فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵۵٬۶۰۸ مورد.
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
125 - 150
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین مشکل دانشگاه ها، فقدان الگوی مناسب برای انتخاب شایسته ترین افراد در پست های مدیریتی است. پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی شایستگی مدیران دانشگاهی انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع سنتز پژوهی است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مطالعات داخلی و خارجی چاپ شده در حوزه شایستگی مدیران دانشگاهی در بین سال های 1392 تا 1402 به تعداد 80 مقاله بوده است. در این راستا کلیدواژه های مرتبط با اهداف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه و حذف پژوهش های نامرتبط ازلحاظ عنوان و کلیدواژه ، چکیده و نتیجه گیری و بررسی تفصیلی مقالات بر اساس مرتبط بودن با سؤالات و کیفیت پژوهش ها ازنظر اعتبار ابزارها و روش های تحلیل مورداستفاده، درنهایت تعداد 31 مقاله جهت بررسی و تحلیل انتخاب شدد. پس از پالایش چندمرحله ای و تحلیل و ترکیب داده ها، درنهایت الگوی شایستگی مدیران دانشگاهی با 4 مضمون فراگیر و 8 مضمون سازمان دهنده و 102 مضمون پایه ترسیم که مضامین فراگیر شامل شایستگی های آستانه ای (شخصیتی و اخلاقی)، شایستگی های متمایز (رهبری و تفکر نظام مند) و شایستگی های کانونی (اجتماعی، اجرایی) و شایستگی حرفه ای (دانشی، مهارتی) بودند.
بازشناسی پیشران ها و رهاوردهای نوآوری سازمانی: مرور نظام مند ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
163 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه نوآوری کلید اصلیِ مزیت رقابتی و موفقیت بلندمدت کسب وکارها در بازارهای رقابتی شناخته می شود؛ زیرا سازمان هایی که از ظرفیت بالای نوآوری برخوردارند، سریع تر و بهتر می توانند پاسخ گوی چالش های محیطی خود باشند. اهمیت این موضوع در شرایط رقابتی کنونی، موجب شده است تا مطالعات متعددی در خصوص پیش نیازها و رهاورد حاصل از نوآوری انجام شود. به منظور کسب شناخت جامع تر در این زمینه، پژوهش حاضر به مرور و طبقه بندی رهاورد و یافته های حاصل از این مطالعات پرداخته است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد کیفی و روش مرور نظام مند ادبیات انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش، مقاله های منتشر شده درباره موضوع این پژوهش در پایگاه های علمی معتبر داخلی، در بازه زمانی منتخب بوده است. این مقاله ها بر اساس معیارهای ورود به فرایند مرور نظام مند انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
یافته ها: بازشناسی و طبقه بندی عوامل مؤثر بر ترویج و ارتقای نوآوری در سازمان نشان داد که پیشران های اساسی نوآوری عبارت اند از: پیشران های محیطی (فشارهای محیطی و حمایت های محیطی)، پیشران های سازمانی (قابلیت های سازمانی، هوشمندی، مدیریت منابع، سرمایه های ناملموس، جهت گیری های سازمانی و رفع موانع)، پیشران های انسانی (قابلیت یادگیری، خلاقیت، ارتباطات اثربخش، انگیزش و اعتماد)، پیشران های فرهنگی و رهبری (ویژگی های فرهنگی و سبک های رهبری تسهیلگر)، پیشران های مدیریت منابع انسانی (قابلیت های منابع انسانی، توانمندسازی، تناسب شغلی و سازمانی، اقدامات مدیریت منابع انسانی)، پیشران های زیرساختی (ساختارهای منعطف و فناوری های تسهیلگر تعاملات). همچنین رهاورد حاصل از نوآوری نیز در قالب دودسته رهاوردهای فردی (خلاقیت، توانمندسازی و عملکرد شغلی) و رهاوردهای سازمانی (شهرت سازمانی، بهره وری، قابلیت کارآفرینی، کیفیت محصولات، سرمایه مشتری، ارزش افزایی، مدیریت دانش و یادگیری، عملکرد سازمانی) طبقه بندی شده اند.
نتیجه گیری: برای بقا در بازارهای کنونی، سازمان ها باید به طور مستمر به دنبال نوآوری باشند. برای اجرای موفق نوآوری نیز باید به مسائلی حیاتی، همچون پیش نیازها و رهاورد حاصل از نوآوری توجه داشته باشند. رهاورد حاصل از این پژوهش، می تواند شناخت کمابیش جامعی از پیش نیازها و الزامات گوناگون موردنیاز سازمان هایی که می خواهند نوآوری را به عنوان یک راهبرد اساسی در پیش گیرند فراهم سازد. مهیا کردن این الزامات می تواند بستری تسهیلگر برای ترویج و تسریع نوآوری فراهم سازد. این کار به هم سویی و هم گرایی میان ارکان مختلف ساختاری، انسانی، فرهنگی و فناورانه سازمان نیاز دارد و در این میان، مدیریت منابع انسانی نقشی کلیدی دارد. برخورداری سازمان از منابع انسانی توانمند و باانگیزه ای که در آن، روابطی مبتنی بر اعتماد و هم افزایی حاکم است، از سویی وظیفه مدیریت منابع انسانی است که با انجام کارکردهای گوناگون خود، به رشد و پرورش چنین منابعی مساعدت کند و از دیگر سوی، نیازمند وجود رهبرانی است که از نوآوری و افراد خلاق حمایت می کنند و می کوشند نوآوری را به جهت گیری کلی سازمان و فرهنگ عمومی تبدیل کنند. همچنین مدیریت عالی سازمان باید به تناسب ساختاری و فناورانه با راهبرد نوآوری توجه داشته باشند. وجود ساختارهای منعطف و پویا و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی که روابط و تعاملات میان افراد را تسهیل کند، چرخه فزاینده ای از نوآوری های سازمانی را ایجاد می کند.
