مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
افغانستان
منبع:
سیاست جهانی دوره اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
61 - 84
دستیابی به امنیت و ثبات، از اهمیت راهبردی ویژه ای در جهان امروز، به ویژه برای قدرت های اقتصادی نو پدید و رو به رشد برخوردار است. در این سال ها، اوراسیا، منطقه ای که بر قلب استراتژیک جهان تکیه زده، در حال تجربه کردن رویدادهای نوینی است که می تواند پایه های ثبات کشورهای منطقه را به لرزه در آورند و دستیابی به امنیت را با دشواری همراه سازد. از این رو، برخی ملاحظات امنیتی در میان کشورهای این منطقه در حال افزایش است. با در نظر گرفتن این واقعیت ها، سازمان همکاری شانگهای به عنوان توانمندترین سازوکار برپاداری همکاری منطقه ای در اوراسیای مرکزی، در تلاش است تا نقشی مهم در شکل دادن به یک چارچوب همکاری جمعی در این منطقه بازی کند. در این نوشتار ابزارهای سازمان همکاری شانگهای برای ایجاد امنیت منطقه ای، به ویژه در افغانستان و حوزه پیرامون آن، به عنوان یکی از مهم ترین موضوع های امنیتی در منطقه شانگهای بررسی می شوند. نویسندگان تلاش کرده اند نشان دهند سازمان شانگهای با گستره ای مهم خود، چگونه می تواند به حل دشواری ها و موانع پیش روی امنیت منطقه ای کمک کند؟ چه فرصت هایی را برای گسترش همکاری های منطقه ای می تواند پدید آورد؟ چگونه نقش آفرینی آن در افغانستان، می تواند به گسترش همکاری های سیاسی در دو سطح منطقه ای و بین المللی یاری رساند.
چالش های اجتماعی دولت سازی مدرن در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۹)
37 - 63
شواهد تاریخی تجربی حاکی از آن هستند که روند دولت سازی در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه عمدتاً به صورت موفقیت آمیزی طی نشده است و با بحران های مهمی همچون: بحران هویت، مشروعیت، ملت سازی و در نهایت خشونت های قومی و مذهبی مواجه بوده است. در این تحقیق، مسئله یا سؤال آن است که موانع یا چالش های اجتماعی مهم فراروی دولت سازی در افغانستان کنونی چه بوده اند؟ فرضیه تحقیق آن است که شکاف های قومی نژادی و بحران هویت و خشونت های ناشی از این شکاف های فعال و ریشه دار، نقش آفرینی مخرب طالبانیسم و فرقه گرائی متعصبانه و کج اندیشانه این جریان، فقر فرهنگی و سنتی بودن شدید جامعه از جمله چالش ها یا موانع مهم دولت سازی فراگیر در افغانستان بوده اند. در این تحقیق، مسئله یاد شده در چارچوب نظریه دولت شکننده با روش تبیین علی جامعه شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. از یک سده پیش تاکنون، شواهد تاریخی نشان از آن دارند که شکاف های قومی مذهبی و بحران هویت ناشی از آن، به مثابه مانع و چالش مهم در مقابل دولت سازی فراگیر در این کشور عمل کرده اند و بحران در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز در این راستا قابل تحلیل است.
جایگاه افغانستان در سیاست امنیتی فدراسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
65 - 33
روابط افغانستان و روسیه فرازوفرودهای فراوانی به خود دیده است. قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، سرآغاز تجدید روابط روسیه با افغانستان در دوره جدید پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به حساب می آید. هر چند روس ها تمایلی به درگیر شدن در مسئله افغانستان نداشتند اما گسترش دامنه نفوذ طالبان در این کشور و برقراری ارتباط میان این گروه و اسلام گرایان آسیای مرکزی و قفقاز شمالی، آن ها را ناگزیر از پرداختن به افغانستان نمود. با وقوع حادثه یازده سپتامبر 2001، روسیه با فرصت طلبی و اعلام آمادگی برای مقابله مشترک با تروریسم در کنار آمریکا، سعی کرد جایگاه بین المللی خویش را ارتقاء بخشد. فارغ از نتایج این تلاش، روس ها نتوانستند موقعیت و منافع چندانی در افغانستان کسب کنند. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که افغانستان چه جایگاهی در سیاست امنیتی فدراسیون روسیه دارد. در این راستا این فرضیه مطرح شد که افغانستان از منظر امنیتی برای فدراسیون روسیه اهمیت به سزایی دارد چرا که تهدیدهای برخاسته از آن، امنیت و منافع روسیه را در ابعاد مختلف مورد تهدید قرار داده است. این مقاله با شیوه تبیینی به بررسی و مطالعه موضوع مقاله پرداخته و داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای، الکترونیکی و مصاحبه گردآوری شده است.
