مطالب مرتبط با کلیدواژه

افغانستان


۳۴۱.

مسئله اجتماعی مهاجرت از افغانستان: تمایلات و عوامل پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئله اجتماعی مهاجرت تمایل به مهاجرت شبکه های فراملی وضعیت سیاسی قومیت افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۵۴
چرایی مهاجرت مردم به خارج از کشور  و تبیین آن در چارچوب رویکردهای اقتصادی، عوامل جاذبه و دافعه و دوگانیه فقر و مهاجرت همواره مورد توجه مطالعات مهاجرتی بوده است. مهاجرت در میان مردم افغانستان، سنتی دیرینه دارد، بااین حال، طی چند دهیه اخیر، این جریان های مداوم مهاجرت و بازگشت، شکلی جمعی و مقیاسی بی سابقه گرفته اند. این مقاله به دنبال تبیین مسئلیه اجتماعی مهاجرت از افغانستان با تأکید بر تمایلات و عوامل پشتیبان است. عوامل بررسی شده در سه سطح خُرد (ویژگی های فردی)، میانه (شبکه های فراملی) و کلان (درک فرد از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورهای مبدأ و مقصد) قرار دارند. روش مطالعه کمّی و مبتنی بر پیمایش است و داده ها از طریق پرسش نامه در میان 850 نفر 18 ساله و بالاتر، که به شیویه نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده بودند، گردآوری شده است. نتایج نشان داد که نگرش افراد به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افغانستان در سطح کلان و شبکه های فراملی مهاجرتی در سطح میانی، اثر معناداری بر تمایل به مهاجرت دارند. در سطح خرد و در میان ویژگی های جمعیتی، نیز متغیرهای سن، تحصیلات و قومیت بیشترین اثر را بر تمایل مهاجرت دارند. ازاین رو، از این مقاله می توان چنین نتیجه گیری کرد که نگرش منفی به شرایط فعلی و آیندیه افغانستان، فرهنگ مهاجرتی و همچنین دیاسپورا و شبکه های مهاجرتی فراملّی افغانستانی در کشورهای همسایه، ازجمله ایران، نقش زیادی در شکل گیری مهاجرت به خارج در میان ذهنیت افغانستانی ها دارند.
۳۴۲.

انزوا و بقای ناگزیر زنان در دوران جنگ و پساجنگ؛ مطالعه ای کیفی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افغانستان انزوا بقای ناگزیر جنگ زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۵۸
زمینه و هدف: جنگ رویدادی است که درآمیخته با دگرگونی های شتابان و تغییرات عمیق اجتماعی و در عین حال، پدیده ای پرآسیب همراه با بحران های پیش بینی نشده و غیرقابل پیشگیری است. معمولاً زنان، از مهم ترین گروه های آسیب پذیر از جنگ ها هستند. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی تجربه جنگ در میان زنان بازمانده از جنگ در افغانستان است. روش و داده ها: مطالعه کیفی حاضر در سال 1402 انجام شد. چهل زن بازمانده از جنگ که عمده آن ها تجربه بیوگی داشتند، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت کنندگان، جنگ را عامل اصلی بحران های زندگی از جمله انزوای اجتماعی و فردی قلمداد نمودند. یافته ها در قالب پنج مقوله اصلی ارائه شد که عبارتند از: گسست زنانه، انزوا، احساس بی ارزشی، انگ و اضطراب بیوگی، و بقای ناگزیر. تجربیه جنگ به چالش های متنوع در زندگی مشارکت کنندگان انجامیده و آنان را وا داشت تا برای زنده ماندن تلاش کنند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این است که مشارکت کنندگان در معرض آسیب های گوناگون فردی و اجتماعی قرار دارند. با وجود این، آنچه باعث بقای مشارکت کنندگان در مقابل حجم زیادی از مسائل و مشکلات جنگ بود، خلاقیت فردی و استفاده از تمام توان برای توانمندسازی است. نوعی توانمندسازی که در اثر تجربه جنگ و یادگیری های فردی در دوران پساجنگ می باشد. پیام اصلی: انزوای اجتماعی و مشکلات چندوجهی در میان زنان بازمانده از جنگ در افغانستان، رفاه روانی و اجتماعی آن ها را تحت تأثیر می گذارد. با توجه به این که افغانستان یکی از کشورها با طولانی ترین بازه ی مواجهه با جنگ در نیم قرن اخیر است، شناسایی تجربه زنان اهمیت پژوهشی و سیاستگذارانه دارد. در این میان، توجه به مسائل مادی و روانی زنانی که سرپرست خانوارند و یا به هر شکلی با شرایطی چون بیوگی، تجرد قطعی، خشونت و یا طلاق مواجه اند، جزء اولویت های مداخله پیشنهادی است. 
۳۴۳.

