
چشم انداز مدیریت مالی (و حسابداری)
چشم انداز مدیریت مالی سال 14 تابستان 1403 شماره 46 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: اشراف اطلاعاتی حسابرس بر فعالیت صاحبکاران، اطلاعات بسیاری در خصوص فعالیت شرکت ها در اختیار حسابرسان قرار می دهد. بسیاری از این اطلاعات می توانند حامل مزیت رقابتی برای شرکت ها باشند، از این رو لازم است تا حسابرس ها از حفظ امنیت اطلاعات صاحبکاران اطمینان یابند؛ چرا که حسابرسان ممکن است در نقش حامل این اطلاعات، باعث شوند تا اطلاعات صاحبکاران مختلف در اختیار یکدیگر قرار گیرد. به انتقال اطلاعات میان شرکت های گوناگون توسط حسابرس سرریز اطلاعاتی نامیده می شود. نگرانی شرکت ها از سرریز اطلاعاتی، به خصوص اطلاعاتی که دارای مزیت رقابتی برای سازمان است، می تواند پیامد هایی در پی داشته باشد. یکی از پیامدهایی که رویداد آن محتمل به نظر می رسد، این است که شرکت از انتخاب حسابرسی که شرکت هم صنعت خود آن را انتخاب کرده است بپرهیزد تا مانع از سرریز اطلاعات مهم میان دو شرکت شود. این پژوهش قصد دارد تا اثر نگرانی شرکت ها از سرریز اطلاعاتشان را بر انتخاب حسابرس بررسی کند.روش: به منظور پاسخ به این پرسش که آیا نگرانی از سرریز اطلاعاتی می تواند بر انتخاب حسابرس یکسان میان شرکت هایی که در یک صنعت فعالیت می کنند موثر باشد، ده صنعت از بورس اوراق بهادار تهران شامل پنج صنعت نوآور و پنج صنعت غیر نوآور در بازه پنج ساله 1396 لغایت 1400، مورد پژوهش واقع شدند. صنایع نوآور مورد بررسی شامل «مخابرات»، «اطلاعات و ارتباطات»، «رایانه و فعالیت های وابسته»، « ماشین آلات برقی» و « دارویی» و صنایع غیر نوآور مورد بررسی شامل «حمل و نقل و انبارداری»، «کاشی و سرامیک»، «محصولات فلزی»، «شیمیایی» و «سیمان،کچ و آهک» هستند. با توجه به این که نگرانی از سرریز اطلاعاتی تنها میان شرکت های فعال در صنعت مشابه توجیه دارد، تمامی ترکیبات دوتایی شرکت ها را در هر صنعت در نظر گرفته و اثر نگرانی از سرریز اطلاعاتی را بر انتخاب حسابرس بررسی شد. اندازه گیری نگرانی شرکت ها از سرریز اطلاعاتی میان هر جفت-شرکت، با تعریف شاخص های هزینه های تحقیق و توسعه، نوآوری، محصول جدید و افزایش در دارایی های نامشهود صورت گرفت و اثر هر یک از آن ها بر انتخاب موسسه حسابرسی یکسان با استفاده از رگرسیون لاجیت بررسی شد. در نهایت به منظور نتیجه گیری نیز با استفاده از شاخصی تحت عنوان «شدت نگرانی»، نتایج به دست آمده از شاخص های گوناگون اندازه گیری نگرانی را با یکدیگر تجمیع شدند تا به نتیجه گیری نهایی و پاسخ برای پرسش پژوهش به دست آید.یافته ها: یافته های حاصل شده از برازش رگرسیون لاجیت نشان داد که شرکت هایی که در صنعت نوآور فعال هستند، از انتخاب حسابرس یکسان با سایر شرکت های هم صنعت اجتناب می کنند. این تاثیر منفی و معنادار میان حسابرس یکسان و نگرانی از سرریز اطلاعاتی، در شاخص های دیگر اندازه گیری نگرانی از سرریز اطلاعاتی دیگر شامل محصول جدید و افزایش در دارایی های نامشهود، مشاهده شد. با این وجود، نگرانی از سرریز اطلاعاتی اندازه گیری شده با استفاده از تحمل هزینه های تحقیق و توسعه، تاثیر معناداری بر انتخاب حسابرس در میان شرکت های هم صنعت نداشت. در پایان نیز شاخص تجمیعی شدت نگرانی، تاثیر منفی و معناداری بر انتخاب حسابرس یکسان داشت و نشان داد که شرکت هایی که از سرریز اطلاعاتی نگران هستند، از انتخاب حسابرس یکسان با شرکت های هم صنعت پرهیز می کنند.