فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰۶)
107 - 139
حوزههای تخصصی:
سندبادنامه تآلیف ظهیری سمرقندی یکی از مشهورترین کتابهای داستانی قرن 6 ه . ق است. این کتاب از نمونه های نثر متکلف است که در تحقیقات سبک شناسانه نثر فنی از اهمیت ویژه ای دارد. این اثر آراسته به صنایع ادبی و آیات و احادیث و ابیات عربی و فارسی است. این اثر شامل 33 بخش داستانی است که در 26 بخش آن اشعار عربی دیده می شود؛ از جمله: کدخدا با زن و طوطی، زن دهقان با بقال، زن بازرگان و شوهر خویش،داستان شاه کشمیر ،داستان کبک نر با ماده، داستان زن دهقان با مرد بقال، داستان شاهزاده با وزیر و غولان، داستان مرد لشکری و کودک و گربه و مار،داستان خرس و بوزنه و درخت انجیر،داستان شاهزاده و گرمابه بان و زن،داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان،داستان صیاد و سگ و انگبین و مرد بقال
در این مقاله صحت ابیات عربی سندبادنامه و ترجمه آنها ؛نیز ردیابی شاعر آنها و اغراض تأکیدی، توصیفی و تشبیهی در محور معنوی- بلاغی با نثر داستانی بررسی می شود.
أسلوبية قصيدة "عذاب الحلاج" لعبدالوهاب البياتي وفقا للنظرية البنيوية النقدية(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
87 - 104
حوزههای تخصصی:
الأسلوب منهج یرکّز على العناصر الأساسیه والداخلیه للعمل الفنی، للکشف عن معاییر الاختراع والابتکار فیه. إنّ مناقشه أسلوب العمل الأدبی وسیله لفهم الآراء والنظره العالمیه والثراء الفنی للعمل الأدبی؛ إذ إنّها توضح کیفیه تفاعل المؤلف مع الإمکانات والکفاءه اللغویه التی تظهر فی المستویات المختلفه للغه. یمکن القول بأنّ الأسلوبیه هی إحدى الأسالیب الجدیده التی دخلت مجال الأدب لتحلیل النص، بحیث یمکن من خلالها الوصول إلى أحسن الفهم للنصوص الأدبیه. تحتوی قصیده عذاب الحلاج لعبد الوهاب البیاتی على سته أجزاء داخلیه تشکل بنیه ذات معنى فی اتصال عضوی، لیتمکن الشاعر من استحضار شخصیه صوفیه کحلاج حتی یشرح تجربته الواعیه لمجتمعه المعاصر. ولذلک تصبح قصیده عذاب الحلاج بنیه ذات معنى تعکس ظروف المجتمع. وفی السیاق ذاته، وبالنظر إلى السمات الأسلوبیه المحدده للقصیده، یهدف هذا المقال إلى التحقیق فی شتی مستویات القصیده، منها الفکریه، والصوتیه، والنحویه، والبلاغیه، من خلال الاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی القائم على التفسیر والتحلیل. تشیر نتائج هذا البحث إلى أنّ قصیده عذاب الحلاج تتکون من سته أقسام داخلیه محزنه، تشکل بنیه ذات معنى فی ارتباط عضوی، بحیث یتمکن الشاعر من استدعاء شخصیه صوفیه بهدف شرح تجربته الواعیه وتقدیم الاستجابه المناسبه لتصرفات مجتمعه المعاصر. وبهذا، تصبح القصیده بنیه ذات معنى داله على أحوال المجتمع. لقد أبدع البیاتی فی هذه القصیده الواقعیه الصوفیه، وترک أسلوباً خاصاً قد تجلّی فی عدّه مستویات: لغویه، وأدبیه، وفکریه. فإن انسجام المستوى اللغوی والأدبی لهذه القصیده مع نظیرتها الفکریه هو من أهم السمات الأسلوبیه لهذه القصیده.