کودکی در سایه جنگ و بازتولید هویت جهادی: نقش دوران کودکی در برساخت هویت فرماندهان جهادی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افغانستان برساخت هویت دوران کودکی فرماندهان جهادی هویت جهادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۴۳
زمینه و هدف: جنگ و درگیری های طولانی در افغانستان، کودکانی را باروحیه جنگجویی و مبارزه گری پرورش داد که رؤیای جنگیدن و فرماندهی در تاروپود وجود آن ها ریشه دواند و بر رفتار و باورهای بعدی آن ها به طور عمیق تأثیر گذاشت. هدف این پژوهش، مطالعه بازتولید هویت جهادی و نقش شرایط کودکی در برساخت هویت فرماندهان جهادی در افغانستان است. روش و داده ها: داده های پژوهش به صورت میدانی، با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و هدفمند با 29 فرمانده جهادی در افغانستان، گردآوری شده و با استفاده از روش کیفی و نظریه داده بنیاد، تحلیل و تفسیر گردیده است. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. یافته ها: مقوله های اصلی به دست آمده از پژوهش شامل: خانواده و تعاملات بین نسلی، فرهنگ و ارزش های اجتماعی، فضای جنگ و درگیری، عاملیت و هویت و قدرت گیری است که به طور مستقیم بر شکل گیری هویت جهادی در فرماندهان تأثیر داشته است. بحث و نتیجه گیری: جنگ و درگیری، اختلافات گروهی و مداخله های خارجی در افغانستان، پدیده ای مرکزی با عنوان «بازتولید هویت جهادی» را ایجاد کرده است؛ پدیده ای که استراتژی های بیگانه ستیزی، مشارکت در میدان جنگ و آرزوی رهبری را در کودکی فرماندهان جهادی تقویت نموده است. پیامدهای این فرآیند شامل: احساس پیروزی، قدرت گیری، اعمال محدودیت ها، و تقویت روحیه جهادگرایی در سطح فردی و اجتماعی بوده است.  برپایه یافته ها، دوران کودکی فرماندهان جهادی، نقش اساسی در شکل گیری اشتیاق و انگیزه های جهادی آن ها داشته است. پیام اصلی: دوران کودکی،  به ویژه در بستر جنگ و درگیری، نقش اساسی در ظهور اشتیاق و انگیزیه جهادگری داشته و تعین کننده هویت اجتماعی و فرهنگی فرماندهان جهادی در جامعه افغانستان بوده است. خانواده، محل زندگی، محتوای آموزشی، عرف اجتماعی، فقر و تجربه مستقیم جنگ، از عوامل کلیدی در پرورش روحیه جنگجویانه و جهادگری در فرماندهان جهادی بوده است.  یافته های این مطالعه برای درک پویایی های اجتماعی و فرهنگی در جوامع جنگ زده و نقش نهادهای اجتماعی در بازتولید هویت جهادی اهمیت بسزایی دارد.
۳۴۴.

