مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مسیر شغلی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، استخراج نیمرخ های انطباق پذیری مسیر شغلی دانشجویان و پیش بینی عضویت در آنها براساس شاخص های انطباق خواهی شامل خوش بینی مسیرشغلی، شخصیت پیشتاز و ارزیابی بنیادین خویشتن بود. مطالعه این پژوهش بنیادین، کمی و از نوع همبستگی بود. از جامعه پژوهش، نمونه ای با حجم 700 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم آن انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس های انطباق پذیری مسیر شغلی ساویکاس و پورفلی، ارزیابی بنیادین خویشتن جاج، ایریز، بونو و تورسن، شخصیت پیشتاز سیبرت، کرنت و کریمر و خوش بینی مسیر شغلی روتینگهاس، دی و بورگن استفاده شد. نتایج نشان دادند نیمرخ های انطباق پذیری متفاوتی ازنظر کمی وجود دارند که انطباق پذیری بسیار پایین، پایین، متوسط و بالا نامیده شدند. یک نیمرخ کیفی متفاوت نیز استخراج شد که با سطوح بالای دغدغه، کنترل و کنجکاوی و سطح پایین اعتماد، نیمرخ بی اعتماد نامیده شد. همچنین یافته ها نشان دادند نیمرخ های متفاوت انطباق پذیری، سطوح متفاوتی از انطباق خواهی را نشان می دهند؛ به طوری که افزایش مقادیر انطباق خواهی در قالب سه شاخص آن، احتمال تمایل به عضویت در سطوح بالاتر نیمرخ ها را پیش بینی کرد؛ البته در نیمرخ بی اعتماد به گونه ای متفاوت، افزایش ارزیابی بنیادین خویشتن، احتمال تمایل به عضویت در نیمرخ پایین تر، یعنی انطباق پذیری بالا را پیش بینی کرد. درنهایت بخشی از مدل انطباق نیز تأیید شد. به طورکلی نتایج نشان دادند نیمرخ های انطباق پذیری متفاوتی در بین دانشجویان وجود دارد؛ همچنین سطوح متفاوتی از انطباق خواهی در قالب ارزیابی بنیادین خویشتن، شخصیت پیشتاز و خوش بینی مسیر شغلی، عضویت فرد در نیمرخ های متفاوت را پیش بینی کردند
طراحی الگوی مسیر ورزشی و گذر شغلی در کشتی گیران حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر گذار از مسیر شغلی - ورزشی در بین کشتی گیران مطرح بود. روش شناسی: روش تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل صاحب نظران در حوزه موضوعی پژوهش بود. نمونه آماری از بین پیشکسوتان، مدیران، کارشناسان، مربیان و ورزشکاران مطرح در ورزش کشتی به صورت نمونه-گیری هدفمند و دردسترس انتخاب و نظرخواهی شدند (234 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای براساس مطالعه کتابخانه ی و مصاحبه های نیمه هدایت شده بود (5 عامل، 22 بُعد، 87 گویه). روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان و مدلسازی معادلات ساختاری ارزیابی و تایید گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار جهت تحلیل داده ها از نرم افزار pls استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل شناسایی شده شامل؛ زمینه فردی و بستر شغلی (متغیرهای مستقل)، مدیریت استعداد و ساختار گذر شغلی (متغیرهای متغیر میانجی) و مطلوبیت گذر شغلی (متغیر وابسته) بودند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که این سه عامل به طور مستقیم اثر معنی داری بر مطلوبیت گذر شغلی ندارند اما به صورت صورت غیرمستقیم و از طریق ساختار گذر شغلی اثر معنی داری دارند. براساس یافته ها میتوان گفت که مدیریت مسیر شغلی در ورزش کشتی مبتنی بر نوعی مدیریت سیستمی است. می توان عوامل زمینه فردی و بستر شغلی را به عنوان عوامل پیشایندی، مدیریت استعداد و ساختار گذر شغلی را به عنوان عوامل فرایندی و مطلوبیت گذر شغلی را به عنوان عوامل درنظر گرفت که عوامل فرایندی نقش محوری دارند و تعیین کننده هستند.
