مطالب مرتبط با کلیدواژه

افغانستان


۳۴۱.

مسئله اجتماعی مهاجرت از افغانستان: تمایلات و عوامل پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئله اجتماعی مهاجرت تمایل به مهاجرت شبکه های فراملی وضعیت سیاسی قومیت افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۳۸
چرایی مهاجرت مردم به خارج از کشور  و تبیین آن در چارچوب رویکردهای اقتصادی، عوامل جاذبه و دافعه و دوگانیه فقر و مهاجرت همواره مورد توجه مطالعات مهاجرتی بوده است. مهاجرت در میان مردم افغانستان، سنتی دیرینه دارد، بااین حال، طی چند دهیه اخیر، این جریان های مداوم مهاجرت و بازگشت، شکلی جمعی و مقیاسی بی سابقه گرفته اند. این مقاله به دنبال تبیین مسئلیه اجتماعی مهاجرت از افغانستان با تأکید بر تمایلات و عوامل پشتیبان است. عوامل بررسی شده در سه سطح خُرد (ویژگی های فردی)، میانه (شبکه های فراملی) و کلان (درک فرد از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورهای مبدأ و مقصد) قرار دارند. روش مطالعه کمّی و مبتنی بر پیمایش است و داده ها از طریق پرسش نامه در میان 850 نفر 18 ساله و بالاتر، که به شیویه نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده بودند، گردآوری شده است. نتایج نشان داد که نگرش افراد به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افغانستان در سطح کلان و شبکه های فراملی مهاجرتی در سطح میانی، اثر معناداری بر تمایل به مهاجرت دارند. در سطح خرد و در میان ویژگی های جمعیتی، نیز متغیرهای سن، تحصیلات و قومیت بیشترین اثر را بر تمایل مهاجرت دارند. ازاین رو، از این مقاله می توان چنین نتیجه گیری کرد که نگرش منفی به شرایط فعلی و آیندیه افغانستان، فرهنگ مهاجرتی و همچنین دیاسپورا و شبکه های مهاجرتی فراملّی افغانستانی در کشورهای همسایه، ازجمله ایران، نقش زیادی در شکل گیری مهاجرت به خارج در میان ذهنیت افغانستانی ها دارند.
۳۴۲.

انزوا و بقای ناگزیر زنان در دوران جنگ و پساجنگ؛ مطالعه ای کیفی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افغانستان انزوا بقای ناگزیر جنگ زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۴۰
زمینه و هدف: جنگ رویدادی است که درآمیخته با دگرگونی های شتابان و تغییرات عمیق اجتماعی و در عین حال، پدیده ای پرآسیب همراه با بحران های پیش بینی نشده و غیرقابل پیشگیری است. معمولاً زنان، از مهم ترین گروه های آسیب پذیر از جنگ ها هستند. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی تجربه جنگ در میان زنان بازمانده از جنگ در افغانستان است. روش و داده ها: مطالعه کیفی حاضر در سال 1402 انجام شد. چهل زن بازمانده از جنگ که عمده آن ها تجربه بیوگی داشتند، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت کنندگان، جنگ را عامل اصلی بحران های زندگی از جمله انزوای اجتماعی و فردی قلمداد نمودند. یافته ها در قالب پنج مقوله اصلی ارائه شد که عبارتند از: گسست زنانه، انزوا، احساس بی ارزشی، انگ و اضطراب بیوگی، و بقای ناگزیر. تجربیه جنگ به چالش های متنوع در زندگی مشارکت کنندگان انجامیده و آنان را وا داشت تا برای زنده ماندن تلاش کنند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این است که مشارکت کنندگان در معرض آسیب های گوناگون فردی و اجتماعی قرار دارند. با وجود این، آنچه باعث بقای مشارکت کنندگان در مقابل حجم زیادی از مسائل و مشکلات جنگ بود، خلاقیت فردی و استفاده از تمام توان برای توانمندسازی است. نوعی توانمندسازی که در اثر تجربه جنگ و یادگیری های فردی در دوران پساجنگ می باشد. پیام اصلی: انزوای اجتماعی و مشکلات چندوجهی در میان زنان بازمانده از جنگ در افغانستان، رفاه روانی و اجتماعی آن ها را تحت تأثیر می گذارد. با توجه به این که افغانستان یکی از کشورها با طولانی ترین بازه ی مواجهه با جنگ در نیم قرن اخیر است، شناسایی تجربه زنان اهمیت پژوهشی و سیاستگذارانه دارد. در این میان، توجه به مسائل مادی و روانی زنانی که سرپرست خانوارند و یا به هر شکلی با شرایطی چون بیوگی، تجرد قطعی، خشونت و یا طلاق مواجه اند، جزء اولویت های مداخله پیشنهادی است. 
۳۴۳.

