فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۸۰٬۵۴۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
فیلم سینمایی ایوب پیامبر در سال 1372 به نویسندگی و کارگردانی فرج الله سلحشور تولید شد. قصه ای که این فیلم روایت می کند با آنچه قرآن کریم بیان کرده است تفاوت های اساسی دارد. با آنکه داستان ایوب در قرآن در شش آیه آمده است اما اینگونه نیست که این داستانِ کوتاه، ناقص بیان شده باشد و یا عناصر داستانی مثل عنصر شخصیت پردازی را نداشته باشد. در داستان ایوب قرآن، چهار شخصیت داریم: ایوب، رب، شیطان و اهل. شخصیت پردازی فیلم سینمایی ایوب پیامبر از این چهار شخصیت با شخصیت پردازی قرآن از این چهار شخصیت متفاوت است. این تفاوت اساسی در شاکله و زیربنا در این دو روایت از داستان ایوب به دلیل آن است که در فیلم سینمایی ایوب پیامبر، قصه قرآن مبنای کار قرار نگرفته است بلکه منابع دیگر مثل کتاب مقدس، روایات و کتب قصص انبیا مورد استناد قرار گرفته اند.
معناشناسی و شاخصه های اسقاط ضمان با رویکرد مدنی و کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
131 - 144
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تبیین معنایی و مولفه های اسقاط ضمان با تأکید بر آموزه های حقوق اسلامی از موارد بسیار ضروری در حقوق موضوعه ایران به شمار می آید. از آنجایی که مسقطات ضمان در امور کیفری در قیاس با امور مدنی بالاخص در خصوصیت تحقق گرایی و کاربردپذیری با ابهام و عدم صراحت مواجه است، این پژوهش با هدف تشریح موارد مشترک آثار رفع مسئولیت مدنی و کیفری ضمان است.
مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: ابهام زدایی مصادیق و آثاردرموضوع مسقطات ضمان علاوه بر کاربردپذیری در حقوق مدنی در قوانین با رویکرد کیفری مسکوت نمانده و دارای مقرره های خاص در مباحث سرقت، رفع ضمان پزشک، عدم قصاص قاتل و. . . است.
نتیجه: وحدت ملاک مسقطات ضمان در دو حوزه مدنی و کیفری تا حدودی برابر است و افتراق چندانی با یکدیگر ندارند. و مصادیق مسقطات ضمان(اذن، اقدام، تحذیر، احسان، استیمان)، یکسان سازی فرآیندی با متکی شدن مصادیق مشترک و هماهنگی شناختی در نگرش ها نسبت به مسقطات ضمان قابل تصوراست.
همزیستی اسطوره و عرفان ایرانی با تأملی بر داستان ارداویراف نامه (مطالعه موردی: عدد سه و هفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۴
151 - 164
حوزههای تخصصی:
اساطیر به صورت خواسته و ناخواسته نقش مهمی در حفظ ادیان باستان ایفامی کنند. هنگامی که بر اثر جریانات تاریخی دین یک ملت عو ض می شود در این میان خدایان، قهرمانان ملی و مذهبی و اساطیر باستانی که اصولاً بر مبنای باورها و اعتقادات یک ملت شکل گرفته اند و در ذهن و فکر و اندیشه مردم ریشه ای دیرینه دارند به یکباره حذف نمی شوند بلکه غالباً در لایه های دین جدید دچار همزیستی شده و به حیات خود ادامه می دهند. بنابراین ممکن است تغییر شکل دهند اما از بین نخواهندرفت. در این گفتار چند مشخصه بارز اساطیر و عرفان ایرانی با مطالعه موردی عدد سه و هفت و تأملی بر داستان ارداویراف نامه مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. سوال اصلی تحقیق عبارت است از اینکه چه رابطه ای بین اساطیر و عرفان ایرانی وجوددارد؟ فرضیه مورد بحث عبارت است از اینکه اساطیر ایرانی در طی ادوار مختلف، حوادث گوناگون، ظهور و بروز ادیان مختلف و تهاجمات گوناگون هویت خود را حفظ نموده و با عرفان ایرانی دچار همزیستی شده و با تغییرات جزئی به حیات خود ادامه داده است. بنابر این با رمزگشائی از متون، داستان ها و مباحث سیر و سلوک عرفانی می توان گفت بین این دو رابطه مستقیم وجود دارد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بیان سوال تحقیق و فرضیه متناظر با آن می پردازد. کلیدواژه ها: ایران باستان، اساطیر، عرفان ایرانی، ارداویراف نامه، عدد سه و هفت.
