فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف تفاوت اثربخشی زوج درمانی شناختی–رفتاری و یکپارچه نگر بر ارتقای مؤلفه های رضایت زناشویی و صمیمیت زوجینی در زوجین ناسازگار انجام شد. مواد و روش ها روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان تبریز در سال 1402 بودند که از بین آن ها نمونه هایی شامل 45 زوج دارای وضعیت ناسازگاری به روش نمونه گیری هدفمند و باتوجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه زوج درمانی شناختی-رفتاری (15 زوج)، گروه زوج درمانی یکپارچه نگر (15 زوج) و گروه کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه صمیمیت زناشویی باگاروزی، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ، مداخله زوج درمانی یکپارچه نگر و مداخله زوج درمانی شناختی-رفتاری بود. به منظور بررسی فرضیه ها از روش تحلیل واریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نتایج نشان داد زوج درمانی شناختی – رفتاری و زوج درمانی یکپارچه نگر، مؤلفه های رضایت زناشویی و مؤلفه های صمیمیت زناشویی را ارتقاء می بخشند. همچنین نتایج نشان داد زوج درمانی یکپارچه نگر در ارتقای مؤلفه های صمیمیت و رضایت زناشویی نسبت به زوج درمانی شناختی-رفتاری تأثیر بیشتری دارد که این تفاوت در سطح 0/01>P معنی دار بود. نتیجه گیری براساس نتایج نتیجه می گیریم اگرچه هر دو درمان شناختی–رفتاری و یکپارچه نگر در ارتقای رضایت و صمیمت زناشویی کارآمدند اما زوج درمانی یکپارچه نگر تأثیر بیشتری در بهبود مؤلفه های این دو متغیر دارد، چراکه زوج درمانی یکپارچه نگر به زوجین کمک می کند عواطف خودرا نشان دهند و از این راه بتوانند مقرراتی را که مانع برقراری روابط عاطفی می شوند، تغییر دهند. ۹۴۲,۱
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی کودکمحور بر کارکرد تأملی و آگاهی هیجانی در کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت نوع 1 یک بیماری شایع غدد درون ریز در کودکان است که می تواند عوارض جسمی و روانی فراوانی برای فرد و خانواده وی ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهنی سازی کودک محوربر کارکرد تأملی وآگاهی هیجانی کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱می باشد. مواد و روشها: در این مطالعه که به روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه انجام شد ،کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 مراجعه کننده به کلینیک متخصصین غدد اطفال به عنوان جامعه آماری وارد مطالعه شدند. گروه مورد مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه آز مودنی وکنترل تقسیم شدند.گروه آزمودنی تحت مداخله درمان ذهنیسازی کودکمحور طی ده جلسه 60 دقیقهای و نیز 30 دقیقه بامادران به صورت هفتگی قرارگرفتندوگروه کنترل دراین مدت مداخلهای دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه کارکرد تأملی فوناگی و پرسشنامه آگاهی هیجانی ریفی و همکاران در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه جمعآوری و با آزمون تحلیل واریانس اندازههای مکرر با نرمافزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافتهها: در این مطالعه 30 کودک مبتلا به دیابت نوع 1 در دو گروه آزمایش و کنترل بررسی شدند.نتایج تحلیل واریانس اندازه های مکرر نشان داد که درمان ذهنی سازی کودک محور بر بهبود کارکرد تأملی وآگاهی هیجانی در کودکان 12-8 ساله مبتلا به دیابت نوع یک تأثیر معنی داری داشته و اثرات درمان در مرحله پیگیری نیز ثابت باقی مانده است (001/0>p). نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی درمان ذهنی سازی کودک محور بر بهبود کارکرد تأملی و آگاهی هیجانی در کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 است. این تأثیرات مثبت بعد از اتمام درمان نیز ثابت باقی مانده است. درمان ذهنی سازی با ایجاد خودآگاهی و خودتنظیمی در کودکان، به آنها کمک می کند تا هیجانات خود را بهتر شناسایی و مدیریت کنند. این موضوع اهمیت و کاربرد درمان ذهنی سازی را در مدیریت موثر بیماری های مزمن کودکان مانند دیابت نوع 1 برجسته می کند.
