مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نمادین
حوزه های تخصصی:
شاید مهم ترین مسأله زبان دین، موضوع «معناداری، ارجاع، و شأن معرفت شناختی گزاره های دینی» است؛ به این معنی که آیا گزاره های دینی، به ویژه گزاره های مربوط به خداوند و ویژگی هایش، معنادار، ارجاع دهنده، و حکایت گر امور واقع هستند یا خیر؛ و آیا زبان دین، معرفت زاست یا غیرمعرفت زا؟ در پاسخ، می توان گفت با یک تقسیم بندی کلی، فیلسوفان دین به دو دیدگاه معتقدند: بنا به دیدگاه نخست، برگرفته از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم و حلقه وین، گزاره های دینی، مهمل و فاقد معنا هستند. دیدگاه دوم که زبانِ دین را زبانی معنادار می داند، به دو گروه تقسیم می شود: گروهی زبان دین را معرفت بخش و گروهی غیرمعرفت بخش می دانند. از مهم ترین نظریه های گروه دوم، نظریه «نمادین بودن زبان دین»، صورت بندی شده توسط پل تیلیش است. در این مقاله، پس از توضیح این نظریه و مهم ترین نقدها علیه آن، به تفسیر تعدادی از آیات قرآن می پردازیم که به نظر شش مفسر مطرح در این مقاله، طبرِسی، زمخشری، فخر رازی، قشیری، میبدی، و طباطبایی، از جمله مواردی در قرآن هستند که در آن ها از زبان نمادین استفاده شده است. نتیجه پایانی مقاله این است که به رغم همه اشکالات وارده به فرض نمادین بودن زبان دین، گزیری نیست مگر آن که فرض کنیم دست کم بخشی از عبارت ها و واژه های به کاررفته در قرآن معنای نمادین دارند، و حکایت گر واقع نمایانه ای از عالم نیستند.
رابطه تابوت واره نخل با درخت خرما
منبع:
فرهنگ یزد سال اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
9 - 26
حوزه های تخصصی:
«نخل»، تابوت چوبین آذین بندی شده ای است که در منطقه وسیعی از ایران، در برگزاری مراسم عزاداری امام حسین(ع) از آن استفاده می شود. تاکنون به ارتباط بین این «تابوت واره» و «درخت خرما» پرداخته نشده است. هدف این مقاله روشن کردن این ارتباط است. آریایی ها نخل را نمی شناختند و نسبت به آن باوری نداشتند. پس از آشنایی با درخت خرما و پی بردن به ارزش والای آن، برایش تقدس قایل شدند. از شواهد باستان شناسی چنین برمی آید که در آشور و غرب آسیا «نخل گردانی» مرسوم بوده است. مرگ سیاوش برای ایرانیان بهانه ای بوده تا هر ساله با برگزاری آیین سوگواری به تجلیل از وی بپردازند. در دیوارنگاره «پنجکنت» دیده می شود که جنازه سیاوش درون اتاقکی قرار گرفته است و اطراف آن را مردم سوگوار فرا گرفته اند. پس از اینکه نخل برای ایرانیان، تقدس یافت، در ساخت تابوت واره ای که برای «سوگ سیاوش» و یا مراسم مشابه می ساختند، از برگ درخت خرما در ساخت یا تزئین آن استفاده شد، این سازه جدید «نخل» نامیده شد. پس از مدتی، خواسته شد که سازه هایی با ماندگاری زیاد درست کنند که در آن از برگ های نخل نیز استفاده شده باشد. چون این دو قابل جمع نبودند، وظیفه حضور نمادین «برگ درخت خرما» در تابوت واره به هنرمندان محول شد.
بنیان های نمادین و اعتقادی در نقوش سنگ نگاره های درّه نگارانِ سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
65 - 74
حوزه های تخصصی:
درّه ی نگارانِ سراوان یکی از مناطق برجسته ی سنگ نگاره ای در ایران بوده که مملو از نقوشی است که با ظرافت بر دل صخره ها حکّ شده و رگه هایی از پیش زمینه های اعتقادی و نمادین در اکثریت نگاره ها به چشم می خورد. این پژوهش با هدف بررسی و شناختِ نمادشناسانه ی سنگ نگاره های درّه نگاران سراوان و دلایل اعتقادیِ ایجاد نقوش از سوی مردم بدویِ آن سامان انجام و به دنبال پاسخ گوئی به این سئوال است که: بیشترین تصاویر حک شده بر صخره های این درّه، از چه نوعی بوده و مبتنی بر چه بنیان های نمادین و اعتقادی ترسیم شده اند؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و داده ها از طریق بررسی میدانی و ثبت مشاهدات نگارنده و نیز به روش اسنادی، گردآوری و به روش استدلال استقرایی، تحلیل شده-اند. یافته ها نشان می دهد که نگاره ها در درّه نگاران، به سه گروه جانوری، انسانی و هندسی تقسیم می شوند که نقوش جانوری بیشترین فراوانی را در بین سایر نقوش دارد. زمینه های نمادین و اعتقادی، نقشِ برجسته ای در طراحی نقوش داشته و به طور عمیقی با نحوه زیست و باورهای فکریِ مردم منطقه در آن زمان مرتبط بوده است. ضمن اینکه، بسیاری از بنیان های اعتقادی که در هنر صخره نگاریِ آن دوره نقش مؤثری داشته اند، در زندگی ساکنان فعلیِ منطقه، بوضوح قابل مشاهده است.