جستاری در مفاهیم عرفانی و معنایی در عناصر معماری مساجد ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۴
165 - 182
حوزههای تخصصی:
دید عارفانه به موضوع آفرینش هنری به عنوان یک فعلیت هدفدار از اصلی ترین ویژگی های هنرمند ایرانی است. اگرچه هندسه معماری ایرانی و پیوند آن با مفاهیم عرفانی بهویژه در بناهای اصیل ایرانی درمیان ما ایرانیان بهروشنی نمایاناست، اما این مفاهیم از مباحث چالش برانگیز برای محققان و نظریه پردازان غربی بوده و برای آن ها ناشناخته مانده است. در این مقاله به بررسی و جستجوی شیوه ای مناسب برای معرفی معناهایی که ادعا می شود در نگاره های معماری ایرانی تجلی یافته اند، پرداخته ایم و مرحله به مرحله مخاطب را در مسیر استدلالی خویش پیش می بریم. براساس این شیوه ابتدا چند دیدگاه پیرامون ارتباط معنا و صورت بیان می گردد و سپس بر پایه شواهد تاریخی و دلایل علمی به بررسی عناصری از معماری سنتی ایران که در معماری مساجد به طور خاص مورد استفاده قرار گرفته است به عنوان بستر حکمت ایرانی و عرفانی اسلامی می پردازیم. در نهایت مفاهیم عرفانی و حکمی در عناصر و زمینه های موجود معرفیگردیده و معانی همراه با تحلیل ها با استفاده از خود صور بیان می شود. کلیدواژه ها: مفاهیم عرفانی، عناصر معنایی معماری، هنر اسلامی، معماری مساجد ایرانی.
تحلیل و تطبیق تأثیرپذیری دو شاعر معاصر (شهریار و مشیری) از اندیشه های عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۸۵
93 - 110
حوزههای تخصصی:
عرفان در ادبیات ایران جایگاه ویژه ای دارد و به عنوان یکی از مهم ترین ابعاد معنوی و فکری در این ادبیات شناخته می شود. عرفان اسلامی که با تجربیات و تأملات روحانی و عرفانی مرتبط است، تأثیر به سزایی بر شعر، نثر و متون مذهبی اسلامی گذاشته است. نفوذ عرفان، بر ادبیات فارسی، محدود به زمان و مکان نیست و همواره، الهام بخش ادبای ژرف اندیش بوده است. در دوره معاصر نیز، بسیاری از شاعران، از مشرب زلال عرفان بهره مند شده و سروده های ارزشمندی عرضه داشتند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی و تطبیق تأثیرپذیری شهریار و فریدون مشیری از اندیشه های عرفانی پرداخته می شود. با بررسی اشعار این دو، مولفه های عرفان اسلامی مانند توحید، نبوت، معاد، انسان کامل، کشف و شهود، مکاشفات، نگاه عرفانی به دنیا، سماع و دیگر مباحث مطرح شده در عرفان اسلامی، مورد بررسی قرارمی گیرد. هدف اصلی این پژوهش نشان دادن عمق تاثیرات عرفانی بر آثار این دو شاعر و چگونگی تجلی آن ها در شعر معاصر است. از نتایج پژوهش این که شعر فریدون مشیری سرشار از مفاهیم عرفانی است. او با استفاده از نمادها و تصاویر عرفانی، به بیان مفاهیمی چون توحید، معاد، انسان کامل، کشف و شهود، و مکاشفات پرداخته است. مشیری با نگاه عارفانه به زندگی و مرگ، اشعاری با بار معنایی عمیقی سروده است که نشان دهنده تأثیرپذیری او از عرفان اسلامی است. اشعار شهریار نیز، تلفیقی از زیبایی ادبی و عمق عرفانی هستند که به شناخت بهتر از جوانب مختلف زندگی و معنویت انسان کمک می کنند. کلیدواژه ها: عرفان، شعر معاصر، شهریار، مشیری، عرفان ادبی.
منزلت عقل در فهم و کشف حکم الهی با تأملی در اندیشه های علامه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۹
29 - 56
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در مورد عقل، حجیت و نقش آن در فهم و کشف حکم الهی می باشد. تردیدی نیست که شناخت درست از دین، در سایه سار بهره درست از منابع آن دین می باشد. در این مهم چنانچه دین مجموعه ای از اعتقادات، احکام و اخلاقیات بوده باشد راه دست یابی به این امور از منابعی است که توسط دین مشخص می گردد. فقها برای شریعت اسلامی به طور کلّی، چهار منبع مشخّص کرده اند که عبارتند از: قرآن؛ سنّت، اجماع و عقل. در این میان در مورد حجیت عقل در جهت فهم و یا کشف حکم الهی دیدگاههای متعددی مطرح شده، عده ای قائل به عدم فهم و برخی هم ضمن پذیرش حجیت عقل قائل به کشف حکم الهی از سوی عقل می باشند. دراین مهم، از ظواهر برخی سخنان علامه جوادی آملی بر می آید که ایشان قائل به نفی حکم عقل بوده مع الوصف در برخی دیگر از آثار ایشان بر می آید که ایشان عقل را منبعی مستقل در کنار کتاب و سنت دانسته، معتقدند آنچه را که کتاب و سنت بیان نکرد عقل بیان داشته و فتوای آن عین فتوای شرع می باشد. لذا از آنجاییکه فهم این نکته در جهت شناخت جایگاه عقل در کشف حکم الهی به عنوان یک منبع مستقل، مهم به نظر می رسد این تحقیق با روش تحلیلی به بررسی این مواضع پرداخته، یافته های تحقیق بر آن است که عقل از سویی با نگاه به نقل می تواند موفق به درک و کشف حکم الهی گشته و از سویی در کنار نقل خود با تشخیص برخی مصالح و مفاسد می تواند به کشف حکم الهی بپردازد و در حقیقت حکم الهی از دو ابزار نقل و عقل بیان گشته عقل نیز منبعی برای حکم الهی شمرده می شود.