متافیزیک قرآن؛ هستی شناسی کلام الهی در منظومه کلامی قاضی ابوبکر باقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
35 - 66
حوزههای تخصصی:
اشاعره درتقابل با جدال ایدئولوژیک و خشونت بار اهل حدیث و معتزله بر سر مخلوق و غیرمخلوق بودن قرآن و حدوث و قدم کلام الهی نظریه بینابینی کلام نفسی را ارائه کردند این نظریه از یک سو با قدیم وغیرمخلوق دانستن کلام نفسی، با اهل حدیث و با مخلوق و حادث دانستن کلام لفظی، با معتزله موافقت داشت و تعارض اهل حدیث و معتزله را تاحدود زیادی رفع کرد اما مانند هیچ کدام از آنان، کلام را تک بعدی و یک وجهی نمی بیند بلکه آن را امری دووجهی می داند. این نظریه بینابینی که توسط باقلانی تفصیل یافت مبتنی بر متافیزیک و هستی شناسی خاصی است که این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد ماهیت کلام الهی و رویکرد متافیزیکی باقلانی به آن را درقالب چند مسئله به ترتیب منطقی بیان کند. به طور خلاصه باقلانی کلام را امری وجودی، واحد، ثابت و دارای معنی حقیقی می داند که تجلّی صفت ذات خداوند است و از سه جهت فلسفی، کلامی و زبانی، غیرتاریخمند است و با این که به زبان درآمده اما خود زبان نیز امری توقیفی غیرتاریخمند است وبه تبع آن، معرفت و فهم دینی هم وجهی غیرتاریخمند پیدا می کند. کلام نفسی واحد در هر دوره ای به زبانی خاص پدیدار شده است و کتب مقدس ادیان ابراهیمی، صورت های زبانی کلام نفسی واحد و ثابت هستند که در هر دوره ای در امتداد یکدیگر، صورت تشریعی جدیدی یافته اند و از آن جا که کلام الهی وجهی دوگانه دارد نیازمند تبیین مکانیسم تبدیل آن از نفسی به لفظ و تعابیر زبانی است.
دراسة المعوّقات الّتي تواجه خرّيجي اللُّغة العربيّة وآدابها بشأن ريادة الأعمال في مجال العلاج الطبيعيّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهدت ریاده الأعمال فی مختلف المجالات العلمیّه نموّاً کبیراً فی العالم . وتعتبر ریاده الأعمال والتسویق الهدف الأساسیّ فی مجالات العلوم المختلفه، ویضمن دیمومه هذا المجال تحویله الدینامیکیّ للمجتمع المتلقّی وریاده الأعمال فی مجال العلاج الطبیعیّ والصحّه، والاهتمام بکلّ زوایاها المجهوله والمهمّشه أحیاناً. فهی علی مستوی اللُّغه العربیّه وآدابها، تحتلّ مکانه ذات أهمّیه. وهی بخلاف ما یعتقد الرأی العامّ الذی یعتبرها مقصورهً على بعض المهن المحدّده وتعتمد من قبل مؤسّسات معیّنه، یمکنها تحدید مسارات ووجهات نظر جدیده ربّما لاینتبّه لها الآخرون، ولا یُعیرون اهتماماً لما یجری فیها من تزویر وتغییر. ولکن هذه القضیّه لا تعتبر الحلّ المطلق لکلّ القضایا. وبطبیعه الحال، لا تخلو من العقبات. حاول هذا البحث التعرّف إلی المعوّقات والتحدّیات الّتی تواجه ریاده الأعمال فی مجال العلاج الطبیعیّ لخرّیجی اللُّغه العربیّه وآدابها باستخدام المنهج الوصفیّ التحلیلیّ وتعزیزه بمصادر المکتبات إذ تبیّن نتائج الدّراسه أنّ تحسین المرافق العامّه، سیکون له تأثیر إیجابیّ فی استقطاب المزید من السُّیّاح فی القطاع الصحّی ممّا یتطلّب تحرّکاً وتفاعلاً متناغماً ومسؤولاً. وعلیه فإنّ لخرّیجی اللُّغه العربیّه دوراً محوریّاً فی هذا المجال، إذ ینبغی لهم التعرّف إلی ثقافه شعوب الدول الأُخری الّتی تسهم فی کثره عدد السُّیّاح، فضلاً عن عدم الاقتصار علی مایرونه وعلی ما یُوکل إلیهم من الأمور. علیهم خلق أفکار جدیده تناسب واقع الحال کلّ حین لتمکّنهم من تلبیه احتیاجات السُّیّاح، إضافهً إلی ترجمه بعض المصنّفات الصحّیه والطبّیّه، لأنّ توافر الموارد العلمیّه والحدیثه یوجب رغبه السُّیّاح وإقبالهم. فی هذا الصدد، یُقترح زیاده الدراسات الهادفه منها لاکتشاف الإمکانیّات الطبیعیّه والمحلیّه وإیجاد أفکار ریادیّه، وورشات تعلیمیّه یمکن تطبیقها بواسطه خرّیجی اللُّغه العربیّه وآدابها وتخصّصات أخرى.