نتیجه گیری: نتایج بررسی حاکی از آن بود که شرکت های نگران از سرریز اطلاعاتی، از بابت فعالیت در صنعت نوآور، افزایش در دارایی نامشهود و همچنین ارئه محصول جدید، از انتخاب موسسه حسابرسی یکسان با دیگر شرکت های هم صنعت، پرهیز می کنند؛ اما تحمل هزینه های تحقیق و توسعه به عنوان دیگر شاخص نگرانی از سرریز اطلاعاتی تاثیر معناداری بر انتخاب حسابرس یکسان میان شرکت های هم صنعت ندارد. با توجه به این که شدت نگرانی بالا، باعث اجتناب شرکت ها از انتخاب حسابرس یکسان با سایر شرکت های هم صنعت می شود، بنابراین نگرانی از سرریز اطلاعاتی به عنوان یک عامل با تاثیر معنادار بر انتخاب حسابرس معرفی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در استانداردگذاری و تدوین آیین رفتار حرفه ای حسابرسی مورد استفاده قرار گیرد تا از طریق بهبود رویه های مربوط به حفظ امنیت اطلاعاتی صاحبکار توسط حسابرس ها، نگرانی از سرریز اطلاعاتی به میزان کمتری بر انتخاب حسابرس تاثیرگذار باشد.
نقش زمان ورود به بازار در تقویت یا تضعیف اثر تمایلاتی سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی وجود و شدت اثر تمایلاتی (Disposition Effect) در میان سرمایه گذاران حقیقی است. اثر تمایلاتی به تمایل سرمایه گذاران برای فروش سهام با بازدهی مثبت و نگهداری سهام با بازدهی منفی اطلاق می شود. این پدیده می تواند منجر به قیمت گذاری نادرست دارایی ها و کاهش کارایی بازار گردد، چرا که تصمیمات سرمایه گذاران تحت تأثیر خطاهای شناختی و احساسی قرار می گیرد. در این پژوهش، تمرکز بر بررسی این است که آیا زمان ورود سرمایه گذاران به بازار بر شدت اثر تمایلاتی آن ها تأثیرگذار است یا خیر. از آنجا که ورود به بازار تحت تأثیر شرایط اقتصادی و روانی قرار دارد، درک این تأثیرات می تواند به بهبود تصمیم گیری های مالی و استراتژی های سرمایه گذاری کمک کند.روش: جامعه آماری کلیه سهامداران حقیقی بازار سرمایه ایران می باشند که در بازه زمانی ابتدای تیرماه تا ابتدای دی ماه سال ۱۴۰۱ استخراج می شود. برای دستیابی به هدف تحقیق، داده های معاملاتی مربوط به سرمایه گذاران حقیقی شامل تاریخ، جهت، قیمت و حجم هر معامله به همراه اطلاعات شخصی مانند سن، جنسیت، سابقه معاملاتی و موجودی حساب جمع آوری شد که به منظور بررسی اثر تمایلاتی مورد استفاده قرار گرفتند. برای نمونه گیری نیز داده های زمان ورود سرمایه گذاران به بازار بر اساس بازده ماهانه بازار، نوسانات و شاخص عدم ثبات اقتصادی به نمونه های فرعی تقسیم بندی می شوند. به منظور تحلیل داده ها، روش های آماری مختلفی از جمله تجزیه و تحلیل بقا و مدل کاپلان مایر به کار گرفته شد. روش تجزیه و تحلیل بقا برای ارزیابی مدت زمانی که سرمایه گذاران تحت تأثیر اثر تمایلاتی قرار دارند، به ویژه در شرایط مختلف بازار، به کار رفت. مدل کاپلان مایر به تحلیل توزیع طول عمر اثر تمایلاتی در میان سرمایه گذاران کمک کرد و بررسی شد که چگونه زمان ورود به بازار و شرایط بازار بر شدت این اثر تأثیر می گذارد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که سرمایه گذاران، به ویژه در آغاز ورود به بازار و در مواجهه با شرایط نامطلوب، تمایل بیشتری به نگهداری سهام با بازدهی منفی و فروش سهام با بازدهی مثبت از خود نشان می دهند. شرایط نامطلوب بازار شامل دوره هایی با بازده بازار کمتر، نوسانات بالاتر و عدم قطعیت اقتصادی بیشتر است. این تمایل بیشتر در سرمایه گذاران تازه وارد مشاهده شد که نشان دهنده تأثیرات روانی و شناختی خاصی است که در اوایل فعالیت های سرمایه گذاری می تواند به تشدید اثر تمایلاتی منجر شود. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل ها نشان داد که سرمایه گذاران با سابقه معاملاتی بیشتر نسبت به سرمایه گذاران تازه وارد، کمتر تحت تأثیر اثر تمایلاتی قرار دارند، که بیانگر تأثیر تجربه بر کاهش این خطای رفتاری است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر اهمیت درک اثر تمایلاتی و تأثیر زمان ورود به بازار تأکید می کند. سرمایه گذاران در ابتدای ورود به بازار و در شرایط نامطلوب، بیشتر در معرض بروز اثر تمایلاتی هستند. این یافته ها به مدیران مالی و مشاوران سرمایه گذاری کمک می کند تا با طراحی استراتژی های مناسب، مانند آموزش سرمایه گذاران و تنظیم راهکارهای بهینه برای مدیریت سهام، به بهبود تصمیم گیری های سرمایه گذاری و افزایش کارایی بازار کمک کنند. همچنین، این مطالعه می تواند به سیاست گذاران بازار کمک کند تا با شناسایی و مدیریت بهتر خطاهای رفتاری، محیط سرمایه گذاری را بهبود بخشند و به کاهش تأثیرات منفی آن ها بر بازار کمک کنند.
شناسایی و ارزیابی زمینه های مؤثر متاورس در انعطاف پذیری مالی: چشم اندازهای آتی بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: طی یک دهه اخیر، توجه روزافزونی به تعاملات تجاری در یک دنیای موازی بر بستر فضای مجازی در حال توسعه است به ویژه اینکه شدت تمایل به پذیرش این تغییرات در دوران فراگیری کرونا هر روز در حال افزایش می باشد (گوپتا و همکاران ، 2024). لذا این تغییرات باعث گردید تا بسیاری از حرفه ها همچون مدیریت مالی شرکت ها شاهد تحول سریع باشند و سازمان هایی مثل فیس بوک؛ کوکاکولا و دیزنی از زمینه های متاورس در تصمیم گیری های مالی خود استفاده نموده اند (کومار و همکاران ، 2023). به طور مثال، در جولای 2021، فیس بوک اعلام کرد که در پنج سال آینده، حداقل 10 میلیارد دلار برای شروع فعالیت در متاورس سرمایه گذاری خواهد کرد و نام خود را به متا تغییر داد تا از این طریق بتواند ضمن کاهش هزینه های مالی خود، به عنوان یک شرکت پیشرو در عرصه ی رقابتی با شرکت های دیگر، شناخته شود (کراس و همکاران ، 2022).روش: ماهیت هر پژوهش در علوم انسانی، بر مبنای نتیجه؛ هدف و نوع داده از یکدیگر قابل تفکیک می باشد. براین اساس، مطالعه ای حاضر به لحاظ نتیجه جزء پژوهش های توسعه ای تلقی می شود، زیرا پدیده ای مورد بررسی در این مطالعه از انسجام تئوریک کافی برای تبدیل شدن به ابزار سنجش طبق مرور پژوهش های گذشته، برخوردار نیست و این مطالعه از طریق بخش کیفی به دنبال شناسایی زمینه های مؤثر در شکل گیری متاورس از نظر انعطاف پذیری مالی می باشد. از منظر هدف نیز این مطالعه در دسته اکتشافی جایگذاری می شود، به این دلیل که بسط کارکردهای متاورس در بستر کارکردهای مدیریت مالی جزء پدیده ها نوظهوری قلمداد می شود که از طریق تحلیل نظریه داده