تجلّی مضمون عشق در شعر عرفانی معاصر افغانستان با تکیه بر اشعار مجنون شاه کابلی، مستان شاه کابلی و حیدری وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۰
71 - 102
پژوهش در ادبیات عرفانی معاصرِ افغانستان از حوزه های مغفول است، درحالی که در دوره معاصر، با وجود مسائل و مشکلات این کشور، ادبیات کم وبیش فعال بوده است. در پژوهش حاضر، سه شاعر عارف مستان شاه، مجنون شاه و حیدری وجودی که در فاصله زمانی صدواند سال اخیر می زیسته اند، اجمالاً معرفی و موضوعِ آشنا و دیرپای ادب عرفانی یعنی عشق در اشعار آنها واکاوی شده است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، به دنبال پاسخ این پرسش هاست که اشتراک ها و تفاوت های اشعار مجنون شاه و مستان شاه کابلی که پیرو طریقت چِشتیه اند با حیدری وجودی که پیرو طریقت نقشبندیه است، در این حوزه مفهومی چیست؟ عشق، به مثابه شرط وصول به کمال و معرفت الله، در نظام هستی شناسانه طریقت چشتیه و نقشبندیه چه جایگاهی دارد؟ و مباحث مهمی همچون تقابل عشق وعقل و نسبت عشق مجازی با حقیقی در اشعار سه شاعر نامبرده چگونه بازتاب یافته است؟ نتایج نشان می دهد هر سه شاعر، به گونه ای متأثر از وحدت وجود و وحدت شهود، عشق را منشأ جهان هستی و تعریف ناپذیر دانسته و آن را عالم وحدت و مقصود غایی سالک معرّفی کرده اند که او را از نام وننگ فارغ می سازد. در اشعار مجنون شاه و مستان شاه کابلی که شوروحال عرفانی شان تاحدی یادآور حال وهوای غزل های مولانا جلال الدین است و همچنین در اشعار حیدری وجودی که متأثر از دمسازی طولانی وی با مثنوی مولاناست، عشق حقیقی صورت تکامل یافته عشق مجازی دانسته شده و درخصوص تقابل عشق وعقل نیز هرسه شاعر عشق را بر عقل برتری داده اند.
دوره های سنایی پژوهی افغانستان و تأثیرات آن بر سنایی پژوهی ایران و عکس آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۱
27 - 44
سنایی نه فقط ادیب و شاعری بود که توسط شاعران مورد تمجید و تقلید قرار گرفته باشد، بلکه وی به باور سنایی پژوهان عرفان را نظام مند درون شعر فارسی برد و ابواب تصوف را که تا آن وقت به نثر بود در قالب نظم تبویب و جاویدانه کرد. در آثار سنایی تمام معارف اسلامی که تا آن وقت رگه های آن در آثار ادبا و شعرا متفرق بود جمع آمد. سنایی در تاریخ عرفان و ادب، به سبب تغییر هایی که در محتوای شعر فارسی ایجاد کرد، جایگاه ویژه دارد و ضمن احترام به این جایگاه، شناخت وی شناخت گوشه ای از دانش و معرفت و فرهنگ و اجتماع اواخر سده پنجم و اوایل قرن ششم است. سنایی توسط دانشمندان ولایت خودش مانند غلام جیلانی جلالی در مقدمه چهار اثر نایاب سنایی (1332)، غلام سرور همایون در کتاب حکیم سنایی و جهان بینی او و علی اصغر بشیر در رساله سیری ملک سنایی شصت سال قبل از امروز تمجید و معرفی شده است که در آن زمان این آثار نوشته شده در مورد احوال و آثار سنایی مورد توجه پژوهندگان دنیا به ویژه ایران قرار داشت. اما در اثر جنگ ها و تجاوز شوروی و کودتا در افغانستان دیگر آن تحقیقات پیگیری نشد و رابطه دانشمندان بیرونی با سنایی پژوهان افغانستان و آثارشان کم شد و به صفر رسید و در مقابل، سنایی پژوهان افغانستان تحت تأثیر سنایی پژوهان بیرونی به ویژه ایران قرار گرفتند. محور بحث این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای بررسی و تحلیل سه دوره تاریخی سنایی پژوهی در افغانستان و چگونگی تأثیرات سنایی پژوهان افغانستان بر تحقیقات سنایی شناسی ایران و عکس آن و عوامل این تأثیرات است.