روش شناسی شرح مفردات در شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی با رویکرد به واژه تأویل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۲ «ویژه پژوهش های حدیثی»
83 - 96
حوزههای تخصصی:
نواب لاهیجی از علمای بزرگ شیعه است که «تحفه الخاقان فی تفسیرالقرآن» و «شرح نهج البلاغه» از مهم ترین تألیفات وی هستند. او در شرح فارسی خود بر نهج البلاغه در بیان معانی مفردات خطب، نامه ها و حکمت ها، به بحث لغوی درباره واژه ها و اصطلاحاتی که از نظر شارح نیاز به شرح و توضیح داشته اند -اغلب بدون ذکر سند-، پرداخته است. نواب گاهی علاوه بر معنای لغوی، معنای اصطلاحی واژه را نیز بیان می کند. وی همگام با اغلب شارحان و علمای علوم قرآن و حدیث، معانی گوناگونی را برای واژه تأویل قائل است. در پژوهش پیش رو بر آنیم تا به روش توصیفی_ تحلیلی، روش لغوی نواب لاهیجی در تبیین واژه تأویل و مشتقات آن را در شرح وی بر نهج البلاغه بررسی کنیم.
گونه های کارکرد «مَثَل» در آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند در قرآن شیوه های متنوعی را برای هدایت انسان ها اختیار کرده است، از جمله آن ها بهره گیری از «مَثَل» است؛ به طوری که در مجموع آیات مکی و مدنی 80 بار به کار رفته است. اگر چه می توان معنای واحدی برای ریشه این واژه پی جویی کرد، مع ذلک ساختار و سیاق های متنوعی که در آن ها به کار رفته، از کارکردهای مختلف آن حکایت دارد، لذا این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی کارکردهای «مَثَل» در آیات قرآن کریم پرداخته است. طبق یافته های تحقیق، 80 «مَثَل» مستعمل در قرآن، پنج کارکرد دارد: 1- «مِثال»: در هر آیه ای که ترکیب «ضرب»(یا صرّف) و «مَثَل» به کار رفته است، آن آیه در پی بیان یک مثال و توضیح ساده تر قاعده ای است که در دیگر آیات قرآن به کار رفته است که خود به دو دسته قابل تقسیم بندی هست: الف) مثال هایی که خداوند زده است، ب) مثال هایی که مشرکان زده اند، 2- «تمثیل»: هرگاه «مَثَل» به همراه «کاف» باشد، معنای تمثیل و تشبیه خواهد داشت، 3 و 4 و 5- «وصف»، «عبرت پذیری» و «آیه» در پرتو سیاق آیات، سه کارکرد اخیر با استفاده از سیاقی که «مَثَل» در آن ها قرار دارند، به دست آمده است.
ارزیابیِ نقدهایِ ابنِ رشد بر روشِ متصوفه در الاهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
75 - 106
حوزههای تخصصی:
ابنِ رشد به هدفِ نقدِ روشی که «متصوّفه» در استنباط هایِ الاهیاتیِ خود برگزیده اند، دو ادعا به آنان نسبت می دهد: یک-متصوفه به روش هایِ نظری باور ندارند و، دو-به باورِ متصوفهْ معرفتْ تنها با پیراستنِ نفس از شهوت ، و القاء از جانبِ خداوند شکل می گیرد. او معتقد است، تنها دلیلِ صوفیان بر این دعاوی ظاهرِ آیاتی از قرآن است؛ امّا ظواهرِ آیاتِ یادشده برایِ اثباتِ مقصودشان بسنده نیست. یک روش برایِ آن که موجّه و مقبول افتد، باید هم زمان سه مؤلّفه یِ «عمومیّت»، «سازگاری با ظواهرِ قرآن»، و «سازگاری با چارچوبِ منطقِ ارسطویی» را برآورد. ازنظرِ اوْ روشِ «متصوّفه» هیچ یک از سه مؤلّفه یِ گفته شده را ندارد. ما فهمِ ابنِ رشد از متصوفه را مفروض می گیریم و در درستیِ آن چون وچرا نمی کنیم و؛ سپس استدلال می آوریم که: (1) می توان از مُدّعایِ نسبت داده شده به صوفیان، صورت بندیِ منطقی و نظری ارائه داد؛ صورت بندی ای که حتا با پیش فرض هایِ روش شناختیِ ابنِ رشد سازگار باشد. (2) ظواهرِ آیاتِ موردِنزاع، به یک سان می تواند هم مُدعایِ صوفیان را اثبات نماید و هم مُدعایِ ابنِ رشد را. (3) ابنِ رشد در ظهوریابیِ خود از آیاتِ قرآن به شکاکیّتِ معناشناختی دچار می شود، ازاین رو نمی تواند ازپسِ تبیینِ هیچ آیه ای برآید. (4) ابنِ رشد در معناشناسیِ خود، تأویل براساسِ مبانیِ فلسفه یِ ارسطویی را برگزیده است؛ این نحوه تأویل کردن نه عمومیّت دارد و نه با ظواهرِ قرآن سازگار است؛ ازاین رو ایرادی که ابنِ رشد به متصوفه وارد می کند، خودشکن است. (5) ابنِ رشد از یک سو حقِ تأویل را از متصوفه سلب می کند؛ اما خودْ فراوان با مفروضاتِ ارسطویی به تأویل مبادرت می ورزد. (6) ابنِ رشد بینِ «اطلاق» و «عمومیّت» خلط کرده است.