بازنمایی معنایی تجارب معلمان از مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بحث کار راهه شغلی پژوهشی باهدف واکاوی تجربه و برداشت معلمان از مفهوم کار راهه شغلی انجام شد. پژوهش با پارادیم معرفت شناسی تفسیری و با راهبرد کیفی پدیدار نگاری انجام گرفت. مشارکت کنندگان بالقوه تحقیق، معلمان شهر سنندج در سال 1395 بودند. در یک فرایند نمونه گیری هدفمند به صورت گلوله برفی و با رعایت حداکثر تنوع با 49 نفر (34 مرد و 15 زن) مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت تا اشباع نظری داده ها حاصل گردید. پس از پیاده کردن و کدگذاری سه مرحله ای متن مصاحبه ها، یافته ها سه نوع برداشت متفاوت را نشان داد که در آن معلمان کار راهه شغلی خود را تجربه کرده بودند. طبقات توصیفی به دست آمده از مفهوم کار راهه شغلی تحت عناوین دست یابی به پست های مدیریتی، رشد حرفه ای و نبود کار راهه در شغل معلمی دسته بندی شدند. معلمان مرد مهمترین عوامل مداخله گر در طی مسیر شغلی را وجود تبعیض های مختلف و ارتباطات سیاسی برشمردند، درحالیکه، معلمان زن، عامل فرهنگ جامعه و مردسالاری را به عنوان مهمترین موانع تکمیل مراحل مسیر شغلی خود عنوان کرده بودند.
ارائه الگوی پیشرفت مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پیشرفت و توسعه سازمان ها در رقابت و بقا مستلزم سرمایه های انسانی است. یکی از ابزارهایی که در حفظ و نگهداری این سرمایه نقش دارد، مسیر شغلی است. مسیر شغلی بیانگر یک سری پست های متوالی در شغل یا سازمان است و بر مبنای علقه ها، شایستگی ها و ارزش های فرد و تغییرات محیط کاری شکل می گیرد. این مسیر سازمان و کارکنان را در پیشرفت شغلی یاری می نماید. هدف مقاله حاضر طراحی الگوی مسیر شغلی سرمایه انسانی در یک سازمان نظامی است و تلاش می کند به بیان ابعاد، اولویت ابعاد و سهم هر یک در مسیر شغلی بپردازد. روش پژوهش توصیفی – توسعه ای است. جامعه آماری کارکنان شاغل و نمونه آماری شامل 141 نفر بوده که بر اساس فرمول کوکران به صورت هدفمند انتخاب شده است. هم چنین از پرسشنامه محقق ساخته با روایی(917/0) و پایایی(984/0) متشکل از 55 گویه استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر هفت بعد: ارزیابی، تحلیل شغل، آموزش و پرورش، تغییرات دوره ای شغل، حمایت، علقه های شغلی و ارشاد می باشد. در این بین تحلیل شغل به طور مستقیم بیشترین تأثیر و علقه های شغلی کمترین تأثیر را بر مسیر شغلی دارند. از طرفی بعد ارزیابی بیشترین و ارشاد کمترین تأثیر غیرمستقیم را بر مسیر شغلی دارند.
مضامین استخراجی مسیر پیشرفت شغلی کارکنان بر مبنای جهت گیری شغلی متنوع: مطالعه کیفی به شیوه تحلیل محتوای استقرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعاتی پیرامون پیشرفت شغلی کارکنان و جهت گیری شغلی متنوع انجام شده است. اما پیرامون مضامین استخراجی مسیر پیشرفت شغلی کارکنان بر مبنای جهتگیری شغلی متنوع به شیوه تحلیل محتوای استقرایی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف انتزاع ابعاد مختلف مسیر شغلی کارکنان با تمرکز بر جهتگیری مسیر شغلی متنوع در صنعت لبنیات طراحی گردید. روش: این مطالعه کیفی، از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید دانشگاهی و خبرگان سازمانی مطلع منابع انسانی در سال 1398 بود.14 نفر به روش نمونه گیری نظری و موارد مطلوب به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل نگرشهای جهتگیری شغلی متنوع و مصاحبه عمیق بود. تحلیل دادهها با روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی انجام شد. یافتهها: مقولههای اصلی پژوهش شامل عوامل علّی در بعد شرایط سازمانی (سیستم داد و ستد نیروی کار، شرایط استخدامی مؤثر و قابلیت سازمانی) و شرایط فردی (استقلال و انعطافپذیری نیروی انسانی)، راهبردها شامل (آمادهسازی کارکنان، کیفیت کاری بالاتر، کنجکاوی شغلی، افزایش دغدغه مسیر شغلی و بهینهسازی یادگیری) و پیامدها شامل پیامدهای رفتاری (چابکسازی، خودانگیختگی، بهبود شخصیت هدفمند، پایبندی به تعهدات) و پیامدهای انگیزشی (خوشبینی، تفکر مثبت، شدت شور و آرزومندی) بود. نتیجهگیری: نیاز است سیاستگذاران، برنامهریزان و کارگزاران صنایع مختلف، در برنامهریزیهای خود به فرایند جهتگیری شغلی متنوع در کارکنان توجه نشان داده تا از این طریق شاهد بهبود عملکرد شغلی آنها باشند.