تحلیل اثرات طرح های تولید انرژی خورشیدی بر سکونتگاه های روستایی؛ مورد مطالعه شهرستان های هامون و هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
281 - 304
حوزههای تخصصی:
خشکسالی های اخیر در ناحیه سیستان سبب تعطیلی فعالیت های سنتی خصوصاً زراعت، شیلات و دامداری در سکونتگاه های روستایی شهرستان هامون و هیرمند شده است. اجرای طرح های پنل خورشیدی در روستاهای محروم هامون و هیرمند با هدف جایگزینی معیشت، تولید انرژی و ماندگاری جمعیت در روستاهای سیستان صورت می گیرد. هدف تحقیق حاضر؛ تحلیل نقش طرح های انرژی خورشیدی در پایداری سکونتگاه های روستایی شهرستان هامون و هیرمند با تأکید بر مولفه های کارایی اقتصادی و پذیرش اجتماعی است. روش تحقیق حاضر، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی و مطالعات پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 30 روستا از شهرستان های هامون و هیرمند می باشد. واحد تحلیل پژوهش حاضر سرپرستان خانوار (دارای پنل خورشیدی) است که 180 خانوار در 15 روستای شهرستان هامون و 162 خانوار در 15 روستای شهرستان هیرمند ساکن می باشند. در مجموع 342 سرپرست خانوار به عنوان جامعه نمونه انتخاب و از طریق ابزار پرسش نامه و مشاهدات میدانی مطالعه شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل هزینه-فایده و آزمون آماری T تک نمونه ای در محیط SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل هزینه- فایده نشان داد درآمدزایی طرح های پنل خورشیدی مطلوب است؛ در سال اول تا پنجم، پروژه علاوه بر پرداخت اقساط با درآمد ماهانه 20 میلیون ریالی همراه است و هر ساله با توجه به افزایش 20 درصدی قیمت خرید برق، سود و درآمد خانوارهای روستایی نیز در سال های آینده افزایش می یابد. بنابراین طرح نصب پنل خورشیدی از نظر هزینه-فایده مقرون به صرفه است. در شهرستان هامون سطح پذیرش اجتماعی طرح پنل خورشیدی مطلوب بوده و دستاوردهای آن در بعد اقتصادی با (میانگین 29/3) بعد اجتماعی با (میانگین 63/3) و بعد زیست محیطی با میانگین (54/3) بالاتر از حد متوسط می باشد. در شهرستان هیرمند نیز در امتیازات مناسب در بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به ترتیب با میانگین (59/3)، (95/3) و (86/3) کسب کرده و مورد پذیرش و رضایت مردم می باشد. این طرح ها که در یک منطقه خشک با وضعیت اقتصادی- اجتماعی بحرانی اجرا شده است پیامدهای مناسبی از جمله افزایش درآمد و بالا رفتن کیفیت زندگی، حمایت از استقلال انرژی و وابستگی کمتر به منابع انرژی خارجی و ناپایدار، نوآوری و یادگیری، ایجاد حس توانمندی در روستاییان، تقویت حس اجتماع، همکاری و تعامل و تقویت روابط اجتماعی و حفظ محیط زیست در پی داشته است. لذا می توان نتیجه گرفت طرح های پنل خورشیدی از طریق درآمدزایی و منافع اقتصادی (توجیه اقتصادی و هزینه- فایده) و همچنین استقبال و پذیرش اجتماعی از این طرح ها نزد مردم محلی توانسته است باعث دلگرمی، تعلق و در نتیجه سبب ماندگاری جمعیت در سکونتگاه های روستایی شود.
تاثیر منابع انسانی سبز برسرمایه اجتماعی سبز با نقش میانجی فرهنگ سازمانی سبز و دانش زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
263 - 280
حوزههای تخصصی:
توجه به مسائل زیست محیطی و داشتن استراتژی در این زمینه یکی از انتظارات جامعه از سازمان ها می باشد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر منابع انسانی سبز بر سرمایه اجتماعی سبز با نقش میانجی فرهنگ سازمانی سبز و دانش زیست محیطی انجام شده است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان یکی از شرکت های فولادی در استان اصفهان به تعداد 450 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از قاعده سرانگشتی15Q 5Q<n<، 240 نفر تعیین شد و روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه استفاده شد. برای بررسی روایی پرسشنامه ها از، روایی محتوا، روایی همگرا، روایی واگرا و معیار HTMT استفاده شد. برای تعیین پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب استفاده گردید. نرم افزارهای مورد استفاده SPSS26 و SMART-PLS بودند. نتایج این پژوهش نشان داد، منابع انسانی سبز بر سرمایه اجتماعی سبز به صورت معنادار تاثیر دارد. نقش میانجی فرهنگ سازمانی سبز در تاثیر منابع انسانی سبز بر سرمایه اجتماعی سبز مورد تایید قرار گرفت. همچنین تاثیر منابع انسانی سبز بر سرمایه اجتماعی سبز با دانش زیست محیطی تایید شد.
