف پذیر است که معمار منظر با مطالعه منظر فرهنگی و تاریخی سایت و شناخت جنبه های مختلف شکل دهنده به منظر باغ در ابعاد مختلف، در کنار توجه به اصول و قواعد احیا و حفاظت به مرمت باغ بپردازد. این نوشتار تلاش می کند از ورای تحلیل و معرفی پارک ویلارسو (villarceaux)، رویکرد منظرین آلن پروو در برخورد با باغ تاریخی و احیای آن را مورد توجه قرار دهد.
رویکردهای منظرین در احیای باغ تاریخی بابر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه باغ های تاریخی و ارزش آنها از لحاظ منظر فرهنگی و نقشی که در بازگویی فرهنگ و تمدن یک جامعه دارند، موجب شده تا حفظ و احیای این مکان ها اهمیتی دوچندان پیدا کند. بدین ترتیب در کشورهایی با تمدن منظرین و پیشینه باغسازی طولانی، بخش مهمی از فعالیت های حفاظتی و مرمتی به حفظ و باززنده سازی محوطه ها و باغ های تاریخی مربوط می شود. از سوی دیگر اهمیت این موضوع موجب شده تا رویکردهای متفاوت و گاه متضاد در مرمت و بازآفرینی این میراث فرهنگی شکل گیرد و منشورها و بیانیه های مختلفی در خصوص احیای این محوطه ها در کنار سایت های تاریخی دیگر بیان شود.
در بسیاری از رویکردهای احیای باغ های تاریخی توجه به انسان به عنوان عنصری زنده در بازسازی و احیای آنها مطرح شده است. از آنجا که باغ های تاریخی بخشی از منظر فرهنگی و در واقع دست آورد فرهنگی هر جامعه محسوب می شوند و با توجه به لایه های تاریخی و فرهنگی نهفته در این باغ ها، تنها حفظ و مرمت کالبد و عناصر فیزیکی کافی نیست، بلکه انتقال این ارزش های فرهنگی مستلزم حضور انسان در فضا و درک آن است. از این رو تلاش می شود تا با تکیه بر ابعاد مختلف تاریخ، فرهنگ، محیط و شهر با ایجاد عملکردها و فعالیت های مختلف، مخاطب و زندگی امروزی شهری به این مکان های تاریخی افزوده شود. به این ترتیب با این رویکرد نو، نگاهی جدید به بازآفرینی باغ ها رخ داده و آن تبدیل باغ های تاریخی به فضاهای جمعی است. بنابراین با ایجاد فعالیت های انسانی و فرهنگی علاوه بر حفظ و انتقال ارزش های فرهنگی این باغ ها می توان آنها را به فضاهای جمعی زنده و پویای شهری تبدیل کرد. در این نوشتار تلاش می شود با بررسی مرمت و احیای باغ بابر در شهر کابل، رویکرد و نحوه برخورد «محمد شهیر» را به عنوان یک معمار منظر در بازآفرینی این باغ تاریخی به چالش کشید.
ارتقاء کیفی منظر شهر تهران در تلاقی خیابان و فضای عمومی؛ به سوی منظر فرهنگی در شهر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
منظر شهری در تعریف علمی رایج، کیفیتی است که در رابطه ای رفت و برگشتی بین مخاطب و کالبد شهر پدید می آید. مؤلفه های کالبدی تولید این کیفیت، همه عناصری هستند که در شهر حضور دارند. خیابان و فضای عمومی1 از جمله این مؤلفه ها هستند که نسبت به سایرین، نقش پررنگ تری در ادراک مخاطب دارند. از دلایل این ویژگی، کمیت و رخ دادهای اجتماعی است که در آنها به وقوع می پیوندد. جدا از تأثیر جداگانه هریک از این دو مؤلفه بر شهر، فضاهایی وجود دارد که کالبد آن حاصل اجتماع خیابان و فضای عمومی است؛ این فضای جدید دارای منظری ارتقاء یافته است که از همپوشانی کیفیت های خیابان و فضای عمومی نزد مخاطب حاصل می شود. چنین منظری می تواند دارای شناسه های منظر فرهنگی باشد.