مقایسه پدیدارشناسانه رفتارهای برندساز منابع انسانی در فروشگاه های زنجیره ای ایران و افغانستان؛ یک تحقیق بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برندسازی رفتارهای برندساز منابع انسانی پدیدارشناسی ایران افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۵۲
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی-اکتشافی و از نوع تحقیقات کیفی است که با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شده است. از آنجا که پژوهش حاضر کیفی است روش جمع آوری اطلاعات در آن، مصاحبه های عمیق با مشارکت کنندگان است. براساس هدف پژوهش، که مقایسه پدیدارشناسانه رفتارهای برندساز منابع انسانی در فروشگاه های زنجیره ای ایران و افغانستان است، لذا جامعه در دو بخش تعریف شده است. به این صورت که جامعه آماری پژوهش در افغانستان، اساتید دانشگاه های کابل و هرات در رشته های مدیریت و بازاریابی و همچنین مدیران و کارکنان فروشگاه زنجیره ای الکوزی می باشند که 21 نفر از آنان باروش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند و در ایران، اساتید دانشگاه و مدیران و کارکنان فروشگاه های زنجیره ای می باشند که 25 نفر از آن ها نیز، به روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور بررسی و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیو دا استفاده شده است. نتایج پژوهش علاوه بر شناخت و فهم پدیده مذکور ابعاد رفتارهای برندساز منابع انسانی را که شامل 10 مضمون فراگیر بود را شناسایی نمود که شامل: توجه به ارزش، ارتباطات، خلق خودانگاره مطلوب برند، توجه به امنیت، نوع مشارکت، نوع تبلیغات مورد تأکید، رفتارهای درون نقش برندساز، مهمترین مهارت مورد تأکید، نوع موضع سازی و راهبردهای آموزشی توسعه رفتارهای برندساز، می باشند که درنهایت به تفکیک برای ایران و افغانستان ارائه شده اند.
۳۴۵.

ارائه الگوی مشارکت ورزشی پناهندگان افغانستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ورزش پناهندگان افغانستان مشارکت ورزشی تنوع و شمولیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۵۱
هدف:هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل مشارکت پناهندگان افغانستانی در ورزش بود. روش شناسی: روش پژوهش در این تحقیق کیفی بود؛ همچنین با توجه به ماهیت تحقیق، رویکرد نظریه زمینه ای برای این مطالعه انتخاب گردید. مشارکت کنندگان در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند و گلوگه برفی و با رویکرد نمونه گیری همگون و در عین حال با رعایت حداکثر تنوع نمونه گیری انتخاب شدند. بر این اساس، ۱۸ نفر از ورزشکاران، مربیان افغانستانی و متخصصان این حوزه به عنوان نمونه در این تحقیق در نظر گرفته شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های کیفی، از تاکتیک تحلیل محتوای پنهان استفاده گردید. ابزار جمع آوری داده های پژوهش نیز مصاحبه بود. پس از پیاده سازی، کدگذاری ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. یافته ها: پس از شناسایی کدهای اولیه و دسته-بندی آنان، ۷۳ مقوله فرعی و ۲۷ مقوله اصلی پدید آمد. مقولاتی از قبیل پذیرش در جامعه و وضعیت سلامتی در طبقه علی، سبک زندگی و وضعیت مدیریتی در طبقه زمینه ای، اقتصادی و فرهنگی در طبقه مداخله گر، تغییر نگرش و اصلاح قانون در طبقه راهبردها و موقلاتی از قبیل توسه سرمایه اجتماعی و توسعه فرهنگی در پیامدها قرار گرفت. نتیجه گیری: به نظر می رسد مسیر توسعه مشارکت ورزشی پناهندگان از مسیر قانون می گذرد، در صورتی که قوانین اصلاح شود و محدودیت ها کاهش یابد، دسترسی به فضاهای ورزشی و اجتماعات ورزشی افزایش خواهد یافت، آزادی برای انتخاب نوع و نحوه ورزش شکل خواهد گرفت و توسعه ی مشارکت تسهیل خواهد شد.
۳۴۶.