Exploring Strategies to Resolve Contradictions between Verses and Narrations Regarding Procreation and Limiting Progeny(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Given the importance of increasing and decreasing procreation, the present study aims to address contradictory verses and narrations on this topic using a descriptive and analytical method and answer the question: ‘What are the solutions for resolving contradictory verses and narrations regarding the increase and decrease of procreation?’ The research findings show that by applying two solutions, namely governmental decrees and the rules of conflict, balance, and preference, the conflict among the verses and narrations in the field of prolificacy and population control is resolved. In the first approach, the verses and narrations of prolificacy and population control, based on the primary principle and rule, indicate the preference and desirability of increasing procreation. However, if the individual and social conditions of the Islamic community change, the primary rule may change. The ruler and the supreme jurisprudent can issue a decree according to the circumstances of the time. Consequently, both an increase and a decrease in procreation may occur in different times and conditions in the Islamic community, thus avoiding a conflict. In the second approach, considering that the contradictory verses and narrations in the field of prolificacy and population control are divided into three categories: Conflict between verses of prolificacy and verses of population control, conflict between verses and narrations of prolificacy and population control, and conflict between narrations of prolificacy and narrations of population control. In the conflict between verses of prolificacy and verses of population control, the verses of prolificacy are preferred. In the conflict between verses and narrations of prolificacy and population control, two scenarios are possible: Sometimes the verses of prolificacy conflict with the narrations of population control, in which case the verses of prolificacy are preferred because they are definite in meaning ( Dalālah ) and definite in origin ( Ṣudūr ), while the narrations of population control are speculative in meaning ( Dalālah ) and speculative in origin ( Ṣudūr ); and sometimes, the verses of population control conflict with the narrations of prolificacy. The narrations of prolificacy are preferred because the verses of population control do not indicate procreation and increasing progeny. In the conflict between narrations of prolificacy and narrations of population control, since the conflict between these narrations is of the type of absolute and restricted conflict, the narrations of population control are restricted by the narrations of prolificacy. Accordingly, according to the verses and narrations, the abundance and increase of procreation are desirable.
The Dramaturgy of Silence in the Quran A Case Study: The Story of Prophet Moses and Khiḍr and Joseph(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the most important structural studies is the examination of narrative techniques in the Quranic stories with the aim of showing the quality of the visual layers. To achieve this type of research, various models and methods are used. One of the interdisciplinary models is dramaturgy. Dramaturgy, as a theatrical function, seeks synergy within the text and displays actions to influence the audience and answer their potential questions; likewise, the audience's confrontational or interactive feelings with the work and structured analyses of the artistic work aim to determine the impact of the narrative and the longevity of the work. In this research, the story of Prophet Moses and Khiḍr (al-Kahf: 60ff) and a part of the story of Joseph have been studied using a descriptive-analytical method. The results show that the quality of using the dramaturgy of silence encompasses ten different and novel types, from authorial silence to causal silence. In these narrative techniques, the Quranic images do not, on their own, draw the narrative lines of the text, but rather are reflected in the domains of certain insights, concepts, and epistemological, cosmological, ethical, and aesthetic assumptions. These seemingly fragmented images are multi-referential and in their echo also include silence, making it a part of such frames. The narrative essence in the story of Khiḍr and Moses and Joseph is the mention of the meta-narrative in two realms: "First, the compositional actions and functions based on reality, and the second part, the descriptive and interpretive actions that recount the paratexts."