شناسایی و اولویت بندی معیارهای اثرگذار بر مسیر شغلی کارکنان دانشی با استفاده از مدل تحلیل شبکه ای فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین فرآیندهایی که در مدیریت منابع انسانی توجه چندانی به آن نشده است؛ موضوع مدیریت مسیر شغلی است. همچنین، با توجه به عصر کنونی که عصر اقتصاد دانشی خوانده میشود؛ دانش و کارکنان دانشی اهمیتی دوچندان یافتهاند. بنابراین، مسئله مورد بررسی در این پژوهش، تعیین اهمیت معیارهای مؤثر بر مسیر شغلی کارکنان دانشی در دو گروه پژوهشگری و مدیریتی است؛ ازاینرو، هدف اصلی پژوهش حاضر، اولویتبندی عوامل مؤثر بر مسیر شغلی کارکنان دانشی پژوهشگاه صنعت نفت است. برای اولویتبندی عوامل مؤثر بر مسیر شغلی در این پژوهش از مدل تحلیل شبکهای فازی با رویکرد برنامهریزی غیرخطی استفاده شده است. استفاده از این روش در مقایسه با سایر روشهای اولویتبندی، به دلیل داشتن مفروضاتی است که با شرایط واقعی تصمیمگیری همخوانی بیشتری دارد. در این پژوهش، 6 عامل بهعنوان عوامل مؤثر بر مدیریت مسیر شغلی کارکنان دانشی شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد که در میان 6 معیار اصلی مورد بررسی در دو گروه کارکنان دانشی ترتیب تأثیرگذاری معیارها بر مسیر شغلی همانند بوده است. شایستگیهای اختصاصی دارای بیشترین اهمیت در مسیر شغلی کارکنان دانشی هر دو گروه بوده است و پس از آن به ترتیب؛ معیار ارزیابی عملکرد، ویژگیهای مزیتساز، دورههای آموزشی، سابقه کاری و تحصیلات قرار دارند.
شناسایی لنگرگاه های مسیر شغلی کارکنان دانشی برمبنای مدل شایستگی (موردمطالعه: پژوهشگاه صنعت نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکنان دانشی، سرمایه های فکری و مهم ترین سرمایه سازمان ها هستند. ازاین رو، توسعه و نگهداشت آنان در س ازمان بسیار مهم و حیاتی است. بدین منظور، باید به توسعه شایستگی های این گروه از کارکنان، توجه ویژه ای داشت. مدل شایستگی اساس و پایه همه فرایندهای منابع انسانی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، شناسایی لنگرهای شغلی کارکنان دانشی برمبنای مدل شایستگی در پژوهشگاه صنعت نفت است. لازم به ذکر است؛ لنگرگاه شغلی در پژوهش حاضر اشاره به وضعیتی دارد که فرد موقعیت خود را در شغل کنونی اش تثبیت کرده و تلاش می کند تا شایستگی های جایگاه بعدی در مسیر شغلی اش را کسب نماید. براین اساس، در ابتدا هرکدام از شایستگی های گروه های دانشی با کمک متخصصان و ادبیات نظری به پرسشنامه ای کیفی در سه گروه مختلف مدیریتی، پژوهشگر و پژوهشگر هیئت علمی دسته بندی شدند. روش تحقیق مطالعه موردی و روش تحلیل داده ها از نوع کمی بود. جامعه آماری پژوهش را گروه های مختلف ازقبیل مدیران برجسته، کارشناسان و پژوهشگران، اعضای هیئت علمی و مشاوران پژوهشگاه صنعت نفت تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت هدف مند و تشکیل گروه کانونی انجام شد. روایی ابزار پژوهش با استفاده از روایی محتوا بررسی شد. همچنین، برای سنجش پایایی از شیوه ثبات و ضریب همبستگی درونی استفاده شد که مقدار آن 87/0 بود. نتایج پژوهش نشان داد که هر گروه از کارکنان دانشی دارای لنگرگاه های مسیر شغلی مشخصی بوده و کارکنان هر گروه دانشی برای تثبت خود در جایگاه فعلی و ارتقا به سطح بالاتر باید امتیازهای لازم آن جایگاه را کسب نمایند.