نقش رهبران صوفی در سیاست افغانستان معاصر از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
پیوند تصوف و سیاست در تاریخ معاصر افغانستان هم زمان با تأسیس حکومت احمدشاه ابدالی (1747) آغاز شد. نقش صوفیان در قدرت، با شروع درگیری های داخلی و خانوادگی امیران و حاکمان محلی و تجاوز انگلیس و شوروی به افغانستان فزونی یافت. از دیدگاه «جامعه شناسی سیاسی» که موضوع اصلی آن واکاوی روابط متقابل میان قدرت دولتی و نیروهای اجتماعی است، می توان نقش پیدا و پنهان سران طریقت های نقشبندیه، قادریه و چِشتیه را در رویارویی با حاکمیت های سیاسی یا حمایت از آن ها یا واکنش علیه نیروهای متجاوز انگلیس و شوروی واکاوی کرد. این پرسش مطرح است که ارتباط طریقت های صوفیه با ساختار قدرت حاکمیت در افغانستان معاصر چگونه بوده است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که بیشتر، سران این طریقت ها در میان مأموران بلندمرتبه دولتی، درباریان و حتی خاندان سلطنتی نفوذ داشته و در نصب و برکناری امیران، مشروعیت بخشی به قدرت و ایجاد تشکل های حزبی نیز نقش داشته اند. این نوشتار به روش تحلیل محتوا که از نوع تحلیل های کیفی است، انجام شده است. نتایج آن حاکی از فرازوفرودهایی در مورد تصوف و سیاست از آغازِ حکمرانی احمدشاه تا تجاوز انگلیس و شوروی به خاک افغانستان است. احمدشاه که با صوفیان رابطه ای مثبت داشت، سنت دستاربندی شاه به دست مشایخ صوفی را پایه گذاشت و حمایت آنان را در لشکرکشی هایش جلب کرد. نقش مشایخ صوفی در دوران حکمرانی دُرانی ها و محمدزایی ها هم درخور توجه است. با تجاوز انگلیس و سپس شوروی به خاک افغانستان، صوفیان، منسجم تر با سازمان دهی فعالیت های سیاسی و جهادی شان در قالب تشکل های سیاسی، مردم را علیه نیروهای استعمار بسیج کردند.
سیاست گذاری فرهنگی در افغانستان: برنامه تلویزیونی «ستاره افغان»(مقاله علمی وزارت علوم)
در عصر جهانی شدن فرهنگی یکی از اساسی ترین مسائل رسانه ای، تبادل فراملی تولید تلویزیونی است که در مفهوم «قالب تلویزیونی» نمود پیدا کرده است. در این نوشتار از دیدگاه سیاست گذاری فرهنگی و رسانه ای به این پدیده می نگریم. در اینجا تجربه الگوبرداری از قالب تلویزیونی «قهرمان» در افغانستان با عنوان «ستاره افغان» در دوران پیش از خروج نیروهای خارجی در سال 2021 (دوران جمهوری اسلامی افغانستان) و پیش از سلطه دوباره طالبان را به عنوان یک مورد مطالعه می کنیم. این پرسش مطرح است که جامعه افغانستان چه دریافت هایی از این قالب کپی برداری شده داشته است و این دریافت ها تا چه اندازه با سیاست های این کشور منطبق بوده است؟ بدین منظور از روش مطالعه موردی برای پاسخ به این پرسش بهره گرفته ایم. تمرکز اصلی بر تنها یک برنامه تلویزیونی بوده و محتوا و مخاطبان این برنامه را تحلیل کرده ایم. چارچوب نظری نوشتار جهان محلی شدن و نظریه دریافت است. یافته های نوشتار نشان می دهد برنامه «ستاره افغان» با وجود شباهت با نسخه های جهانی برنامه «قهرمان»، توانسته بود در بستری محلی اثر بگذارد و به محصولی موفق در بازار جهان محلی برای جلب مخاطب تبدیل شود. با وجود این، فراتر از جنبه های تجاری، موفقیت این برنامه در تحقق سیاست های احتمالی فرهنگی و رسانه ای دچار اختلال بود. ستاره افغان و چالش قومیت، ستاره افغان و چالش سنتی جدید، ستاره افغان و چالش جنسیت، ستاره افغان و مسئله نیروهای نظامی خارجی و ستاره افغان و مسئله دیاسپورا، جلوه هایی از جهان محلی شدگی قالب جهانی «قهرمان» در جامعه افغانستان و همچنین عرصه دریافت های متفاوت برای مخاطبان بودند که بدان ها اشاره می کنیم.