بنیاد، تلاش می شود تا ابعاد این مفهوم در قالب یک مدل چندبعدی ارائه شود و مبنای انجام تحلیل در بستر مطالعه قرار گیرد. در نهایت نیز از منظر نوع داده، می بایست این مطالعه را ترکیبی تلقی نمود. زیرا در بخش کیفی ابتدا براساس ابزار مصاحبه داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز؛ محوری و انتخابی، زمینه های مؤثر بر شکل گیری متاورس در سطح شرکت های بازار سرمایه مشخص می شوند و سپس در بخش کمی از طریق مجموعه ای از تحلیل های ماتریسی سطر «i» و ستون «j» و نرم افزار سناریوویزارد، ابتدا موقعیت های محتمل در خصوص این پدیده در بستر مطالعه مشخص می شوند و تا ضمن شناسایی سناریوهای محتمل، چشم اندازهای محتمل براساس سناریوهای مدون شده، از طریق ماتریس توابع ریاضی در بستر مطالعه بسط داده شوند.یافته ها: در این مطالعه باتوجه به فقدان یک چارچوب نظری منسجم در خصوص زمینه های پیاده سازی متاورس جهت اثربخشی بالاتر انعطاف پذیری های مالی شرکت های بازار سرمایه در فاز اول از تحلیل نظریه داده بنیاد بهره برده شد. لذا طی 12 مصاحبه انجام شده، در مراحل کدگذاری سه گانه، مجموعاً ۳ مقوله ی اصلی و 6 مولفه ی محوری و 35 مضمون مفهومی شناسایی شدند که پس از انجام تحلیل دلفی مشخص گردید، محورهای زمینه ای شناسایی شده، دارای پایایی می باشند. سپس باهدف تدوین سناریوهای آتی در حوزه پیاده سازی متاورس های مالی، ابتدا از طریق ماتریس پیوندی تلاش گردید تا با تعیین ورودی و خروجی های مدل ماتریسی، اثرگذارترین مولفه های محوری از طریق ماتریس میک مک مشخص شوند. لذا نتیجه این بخش از تأیید دو محورِ دو بعدِ ظرفیت های استراتژیک متاورس و پیاده سازی سیستمی متاورس به عنوان مبانی تعیین کننده ی سناریوهای احتمالی ارزیابیِ انعطاف پذیری مالی شرکت ها براساس زمینه های مؤثر در پیاده سازی متاورس حکایت دارد تا از طریق ماتریس متقابل مشخص شود، کدامیک از سناریوها می تواند توصیف کننده ی پدیده ی مورد بررسی باشند.نتیجه گیری: هدف این مطالعه شناسایی و ارزیابی زمینه های مؤثر متاورس در انعطاف پذیری مالی براساس چشم اندازهای آتی بازار سرمایه بود. براساس نتیجه کسب شده، مطلوب ترین سناریو، در ماتریس توابع ریاضی، ماتریس ربع اول با عبارت توضیحی «متا ژوراسیک» می باشد که نشان دهنده ی سطح متوازن اثربخشی ظرفیت های استراتژیک متاورس با پیاده سازی سیستمی متاورس می باشد. در تحلیل انتخاب «سناریوی متا ژوراسیک» همانطور که زمینه های قرار گرفته در آن نشان می دهد، شرکت های بازار سرمایه برای دستیابی به سطح قابل اتکاء و پایداری از انعطاف پذیری مالی، نیازمندِ نوعی بینش ساختاری در زمان انتخاب متاورس های مرتبط با ماهیت عملیاتی شرکت خود می باشند. چراکه این فناوری نوظهور در سطح صنایع کشورهای درحال توسعه ای همچون ایران در ابتدای راه قرار دارد و الزاماً نمی تواند سریعاً به دلیل فقدان زیرساخت های فناورانه و استراتژیک، شتاب زده به سمت آن حرکت نمود. لذا چشم اندازی که باید برای حرکت به سمت متاورس های مالی برای شرکت های بازار سرمایه حتی در آینده متصور بود، نوعی همسان سازی سسیستمی و استراتژیک با ظرفیت های قابل استفاده ی متاورس در بستر شرکت های بازار سرمایه از نظر انعطاف پذیری مالی می باشد تا بتوان براساس آن ظرفیت های رقابتی قابل توسعه ای را به وجود آورد.