بررسی تنافی قاعده الزام و حرمت اعانه بر اثم با تطبیق بر حکم فروش اعیان نجس به مستحل
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
101 - 122
حوزههای تخصصی:
آیا مسلمانان (کشورهای اسلامی) می توانند اعیان نجسه را با کفار معامله کنند؟ بنابر نظر مشهور در بحث تکلیف کفار به فروع، چنین معامله ای از این جهت که عنوان معاونت بر اثم بر آن صدق میکند، حرام است. از طرفی، قاعده الزام و برخی روایات مرتبط به موضوع، مهر صحت بر این معاملات می زنند. در این پژوهش پس از مفهوم شناسی و بررسی اجمالی قواعد مرتبط، راهکارهایی برای حل تنافی میان قواعد مذکور بیان شده است. تخصیص حکمی قاعده معاونت بر اثم، بیان دو نوع تقیید برای موضوع حکم اعانه و تطبیق نظریه خطابات قانونی حضرت امام (ره) به عنوان راه حل های این تنافی مطرح شده است. باتوجه به جایگاه و آثار اقتصادی این بحث و تغییراتی که می تواند در سیاست های تجاری خارجی کشور ایجاد کند، پژوهش ذیل می تواند یکی از چالش های این معاملات را برطرف کند. لازم به ذکر است که این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی، به سر انجام رسیده است.
خاستگاه استعاری مفهوم عقل در اساطیر و فرایند گذار آن به فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
157 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی خاستگاه پدیداری مفهوم عقل است. سوال اصلی این پژوهش آن است که آیا مفهوم عقل، دارای خاستگاهی متافیزیکی و متعلق به آغاز تفکر فلسفی_علمی یونان باستان است یا اینکه این مفهوم، دارای بن مایه ای فیزیکی؛ و ریشه های آن به زبان و متون اساطیری بازمی گردد. فرضیه اصلی این پژوهش این بود که مفهوم عقل و اندیشه عقلانی به دورانی پیش از فلسفه ورزی یونان باستان بازمی گردد و در متون اساطیری جوامع مختلف، نظیر: ایران، یونان، بین النهرین و روم باستان، شاهد حضور مفهوم عقل و شخصیت های اسطوره ای سمبل عقل هستیم. یافته های پژوهش در مقام تایید فرضیه، حاکی از آن است که مفهوم عقل و تفکر عقلانی، قدمتی بیش از تفکر فلسفی دارد و در متون اساطیری جوامع مختلف بدان اشاره شده است. هم چنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که معنای نخستین واژه عقل در زبان های باستانی مختلف، به امور فیزیکی و محسوس بازمی گردد که در طی فرایندی استعاری به مفهومی متافیزیکی شبیه سازی و دگرگون شده است. نگارنده بر این باور است که مطابق با رویکرد مسلط بر اسطوره شناسی و زبان شناسی معاصر، هر نوع اندیشه عقلانی(نظیر اندیشه حقوقی) به جهت خصلت زبانی و نمادین خود، واجد بن مایه ای استعاری_اساطیری است.
تحلیل تطبیقی نیابت خاصه و نظریه رکن رابع در اندیشه امامیه و شیخیه
منبع:
جامعه مهدوی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
31 - 58
حوزههای تخصصی:
شیخیه کرمانیه یکی از فرقه های انحرافی عصر حاضر به شمار می آید که با دست یازی به مفهوم نیابت خاص، تلاش در گسترش مفهومی آن داشته است، این جریان برای عدم فهم صحیح از مفهوم نیابت با طرح عناوینی نظیر: رکن رابع و ناطق واحد، این مسیر را دنبال کرده و خود را محور علوم دنیوی و اخروی، ملاک حق و باطل و برخوردار از مقاماتی دست نایافتنی می دانند. تطور معنای وکالت به نیابت و مصادره معنای نیابت با رکن رابع، بیشتر تلاش شیخیه در راستای مشروعیت بخشی نگاه خود در ابداع این نظریه بوده که لازمه این نگرش حذف تدریجی دستگاه فقاهت و مرجعیت است. پژوهش حاضر به دنبال تبیین صحیح مسئله نیابت خاصه و تطور مفهومی آن از مفهوم وکالت برآمده و درصدد بیان این موضوع است که شیخیه با سوءاستفاده و برداشت ناصحیح از مسئله نیابت خاصه، آنرا در قالب رکن رابع ارائه داده است. بازخوانی اندیشه شیخیه نسبت به این تطور معنایی و سوءاستفاده از مفهوم نیابت خاصه، بیانگر ضرورت پژوهش در این زمینه است، نوشتار حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای با رویکردی توصیفی - تحلیلی، با استناد به منابع دست اول فرقه شیخیه کرمانیه، تطور مفهومی و بهره وری این فرقه را روشن کرده است. نتیجه بدست آمده حاکی از سوءاستفاده شیخیه در دگرگونی معنای وکالت و تطبیق آن با نیابت خاصه، در تلاش برای مشروعیت بخشی ادعا های خود است.