تحلیل فقهی همکاری با ظلم از منظر مدیریت اسلامی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
399 - 428
حوزههای تخصصی:
همانگونه که اصل ظلم از گناهان کبیره است و ظالم مستحق کیفر شدید است، همکاری و کمک به ظالم نیز ظلم محسوب شده و همکار و موید ظلم نیز به منزله مرتکب اصل ظلم میباشد و سزاور کیفر مباشر ظلم است. فقها همکاری در ظلم را سه گونه تصور نموده اند که دو صورت آن قطعا حرام و از کبائر است یکی همکاری در ظلم ظالم و دیگری از اعوان ظالم محسوب شدن است اما در صورت سوم که کمک به ظالم در امور مباح است نه ظلم وی آن هم نه در حدی که مرتکب آن از اعوان ظلمه محسوب شود دیدگاه غالب فقها بر عدم حرمت است اگرچه در این مورد هم احتیاط را بر ترک کمک ظالم می دانند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی و تحلیلی از منظر مدیریت اسلامی موضوع همکاری با ظالم را بررسی نماید.مصادیق همکاری در ظلم به حسب زمان قابل انقسام به پیش و پس و هم زمان با تحقق ظلم است و همراهی با ظلم محدود به همراهی جوارحی نیست بلکه همراهی جوانحی را نیز شامل میگردد و بر حرمت همکاری در ظلم ادله اربعه دلالت دارد و از مصادیق بارز همراهی در ظلم، پذیرفتن ولایت از جانب حاکم جائر است و پذیرش ولایت از جانب جائر تنها در موارد استثناء مجاز دانسته شده است. برخی فقها موارد مباح پذیرش ولایت جائر را بر سه قسم مکروه و مستحب و واجب تقسیم نموده است و صورت غیر واجب را درجایی میداند که شخص از پذیرش ولایت جائر قصد احسان به مومنین را دارد و صورت واجب را درجایی میداند که امر به معروف و نهی از منکر بر آن متوقف باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد صور مباح غیرواجب از روایات قابل استفاده نیست و موارد استثناء پذیرش ولایت جائر، شرایط اکراه و اضطرار و تقیه است و قدر متیقن مصلحت پذیرش ولایت جائر نیز حفظ مذهب حقه و پیروان آن است و نمی توان آن را به سایر مصالح مانند امر به معروف و نهی از منکر سرایت داد الا در خصوص اصل معروف و منکر یعنی امر به ولایت اهل بیت و نهی از ولایت غیر ایشان.
الگوی پاسخگویی در حکمرانی شبکه ای، مورد مطالعه: صنعت توزیع گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق ارائه الگوی پاسخگویی در شرایط حکمرانی شبکه ای بین بازیگران مختلف به صورت غیرسلسله مراتبی در صنعت توزیع گاز ایران است. در این تحقیق با روش دلفی فازی در مرحله اول و جمع آوری اطلاعات اکتشافی و در مرحله دوم از روش پیمایشی ابتدا برای گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز، از منابع کتابخانه ای و مصاحبه استفاده، سپس با استفاده از پرسشنامه مناسب هر بخش متغیرهای موردنیاز جمع آوری شدند. با نظر 15 خبره حوزه توزیع گاز و اندازه گیری ضریب هماهنگی کندال توافق آنان تأیید شد و در صنعت توزیع گاز ایران تحلیل شد. ابعاد پاسخگویی به ذی نفعان شامل سیاسی، اداری، عمومی، قضایی و بازار مشخص و مهم ترین متغیرهای پاسخگویی شامل مشارکت و اطمینان به شبکه و وظایف قانونی موردتأیید قرار گرفت. الگوی ارائه شده شامل عناصر اصلی نقش ها و مسئولیت ها، فرایندهای تصمیم گیری، اندازه گیری عملکرد و بازخورد و یادگیری است.
شناسایی و تحلیل شاخص های توسعه سبز تامین کننده در صنعت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
175 - 204
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه آگاهی از وضعیت توسعه ی سبز تأمین کنندگان برای تولیدکنندگان بسیار بااهمیت است و برای تحقق این امر، تولیدکنندگان نیازمند تعریف شاخص های مناسب در این زمینه هستند، این پژوهش به دنبال شناسایی و بومی سازی شاخص های توسعه ی سبز تأمین کننده در صنعت پتروشیمی از یک طرف و تحلیل روابط بین آن ها با استفاده از روش دیمتل از طرفی دیگر خواهد بود. برای تحقق این هدف، ابتدا با مرور ادبیات و تحلیل محتوا، شاخص های توسعه سبز تامین کننده شناسایی و با نظرسنجی از 18 خبره ی دانشگاهی و صنعت پتروشیمی روائی محتوای آنها سنجیده می شود که موجب کاهش تعداد شاخص ها از 12 شاخص به 10 و تغییر و تلفیق در شاخص ها می شود. در مرحله ی بعد پرسشنامه دیمتل تنظیم و با توزیع آن بین خبرگان دانشگاهی و صنعت پتروشیمی، روابط مستقیم بین شاخصها گردآوری می شود. پس از تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش دیمتل، روابط مستقیم و غیرمستقیم بین شاخص ها شناسایی و به صورت یک شبکه نمایش داده می شود. نتایج نشان می دهد که بر اساس خالص تاثیرگذاری، شاخص های مسئولیت، دانش و توانمندی های تامین کننده در اقدامات محیطی، وجود سیستم ارزیابی عملکرد محیطی در تامین کننده و شیوه های مدیریتی و سازمانی تامین کننده در ارتباط با توسعه سبز، تاثیرگذار قطعی و شاخص های تسهیم اطلاعات محیطی، برنامه ها و فعالیت های تامین کننده برای توسعه سبز، فناوری سبز، رعایت استانداردها و گواهینامه های محیطی توسط تامین کننده و فعالیت های لجستیک معکوس توسط تامین کننده تاثیرپذیر قطعی هستند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، پیشنهادهای کاربردی برای صنعت پتروشیمی و پیشنهادهای پژوهشی برای پژوهشگران مطرح می شوند.