کودکی در سایه جنگ و بازتولید هویت جهادی: نقش دوران کودکی در برساخت هویت فرماندهان جهادی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افغانستان برساخت هویت دوران کودکی فرماندهان جهادی هویت جهادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۲۹
زمینه و هدف: جنگ و درگیری های طولانی در افغانستان، کودکانی را باروحیه جنگجویی و مبارزه گری پرورش داد که رؤیای جنگیدن و فرماندهی در تاروپود وجود آن ها ریشه دواند و بر رفتار و باورهای بعدی آن ها به طور عمیق تأثیر گذاشت. هدف این پژوهش، مطالعه بازتولید هویت جهادی و نقش شرایط کودکی در برساخت هویت فرماندهان جهادی در افغانستان است. روش و داده ها: داده های پژوهش به صورت میدانی، با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و هدفمند با 29 فرمانده جهادی در افغانستان، گردآوری شده و با استفاده از روش کیفی و نظریه داده بنیاد، تحلیل و تفسیر گردیده است. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. یافته ها: مقوله های اصلی به دست آمده از پژوهش شامل: خانواده و تعاملات بین نسلی، فرهنگ و ارزش های اجتماعی، فضای جنگ و درگیری، عاملیت و هویت و قدرت گیری است که به طور مستقیم بر شکل گیری هویت جهادی در فرماندهان تأثیر داشته است. بحث و نتیجه گیری: جنگ و درگیری، اختلافات گروهی و مداخله های خارجی در افغانستان، پدیده ای مرکزی با عنوان «بازتولید هویت جهادی» را ایجاد کرده است؛ پدیده ای که استراتژی های بیگانه ستیزی، مشارکت در میدان جنگ و آرزوی رهبری را در کودکی فرماندهان جهادی تقویت نموده است. پیامدهای این فرآیند شامل: احساس پیروزی، قدرت گیری، اعمال محدودیت ها، و تقویت روحیه جهادگرایی در سطح فردی و اجتماعی بوده است.  برپایه یافته ها، دوران کودکی فرماندهان جهادی، نقش اساسی در شکل گیری اشتیاق و انگیزه های جهادی آن ها داشته است. پیام اصلی: دوران کودکی،  به ویژه در بستر جنگ و درگیری، نقش اساسی در ظهور اشتیاق و انگیزیه جهادگری داشته و تعین کننده هویت اجتماعی و فرهنگی فرماندهان جهادی در جامعه افغانستان بوده است. خانواده، محل زندگی، محتوای آموزشی، عرف اجتماعی، فقر و تجربه مستقیم جنگ، از عوامل کلیدی در پرورش روحیه جنگجویانه و جهادگری در فرماندهان جهادی بوده است.  یافته های این مطالعه برای درک پویایی های اجتماعی و فرهنگی در جوامع جنگ زده و نقش نهادهای اجتماعی در بازتولید هویت جهادی اهمیت بسزایی دارد.
۳۴۴.

