فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۲
74 - 102
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به شیوه ترکیبی و با هدف طراحی و اعتباریابی ابزاری جهت سنجش شایستگی های حرفه ای دانشجو معلمان انجام گرفت. ابزار مورد نظر شامل سه بعد دانش، مهارت و نگرش بود که بعد دانش، دارای خرده آزمون های دانش محتوایی (6 گویه)، دانش تربیتی (19 گویه) و دانش فناورانه (9 گویه) بود و بعد مهارت نیز دارای خرده آزمون دانش محتوایی تربیتی در عمل (19 گویه) و دانش محتوایی تربیتی فناورانه در عمل (19گویه) بود. همچنین در بعد نگرش، نگرش دانشجو معلمان و معلمان نسبت به تدریس، یادگیری و یادگیرنده با 56 گویه ارزیابی می شود. در این ابزار، به منظور ارزیابی دانش از آزمون؛ به منظور ارزیابی مهارت از چک لیست و به منظور ارزیابی نگرش از پرسشنامه نگرش سنج استفاده می شود. در بخش دانش، دانش محتوایی، دانش تربیتی و دانش فناورانه از طریق آزمون ارزیابی می شود. در بخش مهارت، بعد از مشاهده تدریس عملی دانشجومعلم، چک لیست توسط ارزیاب، تکمیل می شود؛ در بخش نگرش، جهت سنجش نگرش، پرسشنامه نگرش سنج توسط دانشجو معلم تکمیل می شود. جهت سنجش روایی ابزار شایستگی های حرفه ای از نظر متخصصان و ضریب روایی CVR استفاده شد. ضریب روایی (0.82) محاسبه شد و نشان داد ابزار مورد نظر از ضریب روایی بالایی برخوردار است. جهت سنجش پایایی ابزار نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب پایایی 0.90 به دست آمد که نشان دهنده پایایی بالای ابزار سنجش شایستگی های حرفه ای دانشجومعلمان بود.
طراحی الگوی عوامل موثر بر توسعه منابع انسانی در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۲
128 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی الگوی عوامل موثر بر توسعه منابع انسانی در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب می باشد. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، از نوع تحقیقات آمیخته می باشد. در بخش کیفی ابتدا با انجام مطالعات نظری عوامل موثر بر توسعه منابع انسانی در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب از منظر مفهومی شناسایی گردید. سپس جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز از 25 نفر از خبرگان آشنا به موضوع خواسته شد تا نسبت به پاسخگوئی به سوالات اقدام نمایند. در بخش کمی با روش نمونه گیری تصادفی تعداد 341 نفر از کارکنان رسمی شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش تعیین روایی پرسشنامه نیز، صوری و محتوایی می باشد. براساس یافته های پژوهش 7 مولفه اصلی و 88 زیر مولفه فرعی شناسایی شدند که مولفه های اصلی عبارتند از جذب و بکار گیری نیروی انسانی، آموزش نیروی انسانی، مدیریت و ارزیابی عملکرد نیروی انسانی، مدیریت فرایندها، مدیریت سیستم های منابع انسانی، مدیریت استعدادها و مدیریت جانشین پروری می باشند. نتایج نشان داد که بین 7 عامل اصلی و طراحی و بهینه سازی مدیریت منابع انسانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. پس از بررسی برازش بخش اندازه گیری و بخش ساختاری مدل، می توان گفت برازش کلی مدل پژوهش بسیار مناسب و مورد تایید می باشد.
ارائه مدل تعیین سطح پیچیدگی تکنولوژیک فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
241 - 270
حوزههای تخصصی:
امروزه تحقیق و توسعه شرکت های دانش بنیان، از منابع مهم ایجاد تحوّل در حوزه های تکنولوژی و تولید دانش محسوب می شوند. هر چه سطح فعالیت های تحقیقاتی شرکت های دانش بنیان پیشرفته تر و بنیادی تر باشد و میزان پیچیدگی فناورانه ی این فعالیت ها بالاتر باشد، امکان عرضه محصولات رقابتی تر فراهم می گردد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل تعیین سطح پیچیدگی فناورانه فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان، انجام شد. این تحقیق از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از منظر روش شناسی در دسته پژوهش های آمیخته قرار دارد. در بخش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد، داده ها از مطالعه اسناد و مرور ادبیات و انجام مصاحبه های نیمه-ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان حوزه تحقیق و توسعه و متخصصین شرکت های دانش بنیان، گردآوری شد. با تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 97 عامل تأثیرگذار در تعیین سطح پیچیدگی شناسایی شدند، سپس عامل دستیابی به تکنولوژی پیشرفته به عنوان مقوله محوری انتخاب شد و بقیه عوامل در درون سازه های پژوهش(عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها) جا گرفتند و مدل پارادایمی پژوهش شکل گرفت . داده های بخش کمّی از طریق پرسشنامه محقق ساخته، از جامعه آماری مورد نظر(مدیران و کارشناسان شرکت های فعال در پارک علم و فناوری گلستان)، گردآوری شد، سپس تجزیه و تحلیل داده ها و نیز برازش مدل با روش مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار smart pls3 انجام شد. شاخص های برازش، حاکی از برازش مناسب داده ها با مدل نهایی( شامل 91 عامل مؤثر در تعیین سطح پیچیدگی فناورانه تحقیق و توسعه) داشت.
