مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
برندسازی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به طراحی و تبیین مدل برندسازی کارآفرینانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی ایران می پردازد. این مطالعه با درک نقش و اهمیت برندسازی کارآفرینانه در بنگاه های کوچک و متوسط و با توجه به ضعف مطالعات پیشین در خصوص معرفی یک مدل برند کارآفرینانه مناسب در این بنگاه ها اجرا گردید. بدین منظور از چارچوب پژوهشی آمیخته اکتشافی در گردآوری داده ها و به منظور دست یابی به مؤلفه های برند کارآفرینانه استفاده شده است . روش پژوهش صورت گرفته در بخش کیفی، مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، روش توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان و اساتید دانشگاهیِ بازاریابی کارآفرینانه و کارآفرینان و مدیران برند بنگاه های کارآفرین برتر بخش غذایی در سال 87 و 88، و در بخش کمی جامعه کارآفرینان برتر سال 87-88، معرفی شده توسط وزارت کار در صنعت غذایی می باشد. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی- نظری، دوازده خبره و کارآفرین برتر انتخاب شد و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 77 کارآفرین انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در مرحله کیفی مرور متون پیشین و مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان، و در مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است که از روایی محتوای مطلوب و ضریب قابلیت اعتماد (آلفای کرنباخ) 85% برخوردار می باشد. در نهایت یافته های پژوهش حاکی از آن است که مدل برندسازی کارآفرینانه در بنگاه های کوچک و متوسط کارآفرین، متشکل از پنج مرحله شامل 1) تحلیل و ارزیابی برند، 2) انتخاب نام و هویت برند، 3) تثبیت جایگاه برند در بازار، 4) انتخاب استراتژی برندسازی و 5) حفظ جایگاه برند میان مشتریان و بازار می باشد و کار آفرین با پیاده سازی آن تلاش می کند تا ضمن تأمین ارزش مورد انتظارِ مشتری، تقویت و توسعه جایگاه شرکت و محصولات آن در سطح بازار، و ایجاد مزیت های رقابتی ماندگار، پایایی و ماندگاری کسب وکار خود را در محیط، به صورت هر چه بیشتر حفظ نماید.
برندسازی مکان؛ تعاریف، موانع و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بازار های پر تلاطم و رقابتی امروزه، مصرف کنندگان به وسیله انبوهی از فعالیت های بازاریابی و برند ها احاطه شده اند. در این حیطه اغلب تصور می گردد که برند ها تنها به کالاها و خدمات در بازار محدود می شوند؛ در حالیکه نباید از نظر دور داشت که از برند می توان به عنوان ابزاری توانا در صنعت گردشگری نیز بهره جست؛ چرا که یک مکان گردشگری را نیز می توان به مثابه یک محصول، همراه با ویژگی های قابل لمس و غیرقابل لمس لحاظ کرد. صنعت گردشگری در جهان، توسعه فراوانی یافته است و بسیاری از کشورها از این راه توانسته اند وضعیت خود را بهبود بخشیده و از مشکلاتی مانند بیکاری، پایین بودن سطح درآمد سرانه و کمبود درآمد ارزی خویش بکاهند.
صنعت جهانگردی بزرگ ترین و متنوع ترین صنعت در دنیا به حساب می آید. بسیاری از کشور ها این صنعت پویا را منبع اصلی درآمد، اشتغال زایی، رشد بخش خصوصی و توسعه زیرساخت ها می دانند. صنعت گردشگری امروزه به قدری در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور ها اهمیت دارد که اقتصاددانان آن را صادرات نامریی نیز می نامند. اما در عین حال، مکان های گردشگری معدودی وجود دارند که دارای جایگاهی منحصر به فرد در ذهن مشتری بوده و بازار مناسبی برای خود دارا باشند. بر اساس پیش بینی سازمان جهانی گردشگری (UNWTO)[4] این صنعت، که از پویا ترین بخش های اقتصادی جهان است، در چند سال آینده از نظر درآمد در رأس صنایع موجود دنیا قرار خواهد گرفت و بخش عمده ای از تجارت بین الملل را به خود اختصاص خواهد داد. هم اکنون نیز گردش اقتصادی این بخش، صاحب حجم عظیمی از تجارت بین المللی است که کشورهای مختلف، با آگاهی از این درآمد سرشار، اهمیت ویژه ای را برای گسترش این بخش از اقتصاد خود قائل می باشند. صنعت گردشگری باعث اشتغال زایی برای 98 میلیون نفر در سال 2011 شده است، که این میزان شش برابر صنعت خودرو سازی، پنج برابر صنایع محصولات شیمیایی و چهار برابر صنایع معدنی است. همچنین بر اساس برآوردها، در سال 2013 حدود یک دوازدهم افراد شاغل جهان، یعنی بیش از 200 میلیون نفر در این حوزه مشغول به کار هستند؛ که به گفته تونی بلر، این صنعت تا سال 2023، 70 میلیون شغل جدید را نیز موجب خواهد شد که دو سوم آن (حدود 47 میلیون شغل) در آسیا ایجاد خواهد شد.