آموزش مفاهیم اخلاقی در مدارس آینده:تاثیر ابزار دیجیتال (انیمیشن، تصاویر ثابت، و بازی های رایانه ای) در توسعه عزت نفس دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
129 - 152
حوزههای تخصصی:
در عصر دیجیتال، نظام آموزشی با چالشِ همسویی روش های سنتی آموزش با نیازهای نسل جدید روبروست. امروزه دانش آموزان در محیطی سرشار از فناوری های دیجیتال رشد می کنند، در حالی که شیوه های آموزش سنتی همچنان بر الگوهای خطی و انتقال یک سویه دانش تأکید دارند؛ بهره گیری از ابزار دیجیتال می تواند در کنار تعاملات انسانی، به افزایش مشارکت دانش آموزان و ارتقای بهره وری یادگیری کمک کند. یکی از دغدغه های اساسی در تعلیم و تربیت، توسعه سازه های روانی و هوش اخلاقی دانش آموزان است که مستقیماً بر رشد شخصیتی، اجتماعی و تحصیلی آن ها تأثیر می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم هوش اخلاقی از طریق سه ابزار دیجیتال (انیمیشن، تصاویر ثابت، و بازی های رایانه ای) بر عزت نفس دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر اصفهان انجام شده و راهکاری نوین برای بازطراحی برنامه های درسی مدارس آینده ارائه می دهد. این مطالعه با استفاده از روش نیمه تجربی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، روی ۸۰ دانش آموز که در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی تقسیم شدند اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد هوش اخلاقی بوربا و عزت نفس روزنبرگ، همراه با بسته های آموزشی دیجیتال مبتنی بر هفت فضیلت اخلاقی بوربا بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بررسی شدند. یافته ها نشان داد آموزش از طریق انیمیشن و تصاویر ثابت به طور معناداری عزت نفس و تمام مؤلفه های هوش اخلاقی را بهبود بخشید (۰۰۰/۰ > p). بیشترین افزایش عزت نفس در گروه تصاویر ثابت (59/5+=Δ) و انیمیشن (3+=Δ) مشاهده شد، در حالیکه بازی های دیجیتال تأثیر محدودی داشت (۱۸۰/۰ = p). در حوزه هوش اخلاقی، بازی های دیجیتال تنها بر مؤلفه «خویشتن داری» تأثیرگذار بود (۰۰۲/۰ = p). نتایج پیگیری نیز نشان داد تأثیر انیمیشن و تصاویر ثابت پایدارتر است. این پژوهش نشان می دهد که انتخاب ابزار دیجیتال باید مبتنی بر اهداف آموزشی (کوتاه مدت یا بلندمدت) و ماهیت محتوای اخلاقی صورت گیرد. انیمیشن به دلیل ترکیب روایتگری پویا و جذابیت حسی، به عنوان مؤثرترین ابزار شناخته شد، در حالیکه بازی های دیجیتال نیاز به بازطراحی برای تقویت جنبه های آموزشی دارند. این یافته ها برای طراحی برنامه های درسی آینده و ادغام فناوری در فرایند تدریس اهمیت حیاتی دارد.
پاسخ به اشکالات روایات نجاست سگ در گذر نقد کتاب «سگ در متون و فرهنگ اسلامی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های فقهی تا اجتهاد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۷
91 - 118
حوزههای تخصصی:
نجاست سگ، صرف نظر از برخی اختلافات جزئی، مورد اتفاق فقیهان امامیه بوده و ادله متقن و قابل دفاعی دارد. مؤلف کتاب «سگ در متون و فرهنگ اسلامی» در بخش «طهارت سگ از منظر روایات»، پس از طرح پنج دسته از روایات نجاست سگ، کوشیده تا با روش فقهی در دلالت آن روایات بر نجاست سگ تشکیک کند، که البته از این مهم ناتوان است. «توهم نیاز به حقیقت شرعیه در واژه «نجس» برای برداشت نجاست فقهی از روایات»، «فقدان اعتبارسنجی در اسناد روایات»، «خلط اصطلاحات اصولی» و...، اشتباهاتی است که موجب استنتاج نادرست مؤلف شده است. پس از تبیین اشتباهات مؤلف، روشن می شود که مانعی از استنباط نجاست سگ از روایات وجود ندارد.
مطالعه تطبیقی نظریه سهروردی با نور در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تطبیق نظریه سهروردی با نور در قرآن انجام شده است. همچنین به دنبال ارائه چارچوبی نوین برای تطبیق نظریات فلسفی با قرآن است. برای دستیابی به این هدف، یک فرایند چهارمرحله ای اجرا شد. در گام اول، با رجوع به آثار سهروردی، دستاورد حکمت اشراق در قالب یک گزاره مبنایی و اساسی تعیین شد. در گام دوم، ضمن مطالعه پیشینه موضوع، نحوه بهره برداری سهروردی از مصادیق نور در قرآن بررسی شد. در مرحله سوم، گزاره منتخب و آیات متناظر با آن بررسی و تحلیل شد. مرحله آخر با تطبیق و تحلیل گزاره منتخب با شبکه مفهومی «نور» در قرآن به سرانجام رسید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که نخست، سهروردی بنیان مکتب اشراقی خود را براساس قرآن طراحی نکرده، ولی ادبیات این نظریه وامدار قرآن بوده؛ ازاین رو از آیات قرآن به صورت ذوقی، تلمیح و استشهاد بسیار بهره برده است. دوم، در قرآن واژه «وجود» به خداوند اطلاق نشده و قرآن نقشی ویژه برای صفت نور در میان سایر صفات الهی رقم زده است؛ بنابراین می توان نور بودن خداوند برای آسمان ها و زمین، یعنی کل گیتی، را با تعبیر «نورالانوار» سهروردی تطبیق داد.