شاخصه های مدیریت نظامی از منظر قرآن با تأکید بر اندیشه های امام خامنه ای
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
379 - 410
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفه های اقتدار حکومت ها در دنیا، قدرت نظامی است و سازنده این اقتدار، نیروهای نظامی هستند که امام خامنه ای در حوزه شیوه های مدیریت مطلوب نیروهای نظامی و مسائل پیرامون آن به بیان شاخصه ها و ملاک های آن پرداخته اند. با توجه به اهمیت مسئله و تأثیر آن در صعود و سقوط کشور، ضرورت دارد که این مهم از منظر کلام وحی مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد. ازاین رو نگارنده با مراجعه به آیات قرآن و بررسی اقوال مفسران و بهره گیری از بیانات امام خامنه ای و با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به بررسی شاخصه های مسئله یاد شده پرداخته اند. برآیند و ره آورد پژوهش بیانگر آن است که مهم ترین شاخصه های مدیریت نظامی از منظر قرآن کریم عبارت اند از: ایمان و عمل صالح، مشورت پذیری، صبر و سعه صدر، بصیرت و آگاهی، قدرت جسمی و روحی، انتقادپذیری، حق مداری، اطاعت پذیری و روحیه جهادی. همچنین مشخص شد که مقام معظم رهبری نیز با تمسک به قرآن کریم در بیانات و تألیفات خود مجدانه به این امور تأکید نموده است. ایشان رهنمودهای مؤثر و متمایز در بیان شاخصه های مدیریت نظامی از مدیریت نظامی رایج در جهان را ارائه می نماید و این تمایز و تفاوت ریشه در الهامات استنطاقات قرآنی ایشان داشته که توانسته است علاوه بر تحول آفرینی در حوزه اندیشه، الگوی عملی از مدیریت نظامی بر خواسته از بطن و متن قرآن کریم را به تصویر کشد.
بررسی تطبیقی اصل کرامت انسانی به مثابه مهمترین مبنای تربیت قرآنی و حدیثی از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) با مکتب اومانیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰
57 - 84
حوزههای تخصصی:
تبیین ماهیت «کرامت انسانی» چه در شأن نظری و چه در شأن عملی، نشان دهنده تفوق یک مکتب بر سایر مکاتب رقیب است. بررسی کرامت انسانی، ازجمله مسائل قرآن کریم و فلسفه اسلامی می باشد که توسط دانشمندان مورد واکاوی قرار گرفته است. این تحقیق هدفش احصاء مبانی، مؤلفه و شاخص های اصل کرامت انسان از منظر آیت الله خامنه ای می باشد و تلاش دارد با تحلیل گفتمان و رویکرد استنباطی، بیانات معظم له را با مبانی و مؤلفه های کرامت انسان از منظر انسان شناسی اومانیسم، با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی مورد تبیین و بررسی قرار دهد. بعد از بررسی تطبیقی بیانات و مکتوبات آیت الله خامنه ای با مبانی اومانیسم؛ چنین نتیجه گرفته می شود که مبنای اصل کرامت انسان در اندیشه معظم له، براساس مبنای انسان اسلام محور است که خود دارای سه مؤلفه «خلقت الهی»؛ «خلیفه الهی» و «حفظ شرافت و ارزش های انسانی» می باشد. این سه مؤلفه دارای شاخص هایی است که مجموع آنان، اصل کرامت انسانی را در اندیشه معظم له تشکیل می دهد. این دیدگاه برخلاف دیدگاه انسان محوری اومانیستی درخصوص کرامت انسانی می باشد؛ چراکه از منظر آنان خلقت انسان طبیعتی و غیرالهی است؛ از سوی دیگر آنان تنها منبع ارزش ها را خود انسان بیان کرده است، درحالی که در منظومه فکری آیت الله خامنه ای که برگرفته از دین اسلام می باشد، توحید هسته اصلی در بیان ارزش های انسان است و عقل گرایی و خردگرایی در مکتب اومانیسم به عنوان تنها ابزار خودکفایی انسان می باشد که در تضاد با تعریف عقل از منظر معظم له و شأن نظری و عملی آن است.