ارائه مدل برندسازی برای کسب وکارهای کوچک و متوسط در صنعت شیرآلات بهداشتی به روش نظریه بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش ارائه مدلی برای برندسازی بنگاه های کوچک و متوسط در صنعت شیرآلات بهداشتی با توجه به ویژگی های منحصربه فرد ایرانی است. با توجه به این موضوع که در این حوزه مدلی جامع در ادبیات پژوهشی وجود ندارد، در این پژوهش با بهره گیری از روش تحقیق کیفی تئوری داده بنیاد، اقدام به جمع آوری اطلاعات و ارائه مدل نهایی شده است.در مدل پارادایمی نظریه داده بنیاد، پدیده محوری پژوهش، فرآیند برند سازی برای بنگاه های کوچک و متوسط در صنعت شیرآلات کشور در نظر گرفته شده است و پس از انجام مراحل پژوهش شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر این پدیده شناسایی گردیدند. همچنین در انتها نتایج و پیامدهای برندسازی در این نوع بنگاه ها در مدل ارائه شده است. همچنین راهبردهای برندسازی در بنگاه های کوچک و متوسط شناسایی گردیدند. برای ساخت مدل تحقیق از روش مصاحبه های نیمه ساختاریافته و دقیق بر طبق اصول نظریه داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران عامل،مدیران بازاریابی و مدیران برند سازی بنگاه های کوچک و متوسط در صنعت شیرآلات بهداشتی بوده اند که از طریق نمونه گیری نظری (غیر احتمالی) با برخی مدیران شرکت ها مصاحبه ها انجام شد و تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه یافت و پس از تحلیل و بررسی کدهای استخراج شده در مراحل سه گانه کدگذاری، مدل نهایی استخراج گردید.
برندسازی ایده ها: «صلح پایدار» به مثابه یکی از اصول گفتمانی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی حکومت اسلامی امور خارجی و روابط بین الملل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی
برندسازی را عمدتاً و البته تا حد زیادی به درستی در ذیلِ فعالیت های مرتبط با اقتصاد و تجارت، به ویژه اقتصاد و تجارتِ مبتنی بر منطق بازار مورد ملاحظه قرار می دهند. با این حال رشد و گسترشِ روزافزونِ فنون و مهارت های برندسازی و آشکارشدنِ اهمیت آن به عنوان مقوله ای مرتبط با ذات و ماهیتِ روابط انسانی، موجب شده است که دانشوران حوزة برندسازی تلاشی را در جهتِ بسطِ دایرة شمولِ نظام برندسازی آغاز کنند. تأکید برندسازی شخصی طی دو سه دهة گذشته، چه در عرصة سیاسی و چه در عرصه های هنری، ورزشی و مدیریتی، نشانه های این بسط و گسترش را آشکار ساخت. برندسازی شهر و کشور از منظر توریستی و گردشگری و حتی با رویکرد تقویتِ قدرت ملی در عرصة جهانی، امروز به امری متداول تبدیل شده است. به نظر می رسد مرحلة نهاییِ این روند، برندسازی ایده ها و افکار باشد که اگرچه هنوز در آغاز راه است اما سرعت بسط و گسترش آن بسیار زیاد است. ما در این مقاله و با عنایت به همین واقعیت، تلاش خواهیم کرد تا کوشش در راستای بدل کردنِ ایدة صلح پایدار را به عنوان یکی از مهم ترین مقومات گفتمان انقلاب اسلامی ایران به بحث بگذاریم. تمایزگفتمان حاکم بر انقلاب اسلامی ایران که آن را به یکی از مهم ترین و در عین حال مردمی ترین رویدادهای تاریخ معاصر بدل کرد، در نوعِ متفاوت ِ نگاهش به مقولة سیاست و قدرت سیاسی بود. آشتی دادنِ اخلاق با سیاست که به سکه ای غیر رایج در بازار مناسبات سیاسی جدید بدل شده است، همان نقطة عطفی است که در عرصة بین المللی می تواند با مقولة صلح پایدار پیوند بخورد. مدعای ما در این مقاله این است که ایدة صلح پایدار، می تواند با استفاده از فنون برندسازی، به یکی از برندهای قدرتمند گفتمان انقلاب اسلامی در سطح بین المللی تبدیل شود.
بررسی راه کارهای برندسازی در صنعت نفت و صنایع وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری راه کارهای برندسازی در بخش صنعت نفت و صنایع وابسته ، باعث شناسایی بهتر و ایجاد تصویری مثبت از صنعت نفت ایران در داخل و خارج شده و با ایجاد برند جهانی و افزایش اطمینان در مشتریان و سرمایه گذاران، میزان سرمایه-گذاری داخلی و خارجی را افزایش می دهد. برند جهانی صنعت نفت در میان مدت باعث رونق اقتصادی و در بلند مدت منجر به تأمین سعادت، رفاه اقتصادی و تضمین امنیت کشورمان ایران خواهد شد.
این پژوهش با هدف تعیین راه کارهای برندسازی در صنعت نفت و صنایع وابسته مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی پیمایشی بود و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد روایی تحقیق توسط خبرگان و صاحب نظران و پایایی آن با تعیین آلفای کرونباخ (877/0 ) مورد تایید قرار گرفت .