مدل پارادایمی ارتقای بهره وری مالی و توسعه نظام بودجه ریزی در آموزش وپرورش با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرساله منابع مالی عظیمی برای تعلیم وتربیت دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد. ارتقای بهره وری در آموزش وپرورش نه تنها به توسعه اقتصادی اجتماعی کمک می کند، بلکه از طریق تربیت بهینه نیروی انسانی کارآمد و خلاق می تواند موجب اعتلای کشور گردد. هدف مطالعه حاضر، ارائه مدل مناسب برای ارتقای بهره وری مالی و توسعه نظام بودجه ریزی در آموزش وپرورش است. این پژوهش از نوع کیفی است که با به کارگیری نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش خبرگان آگاه به حوزه تحقیق بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت هدفمند انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بود. این پژوهش به دو بخش تفکیک شده است. در بخش اول، سعی شده است تا با استفاده از نظریه داده بنیاد، یک مدل پارادایمی جهت ارتقای بهره وری مالی و توسعه نظام بودجه ریزی در آموزش وپرورش استخراج گردد. در این مدل، شرایط عالی، زمینه ای، مداخله ای، ابعاد ارتقای بهره وری مالی و پیامدهای بهبود نظام بودجه ریزی مورد بررسی قرارگرفته و مهم ترین مفاهیم در این زمینه ها استخراج گردیده است. در بخش دوم، سعی شده است تا با استفاده از تجربیات سایر کشورها و مدل پارادایمی پژوهش، مهم ترین راهکارهای اجرایی، مبنایی و پژوهشی برای ارتقای بهره وری مالی و توسعه نظام بودجه ریزی در آموزش وپرورش استخراج گردند. بر اساس مدل پارادایمی پژوهش، اصول مهمی که برای نیل به بهره وری مالی و نظام بودجه ریزی مناسب در آموزش وپرورش ضروری به نظر می رسد، وجود برنامه ای منسجم با نظارت و ارزیابی همگن و بینش سازمانی فراتر از مأموریت، اهداف وظایف است.
تحلیل اثرات جاذبه های گردشگری شهری بر اوقات فراغت شهروندان (مطالعه موردی: شهر خرم آباد)
حوزههای تخصصی:
شرایط جدید اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، اوقات فراغت را به عنوان یکی از محورهای مهم زندگی مطرح کرده است. گذران اوقات فراغت، یکی از مهم ترین حوزه های عملکردی در شهرها محسوب می شود که در برگیرنده مجموعه فعالیت هایی است که شخص به میل خود برای استراحت، تفریح، گسترش اطلاعات و آموزش شخصی یا مشارکت آزادانه در زمان فراغت انجام می دهد. این فضاها، در تعادل روحی شهروندان بسیار حائز اهمیت می باشند؛ در نتیجه کارآمدی و بازدهی روحی شهروندان ارتباط مستقیمی با میزان کارآمدی مجموعه عملکردی این فضاها دارد. هدف از نگارش این پژوهش، تحلیل اثرات جاذبه های گردشگری شهری بر اوقات فراغت شهروندان در شهر خرم آباد است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین اوقات فراغت، زیرساخت های شهری، جاذبه فرهنگی- اجتماعی، جاذبه های تاریخی و طبیعی رابطه مستقیم و معناداری می باشد؛ بدین ترتیب رابطه اوقات فراغت با دیگر شاخص ها (جاذبه های طبیعی، جاذبه های فرهنگی- اجتماعی، جاذبه های تاریخی و زیرساخت های شهری)، طبق رگرسیون چندمتغیره 610/0، 088/0، 103/0 و 488/0 است؛ از این رو بیش ترین ضریب همبستگی بین اوقات فراغت و جاذبه های طبیعی حاصل شد. هم چنین با استفاده از روش اسپیرمن بین اوقات فراغت و زیرساخت های شهری همبستگی مثبت و معناداری با ضریب 556/0 و با سطح اطمینان 99/0 وجود دارد؛ یعنی هرچه زیرساخت ها بهتر باشد میزان رضایت مندی خانواده از گذراندن اوقات فراغت در سطح شهر بیش تر خواهد بود. از این رو بیش ترین ضریب همبستگی در روش اسپیرمن بین اوقات فراغت و زیرساخت های شهری حاصل شد.