خیابان «ولیعصر» از خیابان های تاریخی تهران است که قدمت آن به زمان قاجار باز می گردد، این خیابان در زمان پهلوی اول تکمیل شد و در دوره پهلوی دوم نقش مؤثری در سازمان فضایی شهر تهران یافت. پس از انقلاب اسلامی، توجه صرفاً کالبدی مدیریت شهری به این خیابان نتوانست از نقش اصلی آن در سازمان فضایی بکاهد؛ چرا که طولانی ترین خیابان تهران در برخی نقاط دارای شناسه هایی است که در گذشت زمان با انطباق فعالیت های ارگانیک فضاهای عمومی و معماری خیابان، به ارزش آن افزوده می شود. این نوشتار به دنبال آن است که منظر خیابان ولیعصر تهران را در نقاط تلاقی آن با فضاهای عمومی تحلیل و تحولات آن را ارزیابی کند.
رفتارهای شهری؛ نقاط گسست در منظر فرهنگی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
طرح منظر فرهنگی، شخصیت منظر فرهنگی را به عنوان نقطه مبدأ برای تخمین گزینه های مداخله ای ممکن به کار می گیرد. پس از تبیین شخصیت منظر یک شهر نمی توان منظر آن را مطابق سلیقه شبیه شهر دیگری با شرایط متفاوت تغییر شکل داد. در شهر تهران با سنت های رفتاری ریشه دار که عنصر مقوم اتحاد مراکز جمعیتی متعدد آنها به عنوان یک شهر بوده است تبیین شخصیت منظر شهر براساس مبانی رفتارشناسی مردمی برای طراحی و مدیریت منظر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
برای ارزیابی منظر فرهنگی شهر تهران، دو منبع وجود دارد؛ یکی متون تاریخی اعم از ادبیات عام، ترانه ها، جغرافیای تاریخی و دیگری خوانش منظر براساس این منابع تاریخی. بافت شهر تهران سیستم در هم تنیده ای از شبکه های مصنوع احاطه شده با باغات درون شهری بوده است. ویژگی این باغ های درون شهری ریزدانه این است که در هماهنگی کامل با لایه مورفولوژیکی شهر تهران متأثر از پنج روددره مهم و الگوهای سلسله مراتبی ساختاری و رفتاری تعریف شده بنا به محل قرارگیری در ارتفاعات متفاوت روددره به پارادایم های فرهنگی یک جامعه ایرانی اسلامی شکل داده اند. بر این اساس اسطوره های فرهنگی شهر تهران با عناوین فرهنگ آب و احترام به آب در تمام مقیاس ها، تفرج درون محله ای و درون شهری، سنت زیارت تفرج، استفاده از ادبیات نمایشی تعلیمی به عنوان رسانه جمعی، باغ مثمر به عنوان عنصر واسطه تفریحات و آیین های مذهبی، اسطوره سازی از عناصر منظرین و بزرگان ادب و اخلاق و تبدیل مظاهر آنها به یک قرارگاه رفتاری قابل پی گیری هستند.
در هر مقطع زمانی که تغییر یک باره ای بر شیوه زندگی و ارزش های رفتاری مردم وارد شده، منظر شهر یک نقطه عطف عدم یکپارچگی و آشفتگی در عناصر کمی و کیفی را تجربه کرده است. نقطه گسست یک باره در زمینه عوامل طبیعی و فرهنگ عامه در دوره پهلوی اول و نقطه گسست در زمینه عوامل زیباشناختی فردی و معنایی در دوره معاصر در حدود 20 سال اخیر رخ داده است.
