مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
دوران کودکی
حوزه های تخصصی:
فروغ فرخزاد و نازک الملائکه، دو شاعر بزرگ و پیشگام در ادبیات معاصر فارسی و عربی هستند. این دو شاعر که در قواعد عروضی شعر نو، تحولی بزرگ ایجاد کرده اند، ویژگی های مشترک زیادی دارند که داشتن نگاه و احساس زنانه در شعر، دارا بودن دیدگاه انتقادی نسبت به مسایل اجتماعی و برجستگی عامل زمان در شعر و نیز داشتن نوعی یاس و بدبینی از آن جمله است. موضوع محوری شعرهای «بعد از تو» از فروغ و «افعوان» از نازک، زمان است و هر کدام از این دو شاعر، از زاویه خاص خود به زمان پرداخته اند.
بررسی تاثیر آموزه های دینی در مهد کودک های تحت پوشش بهزیستی استان مازندران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزه های دینی در دوران پیش دبستانی انجام شده است. در این بررسی از روش آزمایش استفاده، و نتیجه یک آزمون محقق ساخته قبل و پس از آموزش کودکان، در دو گروه 50 نفری آزمایش و گواه، مقایسه شده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای نیز استفاده شده است؛ به طوری که استان مازندران به سه منطقه شرق، غرب و مرکز تقسیم، و در هر خوشه دو مهد کودک انتخاب شده است که یکی از آنها در گروه کنترل و دیگری در گروه آزمایش قرار دارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که آموزه های دینی بر آشنایی کودک با مفاهیم دینی، مسائل دینی، مناسک دینی، اماکن دینی و هماهنگی رفتاری با والدین تاثیر معناداری دارد.
ادبیات داستانی کودکان و نقش آن در رشد تفکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش تفکر به کودکان که فلسفه برای کودکان (P4C) نیز نامیده می شود یکی از برنامه های آموزشی است که مورد توجه بسیاری از دست اندرکاران تعلیم و تربیت کودک قرار گرفته است. در این برنامه آموزشی از داستان ها به منزله ابزار اصلی آموزش استفاده می شود زیرا عقیده بر این است که داستان ها می توانند مهارت های شناختی و توانایی پرسشگری را در کودک بالا ببرند و در نتیجه او را در ارزیابی استدلال ها، درک روابط علت و معلولی، کشف و تحلیل مفاهیم، و همچنین نتیجه گیری درست از رویدادها یاری کنند. به همین منظور، متیو لیپمن، که پایه گذار آموزش فلسفه برای کودکان است، داستان هایی را با هدف آموزش تفکر به کودکان نوشته است. مقاله حاضر، با تأیید برنامه آموزش فلسفه به کودکان، سعی دارد نشان دهد که استفاده از کتاب های ادبی کودکان در برنامه درسی یک ضرورت است و می تواند نقش بسزایی در پیشبرد تفکر کودکان داشته باشد. بنابراین باید به داستان های ادبی به منزله یک ابزار آموزشی نگاه کرد و داستان خوانی را جزء برنامه های اصلی کودکان در مدارس قرار داد تا کودکان بتوانند از طریق گفت و گو در مورد آن ها قدرت تفکر خود را بالا ببرند. نکته دیگر که باید به آن توجه کرد این است که استفاده از داستان راه تعامل بزرگسالان با کودکان را هموار می کند، و در عین افزایش قدرت تفکر، آن ها را با رفتار ها و مسائل اجتماعی آشنا می سازد.
مقایسه بهداشت روانی دانشجویان دارای تجربه خشونت خانوادگی و بدون تجربه خشونت خانوادگی در دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات تجربه خشونت در دوران کودکی، بر سلامت روان در دوران بزرگسالی انجام شد. در این مطالعه که در میان 101 نفر از دانشجویان کارشناسی و پزشکی دانشگاه تهران، شامل 40 دختر و 61 پسر انجام شد، سلامت روان آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) و تجربه خشونت با استفاده از پرسشنامه خشونت خانوادگی سنجیده شد. سپس داده های پژوهش از طریق روش مقایسه میانگین ها، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، با استفاده از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل شد. تجربه خشونت در دوران کودکی میزان اضطراب، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی آزمودنی ها را افزایش و سلامت روان آزمودنی ها را کاهش می دهد. همچنین بین نوع خشونت تجربه شده، به لحاظ روانی یا جسمانی بودن، با میزان اضطراب، افسردگی، اختلال در عملکرد اجتماعی و سلامت روان رابطه وجود داشت. همچنین بین تجربه خشونت و نوع آن با نشانه های جسمانی رابطه ای مشاهده نشد. به جز نتایج به دست آمده درباره نشانه های جسمانی سایر یافته های پژوهش با یافته های حاصل از مطالعات انجام شده در سایر فرهنگ ها همخوانی داشت.
