فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۸۰٬۵۵۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، توجه به مطالعات میان رشته ای و تطبیقی در علوم دینی و قرآنی افزایش یافته است. با وجود این، به دلیل نوظهور بودن این مطالعات، ابعاد و مرزهای آنها هنوز به طور کامل شفاف نشده است و گاه پژوهشگران در استفاده از این روش ها تفاوت های موجود را نادیده می گیرند. این پژوهش با هدف بررسی چیستی، قلمرو و روش هر یک از این دو نوع مطالعه، به تحلیل مقایسه ای آنها پرداخته و نشان داده است که تفاوت های عمده ای بین ماهیت این دو روش وجود دارد. به طور خاص، اختلافات در روش شناسی، درون دانشی یا برون دانشی بودن، گستره موضوعات و اهداف نهایی به چشم می خورد. با این حال، این تفاوت ها مطلق نیستند و در برخی زمینه ها همچون تفسیر یا هدف میانی شناخت، نقاط مشترکی دارند. این مطالعه بر این اساس نسبت میان این دو رویکرد را با توجه به ماهیت و قلمرو، به صورت تباین و عام و خاص من وجه تعریف کرده است. همچنین، در ارزیابی روش شناسی، مشخص شد که با هر دو این مطالعات، معامله روش مطالعاتی می شود، اما با توجه به فرایند و نوع روش مطالعه (تطبیقی یا دینامیکی) رابطه ای تباینی دارند.
بررسی تطبیقی مبانی روش تفسیر قرآن به قرآن در تفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر قرآن به قرآن به عنوان روشی تفسیری در قرن اخیر با اصول و مبانی مشخص خود، توسط مفسران شیعه و سنی مورد استفاده قرار گرفته است. مفسرانی چون علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی از شیعه و عبدالکریم خطیب و شنقیطی از اهل سنت از این روش بهره برده اند. با مطالعه تفاسیری که به این روش نگاشته شده اند، مبانی مشترک و غیرمشترک مفسران شیعه و سنی آشکار می شود. از مهمترین این مبانی می توان به تناسب سور و آیات قرآن، همگانی بودن فهم قرآن، حجیت عقل در مسیر فهم قرآن، اعتبار ظواهر قرآن، استقلال وساطت قرآن، نورانیت قرآن، تبیان کل شیء بودن قرآن و وحدت موضوعی سوره های قرآن اشاره کرد. این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام شده، به بررسی، تحلیل و نقد این مبانی پرداخته و به انتقادات وارده پاسخ داده است. نتیجه نهایی نشان می دهد که تفسیر قرآن به قرآن کاربردی ترین و شاید تنها روش متقن تفسیری است که نظریه آن در خود قرآن کریم وجود دارد.این روش تفسیری با تکیه بر اصول منسجم خود، راهی مطمئن برای فهم صحیح قرآن ارائه می کند و تمایز آن از سایر روش های تفسیری در همین رویکرد جامع و خودبسنده به قرآن است. این روش به مخاطبان کمک می کند تا با روشی دقیق و معتبر به فهم قرآن دست یابند.
معناشناسی تاریخی واژه «حنیف» و شناسایی تحول معنایی آن با تأکید بر نفی ارزش های موهوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
219 - 245
حوزههای تخصصی:
واژه «حنیف» یکی از واژگان غریب قرآن کریم است که تاکنون پژوهش های متعددی درباره آن سامان یافته است. دلیل غرابت معنایی این واژه آن است که معنای ریشه ای واژه «حنیف»، «منحرف» و «نجس» است، درحالی که در قرآن کریم این واژه به معنای «موحّد» به عنوان وصف حضرت ابراهیم(ع) به کار رفته است. روشن است این تحول معنایی عمیق، با توجه به مخاطب خاص و با هدف مشخصی رخ داده است. شناسایی این تحول معنایی و دلیل کاربرد «حنیف» در معنای «موحّد»، مسئله این پژوهش است. برای پاسخ به این پرسش، از روش معناشناسی تاریخی استفاده می شود. واژه «حنیف»، در برخی آیات در گفتمان جدلی بین قرآن و اهل کتاب برای انکار باورهای نژادپرستانه و خرافی بنی اسرائیل به کار رفته است. استفاده از دانش معناشناسی تاریخی می تواند دلایل تحول معنایی واژه «حنیف» را در ارتباط با دو مؤلفه معنایی «سلامت» و «ابراهیم»(ع) تبیین نماید. هدف از کاربرد واژه «حنیف» به جای واژه «موحّد»، در قرآن کریم به چالش کشاندن باورهای نژادپرستانه و خرافی اهل کتاب، ارزش های غیرواقعی و بنیان نهادن یک نظام اندیشه موحدانه و عقلانی، در اندیشه اسلامی بوده است. فهم معنای التزامی و تاریخی واژه «حنیف» به عنوان مهم ترین و اصلی ترین ارزش قرآنی، می تواند دلیل کاربرد این وصف را برای حضرت ابراهیم(ع) در قرآن با توجه به بافت متنی تبیین نماید. معنای التزامی واژه «حنیف» می تواند ارزش های موهوم نژادپرستی، جنسیتی، مکانی و مادی را نفی کند و ارزش حقیقی توحید را اثبات نماید.
