مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
رکن رابع
حوزه های تخصصی:
«شیخیه» نام فرقه ای است که در طی دو قرن اخیر از شیعة امامیه جدا شده است. آنها طرفداران شیخ احمد احساییاند. طرفداران شیخیه، در عین حالی که همواره کوشیده اند خود را شیعة امامی معرفی کنند، عقایدی دارند که مشکل بتوان آنها را با عقاید شیعة امامی یکی دانست. مقالة حاضر تلاشی است برای شناخت و بررسی شیخیه و بزرگان آن و معتقدات ایشان، و اینکه چه تفاوت هایی بین شیخیه با غیرشیخیه وجود دارد. در نهایت، با بررسی و تطبیق اعتقاداتی که به ایشان نسبت داده شده، با عنایت به مکتب اهل بیت(ع)، به نقد و بررسی آنها پرداخته شده است.
شیخیه در عقاید خویش در مواردی چند دچار انحرافاتی شده اند. از آن جمله میتوان به بحث معاد جسمانی و غلو در مورد جایگاه پیامبر(ص) و امامان (ع)، رکن رابع، حیات جسمانی امام عصر(عج) اشاره کرد.
این مقاله، به روش مطالعة کتابخانه ای و در مواردی میدانی تدوین و در مقام نقد و بررسی، از دو روش توصیف و تحلیل استفاده شده است.
جستاری در نقد بابیت با تأکید بر نقد آموزة رکن رابع در اندیشة شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آثار و نتایج عقاید خاص شیخیه در مورد باب امام عصر، بسترسازی برای پیدایش فرقه ضاله بابیت، به رهبری علی محمد باب شاگرد سیدکاظم رشتی بود. مهم ترین وجه ارتباط میان شیخیه و بابیه، اعتقاد به رکن رابع و بابیت است. رکن رابع آموزه ای است که از ابداعات فرقة شیخیه بوده و پیش از ایشان به این معنا و مفهوم خاص موردنظر شیخیه، در معارف و عقاید شیعة امامی مطرح نبوده است. رکن رابع در اندیشة شیخیه، عبارت از واسطه ای است که خلق را به حجت خدا و امام غایب رهنمون گشته و بدون تصور رکن رابع، وجود امام را لغو و بیهوده می خوانند. ازاین رو، شیخی ها اصول دین را چهار اصل می دانند. توحید، نبوت، معاد و رکن رابع. این دستگاه فکری خاص شیخیه در مورد رکن رابع، زمینه ساز آفرینش محصولی چون ادعای بابیت علی محمد شیرازی شد.
چیستی و مبانی کلامی «رکن رابع» در نظام اعتقادی فرقة شیخیه و ارزیابی نسبت آن با «نیابت خاصه» در فرهنگ شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایدة رکن رابع در فرقة شیخیه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که برخی سران این فرقه، آن را برتر از اصول دین، حتی توحید و به عنوان اساس هستی و فلسفة آفرینش قلمداد کرده اند. سخنان سران شیخیه در تبیین رکن رابع، در نظام اعتقادی این فرقه دارای اشکالات و چالش های اساسی است و اختلافات عمیقی میان این ایده و اصول و مبانی اعتقادی شیعه، ازجمله نظریة نیابت وجود دارد. این نوشتار بر آن است که پس از بررسی مفهوم، جایگاه و مبانی رکن رابع در نظر شیخیه، نسبت آن با نظریة نیابت (عامه و خاصه) در فرهنگ شیعی را بررسی کند. بررسی به عمل آمده حاکی از آن است که: ایدة رکن رابع، انحراف و بدعتی در مبانی شیعه بوده و با نظریة نیابت، تفاوت های اساسی دارد؛ ضمن اینکه خود نیز از مبنا و دلیل قابل قبولی برخوردار نیست.
اصل معرفت به «رکن رابع» در اندیشه ی شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «رکن رابع» از مفاهیم بنیادی مکتب شیخیه است. تصور عام بر این است که واضع این مفهوم، شخص شیخ احمد احسایی، مؤسّس شیخی گری، و سپس مروج آن، جانشین بلافصل او سید کاظم رشتی، بوده اند؛ حال آن که بر پایه ی پژوهش های دقیق و منابع اصلی و اولیه ی مکتب شیخی، که در این مقاله به آن ها اشاره خواهد شد، به نظر می رسد نخستین کسی که از آن مفهوم به عنوان یکی از اصول دین به روشنی سخن گفته و آن را به آموزه ای اساسی در مکتب شیخی تبدیل کرده، حاج محمد کریم خان کرمانی، پیشوای نخستین شیخیه ی کرمان، بوده است.
پرسش های تحقیق پیش رو بدین قرارند: چنین کاری چرا و چگونه انجام شده، و از نظر شناخت چگونگی سیر تحول و تطور شیخی گری و تفرق آن به شیخیه ی کرمان و تبریز و دیگر جاها، چه اهمیت و چگونه تأثیری داشته است؟ همچنین، مفهوم «رکن رابع»که خاص شیخیه ی کرمان بوده، چگونه در تصور عام و نزد بسیاری از پژوهش گران به همه ی فرق شیخیه تعمیم داده شده است؟ این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، درصدد پاسخ به این پرسش هاست؛ پاسخ هایی که برای شناخت هر چه دقیق تر و درست تر شیخی گری، از ضرورت و اهمیتی انکار ناپذیر برخوردارند.