نقد و بررسی فقهی و حقوقی ادله ضرورت غربالگری و نقش آن در سقط جنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
31 - 47
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های مهم غربالگری در امر پزشکی، غربالگری جنین است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی بهدنبال پاسخ این سؤال اساسی است که از منظر فقه امامیه و حقوق اسلامی حکم شرعی و قانونی غربالگری و ضرورت آن چیست و چه نقشی در سقط جنین دارد؟حکم اولیه غربالگری از منظر فقهی به دلیل تهاجمی بودن آزمایش هایآن و درصد بالای نتایج مثبت و منفی کاذب عدم جواز شرعی است و در شرایط ثانوی و اضطرار دارای حکم جواز خواهد بود. قانون حمایت از خانواده در سال 1400 تصویب شد و ماده واحده سقط درمانی را که ابهامات بسیاری داشت و نیز نوعی الزام غربالگری از آن برداشت می شد به طورکلی نسخ کرد و ضوابط و مصادیق انجام دادن غربالگری را در مواد مختلف ازجمله ماده 53 و56 و 71 بهصراحت بیان کردو هرگونه الزام را برای انجام دادن غربالگری یا سقط جنین به عنوان حکم اولی ممنوع دانست و مرتکبین را به مجازات محکوم کرد. اما براساس شرایط اضطرار، حکم عقل، درخواست والدین، تشخیص پزشک، و عدم ورود ضرر به جنین یا مادر یا هردو حکم ثانوی جواز را لحاظ کرده است.
یگانگی با خداوند در عرفان مسیحی و عرفان هندی تحلیلی توصیفی- انتقادی بر فلسفه مایستر اکهارت و ودانته سنتی و مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
83 - 94
حوزههای تخصصی:
مسئله یگانگی انسان با خداوند یکی از موضوعات بنیادین و چالش برانگیزی است که ذهن متفکران و عارفان شرق و غرب را به خود مشغول کرده است. این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی تطبیقی دیدگاه مایستر اکهارت و مکتب ودانته درباره یگانگی انسان با خداوند می پردازد و می کوشد به «امکان یگانگی انسان با خداوند از دیدگاه این دو سنت فلسفی و عرفانی» بپردازد. مایستر اکهارت، عارف مسیحی، یگانگی با خدا را هدف نهایی انسان می داند و بر ضرورت وارستگی از تعلقات دنیوی و خالی شدن از خود برای دستیابی به این یگانگی تأکید می کند. او الوهیت را در اعماق وجود انسان قابل کشف دانسته و به تلفیق عرفان و عمل در زندگی روزمره پرداخته است. در مقابل، ودانته، خصوصا مکتب ادوایته، یگانگی را حقیقتی ازلی معرفی می کند که به دلیل توهم (مایا) از دید انسان پنهان مانده است. این مکتب، با تأکید بر معرفت فلسفی، رهایی از مایا و درک برهمن را راه دستیابی به حقیقت یگانگی می داند. این مقاله، ضمن تحلیل تطبیقی این دو دیدگاه، تلاش دارد مرزهای فلسفی میان عرفان مسیحی و فلسفه هندی را روشن تر سازد. بررسی ها نشان می دهد که هر دو سنت بر وارستگی از تعلقات و اهمیت یگانگی در زندگی روزمره تأکید دارند، اما یکی بر تجربه عرفانی و دیگری بر معرفت فلسفی متمرکز است. با وجود این، چالش های نظری و عملی هر دو دیدگاه در تحقق این یگانگی همچنان پابرجاست.
A Critical Examination of Mullā Sadrā’s Theory of the Correspondence of Existential Realms within the Framework of the Epistemological Correspondence Theory of Truth(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Mullā Sadrā interprets “correspondence” in the correspondence theory of truth as the identity of quiddity (ʿayniyyat-e māhūwī) between mental existence (wujūd-i dhihnī) and external existence (wujūd-i khārijī) of a known object. However, this view conflicts with his principle of the primacy of existence (aṣālat al-wujūd), which posits that mental and external existences occupy distinct existential ranks, making identical quiddities impossible. To resolve this, Sadrā proposes the theory of correspondence of existential realms (tatābuq-i ʿawālim-i wujūdī), arguing that the quiddity of external existence is identical to that of mental existence, and their correspondence arises from the identity of their higher and specific existences. This article argues that while Sadrā clearly explains the identity of quiddity, his theory of existential correspondence fails to resolve the inconsistency. For true knowledge of an external object, the mental form must distinguish it from other objects in a conditioned (bi sharṭ-i lā) manner, not merely through indeterminate, unconditioned (lā bi sharṭ) knowledge of its qualities. Thus, knowing an object’s qualities abstractly does not equate to knowing the object itself, as distinguishing it requires specific, conditioned knowledge, undermining Sadrā’s resolution of the conflict between his theories.