Identifying Social Actors in the Story of Prophet Yūsuf Based on Van Leeuwen's (2008) Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Van Leeuwen's (2008) discourse-semantic approach is a method of discourse analysis that, employing socio-semantic categories and emphasizing the importance of social actors in discourse, investigates the hidden layers of language in both oral and written texts, revealing the underlying relationships within each discourse. In Van Leeuwen's (2008) method, anyone playing a role in the discourse is considered a social actor. This branch of analysis can find a special place in Quranic studies; for, upon reflection on certain Quranic narratives, it becomes evident that these texts, overtly and covertly, contain many of these discourse systems. This research aims to analyze the discourse system of Surah Yūsuf using a descriptive-analytical method, employing the socio-semantic components of Van Leeuwen's (2008) analytical model. Given that the Surah Yūsuf, while narrating a concise account of the life of Prophet Yūsuf, features significant social actors and noteworthy speech acts, a discourse analysis using Van Leeuwen's theory reveals beneficial insights that enhance the wonder of this heavenly book. Studies show that in this Surah, discourse components based on overtness (frequency 758) have a higher frequency compared to those based on covertness (frequency 322). This signifies that God, in a stylistic innovation, familiarizes the audience with the names of individuals, groups, places, and times in which social actors play active roles. Furthermore, role attribution (frequency 195), reference type specification (frequency 302), and nature specification (frequency 88) show the highest representation in the various overt expressions of social actors in this Surah
واکاوی آثار افکار و نیات بر رخدادهای زندگی از منظر قرآن کریم و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
133 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی و مداقه در خصوص نسبت افعال انسان و رخدادهای زندگی او از منظر اسلام مسأله ای است که از دیرباز مدنظر متفکرین و پژوهشگران مسلمان و هم چنین اسلام شناسان و اسلام پژوهان بوده است؛ در چنین فضایی جست و جو پاسخی روش مند و مستدل پیرامون مسأله مذکور زمانی ممکن می شود که از طریق واکاوی آیات قرآن کریم و مطالب نهج البلاغه به عنوان دو کتابی که مرجع اصلی مسلمانان محسوب می شوند به جایگاه ارتباط افعال انسان و رخدادهای زندگی پرداخته شود. سوال اساسی در این پژوهش اینست که: « با توجه به متن قرآن کریم و مطالب نهج البلاغه جایگاه افکار و نیات و اثر آن ها در حوادث زندگی فردی و جمعی انسان چگونه بیان شده است؟» در همین راستا نتایج بررسی ما حاکی از این مطلب است که هم در آیات قرآن کریم و هم در مطالب مندرج در نهج البلاغه، افکار و نیات آثار کاملاً مشهودی بر رخدادهای زندگی انسان دارند و این آثار نه تنها در بعد فردی قابل مشاهده ذکر شده اند بلکه آیات قرآن کریم و کلام امیرالمومنین علی علیه السلام مؤید این امر هستند که در بعد اجتماعی نیز تحقق آثار آن ها در رخدادهای زندگی امری محتوم است.