براساس یافته های حاصل از ادبیات پژوهشی و یافته های این تحقیق، عواملی نظیر مدیریت استراتژیک برند، حمایت های قانونی ، کانال توزیع مناسب ، نوآوری و نیروی انسانی متخصص با ایجاد ارزش افزوده و مزیت رقابتی، نقش مهمی در ایجاد و تقویت برند صنعت نفت و صنایع وابسته و حضور فعالانه این صنعت در بازارهای جهانی ایفا می نمایند.
همچنین مطابق نتایج حاصل از این پژوهش در بخش خصوصی مهمترین راه کار برندسازی در صنعت نفت و صنایع وابسته مدیریت استراتژیک برند و در بخش دولتی مهمترین راه کار تقویت و ارتقای برند صنعت نفت و صنایع وابسته، حمایت های قانونی می باشد.
نقش بازار محوری در بهبود عملکرد برند در بازارهای بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی سازی و رقابت در بازارهای بین المللی، شرکت ها را با چالشی جدید رو به رو کرده است، به طوری که سازمان ها برای موفقیت در بازارهای بین المللی نیاز به درک ویژگی های بازارهای جهانی و مشتریان و همچنین سازگاری برندهای خود با فرهنگ های مختلف، برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار دارند. بر این اساس درک رابطه میان بازار محوری و عملکرد برند می تواند سازمان ها را در رسیدن به مزیت رقابتی و دستیابی به موفقیت های بیشتر یاری رساند. به همین منظور، در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر مستقیم بازار محوری بر عملکرد بین المللی برند و همچنین تاثیر غیرمستقیم آن از طریق برند سازی بین المللی متشکل از دو عنصر جهت گیری برند و جایگاه یابی مجدد پرداخته می شود. این پژوهش در میان صد برند برتر ایران انجام گرفته و داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری گردیده است. در این تحقیق از روش تحلیل آماری، برآورد ضرایب همبستگی، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر استفاده می شود. نتایج به دست، بیانگر رابطه معنی دار و تاثیر مستقیم و همچنین غیرمستقیم بازار محوری بر عملکرد برند است. تاثیر معنی دار متغیر تعدیل کننده برند سازی نیز به اثبات رسیده است.
الگوی پارادایمی برندسازی در صنعت ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکاوی مفهوم برند برای دستیابی به الگویی درخور ضرورت دارد، بنابراین هدف این پژوهش طراحی و تبیین الگوی برندسازی در صنعت ورزش کشور با تأکید بر پویایی محیط در نظر گرفته شد. این پژوهش از نوع تحقیقات اکتشافی و به تناسب رویکرد پژوهش کیفی بود که جهت انجام آن، با استفاده از روش گلوله برفی به صاحب نظران حوزه برندسازی (15 نفر) رجوع و از طریق مصاحبه عمیق به جمع آوری داده ها پرداخته شد. سپس به واسطه سه مرحله کدگذاری بر مبنای رویکرد پارادایمی، الگوی نهایی حاصل شد. در الگوی پارادایمی، به شرایط علی مورد نیاز جهت شکل گیری و برندسازی در صنعت ورزش، شرایط زمینه ای که موجب اهمیت برندسازی در چند دهه اخیر شده است و نیز شرایط میانجی که برندسازی در صنعت ورزش را تسهیل یا تسریع می کند، پرداخته شد. افزون بر این، فرایند برندسازی و استراتژی های (کنش ها و تعاملات) لازم آن، مورد کاوش قرار گرفت و پیامد آن رسیدن به وفاداری به برند عنوان شد.
شناسایی و اعتبارسنجی عوامل و شاخص های کیفیت محیطی مؤثر در برندسازی مقاصد گردشگری روستایی با استفاده از روش تحلیل محتوا (مورد مطالعه: منطقه قومی فرهنگی اورامانات در استان های کردستان و کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای برندسازی برای هر مقصد گردشگری، خصوصیات و ویژگی های منحصربه فرد محیطی است که با عنوان «عوامل کیفیت محیطی» از آن ها یاد می شود، زیرا کیفیت محیطی مطلوب زمینه ساز شکل گیری حس مثبت به مقاصد گردشگری و سرانجام توسعه گردشگری است. تبیین کیفیت محیطی و برندسازی مقاصد گردشگری روستایی کمک شایانی به ایجاد تجربه ای لذت بخش و خاطره ای به یادماندنی در گردشگران می کند و منجر به وفاداری گردشگر به مقصد و درنهایت جذب بیشتر گردشگر و رونق گردشگری در منطقه خواهد شد. بنابراین شناسایی عوامل کیفیت محیطی کمک زیادی به برندسازی و بازاریابی و توسعه گردشگری می کند. با توجه به اهمیت این موضوع، این تحقیق به شناسایی و اعتبارسنجی عوامل کیفیت محیطی منطقه قومی فرهنگی اورامانات به منظور برندسازی برای مقاصد گردشگری روستایی این منطقه پرداخته است. در این تحقیق ابتدا از روش کیفی تحلیل محتوا استفاده شد. بنابه ضرورت از روش نمونه گیری هدفمند (29 مصاحبه شامل 12 مصاحبه با مردم محلی و 17 مصاحبه با گردشگران) استفاده شد. نتایج به کمک نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد. به منظور اعتباردهی نتایج به دست آمده و افزایش روایی آن ها از روش کمّی تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها و پرسش نامه های تکمیل شده، برای کیفیت محیطی مرتبط با برندسازی در منطقه اورامانات ابعاد 5گانه و مقوله های 22گانه شناسایی شد که عبارتند از: بُعد طبیعی (با 4 مؤلفه) ، بُعد اجتماعی فرهنگی (با 7 مؤلفه) ، بُعد اقتصادی (با 1 مؤلفه) ، بُعد کالبدی (با 5 مؤلفه) و بُعد نهادی (با 5 مؤلفه).