راهبرد امنیتی آمریکا در افغانستان (2021- 2001) مبتنی بر واقع گرایی تهاجمی جان مرشایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷)
153 - 180
از زمان حادثه 11 سپتامبر 2001، آمریکا راهبردهای امنیتی خود را تغییر داد و بنا را بر جنگ علیه تروریسم با خروج از حالت تدافعی گذاشت. آمریکا با تکیه بر این واقعیت که قدرت کشورها در گرو اهمیت مناطقی است که تحت نفوذ دارند، استراتژی امنیتی خود را با حمله به افغانستان به واقع گرایی تهاجمی و تجاوز پیش دستانه تغییر داد. در پاسخ به این سؤال که راهبرد امنیتی آمریکا در افغانستان 2020-2002 چه تبعانی داشته، این فرضیه مطرح گردید که راهبرد امنیتی آمریکا در افغانستان بر پایه سیاست تعادل سازی و تجاوز پیش دستانه، تبعات منفی بر این کشور در پی داشت. در این راستا، از واقع گرایی تهاجمی جان مرشایمر به عنوان چارچوب نظری استفاده شد و اطلاعات به روش کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شد. نتایج نشان داد که حضور نظامی آمریکا در افغانستان بر پایه تجاوزی پیش دستانه و سیاست تعادل سازی در برابر قدرت های رقیب بوده است و این سیاست نه تنها منجر به مقابله با گروه های تروریستی، سازمان دهی نیروهای امنیتی-نظامی، کاهش جنگ داخلی و ارتقای امنیت ملی افغانستان نگردید، بلکه بر میزان اقدامات تروریستی، میزان تلفات نیروی انسانی و در مجموع بر فقر و ناامنی در این کشور نیز افزود. در واقع، راهبرد امنیتی آمریکا در افغانستان در چارچوب متعادل سازی قدرت و جلوگیری از ظهور سلطه گر و دوام در سیستم بین المللی بوده است.
برجسته سازی اخبار افغانستان در مطبوعات ایران:(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۵۷
185 - 221
در این مقاله، نحوه انتشار اخبار افغانستان در مطبوعات ایران در چارچوب نظریه برجسته سازی رسانه ها و با استفاده از تحلیل محتوای کمّی مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج پژوهش، بیانگر آن است که بین روزنامه های اطّلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی از نظر «محتوای اخبار» افغانستان تفاوت معنا داری وجود ندارد. در واقع هر سه روزنامه از معیارهای یکسانی برای انتخاب اخبار افغانستان پیروی کرده اند، به طوری که حدود 70 درصد از اخبار افغانستان به «امور نظامی، جنگ و خشونت های سیاسی» و «روابط خارجی» اختصاص دارد.
مقایسه «سه دهه» مورد بررسی (1358 تا 1388) از نظر «محتوای اخبار» افغانستان نیز نشان می دهد که بین سه دهه مورد بررسی از نظر «اولویت اخبار» افغانستان تفاوت معنا داری وجود دارد.
بین اخبار مشترک و غیرمشترک افغانستان و ایران از نظر میزان انتشار «تیتر در صفحه اول» و همچنین از نظر میزان استفاده از «عناصر بصری» (عکس، کادر، رنگ، چاپ نگاتیو، ترام، کاریکاتور) برای برجسته سازی اخبار افغانستان، نسبت به سایر اخبار روزنامه تفاوت معنا داری وجود ندارد.
اهمیت و اولویت اخبار مشترک بین افغانستان و ایران در مقایسه با اخبار غیرمشترک آنها متفاوت از یکدیگر است.
نقش فرهنگ سیاسی در توسعه سیاسی افغانستان بعد از 11 سپتامبر ۲۰۰۱
منبع:
پژوهش ملل شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۹
27-44
حوزه های تخصصی:
در افغانستان هنوز هم دموکراسی نهادینه نگردیده است و تا نهادینه شدن دموکراسی این کشور راه درازی در پیش دارد. یکی از موانع بزرگی داخلی بر سر راه تحقق و نهادینه شدن دموکراسی در این کشور موجودیت فرهنگ سیاسی قبیله ای و قومی برخی از ساکنان آن می باشد. در این کشور، ایستارها، ارزش ها، اعتقادات، احساس ها، باورها، نگاه به گذشته، جهت گیری ها، سنت های اجتماعی و برخی ساختارهای اجتماعی تعدادی از ساکنان این سرزمین قومی و قبیله ای است. البته این را نباید منکر گردید و نادیده گرفت که بسیاری از نسل های جوان افغانستان بسیاری از باورها، خط قرمزها و تابوهای قومی را زیرپا گذاشته اند. در سومین انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان دیده شد که فرهنگ سیاسی برخی از جوانان این مرزوبوم مشارکتی می باشد. بنابراین، هدف اصلی مقاله حاضر این است که مشخص شود، فرهنگ سیاسی در توسعه سیاسی افغانستان تا چه اندازه موثر بوده است. از آنجائیکه جامعه افغانستان یک جامعه سنتی و قبیله ای است، فرهنگ سیاسی آن هم فرهنگ سیاسی قبیله ای می باشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. یافته ها نشان می دهد که میان انتخابات و فرهنگ سیاسی هر کشور رابطه مستقیم و جود دارد. همان وضعیتی که فرهنگ سیاسی کشور دارد، همان وضعیت را انتخابات هم دارد. اگر فرهنگ سیاسی به سوی دموکراتیک شدن روان است، دیده می شود که انتخابات در افغانستان هم به سوی دموکراتیک شدن روان می باشد