پیش بینی ناگویی خلقی در نوجوانان بر اساس تروماهای اوایل زندگی و نگرش به والدین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها دریافته اند که بین ناگویی خلقی و طیف گسترده ای از بیماری ها از جمله اختلالات خلقی، اختلالات خوردن، سوءمصرف مواد، بیماری های قلبی عروقی، بیماری دیابت، آرتریت روماتوئید، بیماری التهابی روده، سرطان، بیماری های تنفسی و دردهای مزمن، همبستگی مثبت وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی ناگویی خلقی بر اساس تروماهای اوایل زندگی و نگرش نسبت به پدر و مادر است.
روش کار: در این پژوهش همبستگی متعارف در سال 92-1391، نمونه ای به حجم 300 نفر (150 دختر و 150 پسر) از دانش آموزان دبیرستان های شیراز، به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها شامل مقیاس تروماهای اوایل زندگی، مقیاس نگرش نسبت به پدر و مادر، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ی 18 و روش همبستگی متعارف استفاده شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر این است که الگویی از نمرات بالا در دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری توصیف هیجانات با الگویی از نمرات بالا در تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر همبسته هستند (001/0>P). بنابراین، ترکیب دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری در توصیف هیجانات پایین، احتمال وجود تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر را پایین می برد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، تروماهای اوایل زندگی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر، قادر به پیش بینی دشواری در توصیف و شناسایی هیجانات بوده و واریانس قابل توجهی از شاخص بقا را تبیین می کنند.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر نحوه نگرش والدین به دوران کودکی با تاکید بر ساخت قدرت در خانواده؛ مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با بهره گیری از نظریه های جامعه شناسی بر اساس رویکرد پیش جامعه شناسی و مدرن عوامل اجتماعی مؤثر بر نحوه نگرش والدین به دوران کودکی در شهر اصفهان با تاکید بر ساخت قدرت در خانواده موردبررسی قرارگرفته است؛ مسئله اصلی در این تحقیق تحلیل عوامل اجتماعی است که در تشکیل و ساخت نحوه نگرش والدین به دوران کودکی مؤثرند و همچنین توجه به روابط خانوادگی و کارکردهای آن می تواند راهکارهایی را برای مطلوب نمودن این نحوه نگرش در جامعه امروز ارائه نماید.این مطالعه به شیوه پیمایشی بر روی 384 نفر زن و مرد و با استفاده از تکنیک پرسشنامه داده های مورد نیاز از مناطق 14 گانه شهر اصفهان را جمع آوری و تحلیل داده ها با استفاده از روش های مختلف آماری صورت گرفته است.نتایج به دست آمده حاکی از آن است که متغیرهای «نوگرایی»، «میزان کنترل اجتماعی» و«رسانه» به ترتیب دارای بیشترین تأثیر مثبت معنی دار و عامل «ساخت قدرت در خانواده» نیز دارای تأثیر منفی و معنی داری بر روی نحوه نگرش به دوران کودکی در جامعه مورد مطالعه بوده اند و نگرش به دوران کودکی در بین پاسخگویان در مناطق 14 گانه شهر اصفهان تقریباً نگرشی تلفیقی و میانه می باشد.