بررسی شاخص های برندسازی شخصی و سیاسی ترامپ و بازنمایی رسانه ای آن با تأکید بر رقابت های انتخاباتی 2016 ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبلیغات سیاسی و مدیریت تصویر سیاسی و برند ( brand ) الگویی جدید برای توسعة ارتباطات سیاسی ( Political communication ) است. مفهوم برندسازی ( branding ) و برند شخصی ( Personal brand )، در این میان، روشی تازه و نشان دهندة تغییر الگوی ارتباطات سیاسی است. اکنون در دوره ای زندگی می کنیم که همه ابعاد زندگی بشر تحت سیطرة رسانه تعریف می شود و رسانه ها تاثیر مختلفی بر سطوح فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی مذهبی زیست انسان ها دارند. در دنیای امروز نفوذ شخصی افراد بیش از همیشه نقش مؤثر دارد، امروز ماهیت اصلی برند ای جاد تمایز است. از دیدگاه محقق ان، برند شخصی چیزی فراتر از قدرت تأثیرگذاری در ارتباطات و البته ارتباطات سیاسی بوده و اثر آن در ارائة تصویر فرد حائز اهمیت است. در این بستر و با وجود سیطرة هر روزة رسانه ها، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده در سال 2016، سعی کرد با بهره گیری از نحوة ارائة شخصی خود در رسانه، بسیاری از ساز و کارهای کنش جمعی سنّتی سیاسی در آمریکا را متحول کند. ترامپ، چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا یک کارآفرین اقتصادی موفق و متأثر از فضای بازاریابی سیاسی ( Poltical Marketing ) ، توانست خود را در فضای انتخاباتی آمریکا به عنوان یک ” برند شخصی“ ارائة کند و برندة انتخابات باشد. در واقع، ترامپ با بهره گیری از اصول و تاکتیک های بازاریابی سیاسی، نوع نیاز جامعة آمریکا را به درستی تشخی ص داد و با بر هم زدن مع ادلات سیاسی حتی جمه وری خواه ان، با برن دسازی شخص ی ( Personal branding ) منحصر به فرد خود، پیروز انتخابات شد. این پژوهش در صدد واکاوی نحوة بازنمایی شخصی و استراتژی های ترامپ در برجسته ساختن شخصیت خود و نحوة بازنمایی رسانه ای آن است. ترامپ، به ویژه در مناظره های تلویزیونی در برابر رقیب خود هیلاری کلینتون، با برانگیختن توأمان حس خشم در میان تودة آمریکایی ها از سویی و احساس جمعی رجعت به آمریکای با عظمت (great) از سوی دیگر، توانست خیل عظیمی از رأی دهندگان را با خود همراه سازد. با توجه اهمیت و نقش برند سازی سیاسی ( (political branding و تأثیرگذاری آن، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و بهره گرفتن از منابع کتابخانه ای و اسناد اینترنتی و مرور ادبیات و مطالعات مربوط در زمینة برند شخصی و برند سیاسی به واکاوی نحوة بازنمایی برند شخصی دونالد ترامپ و ابعاد آن با تأکید بر رقابت های انتخاباتی 2016 ایالات متحده و بازنمایی رسانه ای آن می پردازد.
اینستاگرام و برندسازی (مطالعه موردی: شرکت دونات های دانکین)
اینستاگرام یک نرم افزار رسانه اجتماعی است و این روزها بطور فزاینده ای در حال تبدیل شدن به یک ابزار ارتباطی پرطرفدار می باشد. این شبکه اجتماعی این امکان را به کاربران خود می دهد که عکس ها و ویدئوهای خود را در دیگر شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر، تامبلر و فلیکر همرسانی کنند. کاربران همچنین می توانند از فیلترهای دیجیتال برای تصاویرشان استفاده کنند. این امکانات باعث محبوبیت زیاد این شبکه و انتخاب آن از سوی کاربران بعنوان ابزار تجاری سودمند شده است. در این مطالعه موردی با بررسی 12 پست از اکانت اینستاگرام دونات های دانکین تلاش شده تا به درک برندسازی این شرکت از طریق تئوری چارچوب سازی پرداخته شود. براساس این تحقیق مشخص شد که آنها از نام برند، لوگو، رنگ ها و تصاویر محصولات شان بهره می برند تا یک ارائه قوی از برند خود داشته باشند. اما این شرکت در ایجاد این تصور که برندشان مشتری محور (فردمحور) است ناتوان بوده است؛ زیرا به ندرت از متن، تصاویر یا ویدیوهایی که نمایانگر طرفداران شان باشد یا آنها را نیز شامل شود استفاده کرده اند.