واکاوی مولفه های معروف و نسبت آن ها با اختیاربر پایه حدیث«تمّت السعاده»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
70 - 94
حوزههای تخصصی:
اغلب روایات باب المعروف در کتب حدیثی شیعه اشاره به جایگاه و آثار معروف یا همان احسان دارد و بدیهی است که صرف شناخت آثار احسان،کافی برای انجام آن نیست. بنابراین بعد از شناخت آثار معروف،نوبت به شناخت مراحل انجام معروف می رسد. حدیث «تمّت السعاده» تنها حدیثی است که مدلول آن بیانگر فرایند انجام معروف است. هدف این پژوهش بررسی فقه الحدیثی این روایت است. یافته های این پژوهش نشان می دهد این حدیث از اعتبار کافی برخوردار است و اختلاف چندانی میان نقل های این حدیث وجود ندارد. در این حدیث شریف فرایند انجام معروف از رغبت و قدرت آغاز می شود و با توفیق الهی پایان می یابد. نگارنده در این نوشتار بر آن است نخست مناسبات این سه مولّفه با یکدیگر یعنی «نسبت نیّت و توفیق، نسبت قدرت و توفیق» را نشان دهد و ثانیا به تبیین عدم ناسازگاری صنع الله بودن این سه مولفه با اختیار انسان بپردازد.
ارزیابی متن صحیفة الرضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
131 - 165
حوزههای تخصصی:
صحیفه الرضا (ع) از مشهورترین مجموعه های حدیثی منسوب به اهل بیت(ع) است که به سبکِ روایی عامه نقل شده است. بهترین راه برای ارزیابی اعتبار این کتاب، تخریج و مشابه یابی تمام احادیث آن است که این پژوهش براساس آن شکل یافته است. بیشتر احادیثِ صحیفه الرضا به طریق معتبر دیگری از اهل بیت(ع) نقل نشده و بخش عمده ای ازنظر متنی به روایاتِ اهل سنت -که معمولاً بر صحیفه الرضا تقدم زمانی دارند- نزدیک است. مشکلاتِ متنوعی، مانند ناهمخوانی سند و متن، تغییر شخصیت های روایات، ترکیب احادیث، خطا در خوانش و نقل متن، زمان پریشی و ناسازگاری با قرآن و احادیث شیعی در احادیث این مجموعه دیده می شود که ضمن به چالش کشیدن اصالت آن ها نشان می دهد که گردآورندهٔ این مجموعه از منابع مکتوب پیشین استفاده کرده و اسنادِ آن ها را تغییر داده است. مهم ترین منبع مکتوبی که برای صحیفه الرضا(ع) شناسایی شد، کتاب سکونی است. احتمالاً بیش از ده درصدِ روایات صحیفه الرضا از کتاب سکونی اقتباس شده است.
پدیدار ذهن در فلسفه مادیَمیکه از توهم تا واقعیّت!(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
453 - 470
حوزههای تخصصی:
«مادیَمیکه» یکی از مکاتب مهایانه ای است که با طرح نظریه «تهیگی» (شونیه تا)، افق معرفت شناختی و هستی شناسانه بدیعی را در تفکر هندی و بودایی موجب شده است. «پدیدار ذهن» یکی از مؤلفه های اثربخشی است که فلاسفه این مکتب، واکاوی مسائل وابسته به آن را جزو دغدغه های بنیادین خود قرار داده اند؛ حال آنکه، بررسی مستقل این مسأله از منظر پژوهشگران، حداقل در زبان فارسی، تا اندازه ای مغفول مانده است. بنابراین، پژوهش فراروی بر بنیاد این مسأله شکل می گیرد که اولاً مقصود مادیَمیکه از تهی بودن ذهن چیست؟ و ثانیاً مادیَمیکه به پشتوانه چه براهینی و بنابر کدامین اعتبار از توهم ذهن و حیث التفاتی آن دَم می زند؟ یافته های پژوهشی حکایت از این دارند که مادیَمیکه از رهگذر استدلال های انکاری گوناگونی، از جمله نفی منبع شناخت، نفی قانون علیّت، تبیین ناپذیری ابزارهای شناخت و بی اعتباری نجات شناسانه آنچه شناخت ذهنی نامیده می شود، سعی بر آن دارد، به یک اعتبار، بی بودیِ ذهن و مشارُإلیه آن را نشان دهد، هرچند به موجب قول ایشان به ساحت های دوگانه واقعیّت، الف). سَم ورتی سَتیه (واقعیّت نسبی) و ب). پرم آرته سَتیه (واقعیّت مطلق)، می توان پذیرش واقعیّت نسبی ذهن را نیز از سوی متفکران آن نتیجه گرفت. افزون بر این، از نظرگاه این مکتب به فراخور برخورداری واقعیّت از اعتبارات دوگانه، می توان از دو نوع معرفت سخن گفت. برترین نوع معرفت در این مکتب، پراجنا است که خود عنوان دیگری برای شونیه تا فرض می شود و تعیّن آن تنها با گذر از معرفت ذهنی و واقعیّت نسبی میسر می گردد.