تاب آوری زنان خانه دار در قرنطینه کووید 19: نقش تصور از خدا و کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با شیوع کووید 19 ابعاد مختلف زندگی همه انسانها بویژه زنان خانهدار دستخوش تغییر شد؛ محدودیتهای اجتماعی و آشفتگیهای روانی همراه با همهگیری، تابآوری آنان را به چالش کشید. هدف این پژوهش، تعیین نقش تصورات مثبت و منفی از خدا و کیفیت زندگی در پیشبینی تابآوری زنان خانهدار شهر تبریز بود. مواد و روشها: پژوهش کمی حاضر، از نوع پژوهشهای توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه زنان خانهدار ساکن شهر تبریز در اواخر زمستان سال 1400 و اوایل سال 1401 بوددّ از بین آنان 222 نفر به شیوه نمونهگیری دردسترس انتخاب شده و با توجه به شیوع سویه امیکرون کروناویروس به صورت آنلاین به پرسشنامه تصور از خدا، مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون، و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پاسخ دادند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-16 استفاده شد. یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که تصور مثبت از خدا با تابآوری بالا و تصور منفی از خدا با تابآوری پایین همراه است (05/0 > P)، همچنین، بین کیفیت زندگی و مولفههای آن با تابآوری رابطه مثبتی وجود دارد (05/0 > P). بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه 43 درصد از تغییرات تابآوری بوسیله متغیرهای تصور مثبت از خدا (32/0=β) و کیفیت زندگی (54/0=β) قابل تبیین است. نتیجهگیری: توجه هرچه بیشتر بر آموزهای مذهبی و ایجاد تصورات مثبت از خداوند و نیز، بهبود کیفیت زندگی زنان خانهدار در راستای ارتقای تابآوری آنان در مواجهه با چالشهای زندگی، پیشنهاد میشود.
اثربخشی معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایتمندی و فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
207 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر مداخله معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایت و فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنائی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعه شبه آزمایشی با پیش آزمون/ پس آزمون و دارای گروه کنترل بود. از جامعه آماری معلمان مدارس استثنائی مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 ، نمونه ای به تعداد 30 معلم زن، به صورت در دسترس انتخاب شد. سپس معلمان منتخب به دو گروه 15 نفری تقسیم و از لحاظ سابقه شغلی و مدرک تحصیلی همتاسازی شده و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تخصیص یافت. اعضای گروه آزمایش به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای، به صورت هفته ای یک جلسه مداخله معنویت درمانی مثبت نگر را دریافت کردند. کلیه آزمودنی ها ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فرسودگی شغلی و پرسشنامه رضایت شغلی را در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و شش ماه بعد تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط در SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد؛ مداخله معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایتمندی و فرسودگی شغلی تأثیر معناداری داشته است (001/0P<). همچنین نتایج حاصل از پیگیری، بیانگر آن بود که اثر آموزش معنویت درمانی مثبت نگر بر متغیر رضایت مندی در مرحله پیگیری پایدار بوده و بازگشت نداشته است، اما اثر مداخله بر فرسودگی شغلی در مرحله پیگیری پایدار نبوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تدوین و ارائه مداخلات مبتنی بر معنویت برای معلمان جهت افزایش رضایتمندی و کاهش فرسودگی شغلی پیشنهاد می شود.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه ی بین بی حوصلگی شغلی با رضایت شغلی و نیت ترک شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
63 - 72
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه ی بین بی حوصلگی شغلی با رضایت شغلی و نیت ترک شغل انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن شاغل در مقطع متوسطه ناحیه یک شهر ری در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آنها، 303 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس رضایت شغلی (JSS) اسمیت و همکاران (1969)، مقیاس نیت ترک شغل (TIS) کیم و لیونگ (2007)، مقیاس بی حوصلگی شغلی (JBS) لی (1986) و مقیاس پنج عاملی ذهن آگاهی (FFMQ) بائر و همکاران (2004) گردآوری شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون ضریب همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد. شاخص های برازش نشان داد، مدل پژوهش از برازش مناسب برخوردار بود. نتایج نشان داد اثرات مستقیم بی حوصلگی شغلی بر رضایت شغلی و نیت ترک شغل معنادار بود، همچنین اثرات غیر مستقیم بی حوصلگی شغلی بر رضایت شغلی و نیت ترک شغل از طریق ذهن آگاهی معنادار بود (01/0p<). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که رضایت شغلی و نیت ترک شغل براساس بی حوصلگی شغلی با نقش واسطه ای ذهن آگاهی در معلمان زن شاغل در مقطع متوسطه برازش دارد.