رابطه برندسازی روزنامه های اقتصادی و رضایت مشتریان در کلان شهرهای کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
111-122
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به مطالعه برندسازی روزنامه های کشور در کلان شهرها پرداخته شده است. روزنامه ها برای جلب مخاطبان خود از روش های متفاوتی استفاده می کنند و بدین ترتیب برند می تواند نقش بسزایی برای روزنامه ها در جذب مشتریان داشته باشد. برندسازی منجر به ارتباط بهتر بین مشتریان و مطبوعات می گردد. ارائه اطلاعات صحیح و برندسازی، منجر به تداعی برند شده و در این پژوهش برای برندسازی از متغیر رضایت مشتریان نیز استفاده شده است. روش پژوهش، از نوع توصیفی - همبستگی است و جامعه آماری، مشتریان روزنامه های اقتصادی هستند که ۳۱۸ نفر به عنوان نمونه در دسترس پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادند که همبستگی مثبت و معناداری بین آگاهی از برند، وفاداری به برند و کیفیت ادراک شده برند با رضایت مشتریان وجود دارد ولی بین تداعی از برند روزنامه های اقتصادی و رضایت مشتریان، رابطه معنی داری وجود ندارد. نتایج رگرسیون خطی نیز نشان دادند که وفاداری به برند در پیش بینی رضایت مشتریان سهم بیشتری دارد.
ارائه الگوی برندسازی از دید مخاطب در رسانه برخط ورزشی (مورد مطالعه: ورزش سه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مهر و آبان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
203 - 226
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، استخراج الگوی برندسازی رسانه ورزشی بود. این پژوهش به صورت کمی و با استفاده از روش داده کاوی انجام شده است و به لحاظ هدف، کاربردی بود. پرسش نامه پژوهش براساس مطالعات پیشین استخراج شد و شامل ابعاد محتوا، مخاطب، بستر رسانه و محیط بود. پرسش نامه پژوهشگرساخته، پس از محاسبه روایی و پایایی دراختیار مخاطبانی که بیش از ۱۰ بار درطول یک ماه به سایت ورزش سه مراجعه کردند، قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل 800 هزار نفر مخاطب روزانه بود و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نظام مند با فاصله 100 نفر، پرسش نامه دراختیار حجم نمونه (هشت هزار نفر) قرار گرفت. حدود 50 درصد از آن ها؛ یعنی 4056 نفر به پرسش نامه پاسخ دادند. پاسخ مخاطبان با استفاده از الگوریتم کی مینز پردازش شد و الگوی برندسازی استخراج شد. نتایج حاکی از آن است که برای افزایش عمر مخاطبان لازم است مؤلفه های حرفه ای رسانه شامل مرجعیت، جانبداری نکردن، صحت خبر و سرعت انتشار خبر، به عنوان «کیفیت درک شده برند» موردتوجه قرار گیرند. همچنین، رفتار وفادارانه مخاطبان ناشی از مؤلفه های جمعیت شناختی است. خوشه بندی مخاطبان وفادار با مرکزیت سن نشان می دهد که بزرگ ترین خوشه با حجم 44 درصد، مردان با تحصیلات کارشناسی در طیف سنی 26 تا 35 ساله هستند. نتایج زنده و جداول لیگ، در ورزش سه «هویت برند» هستند. پیشنهاد می شود این رسانه توجه بیشتری به ایجاد «هویت برند» در حوزه زنان و مخاطبان زیر 15 سال کند.
تعیین روایی و قابلیت اعتماد ابزار اندازه گیری برندسازی رویدادهای ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی آذر و دی ۱۳۹۷ شماره ۵۱
227 - 246
حوزه های تخصصی:
استنتاج در مطالعات، حاصل اندازه گیری است و اندازه گیری به وسیله مقیاس و ابزار امکان پذیر است؛ بنابراین، ابزار اندازه گیری مورد اعتماد و دارای اعتبار می تواند تضمین کننده استنتاج های درست و قابل اطمینان باشد؛ براین اساس، این پژوهش به اعتبارسنجی پرسش نامه برندسازی رویدادهای ورزشی بین المللی پرداخته است. با استخراج داده ها و پالایش آن ها، پرسش نامه ای با 71 سؤال، 22 زیرحیطه و شش حیطه تنظیم شد. برای همه سوال ها، شاخص نسبت روایی محتوا ارزیابی شد. تحلیل عاملی اکتشافی برای روایی همگرا و افتراقی و همچنین، تحلیل تأییدی برای تعیین روایی سازه انجام شدند. یافته ها نشان داد که تمامی سؤال های پرسش نامه دارای بار عاملی مناسب بودند و حد نصاب حضور در پرسش نامه را کسب کردند؛ بدین ترتیب، همگرایی متغیرها در هر عامل و نیز افتراق عامل ها تأیید شدند. همچنین، مدل تأییدی اجراشده روایی سازه را تأیید کرد؛ بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که پرسش نامه یادشده دارای اعتبار است و برای ارزیابی و پژوهش با هدف برندسازی رویدادهای ورزشی مناسب است.