تبیین اهداف و ملاحظات «تربیت» اخلاقی کودک با نظر به مفهوم عاملیت انسان در اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
هدف این پژوهش، تبیین اهداف و ملاحظات کلی تمهیدی «تربیت اخلاقی کودک» بر اساس ماهیت دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل است. بدین منظور از دو روش تحلیل مفهومی (مفهوم پردازی) که تلاشی جهت فهم مفاهیم است و روش استنتاجی جهت تبیین اهداف و ملاحظات کلی تمهیدی تربیت اخلاقی بهره گرفته شده است. عمل اخلاقی از منظر رویکرد اسلامی عمل، رفتاری هنجاری است که همیشه بر مبادی معرفتی، گرایشی و ارادی خاص خود مبتنی است. ازاین رو، می توان تمهیدات اخلاقی در دوران کودکی را نیز در همین قالب سه گانه پی جویی کرد. همچنین در این دیدگاه، انگاره کلی دوران کودکی از نظر اخلاقی، «گزینش گری مسئولانه» است که شامل سه مؤلفه گزینه پردازی، گزینش گری و پذیرش مسئولیت پیامدهای گزینش است. تمهید اخلاقی در دوران کودکی اهدافی ازاین دست را شامل می شود: «آشنایی با امور نیک و بد»، «دست ورزی با امیال» و «گرایش به خوبی ها و تنفر از زشتی ها». علاوه بر این، با نظر به اهداف تمهیدی تربیت اخلاقی کودک و گزاره های واقع نگر دوران کودکی، ملاحظاتی برای تمهید اخلاقی قابل طرح است که برخی از آن ها بدین قرارند: «ارائه امور اخلاقی متناسب با توان قوه ی شناختی کودک»، «ارتباط کودک با محیط غنی اجتماعی−اخلاقی» و «به رسمیت شناختن حدود آزادی سلبی و ایجابی کودک».
تبیین ماهیت دوران کودکی در هندسه نظریه اسلامی عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی، از نوع مفهوم پردازی بهره گرفته شد. بنابراین، مبانی انسان شناختی نظریه اسلامی عمل با نظر به مختصات دوران کودکی تحلیل و بازتعریف شدند. در رابطه با ماهیت دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل، در یک نگاه کلی می توان گفت که دوران کودکی، دوران گذار به عاملیت است. در این زمینه می توان به ویژگی های دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل اشاره کرد. این ویژگی ها که در قالب مبانی انسان شناختی قابل طرح می باشند، از تحلیل مبانی انسان شناختی به دست آمده اند. «حضور ناب تر میل فطری در کودک»، «درهم تنیدگی امیال و اراده کودک» و «وجود توان اندیشه ورزی در کودک» برخی از گزاره های واقع نگر انسان شناختی معطوف به دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل محسوب می شوند.
بررسی نسبت بین جامعه شناسی مردم مدار و مطالعات فرهنگی (با نگاهی به رابطهٔ آن ها در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
77 - 104
حوزه های تخصصی:
مطالعات فرهنگی رشته ای نسبتاً جدید درمیان رشته ها و گرایش های گوناگون علوم اجتماعی است که در دنیا مطرح شده است و این رشته در ایران پس از ورود به دانشگاه چالش های بسیاری را ایجاد کرده است تا جایی که برخی از جامعه شناسان آن را جایگزین جامعه شناسی دانسته اند وسخن از مرگ جامعه شناسی به میان می آورند. جامعه شناسی مردم مدار هم نوع جدیدی از جامعه شناسی است و می خواهد فاصلهٔ ایجاد شده بین جامعه شناسی و مردم را پر کند. به بیان دیگر آن چه که در جامعه شناسی مردم مدار و مطالعات فرهنگی دارای اهمیت می باشد، توجه به مردم و زندگی و فرهنگ آن ها است هر دو گرایش مدعی هستند که مردم و فرهنگ مورد بی توجهی جامعه شناسی رسمی و رایج قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، مهم ترین نقاط اشتراک مطالعات فرهنگی و و جامعه شناسی مردم مداردر بحث رهایی بخشی، توجه به فرهنگ، عدم نظریه پردازی، داشتن روش کیفی، نداشتن هنجار ذاتی، انتقادی بودن است واین دو در زمینهٔ فرادانشگاهی بودن، توجه به همه طبقات مردم تا حدودی با هم تفاوت دارند. از این رو ضمن توضیح نوع نگاه مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی مردم مدار به مقولات ذکر شده، به وجوه اشتراک و افتراق نگاه آن ها پرداخته شده است. همچنین به لحاظ هستی شناختی و معرفت شناختی نیز مورد بررسی قرار گرفته اند.