شناسایی شایستگی های حرفه ای کارکنان دانشگاه متناسب بامسیر شغلی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
667 - 683
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی شایستگی های حرفه ای کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد با استفاده از رویکرد تحقیق آمیخته اکتشافی انجام شده است. روش پژوهش در بخش کیفی مطالعه موردی و در بخش کمی روش توصیفی-تحلیلی بوده است. در بخش کیفی پژوهش، با تحلیل محتوای اسناد مصوب دانشگاه (از جمله کتابچه طبقه بندی و ارزشیابی مشاغل دانشگاه و نیز سند راهبردی دانشگاه)، شایستگی های مورد انتظار از کارکنان شناسایی گردید. سپس با مراجعه به سرپرستان کارکنان، لیست شایستگی های شناسایی شده تکمیل و اصلاح گردید. در بخش کمی پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه میزان اهمیت شایستگی های شناسایی شده در مسیر شغلی کارکنان با نظرسنجی از آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بخش کیفی پژوهش نشان داد که شایستگی های شناسایی شده برای کارکنان دانشگاه را می توان در قالب پنج دسته از شایستگی های محوری دسته بندی نمود که عبارتند از: شایستگی های فردی، میان فردی، ادراکی، سازمانی و فنی. نتایج بخش کمی پژوهش نیز نشان داد که از دیدگاه کارکنان، شایستگی های فردی بیشترین اهمیت را در مسیر شغلی آنها دارند و در مراتب بعدی شایستگی های سازمانی، ادراکی، فنی و میان فردی قرار دارند.
تحلیل رابطه بین رضایت شغلی با نشاط اجتماعی و فرسودگی شغلی بین دبیران تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی: ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۱
161 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش تحلیل رابطه بین رضایت شغلی با نشاط اجتماعی و فرسودگی شغلی دبیران تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی استان مازندران بوده است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از منظر روش جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی است.جامعه آماری شامل کلیه دبیران زن و مرد مقطع متوسطه اول و دوم استان مازندران (16000نفر) بودند که با استفاده از جدول مورگان 384 نفر در نظر گرفته شد. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند و داده ها با استفاده از سه پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا، شادکامی آکسفورد، فرسودگی شغلی مسلش جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تجزیه تحلیل و Lisrel نسخه 8/8 مدلسازی صورت گرفت. تحلیل ها نشان داد بین نشاط اجتماعی با مطلوبیت نوع شغل، جو سازمانی، شرایط فیزیکی شغل رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین بین فرسودگی شغلی با نظام پرداخت و شرایط فیزیکی شغل رابطه معنی داری وجود دارد. رابطه رضایت شغلی با نشاط اجتماعی مستقیم و مثبت اما رابطه رضایت شغلی با فرسودگی شغلی معکوس و منفی است. با توجه به اهمیت و نقش مهم رضایت شغلی در افزایش نشاط اجتماعی و کاهش میزان ابتلا به فرسودگی شغلی سازمان باید در تلاش باشد با فراهم کردن زمینه های ایجاد رضایت شغلی نشاط افراد را فراهم کند و کارکنان را از ابتلا به فرسودگی شغلی بازدارد.
بررسی تأثیر پذیری موفقیت مسیر شغلی عینی و ذهنی از اخلاق حرفه ای اسلامی
منبع:
تأملات اخلاقی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
155 - 178
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های دانش اخلاق که به تازگی در ایران جایگاهی پیدا کرده، حوزه اخلاق حرفه ای است. یکی از منابع غنی در اخلاق حرفه ای، آموزه های دین مبین اسلام است. برای این منظور اصول اخلاق حرفه ای در منابع دینی شناسایی شده است. مدیریت منابع انسانی در هر سازمانی موظف است به علایق فردی وسازمانی در کنار هم توجه نماید؛ نیازهای مسیر شغلی کارکنان را در نظر گیرد؛ تا ضمن افزایش انگیزه های کاری، شاهد افزایش تولید و بهره وری سازمان خود باشد. هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی تاثیر پذیری موفقیت مسیر شغلی عینی و ذهنی از اخلاق حرفه ای اسلامی کارکنان دانشگاه زنجان است. به این منظور، 30 نفر از کارکنان به عنوان نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. داده ها با استفاده از آزمون t، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون در نرم افزار spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سطح پایبندی به اصول اخلاق حرفه ای اسلامی در سطح متوسط به بالا بود؛ یعنی کارکنان به رعایت این عوامل مقید هستند؛ موفقیت مسیر شغلی عینی خود را که شامل حقوق، مزایا و ترفیع است، متوسط به پایین ارزیابی کرده اند؛ اما نمره موفقیت مسیر شغلی ذهنی آن ها که شامل درک و رضایت آن ها از پیشرفت در کار، رشد و ترقی، استقلال، رسیدن به اهداف شغلی و داشتن احساس خوب نسبت به کار است، متوسط ارزیابی نمودند. در نتیجه، بین مولفه های اخلاق حرفه ای اسلامی و موفقیت مسیرشغلی عینی و ذهنی رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد.