مقایسه نگرش نخبگان شهر هرات نسبت به سیاست های ایران، پاکستان و هند در قبال افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نخبگان سیاسی نگرش افغانستان ایران پاکستان هند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۵
پژوهش حاضر به مقایسه نگرش نخبگان شهر هرات نسبت به سیاست های ایران، پاکستان و هند در قبال افغانستان، در ابعاد امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی می پردازد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و تحلیلی بوده و ازلحاظ روش اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری آن را نخبگان شهر هرات تشکیل می دهند. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، ۳۶۰ نفر به عنوان حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نخبگان شهر هرات به طور کلی، سیاست های هند در قبال افغانستان را مطلوب تر از سیاست های ایران و پاکستان ارزیابی می کنند. همچنین، یافته های تحقیق به صورت جزئی نشان می دهد که در زمینه سیاست های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی و نیز خط مشی های سیاسی، نخبگان هرات به ترتیب هند، ایران و پاکستان را ترجیح داده و در سیاست های مذهبی و فرهنگی، به ترتیب هند، پاکستان و ایران را ترجیح می دهند. 
۳۴۷.

تجربه زیسته پناهندگان ورزشکار افغانستانی از موانع مشارکت ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افغانستان پناهندگان توسعه اجتماعی موانع مشارکت ورزش تجربه زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۳
هدف مقاله حاضر، تجربه زیسته پناهندگان ورزشکار افغانستانی از موانع مشارکت در ورزش بود. روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. ورزشکاران اتباع افغانستانی جامعه هدف این تحقیق را تشکیل دادند. مشارکت کنندگان در این پژوهش ۱۳ نفر بودند که با استفاده از نمونه گیری گلوگه برفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه بود که به صورت میدانی و عمیق انجام شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها و کدگذاری، از روش تحلیل محتوای پنهان استفاده شد. همچنین برای افزایش دقت و اعتبار داده های پژوهش، از چهار معیار گوبا و لینکلن (۱۹۹۴) و به منظور پایایی از پایایی توافق درون موضوعی استفاده شد که پس از بررسی، ۸۵ درصد و پذیرفتنی ارزیابی شد. پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، ۹ مقوله اصلی شامل اقتصادی، نژادپرستی، فردی، فرهنگی اجتماعی، خانوادگی، مدیریتی، رسانه و اطلاعات، قانونی و تعامل قومیتی به عنوان موانع اصلی مشارکت ورزشی پناهندگان افغانستانی در ایران شناسایی و استخراج شدند. درنهایت نیز با تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری، به سطح بندی موانع و تدوین مدل پرداخته شد. نتایج تحلیل نشان داد، موانع قانونی، مهم ترین و اثرگذارترین موانع مشارکت ورزشی پناهندگان افغاستانی در ورزش است؛ بنابراین پیشنهاد می شود با تدوین قانون های جدید، شفاف و به روز در حوزه پناهندگان، شرایط برای فعایت های ورزشی آنان تسهیل شود تا از پیامدهای مشارکت آنان در ورزش، جامعه پناهندگان و هم جامعه میزبان بهره مند شوند. 
۳۴۸.

مقایسه طرحواره های هیجانی سازگار-ناسازگار و تنظیم هیجان مثبت-منفی در دانشجویان ایرانی و افغانستانی: یک مطالعه بین فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان طرحواره های هیجانی افغانستان ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۷
هدف مطالعه حاضر مقایسه تفاوت طرحواره های هیجانی (سازگار-ناسازگار) و راهبردهای تنظیم هیجان (مثبت-منفی) بین دانشجویان ایرانی و افغانستانی بود. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان ایرانی و افغانستانی بود که در نیمسال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در دانشگاه بیرجند مشغول به تحصیل بودند. از میان آن ها تعداد ۲۲۰ نفر (۱۱۰ دانشجوی ایرانی و ۱۱۰ دانشجوی افغانستانی) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ؛ گارنفسکی و همکاران، 2022) و مقیاس طرحواره های هیجانی (LESS؛ لیهی، 2002) بود. برای تجریه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس چندمغیره (مانکووا) استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین دو گروه در طرحواره های هیجانی ناسازگار (کنترل ناپذیری، خردگرایی و اندیشناکی) و راهبردهای تنظیم هیجان منفی (سرزنش و تلقی فاجعه آمیز) تفاوت معنا دار وجود دارد (001/0>p). این نتایج نشان می دهد که طرحواره های هیجانی و تنظیم هیجان سازه های فرهنگی-اجتماعی هستند و به عنوان پیامدی از تعاملات پیچیده اجتماعی، تاریخی، زبانی و روان شناختی، در فرهنگ های مختلف به شیوه های متفاوت شکل می گیرند.
۳۴۹.