ساخت نظریه حکمرانی اخلاقی براساس نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ساختار حکمرانی در تعالی و توسعه جوامع حائز اهمیت بسیار است؛ ازآن رو که فقدان و ضعف نظریه پردازی و الگو سازی بومی در عرصه حکمرانی و به کارگیری الگو های حکمرانی غیر هم سنخ، بدون توجه به زیرساخت های فلسفی و فکری آن و یا الگوسازی بر مبنای مفروضات و الگوواره های نامأنوس با خلقیات جامعه و گاه متعارض با روح تاریخی فرهنگی اجتماع، بستر ناکارآمدی و انحطاط دولت ها را فراهم می کند. هدف این پژوهش کشف نظریه حکمرانی در کتاب شریف نهج البلاغه است.روش: این پژوهش کیفی است و در آن، از رویکرد حکمی اجتهادی استفاده شده است. راهبرد (روش) حکمی اجتهادی که با کمک روش شناسی اسلامی به تولید علوم انسانی و اجتماعی می پردازد، هم در بعد حکمی و استدلالی و هم در بعد اجتهادی، اسلامی است. داده ها با کدگذاری از متن کتاب نهج البلاغه استخراج و در قالب جدول مضامین ارائه شده و برای اعتباریابی مضامین کشف شده از روش ژرف کاوی متن محور (مقابله و مقایسه مضامین با متون) بهره گرفته شده است.یافته ها: الگوی حکمرانی اخلاقی بر پایه ساخت اخلاقی شامل سه رکن حکمرانی یعنی شهروندان، کارگزاران حکومتی و ساخت نظام حکمرانی (سیاستگزاری و اجرا) است. بی شک، بن مایه شکل گیری حکمرانی اخلاقی، ساخت انسان اخلاقی است. در الگوی حکمرانی اخلاقی، این انسان گاه در نقش یک فرد و شهروند و گاه یک فعال اجتماعی و کارگزار حکومتی حضور دارد. امام علی (ع) در فرازهای فراوانی از نهج البلاغه این دو ساحت را با ویژگی های جزئی آن توصیف کرده است. ساحت سوم در الگوی حکمرانی اخلاقی، ناظر بر رسمیت بخشیدن به جریان حکمرانی فراتر از سطح فرد است. این سطح ناظر بر ماهیت خط مشی گذاری و ساختار اجرایی است.نتیجه گیری: مضامین به دست آمده از متن نهج البلاغه، دو الگوی حکمرانی مطلوب (علوی) و نامطلوب (اموی و سوء) را ترسیم می کند. براساس رویکرد حکمی اجتهادی، این دو نوع حکمرانی را می توان به عنوان الگوی محقق (حکمرانی سوء) و الگوی مطلوب (حکمرانی اخلاقی) تصور نمود. از نگاه امام علی (ع) و اسلام نبوی، اخلاق امری کلیشه ای نیست بلکه اساس و متن حکمرانی است و ماهیت این حکمرانی، حاکی از نقش اخلاقیات در تنظیم گری روابط بین شهروندان و حاکمان است. [1] Paradigm
اثر استراتژی های رهبری هزینه و تمایز بر رابطه بین اقلام تعهدی با خطر ورشکستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیران معماران استراتژی های نوآورانه و رهبرانِ ایجاد ارزش شرکت می باشند. پژوهش حاضر اثر استراتژی های رهبری هزینه و تمایز را بر رابطه بین اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری با ریسک ورشکستگی بررسی می کند. متغیرهای اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری از مدل جونز تعدیل شده، اﺳﺘﺮاﺗﮋی رﻫﺒﺮی ﻫﺰﯾﻨﻪ با گردش دارایی، استراتژی ﺗﻤﺎﯾﺰ با حاشیه سود و رﯾﺴﮏ ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ به روش Z آﻟﺘﻤﻦ توسعه یافته اندازه گیری شده است. برای انتخاب نمونه از شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1393 تا 1400، از روش غربالگری منظم استفاده شده است. آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از الگوی داده های تابلویی با اثرات ثابت با رویکرد حداقل مربعات تعمیم یافته انجام شده است. نتایج نشان داد اقلام تعهدی اختیاری، غیراختیاری، استراتژی رهبری هزینه و استراتژی تمایز با ریسک ورشکستگی رابطه مثبت و معناداری دارد. استراتژی تمایز (رهبری هزینه) بر رابطه اقلام تعهدی غیراختیاری با ریسک ورشکستگی، اثر مثبت (منفی) و معنادار دارد. اثر استراتژی تمایز بر رابطه اقلام تعهدی اختیاری با ریسک ورشکستگی مثبت و معنادار است اما اثر استراتژی رهبری هزینه بر این رابطه منفی و غیرمعنادار است. لذا با افزایش اقلام تعهدی اختیاری، میزان ریسک ورشکستگی افزایش می یابد. اما استراتژی رهبری هزینه و تمایز، اختیارات مدیریت را محدود و ریسک ورشکستگی را کاهش می دهد.