روش های جذب معاهدات بین المللی در نظام حقوقی افغانستان
منبع:
پژوهش ملل آبان ۱۴۰۱ شماره ۸۱
7-38
حوزه های تخصصی:
معاهدات بین المللی یکی از نیازهای عمده دولت ها در جهان معاصر است. لذا هر دولتی باتوجه به ضرورت زیست بین المللی و حفظ منافع ملی و ارزش های بین المللی به جذب معاهدات بین المللی روی می آورد. دولت افغانستان به تعداد بسیاری از معاهدات بین المللی ملحق شده است. چنانکه «مجموعه معاهدات» سازمان ملل متحد نشان می دهد، این کشور 155 مورد امضاء، تصویب و الحاق دارد. باتوجه به این مطلب، سوال اصلی این مقاله آن است که با امعان نظر به روش های بین الملل گرایانه و دولت محورانه در زمینه جذب معاهدات بین المللی، دولت افغانستان کدام روش را برگزیده است؟ روش بررسی مقاله حاضر، روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر داده های کتابخانه ای است که پس از جمع آوری اطلاعات و با استفاده از قوانین موجود، موضوع و مسئله مورد تحلیل و تجزیه قرار می گیرد. یافته ها حاکی از آن است که رویه عملی دولت افغانستان در قبال جذب معاهدات بین المللی، بصورت دقیق بر وفق هیچ کدام از نظریات مطرح شده نیست. در حالی رویه دولت افغانستان در جذب معاهدات بین المللی بینش بین المللی گرایانه است، که در تعیین منزلت معاهدات و اجرای آنها بگونه دولت محورانه عمل کرده است. با این حال، در بسیاری از موارد هیچ رویه ای قابل تعیین نیست
شرایط اجتماعی منطقه تخارستان مقارن با ظهور دین اسلام
منبع:
پژوهش ملل آذر ۱۴۰۱ شماره ۸۲
125-144
کلمه «تخار» از نام یکی از اقوام «سیتی» به میان آمده، اساساً این اسم از قرن چهارم قبل از میلاد تا قرن هشتم مسیحی وجود خارجی داشت و بعد از استقرار «تخاروا» شاخه از اقوام سیتی در گوشه شمال غربی آریانا این حصه بطوراخص به نام آنها نام گذاری شد. مفهوم جغرافیایی منطقه مزبور این وقت از کلمه باختر جامع بوده و در شمال هندوکش از دامنه های پامیر تمام قطغن و تخارستان و بلخ و حتی منطقه میمنه و سمنگان را هم در بر می گرفت. در اکثر اسناد معتبر تاریخی حدود و ثغور جغرافیای تخارستان دوره اسلامی را شامل: استان های فاریاب، جوزجان، بلخ، سمنگان، قندز، تخار و بدخشان بوده است. هدف از انتخاب موضوع این است که تاکنون در مورد این موضوع هیچ نوع تحقیق گسترده ای صورت نگرفته، همچنین به دلیل روشن شدن زوایای تاریک موضوع حاضر. روش پژوهش در این مقاله تاریخی- تحلیلی است که به گردآوری داده ها بصورت کتابخانه ای صورت رفته است. یافته ها نشان می دهد که ساکنان این منطقه قبل از ورود اسلام پیرو دین زردشت و بودا بودند. تخارستان با ورود اعراب در زمان خلافت عثمان فتح گردید
کیفیت زندگی کاری و تمایل به ترک خدمت پرستاران شاغل در بیمارستان های دولتی شهر هرات- افغانستان: 1399- 1398(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
۴۴-۳۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ازآنجاکه ترک خدمت پرستاران منجر به کاهش کیفیت مراقبت و افزایش هزینه ها می گردد. بنابراین، غفلت از کیفیت زندگی کاری پرستاران می تواند منجر به ترک خدمت آنان گردد. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین کیفیت زندگی کاری و تمایل به ترک خدمت پرستاران شاغل در بیمارستان های دولتی شهر هرات واقع در افغانستان بود. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی در سال 1398 تا 1399 انجام شد. جامعه پژوهش 258 نفر از پرستاران بیمارستان های دولتی بود. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی کاری بود. تمایل به ترک خدمت پرستاران با استفاده از یک گویه سنجیده شد. جهت بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق از آزمون من ویتنی، کای دو، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: کیفیت زندگی کاری و تمایل به ترک خدمت پرستاران در سطح متوسط بود. بین تمایل به ترک خدمت و متغیرهای جمعیت شناختی ارتباط معنی داری وجود ندارد (05/0<p). بین تمایل به ترک خدمت با ابعاد کیفیت زندگی کاری مشارکت در سازمان، امنیت شغلی، حقوق و دستمزد، افتخار شغلی و استرس شغلی رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد (05/0>p). رابطه بین تمایل به ترک خدمت و کیفیت زندگی کاری معنادار و معکوس بود (001/0=p، 279/0=r). نتیجه گیری: مدیریت مشارکتی در تصمیم گیری ها، توجه به حقوق و مزایا، اطمینان دادن به پرستاران که در صورت هرگونه تغییر در شرایط اجتماعی-اقتصادی کار خود را از دست نخواهند داد، می تواند موجب افزایش رضایتمندی و کاهش تمایل به ترک خدمت پرستاران گردد.