مفهوم منظر فرهنگی؛ اصطلاحی ناکارآمد در فرهنگ شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
یکی از عمیق ترین نیازهای ما، حس هویت و تعلق است. پیوستگی انسان به منظر و چگونگی پیداکردن هویت در منظر و مکان یک نیاز مشترک میان انسان ها است. لذا منظر آن چیزی که ما به سادگی می بینیم نیست، بلکه روش نگاه کردن است : ما با چشمانمان منظر را می بینیم ولی با ذهنمان آن را تفسیر می کنیم و ارزش ها را با دلایل ناملموس (معنوی) به آن (منظر) نسبت می دهیم. بدین جهت منظر می تواند به عنوان یک ساختار فرهنگی که در آن حس ما از مکان و خاطره ذاتی ماندگار شده است، دیده شود. توجه روزافزون به مطالعه منظر فرهنگی موجب به رسمیت شناخته شدن مناظر فرهنگی برجسته و قرارگرفتن آنها در فهرست میراث جهانی در 1992 شده است. این مقاله به بررسی برخی ایده های مرتبط با منظر و خاطره و ارتباط تنگاتنگ ""منظر"" و ""ذهن انسان"" و با تمرکز بر آسیا به عنوان زمینة اصلی شکل گیری ایدة مناظر فرهنگی که دارای امتیاز بیشتری است، می پردازد.
منظر فرهنگی - طبیعی تهران؛ ظرفیت های منظرین کوهستان بی بی شهربانو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
مناظر فرهنگی در مناطق شهری فضای قابل توجهی را اشغال می کنند که در شکل گیری شخصیت یک شهر نقش بسزایی دارد. ارتباط با منظر آشنا هویت فرهنگی سیاسی مردم یک جامعه را تقویت می کند و موجب احساس تعلق خاطر نسبت به مکان می شود.
مؤلفه های هویت ساز در منظر فرهنگی عبارت از مؤلفه های جغرافیایی، تاریخی و انسانی است. چنانچه این مؤلفه ها دارای ویژگی های خاص و برجسته ای باشند، نقش شاخص هویتی را ایفا می کنند. اجزای مؤلفه های جغرافیایی از متغیر هایی چون کوه، دشت، رود و تپه، مؤلفه های تاریخی از بناها، محله، راه و خیابان و مؤلفه های انسانی از عناصری چون دین، زبان، آداب و رسوم و اعتقادات محلی تشکیل شده اند.
کوه از بارز ترین مؤلفه های طبیعی است که در ساخت هویت شهر تهران مؤثر بوده است. کوه بی بی شهربانو در جنوب شرقی تهران و در دامنه های کوه ری قرار دارد که از هر سه مؤلفه جغرافیا (کوه)، تاریخ (برج نقاره خانه) و انسان (اهمیت مذهبی و آداب و رسوم زیارت) برخوردار است. در طرح های توسعه تهران این مکان اهمیت و جایگاه خود را به عنوان یک عنصر اصیل در منظر فرهنگی شهر از دست داده و به صورت متروکه و با فاصله از شهر قرار گرفته است. در این نوشتار نقش کوه های بی بی شهربانو به عنوان عنصر هویت بخش منظر شهری جنوب شرق تهران بررسی شده است.