سنجش تفسیر عرفانی «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بر اساس قواعد تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
۸۶-۵۹
حوزههای تخصصی:
در تفاسیر عرفانی از آیه شریفه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ » به گونه ای خاص برداشت های تفسیری و تأویلی انجام یافته است؛ به جز از سنگینی و ابهام در این تفاسیر، گاهی برداشت های غیر قابل قبولی نیز مشاهده می شود؛ این مقاله بر آن است تا برداشت های این تفاسیر از آیه براساس قواعد تفسیری مورد بررسی و احیاناً نقد قرار گیرد. با عنایت به اهمیت گرایش عرفانی و توجه بسیاری از جمله جوانان به این رویکرد تفسیری و با نظرداشت اهمیت این آیه در نظر و عمل مؤمنان و نیز برداشت های قوی و ضعیف در تفاسیر مربوطه، بررسی و نقد این برداشت ها در تفاسیر عرفانی ضرورت دارد. از این رو هدف مقاله حاضر تبیین صحیح برداشت های عرفانی از آیه و نیز بررسی و نقد مهمترین مباحث عرفانی این آیه که در برخی از تفسیرهای عرفانی بیان شده، به روش کتابخانه ای و اجتهادی می باشد. با عنایت به مبانی و منابع تفسیری، بررسی بسمله در تفاسیر عرفانی در سه محور «نکات عرفانی نسبت به مجموعه بسمله» و «نکات عرفانی مرتبط به اجزای آن» و در هر موردی «سنجشی براساس دلایل متقن و قواعد تفسیری» انجام شده است. یافته اصلی این مقاله وجود محاسن و معایب در برداشت های تفسیرهای عرفانی از آیه براساس قواعد تفسیری و امکان تفسیر عرفانی مطلوب از منظر قواعد تفسیر اجتهادی در عرصه هایی مانند: فلسفه بسمله، ارتباط بسمله با سوره، متعلق بسم، اسرار و معانی و ارتباط هر یک از کلمات بسمله، است.
تفسیر واژه چندمعنایی «ناس» در آیات قرآن کریم بر اساس نظریه الگوی چندمعنایی قاعده مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
۱۷۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
شناخت معانی مختلف هر واژه در قرآن، به درک بهتر مقصود آیات قرآن کمک می کند. «ناس» از ریشه «ا ن س» است و در بیشتر کتاب های وجوه و نظائر، به عنوان یک واژه چندمعنایی، با 19 وجه، ذکر شده است. به سبب ارتباط بین این 19معنا می توان ناس را واژه ای چندمعنایی و نه مشترک لفظی در قرآن قلمداد کرد. الگوی چندمعنایی قاعده مند از مدل های جدید زبان شناسی شناختی است که چندین زبا ن شناس از جمله تایلر و ایوانز آن را درباره کلمات متفاوت چندمعنایی مانند: حروف اضافه و گاه افعال به کار بردند و مرحله به مرحله ملاک های این نظریه را تکمیل کردند. تطبیق چندمعنایی واژه «ناس» با الگوی چندمعنایی قاعده مند کمک می کند بتوان روابط 19 معنای ناس را درک کرد و با قطعیت اعلام کرد که «ناس»، «لفظ مشترک» نیست. با استفاده از ملاک های الگوی چندمعنایی قاعده مند، معنای پیش نمونه و معانی متمایز «ناس» مشخص شد. افزون بر آن، سیاق آیات و دیدگاه مفسران نشان می دهد میان 13 وجه کلمه «ناس»، خط معنایی روشنی مانند «جماعت و گروهی از انسان ها» دیده می شود که در الگوی چندمعنایی شناختی به آن مفهوم پیش نمونه گفته می شود. شش وجه دیگر کلمه «ناس» به «افراد واحد و خاص» بازگردانده شدند که بیشتر لغت پردازان آن ها را نه تغییر معنا که تخصیص معنا از معنای عام دانسته اند.