ایولوجیا و کلام برکت بخش: تطبیقی میان نان مقدس در الهیات بیزانسی و برکت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
315 - 330
حوزههای تخصصی:
این مقاله با رویکردی تطبیقی به بررسی مفهوم نان مقدس در الهیات بیزانسی، تحت عنوان «ایولوجیا»، و مفهوم «برکت» در عرفان اسلامی، به ویژه در آثار محی الدین ابن عربی، می پردازد. هدف اصلی پژوهش، تحلیل نسبت میان ماده و کلام در این دو سنت دینی و تبیین نقش آن در شکل دهی به فهم دینی از عالم است. در این سنت ها، نان نه تنها خوراک جسمانی، بلکه ظرف تجلی کلام الهی و وسیله ای برای انتقال فیض قدسی محسوب می شود. در آیین عشای ربانی، ایولوجیا به عنوان حامل لوگوس، نشانه ی حضور واقعی مسیح در ماده تلقی می شود و مفهوم حلول الهی در عالم مادی را تقویت می کند. در عرفان اسلامی نیز نان، مظهر رحمت الهی و نفس رحمانی است که از آن، برکت، معنا و حیات معنوی ساطع می شود. این پژوهش با تحلیل متون اصلی بیزانسی و اسلامی و بهره گیری از منابع کلامی، تفسیری و عرفانی، به دنبال ارائه ی الگویی مشترک برای فهم نحوه ی قداست یافتن ماده از طریق کلام الهی است. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل مفاهیم، تفسیر معنایی و تطبیق تطبیقی بوده و نتایج آن درک عمیق تری از پیوند ماده و کلام در سنت های دینی فراهم می آورد.
آیه 34 سوره نساء: تفسیر تطبیقی فضل الرحمن و خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (نساء: 3۴) از مهم ترین آیات اجتماعی حقوقی در تبیین نقش و مسئولیت زنان و مردان در خانواده است که با ظهور چالش های جدید، نیاز به بازنگری در تفسیر آن افزایش یافته است. فضل الرحمان، با روش تاریخی اجتماعی و نظریه دوحرکتی، قوامیت را در چارچوب زمانه نزول تفسیر می کند. خامنه ای، با رویکرد اجتهادی و عقلانیت اسلامی، سعی دارد از قوامیت فهم متناسب با شرایط اجتماعی امروز ارائه دهد. هدف این مقاله بررسی مبانی روش شناختی این دو اندیشمند در فهم و تفسیر آیه 3۴ سوره نساء است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که هر دو دانشور، با وجود تفاوت در مبانی و روش ها، اتفاق نظر دارند که زن و مرد نسبت به یکدیگر برتری ذاتی ندارند. اختلاف نظرشان این است که فضل الرحمان بر نقش اقتصادی مردان تأکید دارد و بر این باور است که با شرکت زن در تأمین هزینه زندگی، برتری مرد کاهش می یابد. خامنه ای قوامیت را ناشی از تفاوت های طبیعی و مکمل بودن زن و مرد می داند و اعتقاد دارد که مردان، بدون برتری ذاتی، مسئولیت تأمین معیشت خانواده را بر عهده دارند.
تفسیر تطبیقی آیات 11-13 سوره طارق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آیات 11-12 سوره طارق، از «رَجع» و «صَدع» سخن رفته است: «وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ * وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ»؛ و در آیه 13 آمده است: «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْل». مفسران در تبیین معانی رجع و صدع در این آیات و مرجع ضمیر در آیه 13 دیدگاه های مختلفی مطرح کرده اند. این پژوهش، پس از استخراج و دسته بندی اظهارنظرهای مفسران و نقد و تحلیل آرای موجود، سعی در روشن کردن ارتباط سوگندها با یکدیگر و نیز ارتباط سوگندها با پاسخ آنها برآمده است. از پژوهش حاضر این نتیجه به دست می آید که افزون بر پذیرش معانی و مصادیق ابتدایی در ارتباط با سوگندها، معنای برگشت اجرام سماوی در مدار خود برای رجع و مفهوم قابلیت شکاف برداری و تجزیه پذیری زمین و تبدیل ماده به انرژی هسته ای برای صدع، به عنوان دو اعجاز علمی و در قالب معنایی عمیق تر، قابل مشاهده است. با اتخاذ معانی امروزی و برقراری تناسب بین سوگندها ضمیر در آیه 13 به قرآن بازمی گردد. درستی این پیش بینی قرآن درباره رجع آسمان و صدع زمین حقانیت قرآن را ثابت می کند و پیش بینی رجع حتمی نفس انسان را در قیامت مستدل می سازد.