بازشناسی منظر فرهنگی - آیینی هورامان با تأکید بر مراسم زیارت پیرشالیار
حوزه های تخصصی:
موضوع کیفیت بصری بافت های تاریخی یکی از نقاط تمرکز پژوهش های اخیر طراحی شهری بوده و تلاش در جهت ایجاد فضایی که رضایت شهروندان را در وجوه مختلف جلب نماید، به عنوان یکی از راهبردهای اصلی پروژه های طراحی شهری مطرح شده است. این نوشتار به تحلیل موضوع نظام بصری به وسیله معیارهای سنجش و ارزیابی در بافت تاریخی بوشهر پرداخته است. این ارزیابی بر پایه رویکرد ذهنی در فضا شکل گرفته است و به نظر می رسد به عنوان روشی جهت بازخوانی آرایه های نظام بصری، می تواند در طراحی شهری مورد استفاده قرار گیرد. رویکرد این پژوهش، ارائه نوعی روش شناسی در ارزیابی منظر، بر پایه مطالعه و تحلیل محتوایی ادبیات طراحی شهری و معماری در این زمینه می باشد که چارچوبی را جهت سنجش آرایه های بصری متفاوت، در بافت های تاریخی براساس تصویر ذهنی به وسیله تحلیل های تصویری و توصیفی ارائه می نماید. اگرچه این نوشتار به دنبال اثبات فرضیه خاصی نیست؛ اما به منظور بازشناخت آرایه های تأثیرگذار در نظام بصری بافت های تاریخی از فرضیه هایی بهره برده است ابتدا اینکه به نظر می رسد آرایه های نظام بصری در محلات بافت تاریخی شهر، تأثیری قابل توجه بر کالبد، عملکرد و معنای این حوزه ها دارند. دوم اینکه به نظر می رسد ساماندهی آرایه های نظام بصری در محلات تاریخی شهر، موجبات کارایی بهتر این حوزه ها را فراهم می آورد. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی محدوده مطالعاتی به وسیله آرایه های استخراج شده می باشد تا بدین وسیله راهکارهایی نتیجه گردد که فضای شهری در کنار برخورداری از عملکرد مناسب، قابلیّت ادراک مناسب برای ناظر نیز برخوردار باشد. لازم به ذکر است این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوه تحقیق مرور متون و منابع به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات در بستر مطالعات کتابخانه ای، همچنین از روش تحقیق موردی و شیوه های تحقیق اسناد تصویری، مشاهده و پرسشنامه در بستر مطالعات میدانی سود جسته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در محله کوتی آرایه های نظام بصری ارجعیّت بیشتری دارند و در محله بهبهانی، شنبدی و دهدشتی نیز تلفیقی از عناصر بصری و کیفیت روابط بین عناصر در فضا وجود دارد.
نگاهی پدیدارشناسانه به طراحی مناظر مقدس شهری
حوزه های تخصصی:
در ادیان مختلف همواره اموری به عنوان مقدس وجود داشته که پاسخگوی بنیادی ترین نیازهای انسان که توجه و اشتیاق برای رسیدن به «کمال مطلق» و تقرب و توسل به اوست، می باشد. از اینرو در جوامع امروز که نیاز به آرامش روانی و معنویّات بیش از پیش احساس می شود؛ مناظر مقدس شهری به عنوان بخشی از مناظر فرهنگی، عجین شده با آداب و رسوم و آیین و مذهب جوامع شهری، توانسته است با سوق دادن انسان از مادیات به سوی معنویّات در ارتقاء ارزش ها و اعتقادات سهم به سزایی داشته باشد. بررسی ها نشان می دهد افراد در مواجهه با این مناظر می توانند شاهد فنومن یا پدیدارهایی باشند که به فضا یا منظر مقدس معنا داده و در مواجهه با ذهن، ایجاد مفهوم خاص نمایند. بنابراین، نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و منظر پیرامون خود، در بهره مندی از آرمان های مطلوب او بسیار اثر گذارند. از طرفی فرآیند طراحی با نگاهی پدیدار شناسانه در مناظر مقدس، این امکان را مهیا ساخته تا با دیدن این مناظر، نسبت به ادراک فضا، تقویّت حس مکان و هویّت بخشی به منظر پرداخته و بدین گونه موجبات حفظ و ارتقاء ارزش های فرهنگی و مذهبی را در جوامع بشری به وجود آورد. هر پدیدار با ایجاد معانی و مفاهیم گوناگونی که در ذهن انسان شکل می دهد، با محیط و فضاهای پیرامون خود ایجاد رابطه کرده و همین ارتباط می تواند زمینه ای برای شکل گیری، به تصویر کشیدن و به طور کلی، به عینیت بخشیدن فضاها، فراهم آورد. در ادامه پدیدارهای نشأت گرفته از ذهن و تجربه ناظرین در برخورد با این مناظر مورد بررسی قرار گرفت که برای هر یک شاخصه هایی درنظر گرفته شد. این تحقیق با رویکرد پدیدار شناسانه و روی هم گذاری موارد شناسایی شده منطبق با نیازها و خواسته های استفاده کنندگان و زائرین، نسبت به معرفی و تعیین فضاهای مورد نیاز این پدیدارها، گام برداشتهو نشان می دهد می توان با استفاده از روش مذکور و تعیین شاخص های طراحی، مناظر مقدس را در قالب فضاهایی مشخص نظیر فضاهای معنوی، یادمانی، تعاملات جمعی، نیایشی و فضاهای مکث، معرفی و ارائه نمود.