ارزیابی هویت نوظهور مصرف کنندگان ایرانی در فضای مجازی ایران و تأثیر آن بر فعالیت های ارتباطی نمانام ها با استفاده از نظریه زمینه ای کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
117 - 130
حوزه های تخصصی:
تلفن های هوشمند علاوه بر این که فرصت های جدیدی را برای نقش آفرینی در اختیار کسب و کارها قرار داده، شیوه های ارتباط و سبک زندگی مصرف کنندگان را نیز متحول کرده است. مقاله حاضر با هدف کشف رفتار مصرف کنندگان در فضاهای مجازی تلفن همراه انجام شد. در این پژوهش، نظریه زمینه ای به کار برده شد؛ زیرا روشی برای رسیدن به الگوی نظری از طریق تحلیل داده های میدان پژوهش است؛ در این نظریه جمع آوری و تحلیل داده ها باهم انجام می شود و برای جمع آوری داده ها از نمونه گیری نظری استفاده می شود؛ یعنی حوزه و نوع داده هایی که هر بار جمع می شود، بر اساس مفاهیم در حال ظهور پیش می رود. در پژوهش حاضر مجموعاً 48 مصاحبه، انجام و از مشاهدات میدانی نیز استفاده شده است. برای اطمینان از روایی پژوهش در مراحل مختلف رمزگذاری باز، انتخابی و نظری الگوی در حال ظهور به پژوهشگران و خبرگان دانشگاهی ارائه شد و از نظرات آنان برای ارتقای نظری الگو سود جسته شد. در نتیجه تحلیل مقایسه ای مداوم، الگوی نظری برای توضیح رفتار مصرف کنندگان در فضاهای اجتماعی تلفن همراه پیشنهاد شد که نشان می دهد مصرف کنندگان با استفاده از تلفن همراه هوشمند یک «ابرهویت» برای خود می سازند که از سه مفهوم فرعی تر «خودعاملی»، «خود میان فردی»، و«خودارزیابی» تشکیل شده است. نتایج می تواند به نمانام ها و بنگاه های تبلیغات دیجیتال کمک کند در فضاهای مجازی تلفن همراه محتوایی تولید کنند که با انگیزه ها و اهداف مصرف کنندگان همسو باشد و بر باورها، نگرش و رفتار آنان تأثیرات مطلوبی بگذارد.
شناسایی و تبیین شاخصهای کلیدی برندسازی اسلامی با استفاده از روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۲۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
231 - 252
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین شاخصهای کلیدی برندسازی اسلامی انجام پذیرفت. تحقیق، بنیادی و در زمره تحقیقات کمّی کیفی است. جامعه آماری پژوهش سه طیف مختلف روحانیون، دانشگاهیان و مصرف کنندگان مسلمان در جامعه ایران هستند که اعضای آن با استفاده از نمونه گیری به روش احتمالی طبقه ای و بر اساس اصل کفایت نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه است. روایی و پایایی مصاحبه ها با استفاده از روش CVR و آزمون کاپای کوهن مورد تأیید قرار گرفت. داده های مصاحبه و پرسشنامه به ترتیب با استفاده از روش شناسه گذاری و شیوه دلفی فازی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ترویج آداب و شریعت اسلامی، تقدم رضایت خدا و مشتری، استفاده از عنوان و کلمات اسلامی، تأمین منافع مسلمانان، رعایت اصل صداقت و درستی، مطابقت با موازین و ارزشهای اسلامی، تمرکز توأمان بر ارزشهای دینی و خواسته های مشتریان، اجرای بازاریابی اخلاقی، تولید محصولات در کشورهای مسلمان، جلب اعتماد مشتریان نسبت به حلال بودن محصولات، تعیین موضع مناسب در برابر محصولات غیر اسلامی، تمرکز و ارائه محصولات به کشورهای مسلمان، ارائه تبلیغات بر اساس موازین و ارزشهای اسلامی، توجه به فرایند تولید محصولات حلال، توجه به منافع آیندگان، در نظر داشتن مسائل زیست محیطی و مسئولیت اجتماعی، گسترش هویت اسلامی از طریق برندسازی، ارائه تصویر مثبت از اسلام در برندهای مسلمان، استفاده از احادیث در شعارها و تبلیغات برند و گسترش فرهنگ ساده زیستی و پرهیز از مادی گرایی شاخصهای اصلی برندسازی اسلامی است.