ارزیابی اندیشه معاصرت قرآنی در آراء تفسیری امام خمینی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
69 - 87
حوزههای تخصصی:
نظریه معاصرت قرآنی تلاشی برای به روز شدن و تازه گشتن فهم ما از قرآن متناسب با نیازسنجی در هر عصر است که البته با خوانش های بسیار متفاوتی توسط اندیشمندان اسلامی همراه بوده و همین امر موجب شده تا دست یابی به یک خوانش صحیح از این نظریه ضروری بنماید. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر آراء تفسیری علامه طباطبایی و امام خمینی، درصدد مطالعه تطبیقی مبانی نظریه معاصرت قرآنی از نگاه این دو اندیشمند معاصر است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که قرائت خاصی از نظریه معاصرت قرآنی مبتنی بر رویکرد مقاصدی در آراء تفسیری این دو مفسر قابل ردیابی است. نگرش نظام مند به معارف قرآن کریم، مطابقت کتاب تکوین و کتاب تدوین، ضرورتِ گذار از مفهوم به مصداق، تسرّی دادن خطابات قرآنی و بهره بردن از تجلّیات دائمی قرآن، از مهم ترین مبانی نظریه معاصرت از نگاه امام و علامه است. این قرائت با در نظر گرفتن مراتب متعدد برای حقیقت واحد قرآن، در عین آنکه نسبیّت در فهم را منتفی می داند، با اعتبار بخشیدن به فهم های مختلفی که هر کدام متناظر با یکی از مراتب آن حقیقت واحده است، زمینه را برای برقراری گفت وگو میان نیازهای روز و قرآن کریم در جهت پاسخ گویی به این نیازها فراهم می سازد.
نسبت سنجی رابطه فقه و اخلاق با تأکید بر آموزه زکات در پرتوآیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
31 - 50
حوزههای تخصصی:
دین اسلام با دارا بودن آموزه هایی در حوزه عقاید، فقه واخلاق، رشد و سعادت انسان را رقم زده است. سازگاری میان این آموزه ها سبب فراهم نمودن زمینه ای برای تربیت انسان شده است. بنابراین در پیوند میان اخلاق و فقه، زمینه مناسبی برای اجرای تکالیف فقهی با زیربنای اخلاقی برای مسلمانان فراهم می آید. در این مقاله نگارنده به هدف پاسخ به این سؤال است که «رابطه فقه و اخلاق با تأکید بر آموزه زکات چگونه است؟»، و با استفاده از آیات و روایات معصومین(علیهم السّلام)، به تبیین این رابطه با محوریت زکات پرداخته است. یافته های این تحقیق در دو سطح مبانی و فضیلت های اخلاقی آموزه زکات بیان شده است. این پژوهش از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، یک پژوهش کیفی مبتنی بر منابع کتابخانه ای است. از نظر روش پژوهش نیز توصیفی، تحلیلی می باشد
Sheikh Mufid’s Epistemological Views on Sensory Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Sensory perception is a fundamental component of Islamic epistemology, playing a crucial role in human understanding of the external world. Sheikh Mufid, a prominent Twelver theologian, adopts a reason-centered approach to this subject, arguing that the senses alone are insufficient to produce certain knowledge; rather, valid knowledge emerges only through their interaction with reason. By distinguishing between simple and composite sensory perception, he clarifies the role of reason in analyzing and affirming sensory data, emphasizing the necessity of filtering illusions and imaginations through rational scrutiny. Moreover, while he upholds direct realism in perception—affirming a direct connection between the perceiver and the perceived—he also acknowledges its limitations. The findings of this study indicate that Sheikh Mufid presents a systematic framework for understanding the interaction between the senses, reason, and revelation, maintaining a firm stance against epistemic relativism. His rationalist approach has not only shaped Shiite theological epistemology but also offers valuable insights for contemporary epistemological analysis.