منظر، منظر طبیعی، منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
اگرچه زمان زیادی است که عبارت «منظر فرهنگی» در متون مختلف به کار برده می شود، اما هرکس برای خود تعریفی در ذهن دارد که با دیگران متفاوت است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که منظر، منظر طبیعی و منظر فرهنگی چه تعاریفی دارند، به چند دسته تقسیم می شوند و چه نقشی در زندگی امروزی می توانند به عهده بگیرند؟
انواع مناظر فرهنگی مثل منظر بوستانی، منظر صنعتی و... موضوع بعدی مورد بحث در مقاله است. سپس منظر از زاویه ای دیگر به عنوان موضوعی علمی با قابلیت میان رشته ای مورد توجه قرار می گیرد که می تواند رشته های گوناگون علمی را گرد هم آورد و «سنتزی» از ترکیب آن ها به دست دهد. در بخش پایانی نویسنده به اهمیت پرداختن به منظر فرهنگی اشاره می کند و منظر را به عنوان موضوعی عمومی در کتاب های درسی که می تواند منجر به شناخت عمومی و رونق مناطق متروکه صنعتی یا کشاورزی شود، معرفی می کند. همچنین نویسنده به کاستی های قانونی در حفظ و حراست منظر اشاره می کند که به دلیل تفکیک نشدن مفهوم منظر و طبیعت، بیش از هر چیز به کار حفاظت از طبیعت می آیند.
شناخت عوامل مؤثر بر شکل گیری گورستان های تاریخی (با تأکید بر گورستان های تاریخی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
15 - 32
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله:گورستان های تاریخی محملی برای اجتماع نشانه ها به شمار می روند و تاریخ، فرهنگ، هویت و حافظه جمعی سکونت گاه های انسانی را در خود جای داده اند. علی رغم تأکید پژوهشگران علوم انسانی بر اهمیت وجودی این عرصه ها و انجام برخی مطالعات پایه، نه تنها تعریف مشخصی از مفهوم گورستان تاریخی در کشور وجود ندارد، بلکه به واسطه ضعف در شناخت این عرصه ها، سیاست مدونی در مواجهه با آنها دیده نمی شود؛ به گونه ای که این امر در کنار مرگ گریزی انسان معاصر، تصویب قوانین شهری مخرب و مداخلات غیرمسئولانه، توسعه شتابان سکونت گاه ها، وندالیسم و انفعال علوم حفاظت، شهرسازی و مدیریت شهری سبب از بین رفتن گورستان های تاریخی کشور شده است. هدفپژوهش: هدف این پژوهش، شناخت ماهیت گورستان تاریخی و ارائه تعریف بومی از این عرصه های ویژه است. از همین رو، پژوهش می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد که مفهوم گورستان تاریخی چیست و چه پارامترهایی بر شکل گیری ساختار این محوطه های تاریخی مؤثر است؟ روشپژوهش:با توجه به کمبود منابع دردسترس که امکان شناخت متغیرهای پژوهش را دشوار ساخته است، پژوهش حاضر، چیستی گورستان های تاریخی را به مثابه متن قابل قرائت موضوع مطالعه خود دانسته و با بهره گیری از روش تحقیق نظریه زمینه ای (گراندد تئوری) و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به آنالیز داده های محیطی حاصل از بررسی گورستان های تاریخی ابن بابویه، امام زاده عبدالله، ارامنه دولاب و ظهیرالدوله در شهر تهران و انطباق آنها با اسناد کتابخانه ای پرداخته است. نتیجه گیری:کدگذاری ها و آنالیز داده ها مشخص نموده است که می توان پارامترهای سازنده گورستان ها را در دو طبقه پارادایم های بیرونی و درونی و در شش مقوله بستر، بافت، ساختارهای فرهنگی-اجتماعی، تاریخ، کالبد و منظر مورد بررسی قرار داد. نتایج مطالعات نشان می دهد: گورستان های تاریخی به عنوان گونه ای از مناظر فرهنگی انسان ساخت، عرصه های تدفینی نشانه دار با قدمت بیش از 100 سال هستند که محدوده آنها مشخص بوده و دارای دوره های توسعه و گسترش هستند. ویژگی بارز این محوطه ها، ارتباط ساختاری محیط پیرامون و چیدمان درونی آنهاست که در منظرپردازی های طبیعی و انسان ساخت گورستان تجلی یافته و با نظام مشخصی از یادمان ها و نشانه های انتزاعی غنی شده اند. این گورستان ها، دارای جنبه های مختلف دینی- مذهبی، فرهنگی- اجتماعی و یادمانی بوده و به واسطه دفن مشاهیر جامعه مورد احترام شهروندان و محل رجوع آنها هستند.