کارویژه دیپلماسی عمومی در تغییر وجهه بین المللی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارائه تصویری مطلوب از کشور و کسب وجهه و حیثیت بین المللی، از خواسته های مهم دولت ها در عرصه بین الملل و راهکاری مفید در جهت پیشبرد اهداف دیپلماسی آن ها، به حساب می آید. مقامات دولتی در کشورهای مختلف در پی آنند تا ضمن ارتقای ابعاد مثبت وجهه بین المللی شان، به تثبیت موقعیت جهانی خود نیز بپردازند. رشد چشم گیر و خیزش ناگهانی اقتصاد چین از یک طرف باعث افزایش قدرت ملی آن و از طرف دیگر باعث تقویت «چین هراسی» و ارائه تصویری تهدیدآمیز از چین، از سوی قدرت های جهانی شد. درمقابل چینی ها، برای مقابله با تئوری تهدید و خنثی سازی موج «چین هراسی»، سعی نمودند با بهره گیری از «دیپلماسی عمومی» تصویری صلح آمیز و همکاری طلب از کشور خود ارائه دهند. حال نویسندگان قصد دارند با روش تحلیل کیفی داده ها در چهارچوب دیپلماسی عمومی و تصویرسازی به این پرسش پاسخ گویند که: «دیپلماسی عمومی» چگونه به تغییر تصویر منفی چین در نزد افکار عمومی جهان کمک کرد؟؛ به نظر می رسد که این کشور با تمرکز و برندسازی در حوزه های فرهنگی، آموزشی و گردشگری، توانسته یک تصویر خوب از خود را جایگزین تصویر منفی ای کند که توسط رقبایش به افکار عمومی خارجی ارائه شده است.
برندینگ و رقابت در عرصه جهانی با تاکید بر تصاویر ذهنی شهروندان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : در آغاز قرن بیست و یکم، جهانی شدن به عنوان یکی از مهم ترین بحث های علمی جامعه بشری سبب شد تا شهرها در فضای رقابتی شدید برای کسب منافع اقتصادی قرار بگیرند. برای حضور مؤثر در این رقابت، شهرها باید دارای برندهایی به عنوان پارادایم جدید بازاریابی شهری باشند و به جذب سرمایه بپردازند. یکی از راه های شناسایی این برندها، بهره مندی از تصاویر ذهنی ساکنین شهر است. روش : پژوهش حاضر که از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش کیفی است، درصدد است با استفاده از تصویر ذهنی فعلی شهروندان "دِنا"ی شهر مشهد و مؤلفه های قابل برند شدن آن به عنوان دومین کلان شهر مذهبی جهان را شناسایی کند و با شناسایی قسمت های فراموش شده آن راهکارهایی برای استفاده از حداکثر توان شهر ارائه کند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند از شهروندان مشهد که در انتها تعداد آنها به 400 نفر رسید و توزیع آنها در مناطق 13گانه نیز رعایت شد، خواسته شد تا تصویر ذهنی خود را از شهر مشهد ترسیم و پنج نقطه از به یادماندنی ترین نقاط شهر را به ترتیب اولویت ذکر کنند. یافته ها: یافته ها نشان داد، مهم ترین عناصر یا برندهای شهر مشهد حرم رضوی، پارک ملت، میدان شهدا، کوهسنگی و وکیل آباد است. دِنای شهر عمدتاً به فضای اطراف حرم رضوی و مسیرهای منتهی به آن محدود شده است. درصد قابل توجهی از محدوده هویتی و قدیمی شهر نظیر بولوار شهید قرنی، فردوسی، معلم و عبدالمطلب به عنوان فضاهای گمشده در تصورات ذهنی شهروندان و دِنای شهر جایگاه مناسب نداشت. در صورت برندسازی آنها می توان منافع اقتصادی بسیار برای شهر و شهروندان ایجاد کرد. نتیجه گیری : نتایج نشان داد استفاده از ادراک و تصورات ذهنی ساکنین از شهر، نقش موثر در شناسایی فضاهای گمشده و ایجاد برندسازی در عرصه ملی و فراملی دارد که باید به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی و تحلیل جایگاه برندگردشگری استان فارس بر پایه هویت رقابت پذیری ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۴
109 - 141
حوزه های تخصصی:
با توجه به شرایط رقابت پذیری جهانی، برند سازی پتانسیل های گردشگری در جهت دهی منابع و جذب سرمایه گذاری های صنعت توریسم از اهمیت بسزایی برخوردار است و امروزه اکثر کشورها و شهرها با برنامه ریزی در این زمینه سعی در ارزآوری بیشتر با استفاده از این صنعت سبز هستند. بنابراین در پژوهش حاضر با توجه به پتانسیل های بالای استان فارس درزمینه گردشگری تاریخی درصدد ارزیابی از برند گردشگری استان فارس بر اساس سند توسعه گردشگری این استان در سال 1404 و بر پایه رقابت پذیری ملی هستیم. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و هدف کاربردی است. داده ها و اطلاعات موردنیاز از منابع کتابخانه ای و اسنادی (سند توسعه گردشگری استان فارس) و به صورت پیمایشی (پرسشنامه- مصاحبه) جمع آوری شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد استان فارس درزمینه دو پارامتر جذب گردشگر و برند سازی گردشگری به ترتیب با امتیاز 5/3 و 3 از 5 امتیاز ممکن نقشه رقابتی، پایین تر از مشهد و در حالت رقابت فشرده با استان اصفهان و بالاتر از سایر رقبای ملی و منطقه ای (خوزستان، یزد و کرمان) قرار دارد. نتایج نقشه تناسبی نشان می دهد که مهم ترین عوامل کلان تأثیرگذار بر توسعه و برند سازی گردشگری استان فارس عبارت اند از؛ مدیریت کلان کشور، کمبود اعتبارات، نگاه سیاسی به گردشگری تاریخی استان فارس، محدودیت های جامعه اسلامی و تحریم های بین المللی است. همچنین مهم ترین قابلیت های استان فارس که دارای 4 ویژگی(VIRO) نادر بودن، تکرارناپذیر، غیرقابل تقلید و باارزش هستند عبارت اند از؛ وجود حرم حضرت شاه چراغ، آرامگاه شخصیت ها و مفاخر ملی، بناهای تاریخی استان فارس؛ بنابراین با توجه به این منابع و متغیرهای کلان تأثیرگذار بر برند سازی گردشگری استان فارس نقشه تناسب راهبردی ترسیم گردید و راهکارهای مناسب پیشنهادشده است.