اصول دین و مذهب و نظریه ی ناطق واحد در اندیشه ی شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از مباحثی که مدت هاست به عنوان اصولی بدیهی در مکتب شیخی معرفی می گردند، در اصل مباحثی فراگیر در اندیشه ی تمام شیخی ها نیستند، بلکه تنها متعلق به اندیشه ی یکی از شاخه های مکتب شیخی، یعنی شاخه ی کرمان-اند که، چون به حق پرکارترین شاخه ی شیخی ها بوده اند، اکثر محققان از طریق آثار ایشان با دیدگاه های فکری شیخیه آشنا شده و متعاقباً تمامی آن دیدگاه ها را اصیل تصور نموده اند. در صورتی که حقیقت چنین نیست و تعالیمی چون اصل معرفت به رکن رابع، نظریه ی ناطق واحد، و حتّی اصول دین چهارگانه، تنها اختصاص به دیدگاه شاخه ی کرمان دارد، و چه در آثار و عقاید مشایخ اولیه ی مکتب شیخی (یعنی شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی) و چه در نزد سایر شاخه های مکتب شیخی، چون شیخیه ی تبریز و شیخیه ی عتبات و احقاقی های اسکویی، محلی از اعراب ندارند.
پرسش های اصلی ای که در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی سعی در یافتن پاسخی مناسب برای آن ها داریم، و ابهام هایی که در صدد رفع شان هستیم، به شرح زیرند:
اول آن که، نظریه ی ناطق واحد در اندیشه ی شیخیه ی کرمان چیست، و آیا این نظریه که به ادعای حاج محمد خان کرمانی (واضع و شارح آن) از دل اصل معرفت به رکن رابع بیرون آمده است، در اندیشه ها وتعالیم مشایخ اولیه ی شیخیه و همچنین در اندیشه ی حاج محمد کریم خان کرمانی (واضع اصل معرفت به رکن رابع)، بوده است یا خیر؟
دیگر آن که، آیا مشایخ اولیه ی شیخیه، اعتقادی به اصول دین و مذهب چهارگانه داشته و بنیان گذار تغییرات در اصول دین و مذهب شیعه ی امامیه بوده اند، یا این که در این مبحث نیز، همچون مبحث اصل معرفت به رکن رابع، پای ذهن خلاق سرسلسله ی مشایخ شیخیه ی کرمان در میان بوده و بار دیگر منویات حاج محمد کریم خان، به اشتباه، دیدگاه تمامی شیخی ها به حساب آمده است؟
مبتکر نظریة رکن رابع ایمان در شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخیه یکی از جریان های نسبتاً جوان در تاریخ شیعة امامیه است.یکی از نظریّات منسوب به آنان، نظریة«رکن رابع ایمان» است که انشعابات شیخی در مورد آن نظر همسانی ندارند. یکی از وجوه اختلاف در شناسائی مبتکر این نظریه است. شیخ احمد احسائی، سیدکاظم رشتی و حاج محمد کریم خان کرمانی هریک با این عنوان مطرح شده اند. مقالة حاضر با ریشه یابی علل پدیداری اختلاف در این باب، چهار مؤلفه را در ساختار نظریه مشخص می کند:
1.ادبیات چهارگانة «خدا، پیامبر، امام، شیعه» 2. سلسله مراتب قرای ظاهره 3. تعدد یا وحدت صاحبان آن 4. نقش آنان در قبال سائرین
با پیگیری این چهار مؤلفه در متون بزرگان جریان شیخیه و با توجه به شواهد تاریخی، مقالة حاضر نشان می دهد انتساب نظریة رکن رابع به محمد کریم خان کرمانی انتسابی ناصحیح است. پایه های اصلی این نظریه متکی به کلمات شیخ احسائی است اما به نظر می رسد نظریه پرداز اصلی آن سید کاظم رشتی باشد.