تحليل الأفعال الكلامية في سورة النور علی ضوء نظرية جان سيرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعد نظریه الفعل الکلامی من الاتجاهات التداولیه التی تضع السیاق الخارجی للنص فی خانه اهتماهها فی تحلیل الخطاب الذی یولّده المؤلف؛ وذلک للکشف عن مقصدیته التی أراد إیصالها إلی المتلقّی. وعلی المتلقی أنْ یأخذ هذا الأمر (السیاق الخارجی) بعین الاعتبار، لإدراک أحسن للنصّ. وهذا من إنجازات هذه النظریه التی قد أسّسها أوستین، وقد وسّعها ونظّهما جان سیرل؛ وذلک بتتبع دراسات أستاذه أوستین. المقال یعالج آیات سوره النور المبارکه التی تتناول عده موضوعات، أهمّها قضیه (الإفک) التی تحذّر منها؛ وذلک بسبب العقوبات التی تعقب الکاذبین فی هذا الأمر. هذا المقال منهجه الوصفی – التحلیلی، بحیث قد اتخذ نظریه الفعل الکلامی أسلوباً لتحلیل آیات سوره النور المبارکه. یهدف المقال إلی دراسه آیات سوره النور المبارکه، وفق النظریه المذکوره، للکشف عن المعانی الضمنیه للمتکّلم فی کلامه، ویییّن أن السیاق الخارجی للنصّ له تأثیر ملحوظ فی فهم المتلقی. من النتائج التی توصّل إلیها المقال، وذلک وفق تطبیقه نظریه الأفعال الکلامیه علی آیات السوره المذکوره، علی ضوء تقسیم سیرل للأفعال الکلامیه، أنّ المتکلّم وظّف فعلی الکلامی الإخباری والتوجیهی، حیث بیّن مکانه المفترین فی الآخره، والنظام الطبیعی للعالم، وخلق اللیل والنهار، وحاله الأشخاص المتظاهرین بالإیمان، وخصائص المؤمنین وإبلاغ الخبر للانسان من حیث علمه بأعمالهم، وذلک من خلال الفعل الکلامی الإخباری، والأمر بإقامه الصلاه، وأداء الزکاه، وإطاعه نبیّه (|)، ونهی المؤمنین عن الأفکار التی تسبّب الشک فی قدره اللّٰه تعالى. وأما وفقاً للموقف الخارجی، فالأهداف الکلامیه الضمنیه للمتکلّم تختزل فی الأفعال الکلامیه الالتزامیه والتوجیهیه والتعبیریه والإعلانیه، وهذا تمّ کشفه عن طریق مقام النصّ؛ فإنّ الآلیات اللغویه المستخدمه من جانب المتکلّم تتناسب تماماً مع أهدافه، وهذا مؤشّر على معرفته بالموقف الکلامی والبلاغه بأکمله. وفقاً لتحلیل الآیات، أنّ نسبه استخدام الفعل الکلامی التوجیهی هی الأکثر بالنسبه للأفعال الکلامیه الأخرى، کما أنَّ الموقف الکلامی للآیات المنوره قد ساعد بشکل ملحوظ فی الوصول إلى ما قاله المتکلّم ضمنیّاً، وهو الأمر الذی یُعدّ الأساس فی نظریه الفعل الکلامی.
بررسی چالش ها و ارائه راهکارهای آموزش کاربردیِ زبان عربی (با تکیه بر نمونه های آموزشیِ مدارس کشورهای خارجی)
حوزههای تخصصی:
زبان انسان، مهم ترین وسیله ی ارتباطی و انتقال معنا است. در دنیای امروز که ارتباطات به سرعت در حال تغییر و توسعه است، اهمیت یادگیری زبان های مختلف به ویژه زبان های غنی ای مانند زبان عربی، محسوس است. زبان عربی امروزه نه تنها به عنوان یک زبان ارتباطی، بلکه به عنوان یک پل فرهنگی و معرفتی میان ملت ها و فرهنگ ها مطرح است. یادگیری زبان عربی پیوندی عمیق با فهم تاریخ و تمدن غنی جهان عرب دارد و در این عصر جهانی سازی، مسلماً تسلط به این زبان می تواند دریچه ای به فرصت های جدید ایجاد کند. از این رو، پژوهش در زمینه کاربردی کردن زبان عربی در زندگی دانش آموزان/ زبان آموزان نه تنها ضرورتی آموزشی، بلکه یک نیاز فرهنگی و اجتماعی است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی راه کارهای آموزش کاربردی زبان عربی نسبت به زبان آموزان می پردازد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تحلیل روش های نوین تدریس براساس نمونه های آموزشی مدارس کشورهای خارجی، کاربردی کردن زبان عربی در زندگی دانش آموزان/ زبان آموزان و فعالیت هایی است که می توانند به بهبود یادگیری زبان عربی کمک کنند. این روش ها شامل استفاده از فناوری های نوین، ایجاد فعالیت های کلاسیِ متنوع و فراهم سازی محیط های یادگیری انگیزشی و تعاملی است. یادگیری زبان عربی تأثیرات گسترده ای بر دانش آموزان ایرانی دارد که می تواند در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، تحصیلی، روان شناختی و اقتصادی ظهور پیدا کند. این تأثیرات نه تنها به توانمندی های زبانی و ارتباطی آن ها کمک می کند، بلکه می تواند به ارتقای هویت فرهنگی و معنوی، توسعه فردی و اجتماعی، منجر شود چراکه انگاشت های ما از یک بافت ارتباطی، حاصل رابطه تعاملی بین زبان و فرهنگ است.