هوای نفس و شیطان از منظر قرآن (بررسی موردی بیان اشتراکات و افتراقات)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معرفت اخلاقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
انسان گرچه با کمک عقل و راهنمایان دین می تواند به قرب الهی برسد، اما قابلیت تنزل به مرتبه حیوانیت و پایین تر از آن را نیز دارد. «هوای نفس» و «شیطان» مهم ترین عوامل این تنزل هستند. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا هوای نفس و شیطان یک حقیقت اند یا دو واقعیت مستقل؟ تحقیق حاضر با روش «تحلیل آیات قرآن کریم» نشان می دهد که هوای نفس و شیطان دو واقعیت جداگانه بوده، دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند. مهم ترین اشتراک آنها در مواردی مانند هدف، دشمنی با انسان، حرکت گام به گام، حرص و ولع نسبت به معاصی و جلوگیری از کارهای خیر است. در مقابل، تفاوت اساسی آنها در نوع وجود و درونی و بیرونی بودن است. همچنین از نظر علیت و تأثیرگذاری، هوای نفس به مثابه فاعل قریب و مباشرِ افعال انسان، علت حقیقی شمرده می شود، درحالی که تأثیر شیطان در حد علت اعدادی است. بر این اساس، هرگاه انسان شیطان را در حال طواف کعبه دل که حرم امن الهی است، ببیند، می تواند با یاد خدا هوای نفس را مهار کند تا شیطان نیز از او دور شود.
واکاوی گشتار جانشینی در سوره مبارکه بقره بر پایه نظریه نحو زایشی چامسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۱
35 - 66
حوزههای تخصصی:
نظریه گشتاری چامسکی، نظریه ای نحوبنیان است که در آن، فرایند گشتار به شکل های حذف، افزایش، جانشینی و جابه جایی صورت می پذیرد و ژرف ساخت جمله را به روساخت آن بدل می کند. این فرایند می کوشد از طریق توصیف دستوری، معنای دقیق اندیشه هایی را دریابد که در ورای کلمات و جملات قرار دارند. لذا پژوهش حاضر، با شیوه تحلیل محتوا، صرفاً عنصر جایگزینی، آن هم از نوع مصدری را در سوره مبارکه بقره، مورد بررسی قرار داده است. هدف از این پژوهش، تسهیل در فهم لغوی و معنایی آیات از طریق ژرف ساخت و روساخت و بیان کارکرد ادبی و هنری واژه های جایگزین است. پس از مقایسه ژرف ساخت با روساخت آیات، نتیجه به دست آمده نشان می دهد که در فرم روساختی، به دلیل استفاده از مصدر به جای وصف مشتق، جمله ها بار معنایی مبالغه آمیز و مؤکّد به خود گرفته و مختصرتر شده اند که این امر، همسو با اصل اقتصاد زبانی است. این تکنیک، از شیوه های گفتاری مبالغه آمیز پربسامد قرآن است که به دلیل خروج از عادت زبانی، باعث برجستگی مشهود در کلام می شود. هدف از آن، علاوه بر تأثیرگذاری در مخاطب، آفرینش جمله هایی با معنای احتمالی است که این امر از جنبه دلالی باعث توسعه معنایی و از جنبه لغوی باعث ایجاز در کلام می گردد. تنوع بخشی به ساختار سخن و جلوگیری از یک نواختی، از دیگر اغراض جانشینی مصدر است. گفتنی است که تحلیل آیات شریفه وکشف ژرف ساخت و بیان زیبایی شناسی ها و اغراض ثانویه ای که مقاله حاضر بر اساس نظریه گشتاری چامسکی به آن دست یافت، یک احتمال است و نمی توان آن را به خداوند متعال نسبت داد.