آرای کلامی شیخیۀ باقریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ آبان ۱۴۰۱ شماره ۲۹۹
65-75
شیخیه باقریه منسوب به میرزامحمدباقر همدانی جندقی هم اکنون در برخی از مناطق مرکزی ایران پیروانی دارد. با این وجود از عقاید و دیدگاه ها و آثار این گروه، منابع مکتوبِ زیادی در دسترس نیست. ازجمله یافته های پژوهش آن است که میرزامحمدباقر همدانی، در روش پیرو مشرب اخباری گری با تفاسیر خاص شیح احمد احسائی و سیدکاظم رشتی است، و اندیشه های حاج محمد کریم خان کرمانی را پذیرفته است؛ اما در مسئله ناطق واحد شیعی، به شدت مخالف شیخیه کرمان است و حتی آنها را در این باب تکفیر می کند. این مکتب، در مسئله معاد قائل است به اینکه در روز قیامت بدن اصلی محشور می شود و بدن عارضی از بین می رود؛ و همچنین معراج پیامبر اسلام(ص) را به صورت روحانی پذیرفته است. مکتب شیخیه باقریه آل محمد(ص) را واسطه فیض خدا در آفرینش جهان می داند و معتقدند که ائمه اطهار(ع) نه آنکه محل مشیت خدا باشند؛ بلکه عین مشیت و اراده او هستند و دلیل این امر را معصوم بودن اهل بیت(ع) می دانند. این دیدگاه یکی از عوامل غلوآمیز دانستن شیخیه و تکفیر آنها دانسته شده است. ادعای شیخیه در باب رکن رابع و ناطق واحد یکی از زمینه های مهم زایش بابیت و بهائیت از درون اندیشه شیخیه است. شیخیه باقریه با رد نظریه ناطق واحد شیخیه کرمان و برائت از بابیت و بهائیت، راه خود را تا حدودی از سایر شیخیه جدا کرده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و اسنادی به نقد و بررسی آرای کلامی مکتب شیخیه باقریه می پردازد.
بررسی اندیشه شیخیه کرمان در خصوص کیفیت ارتباط امام زمان علیه السلام با مردم در عصر غیبت
منبع:
کلام و ادیان سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
143 - 169
حوزه های تخصصی:
شیخیه کرمان برای توجیه چگونگی ارتباط امام زمان (عج) با مردم، دو آموزه رکن رابع و ناطق واحد را ابداع کردند و آن را شیعه کامل، نائب خاص، تالی تلو و صاحب نیابت مطلقه از جانب امام دانستند. آنان در بیان صفات رکن و ناطق دچار اغراق های دروغین شدند. هر چند مشایخ به صراحت خود را رکن و ناطق معرفی نکرده و به شدت آن را منکر شدند، اما شواهدی وجود دارد که قبول این ادعا را دشوار می کند. در مقابل، شیعه امامی و حتی برخی انشعابات شیخیه از جمله شیخیه آذربایجان، با این دو بدعت مخالفت کردند و قائلین به آن را فاسق دانستند. رکنیت، زمینه ظهور بابیت را فراهم آورد. تناقض گویی شیخیه در مسئله رکن رابع و ناطق واحد، باب دانستن آن دو، توهین به مخالفین، بدیهی دانستن این دو آموزه جعلی و عدم امکان شناخت آنها، از جمله اشکالاتی است که بر این دو مسئله وارد است.
بررسی قرابت فکری صوفیه و شیخیه
حوزه های تخصصی:
این نوشتار برخی از وجوه اشتراکی مکتب شیخیه و صوفیه را در سلوک عملی و گزاره های اعتقادی به بحث می گذارد. اولین بحث در رابطه با ملاقات شیخ احمد احسائی با برخی از اقطاب صوفیه و میزان تأثیرپذیری از آن ها می باشد. مهمترین موضوع قابل طرح در این مبحث، اشتراک مکتب شیخ احمد احسائی با صوفیان در اصول معرفت شناختی است که هر دو آن ها، وصول به حقیقت و شناخت جهان را بر پایه نوعی شهود و علم حضوری می دانند. تشابه مکتب شیخیه با مکتب تصوف در مباحث تفسیری و منطق فهم متون از دیگر مواردی است که در فصلی مجزا بررسی شده است. در منظومه اعتقادی شیخیه و صوفیه از انسان شناسی تا خداشناسی به اشتراک قابل توجهی بر می خوریم که تعدادی از این گزاره ها مورد بررسی قرار گرفته است.
ردیابی اندیشه های خُصَیبی در باورهای فرقه شیخیه با تکیه بر کتابِ الهدایه الکبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
67 - 82
حوزه های تخصصی:
اندیشه غلوّ به هویت شیعه آسیب زده است. تحلیل میزان نفوذ اندیشه غلوّ در منابع شیعی، نیازمند شناسایی سرچشمه های آن در منابع و اندیشه شخصیت های مؤثّر این جریان است. یکی از این منابع، کتاب الهدایه الکبری نوشته حسین بن حمدان خصیبی (متوفای358 یا 346) است. این کتاب بر فرقه شیخیه تأثیر قابل توجهی گذاشته است. فرقه شیخیه نیز در به وجود آمدن فرقه هایی همچون بابیت و بهائیت تأثیر داشته است. بخش قابل توجّهی از مبانی فکری و اعتقادی شیخیه از جمله باور به عالم هورقلیا و رکن رابع، در کتاب الهدایه الکبری قابل ردیابی است؛ این باورها در منابع پیش از آن نیامده است. از این رو بررسی اصالت منبع و میزان تأثیر آن در پیدایش تفکرات و فرقه های آسیب رسان به اندیشه اصیل شیعه ضروری به نظر می رسد. این نوشتار بر اساس شیوه اسنادی و روش تحلیلی به دنبال بررسی و ردیابی اندیشه های خُصَیبی در منابع و باورهای فرقه شیخیه است.