تأثیرات خروج آمریکا از افغانستان بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمریکا افغانستان امنیت ملی ایران طالبان تروریسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۸
در پی حادثه 11 سپتامبر، آمریکا ذیل عنوان مبارزه علیه تروریسم وارد خاک افغانستان شد. اما بعد از گذشت 20 سال از آغاز حمله به این کشور، با امضای توافقنامه با طالبان در 29 فوریه 2020 متعهد به خروج از افغانستان شد. از طرفی به دلیل اهمیت تحولات افغانستان برای ایران، هرگونه اقدام آمریکا در این کشور، متوجه امنیت ملی ایران است. هدف این مقاله، بررسی پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان و شکل گیری خلاء قدرت فرامنطقه ای در این کشور است. پرسش این است که با خروج آمریکا از افغانستان و حاکمیت مجدد حکومت طالبان چه پیامدهایی برای امنیت ملی ایران به عنوان همسایه استراتژیکی افغانستان ایجاد شده است؟ فرضیه مقاله این است که فرایند خروج آمریکا از اول مِی 2021 از سرزمین های همجوار ایران پیامد مثبت اما چالش ایجاد یک افغانستان بی ثبات تحت حاکمیت طالبان؛ تصادم قرائت های مختلف از اندیشه های سیاسی اسلام و افزایش فعالیت اندیشه های قومی و تکفیری، ناامنی در مناطق شرقی کشور و کاهش امنیت ملی ایران به عنوان پیامد منفی باقی بماند. این پژوهش با چارچوب رئالیستی با روش تبیینی و بر اساس منابع اینترنتی و کتابخانه ای نگاشته شده است.
۳۵۰.

تأثیر رقابت روسیه و آمریکا بر امنیت افغانستان (از 2003 تا 2021)

کلیدواژه‌ها: ریالیسم ساختاری موازنه قدرت امنیت روسیه امریکا طالبان افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۸
افغانستان از 2001- 2021 یک تجربه ی تازه ی دولت سازی را تجربه کرد. در این دوران حکومت افغانستان با شرکای بین المللی و عمدتا غربی خود کوشید که یک دولت لیبرالی در افغانستان روی کار آورد. با این که از 2001- 2003 امیدهای زیادی برای شکل گیری یک دولت مدرن وجود داشت، مگر از 2003 آهسته آهسته ناامیدی به کارایی دولت نمایان شد؛ به این دلیل که از 2003 بدین سو، ناامنی شدت می گرفت. برخی دلیل ناامنی را ناتوانی رهبران سیاسی در مدیریت کشور دانسته اند؛ برخی بر نقش منفی همسایگان انگشت گذاشته اند؛ و برخی دیگر نیز از بازی بزرگ سخن گفته اند. هدف مقاله ی کنونی تبیین این مسئله است. از این رو، پرسش اصلی در این پژوهش آن است که رقابت روسیه و امریکا در سه بعد سیاسی، نظامی- امنیتی و اقتصادی چگونه بر امنیت افغانستان تأثیر گذاشته است؟ فرضیه ی پژوهش این است که این دو قدرت با توجه به موارد اختلاف بر سر حضور امریکا در افغانستان، مساله ی طالبان و صلح افغانستان، انتقال انرژی از مسیر افغانستان و دموکراسی سازی امریکایی، سیاست تقابلی را در افغانستان دنبال کرده اند که منجر به کاهش امنیت در افغانستان شده است. این مقاله با روش کیفی، با استفاده از داده های کتاب خانه ای به این نتیجه دست یافته است که رقابت روسیه و امریکا در افغانستان در سه زمینه ی یادشده سبب شده است که هردو کشور به دنبال موازنه سازی و تحدید نفوذ یک دیگر برآمده و بازی پیچیده ی چندسطحی را در افغانستان دنبال نمایند. این موضوع امنیت نسبی کشور را صدمه زده و گفت وگوهای صلح را بی نتیجه ساخته است. چرا که همسویی منافع گروه های داخلی (چه احزاب سیاسی، چه بخشی از دولت و چه طالبان) با این دو کشور، زمینه ساز پیچیده شدن سیاست گذاری امنیتی و اقدام برای تامین امنیت شده است.
۳۵۱.