رمز بقای پوشش زنان هند
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
34 - 39
حوزه های تخصصی:
یکی از نمادهای منظر شهرهای هندوستان پوشش زنان این کشور است. شواهد امروز حاکی از آن است علی رغم گذشت دوره های تاریخی و سلطه انگلستان بر این کشور و نیز ورود مدرنیسم به آن نوع پوشش زنان غالباًً دستخوش تغییر نشده است. این مسئله سبب هویت بخشی به منظر شهرهای هندوستان و نیز حفاظت از منظر فرهنگی این کشور شده است. پوشاک و صنعت نساجی سابقه ای دیرینه در هند دارد. صنعت نساجی در هند بسیار درآمدزاست و اقدامات مدیریتی زیادی برای حفظ آن انجام شده است. علی رغم وجود فروشگاه هایی با برندهای جهانی، همچنان شاهد کاربرد پوشاک هندی هستیم و غالب زنان همچنان از این پوشش استفاده می کنند. در این راستا اقدامات مدیریتی، اقتصادی و فرهنگی کمک رسان بوده است؛ حمایت از صنعت داخلی، وضع قوانین گمرکی برای ورود کالاهای خارجی، تبلیغات، صادرات پوشاک به خارج از مرزهای کشور و خلاقیت در چاپ و دوخت لباس در کنار سیاست های دولتی هند به پیشرفت و تبدیل لباس هندی به عنوان گزینه ای منتخب از سوی زنان این کشور تأثیر بسزایی داشته است. این پژوهش براساس مشاهدات نگارنده از منظر شهرهای هند و نیز مطالعات کتابخانه ای تنظیم شده است.
پیوند منظرین مذهب و طبیعت در قفقاز
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۴
12 - 19
حوزه های تخصصی:
اگر منظر طبیعی را حاصل تعامل اولیه انسان و طبیعت پیرامون بدانیم، منظر فرهنگی انتخاب طبیعت برای تعامل در طول زمان است که می تواند در دوره های مختلف علل متفاوت داشته باشد. منظر آیینی به عنوان بخش مهمی از منظر فرهنگی، عکس العمل جامعه نسبت به نیازهای معنوی اش به حساب می آید. انسان در دوران باستان در پیوندی عمیق و مستقیم با طبیعت زندگی می کرد. از این رو منظر زیستی و منظر آیینی شکل گرفته از آن دوران، متأثر از منظر طبیعی بود. این امر به ویژه در مورد منظر آیینی هنگامی اهمیت پیدا می کند که می دانیم عناصر طبیعی منظر در عهد باستان، همواره علاوه بر عملکرد خود دارای مفاهیم رمزی و معنوی نیز بوده اند؛ از این رو، ارتباط آیین با طبیعت ارتباطی مستقیم و غیرقابل تفکیک بوده است. در سرزمین گرجستان با توجه به غلبه منظر کوهستانی، کوه همواره نقشی بنیادی در ساختار