تأثیر شبکه سازی حسابداری مدیریت بر توسعه پایدار سازمان ها، تحلیل نقش تعدیلگر کیفیت سیستم اطلاعات و فرهنگ نتیجه گرا و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
243 - 262
حوزههای تخصصی:
شبکه سازی حسابداری مدیریت، یکی از ابزارهای اشتراک دانش میان حسابداران مدیریت است که دانش در اختیار مجموعه فعالان حسابداری مدیریت را در داخل و خارج از سازمان به طور مشترک بکار می گیرد. این تحقیق، با هدف بررسی تاثیر شبکه سازی حسابداری مدیریت بر اقدامات حسابداری مدیریت استراتژیک، نقش مستقیم و تعدیلگر فرهنگ نوآوری، کیفیت سیستم اطلاعات و فرهنگ نتیجه گرا را در این رابطه مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان ستادی و مدیران شرکت ایران خودرو در استان خراسان رضوی است که تعداد 127 نفر از آنها به شیوه غیراحتمالی در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه های تحقیق میان آنان توزیع گردید. یافته های تحقیق با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که هریک از متغیرهای شبکه سازی حسابداری مدیریت، کیفیت سیستم های اطلاعات حسابداری و فرهنگ نتیجه محور تاثیر مثبت و معناداری بر اقدامات حسابداری مدیریت استراتژیک دارند، در حالی که تاثیر فرهنگ نوآوری بر روی این اقدامات منفی بدست آمد. همچنین، هیچ یک از متغیرهای کیفیت سیستم های اطلاعات حسابداری، فرهنگ نوآوری و فرهنگ نتیجه محور قابلیت تعدیل رابطه بین شبکه سازی حسابداری مدیریت و اقدامات حسابداری مدیریت استراتژیک را ندارند.
Developing a Model for Evaluating Business Model Innovation of Startups(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
1 - 21
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to design a model for evaluating digital innovation and transformation in startup business models.Method: The methodology of this reseatch is descriptive-exploratory and employs a qualitative approach. The thematic analysis was employed to study digital innovation and transformation in startup business models. The participants in this research were academic and industrial experts with a background in research and executive work in lean startups. Initially, a purposive sampling method was used to select the samples, and this was later extended using the snowball method. Ultimately, the researcher conducted 14 expert interviews to collect data. The data obtained from the interviews were reviewed and analyzed using coding based on theme analysis. Initially, codes were extracted from the text of the interviews. These codes were aggregated into more general codes, which were further studied and integrated into components. From these components, relevant dimensions were proposed, leading to the presentation of a model based on these dimensions and extracted components.Findings: The results indicate that the digital Innovation and transformation evaluation model for startup business models includes six main dimensions and 19 sub-themes. The proposed model consists of the following dimensions: "monitoring and analysis of market needs" with three components, "evaluation of product development costs" with three components, "digital innovation and transformation in the business model" with four components, "coordination and integration inside and outside the organization" with two components, "evaluation of learning ability and absorption of organizational knowledge" with three components, and "organizational resources and capacities" with four components.Conclusion: Based on the research findings, it is suggested that managers in the technology field understand the importance of lean startups. The indicators in the proposed model may be considered to help prepare and empower startups to improve their products and services. Each proposed dimension can be seen as a management skill necessary for the success of lean startups. Managers may create the appropriate conditions to integrate all of company capabilities.
بررسی تاثیر نمادیت، ارزش های مصرف و خودسازگاری بر ویروسی شدن یاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
323 - 340
حوزههای تخصصی:
هدف: ویروسی شدن تبلیغات در رسانه های اجتماعی برای شرکت ها بسیار مهم است. به همین دلیل، استفاده از یاده ها، یکی از روش هایی است که به بازاریاب ها کمک می کند تا به این هدف خود برسند. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که نمادیت یاده ها، ارزش های مصرف یاده ها و خودسازگاری چه تاثیر بر تعامل مصرف کنندگان با یاده و در نهایت ویروسی شدن یاده ها می گذارد.روش: در این تحقیق از روش آزمایشی طرح فاکتوریل استفاده است. دو متغیر نمادیت یاده و ارزش های مصرف یاده دستکاری شده است. به این منظور، ده یاده طراحی گردید و در یک پیش آزمون، اثر نمادیت و ارزش های مصرف یاده ها مورد بررسی قرار گرفت. سپس این یاده ها در اختیار 200 نفر از مشارکت کنندگان در آزمایش قرار گرفت. این مشارکت کنندگان در قالب 10 گروه 20 نفره، به صورت تصادفی تقسیم شدند و به هر گروه یک یاده نشان داده شد. سپس، آزمایش شوندگان پرسشنامه این تحقیق را تکمیل کردند. یافته ها: تحلیل داده های تحقیق نشان داد که نمادیت تاثیر معناداری بر تعامل مصرف کنندگان با یاده ندارد اما ارزش های مصرف و خودسازگاری تاثیر معناداری بر روی تعامل مصرف کنندگان با یاده می گذارند. همچنین نمادیت در تعامل با ارزش های مصرف، تاثیر معناداری با تعامل دارد و تعامل نیز باعث افزایش ویروسی شدن یاده ها می شود.نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که شرکت ها با تمرکز بر ارزش های مصرف یاده و افزایش خودسازگاری یاده با خود ایده ال مصرف کنندگان می توانند به ویروسی شدن یاده های خود کمک کنند و تعامل مصرف کنندگان با این یاده ها را افزایش دهند.
تاثیر رهبری آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی بر خودکنترلی و شیوه مدیریت کلاس در معلمان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
201 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر رهبری آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی بر خودکنترلی و شیوه مدیریت کلاس در معلمان مقطع ابتدایی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران تشکیل دادند که در خود کنترلی و مدیریت کلاس درس دچار ضعف بودند و سابقه خشونت علیه دانش آموزان را داشتند و در 6 ماه نخست سال 1403 به مراکز مشاوره و اصلاح رفتار مراجعه کرده بودند. حجم نمونه بر اساس معیارهای ورود به تحقیق 14 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به دوگروه هفت نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه رهبری آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی بر اساس مدل مایر و سالووی(2004) را دریافت کردند و گروه کنترل در این مدت هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی گراسمیک و همکاران(1993) و پرسشنامه شیوه مدیریت کلاس امین یزدی و عالی(1387) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که در گروه آزمایش تغییر معناداری(P=0/001 و E=0/37) در خودکنترلی نسبت به گروه کنترل به وجود آمده است اما در شیوه مدیریت کلاس تغییر معناداری ملاحظه نشد. بر اساس داده های حاصل از پژوهش میتوان نتیجه گرفت برنامه رهبری آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی بر بهبود خودکنترلی در معلمان مقطع ابتدایی موثر بوده اما در شیوه مدیریت کلاس توسط ایشان تاثیر معنادار نداشته است.