بسترها و پیامدهای آزاداندیشی از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل آزاداندیشی و معرفی بسترها و پیامدهای آن از منظر نهج البلاغه است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای جهت دار قیاسی – استقرایی، به جمع آوری گزاره هایی از کتاب نهج البلاغه پرداخت که حاوی واژه های «تفکر و مترادفات آن» بوده و به نوعی با «اندیشه» پیوند خورده بود. پس از مفهوم گیری و مقوله بندی گزاره های منتخب، به آن دسته از گزاره هایی که به نوعی به موضوع آزاد اندیشی پیوند خورده، توجه شد و چهار مولفه مبانی آزاداندیشی، شاخصه و ویژگی آزاداندیشی، زمینه و بسترهای تحقق آزاداندیشی و آثار و نتایج تربیتی آزاداندیشی، استخراج گردید. پس از استنباط مولفه های به دست آمده، تحلیل آزاداندیشی و جنبه های مختلف آن از منظر امیرالمومنین علی علیه السلام مورد توجه قرار گرفت که برخی پیامدهای تربیتی آزاداندیشی نیز حاصل شد. یافته های پژوهش نشان داد که آزاداندیشی برمبنای آزادی انسان و فهم آگاهانه دین پی ریزی شده و ضمن اینکه با انتقاد و بیان صریح حقایق، انتقادپذیری و محوریت عقل و عمل به حکم عقل همراه است، نیازمند زمینه و بسترهای تحقق آن، یعنی استقلال فکر، کاستن از تعلقات بی اساس، واقع بینی و جامع نگری، نفی پیش فرض های ذهنی و مهم تر از همه، در نظر داشتن محدودیت های اندیشه ورزی است. رعایت الگوی آزاداندیشی ارائه شده از سوی نهج البلاغه نیز، پیامدهای تربیتی چون خودداری از رفتار خرافی، دوری از اتهام زنی، اجتناب از انفعال، پرسشگری و مطالبه گری، پاسخگویی و مسئولیت پذیری، انعطاف پذیری و پرهیز از فرو رفتن در شبهات را به دنبال دارد.
طلاق به درخواست زوجه به استناد پرداخت نفقه با مال تحصیل شده ازطرق نامشروع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق ناشی از عسروحرج (موضوع ماده 1130 قانون مدنی)، طلاق ناشی از عدم پرداخت نفقه (موضوع ماده 1129 قانون مدنی)، و طلاق ناشی از تخلف زوج از شروط ضمن عقد نکاح، ازجمله موجبات طلاق به درخواست زوجه است. بنابر مبانی فقهی و حقوقی، انفاق به زوجه بر عهده زوج است و تخلف از این وظیفه، ضمانت اجرای حقوقی و کیفری دارد. این انفاق باید از منابع مالی مشروع تأمین شود. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این مسئله است که آیا استنکاف زوج از پرداخت نفقه با مال تحصیل شده ازطریق مشروع و عدم امکان الزام وی به وظیفه شرعی و قانونی می تواند یکی از موجبات طلاق به درخواست زوجه باشد؟ آیا این انفاق می تواند عامل عسروحرج زوجه و به منزله عدم پرداخت نفقه تلقی شود و درنتیجه زوجه را مستحق تقاضای طلاق کند؟ آیا چنین انفاقی می تواند تخلف زوج از شروط ضمن عقد (شرط اول و پنجم) محسوب شود و به زوجه این حق را بدهد که به وکالت از زوج، خود را مطلقه کند؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی در صدد پاسخ گویی به سؤالات فوق است. یافته های پژوهش نشان می دهد که منابع فقهی و حقوقی تصریحی دراین خصوص ندارند و درباره تفسیر قوانین مرتبط، ابهاماتی وجود دارد؛ بااین حال، به نظر می رسد می توان انفاق با مال تحصیل شده ازطریق نامشروع را بنابر دلایلی، از موجبات طلاق به درخواست زوجه دانست و برای ارتقاء قوانین و رفع ابهام پیشنهادهایی داد.