شناسایی و تبیین رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر در جهت بهبود قابلیت استخدام پذیری متقاضیان کار با استفاده از روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به خیل عظیم جمعیت فارغ التحصیل بیکار و حجم بالای دانشجویان کشور، متقاضیان کار برای آن که قابلیت استخدام پذیری خود را بهبود بخشند، نیازمند به رفتارهای مسیرشغلی آینده نگرانه هستند. بنابراین روی آوردن به رویکرد استراتژیک و آینده نگرانه در جهت تضمین استخدام پذیری و یافتن شغل مناسب برای متقاضیان کار در آینده اهمیت زیادی پیدا می کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین رفتارهای مسیرشغلی آینده نگر درجهت بهبود استخدام پذیری برای متقاضیان کار کشور انجام شد. این پژوهش از نظر روش آمیخته، برمبنای پژوهش های کیفی و کمّی و از نوع پژوهش های قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان منابع انسانی هستند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری، 30 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از شاخص CVR و آزمون کاپای کوهن و روایی محتوایی و پایایی آزمون مجدد تأیید شد. داده های کیفی با نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری و داده های کمّی با روش Delphi Fuzzy تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مهمترین رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر برای بهبود قایلیت استخدام پذیری متقاضیان کار، داشتن تفکر استراتژیک، چشم انداز روشن و واقع بینانه، مهارت پذیرش تغییر، توانایی درک و حل مسئله، نوآوری دانش بنیان، قابلیت یادگیری پویا، هوش فرهنگی و هوش هیجانی هستند.
بررسی تأثیر سکوت و آوای سازمانی بر حرکت سلسله مراتبی کارکنان در بانکهای خصوصی دارای استراتژی ثانویه بامبرگرو مشولم
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سکوت و آوای سازمانی کارکنان خود بر حرکت سازمان و حرکت و مسیر پیشرفت کارکنان مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش از لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام کارکنان ستادی بانک های خصوصی در تهران می باشد که نمونه آماری پژوهش بر اساس جامعه نامحدود و واریانس نامعلوم 175 تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد نتایج تحقیق چنین نشان داد که بین سکوت و آوای سازمانی و پیشرفت کارکنان در سازمانهای خصوصی دارای استراتژی ثانویه رابطه معناداری وجوددارد.
واکاوی پدیدارشناسانه تجربه زیسته شاغلان موفق از مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته شاغلان موفق از مسیر شغلی است. تجربه زیسته، همان درک و فهم مستقیم و بدون واسطه از تجربیات در حیات عادی و روزمره ماست که بدون توسل به تفکر عادی و مفهوم سازی، حاصل می شود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان و مردان شاغل موفق شهر بروجرد در سال 97 تشکیل دادند. داده های موردنیاز به روش نمونه گیری هدف مند جمع آوری شد. در مرحله اول نمونه گیری که با هدف شناسایی افراد موفق شغلی انجام شد، تعداد 200 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه موفقیت شغلی هیرشی و همکاران (2017) توسط آنها تکمیل شد. در مرحله دوم با استفاده از نرم افزار22 spss- نمرات شرکت کننده ها محاسبه شد و کسانی که نمره بالاتر از 120 از پرسشنامه موفقیت شغلی کسب کردند، به عنوان افراد موفق شغلی شناسایی شدند و با 12 نفر از آنها مصاحبه عمیق شد. ابزار پژوهش در مرحله اول شامل پرسشنامه موفقیت شغلی و در مرحله دوم مصاحبه عمیق بدون ساختار بود و اطلاعات با استفاده از کدگذاری نظری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. پس از کدگذاری داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، انتخابی، درمجموع 49 کدباز، 13 کد محوری و درنهایت 3 کد انتخابی به دست آمد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد افراد موفق شغلی دارای تجربیات زیسته متفاوتی در مسیر شغلی شان هستند که بر موفقیت آنها تأثیر گذار بوده است.