زندگی جمعی داشته و به عنوان عنصری منظرین، دارای سه وجه عملکردی، معنایی و زیباشناسانه بوده است. اهمیت این سه وجه در منظر آیینی منطقه، با توجه به زمان و مکان شکل گیری منظر آیینی و سطح فرهنگی جامعه متفاوت بوده است. در این نوشتار با انتخاب سه مجموعه آیینی در مستیا، اوپلیستیخه و متسختا در گرجستان، ابتدا به مقایسه نقش کوه در شکل گیری منظر آیینی این سه مجموعه پرداخته می شود که در هریک از آنها، با توجه به ارتباط کوه با جامعه فرهنگی مرتبط با آن، منظر فرهنگی به گونه ای متفاوت شکل گرفته است. به طوری که در مستیا وجه عملکردی کوه در ایجاد نقش معنایی و شکل گیری منظر آیینی غالب بوده، در اوپلیستیخه غلبه با وجه زیباشناسانه و معناییِ کوه بوده و در متسختا مکان قرارگیری کوه به عنوان منطقه سوق الجیشی اهمیت داشته است. سپس از خلال مقایسه این سه منظر آیینی به چرایی و چگونگی ارتباط منظر طبیعی و فرهنگی پرداخته می شود.
تأثیر آرارات بر شکل گیری منظر فرهنگی ارمنستان
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۴
20 - 29
حوزه های تخصصی:
ارامنه کوه آرارات را مادر ارمنستان می دانند. تاریخ ارمنستان از آغاز با این کوه پیوندی عمیق داشته است. تمامی اساطیر ارمن به گونه ای با این کوه در ارتباط بوده و هویت بومی ارمنستان با آن تعریف می شود. آرارات، نماد دوپارگی ارمنستان بزرگ و الگوی پیوند دوباره تکه های این قوم به شمار می آید. در ذهن ارامنه، آرارات مسیری را از طبیعت به اسطوره، از اسطوره به فرهنگ، و از فرهنگ به منظر پیموده است. جایگاه آن به عنوان شاخص ترین عنصر منظر طبیعی ارمنستان، حاصل گزینش ذهنی ارامنه از طبیعت پیرامون بوده، که به دلیل پیوند با فرهنگ و اساطیر ملت ارمن، خود به یک عنصر فرهنگی ارتقا پیدا کرده است. در عین حال آرارات در شکل گیری بافت منظرین ارمنستان نقشی یگانه داشته و مهم ترین مناظر آیینی کلیساهای دامنه آرارات و زیستی ایروان مستقیماً تحت تأثیر حضور هویتمند این کوه ساخته شدند. در منظر شهری نیز، آرارات در چشم انداز، گرافیک شهری و هنر خیابانی به صورت مکرر ظاهر شده؛ این تکرار که میزان آن بیش از هر عنصر دیگری در محیط مشهود بوده، بیانگر آن است که این کوه همچنان که در منظر طبیعی تمرکزگرا بود، در منظر فرهنگی نیز نقش وحدت بخش خود را حفظ کرده است.