توظيف النعم السياسيه في الوصول إلى الحضاره الإسلاميه الجديده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۳ ربیع ۲۰۲۵ العدد ۱
9 - 26
حوزههای تخصصی:
إن مشروع بناء الحضاره الإسلامیه الجدیده، والسعی نحو تحقیقها کضروره اجتماعیه ملحه، یفرض علینا استخراج الشبکه الدلالیه الإسلامیه المرتبطه بها. إذ لا یمکن رسم معالم المتغیرات المؤثره فی عملیه الوصول إلى هذه الحضاره من دون الکشف عن هذه الشبکه الدلالیه. وفی هذا السیاق، یعد النص القرآنی الکریم المصدر الأول والأوضح لاستخراج هذه المفاهیم والمعانی. فالقرآن الکریم یحمل فی طیاته رساله محوریه تتمثل فی بناء رؤیه شمولیه لدى الإنسان (رؤیه حضاریه) تنظم علاقته بالوجود، والخالق، والمعاد. ویسعى القرآن دائما إلى ترسیخ هذه العلاقه وتعزیزها عبر مفهوم «الذکر» وتذکیر الإنسان بالعوامل الضروریه لإحیاء حیاته الاجتماعیه، مما یسهم فی نشوء الرؤیه الحضاریه وصیانتها وتطویرها. ویعنى النص القرآنی بتذکیر النعم الکبرى کالأمن، والوحده، والإحسان، والعدل، والحریه، والتی یمکن إدراجها ضمن إطار «النعم السیاسیه». الهدف الرئیس من هذا البحث هو تحلیل أثر النعم السیاسیه الإلهیه، مع الترکیز على نعم: الوحده، والأمن، ودفع الخطر، والولایه، فی مسار تحقیق الحضاره الإسلامیه الجدیده. وتتمثل الإشکالیه المرکزیه فی: ما معنى الذکر والتذکیر ب «النعمه» فی القرآن الکریم من منظور حضاری؟ وکیف تسهم النعم السیاسیه- لا سیما الوحده، والأمن، ودفع الخطر، والولایه- فی بناء هذه الحضاره؟ أما السؤال الرئیس الذی یطرحه البحث فهو: کیف تؤثر النعم السیاسیه الإلهیه على مسارات تحقق الحضاره الإسلامیه الجدیده وبلوغها؟ تنطلق فرضیه البحث من أن القرآن الکریم، من خلال التأکید على التذکیر بهذه النعم وضروره الاستفاده الرشیده منها، یوجه الأمه الإسلامیه نحو المسار الحضاری الرفیع، ویحول دون انحدارها. ویعتمد البحث على المنهج الوصفی التحلیلی، مستندا إلى شواهد قرآنیه، وتحلیل الآیات ذات الصله، للکشف عن دور هذه النعم السیاسیه کعناصر جوهریه فی دینامیکیه الحضاره الإسلامیه. وقد بینت نتائج البحث أن القرآن الکریم، عبر تأکیده على النعم السیاسیه الإلهیه - مثل الوحده، والأمن، ودفع الخطر، والولایه - وعلى ضروره شکرها والوفاء بها، یوجه الأمه نحو بناء حضاره قائمه على العداله، والتقدم العلمی، والرفاه الاجتماعی، والقیم الأخلاقیه، کما یحول دون تدهورها. فعلى سبیل المثال: تعزز «الوحده» التماسک الاجتماعی والتقارب بین مکونات الأمه؛ ویعد «الأمن» شرطًا أساسًا لتحقیق العدل والنهوض؛ أما «دفع الخطر» فیوفر بیئه مستقره متینه تعین على البناء؛ فیما تسهم «الولایه»، کنظام حکم عادل مستند إلى الشریعه، فی توجیه المجتمع نحو الرقی والتحضر. ولا تقف آثار هذه النعم عند حدود الأخلاق الفردیه، بل تمتد لتعزیز المسؤولیه الاجتماعیه، وتقویه أسس الحضاره الإسلامیه. بینما یؤدی غیابها إلى ضعف الأمه وزوال حضارتها. وعلیه، فإن القرآن الکریم، بتأکیده المستمر على هذه النعم وضروره شکرها واستثمارها، یرسم خارطه طریق للأمه نحو النهوض الحضاری. ویشکل هذا التوجه استراتیجیه وقائیه فاعله للحفاظ على الحضاره الإسلامیه وتطویرها، کما یمثل نموذجا یحتذى به فی بناء المجتمعات الإسلامیه المعاصره.
بررسی طرح واره های تصویری قرآن کریم بر اساسِ نظریه جانسون (مطالعه موردی سوره عنکبوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی از مهم ترین مباحث زبان شناسی به شمار می آید که میان زبان و اندیشه، ارتباط برقرار کرده و نظریه های مختلفی هم چون استعاره مفهومی، طرحواره های تصویری و ... را شامل می شود. در قرآن کریم بسیاری از مفاهیم انتزاعی در قالب مجموعه ای از مفاهیم عینی بیان می گردد که بررسی آن ها در فهم و درک صحیح مقصود قرآن تأثیر بسزایی دارد؛ پژوهش حاضر با بررسی انواع طرحواره های تصویری در سوره عنکبوت در صدد آن است تا معانی و زیبایی های نهفته و همچنین مفاهیم انتزاعی موجود در این سوره را با استفاده از رویکرد زبان شناسی شناختی و به روش توصیفی تحلیلی، تبیین کند. براساس داده های موجود از سوره عنکبوت، طرحواره حرکتی پربسامدترین طرحواره بود؛ پس از آن طرحواره حجمی و سپس طرحواره قدرتی در جایگاه دوم و سوم قرار دارند. با این وجود در این سوره طرحواره حرکتی برای درک و فهم مفاهیم انتزاعی نقش اساسی دارد. با استفاده از طرحواره های تصویری، بسیاری از مفاهیم انتزاعی و غیرعینی برای مخاطب عینی و ملموس می شود که این در درک و فهم دقیق و عمیق قرآن کریم نقش بسزایی دارد.