تبارشناسی زمینه های پدیدارشدن دارایی های سمی در شرکت های بازار سرمایه: کاربست چارچوب پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با وقوع بحران های مالی، بسیاری از شرکت های تجاری که دارای فعالیت های گسترده ای در سطح بازار سرمایه هستند، دچار سمی شدن دارایی های خود می شوند که به دلیل عدم وجود جذابیت های معاملاتی، ارزش بازار آن ها کمتر از ارزش اسمی و ثبتی در صورت های مالی می گردند. ارزیابی این دارایی ها معمولاً به دلیل پیچیدگی، در کارکردهای مالی شرکت ها پنهان می باشند که با انباشت این دارایی ها، شرکت های بازار سرمایه را با ریسک سقوط قیمت سهام مواجه می کنند. هدف این مطالعه تبارشناسی زمینه های پدیدارشدن دارایی های سمی در شرکت های بازار سرمایه از طریق ارائه کاربست چارچوب پارادایمی می باشد.روش: در این مطالعه ابتدا از طریق مصاحبه با خبرگان، کدهای باز ناشی از شناسایی ماهیت دارایی های سمی ایجاد می شود. در طول انجام مصاحبه، سوالات به طور مداوم مورد اعمال تعدیل های مقتضی براساس شرایط مصاحبه و اطلاعات مصاحبه شوندگان، قرار می گرفت تا مسیر مصاحبه از جریان اصلی ماهیت پدیده مورد بررسی خارج نشود. لذا با طراحی پروتکلی که جریان های اصلی مطالعه را شامل می شد، اقدام به طراحی مسیر اصلی مصاحبه با خبرگان شد تا بتوان نسبت به استخراج کدهای باز اقدام نمود. سپس با تناسب سازی محتوایی کدهای باز ایجاد شده براساس تکرار و مشابهت مفهومی، به مضامین گزاره ای تبدیل می شوند تا جهت شناخت بهتر پدیده مورد بررسی، با مشارکت تجربه گرایان در بستر مطالعه، کاربست چارچوب پارادایمی به عنوان فلسفه ی این شیوه پیاده سازی، ایجاد گردد. لذا در گام بعدی، با تشکیل گروه کانونی، گزاره های شناسایی شده می بایست به منظور قرار گرفتنِ هریک از گزاره ها در گونه های مشخص براساس ساختار معنایی مدل پارادایمی، از طریق چک لیست سلسله مراتبی ایجاد شده، مورد ارزیابی قرار می گیرد.یافته ها: نتایج در بخش کیفی پس از حذف زوائد و تکرار کدهای باز مشابه، حکایت از شناسایی 51 گزاره های زمینه ای دارد تا براساس تناسب محتوایی با پژوهش های مشابه، امکان تعمیم آن به گام دوم مطالعه وجود داشته باشد. نتایج در بخش کمّی براساس چارچوب پارادایمی ایجاد شده، حکایت از گونه شناسی 51 گزاره ی زمینه ای تأییده از بخش کیفی در 5 بخش شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، استراتژی ها و پیامدها دارد.نتیجه گیری: نتایج کسب شده نشان می دهد تحتِ تأثیر جنبه های فراگیری همچون کارکردهای مدیریتی تا کارکردهای اقتصادی و ساختاری، اگرچه ممکن است استراتژی های پنهان سازی یا اقناع مثبت نیازهای اطلاعاتی ذینفعان، وقوع تأثیرات منفی دارایی های سمی بر عملکردهای شرکت ها را تاحدی به تأخیر بیندازند، اما انباشته این دارایی ها به مرور زمان، باعث می شود تا شرکت ها با توده ی منفی از اخبار، به دلیل عدم مخابره اطلاعات به موقع به ذینفعان، مواجه باشند که احتمالاً با ریزش قیمت سهام در آینده ای نزدیک همراه خواهد بود. از طرف دیگر، تأخیر در فروش این دارایی ها حتی با قیمت پایین تری از ارزش واقعی، به دلیل نبود بازار مناسب برای معامله ی آن ها، می تواند زیان شرکت ها را افزایش دهد.
