مقالات
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از منابع و متون اخلاق مدیریت و سازمان بر مفهوم «مسئولیت اجتماعی سازمان» تکیه و تأکید شده است و از نظر بسیاری ، آموزش و ترویج این مفهوم ، هم می تواند مشکلات رفتاری و ساختاری سازمان را برطرف کند و هم می تواند قدرت پاسخ گویی سازمان را در مقابل شکایات مردم و نظارت های مقامات و سازمان های نظارت کننده افزایش و ارتقاء بخشد. البته ، بر سر کارآمدی و فواید به کارگیری این تعبیر و مفهوم اتفاق نظر وجود ندارد. سرسخت ترین مخالف به کارگیری این مفهوم ، میلتون فریدمن - از تأثیرگذارترین اقتصاددان معاصر - است. این مقاله ، به تبیین و نقد دیدگاه فریدمن درباره «مسئولیت اجتماعی سازمان» اختصاص یافته است. در این راستا و برای فهم دقیق دیدگاه فریدمن ، با استفاده از روش توصیفی و با استناد به مصاحبه مجله نیویورک تایمز با او - به تبیین و تحلیل نقطه نظرات او در این باره پرداخته شده و در ادامه ، و در مقام نقد - با بهره گیری از روش تفسیری۔انتقادی و با رویکردی کارکردگرایانه و نه مبنا گرایانه - این نتیجه حاصل شده است که جدا از نقدهای وارد بر مبانی لیبرالیستی فریدمن و نقدهایی که بر بعضی انگیزه خوانی ها ، خَلط مبحث ها و سوگیری های او می توان وارد کرد ، تأکیدات او بر حذف نظارت های بیرونی و آمرانه ، تا اندازه ای قابل فهم و از نظر اخلاقی قابل تأیید است ، ولی اصرار او بر حذف کلی این نظارت ها ، به توقع خودْ نظارتی یا نظارت درونی سازمان ها بر خود ، غیر واقع بینانه است.
بازخوانی نظریه متافیزیکی رابرت آدامز در باب ارزش و مقایسه آن با آموزه تشکیک وجود ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رابرت مری هیو آدامز - فیلسوف اخلاق معاصر - نظریه ای وجودشناختی درباره خوبی ارائه کرده که به «نظریه شباهت با خدا» شناخته می شود. خوبی مدِّ نظر آدامز ، نوعی خوبیِ ذاتی است که از آن به «علوّ» ، تعبیر می کند. با این حال ، حوزه نظریه پردازی آدامز هم خوبی اخلاقی و به تعبیر او «علوّ اخلاقی» را شامل می شود و هم آن دسته از خوبی های ذاتی غیر مرتبط با اخلاق ، مانند خوبی های زیبایی شناختی را دربر می گیرد. به اعتقاد آدامز ، خداوند ، خوبِ برتر و مصداق تام و کاملِ خوبی است و خوبی امور دیگر ناشی از شباهت آنها با خداوند است. بنا براین ، «خوبی» یا به تعبیرآدامز ، «عالی بودنِ» هر چیزی بستگی به شباهت آن با خداوند دارد. حکمت صدرایی - بر اساس آموزه تشکیک وجود - بالاترین مرتبه وجود ، یعنی ذات حق را دارای بالاترین خیر می داند و خیر بودن مراتب دیگر را به میزان نزدیکی شان به ذات خداوند ارزیابی می کند. آدامز ، گر چه تبیینی الهیاتی برای غایت اخلاقْ ارائه می دهد ، اما نظریه او در پاسخ به مبنای بنیادین غیر الهیاتی در اخلاق ، برای رهایی از اِشکال خودسرانگی ، ناکام مانده است. در این مقاله، ضمن مقایسه «نظریه متافیزیکی آدامز» در باب ارزش با «نظریه مراتب وجود» در فلسفه صدرایی، تلاش می کنیم برخی نواقص این نظریه را بر اساس تفکر موجود در فلسفه اسلامی برطرف سازیم.
نقش «قصد» در حُسن و قُبح اخلاقی ، از منظر آخوند خراسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث حُسن و قُبح از مسائل مهم کلام ، فلسفه و اصول فقه است. از طرفی دیگر ، قضاوت درباره نیکویی و بدی ، به متغیّرهایی نظیر «قصدِ فاعل» وابسته است. یکی از مسائل مورد کنکاش فقیهانِ اصولی و فیلسوفان اخلاق ، بررسی نقش قصد در ارزش عمل و حُسن و قُبح افعال است. در این میان ، اندیشه های ملا محمد کاظم خراسانی (آخوند خراسانی) ، درباره تأثیر قصد بر حُسن و قُبح افعال از اهمیت فراوانی برخوردار است. در این مقاله با روش تحقیقی۔ توصیفی ، ضمن مفهوم پردازی حُسن و قُبح و تبیین دیدگاه های مختلف درباره معنای آنها ، نظر فقیه و اصولی بزرگ ، آخوند خراسانی درباره نقش قصد در حُسن و قُبح اخلاقی تحلیل شده است. از نظر آخوند خراسانی ، « حُسن و قُبح» همان ملائمت و منافرت فعل با قوّه عاقله است. به این معنا که هر عملی که مورد تأیید عقل باشد ، ملائم و اگر عقل آن را تأیید نکند ، مورد تنفر است. قصد فاعل نیز یکی از معیارهای ملائمت و منافرت با عقل است. بدین ترتیب ، قصد خوب ، حُسن فاعلی دارد ، چنان که قصد بد قُبح فاعلی دارد ، یعنی عقل اراده انجام افعال قبیح را نمی پسندد و به قبح آن حکم می کند و به تبع قبحِ نیّت عمل نیز قبیح شمرده می شود.