جایگاه زبان پارسی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۰
181 - 209
حوزه های تخصصی:
سیاست فرهنگی درباره زبان فارسی پس از سده نوزده در افغانستان تغییر کرده است ؛ معمولا تلاش شده تا زبان فارسی از حوزه رسمی و ملی کنار زده شود و زبان های دیگر از جمله زبان پشتو در حوزه رسمی و ملی جای زبان فارسی را بگیرد؛ درحالی که زبان های دیگر در افغانستان، پیشینه و گستردگی زبان فارسی را از نظر اجتماعی، فرهنگی و کتابت ندارند. بنابراین در این مقاله کوشش شده تا خاستگاه و جایگاه زبان فارسی درگذشته و اکنون در افغانستان نشان داده شود و این دلایل نیز مشخص شود که چرا سیاست گذاری رسمی و فرهنگی حکومت های افغانستان معاصر در قبال زبان فارسی تغییر کرده است؛ اما با وصف این تغییر سیاست گذاری فرهنگی رسمی، زبان فارسی بنابه پیشینه فرهنگی و تاریخی و جایگاه اجتماعی تا هنوز از زبان های ملی و بیناقومی مردم افغانستان است که همه مردم افغانستان جدا از زبان ها و لهجه های محلی شان در عرصه عمومی و علمی به زبان فارسی سخن می گویند و می نویسند. در این مقاله از تحقیق کتابخانه ای استفاده شده است. کتاب های معتبر علمی درباره زبان فارسی که توسط دانشمندان ایرانی، افغانستانی و مستشرقان نوشته شده اند دیده شده؛ درضمن قوانین و مدارکی که بیان گر تغییر سیاست فرهنگی حکومت های افغانستان از پایان سده نوزد به بعد است، نیز بررسی شده است. بنابه اطلاعات و داده هایی به دست آمده از اسناد، پیشینه زبان فارسی از نظر تاریخی و فرهنگی، دیدگاه رسمی و سیاسی حکومت ها و وضعیت کنونی زبان فارسی در افغانستان بررسی شده است.
تبیین بسترهای جغرافیایی تنش در روابط ایران و افغانستان بر محوریت تئوری کمپ و هارکاوی (با تاکید بر دوران طالبان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
37 - 57
حوزه های تخصصی:
افغانستان کشوری است که در شرق ایران واقع شده و روابط پرفراز و نشیبی را با ایران در طول دوران تاریخی حیات خود سپری کرده است. بررسی روابط افغانستان با ایران در زمانی که طالبان بر این کشور مسلط شده نشان دهنده روابط تیره و تنش در روابط دو کشور بوده است. در حال حاضر با توجه به تسلط طالبان بر اکثریت مناطق افغانستان، شناسایی زمینه هایی که می-توانند منجر به تعارض در روابط ایران با این کشور شوند حائز اهمیت است. بنابراین این پژوهش با شیوه توصیفی – تحلیلی به دنبال شناسایی زمینه های تعارض میان ایران و افغانستان در حال حاضر با بهره گیری از تئوری جفری کمپ و رابرت هارکاوی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مهم ترین زمینه های تعارض در روابط ایران و افغانستان در حال حاضر در چهار بعد روندهای جمعیتی و مهاجرت های غیرقانونی از افغانستان به ایران (بیش از دو میلیون مهاجر غیرقانونی)، تعارضات مذهبی و قومی میان دو کشور (تعارض میان گروه های تروریستی حامی سنیان در افغانستان با شیعیان ایران)، مسائل سرزمینی و اختلافات ناشی از آن ( اختلاف دو کشور بر سر رودخانه هیرمند و عدم پایبندی دو کشور به توافق سال 1973 در باره آن و اختلافات دو کشور در باره اسلام قلعه) و وابستگی آب سیستان و بلوچستان به آب افغانستان (پیامدهای مخرب اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی نظیر مهاجرت، رشد بیکاری و تخریب محیط زیست استان سیستان و بلوچستان به دلیل کمبود آب) قرار دارد.