بررسی دستکاری قیمت ها در بازار بورس ایران با استفاده از مدل ترکیبی خودرمزگذار متغیر-حافظه کوتاه مدت طولانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازار سرمایه به عنوان یکی از اصلی ترین بخش های اقتصادی کشورها، نقش با اهمیتی در توسعه و گسترش فعالیت اقتصادی دارد. با توسعه تکنولوژی و الگوریتم های معاملاتی پیچیده، دستکاری سهام با سهولت بیشتری رخ داده و این امر سبب می شود تا استفاده از ابزارهای مانند هوش مصنوعی و یادگیری عمیق برای شناسایی دستکاری توسط نهادهای ناظر ناگزیر باشد. هدف از این پژوهش، شناسایی دستکاری سهام در بازار بورس ایران است. برای این کار از اطلاعات 73 سهم از 19 صنعت پذیرش شده در بورس طی 1398 الی 1402، روزهای معاملاتی تقریبی 71،300 استفاده شده است.روش: شناسایی دستکاری در معاملات سهام به دلیل همبستگی زمانی داده های قیمت سهام و پویا بودن آن، چالش مهمی را به وجود می آورد. این چالش با در دسترس نبودن داده های برچسب گذاری شده نیز تشدید می شود. از این رو باتوجه به عدم اعلام سهام دستکاری شده توسط ناظر بورس در بازار ایران، شناسایی داده ها: 1) آزمون های آماری مانند بازدهی غیرنرمال، سهام دستکاری شده و تاریخ دقیق دستکاری مشخص شده است. 2) داده های تصادفی با شبیه سازی الگوی دستکاری سهم، به سری زمانی سهامی که با اطمینان بالایی در آن ها دستکاری رخ نداده (پرسشنامه خبرگان)، تزریق شده است. در گام بعدی با استفاده از ترکیب مدل های خودرمزگذار متغیر و حافظه کوتاه مدت طولانی، الگوریتم VAE- LSTM برای مقایسه با برخی مدل ها یادگیری ماشین از قبیل درخت تصمیم، جنگل تصادفی، رگرسیون لجستیک و.. طراحی گردیده که احتمال دستکاری سهم را محاسبه می نماید.یافته ها: پس از اجرای مدل های یادگیری عمیق شاخص های دقت و بازخوانی و F1 و F2 محاسبه شد. به دلیل اینکه در بازار سرمایه دسته بندی سهام دستکاری شده و نشده از اهمیت یکسانی برخوردار نیست، برای رتبه بندی مدل ها از شاخص ارزیابی عملکردی F2 استفاده شده است. به ترتیب مدل های VAE-LSTM، درخت تصمیم، جنگل تصادفی، شبکه عصبی چندلایه، ماشین بردار پشتیبان، رگرسیون لجستیک عملکردی بهتری از خود نشان دادند. مقدار حدودی F2 مدل های مذکور به ترتیب : 72درصد، 69درصد، 50درصد، 41درصد، 40درصد و 26درصد است.نتیجه گیری: در نهایت مدل پیشنهاد شده براساس شاخص ارزیابی عملکرد F2 نسبت به سایر مدل ها توانایی بهتری در شناسایی دستکاری از خود نشان داده است. ذکر این نکته ضروری است که سایر مدل های یادگیری ماشین استفاده شده در این پژوهش نیز عملکرد مناسبی به خصوص در شاخص ارزیابی دقت داشته اما متأسفانه از نظر شاخص عملکردی بازخوانی که مهم تر می باشد، عملکرد ضعیف تری داشته اند. پس از تعیین مدل پیشنهادی به عنوان مدل برگزیده، براساس شاخص کل بورس تهران، دوره صعودی بازار سرمایه را در بازه زمانی 01/12/1398 تا 31/05/1399، دوره نزولی بازار سرمایه را در بازه زمانی 21/05/1399 تا 20/08/1399 و سال 1400 را به عنوان دوره تعادل بازار سرمایه در نظر گرفته ایم که مطابق با انتظار، احتمال دستکاری به ترتیب در بازارهای صعودی، متعادل و نزولی بیشتر است.این نتایج به طور کلی با سایر مطالعات پیشین نیز هم سو می باشد.