تبیین عوامل مرتبط با سقف شیشه ای در راستای توسعه مسیر شغلی (مطالعه موردی: کارکنان زن دستگاه های اجرایی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مسیر شغلی مناسب و مشارکت زنان در بازار کار از مهم ترین تغییرات قرن گذشته است. بدین جهت هدف پژوهش حاضر تبیین عوامل مرتبط با سقف شیشه ای در راستای توسعه مسیر شغلی کارکنان زن دستگاه های اجرایی شهر کرمان است. بدین منظور جامعه آماری شامل دو گروه خبرگان دانشگاهی و کلیه کارکنان زن دستگاه های اجرایی شهر کرمان به تعداد 14186 نفر است. جهت شناسایی مؤلفه های تحقیق از مبانی نظری پژوهش و مؤلفه های پیشنهادی خبرگان از روش دلفی استفاده گردید. در تحلیل داده ها از تحلیل عامل تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. تعداد نمونه آماری در بخش کیفی با تکنیک دلفی 30 نفر و در بخش کمی از طریق جدول مورگان، 374 نفر به دست آمد که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. با انجام آزمون تحلیل عاملی از طریق دو نرم SPSS و Amos، تعداد 14 مولفه در قالب 6 بعد استخراج و مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها نشان داد که میان عوامل سازمانی، عوامل فردی، عوامل اجتماعی-فرهنگی و عوامل قانونی با توسعه مسیر شغلی رابطه معناداری (-p<0/05) وجود دارد. همچنین ضریب همبستگی بین عوامل قانونی و توسعه مسیر شغلی از اهمیت نسبی بیشتری (r= 0/686) برخوردار بوده و ضریب همبستگی بین عوامل اجتماعی- فرهنگی و حضور پدیده سقف شیشه ای از اهمیت بیشتری (0/769) برخوردار است.
طراحی مدل برنامه ریزی مسیرشغلی افسران مرزبانی ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال هشتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
73 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه: این مقاله کمک خواهد کرد تا پلیس مرزبانی بتواند به کارکنان خود این اطمینان را بدهد که می توانند با تلاش و رعایت آنچه در مسیر شغلی پیش بینی شده است مراحل رشد را در سازمان طی و به سطوح عالی دست یابند. روش: تحقیق ازنوع تحقیق کاربردی است. برای برنامه ریزی مسیر شغلی ابعاد پنج گانه نیازها ی شغلی، افراد، سازمان، ارتقاء و گردش شغلی مدنظر قرار گرفته که برای ابعاد با توجه به شاخص ها تعداد 57 سوال طراحی گردیدودر راستای سنجش هر شاخص و مولفه دروضعیت موجودومطلوب با استفاده ازطیف لیکرت مقایسه صورت گرفته است. روش نمونه گیری به صورت تمام شمار بوده و از کلیه خبرگان و مدیران مورد نظرکه اعضای هئیت رییسه و معاونین مرزبانی در مرکز و استان های مرزی به تعداد 206 نفر می باشند اطلاعات لازم جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. برای بررسی روایی از روایی محتوایی که از طریق اخذ نظرات استاد راهنماوسایرصاحب نظران ومدیران در این حوزه می باشد استفاده گردیده است و ضریب اعتبار آن عدد83/0 بدست آمده است. به منظور تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نیز تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. یافته: بررسی های آماری نشان دادکه 4 شاخص مورد تأیید و 53 شاخص رد شدکه بیانگر مطلوب نبودن برنامه ریزی مسیر شغلی در وضعیت موجود می باشد ، در وضعیت مطلوب همه 57 شاخص مؤلفه های ابعاد پنج گانه مورد تأیید نظر پاسخگویان قرار گرفته و به معنای آن است شاخص های مد نظر برای وضعیت مطلوب را نیز تایید نموده اند. نتیجه گیری: نتایج حاصله ضمن تأیید معنا داری همه ابعاد پنج گانه مورد نظر و تأیید آنها در سطح معنا داری 99% براساس ضرایب حاصله به ترتیب 1- گردش شغلی(94%) 2- نیازهای افراد(91%) 3- ویژگی های شغلی(90%) 4- ارتقاء شغلی(89%) 5- نیازهای سازمان(85%) به ترتیب بیشترین و کمترین سهم را در مدل برنامه ریزی مسیر شغلی افسران مرزبانی ناجا به خود اختصاص دادند.