نقد نظریه روان شناختی رشدِ دین گلدمن با نگرش به اصول تربیت دینی در کودکان از دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تربیت دینی با توجه به کارکردهای فراوانی که در دوره های مختلف زندگی دارد، در بسیاری از جوامع بشری همواره یکی از ابعاد مهم تربیتی بوده است. این امر، به ویژه در دوران کودکی، که یکی از دوره های تأثیرگذار تربیتی است، از اهمیت بیشتری برخورداراست. بنابراین، مربیانی که تربیت دینی کودکان دغدغه اصلی آنان است، با دو چالش اساسی مواجه اند: اولین چالش، شناخت صحیح محتوای تربیت دینی متناسب با سن کودک است؛ و دومین چالش، روش تربیت دینی متناسب با ویژگی های روان شناختی در سنین کودکی است. در متون دینی، محتوای تربیت تا حدود زیادی مطرح شده است. تاکنون نظریه های گوناگونی نیز در حوزه رشدِ دین، با توجه به ویژگی های روان شناختی کودکان، مطرح شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، نظریه رونالد گلدمن، که یکی از صاحب نظران در این زمینه است، با هدف بهره مندی از یافته های روان شناختی برای تربیت دینی کودکان، و با نگرش به اصول تربیت دینی از منظر اسلام، نقد و بررسی شده است.
تحلیل تطبیقی مکتب سوسیالیسم در رمان «سال های ابری» اثر علی اشرف درویشیان و آثار ماکسیم گورکی (مادر و سه گانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوسیالیسم در اروپای پس از رنسانس، در دوره شکوفایی علمی و اجتماعی، سرانجام در روسیه، با انقلاب اکتبر 1917 وروی کار امدن اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی، به اوج پیروزی خود رسید. این انقلاب، کشورهای جهان، بخصوص همسایگان شوروی کمونیستی همانند ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. آثار مورد نظر، روایت فرایند انقلاب های دو کشور در سده میلادی گذشته و زندگانی این نویسندگان چپ گرا است که تفکرات سوسیالیستی را در تضاد با وضع موجود جوامع پیش رویشان بیان می کنند. در این پژوهش با توجه به اصول سوسیالیسم، بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به واکاوی شباهت ها و تفاوت های پنداشت های سوسیالیسم در جوامع ایران و روسیه پرداخته می شود. بررسی ها مشخص می کند که در آثار مورد توجه، انتقادهایی در زمینه مالکیت خصوصی سرمایه داران محلی، خصومت اجتماعی پدید آمده در پی اختلاف طبقاتی، فئودالیته مدرن، ظلم و جور تحمیل شده به روستاییان، تخریب جایگاه اجتماعی زن در برابر مرد و عدم وجود امکان آموزش برای همه اقشار جامعه، با شدت و ضعف ها و تفاوت های فرهنگی، بیان شده اند که نشان از تأثیرپذیری جامعه ایرانی از اندیشه های انقلاب اکتبر 1917 روسیه است.
مطالعه نشانه شناختی تصویر کودک در انیمیشن ایرانی «مهارت های زندگی برای کودکان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۰شماره ۵۴
257 - 274
حوزه های تخصصی:
مضامینی که انیمیشن ها درصدد القاء به مخاطبین کودکشان هستند هرگز به صورت اتفاقی نبوده، بلکه در پی رمزگذاری های خاصی صورت پذیرفته است که در نهایت منجر به معرفی الگوی از پیش تعیین شده برای کودکان است. هدف از این پژوهش، تحلیل نشانه شناختی الگوی بازنمایی کودک در انیمیشن است. بدین منظور با استفاده از روش نشانه شناسی، به بررسی محبوب ترین و پرمخاطب ترین انیمیشن ایرانی «مهارت های زندگی برای کودکان» پرداخته شده است. این مجموعه شامل 250 قسمت ده دقیقه ای که تولید آن از سال 1391 شروع و تا 1395 پایان یافته است. بدین ترتیب برای دستیابی به تصویر جامعی از کودک در این مجموعه تمام قسمت ها مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در این انیمیشن با نوعی بازنمایی توأم با «بدنمایی» از کودک و دوران کودکی مواجه هستیم. ویژگی ها و خصایص برجسته ی کودک در این مجموعه وابستگی به بزرگسالان، ناتوانی در حل مسائل شخصی، عدم خلاقیت و ابتکار، عدم تجهیز به مهارت های مدرن، فقدان روحیه ی پرسش گری و اطاعت کامل از والدین، پرخاشگری و گستاخی در مقابل همسالان، ساده لوحی و زودباوری است. علاوه بر این در بازنمایی کودک، کاراکترهای کودک در جایگاه سن طبیعی خود بازنمایی نمی شوند. بلکه کوچکتر و نابالغ تر از سن زیستی شان نمایش داده می شوند و این نابالغ بودن در تمام رفتار و تعاملات روزمره شان مشهود است. چنین الگوی بازنمایی در مجموع در قاب گفتمان «پیشامدرن» جای می گیرد. برجسته ترین ویژگی انیمیشن «مهارت های زندگی برای کودکان» این است که در آن کودک به عنوان «سوژه منفعل و تربیت پذیر» به شمار می رود.