تاثیر سیاست های بانک مرکزی (نرخ بهره بین بانکی) بر عملکرد بازار سرمایه با رویکرد مدل تعادل عمومی پویای تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازار سهام نقش چند بعدی در رابطه با تصمیم گیری های سیاست های پولی دارد. از طرفی عملکرد بازار سرمایه تحت تأثیر نوآوری های سیاست های پولی از طریق کانال های مختلف و همچنین ارزش سهام شرکت ها خود منعکس کننده وسعت پیشرفت های اقتصادی و به نوبه خود نماگر قدرت سیاست های پولی در هدایت تصمیمات سیاسی است. با توجه به این مهم بازدهی بازار سرمایه نه تنها بازتاب تصمیمات سیاست های پولی و اثرات اقتصاد است بلکه بازتابی برای بانک مرکزی در مورد انتظارات بخش خصوصی در مورد آینده و البته سایر متغیرهای کلیدی اقتصاد کلان فراهم می آورد. هدف این مقاله بررسی تاثیر سیاست های بانک مرکزی بر عملکرد بازار سرمایه با رویکرد مدل تعادل عمومی پویای تصادفی است.
روش: در این مطالعه از اطلاعات آماری دوره زمانی 1368-1402 بر اساس فراوانی داده های فصلی استفاده شده است. روش مورد استفاده در این مطالعه برای حل مدل الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) است. این مدل تعادل عمومی تصادفی پویا با رویکرد کینزین های جدید تحت فرضیه قیمت های چسبنده و شرایط رقابت انحصاری برای اقتصاد ایران ارائه می دهد. در مدل های تعادل عمومی ساختار اقتصادی بر اساس بهینه سازی واحدهای اقتصادی استخراج می شود. بر اساس این نوع مدلسازی، فرض می شود در اقتصاد سه واحد مختلف اقتصادی بوده که هر کدام به دنبال بهینه نمودن هدف خود هستند؛ این سه واحد عبارت اند از مصرف کننده (خانوار)، تولیدکننده (بنگاه) و سیاست گذار اقتصادی (که می تواند دولت یا بانک مرکزی باشد). از بهینه سازی رفتار این سه واحد اقتصادی معادلات ساختاری اقتصادکلان بدست می آید. در حالت کلی از بهینه سازی رفتار خانوار تابع تقاضای کل، از بهینه سازی رفتار بنگاه تابع عرضه کل و از بهینه سازی رفتار سیاست گذار تابع سیاست بدست می آید. استفاده از لفظ تعادل عمومی به این خاطر است که به طور همزمان بخش مصرف و بخش تولید بررسی می شود و تصمیمات آن ها در یک ساختار واحد مشخص و تعیین می گردد. این نحوه مدلسازی دارای این مزیت است که می توان به طور همزمان اثرات متغیرهای بر یکدیگر را مشاهده نمود و همچنین شوک های مدل را به خوبی مدلسازی و اثرات آنها را دید.
یافته ها: نتایج بدست آمده از شوک سیاست پولی در این مطالعه نشان داد که به دلیل وجود ناقصی در بازارهای مالی منجر به ایجاد نوسان و بی ثباتی در بازار سرمایه می شود. یکی از شوک های طراحی شده در این مطالعه تغییر در نرخ بهره مربوط به اضافه برداشت بانک مرکزی است که بر این اساس با افزایش در نرخ بهره و هزینه تعدیل مربوط به عدم رعایت کفایت سرمایه و اضافه برداشت بانک از بانک مرکزی منجر به کاهش در عملکرد و بازدهی در بازار سرمایه شده است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود فعالان بازار سرمایه توجه ویژه ای را معطوف سیاست های پولی بانک مرکزی کنند. همچنین با توجه به اینکه تغییرات قیمت دارایی ها به عنوان عکس العملی به تغییرات سیاست پولی در نظر گرفته می شود و آن را به عکس العمل آنی بازار سهام به تغییر نرخ بهره نسبت داده می شود باید به این متغیر برای تصمیم گیری ها توجه شود. علاوه بر این استفاده از بازار سرمایه و مکانیسم اثرگذاری آن بر اقتصاد می تواند از طریق تعدیل در انتظارات تورمی و تقاضای پول افراد منجر به کاهش در نرخ تورم و افزایش درآمد دولت ها شود و اقتصاد را به سوی یک اقتصاد سیستمی حرکت دهد.