نقش فساد در ایجاد مخاصمات مسلحانه داخلی و تاثیرآن بر تهدید یا نقض صلح و امنیت بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فساد تهدید صلح و امنیت بی المللی جنگ های داخلی افغانستان سودان جنوبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
فساد در مفهوم پذیرفته شده بین المللی آن، به معنای سوء استفاده از قدرت و امکانات دولتی برای منافع شخصی می باشد. فساد در این مفهوم، شقوق مختلف حقوق بشر، توسعه پایدار، ثبات اقتصادی و اجتماعی در کشورها را تضعیف می نماید. در مقدمه قطعنامه 8/6 ششمین نشست دولت های عضو کنوانسیون مبارزه با فساد آمده است: «فساد یکی از عواملی است که مانع توسعه فراگیر و پایدار اجتماعی-اقتصادی شده و موجب خشونت، نا امنی و بی عدالتی می گردد»، مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی به بررسی این پرسش می پردازد که فساد در مفهوم بین المللی آن چگونه منجر به جنگ های داخلی شده و جنگ های داخلی چه نسبتی با تهدید یا نقض صلح و امنیت بین المللی دارند. دراین راستا و برای روشن تر شدن بحث، وضعیت 3 کشور که به واسطه فساد در آن ها مخاصمات مسلحانه داخلی جریان داشته است، مورد بررسی قرار گرفت. یافته-های مقاله، حاکی از آن است به میزانی که فساد بر اساس شاخص های بین المللی آن، در لایه های مختلف ساختار حکومت اعم از ساختار اجرایی، تقنینی و قضایی گسترده تر باشد و افقی برای بهبود شرایط وجود نداشته باشد، بر خشم و نارضایتی مردمان افزون شده و این امر، می تواند به اعتراضات، شورش و حتی منازعات داخلی بینجامد؛ از دیگرسو جنگ های داخلی در شرایط مختلفی از جمله سرریز جنگ یه کشورهای اطراف، آوارگی و مهاجرت اجباری، قاچاق انسان، نضج ناامنی در کشورهای مساعدت کننده به مخالفان داخلی، بسترساز تهدید یا نقض صلح و امنیت بین المللی می گردند.
۳۵۲.