بررسی اثربخشی درمان حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
13 - 26
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام گرفت. روش: در این پژوهش از طرح آزمایش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی اهواز بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زن از زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود که طی فراخوانی معرفی و با توجه به نتایج چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ویدز (1993) با نقطه برش 50 و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سنجش شرم و احساس گناه از مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال (1995) استفاده شد. پروتکل درمان در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری اجرا گردید. داده ها به روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در شرم (13/27%) و احساس گناه (19/26%) بهبود را تجربه کردند . نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که این درمان از طریق بازیابی خاطرات تروماتیک و تبدیل تدریجی آنها به طرح واره های شناختی و هیجانی سالم به کاهش شرم و احساس گناه زنان قربانی سوءاستفاده جنسی دوران کودکی کمک می کند.
رهیافت هایی قرآنی درباره حقوق کودک
حوزه های تخصصی:
حقوق کودکان از مسائلی است که در دین مبین اسلام و فقه امامیه بدان توجّه خاصی شده و قرآن به عنوان نخستین منبع تشریع، از این موضوع غفلت نکرده است. این مقاله تلاشی است برای استخراج رهیافت هایی در خصوص حقوق کودک از قرآن کریم. در قرآن لفظ «طفل» صریحاً به کار برده شده است و روند خلقت انسان را مورد تأمل و توجه قرار داده است. به نظر می رسد، از دیدگاه قرآن کریم آغاز کودکی زمان انعقاد نطفه می باشد و از همین زمان است که آثار حقوقی، مربوط به کودک، آغاز می شود. در این مقاله در ابتدا سعی شده است که مفهوم کودک از منظر قرآن بازشناسی شود و سپس بررسی شود که از نظر قرآن کودک دارای چه حقوقی است. در این مقاله حقوق کودک در دو مرحله پیش و پس از تولد مورد بررسی قرار گرفته است. حقوق کودک پیش از تولّد غالباً مربوط به مواردی است که در آینده و سرنوشت کودک تأثیرگذار است. حقوق کودک پس از تولد نیز شامل مواردی همچون: تأمین امنیت و سلامت کودک، نام گذاری کودک، تغذیه کودک با شیر مادر، تربیت دینی کودک و ... می شود که در مقاله بدان ها پرداخته خواهد شد.
هنجاریابی مقیاس تحول شغلی کودکان در شهر اصفهان در سال 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اندازه گیری پیشرفت شغلی کودکان برای موفقیت آنها در محیط کار، تحصیل و به طورکلی زندگی بسیار مهم است. با وجود این، ابزارهای اندازه گیری موجود فاقد اعتبار و روایی هستند که نیاز به ابزارهای بهتر را برجسته می کند. پژوهش حاضر با هدف تهیه جدول هنجار برای مقیاس تحول شغلی دوران کودکی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان در سال 1401 بود که در این پژوهش 351 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس تحول شغلی دوران کودکی (شولتایس و استد، 2004) و فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی (مگ گیوری، روسیر و ساویکاس، 2015) بود. برای تحلیل داده ها از روش های توصیفی فراوانی و درصد، جهت بررسی همسانی درونی مقیاس از روش آلفای کرونباخ، و جهت تعیین روایی همگرا از ضریب همبستگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام شد. یافته ها: ملاک اعتبار بررسی شده در مقیاس حاضر، ضریب آلفای کرونباخ بود که اعتبار نسبتاً بالای ابزار حاضر را نشان داد (94/0). نتایج روایی همگرا نیز نشان داد که این ابزار با فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی همبستگی معناداری دارد (001/0P=، 78/0). نتیجه گیری: درمجموع یافته ها نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تحول شغلی دوران کودکی برای سنجش این سازه در جمعیت کودکان ایرانی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است. پیشنهاد می شود در جهت استفاده و ارتقای کارایی این ابزار، پژوهش های بیشتری و در گروه های مختلف اجرا شود.