فرهنگ رضوی و ترویج عفاف و حجاب (ارائه یک نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
203 - 234
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی و تحلیل وضع موجود مقوله عفاف و حجاب در میان شهروندان شهر مشهد به ویژه جوانان و سازوکارهای ترویج آن در بستر فرهنگ رضوی می پردازد. این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینه ای صورت گرفته و اطلاعات از طریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته جمع آوری شده است. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات در ذیل مقوله مرکزی با عنوان «مرکزیت زدایی در برابر جانمایی کانونی عناصر فرهنگ رضوی در زیست جهان جمعی ایرانیان» ارائه شده است. شرایط ایجاد این پدیده عبارت است از: گسترش انحصارگرایی در برابر عمومیت بخشی به فرهنگ رضوی، مواجهه گزینشی در برابر یکپارچه در کاربست عناصر بنیادی فرهنگ رضوی، غلبه مروج پروری در برابر سخنورپروری در آموزش عاملان مبلغ فرهنگ رضوی. راهبردهای قابل اتخاذ توسط عاملان اجتماعی در برابر پدیده مرکزی شامل این موارد بوده است: جذب حداکثری در برابر طرد حداکثری، رویکرد مشارکت مدار در برابر رویکرد دستورمدار و رویکرد خلاق در برابر رویکرد کلیشه ای. در نهایت، این مواجهات پیامدهایی شامل: از دست رفتن پیوندهای اصیل فرهنگی در جامعه در برابر بازیابی آن ها، تفکیک در برابر تلفیق فزاینده ابعاد حیات عرفی و شرعی فرزندان، ناتوانی در مواجهه با چالش های فرهنگی در برابر فرصت یابی برای این مواجهات را نتیجه داده اند.
مبانی سبک شناخت علامه طباطبایی درعدول از سیاق در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به اصل و قاعد سیاق در رسیدن به مراد الاهی در تفسیر قرآن یکی از قواعد تفسیری است که برخی از مفسران به آن توجه دارند. علامه طباطبایی از جمله مفسرانی است که توجه ویژه ای به قاعده سیاق داشته و در جای جای تفسیر المیزان بر کاربست آن جهت رسیدن به مراد الاهی تاکید دارند. با توجه به اینکه بهره گیری از قاعده سیاق یکی از مهم ترین و پرکاربردترین مبانی تفسیری علامه محسوب میشود، اما ایشان گاهی در تفسیر برخی از آیات قرآن از این مبنای تفسیری خود عدول کرده است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی ضمن اشاره به کارکردهای کاربست سیاق در تفسیر المیزان به مبانی عدول علامه طباطبایی از سیاق آیات در رسیدن به مراد خدا اشاره کرد است. نتایج حاصل از این نوشتار بیانگر آن است که علامه طباطبایی در آیات مربوط به امامت امام علی (ع) و فضایل اهل بیت (ع)، همچنین عدم ارتباط با صدر و ذیل آیه، هماهنگی با شأن نزول آیه، مخالفت سیاق آیه با سیاق آیات قبل و بعد، استفاده از شمول معنایی آیه از قاعده سیاق آیات عدول کرده است.
طومار(11) نردبان شکسته (4): تحلیل انتقادی مصادر اسطوره حفظ کتاب شمائل البخاری ابوجعفر ورّاق(1)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۱۲)
347 - 375
حوزههای تخصصی:
عادل عزازی، در کتاب «طعون و شبهات الشیعه الإمامیه حول صحیح البخاری و الرد علیها» به حافظه بی نظیر بخاری در حفظ حدیث باورمند است، و این ویژگی را به عنوان افتخاری بی همتا برای بخاری در میان حفّاظ حدیث مطرح می کند. اخبار نویسنده ای به نام ابوجعفر ورّاق در کتاب «شمائل البخاری»، مستند اصلی عزازی و همفکران پیشین وی همچون عبدالسلام مبارکفوری، عبد الستار شیخ و عبد الغنی عبد الخالق در ادعای بی نظیر بودن حافظه حدیثی بخاری هست. سنجشِ اعتبار و وثاقت کتاب «شمائل البخاری» با رویکرد نقد تاریخی مدرن، مسئله اصلی این مقاله است. برای این هدف، چارچوب نظری پژوهش در محورهایی چون «نقد تاریخی منابع: مفهوم و ضرورت، گونه شناسی مصادر اسطوره حفظ، معیارهای اعتبار سنجی کتاب «شمائل البخاری» و اصل شهرت مولف اثر» تبیین شده است. به دلیل گستردگی بحث، این مقاله به تحلیل معیارهای ارزیابی «شهرت مولفِ» کتاب «شمائل البخاری» اختصاص یافته است، امکان، ضرورت و چگونگی این ارزیابی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عزازی در استناد به کتاب «شمائل البخاری»، رویکرد نقد مصادر تاریخی را رعایت نکرده است، برای او احراز و اثبات شهرت ابوجعفر ورّاق به عنوان مولف کتاب «شمائل البخاری» مسئله نبوده است از این رو به جای تحقیق در این مسئله به تقلید از مبارکفوری و دیگران بسنده کرده است. این امر، بنا نهادن انگاره اسطوره حفظ بر خلاف موازین نقد تاریخی مدرن است، چرا که شهرتِ مولف، نخستین اصل در اعتبار سنجی منابع تاریخی کهن است. رویکرد عزازی، آسیب جدی به اعتبار ادعای او درباره حافظه حدیثی بخاری وارد ساخته و جایگاه کتابش را از یک پژوهش علمی به یک اثر تبلیغی و ترویجی تنزل داده است.