طراحی مدل پیشایندی و پسایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در حوزه برندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
277 - 308
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه اینترنت و دیگر رسانه های اجتماعی فرصت هایی را برای استفاده از منابع جدید در اختیار کسب وکارها قرار می دهد. اگرچه رویکرد جمع سپاری یک رویکرد بازاریابی جدید برای برخی کسب وکارها و بازاریابان محسوب می شود اما هنوز به درستی شناخته نشده است. لذا کسب وکارهای مختلف از این رویکرد برای ارتقای عملکرد کسب وکار و خلق مزیت رقابتی بهره می گیرند. این پژوهش باهدف شناسایی عوامل پیشایندی و پسایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در حوزه برندسازی و تحلیل این عناصر با استفاده از روش نقشه نگاشت فازی انجام پذیرفت. از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. پژوهش حاضر، از لحاظ روش شناسی در باب گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی، خبرگان بازاریابی و اساتید دانشگاه لرستان که سابقه تدریس و یا تألیف مقالات پژوهشی در حوزه بازاریابی الکترونیک دارند، می باشند و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر پایه اصل اشباع نظری 10 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد. به منظور سنجش روایی و پایایی ابزار گردآوری اطلاعات در بخش از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار استفاده شد و همچنین روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون سنجیده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوا و روش کدگذاری با بهره گیری از نرم افزار اطلس تی و در بخش کمی از روش نقشه نگاشت فازی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل پیشایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در برندسازی، عدم پیچیدگی طراحی وب سایت، اشتراک گذاری محتوا، وجود یک سیستم پشتیبانی برای کمک به مشارکت کنندگان، تعهد مشارکت کنندگان و حس اعتماد می باشند. همچنین مهم ترین پیامدهای رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در برندسازی، اعتماد سازی، نوآوری در ایجاد سرویس های خدماتی جدید شرکت، وجهه مثبت شرکت، شهرت و اعتبار برند می باشند. یافته های پژوهش حاضر به کسب وکارها کمک می کند که بر اساس رویکرد جمع سپاری، از صرفه جویی در هزینه های اجرایی و زمان محدودتر برای دستیابی به تکنولوژی های به روز بهره گیرند. همچنین به عملیاتی و اجرایی کردن دانش جمعی دلالت دارد و سازوکاری برای استفاده از دانش جمعی کاربران مجازی برای کسب نتایج مفید است. به گونه ای که می توان جمع سپاری را نوعی نوآوری باز و ابزاری برای گردآوری ایده ها و دانش، برای اهداف خاص که با اثربخشی برای کسب وکارها همراه است، در نظر گرفت
شناسایی ویژگی های بینشی، گرایشی و کنشی مدیران از دیدگاه قرآن: با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های بینشی، گرایشی و کنشی مدیران از دیدگاه قرآن انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدﻑ، توسعه ای و از نظر نوع داده ها، کیفی است و با روش پژوهش کتابخانه ای و از نوع مطالعات ثانویه و اسنادی، به صورت مقطعی انجام شده است. در این راستا، از روش فراترکیب به عنوان روشی مناسب برای به دست آوردن یافته های جامع از موضوع، بر پایه بررسی مجموعه آیات، ترجمه ها و تفاسیر قرآن استفاده شده است. با روش روایی صوری توسط گروه کانون خبرگان و پایایی کاپا برابر 72/0، روایی و پایایی یافته ها تأیید شد. منابع به دست آمده با استفاده از روش فراترکیب هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو(2007)، کدگذاری و مؤلفه های پژوهش شناسایی شد. یافته ها: با توجه به یافته های حاصل از بررسی 47 آیه نهایی انتخاب شده، 270 کد منجر به شناسایی 90 ویژگی شد که در 30 گروه اصلی و در سه حوزه، شامل ویژگی های بینشی(صداقت، عدالت، تعهد، تقوا و غیره)، گرایشی(اخلاق مداری، خلاقیت، انعطاف پذیری، همدلی و غیره) و کنشی(برنامه ریزی، ارتباطات، تصمیم گیری، پایش و ارزیابی و غیره) دسته بندی شدند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مدیران باید ویژگی های خود را در هر دسته شناخته و به دنبال تقویت آنها باشند تا بتوانند مدیریتی اسلامی توأم با اثربخشی و موفقیت در تمامی جوانب داشته باشند.
بررسی الگوهای تجاری سازی در دانشگاههای منتخب بین المللی و پیشنهاد چارچوب تجاری سازی برای آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تجاری سازی دانش یکی از ابزارهای درآمدزایی پایدار در دانشگاههاست. اما برای تجاری سازی علم و فنّاوری نیاز به الگوی مناسب تجاری سازی دانشگاههاست. هدف تحقیق حاضر بررسی الگوهای تجاری سازی دانشگاههای منتخب بین المللی و ارائه مدل مناسب برای دانشگاههای ایران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و تحلیل محتواست. نمونه آماری، 20 دانشگاه از جامعه آماری دانشگاههای معتبر ایالات متحده، اروپا و آسیا بودند که دارای دفاتر تجاری سازی بوده و تجربه تجاری سازی دارند. گردآوری داده ها از طریق مطالعه اسناد و تارنمای این دانشگاهها انجام شد. در تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوا، الگوهای انتقال فنّاوری و تجاری سازی در این دانشگاهها بررسی شد و با ترکیب آنها با در نظر گرفتن زیست بوم دانشگاههای ایران، یک الگوی تجاری سازی پیشنهاد شد. یافته ها: دانشگاههای موفق در زمینه تجاری سازی، رابطه بهتر و نزدیک تری با صنایع داشته و با مشکلات آنها آشنایی بیشتری دارند. همچنین عمده ترین راهبردهای تجاری سازی، شامل تأمین مالی، تحقیقات مشترک و سرمایه گذاری مشترک و دفاتر انتقال فنّاوری اند. با توجه به یافته ها، تمام دانشگاهها مدل ساختاری نسبتاً مشابهی در زمینه تجاری سازی در دفتر انتقال فنّاوری خود داشتند. نتیجه گیری: وجود دفتر مسئول عملیات تجاری سازی در دانشگاهها ضروری است. کارکنان این دفتر باید با پژوهشگران و روش کار مدیران صنایع آشنا باشند تا رابطه بین دانشگاه و صنعت به بهترین شکل برقرار شود. مالکیت اختراعی که توسط پژوهشگران، دانشجویان و کارکنان دانشگاه با استفاده از منابع دانشگاه انجام می شود، در اختیار دانشگاه خواهد بود. ارتباط با دانشگاههای معتبر بین المللی و پژوهشهای مشترک نیز می تواند درآمد و اعتبار دانشگاه را افزایش دهد و باعث توسعه برند در سطح بین المللی شود.