نقشِ فناوری در زیستِ اخلاقی شهروندان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فناوری جزء لاینفک زندگی امروز است که در شکل گیری فرهنگ جوامع و تغییر سبک زندگی انسان ها نقش به سزایی دارد. فرهنگ اخلاق محور یا سبک زیستن اخلاقی همواره از خاستگاه های بشر بوده که تأثیر فناوری برآن قابل توجه است. یکی از زیرساخت های مؤثر در تحقّق زیست اخلاقی ، فناوری و بهره گیری از آن در مدیریت بخش عمومی جامعه است. استفاده از فناوری در طراحی و ارائه زیرساخت های لازم ، می تواند موجب از بین رفتن زمینه مواجهه با تعارضات و چالش های اخلاقی و در نتیجه ، به حداقل رسیدن هزینه های اخلاقی عمل کردن در سطح جامعه شود. در این مقاله ، فرضْ بر این است که کاربست فناوری با طراحی و ملاحظاتی خاص ، موجب تغییر وضعیت فردی و اجتماعی افراد در سطح جامعه می شود؛ به گونه ای که زمینه قرارگرفتن در موقعیت هایی که ممکن است به عمل غیر اخلاقی بیانجامد ، به حداقل برسد. از این رو ، در این مقاله به دنبال تبیین و تحلیل این مسئله هستیم که طراحی و کاربست فناوری چگونه می تواند موجب بروز و ظهور رفتارها و اعمال اخلاقی و ارتقای سطح اخلاق در جامعه شود.
تحلیل سه تلقی و تعریف از تواضع؛ رویکردهای ارسطو ، آگوستین و جولیا درایور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تواضع» یکی از فضایل تا حدی مغفول در دوران جدید است. بر همین مبنا ، در نوشتار پیش رو تعاریف متنوع و نسبتاً پراکنده از این فضیلت به اجمال بیان و بررسی شده و در نهایت ، نقد و بررسی سه رویکرد اصلی و متفاوت به تواضع، محور کار قرار گرفته است. رویکرد ارسطو به عنوان نماینده تمام و کمال دوران باستان ، بر عدم فضیلت انگاری «تواضع» تکیه دارد. در رویکرد قدّیس آگوستین به عنوان نماینده برجسته متفکران قرون وسطیٰ نه تنها تواضع به مثابه یک فضیلت ، بلکه به عنوان مبنایی ترین فضیلت در زیست انسانی و ایمانی معرفی می شود. جولیا درایور - فیلسوف معاصر - با نگرشی کاملاً متفاوت ، تواضع حقیقی را مستلزم نقص معرفتی و بی خبری نسبی از خود می داند. جمع بندی و پیشنهاد نوآورانه مقاله حاضر این است که «تواضع» در سه سطح رفتاری یا بیرونی ، روحی یا درونی و وجودی تعریف شود تا از این گذرگاه دست کم برخی از چالش های موجود در ارائه تبیین و تعریفی دقیقْ از تواضع مرتفع شود.
تبیین تأثیر مُخرّب حسد بر ساحت معرفتی و عاطفی ایمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در منابع حدیثی «حسد» به عنوان تخریب کننده و از بین برنده ایمان معرفی شده است. این نگرشْ بر خواسته از متون دینی ، ضمن آن که رابطه معنادار مسائل اخلاقی با مسائل اعتقادی و حوزه باورها را نشان می دهد ، به عنوان یکی از ظرفیت های اساسی در اصلاح و بهبود عملکرد اخلاقی افراد - به ویژه دوری از رذیله حسد - به شمار آمده است. در این مقاله - به روش توصیفی – تحلیلی - به تأثیرگذاری این دو حوزه حائز اهمیت پرداخته شده است؛ یکی ساحت شناختی و دیگری ساحت عاطفی و گرایشی. با توجه به این که مؤلفه های شکل دهنده ایمان دو عنصرِ باور قلبی و معرفت شناختی است ، «حسد» به عنوان یک رذیله درونی با تأثیر در این دو ساحت معرفتی و عاطفی انسان ، زمینه تخریب و نابودی ایمان را فراهم می آورد. ویژگی حسد که بیانگر اختلال در حوزه عقیده و باور اعتقادی افراد از یک سو و بیماری قلبی و روحی افراد از دیگرسوست ، می تواند به کاهش و فرسایش ایمان اعتقادی و قلبی افراد بیانجامد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مبتنی بر معارف قرآنی وحدیثی ، این رذیله اخلاقی با سه شاخصه شناختى و سه شاخصه عاطفى ، زمینه های تخریب ایمان را در انسان فراهم می آورد.