تأثیر شخصیت برند تیمی بر ترجیح و وفاداری به برند تیم های فوتبال لیگ برتر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۵۳
237 - 256
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شخصیت برند تیم های فوتبال بر ترجیح برند و وفاداری به برند تیم های استقلال و پرسپولیس تهران در لیگ برتر فوتبال ایران بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی، ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش هواداران تیم های فوتبال پرسپولیس و استقلال تهران بودند که تعداد 441 نفر به عنوان نمونه، به صورت تصادفی در ورزشگاه هایی که به صورت هدفمند برای انجام پژوهش درنظر گرفته شده بودند، انتخاب شدند. پرسش نامه های ترجیح برند چن و چنگ (2008) و وفاداری برند هی (2012) به عنوان ابزارهای پژوهش به کار گرفته شدند. پرسش نامه شخصیت برند نیز برمبنای ابعاد اصلی شخصیت برند آکر (1997) طراحی و استفاده شد. روایی پرسش نامه با استفاده از نظرهای متخصصان بازاریابی ورزشی و مدیریت برند تأیید شد و پایایی پرسش نامه های پژوهش براساس آلفای کرونباخ برای پرسش نامه های شخصیت برند، وفاداری به برند و ترجیح برند، به ترتیب 86/0، 91/0 و 79/0 برآورد شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار اس. پی. اس. اس. نسخه 20 و نرم افزار ایموس نسخه 18 و روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اثر شخصیت برند بر ترجیح برند با مقدار 51/0 β = ، اثر شخصیت برند بر وفاداری به برند با مقدار 46/0 β = و تأثیر ترجیح برند بر وفاداری به برند با مقدار 58/0 β = بود. این پژوهش منافع وجود شخصیت برند و ارزش آن را برای تیم های فوتبال در کسب وفاداری هواداران مشخص می کند.
کاربرد کهن الگوها برای تعیین شخصیت برند سازمان لیگ حرفه ای فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۵۴
171 - 190
حوزه های تخصصی:
برندسازی یک راهبرد بسیار کاربردی برای متمایزشدن در صنایع مختلف خدماتی و تولیدی است. در دنیای امروز، شرکت ها و سازمان ها علاوه بر رقابت برای به دست آوردن بازار محصولات و خدمات، در تلاش برای ایجاد همسویی ادراکات ذهنی مشتریان با خودشان (محصول، برند و شرکت) هستند؛ ازاین رو، یکی از مفاهیم موجود در برند که سازمان ها را در رسیدن به این هدف یاری می کند، شخصیت برند است که به عنوان عاملی برای تجزیه وتحلیل پاسخ مشتری به برند یا محصولات با نام آن برند شناخته می شود؛ براین اساس، هدف از انجام مقاله، تعیین شخصیت برند سازمان لیگ فوتبال ایران با استفاده از کهن الگوها بود. با استفاده از روش پژوهش کیفی ازنوع تحلیل محتوا، مصاحبه هایی عمیق با مدیران صف و ستاد و مشاوران این سازمان انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند بود و درنهایت، 14 مصاحبه کیفی تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. یافته های پژوهش ازطریق روش تحلیل محتوا کدگذاری شد. یافته ها بیانگر 191 نشان مؤثر در ادراک شخصیت برند سازمان لیگ فوتبال بود. این نشان ها در هفت مفهوم طبقه بندی شدند که شامل مفاهیم مدیریت و برنامه ریزی سازمانی، منابع سازمانی، ماهیت سازمانی، ویژگی شخصی مدیر، ارتباطات، تأثیرات محیط و تأثیرات باشگاه ها بود. مفاهیم شناسایی شده در دو مقوله تجربیات و ارتباطات برند دسته بندی شدند. شخصیت برند کنونی سازمان لیگ، «هرکس» و شخصیت برند مطلوب آن، «نگهدارنده» تعیین شدند. با توجه به یافته های پژوهش امکان ارائه راهبردهای کلانی وجود دارد که راهگشای مدیران سازمان لیگ برای دستیابی به شخصیت برند مطلوب سازمان باشند.