توسعه الگوی انباشت سرمایه مسیر شغلی فرماندهان و مدیران ارشد نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
255 - 276
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرماندهان ارشد نیروی انتظامی با بهره گیری از سرمایه مسیر شغلی خود به جایگاه مدیریت ارشدی ارتقاء یافته اند و با بهره گیری از این سرمایه به بهبود عملکرد سازمانی کمک خواهند کرد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی مولفه های موثر بر انباشت سرمایه مسیر شغلی فرماندهان و مدیران ارشد نیروی انتظامی است. روش : پژوهش حاضر ازنظر روش آمیخته و برمبنای پژوهش های کیفی و کمی و از نوع پژوهش های قیاسی استقرایی است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش، خبرگانی شامل 11 نفر از فرماندهان ارشد انتظامی استان فارس هستند که براساس اصل کفایت نظری و بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مبنای انتخاب نمونه، اشرافیت اطلاعاتی و طی کردن مسیر شغلی فرماندهان ارشد در نیروی انتظامی بود. در مرحله کمی، ابزار گردآوری داده ها مصاحبه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوای نسبی و آلفای کرونباخ تأیید شد. در بخش کیفی، داده های پژوهش با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شد. در مرحله کمی نیز ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است و داده ها با بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری تحلیل شد. یافته ها: 81 مولفه موثر بر سرمایه مسیر شغلی در قالب 7 بعد حمایت، ارتباطات، تلاش فردی، نظام ساختاری، توانایی های فردی، مهارت های شناختی و شایستگی ها شناسایی شدند. نتایج: نتایج پژوهش در قالب الگوی انباشت سرمایه مسیر شغلی نشان می دهد «ارتباطات» و «توانایی های فردی» و «شایستگی» در سطح 1، ابعاد «تلاش فردی» و «نظام ساختاری» و «مهارت های شناختی» در سطح 2 و بعد «حمایت» در سطح 3 از الگو قرار گرفتند.
بررسی ارتباط هوش فرهنگی و فرهنگ سازمانی با مسیر شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بندر ترکمن
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
411 - 434
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی ارتباط هوش فرهنگی و فرهنگ سازمانی با مسیر شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ترکمن می باشد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش شامل145 نفر کارکنان مدیریت آموزش و پرورش، مدیران مدارس و معاونان شهرستان به روش نمونه گیری انتخاب شدند. پرسشنامه های سازگاری شغلی (پورکبیریان، 1386)، سرمایه اجتماعی (بردبار، 1391) و با پرسشنامه های هوش فرهنگی آنگ و ارلی(2004) و نگرش فرهنگی هافستد و مسیر شغلی بر اساس مدل آدکلا (2011) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده ها مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج تحلیل نشان دهنده نرمال بودن داده ها و معنی داری آنها بود و رابطه معنادار بین متغیرهای وابسته و مستقل برقرار بوده است. نتایج نشان می دهد که هوش فرهنگی و فرهنگ سازمانی با مسیر شغلی کارکنان رابطه مستقیم دارد.
بررسی رابطه هدف گرایی تحصیلی و نگرش تحصیلی با مسیر شغلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر آبپخش
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هدف گرایی تحصیلی و نگرش تحصیلی با مسیر شغلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر آبپخش انجام شده است. نوع این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی– همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را 471 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر آبپخش تشکیل دادند. حجم نمونه این پژوهش شامل 212 نفر بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای بدست آمد. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های هدف گرایی تحصیلی بوفارد و همکاران (1998)، نگرش تحصیلی اکبری (1383) و مسیر شغلی بورن (2000) استفاده شد. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که رابطه ی مثبت و معناداری بین هدف گرایی تحصیلی با مسیر شغلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر آبپخش وجود دارد، به این معنا که هر چقدر هدف گرایی تحصیلی دانش آموزان به تحصیل مثبت تر باشد، انطباق شغل با مهارت ها، علائق و ارزش های آن ها بیشتر می شود. بین نگرش تحصیلی تحصیلی با مسیر شغلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر آبپخش وجود دارد، به این معنا که هر چقدر نگرش تحصیلی تحصیلی دانش آموزان به تحصیل مثبت تر باشد، انطباق شغل با مهارت ها، علائق و ارزش های آن ها بیشتر می شود. بیشترین شدت همبستگی بین هدف گرایی تحصیلی با نگرش تحصیلی (44/0R=) و کمترین شدت همبستگی بین هدف گرایی تحصیلی با مسیر شغلی (278/0R=) می باشد. نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت هدف گرایی تحصیلی در بین دانش آموزان می توان به بهبود نگرش تحصیلی با مسیر شغلی آنان در مدارس کمک فراوانی نمود.