توسعه معنویت در دوران کودکی؛ رویکردی نهفته برای ارتقای سلامت و توسعه اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۱
۲۳۶-۲۰۷
حوزه های تخصصی:
معنویت یکی از عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی، سلامت و توسعه انسانی، اجتماعی است. هدف این مطالعه مروری، تحلیل ابعاد معنویت مذهبی و شناسایی عناصر مرتبط با توسعه این ابعاد، به ویژه توسعه معنویت در دوران کودکی است. مرور انتقادی طبق شواهد موجود در متون، تجربیات دوران کودکی و چگونگی پرورش او در این مرحله، اثر مهمی بر کیفیت زندگی و سلامت فرد در طول زندگی او دارد. اغلب نظریه پردازان، تکامل بعد معنوی را مرتبط با سایر ابعاد توسعه انسانی مطرح کرده اند. در نظریه های ارائه شده، عناصر مؤثر بر شکل گیری معنویت یا مراحل توسعه آن در شرایط و زمینه های گوناگون (سن کودک و محیط زندگی) مورد بحث قرار گرفته است. حمایت از کودکان برای بیان احساسات و تجارب معنوی مانند عشق و نفرت، امید و ترس، اعتماد و نا امنی، ایجاد فرصت برای احساس حیرت و شگفتی، مهیا کردن زمینه برای تصویرسازی ذهنی، تقدیر از مشارکت کودک در کارها، همچنین بر انگیختن و تشویق کردن کنجکاوی او برای پرسیدن سؤال های مهم، برخی از روش های پرورش معنوی هستند. بحث همه کودکان با یک معنویت ذاتی متولد می شوند و ظرفیت پرورش آن را دارند. جایگاهی که کودک برای خود می یابد، احساس تعلق، تجربه معنا و شناخت پیدا کردن نسبت به خود، دیگران و نیروی برتر (امید و اعتماد)، از مهم ترین عناصر توسعه معنویت مذهبی در کودکان هستند. اهمیت دادن به زیبایی های درونی و تعمق در زیبایی ها و پدیده های هستی، زمینه رشد خلاقیت و پرورش روح یا تکامل معنوی را فراهم می کند. احساس همدلی و مسئولیت پذیری نسبت به خود، سایر موجودات و طبیعت، علاوه بر بهبود کیفیت زندگی فرد می تواند در ارتقای سلامت و توسعه اجتماعی نیز مؤثر باشد.
تحولات محله های شهری و تجربه دوران کودکی مادران و دختران ساکن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۲۷-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اجتماعی نوظهور در جامعه ایران، اختلال در فرایند کودکی و جامعه پذیری کودکانه است. پیش تر، کودکان از طریق تعامل با اعضای خانواده و بعدها با همسالان به صورت فعال آموزش های لازم را برای حضور در جامعه کسب می کردند؛ اما در حال حاضر انزوای ناخواسته کودکی و محروم شدن آن ها از تعامل با همسالان در محله و همسایگی عیان است. بخش عمده ای از این مسئله، ریشه در تغییرات در شرایط کالبدی شهر و به تبع آن حذف مناسبات همسایگی و محلی دارد. اختلال در فرایند کودکی و جامعه پذیری کودکانه، از زمانی آغاز می شود که تحولات شهرسازی عملاً میدان تعاملاتی که زمانی محل بازی و کنش های متقابل کودکانه بوده را از بین برده است؛ مسئله ای که در چند دهه گذشته باعث «کودکزدایی از شهر» و رانده شدن تدریجی کودکان به پستوی خانه و انزوای ناخواسته آنان شده و آشکارا زیست جهان کودکی بین دو نسل را متفاوت از یکدیگر ساخته است. با توجه به اهمیت مسئله، تحقیق حاضر با مطالعه ای کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی، 30 تجربه از تجربیات کودکی مادران و دختران در 3 محله از محله های مناطق 5، 7 و 16 شهر تهران را توصیف کرده است؛ مادران و دخترانی که همه آن ها کودکی خود را در یک محله مشترک، اما با تجربه ای متفاوت گذرانده اند. نتایج نشان داد در اثر تغییرات کالبدی و به تبع آن دگردیسی در مناسبات اجتماعی، تجربه زیسته کودکان (دختران) با والدین (مادران) تفاوت بنیادی پیدا کرده است؛ تفاوتی که در تربیت و درنهایت شخصیت متفاوت مادران و دخترانشان پدیدار می شود. نتایج همچنین بر این دلالت دارد که برخلاف مادران، دختران نسل جدید (5 تا 12 سال) اغلب منزوی اند و سرگرمی هایشان بیشتر فردی و انفعالی است.