نقش واسطه ای خلاقیت کارکنان بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه در شرکت های تولیدی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خلاقیت کارکنان بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه در شرکت های تولیدی بود. روش این تحقیق بر اساس نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران تولید شرکت های صنعتی سطح شهر یاسوج بود. به منظور تعیین حجم نمونه از رابطه کوکران بهره گرفته شد که تعداد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه های اشتراک دانش اَندراوینا وگووینداراجو (2009)، خلاقیت کارکنان لی و همکاران (2014) و عملکرد نوآورانه پراجوگو و سوهال (2003) به روش غیر تصادفی در دسترس بین افراد توزیع گشت. تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها از روش های آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SMART PLS3 انجام گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که ضریب مسیر بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه از طریق خلاقیت کارکنان برابر 135/0 بود و مقادیر آماره t برابر 646/4 بود که نشان دهنده معنادار بودن ضرایب برآورد شده بودند. اشتراک دانش بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشت؛ اشتراک دانش بر خلاقیت کارکنان تاثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین خلاقیت کارکنان بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشت.
ارائه مدل گردش نخبگان در بخش عمومی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
61 - 79
حوزههای تخصصی:
گردش نخبگان به معنای حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر در حوزه مدیریتی است ؛ هدف این پژوهش مدل یابی گردش نخبگان در بخش عمومی ایران است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد، پژوهشی کیفی با استفاده از روش داده بنیاد است .به این منظور ضمن انجام مصاحبه عمیق با 25 نفر از اساتید و خبرگان، مجموعه ای از مضامین اولیه (302 مضمون) طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی (16 مقوله) استخراج گردید.اجزای پارادایم کدگذاری محوری ذیل عناوین شرایط علّی؛ راهبردها؛ شرایط زمینه ای شامل: ویژگی های شخصی: ماکیاولیسم، حسادت، بخل و رفتارهای منافقانه و ویژگی های رفتاری: قانون گریزی، مدیریت فرسایشی ، شرایط مداخله گر( مدیریت فرسایشی، ساختار اداری و ساختار سیاسی، سیاست زدگی جامعه)، مقوله اصلی (گرایش به گردش نخبگان) و پیامدهای گردش نخبگان در بخش عمومی(تزریق ایده های نو، بهره گیری از توانمندی جوانان تحصیل کرده، حفظ و نگهداشت نخبگان، آموزش و بالندگی نخبگان، توزیع قدرت در جامعه، تقویت مردم سالاری، افزایش تعهد نخبگان به نظام اداری، کاهش سیاست زدگی) تعیین شدند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد عدم استفاده از نخبگان در مدل گردش نخبگان نقاط قوت بخش عمومی را به ضعف و فرصت ها را به تهدید بدل خواهد کرد.
تحلیل چند سطحی بازیگران رمز ارز در ایران
حوزههای تخصصی:
هدف: طی سالیان اخیر رمزارزها به یکی از حوزه های جذاب سرمایه گذاری تبدیل شده اند و از سوی دیگر به عنوان یک فناوری نوظهور مالی در حال رشد، توسعه و پذیرش در لایه های مختلف اقتصادی هستند. از این رو دولت ها به دنبال قاعده مند کردن رمزارزها از طریق وضع قوانین و مقررات هستند تا بتوانند سلامت اقتصادی نظام سرمایه کشور را تأمین نمایند. هدف از این پژوهش، شناخت بازیگران حوزه رمزارز در ایران و بررسی رفتار آن ها جهت کمک به سیاست گذاران جهت برنامه ریزی و نظام مند کردن این حوزه در کشور است.روش پژوهش: حوزه رمزارز با توجه به نوپا و ناشناخته بودن بسیاری از مفاهیم، پیچیده بودن از لحاظ تعدد بازیگران، تأثیرگذاری متغیرهای متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناورانه، توسط رویکردهای کمی قابل تحلیل نبوده و نیازمند تفسیرهایی متناسب با شرایط کشور و رویکردی کل نگرانه در برخورد با مسائل این حوزه است. بنابراین، پارادایم پژوهش حاضر تفسیری، رویکرد کیفی، استراتژی تحلیل محتوا و مبتنی بر تحلیل لایه ای علت هاست. ابزار جمع آوری داده جستجو در منابع کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان حوزه رمزارز بوده است.یافته ها: یافته های معناداری درخصوص الگوهای سه سطحی بازیگران و کنشگران حوزه رمزارز در ایران شناسایی شده است که در جداول جداگانه هرکدام از آن ها بیان و تحلیل سه سطحی جهت ارتباط میان بازیگران ارائه گردیده است.نتیجه گیری: نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان دهنده دلایل ایجاد فضای فعلی حاکم بر صنعت رمزارز در ایران است که نشان می دهد نیاز به تدوین قوانین و مقررات حوزه رمزارز و ترسیم چارچوبی برای فعالیت بازیگران این حوزه، به منظور توسعه این صنعت در کشور و بهره مندی کشور از مزایای رمزارزها ضروری است.