تبیین الگوی مفهومی مرزهای مسیر شغلی در حرفه پزشکی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
۹۳-۸۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مرزهای مسیر شغلی در همه ابعاد حرفه پزشکی اثرگذار است و چون عوامل زیادی می توانند انتخاب مسیر شغلی پزشکان را شکل دهند، مفهوم مسیر شغلی، همواره موردتوجه مباحث پزشکی بوده و حتی به عنوان رویکردی در آموزش پزشکی استفاده می شود. بنابراین، پژوهش حاضر باهدف تبیین الگوی مفهومی مرزهای مسیر شغلی پزشکان انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود که دارای رویکردی کیفی و از استراتژی نظریه داده بنیاد نظام مند بهره برده است. جامعه پژوهش شامل پزشکان بود که از طریق نمونه گیری غیر تصادفی گلوله برفی انتخاب شده اند. درنهایت 19 نفر در مصاحبه های نیمه ساختاریافته شرکت کردند. تحلیل داده ها در این الگو، شامل سه گام کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود که با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. یافته ها: الگوی مفهومی مرزهای مسیر شغلی در حرفه پزشکی شامل مقوله های شرایط علّی (تفاوت های فردی و نهادهای اجتماعی)، پدیده محوری (مرزهای کار- خانواده، مرزهای جغرافیایی، اجتماعی، سازمانی، اخلاقی و قانونی)، راهبردها (درک مرزها، بازنگری در مرزها و عبور مرزی)، شرایط زمینه ای (بسترهای تربیتی و بسترهای فرهنگی)، شرایط مداخله گر (عوامل کلان و عوامل خرد) و پیامدها (آینده مسیر شغلی، برنامه ریزی مجدد مسیر شغلی و تعادل کار – خانواده) بود. نتیجه گیری: توجه به الگوی مفهومی مرزهای مسیر شغلی می تواند در برنامه ریزی، تصمیم گیری، مدیریت و توسعه مسیر شغلی پزشکان تأثیر قابل توجهی داشته باشد. به علاوه، پزشکان شاغل، افراد جویای کار و دانش آموختگان دانشگاهی می توانند نسبت به مرزهای مسیر شغلی خودآگاهی یابند و با علل پیدایش و قوام مرزها و پیامدهای مرزهای مسیر شغلی خود نیز آشنا شوند تا با شناخت کافی در انتخاب مسیر شغلی گام بردارند.
بررسی انتقال، مسیر شغلی، کارآفرینی و کار شایسته برای توانمندسازی افراد با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: انتقال یعنی تغییرات، تعدیل ها و تجربیات ترا کمی که در زندگی هر فرد با رفتن از یک محیط به محیط دیگر ایجاد می شود. بررسی مسیر شغلی، کارآفرینی و کار شایسته برای توانمندسازی افراد با آسیب بینایی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی انتقال با تأ کید بر تقویت شایستگی ها و مهارت ها، تغییرات لازم برای گذر از مراحل انتقال و توسعه شغلی، تحول مسیر شغلی، آموزش انتقال و خودمختاری، آماده سازی افراد برای جستجوی شغل، کارآفرینی در راستای حمایت از توانمندسازی و کار شایسته برای افراد با آسیب بینایی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از سال 2000 تا 2023 استفاده شد. نتیجه گیری: انتقال برای دانش آموزان با آسیب بینایی باید به عنوان یک سیستم حمایتی اساسی در کلاس درس برای شناسایی و پُر کردن شکاف های گذر از دوران تحصیل به سوی بازار کار عمل کند. تغییرات مورد نیاز برای گذر از مراحل انتقال و توسعه شغلی شامل نیاز به تسهیل یادگیری تجربی و کاربردی، توسعه مهارت های جایگزین، و یادگیری نحوه دسترسی به اطلاعات می شود. استخدام سفارشی یک راهبرد مهم برای حمایت از افراد با آسیب بینایی به منظور جستجوی شغل مناسب است. همه انسان ها سزاوار داشتن کار شایسته هستند. بنابراین، باید برای افراد با آسیب بینایی نوعی راهنمایی و مشاوره شغلی نظام دار، هدفمند، برنامه ریزی شده و مناسب طراحی شود.