مفهوم شناسی سیره در احادیث شیعه براساس مدل شباهت خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
317 - 355
حوزههای تخصصی:
مفهوم شناسی اصطلاحات دینی، ازجمله مسائل مهم پژوهشی است که دستیابی به نتایج دقیق تحقیق در گروِ درستی و اعتبار آن هاست. یکی از واژگان پرتکرار به کاررفته در احادیث شیعه، اصطلاح «سیره» است. این اصطلاح از جهات متعددی نظیر ماهیت، گستره، ساختار، کارکرد و ترادف، دارای ابهام و پوشیدگی است. نوشتار حاضر می کوشد تا با بهره گیری از مدل «شباهت خانوادگی» و تطبیق آن بر کاربرد واژهٔ سیره در متون روایی شیعه، برخی از ویژگی هایی را که سبب نمایاندن ابعاد مختلف مفهوم سیره می شود، معرفی کند. حاصل آنکه، چهار ویژگی در تمایز مفهومی سیره از دیگر واژگان مشابه و نیز شناخت مصادیق و نمونه های عینی آن به دست می آید که عبارت اند از: فعل بودن، اجتماعی بودن، روشمندی و استمرار، اصلی ترین اوصاف سیره در احادیث.
Explaining the Purposiveness of the Stories of the Divine Prophets in the Qur'an and the Old Testament(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Interreligious Studies on the Qur'an and the Bible, Vol. ۲, No. ۱, Spring and Summer ۲۰۲۵
92 - 131
حوزههای تخصصی:
The stories of the Prophets ( Qaṣaṣ al-Anbīyāʼ ) in the Qur'an and the Old Testament (OT), while seemingly narrating shared figures, reflect two distinct conceptual frameworks at the level of structure, function, and message. This article employs a comparative approach to examine the fundamental differences between these two texts in narrating the Prophets' stories. It demonstrates that the Qur'an presents these narratives as a tool for individual spiritual development, social reform, and the realization of Divine Laws (Sunan Ilahi) in history. In contrast, these stories in the OT are predominantly ethnocentric, historical, and confined to the fate of the Israelites. In the Qur'an, the Prophets are universal models for combating oppression, inviting to Monotheism, and establishing a Monotheistic Nation; whereas in the OT, they often function as tribal leaders or local advisors. These differences have profound implications in the educational, theological, and civilizational spheres, such that the Qur'anic stories have served as a civilizational and epistemic pillar of the Islamic world, shaping the Ummah system and its universal values. Conversely, the OT's perspective on these stories largely serves to establish ethnic and territorial identity. The present article uses a descriptive-analytical method, analyzing the content of the Holy Qur'an and the Old Testament, to investigate this distinction and its functions across social, historical, and doctrinal dimensions. In the Qur’an, prophets are introduced as universal exemplars—leaders in the struggle against injustice, advocates of monotheism, and architects of a unified, God-conscious community. In the Hebrew Bible, however, prophets typically function as tribal leaders or local moral reformers. These divergent portrayals carry far-reaching implications in theological, educational, and civilizational domains. Qur’anic prophetic narratives, as a foundational epistemic and civilizational component of Islamic thought, have played a pivotal role in shaping the vision of a global ummah and its ethical values. In contrast, the Hebrew Bible’s rendering of prophetic stories serves predominantly to affirm national and territorial identity. This article employs a descriptive-analytical method, using content analysis of the Qur’an and the Hebrew Bible, to investigate this structural and functional divergence and its ramifications in the social, historical, and doctrinal dimensions.