تحلیل و ارزیابی پیامدهای حاکمیت کلان داده ها در مدیریت منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
109 - 122
حوزههای تخصصی:
کلان داده ها در سازمان می تواند بینشی ایجاد کند که منجر به تصمیم گیری بهتر و کشف مسیرهای استراتژیک شود. هدف پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی پیامدهای کلان داده ها در مدیریت منابع انسانی در سازمان های دولتی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از حیث روش گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد و از لحاظ نوع شناسی در زمره پژوهش های آمیخته می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل استادان دانشگاه در حوزه مدیریت و مدیران منابع انسانی در سازمان های دولتی است که 17 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل کفایت نظری انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته است که روایی و پایایی ابزارها به ترتیب با استفاده از روایی محتوایی و روش پایایی سنجی درون کدگذار و میان گذار مورد تأیید قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته است که با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون تأیید شد. در بخش کیفی این پژوهش، داده های به دست آمده از مصاحبه با استفاده از تحلیل مضمون و با نرم افزار مکس- کیو- دی- ای تحلیل و پیامدهای کلان داده ها در مدیریت منابع انسانی شناسایی شدند. در بخش کمی پژوهش با استفاده از نقشه شناختی فازی اولویت بندی عوامل و روابط علی آن ها مشخص گردید. یافته ها گویای آن است که جذب و استخدام هوشمندانه، تشخیص شکاف های مهارتی، قابلیت آینده نگری، مدیریت استعداد، رفع تبعیض و حفظ، نگهداشت کارکنان و مدیریت عملکرد به ترتیب مهم ترین پیامدهای کلان داده ها در مدیریت منابع انسانی می باشند. حاکمت کلان داده ها در سازمان های دولتی مدیران منابع انسانی را قادر می سازد تا هوشمندانه تر در حوزه های منابع انسانی ازجمله جذب و استخدام، کارمندیابی، سیستم حقوق و دستمزد و ... عمل نمایند.
بررسی دستکاری قیمت ها در بازار بورس ایران با استفاده از مدل ترکیبی خودرمزگذار متغیر-حافظه کوتاه مدت طولانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
133 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: بازار سرمایه به عنوان یکی از اصلی ترین بخش های اقتصادی کشورها، نقش با اهمیتی در توسعه و گسترش فعالیت اقتصادی دارد. با توسعه تکنولوژی و الگوریتم های معاملاتی پیچیده، دستکاری سهام با سهولت بیشتری رخ داده و این امر سبب می شود تا استفاده از ابزارهای مانند هوش مصنوعی و یادگیری عمیق برای شناسایی دستکاری توسط نهادهای ناظر ناگزیر باشد. هدف از این پژوهش، شناسایی دستکاری سهام در بازار بورس ایران است. برای این کار از اطلاعات 73 سهم از 19 صنعت پذیرش شده در بورس طی 1398 الی 1402، روزهای معاملاتی تقریبی 71،300 استفاده شده است.روش: شناسایی دستکاری در معاملات سهام به دلیل همبستگی زمانی داده های قیمت سهام و پویا بودن آن، چالش مهمی را به وجود می آورد. این چالش با در دسترس نبودن داده های برچسب گذاری شده نیز تشدید می شود. از این رو باتوجه به عدم اعلام سهام دستکاری شده توسط ناظر بورس در بازار ایران، شناسایی داده ها: 1) آزمون های آماری مانند بازدهی غیرنرمال، سهام دستکاری شده و تاریخ دقیق دستکاری مشخص شده است. 2) داده های تصادفی با شبیه سازی الگوی دستکاری سهم، به سری زمانی سهامی که با اطمینان بالایی در آن ها دستکاری رخ نداده (پرسشنامه خبرگان)، تزریق شده است. در گام بعدی با استفاده از ترکیب مدل های خودرمزگذار متغیر و حافظه کوتاه مدت طولانی، الگوریتم VAE- LSTM برای مقایسه با برخی مدل ها یادگیری ماشین از قبیل درخت تصمیم، جنگل تصادفی، رگرسیون لجستیک و.. طراحی گردیده که احتمال دستکاری سهم را محاسبه می نماید.یافته ها: پس از اجرای مدل های یادگیری عمیق شاخص های دقت و بازخوانی و F1 و F2 محاسبه شد. به دلیل اینکه در بازار سرمایه دسته بندی سهام دستکاری شده و نشده از اهمیت یکسانی برخوردار نیست، برای رتبه بندی مدل ها از شاخص ارزیابی عملکردی F2 استفاده شده است. به ترتیب مدل های VAE-LSTM، درخت تصمیم، جنگل تصادفی، شبکه عصبی چندلایه، ماشین بردار پشتیبان، رگرسیون لجستیک عملکردی بهتری از خود نشان دادند. مقدار حدودی F2 مدل های مذکور به ترتیب : 72درصد، 69درصد، 50درصد، 41درصد، 40درصد و 26درصد است.نتیجه گیری: در نهایت مدل پیشنهاد شده براساس شاخص ارزیابی عملکرد F2 نسبت به سایر مدل ها توانایی بهتری در شناسایی دستکاری از خود نشان داده است. ذکر این نکته ضروری است که سایر مدل های یادگیری ماشین استفاده شده در این پژوهش نیز عملکرد مناسبی به خصوص در شاخص ارزیابی دقت داشته اما متأسفانه از نظر شاخص عملکردی بازخوانی که مهم تر می باشد، عملکرد ضعیف تری داشته اند. پس از تعیین مدل پیشنهادی به عنوان مدل برگزیده، براساس شاخص کل بورس تهران، دوره صعودی بازار سرمایه را در بازه زمانی 01/12/1398 تا 31/05/1399، دوره نزولی بازار سرمایه را در بازه زمانی 21/05/1399 تا 20/08/1399 و سال 1400 را به عنوان دوره تعادل بازار سرمایه در نظر گرفته ایم که مطابق با انتظار، احتمال دستکاری به ترتیب در بازارهای صعودی، متعادل و نزولی بیشتر است.این نتایج به طور کلی با سایر مطالعات پیشین نیز هم سو می باشد.