شناسایی عوامل، شرایط و راهبردهای فرآیندهای انجام کار در سازمان در راستای توانمندسازی کارکنان و مدیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۱
153 - 180
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:شناسایی عواملی که در توانمندسازی مدیران و کارکنان تاثیرگذار است همیشه مورد توجه بوده است.توجه به شرایط و راهبردهای فرایندهای انجام کار در تحقق این امر ضروری به نظر می رسد.بنابراین هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل، شرایط و راهبردهای فرآیندهای انجام کار در سازمان در راستای توانمندسازی کارکنان و مدیران بود. روش : در این پژوهش از رویکرد کیفی استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی خبرگان،مدیران و کارکنان سازمان زندان های کشورایران بودند که به روش نمونه گیری هدفمند،10نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند.جهت تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده گردید.
چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
114 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر حاضر، سواد مالی یکی از دانش ها و مهارت های ضروری زندگی شناخته می شود؛ به طوری که در کشورهای توسعه یافته جهان، هر فردی باید از سطح مطلوبی از سواد مالی برخوردار باشد. اهمیت این موضوع تا حدی است که تاکنون بیش از ۶۰ کشور جهان سیاست ها و استراتژی های ملی ای را برای ارتقای سواد مالی طراحی کرده اند و برنامه های مشخصی را در این راستا در دستور کار خود قرار داده اند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست. ارتقای سواد مالی در ایران، به خاطر شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا افزایش آگاهی ها، دانش و مهارت های مالی در افراد، خطاهای مالی آنان را کاهش می دهد، تصمیم گیری های درست مالی را در آن ها تقویت می کند، به آنان احساس اعتمادبه نفس می دهد و در رسیدن به رفاه و امنیت مالی آن ها را یاری می کند. علاوه بر اینها می تواند برای بهبود وضعیت کلان اقتصادی و اجتماعی کشور نیز مفید باشد، ثبات اقتصادی جامعه را تضمین کند و افراد جامعه را بیشتر با سیاست های اقتصادی و مالی همراه کند. از این رو ضروری است که در حوزه سیاست گذاری های عمومی نیز، این موضوع در دستور کار نهادهای بالادستی قرار گیرد و سیاست های ارتقای سواد مالی احصا شود و بهترین و مطلوب ترین سیاست ها در این حوزه مبتنی بر فرهنگ بومی ایرانی اسلامی ما تدوین شود.
روش: پژوهش حاضر که با جمع آوری اسناد سیاستی و استراتژی های ملی دیگر کشورها و نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با استادان، متخصصان و صاحب نظران مدیریت مالی، سواد مالی و سیاست گذاری اجرا و با شیوه تحلیل مضمون کیفی، تحلیل شده است، سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران چیست؟
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران را می توان بر اساس چهار حوزه اصلی پی ریزی کرد که هر یک از این حوزه ها، از چند حوزه فرعی تشکیل می شود. این حوزه ها عبارت اند از: ۱. پیش نیازهای سیاستی (شامل پیش نیازهای قانونی، مالی، اجرایی و فرهنگی)؛ ۲. اهداف سیاستی (شامل اهداف آموزشی، اقتصادی و سیاسی اجتماعی)؛ ۳. الزامات سیاستی (شامل الزامات محتوایی، مخاطب شناسی، متخصص پروری و ارزیابی)؛ ۴. ابزارهای سیاستی (شامل ابزارهای سنتی و کلاسیک، نوین و حمایتی تشویقی). این چارچوب می تواند به عنوان طرحی جامع برای سیاست گذاری در زمینه ارتقای سواد مالی در ایران استفاده شود.
نتیجه گیری: برنامه های ارتقای سواد مالی در هر کشوری باید متناسب با شرایط خاص آن کشور طراحی شود. با توجه به شرایط خاص ایران، چارچوبی را که این پژوهش بر اساس الگوهای بین المللی و نظرهای خبرگان داخلی ارائه کرده است، می تواند راهنمای مناسبی برای سیاست گذاران در تدوین و اجرای سیاست های مؤثر بومی در این زمینه باشد.
نقش نگرش معلمان و فرهنگ مدرسه در پیش بینی خودکارآمدی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
223 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق مطالعه نقش نگرش معلمان و فرهنگ مدرسه در پیش بینی خودکارآمدی معلمان دوره ابتدایی بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ماهیت این تحقیق از نوع کمی و از نظر شیوه اجرا هم تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که تعداد آنان 2600 نفر بود. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه تعداد 335 نفر(مرد و زن) با میانگین سنی 40 سال و مدرک تحصیلی غالبا لیسانس ، فوق لیسانس و دکتری، تعیین شد که این نمونه آزمودنی ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه خودکارآمدی معلم اسچانن، موران و وولفولک (2001)، پرسشنامه استاندارد فرهنگ مدرسه گرونرت (2005) و پرسشنامه استاندارد نگرش حرفه ای معلمان اقبال (2013) بودند که به مدت دو ماه به صورت مجازی و آنلاین، در برنامه ی شاد صورت گرفته است. و با روش رگرسیون و با استفاده از نرم افزار spss25 تحلیل شد. نتیجه اینکه، مدل کلی رگرسیونی مورد تایید واقع شد و نگرش معلمان و فرهنگ مدرسه توانستند خودکارآمدی معلمان را به صورت همزمان پیش بینی کنند (p<0.05). در نهایت با توجه به اهمیت نگرش حرفه ای معلمان و فرهنگ مدرسه در راستای خودکارآمدی معلمان برگزاری آموزش های مستمر و حرفه ای، ایجاد فضایی مشترک برای اشتراک تجربیات، اعطای فرصت به معلمان برای مشارکت در تصمیم گیری های مدرسه، تشویق به رشد حرفه ای، ارتقاء مهارت های روابط انسانی و ارتقاء فرهنگ تحول و نوآوری پیشنهاد می شوند.