بررسی هویت زنان در نقوش آثار هنری سده های آغازین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
59 - 74
حوزه های تخصصی:
منابع تصویری به جای مانده از آثار هنری سده های آغارین حکومت اسلامی یکی از مستندات معتبری است که می توان با بررسی آن به هویت و جایگاه اجتماعی زنان در آن دوران دست یافت. نقوش پیکره های زنان در دیوارنگاره های کاخ های امویان و عباسیان، اولین اطلاعات بصری مستدل در این خصوص را از دو قرن اولیه اسلام به ما ارائه می دهند. در سده های بعدی گستره نقوش را علاوه بر دیوارنگاره ها در نگارگری نسخ خطی و دیگر شاخه های هنری می توان مشاهده کرد. از سده ششم به بعد با استحکام باور اسلامی در میان سایر ملل شاهد حضور تصاویری هستیم که به وجوه مختلف شخصیت زن می پردازد؛ این پیکره ها گاه جنبه تزئین گرا، گاه نمادین و گاه اسطوره ای پیدا کرده اند. در این دوران تصویر پیکر زنان اکثراً در کنار نقوش گل و گیاه، پرن ده و یا حیوانات دیگر ظاهر و برای بازیابی هویت و شخصیت زنان می توان به پوشش و یا حالات پیکره ها تأکید کرد. در این مقاله علاوه بر معرفی جایگاه اجتماعی زنان، به این مهم پرداخته می شود که بعضی از این تصاویر جنبه ای آرمانی دارد و برخی دیگر هویتی اساطیری به آنان می بخشد. این پیکره ها که با پوشش ها و آرایش های متنوع به تصویر کشیده شده اند، علاوه بر زیباشناسی دوران از باورها و تمایلات و موقعیت های فردی آنان نیز سخن دارند. نکته قابل توجه در تمایزات این تصاویر آن است که در بررسی تحلیلی آنان می توان هویت اجتماعی زنان را به عنوان مقدسه، حاکم، خنیاگر، مادر و یا همسر باز شناخت.
بررسی و تحلیل نمادگرایی در نزول حضرت عیسی (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
53 - 80
حوزه های تخصصی:
نزول حضرت عیسی7 از جمله مباحثی است که هنگام ظهور حضرت مهدی4 تحقق خواهد یافت. این باور که یکی از مباحث مهم در بحث مهدویت است، مستندات زیادی اعم از قرآنی، روایی و اتفاق مسلمانان و مسیحیان بر آن اقامه شده است. نگاه نمادین به نزول حضرت عیسی7 دیدگاه نوپدیدی است که از سوی برخی اندیشمندان مطرح شده و نزول حضرت را نه به معنای حقیقی و واقعیتی که تحقق خواهد یافت؛ بلکه نماد و رمزی بر پیروزی حق بر باطل و پیاده سازی منهج و شاخصه های عیسوی می دانند که در جامعه ساری و جاری می شود. از آن جا که بحث نزول حضرت عیسی7 از مباحث مهم مهدوی و باور خیل عظیمی از مسلمانان و مسیحیان است و نیز در این زمینه تاکنون پژوهشی سامان نیافته و خلأ معرفتی در این زمینه مشهود است؛ لذا تحقیق در این مسئله ضرورت دارد. پژوهش پیش رو به صورت توصیفی _ تحلیلی و به روش کتابخانه ای به تبیین نمادگرایی در نزول حضرت عیسی7 پرداخته است. ادله مختلف قرآنی، روایی و اجماع مسلمانان و مسیحیان با توجه به اصل اولیه در هر کلامی که حقیقت است، دیدگاه نمادگرایی را مردود می داند.
بررسی و تحلیل نمادگرایی در طلوع خورشید از مغرب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۶
93 - 116
حوزه های تخصصی:
از جمله موضوعات مرتبط با آخرالزمان و نشانه های ظهور بحث طلوع خورشید از مغرب است که به جهت ناهمخوانی با روند طبیعی و عادی زندگی بشر، با سختی و پیچیدگی در مقصود مواجه است. با توجه به ارتباط بحث حاضر با نشانه های ظهور حضرت مهدی 7 در برخی از روایات، پژوهش در این رابطه ضروری می نماید. در این زمینه دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاهی که طلوع خورشید از مغرب را به صورت حقیقی تفسیر می کند و در مقابل دیدگاهی است که پذیرش معنای حقیقی طلوع خورشید از مغرب را دربردارنده لوازمی محال و غیرطبیعی مانند برهم خوردن نظم جهان می داند؛ لذا بر معنای نمادین آن اصرار دارد. پژوهش حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی و به روش کتابخانه ای به تبیین نمادگرایی در طلوع خورشید از مغرب پرداخته است. ادله ارائه شده برای این دیدگاه عبارت است از: «استعمال طلوع خورشید در غیر معنای حقیقی»، «تبادر فهم مخاطبان احادیث و علما»، «به هم خوردن نظم طبیعی جهان» و «آیه شریفه الی یوم الوقت المعلوم». دلیل نخست گر چه بعضی از شواهد مطرح شده در آن خالی از اشکال نیست؛ ولی باتوجه به دیگر شواهد مانند حدیث «علی بن رئاب» و به ویژه باتوجه به امکان جمع بین علامت قیامت بودن طلوع و کنایه بودن آن از ظهور حضرت، از قوت مناسبی برخوردار است و سایر ادله ناتمام است.