الگوی نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت با تمرکز بر دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
241 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت با تمرکز بر دوران پساکرونا بود. این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و با استفاده از رویکرد آمیخته انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. متعاقباً، با روش دلفی و با بهره گیری از نظرات 15 نفر از خبرگان صنعت گردشگری عوامل اختصاصی شناسایی شد. در بخش کمی، داده ها گردآوری شده و با روش تحلیل عاملی تاییدی ، به اعتبارسنجی مدل کیفی پرداخته شد. یافته های نهایی پژوهش، 46 شاخص در قالب 6 بعد را نشان داد که به ترتیب اهمیت عبارتند از: حساسیت و تنوع فرهنگی در گردشگری سلامت، خدمات بیمارمحور، نوآوری های تکنولوژیکی، اقدامات ایمنی پس از کرونا، چارچوب نظارتی و ابتکارات زیست محیطی مسئولانه در گردشگری سلامت. بر اساس یافته ها، این پژوهش، توسعه و اجرای چارچوب نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت، با تمرکز بر پرداختن به چالش ها و فرصت های پس از کرونا را پیشنهاد می کند.
مدلسازی تاثیر روانشناسی سرمایه گذاران بر رفتار قیمتی سهام با استفاده از روش های یادگیری ماشین (مطالعه موردی در بورس اوراق بهادار تهران)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز که داده های مالی و روانشناختی به وفور در دسترس هستند (مانند داده های شبکه های اجتماعی، اخبار اقتصادی و تحلیلی، و روندهای جستجو)، بهره گیری از روش های یادگیری ماشین به عنوان ابزاری قدرتمند برای تحلیل داده های پیچیده و بزرگ، ضروری به نظر می رسد. یادگیری ماشین نه تنها توانایی شناسایی الگوهای پنهان در داده ها را دارد، بلکه می تواند روابط غیرخطی و چندبعدی را با دقت بالا مدل سازی کند. در بازارهای مالی، رفتار سرمایه گذاران نقش قابل توجهی در نوسانات قیمتی و بازده سهام ایفا می کند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر عوامل روانشناسی سرمایه گذاران بر رفتار قیمتی سهام در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش های یادگیری ماشین می پردازد. به منظور مدل سازی، شاخص احساسات بازار بر اساس داده های تاریخی از شبکه های اجتماعی، حجم معاملات و تغییرات شاخص کل استخراج شده است. سپس با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین از جمله جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و شبکه های عصبی مصنوعی، تأثیر احساسات بر نوسانات و بازده سهام تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که احساسات سرمایه گذاران تأثیر معناداری بر رفتار قیمتی سهام دارند و الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی با دقت بالاتری نسبت به سایر روش ها قادر به پیش بینی تغییرات بازده است. یافته های این پژوهش می تواند به تصمیم گیری بهتر سرمایه گذاران و بهبود سیاست گذاری مالی کمک کند.
نقش کنترل های داخلی بر رابطه بین محدودیت های مالی شرکت ها و چسبندگی هزینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
165 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل های داخلی بر رابطه بین محدودیت های مالی شرکت ها و چسبندگی هزینه می باشد. چسبندگی هزینه یکی از ویژگی های رفتار هزینه در رابطه با تغییرات سطح فعالیت است و نشان می دهد که میزان افزایش هزینه ها هنگام افزایش سطح فعالیت بیشتر از میزان کاهش هزینه ها هنگام کاهش سطح فعالیت است. به عنوان یک مکانیسم نظارتی ، کنترل داخلی می تواند به طور مؤثر انگیزه نفع شخصی مدیریت را مهار کند و کاهش تعارض اصلی و عامل بهبود کارایی عملیاتی شرکت و کاهش عدم تقارن اطلاعات را به وجود آورد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی می باشد و جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 132 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی 8 ساله بین سال های 1392 الی 1399 موردبررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد رابطه مستقیم و معناداری بین محدودیت مالی و چسبندگی هزینه وجود دارد و ضعف در کنترل داخلی، رابطه مثبت بین محدودیت مالی و چسبندگی هزینه را تشدید می نماید.