تبیین مفهوم تربیت اجتماعی در دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم تربیت اجتماعی در دوران کودکی بر پایه نظریه ی اسلامی عمل است. در راستای دستیابی به این هدف از روش مفهوم پردازی (بسط مفهومی) استفاده شده است. ابتدا مناقشات مطرح در تربیت اجتماعی دوران کودکی، پیش روی نظریه اسلامی عمل قرار داده شد و موضع این نظریه نسبت به این مناقشات مورد بررسی قرار گرفت. پس از جایابی این نظریه در پیوستار مناقشات تربیت اجتماعی دوران کودکی، مشخص شد این نظریه در قالب دو گزاره ی «هویت دو چهره ای» و «رشد تعاملی» پیش فرض های لازم برای ورود به بحث تربیت اجتماعی و مفهوم پردازی پیرامون آن را دارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مفهوم تربیت اجتماعی در این نظریه از جامعه و فرد فراتر می رود و مفهوم والاتری را مدنظر قرار می دهد و با محوریت «حق» شکل می گیرد. از این رو می توان تعریف تربیت اجتماعی در دوران کودکی از منظر این رویکرد را، ایجاد زمینه هایی برای «تعامل حق مدار» کودک عنوان کرد. از سویی در مفهوم تربیت اجتماعی کودک می توان بر «جامعه یاری» کودک تأکید کرد. همچنین ملاحظاتی از قبیل تعامل «هم تراز» با همسالان، «تعامل ناهم تراز» با بزرگ سالان، برداشت از گذشته و آینده به تناسب «نقش آفرینی اجتماعی» و «معناداری کنونی»، رابطه متوالی کودک با تمامی لایه های اجتماعی، بهره از روش های «الگوپردازی»، «محبت اولیه بلاشرط، محبت ثانویه سامان مند، انضباط منعطف» و «الزام گفتگویی» در تربیت اجتماعی و «عقلانیت اجماعی» به عنوان معیار عمل اجتماعی؛ در راستای دستیابی به مفهوم تربیت اجتماعی دوران کودکی توسط این نظریه به دست آمده اند
کاوشی در مفهوم «کودک به مثابهه کنش گر اجتماعی» و شناسایی عناصر بر سازنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
173 - 205
حوزه های تخصصی:
برخلاف نگاه فرودست نگر در رویکردهای سنتی، کودک، همچون سوژه ای فعال، عامل و حتی در مقام کنش گر اجتماعی، مورد توجه رویکردهای نو به مفهوم کودکی قرار گرفته است. اما با وجود این توجه جدی به دوران کودکی و کنش کودکان، همچنان ممکن است با غلبه رویکردهای بزرگسال محور، مفهوم جدید و انتزاعی «کودک به مثابه کنش گر اجتماعی»، به تعبیرهای نادرست و ابهام برانگیز از کودکی و کنش کودکان بینجامد. در این پژوهش، با روش تحلیل مفهومی که کمک می کند مفاهیم به اصطلاحاتی با میزان کمتری از انتزاع بر گردانده شوند، به شناسایی عناصر برسازنده مفهوم «کودک کنش گر اجتماعی» پرداخته ایم که در دو قلمرو فردی و اجتماعی معرفی شده اند. در قلمرو اول خودِ کودک مطرح است و عناصر برسازنده آن عبارتند از: 1) دیدگاه و صدای کودک، 2) شایستگی های اجتماعی کودک و 3) عاملیت اجتماعی کودک. قلمرو دوم به بافت زندگی و محیط پیرامون کودک ارتباط دارد و عناصر آن شامل 1)عرصه های کنش اجتماعی، 2) شهروندی کودک و 3) رابطه کودک/بزرگسال هستند.