طراحی مدل استفاده از هوش مصنوعی برای تغییر فرایندهای واحد روابط عمومی سازمان با تاکید بر مدیریت دانش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
33 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تغییرات سریع محیط کسب و کار و نیاز به پاسخگویی به انتظارات متنوع ذینفعان، استفاده از هوش مصنوعی می تواند به عنوان راهکاری اثربخش برای ارتقاء عملکرد واحد روابط عمومی مطرح شود. همچنین، مدیریت دانش به عنوان عنصری کلیدی در بهبود فرآیندها و تصمیم گیری ها در این واحد، نقش مهمی ایفا می کند. هدف این پژوهش طراحی مدل استفاده از هوش مصنوعی در واحد روابط عمومی سازمان ها با تأکید بر مدیریت دانش سازمانی است. روش پژوهش: پژوهش کاربردی حاضر مبتنی بر پارادایم تفسیری با رویکردی کیفی، از نوع نظریه داده بنیاد با استفاده از رهیافت نظام مند کوربین و اشتراوس است. جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصین و دانشجویان فعال در حوزه روابط عمومی، مدیریت منابع انسانی، هوش مصنوعی و روانشناسی بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی از میان جامعه آماری به تعداد 17 نفر تا رسیدن به اشباع نظری داده ها انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جهت تأمین روایی پژوهش از کنترل بیرونی استفاده شد. پایایی نیز با استفاده از روش کدگذار دوم با ضریب توافق 86% تأیید شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، علل استفاده از هوش مصنوعی در واحد روابط عمومی سازمان ها در چهار مقوله کارایی و بهره وری، بهبود ارائه خدمات به مشتریان، تحقیقات و تحلیل بازار و جنبه های نوآورانه دسته بندی شد. عوامل زمینه ای در دو دسته شرایط تکنولوژیک و شرایط سازمانی، و عوامل مداخله گر به دو حیطه اصلی شرایط بازار و شرایط اجتماعی و قانونی تقسیم شد. راهبردها مشتمل بر پنج مقوله آموزش و توانمندسازی، فرهنگ سازی، ایجاد هماهنگی، راهبردهای عملیاتی و ایجاد آگاهی و انگیزه شناسایی شد. این راهبردها می تواند به بهبود ارتباطات، بهینه سازی فرآیندها، اعتبار و شفافیت، کاهش کیفیت ارتباطات و چالش های فنی و عملیاتی منجر شود و نقش چشم گیری در استفاده بهینه از هوش مصنوعی در واحد روابط عمومی سازمان ها ایفا کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از هوش مصنوعی در واحد روابط عمومی سازمان ها می تواند به بهبود عملکرد و کارایی این واحد کمک کند. سازمان ها برای بهره برداری مؤثر از هوش مصنوعی در روابط عمومی، بایستی بر روی ایجاد زیرساخت های مناسب و فرهنگ سازمانی مناسب تمرکز کنند تا بتوانند از مزایای این فناوری بهره مند شوند. این مدل می تواند به عنوان راهنمای عملی برای سازمان ها در جهت استفاده مؤثر از هوش مصنوعی در روابط عمومی عمل کند و به بهبود ارتباطات و افزایش رضایت ذی نفعان منجر شود. اصالت/ارزش: با توجه به تحولات سریع فناوری و نیاز به بهبود کارایی در ارتباطات سازمانی، این پژوهش به طور قابل توجهی به درک مدیران از اینکه چگونه هوش مصنوعی می تواند شیوه های روابط عمومی در سازمان ها را تغییر دهد کمک می کند.
مطالعه ی فرآیندهای تغییر موثر و اثربخش سازمانی با تاکید بر مدیریت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۷
213 - 238
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، رده های مختلف مدیریتی در هر سازمانی بایستی توجه ویژه ای به موضوع مدیریت تغییرموثر و اثربخش توجه داشته باشند. مدیران در انجام امور جاری باید این نکته را مد نظر داشته باشند که ایجاد تغییرات مناسب و موثر به یکی از اصل های ضروری در سازمان ها و شرکت ها تبدیل شده است. در عصر فعلی، تغییرات اجتناب ناپذیر است و روزانه شتاب می گیرد. سازمان ها به منظور باقی ماندن در بازار رقابت و ادامه ی حیات خویش، بایستی نگرش مثبتی نسبت به موضوع تغییر داشته باشند. نادیده گرفتن یک روند در حال تغییر می تواند بسیار پرهزینه باشد. تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر اهمیت تغییر و تحول در بخش های اداری و حکمرانی کشور و عدم اعتماد به نسخه های غربی نیز نشانده ی این امر است که این موضوع بایستی با تکیه بر مدیریت اسلامی در سطح سازمانی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. در این مقاله، با استفاده از رویکرد فراتحلیل، مقالات منتشر شده از سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۲ در حوزه تغییر سازمانی و مدیریت اسلامی به عنوان جامعه آماری انتخاب شده و ضرورت تغییر در فرآیند مدیریت سازمان ها در جامعه بررسی شده و نهایتا با تاکید بر مدیریت اسلامی، پیشنهاداتی در راستای تغییرات سازمانی اثر بخش ارائه شده است.