ارائه الگوی حرفه گرایی سازمانی در تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش، ارائه الگوی حرفه گرایی سازمانی در تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش با رویکرد داده بنیاد بود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است و داده ها به صورت آمیخته اکتشافی متوالی با روش داده بنیاد، براساس نمونه گیری هدفمند از نوع نظری و انجام 23 مصاحبه عمیق و تحلیل نظام مند از خبرگان منابع انسانی تربیت بدنی آموزش و پرورش و اساتید دانشگاهی گردآوری شد و بر اساس روش پیشنهادی استراس و کوربین (2011) به صورت همزمان تحلیل داده ها، طی سه مرحله کد گذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. یافته ها: مدل حرفه گرایی سازمانی در تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش، دارای 20 مقوله اصلی و 62 مقوله فرعی در قالب شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، عوامل علی، راهبردها و پیامدها است. همچنین بر اساس یافته ها راهبردهای تبدیل تربیت بدنی آموزش و پرورش به سازمان حرفه گرا، توسعه نظام شایسته سالاری در مدیریت ها، توسعه نظام ارزیابی عملکرد، توانمندسازی منابع انسانی، توسعه اقدامات انگیزشی، ارتباطات و افزایش تحقیق و توسعه است. بحث و نتیجه گیری: دستیابی به راهبردها و اجرای آن ها، پیامدهایی مانند تکامل هویت حرفه ای دبیران، پویایی برنامه ها، اثزبخشی فعالیت ها و فرایندهای اجرایی، پویایی و تعالی سازمانی، بهبود عملکرد سازمانی و توسعه بهره وری آموزشی و کیفیت بخشی درس تربیت بدنی را به دنبال خواهد داشت.
شناسایی ویژگی های مدیر تاب آور مبتنی بر مطالعه سیره زندگی شهید حسن طهرانی مقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرایط اعمال تحریم وجود مدیران و مردمی تاب آور که بتوانند در مقابله با این تحریم ها مقاوم باشند، یکی از مهم ترین ارکان اداره کارآمد کشور محسوب می شود. از نظر مفهومی، تاب آوری به فرآیندها یا الگوهای سازگاری و توسعه مثبت در زمینه تهدیدهای مهم برای زندگی یا عملکرد فرد اشاره دارد. تاب آوری که یکی از ویژگی های اصلی سرمایه روانشناختی به حساب می آید در شرایط تحریم می تواند سرمایه های انسانی سازمان را به استقامت در مقابل تحریم ها برانگیزاند. از این رو شناسایی نمونه هایی موفق در این عرصه می تواند نقش اثرگذاری در انتخاب و توسعه مدیران مناسب برای شرایط بحران کشور باشد. بر این اساس هدف این پژوهش، شناسایی مؤلفه های اصلی شکل گیری و پرورش مدیر تاب آور مبتنی بر سیره زندگی شهید حسن طهرانی مقدم است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. تحلیل کدهای مستخرج، ویژگی های مدیر تاب آور را در قالب مدلی با ۵ مؤلفه ی اصلی و ابعادی ۴۱گانه ارائه داد. نتایج تحقیق در قالب پنج مؤلفه ی اصلی ایجاد تاب آوری شامل ارزش ها و ویژگی های شخصی، مهارت های ادراکی، مهارت های انسانی، مهارت های رهبری و مهارت های فنی سازماندهی شدند.
رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی: نقش تعدیل گر انگیزه پذیرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
87 - 108
حوزههای تخصصی:
چسبندگی سود نقدی پدیده ای است که در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و پژوهش های داخلی نیز به صورت محدود آن را مدنظر قرار داده اند. برای شناخت بهتر این پدیده، پژوهش حاضر رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی را مطالعه کرده و اثر انگیزه پذیرایی شرکت ها برای توزیع سود نقدی را بر این رابطه بررسی کرده است. برای این منظور، از داده های 143 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1402-1391 (1716 مشاهده) استفاده شده است و در برآورد مدل های پژوهش، ضمن کنترل اثرات ثابت سال ها و صنایع، رویکرد رگرسیونی لوجیت با برآوردگر بیشینه درست نمایی به کار رفته است. نتایج پژوهش ضمن تأیید وجود پدیده چسبندگی سود نقدی، بیانگر وجود رابطه مثبت و معنادار بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی است و نشان می دهد با افزایش در انگیزه پذیرایی شرکت ها، رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی تضعیف می شود. نتایج آزمون های استحکام با کنترل اثر متغیرهای کلان اقتصادی، کنترل اثر شیوع کووید 19، به کارگیری الگوی لوجیت رتبه ای و استفاده از تعریف عملیاتی متفاوت برای سنجش متغیر تعدیل گر، مؤید یافته های اصلی پژوهش است و با مفاهیم مطرح در نظریه پذیرایی سازگاری دارد.