مهاجرت شهروندان افغانستانی و نقش آن ها در حفاظت محیط زیست شهری: فرایند بازیافت پسماند (مطالعه تطبیقی: محله های ولنجک و شهرری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افغانستان بازیافت محله شهرری محله ولنجک محیط زیست مهاجرت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۳
بخش زیادی از مردم افغانستان به دلیل وجود چالش های مختلف به سایر کشورهای همسایه از جمله ایران مهاجرت می کنند که به دلیل نبود مهارت کافی و تا حدودی نگاه حقیرانه به این افراد موجب شده در بخش های غیر رسمی مشغول شوند. از جمله زباله گردانی و اشتغال در فرایند بازیافت پسماند شهری. هدف این پژوهش ابتدا  تحلیل زمینه ها و عوامل موثر بر مهاجرت افغانستانی ها تحلیل شود و در گام بعدی بررسی  نقش ایشان در فرایند بازیافت پسماند و حفظ محیط زیست به صورت تطبیقی درمحله ولنجک در منطقه یک و محله شهر ری در منطقه 20 ، بوده است. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده به صورت پیمایشی بوده است. نتایج پژوهش نشان داده است که اقتضای مالی و اقتصادی و همچنین جنبه های مختلف اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در مقصد مهاجرین دارد که محله شهر ری شاخص های ممکن و نسبی بیشتری نسبت به محله ولنجک دارد. نکته دیگر اینکه مهاجرین به طور کلی در بخش های غیررسمی مشغول به کار می شوند که یکی از این بخش ها زباله گردانی و اشتغال در فرایند بازیافت پسماند شهری به ویژه جمع آوری آن بوده است. نتایج نشان داد که مهاجرین افغانستانی در شهر ری بیش از از محله ولنجک در فرایند بازیافت زباله های شهری نقش دارند.
۳۵۳.

رهیافت آسیب شناسانه به نظام مالیاتی افغانستان در پرتو اصول مالیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام مالیاتی آسیب شناسی اصول مالیاتی افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۴
مالیات و سیاست های مالیاتی را در اقتصاد کشور حائز وصفی حیاتی است. برخورداری از نظام مالیاتی کاربردی و موفق کشور را به سمت توسعه هدایت کرده و معضلات اقتصادی و اجتماعی را می کاهد. نظام مالیاتی همواره تابع سیاست های کلان اقتصادی حکومت است و دولت برای الزام به این سیاست ها به ابزار قانون متوسل می شود. پژوهش حاضر، با جمع آوری منابع کتابخانه ای-اینترنتی و با روش تحقیق تحلیلی-توصیفی، نظام مالیاتی افغانستان در قوانین و مقررات اصول مالیات بررسی شده است. سوال اصلی این است که نظام مالیاتی افغانستان در پرتو اصول مالیاتی به عنوان معیار با چه آسیب هایی مواجه است. همچنین اگر فرض شود که با وجود رعایت اصول مالیاتی، نظام مالیاتی افغانستان هنوز شفاف و پاسخگو نبوده و نمی تواند حجم عظیم هزینه های عمومی را تأمین کند، باید گفت که آنچه سبب بروز مشکلات در وصول و اجرای مقررات مالیاتی می شود، ابهام و تعدد مقررات مالیاتی است. همچنین، عدم وجود افراد متخصص و بودجه موجب شده است که حکومت نتواند یک سیستم الکترونیکی جهت محاسبات مالیاتی و سیستم بانکی ایجاد کند. بنابراین، نظارت و کنترل دقیق بر شیوه وصول مالیات صورت نمی گیرد که این خود باعث فرار مالیاتی، تبانی و عدم پرداخت و کتمان درآمد به صورت گسترده می شود. این عوامل باعث بوجود آمدن چالش ها و آسیب های مالیاتی در نظام مالیاتی گردیده اند. می توان با ایجاد سیستم الکترونیکی، نظارت دقیق و آسان بر وصول و اجرای مالیات، بالابردن سطح آگاهی افراد جامعه از امور مالیاتی، جلوگیری از فرار مالیاتی و افزایش تعرفه های گمرکی بر محصولات وارداتی به نتیجه مطلوب نظام مالیاتی دست یافت.
۳۵۴.