جهاد انگاری بایسته های غیر نظامی تمدّن سازی مبتنی بر دیدگاه اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش آن است که مبتنی بر دیدگاه اهل ِبیت(ع)، کدام یک از بایسته های غیرنظامی تمدّن سازی، به عنوانِ جهاد معرّفی شده اند؟ وفق یافته های پژوهش به روشِ تحلیلی، التزام همگانی به فرهنگ معیار، کنش گری سازنده مرد و زن در نهاد خانواده، کنش گری سازنده اجتماعی آحاد مؤمنان، مجاهدت علمی و تولید دانش و سرانجام، عدالت ورزی و فسادستیزی در نهاد حاکمیّت به عنوانِ جهادهای غیرنظامی در عرصه تمدّنی شناخته می شوند. درنتیجه مشخّص گردید که ثمره مشترک این موارد با جهاد نظامی در امنیّت آفرینی و قدرت زایی، باعث گردیده که در نگاه معصومان(ع)، عنوانِ جهاد منطبق بر این موضوعات باشد. به علاوه، فرهنگ اسلامی با جهادانگاری موارد فوق، بن بست و محدودیّت دسترسی به ارزش جهاد را در شرایط غیرنظامی، مردود می انگارد. درنهایت، جهادهای تمدنّی بسان جهاد نظامی، نیازمند نوعی ایثارگری و فداکاری است. زیرا در شرایط خاصّی می تواند خطر جانی برای مجاهد تمدّنی به دنبال داشته باشد.
کارکردهای ایمان حقیقی از منظر قرآن کریم و نقش آن در پیروزی مجاهدان در دفاع مقدس
حوزههای تخصصی:
آموزه های اسلامی به ویژه قرآن کریم برای ایمان اهمیت فراوانی را بیان داشته اند و کارکردهای فراوانی نیز برای آن وارد شده است به گونه ای که زندگی مومنانه دارای آثار فراوانی است که در شئون مختلف زندگی فردی و اجتماعی و تحولات اجتماعی می تواند نقش آفرینی کند. یکی از مهمترین تحولات مهم اجتماعی معاصر ایران، دفاع ملت ایران در برابر تهاجم عراق به کشور و جنگ تحمیلی است. عوامل مهمی موجب پیروزی رزمندگان کشور در این جنگ بوده است. یکی از مهمترین این عوامل ایمان است که سعی نگارندگان بر آن است ضمن بررسی آثار و کارکردهای مهم آن از منظر قرآن کریم به بررسی نقش آن در پیروزی جنگ هشت ساله بپردازند. کارکردهایی امانند شجاعت، ایثار، توکل، دفاع از ارزش ها وغیره. نوآوری پژوهش حاضر را می توان ناظر بر کارکرد ایمان در حماسه آفرینی های دفاع مقدس و آثار آن در پیروزی ها و شهادت طلبی ها و ایثارگری های رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس دانست که در این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به آن پرداخته شده است.
نقش قوه خیال نبی در ابلاغ وحی از منظر فارابی، ابن سینا و ملاصدرا و عرضه دیدگاه ها به قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۹
۷۲-۵۱
حوزههای تخصصی:
مسئله نقش قوه خیال نبی در کیفیت ابلاغ حقایق وحیانی به مردم از منظر فلاسفه (فارابی، ابن سینا و ملاصدرا) و میزان تطابق نظریاتشان با آیات قرآن با روش توصیفی-تحلیلی با کمک اسناد کتابخانه ای بررسی شده است. از یافته های تحقیق به دست می آید که قوه خیال (متخیله) یکی از قوای باطنی نفس به تصرف و تألیف صور و محاکات حقایق عقلی می پردازد. به همین علت قوه خیال نبی، حقایق بسیط وحیانی را با محاکات و تمثّل، تنزّل داده و متناسب با قوای ادراکی مردم ابلاغ می نماید. فارابی، ابن سینا و ملاصدرا با اختلاف نظر اندکی، تعبیه معقول در محسوس برای قابلیت فهم حقایق والای وحیانی، رسالت نبوت نبی دانسته اند. بسیاری از آیات قرآن سخن از انزال و ذکر مثل برای بیان معارف الهی توسط خداوند و پیامبر عظیم الشأن دارند. چون تمثل و تنزل معارف عقلی که عبارتی از محاکاتست، فعالیت قوه خیال (متخیله) است، می توان دریافت آیات الهی نقش این قوه را در تنزّل می پذیرند. بنابراین با عرضه نظریات فلاسفه به آیات قرآن می توان تأیید آیات را بر دیدگاه های فلاسفه نتیجه گرفت.