چارچوب طراحی و اعتبارسنجی آزمون های قضاوت موقعیتی برای ارزیابی شایستگی شغلی کارکنان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آزمون های قضاوت موقعیتی، یکی از ابزارهای مهم در سنجش شایستگی های رفتاری است. استفاده از این آزمون ها در سال های اخیر رو به افزایش است و به عنوان یکی از ابزارهای سنجش در حوزه منابع انسانی، کاربرد بسیاری دارد. آزمون های قضاوت موقعیتی، مشتمل است بر یک بدنه و تعدادی گزینه پاسخ که همانند سایر آزمون های موجود، این شیوه نیز فرایند استانداردسازی را طی می کند و برای ساخت آن مهارت و تخصص ویژه ای نیاز دارد. هدف از پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی است که چگونگی ساخت و اعتبارسنجی ابزار آزمون قضاوت موقعیتی برای سنجش شایستگی های شغلی کارکنان را نشان می دهد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش های توسعه ابزاری است. به منظور بررسی روایی ملاکی این ابزار، از هم بسته کردن شایستگی های این ابزار با ویژگی های شخصیتی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارشناسان ستادی در شرکت های غیردولتی ایرانی بود که از بین آن ها، ۱۵۰ نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، آزمون قضاوت موقعیتی محقق ساخته، به منظور سنجش شایستگی های نتیجه گرایی و ارتباط مؤثر، به همراه فرم کوتاه پرسش نامه ویژگی های شخصیتی نئو بود. در راستای تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی و شایستگی های مدنظر، از روش آماری هم بستگی کانونی در نرم افزار آماری اس پی اس اس۲۳ استفاده شد. یافته ها: در چارچوب ارائه شده برای طراحی آزمون های موقعیتی مدنظر، به تشریح اصول، فرایند و روش طراحی این آزمون ها پرداخته شد و روش نمره دهی و نحوه ارائه این آزمون ها و چگونگی ارزیابی اعتبار و پایایی این آزمون ها توضیح داده شد و بر اساس این چارچوب، یک نمونه آزمون موقعیتی طراحی شد. نتیجه گیری: این پژوهش چارچوبی جامع برای طراحی آزمون های قضاوت موقعیتی با تلفیق نظریه های شایستگی های محوری و رویکردهای رفتاری موقعیتی ارائه می کند که امکان سنجش دقیق تر سازه های پیچیده مانند نتیجه گرایی، ارتباط مؤثر و توافق پذیری را فراهم می کند. همچنین، گام هایی عملیاتی شده برای ساخت و اعتبارسنجی این آزمون ها، از جمله طراحی سناریوهای واقع گرایانه، تعیین معیارهای پاسخ بهینه و تحلیل روایی محتوایی آن ها ارائه می کند که به متخصصان منابع انسانی کمک می کند تا ابزاری کم هزینه و مؤثر برای استخدام و توسعه کارکنان ایجاد کنند. سازمان ها می توانند از این آزمون ها، هم به عنوان ابزاری برای گزینش بهتر استفاده کنند و هم به عنوان نقشه راهی برای توسعه مستمر شایستگی های کارکنان بهره ببرند و گامی مؤثر در جهت ارتقای سرمایه انسانی خود بردارند.
پیامدهای اخلاقی پذیرش هوش مصنوعی (AI) در تصمیم گیری مالی
حوزههای تخصصی:
استفاده از هوش مصنوعی در بخش مالی، مسائل اخلاقی مهمی را ایجاد کرده که باید به آن ها رسیدگی شود. این مقاله به تحلیل پیامدهای اخلاقی استفاده از هوش مصنوعی در تصمیم گیری های مالی می پردازد و بر اهمیت یک چارچوب اخلاقی برای تضمین استقرار عادلانه و قابل اعتماد تأکید می کند. این مطالعه به بررسی ملاحظات اخلاقی مختلف، از جمله نیاز به بررسی و رفع سوگیری الگوریتمی، ترویج شفافیت و توضیح پذیری در سیستم های هوش مصنوعی، و رعایت مقرراتی که از عدالت، پاسخگویی و اعتماد عمومی محافظت می کنند، می پردازد. این مقاله با ترکیب تحقیقات و شواهد تجربی، رابطه پیچیده بین نوآوری هوش مصنوعی و یکپارچگی اخلاقی در امور مالی را برجسته می کند. برای مقابله با این موضوع، این مقاله یک چارچوب اخلاقی جامع و قابل اجرا ارائه می دهد که از دستورالعمل های روشن، ساختارهای حاکمیتی، ممیزی های منظم و همکاری بین ذینفعان حمایت می کند. هدف این چارچوب به حداکثر رساندن پتانسیل هوش مصنوعی ضمن به حداقل رساندن اثرات منفی و عواقب ناخواسته آن است. این مطالعه به عنوان یک منبع ارزشمند برای سیاست گذاران، متخصصان صنعت، محققان و سایر ذینفعان، تسهیل کننده بحث های آگاهانه، تصمیم گیری مبتنی بر شواهد و توسعه بهترین رویه ها برای ادغام مسئولانه هوش مصنوعی در بخش مالی می باشد. هدف نهایی تضمین عدالت، شفافیت و پاسخگویی ضمن بهره مندی از مزایای هوش مصنوعی برای هر دو بخش مالی و جامعه است.