منافع عدالت و منافع صلح در وضعیت افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
253 - 278
حوزه های تخصصی:
با خروج نیروهای ناتو از افغانستان و روی کار آمدن طالبان به عنوان دولت مرکزی در افغانستان، رسیدگی به وضعیت این کشور توسط دیوان بین المللی کیفری مورد تغییرات اساسی قرار گرفته است. از یک طرف دادستان اعلام کرد که بر جنایات ارتکابی توسط طالبان و داعش شاخه خراسان متمرکز خواهد شد و دیگر جنبه های این تحقیقات را از اولویت خارج کرد؛ و از طرف دیگر طالبان به عنوان دولت مرکزی بر تمام سرزمین افغانستان و نهادهای نظامی و غیرنظامی آن مسلط شده است و امکان تشدید خشونت و به چالش کشیدن تصمیمات دیوان را دارا است. از زمان تأسیس دیوان بین المللی کیفری، در قضایا و وضعیت های متعددی، دیوان با چالش انتخاب بین صلح یا عدالت مواجه بوده و در هر وضعیت و پرونده ای رویکرد خاصی را اتخاذ کرده است. در برخی وضعیت ها مانند وضعیت سودان و پرونده عمرالبشیر رویکردی صرفاً قضایی را اتخاذ کرده و در وضعیت هایی مانند کلمبیا و اوگاندا رویکردی منعطف را در مواجه با بحث صلح اتخاذ کرده است. دیوان در وضعیت افغانستان می تواند در مرحله تحقیقات، رویکردی مضیق را انتخاب کند و با افشای حقیقت ضمن التیام درد و رنج بزه دیدگان و بستگان آنها از طریق حق بر دانستن حقیقت، زمینه مجازات مرتکبان جنایات جدی را فراهم نماید. در این تحقیق سعی بر آن شده است که تا ضمن توصیف «منافع عدالت» مندرج در ماده 53 اساسنامه رم، بررسی نماییم که آیا منافع صلح را باید به عنوان دلیلی برای توقف تحقیقات در وضعیت افغانستان مورد استناد قرار داد یا خیر؟.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار روستایی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه منطقه ای بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۳
212 - 240
حوزه های تخصصی:
مناطق روستایی به عنوان قطب اصلی تولید و اشتغال محسوب می شوند که از جایگاه ویژه ای در چرخه رونق و توسعه اقتصادی هر کشور برخوردارند. توسعه روستاها از دیرباز کانون توجه بسیاری از سیاست گذاران است و اولویت برنامه های کلان توسعه هر کشور را به خود اختصاص داده است. روند توسعه پایدار، بدون توجه به نقش کیفی روستاها تکمیل نمی شود. توسعه روستایی می تواند نقش مؤثری در ایجاد اشتغال، رفع فقر عمومی، تأمین درآمدهای ارزی، تراکم جمعیت، بهبود محیط زیست و تحقق توسعه پایدار کشور داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار روستایی در افغانستان انجام شده است. روش پژوهش از نظر جمع آوری داده ها، استفاده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان و صاحب نظران برای شناسایی مزیت ها و ظرفیت های توسعه روستایی افغانستان است. مهم ترین عوامل توسعه پایدار روستایی در چهار بخش اقتصادی- اجتماعی – نهادی و محیط زیستی با رجوع به ادبیات نظری شناسایی شد. در ادامه، پرسشنامه ای در قالب مقایسات زوجی و روش تحلیل سلسله مراتبی[1] در اختیار 30 نفر از صاحب نظران قرار گرفت و با استفاده از نرم افزار اکسپرت چوئیس [2] وزن و اولویت این عوامل مشخص گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، به منظور تحقق توسعه پایدار روستایی در افغانستان محیط اقتصادی با اهمیت 34% در رتبه نخست قرار گرفته است. محیط نهادی با میزان اهمیت 33% در رتبه دوم با فاصله اندکی از محیط اقتصادی قرار دارد. محیط اجتماعی و محیط زیست نیز به ترتیب با اهمیت 20% و 13% درصد در اولویت سوم و چهارم قرار گرفته اند.