تأثیر منظر طبیعی بر معماری دفاعی گرجستان (نمونه موردی شهرهای مستیا و گوری)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۴
30 - 37
حوزه های تخصصی:
انسان برای سکونت، جایی را انتخاب می کند که در درجه اول بتواند نیازهای مادی خود را مرتفع سازد. او در این گزینش، هم زمان به نیازهای ثانویه خود (زیبایی) نیز توجه دارد. امنیت، خوراک و پوشاک، اساسی ترین نیازهای انسان در انتخاب مکان سکونت اوست. کشور گرجستان به دلیل طبیعت مستعد سکونت، و امکان استقرار بر روی رشته کوه های قفقاز و منظر فرهنگی شاخص آن، در طول تاریخ همواره خاستگاه انسان ها بوده است. استقرار سکونتگاه ها در حاشیه رودها و دامنه کوه ها ناشی از شرایط مساعد اقلیمی برای کشاورزی، دامداری و یکجانشینی است. امنیت، نیاز دیگری است که انسان همواره در انتخاب مکان سکونت مورد توجه قرار می دهد. اگر محل گزینش شده توسط انسان نتواند تا حد قابل توجهی، ایمنی او را تأمین کند و او از گزند هجوم دشمن در امان نباشد، ناگزیر تمهیداتی می اندیشد که بتواند از طریق معماری، این کمبود را جبران کند. شکل گیری منظر دفاعی سکونتگاه ها، تعامل میان منظر فرهنگی، منظر طبیعی و منظر تاریخی- به عنوان زاییده منظر فرهنگی و طبیعی- بوده که در زیستگاه های مختلف، متناسب با تفاوت های منظر طبیعی و رویدادهای تاریخی، اشکال متفاوتی به خود گرفته است. منظر دفاعی بخشی اجتناب ناپذیر از منظر فرهنگی مجتمع های زیستی باستانی و بخشی از فرایند تکامل منظر فرهنگی محسوب می شود. معماری مسکونی با رویکرد دفاعی در شهرهای گرجستان، دو گونه مستقل دارد. در شهرهای گوری و تفلیس، منظر دفاعی همچون بسیاری از شهرهای ایران از نوع برج ها و باروی دفاعی، به صورت درشت دانه، متمرکز و درون گراست. در مقابل، در شهرهای مستیا و اوشگولی، نشانی از برج و بارو نبوده، بلکه تک برج های سنگی مرتفع، ریزدانه و برونگرا در سطح شهر پراکنده اند.
چیستی منظر گردشگری شهری
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول چهارم ۱۳۹۵ شماره ۱۳
52 - 59
حوزه های تخصصی:
شهرها تصویر تفکر، نوع زندگی و تحولات فرهنگی و تاریخی ساکنان خود هستند که بعد از تحولات انقلاب صنعتی عموماً به مراکز گردشگر فرصت، تبدیل شده و پس از مدت کوتاهی نیز به دلیل زمینه های موجود در آن ها اصلی ترین مقصد گردشگران نام گرفته اند. منظر شهری، شناخت مفهوم شهر نزد شهروندانی است که در طول تاریخ در آن محیط زیسته اند و با کالبدهای طبیعی و مصنوع محیط ارتباطی معنایی تولید کرده اند که در تداوم حیات معقول آن ها نقش اساسی دارد. موضوع اصلی منظر شهری قرائت تفسیر صحیح و درنهایت بازتولید کیفیت هایی است که ارزش های قدیم و جدید شهر را به هم پیوند می زند و موجب حفظ رابطه طبیعی انسان با محیط شهری خود می شود و فضایی قابل زیست فراهم می آورد.منظر گردشگری می تواند به عنوان جزئی از منظرشهری، حوزه نوینی در ادبیات مطالعات شهر باشد که از ادراک کالبد شهر فاصله گرفته و به برقراری ارتباط عاطفی بین شهر و دیدارکننده، تثبیت ذهنی منظر شهر و ایجاد رابطه عینی، ورود کند و درعین حال میل به زندگی ساکنان شهر به محل سکونت خود را نیز افزایش دهد. ترسیم خط ارتباطی متناسب بین نمادهای شهری با درنظر داشتن کیفیت ادراک دیدارکنندگان و آسایش ساکنان می تواند در ذهن مخاطب تصویری ماندگار برجای بگذارد و ارتباط عینی و ذهنی بین گردشگران و شهر را ایجاد نماید که می توان آن را منظر گردشگری شهری نامید. این مقاله تلاش دارد تا ضمن واکاوی چیستی منظر گردشگری شهری، اهمیت ترسیم منظر گردشگری را از حوزه منظر شهری و فرهنگی با درنظرداشتن کیفیت تجربه دیدارکنندگان و لزوم آسایش ساکنان تبیین کند. در این پژوهش؛ تهران به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده و روش تحقیق مبتنی بر کشف، شهود، توصیف و تحلیل است.