واکاوی تاریخی- تطبیقی معراج پیامبر (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه انگاره های ساخت یافته امروزی نظیر معراج پیامبر (ص) با ریشه های آن تصویر روشن تری از آن را نمایان می سازد. به رغم اتفاق نظر مسلمانان بر اصل معراج، مرور منابع اسلامی وجود آرای متفاوت در مؤلفه های متعدد معراج را نشان می دهد که از گوناگونی نگرش ها به آن در گذر زمان حکایت دارد. این تحقیق درصدد است دریابد که دیدگاه ها به معراج پیامبر (ص) در آغاز و پس از سه قرن چگونه بوده و چه عواملی در پیدایش و تطور دیدگاه ها مؤثر بوده است. بدین منظور، با رویکرد تاریخ انگاره و با پیش فرض صحت و اصالت اقوال، پس از مقایسه دیدگاه ها در نیم قرن نخست و نیمه دوم قرن سوم هجری (طرفین تطبیق) ازحیث چیستی، چرایی و چگونگی (لحاظ های تطبیق) به وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه های مطرح و تحلیل عوامل مؤثر در شکل گیری و تطور آن ها پرداخته است. نتیجه آنکه اقوال صاحب نظران پس از پذیرش و چگونگی امکان عروج، به چرایی و بهره مندی از کارکردهای آن متمرکز شده است. دیدگاه ها از کذب و سحر انگاشتن عروج تا تلقی آن به مثابه معجزه، وحی مشافهه ای، مقوم اسلام و مرجعی موثق برای رفع شبهات متحول شده است. عوامل اثرگذار بر دیدگاه ها باورهای کهن اعراب، پذیرش نبوت پیامبر (ص)، شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم و انگیزه های مذهبی بوده است.
گسست اجتماعی در پرتو أنفسی سازی؛ تحلیل انتقادی سوءاستفاده از امیال فردی در عصر مدرن وتاثیر آن بر معنویت جدید
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
85 - 105
حوزههای تخصصی:
برخی بینش های جامعه شناختی در تحلیل تحولات بنیادین عرصه دینداری وزندگی معنوی براین باور است که ظهور معنویت گرایی جدید، نتیجه ی «أنفسی گرایی» در دنیای مدرن است. امروزه أنفسی گرایی/سازی یا درون گرایی درجامعه غربی به یک فرایند عمومی تبدیل شده ودرحال گسترش به جوامع غیرغربی از جمله کشور ما ایران است؛أنفسی گرایی به معنای«آشکار ساختن تمایلات، احساسات درونی وابتنای زندگی فردی براساس انتظارات درونی شخص» است. نوشتار حاضر باشیوه توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که«گسترش أنفسی گرایی در ساحات گوناگون زندگی بشری»چه پیامدهای منفی به همراه دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد محور قرارگرفتن تمایلات درونی انسان، همواره مورد سوءاستفاده قرار گرفته است؛ صاحبان قدرت وثروت ضمن استقبال از أنفسی شدن جامعه، با دست کاری تمایلات وهدایت امیال درونی افراد به نفع مطامع سیاسی ومنافع مادی خود بهره برداری نموده اند؛ معلمان معنوی نیز معیار وملاک گزینش عناصر ومناسک معنوی را سنخ روانی وخواسته های درونی فرد دانسته وتمایلات وامیال درونی فرد به عنوان تنها منبع ارزش هاونظام باورها، جایگزین نظام سلسله مراتب وحیانی نموده اند. اصلی ترین ومهم ترین پیامد منفی فراگیری أنفسی گرایی فردگرایانه، گُسست اجتماعی واز هم پاشیدگی زیست جمعی جامعه انسانی است. هدف مقاله، آگاه سازی جامعه و هشدار به متولیان فرهنگی کشور نسبت به آسیب های أنفسی سازی است.