روزنامه نگاری صلح: تحلیل مضمون به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان از منظر روزنامه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
78 - 94
حوزه های تخصصی:
پوشش اخبار رویدادهای مرتبط با جنگ و خشونت از اصلی ترین اولویت رسانه هاست، از اینرو ارزش خبری تضاد و برخورد معیار حرفه ای در گزارش و انتشار متون رسانه ای محسوب می شود؛ در تقابل با این رویکرد مفهوم روزنامه نگاری صلح قرار می گیرد. این ژانر از رونامه نگاری با شیوه های منطقی و با رعایت موازین خاص در جهت رفع و کاهش اثرات زیانبار جنگ و درگیری تلاش می کند. در این پژوهش ضمن معرفی و مرور ادبیات روزنامه نگاری صلح، رویکرد مطبوعات ایران در مواجهه با به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان در چهارچوب مولفه های روزنامه نگاری صلح با روش کیفی تحلیل مضمون بررسی می شود. به این منظور 50 مطالب منتشره در 5 روزنامه (کیهان، رسالت، شرق، آفتاب یزد و همشهری) در فاصله یک هفته ای 30 مرداد تا 4 شهریور 1400 به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته و مضامین پایه ، سازمان دهنده و فراگیر آن استخراج و بر اساس آن در قالب شبکه مضامین ارائه شده است. روزنامه های مورد بررسی از دو منظر بدبینانه و خوشبینانه ماهیت حکومت طالبان را نگاه کرده اند ، علل به قدرت رسیدن دوباره طالبان را در دو دسته علل داخلی و خارجی واکاوی و تهدید ها و فرصت های احتمالی آن را پیش بینی و راه حل های برای مواجهه با تحولات رخ داده ارائه نموده اند.
نظام دینی آخرین بازماندگان آریائی در کافرستان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
211 - 228
حوزه های تخصصی:
مردمان ناحیه کوهستانی شرق افغانستان تا یکصد سال پیش، دارای فرهنگ هندوایرانی و ایدئولوژی مبتنی بر دامداری بودند. این آریایی ها که سرزمین شان از طرف مسلمانان، کافرستان و بعد از ورود اسلام نورستان خوانده شد، آخرین بازمانده از باورها و آیین های آریاییان باستان بوده اند که به دلیل شرایط جغرافیایی و اجتماعی تا یک سده اخیر در این دیار باقی مانده اند. آن ها به زبان های مختلف هندواروپایی سخن می گفتند و دارای جنبه هایی از مذاهب هند و آریایی بودند. در این پژوهش ضمن پرداختن به کلیات تاریخی و ریشه قومیتی نورستانیان، طرحی کلی از پرستش خدایان مختلف و ارتباط آن ها با فرهنگ عظیم هندوایرانی و سیر تحولات احتمالی در این نظام اعتقادی با نگاهی به نظریه دومزیل مورد بررسی قرار می گیرد؛ بنابراین پرسش اصلی این خواهد بود که آیا می توان خدایان این کافران و باورها آن ها را در طرحی همانند نظام پانتئونی دمزیل مطرح کرد؟ رابطه این باورها با نظام عقیدتی هندوایرانی چگونه قابل تبیین است؟ اهمیت این پژوهش در این است که فرهنگ و عقاید این مردم می تواند نمایانگر زندگی اجتماعی و دینی آریاییان کهن هند و ایران باشد. پژوهش حاضر با ابزارکتابخانه ایی و با روش تطبیق و تحلیل داده ها صورت گرفته است.
بررسی روابط پاکستان و افغانستان در پرتو متغیرهای داخلی و منطقه ای (2021- 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
149 - 180
حوزه های تخصصی:
روابط پاکستان با افغانستان دارای فراز و نشیب های بسیاری بوده است. یکی از نقاط حساس این روابط در دوران حکومت طالبان بر افغانستان(1996-2001) اتفاق افتاد. پاکستان در این دوره به یکی از حامیان جدی طالبان تبدیل شد. سیاستی که خیلی زود و با حمله آمریکا به افغانستان مجبور به ترک آن شد. با توجه به قدرت گرفتن مجدد طالبان در سال 2021 این سؤال مطرح است که حضور طالبان در کاخ ریاست جمهوری افغانستان چه تأثیری بر روابط پاکستان و افغانستان گذاشته است؟ چه متغیرهایی بر این روابط تأثیرگذار بوده اند؟ بر اساس فرضیه پژوهش طالبان نتوانسته است انتظارات سیاسی پاکستان را برآورده نماید و این امر چالش هایی را در روابط دو کشور ایجاد کرده است. برای پاسخ به سؤال اصلی از روش توصیفی-تحلیلی و برای گرداوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شد. یافته ها نشان دادند که برخلاف انتظار پاکستان، حضور طالبان در افغانستان موجب کاهش تنش های مرزی بر سر خط دیورند، فروکش نمودن ادعاهای جدائی طلبی در ایالت پشتونستان پاکستان و کاهش روابط ایران و هند با کابل نشده است. بنابراین، پاکستان به دنبال بیشینه سازی منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی خود در این کشور از طریق سیاست های حذفی نسبت به هند و ایران و تعامل هدفمند و گزینشی با چین و آمریکا است.