مقایسه پدیدارشناسانه رفتارهای برندساز منابع انسانی در فروشگاه های زنجیره ای ایران و افغانستان؛ یک تحقیق بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برندسازی رفتارهای برندساز منابع انسانی پدیدارشناسی ایران افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۳۲
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی-اکتشافی و از نوع تحقیقات کیفی است که با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شده است. از آنجا که پژوهش حاضر کیفی است روش جمع آوری اطلاعات در آن، مصاحبه های عمیق با مشارکت کنندگان است. براساس هدف پژوهش، که مقایسه پدیدارشناسانه رفتارهای برندساز منابع انسانی در فروشگاه های زنجیره ای ایران و افغانستان است، لذا جامعه در دو بخش تعریف شده است. به این صورت که جامعه آماری پژوهش در افغانستان، اساتید دانشگاه های کابل و هرات در رشته های مدیریت و بازاریابی و همچنین مدیران و کارکنان فروشگاه زنجیره ای الکوزی می باشند که 21 نفر از آنان باروش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند و در ایران، اساتید دانشگاه و مدیران و کارکنان فروشگاه های زنجیره ای می باشند که 25 نفر از آن ها نیز، به روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور بررسی و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیو دا استفاده شده است. نتایج پژوهش علاوه بر شناخت و فهم پدیده مذکور ابعاد رفتارهای برندساز منابع انسانی را که شامل 10 مضمون فراگیر بود را شناسایی نمود که شامل: توجه به ارزش، ارتباطات، خلق خودانگاره مطلوب برند، توجه به امنیت، نوع مشارکت، نوع تبلیغات مورد تأکید، رفتارهای درون نقش برندساز، مهمترین مهارت مورد تأکید، نوع موضع سازی و راهبردهای آموزشی توسعه رفتارهای برندساز، می باشند که درنهایت به تفکیک برای ایران و افغانستان ارائه شده اند.
۳۴۵.

ارائه الگوی مشارکت ورزشی پناهندگان افغانستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ورزش پناهندگان افغانستان مشارکت ورزشی تنوع و شمولیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۳۱
هدف:هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل مشارکت پناهندگان افغانستانی در ورزش بود. روش شناسی: روش پژوهش در این تحقیق کیفی بود؛ همچنین با توجه به ماهیت تحقیق، رویکرد نظریه زمینه ای برای این مطالعه انتخاب گردید. مشارکت کنندگان در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند و گلوگه برفی و با رویکرد نمونه گیری همگون و در عین حال با رعایت حداکثر تنوع نمونه گیری انتخاب شدند. بر این اساس، ۱۸ نفر از ورزشکاران، مربیان افغانستانی و متخصصان این حوزه به عنوان نمونه در این تحقیق در نظر گرفته شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های کیفی، از تاکتیک تحلیل محتوای پنهان استفاده گردید. ابزار جمع آوری داده های پژوهش نیز مصاحبه بود. پس از پیاده سازی، کدگذاری ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. یافته ها: پس از شناسایی کدهای اولیه و دسته-بندی آنان، ۷۳ مقوله فرعی و ۲۷ مقوله اصلی پدید آمد. مقولاتی از قبیل پذیرش در جامعه و وضعیت سلامتی در طبقه علی، سبک زندگی و وضعیت مدیریتی در طبقه زمینه ای، اقتصادی و فرهنگی در طبقه مداخله گر، تغییر نگرش و اصلاح قانون در طبقه راهبردها و موقلاتی از قبیل توسه سرمایه اجتماعی و توسعه فرهنگی در پیامدها قرار گرفت. نتیجه گیری: به نظر می رسد مسیر توسعه مشارکت ورزشی پناهندگان از مسیر قانون می گذرد، در صورتی که قوانین اصلاح شود و محدودیت ها کاهش یابد، دسترسی به فضاهای ورزشی و اجتماعات ورزشی افزایش خواهد یافت، آزادی برای انتخاب نوع و نحوه ورزش شکل خواهد گرفت و توسعه ی مشارکت تسهیل خواهد شد.