نابرابری های جنسیتی در دسترسی به حق آموزش: پیامدهای سیاست آموزشی مبتنی بر جنسیت طالبان بر زنان در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نابرابری جنسیتی دسترسی به آموزش محرومیت طالبان سیاست مبتنی بر جنسیت زنان افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۸
از زمان تسلط مجدد طالبان، زنان افغان با تهدیدهای قابل توجهی برای دسترسی به حق بر آموزش مواجه بوده اند. سیاست های مبتنی بر جنسیت طالبان مانع از حق آنها برای برخورداری از فرصت های آموزشی برابر و با کیفیت می شود. این مقاله پژوهشی وجود نابرابری های جنسیتی در دسترسی زنان به حق آموزش را با تمرکز خاص بر پیامدهای سیاست های آموزشی مبتنی بر جنسیت طالبان بررسی می کند. این مطالعه از رویکردی پدیدارشناختی، و ترکیبی از روش های کیفی و کتابخانه ای برای تحلیل جامع وضعیت استفاده می کند. این پژوهش با تکیه بر داده های اولیه جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، به شناسایی مسائلی می پردازد که زنان را در اثر محرومیت از دسترسی به آموزش متاثر کرده است. یافته ها حاکی است که سیاست های طالبان در زمینه آموزش بر اساس جنسیت است. نابرابری جنسیتی مؤلفه اساسی سیاست های آموزشی است. سیاست جنسیتی طالبان، زنان را نسبت به مردان در مرتبه نازلتر قرار می دهد و از حق تحصیل محروم می کند. این مطالعه نشان می دهد که سیاست محرومیت زنان از حق دسترسی به آموزش، پیامدهای زیانباری برای زنان افغان داشته است. این عواقب عمده عبارتند از طرد زنان از جامعه، افزایش بیکاری در میان زنان، افزایش فقر در میان زنانی که نان آور خانواده هستند، افزایش خشونت مردان، ازدواج های اجباری، ناراحتی های روانی و افسردگی، افزایش نرخ بی سوادی در میان زنان، و مردانه سازی سیاست ها و هنجارها در جامعه.
۳۵۵.

جایگاه مجازات اعدام در پیشگیری از وقوع جرایم مواد مخدر از منظر حقوق ایران و افغانستان

کلیدواژه‌ها: تعزیر موادمخدر اعدام مصلحت ایران افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۱
مجازات اعدام برای جرائم مواد مخدر، همواره سبب به چالش کشیده شدن قواعد فقهی می گردد؛ چرا که تبیین این بزه در قالب تعزیرات از حیث مبانی فقهی چندان قابل توجیه نیست. در این پژوهش، ماهیت جرائم مواد مخدر و اعمال مجازات اعدام برای این بزه بمنظور پیشگیری از وقوع اینگونه جرائم از منظر قوانین دو کشور ایران و افغانستان تبیین می شود. پژوهش حاضر از نوع و هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی با رویکرد تحلیل محتواست که با بررسی داده های اطلاعاتی موجود انجام شده است. جامعه آماری آن کلیه مبانی حقوقی و فقهی دو کشور ایران افغانستان است که قوانین موجود و جاری از آن نشات گرفته و اعمال میشود. حجم نمونه تمام شمار بوده و با بررسی و تحلیل داده های موجود به نتیجه رسیده است. مقایسه و بررسی های تحلیلی نشان می دهد که قوانین کشورهای ایران و افغانستان از لحاظ حقوقی و فقهی دارای تعارضات و تشابهاتی است. با در نظر گرفتن قوانین دو کشور و تطبیق آندو با هم مشخص گردید که مبنای ورود مجازات اعدام در قانون هر دو کشور، در واقع حقوق رومی ژرمنی بوده است که با مطرح شدن احکام فقهی در قوانین آنها و جنبش حقوقی منع اعدام در جامعه حقوقی، سبب شد تفاسیر متعددی در باب ماهیت بزه و پذیرش اعدام بر مبنای فقهی در خصوص جرایم مواد مخدر مطرح شود. از این رو آشکار می گردد که قانون افغانستان با توجه با بهره گیری از تجربیات سایر کشور ها در عرصه قانون نویسی و مشخص نمودن جایگاه فقه در جرایم و جلوگیری از ورود دیدگاه های فقهی در باب جرایم تعزیری؛ قانون جامع و کامل تری در مورد بزه موادمخدر به تصویب رسانده که عاری از هر گونه جانبداری و مصلحت اندیشی و محرومیت های قانونی در خصوص متهمان است