بررسی سطوح هستی شناختی و شناسایی شاخص های توسعۀ رهبری با تأکید بر نظریۀ رهبری مبتنی بر وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
122 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف: در محیط تجاری جهانی شده امروزی، شرکت ها با طیف وسیعی از ذی نفعان، از جمله تأمین کنندگان، مشتریان، تنظیم کننده های دولتی و صنعتی یا کارمندانی از پیشینه های مختلف چندفرهنگی، قومی و مذهبی تعامل دارند. این چالش بزرگی است؛ زیرا تعالی عملکرد آن ها، به توانایی شرکت برای هدایت رفتار کارکنان به سمت اهداف جمعی بستگی دارد. اغلب، مزیت رقابتی یک شرکت بستگی دارد به اینکه چقدر در مشاهده و تفسیر بافت پویای جامعه ای که در آن فعالیت می کند، موفق باشد، چگونه به آن معنا ببخشد و چگونه راه هایی را برای ترکیب درک خود از این جامعه ای بیابد که در آن فعالیت می کند. این چالش ها شرکت ها/ سازمان ها را مجبور کرده است که به دنبال رهبرانی باشند که توانایی تأثیرگذاری بر افراد متفاوت از خودشان را به روش های متعدد و مرکب داشته باشند و از آن ها می خواهد برای موفقیت سازمان هایشان از جهان بینی های فرهنگی متنوع استقبال کنند. چنین رهبرانی می توانند هزینه ها و نگرانی هایی از جمله مشکلات ارتباطی، تعارضات بین فردی و درون سازمانی و جابه جایی را کاهش دهند. درواقع سازمان ها به رهبرانی نیاز دارند تا نیازهای ذی نفعان مختلف را با تمرکز متوازن بر سود اقتصادی، تأثیر اجتماعی (از جمله کارکنان) و پایداری محیطی ادغام کنند. این منعکس کننده توافق کلی برای ظهور مدیران و رهبرانی است تا سازمان های خود را به روش هایی هدایت کنند که تأثیر آن ها بر زمین، جامعه و سلامت اقتصادهای محلی و جهانی را در نظر بگیرند. نظریه رهبری مبتنی بر وجود (TBCL) تحت این نیاز توسعه یافت. این مقاله با تأکید بر نظریه رهبری مبتنی بر وجود، به شناسایی شاخص های توسعه رهبری در هر یک از پنج سطح وجود می پردازد. پنج سطح وجود به عنوان زمینه ای برای رهبری مؤثر استفاده می شود که به ترتیب از پایین ترین سطح به بالاترین سطح عبارت اند از: ۵. دنیای فیزیکی؛ ۴. دنیای تصاویر و تخیل؛ ۳. مرتبه آگاهی از نفس؛ ۲. سطح روح؛ ۱. سطح غیر دوگانه. بر این اساس، ابتدا بررسی کردیم که چگونه هر یک از سطوح پنج گانه هستی، وسیله ای برای پیشبرد تئوری و عمل رهبری فراهم می کند. دوم، با درنظر گرفتن تئوری های رهبری مختص هر سطح، نشان دادیم این سبک های رهبری شامل چه شاخص هایی بوده است.
روش: روش اجرای تحقیق کیفی است و ماهیت اکتشافی دارد که روش اصلی آن، بر کدگذاری به روش تحلیل مضمون مبتنی بوده است. جامعه آماری پژوهش، مجموعه مقاله ها و پژوهش های مرتبط با رهبری مبتنی بر وجود بوده است که در پایگاه های داده معتبر خارجی مثل، اسکوپوس، گوگل اسکالر، وب آو ساینس و همچنین پایگاه های داده داخلی چون نورمگز، پرتال جامع علوم انسانی، مگ ایران، گنج ایرانداک و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴ منتشر شده است. جست وجو در این پایگاه های داده خارجی بر اساس کلیدواژه های Spiritual leadership، Leader، Spiritual و being-centered leadership انجام شد. با توجه به جدید بودن رهبری مبتنی بر وجود، منابع در این زمینه بسیار محدود است. از طرفی، صاحب نظر اصلی در این زمینه، به دکتر فرای برمی گردد و تمام مقاله های نوشته شده در این زمینه، حاصل تلاش دکتر فرای و همکارانش بوده است. برای بخش نظریه های هر سطح رهبری مبتنی بر وجود نیز، تلاش شد از کتب اصلی حوزه نظریه سازمان و مدیریت و مقاله های مرتبط در این زمینه استفاده شود. به همین دلیل، تنها ۱۷ منبع (مقاله، کتاب و رساله) به عنوان نمونه برای کدگذاری و استخراج شاخص های رهبری مبتنی بر وجود انتخاب شد. بر این اساس، ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق و مطالعه مقاله ها و منابع مرتبط با رهبری مبتنی بر وجود، شاخص های محدودی از رهبری مبتنی بر وجود، بر مبنای سطوح پنج گانه رهبری یافت شد؛ سپس کدگذاری شاخص های کلیدی رهبری در هر سطح، در سه طبقه انجام گرفت.
یافته ها: کدگذاری و تحلیل مضامین شاخص های توسعه رهبری مبتنی بر وجود در پنج سطح، به کشف ۱۵۹ مضمون پایه، ۳۷ مضمون سازمان دهنده و ۱۷ مضمون فراگیر منتهی شد. یافته های این پژوهش، مبنی بر شناخت شاخص های توسعه رهبری با توجه به رفتار و عمل یک رهبر، می تواند به درک و آگاهی جایگاه رهبران سازمانی در پنج سطح وجود کمک کند.
نتیجه گیری: رهبری مؤثر بلندمدت وجود، نه تنها بر سطح وجود رهبر فردی استوار است، بلکه یک فرایند اجتماعی مداوم است که همه ذی نفعان مرتبط را درگیر می کند و افراد را قادر می سازد تا به روش های عمیق تر و معنادارتر با هم کار کنند. رهبری از این منظر شامل ایجاد ظرفیت برای سازگاری فردی و جمعی بهتر در طیف گسترده ای از موقعیت هاست. در این دیدگاه، رهبری شامل توسعه شایستگی بین فردی برای ایجاد اعتماد، احترام و در نهایت تعهد و عملکرد سازمانی است. بنابراین، رهبری مبتنی بر وجود، نه تنها به ویژگی های رهبری مؤثر، بلکه به چگونگی سیر تکامل رهبر در زمینه های بسیار ظریف نیز توجه دارد.