اثربخشی زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
69 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره رازی شهر کرج در سال 1399 بود که از بین آنها 100 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب انتخاب شدند. سپس از میان این زنان و مردان متاهل، 24 نفر که دارای کیفیت زندگی پایین و فرسودگی زناشویی بالایی بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (1996،CBM ) و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996، WHOQOL-BREF) بود. گروه آزمایش طی هفت جلسه ی دو ساعته و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر درمان زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری الیس (2010) قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون کیفیت زندگی و فرسودگی زناشویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. درنتیجه زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای بهبود کیفیت زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی براساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده: نقش میانجیگر تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت درگیری تحصیلی در موفقیت دانش آموزان، برخی صاحب نظران در حوزه روانشناسی تربیتی به تبیین این سازه پرداخته اند. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجیگری تنیدگی تحصیلی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آنها 407 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی، مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده و مقیاس تنیدگی تحصیلی برای نوجوانان بود. داده ها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ضرایب مسیر غیرمستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده (01/0> P، 115/0=β) و خودتنظیمی (01/0> P، 140/0=β) با درگیری تحصیلی با میانجیگری استرس تحصیلی در سطح 01/0 مثبت و معنادار بودند. نتیجه گیری: درگیری تحصیلی براساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجیگری تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان پیش بینی می شود. پیشنهاد می شود ضمن توجه به سایر عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی، با آگاهی رسانی به والدین، معلمین و مربیان از طریق مدارس، کارگاه ها، رسانه ها، آنان را در فراهم آوردن محیط های حمایتی مناسب یاری کرد.
مطالعه تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
143-170
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تالاسمی یکی از مهم ترین بیماریهای مزمن ارثی است. این بیماری، عوارض متعدد جسمی مانند کم خونی؛ روانی مانند افسردگی و ناامیدی و همچنین اجتماعی مانند دوری از اجتماع و انزوا را ایجاد می کند که با انجام درمان منظم و مرتب می توان آنها را تا حدودی کاهش داد. هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی با اتکا به روش داده بنیاد است. روش: مشارکت کنندگان پژوهش شامل 15 نفر از زنان و مردان مبتلا به بیماری تالاسمی ساکن شهرستان خرمشهر در رده سنی 20 تا 50 سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی و با تکیه بر اصول «گزینش مبتنی بر معیار» و روش هدفمند با معیار اشباع نظری انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات نیز مصاحبه بدون ساختار بود و برای ارزیابی اعتبار روشهای کنترل یا اعتباریابی توسط اعضا و مقایسه تحلیلی و برای پایایی، خودداری کردن از طولانی شدن زمان جمع آوری داده (انجام مصاحبه ها) تا حد امکان مبنا قرار گرفت. یافته ها: مقولات اجتماعی و روان شناختی از مقوله های مؤثر در تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی در مواجهه با خانواده و جامعه بودند. از بین عوامل اجتماعی تأثیر سه مورد (حمایت اجتماعی، انسداد اجتماعی و ناامیدی اجتماعی)، از همه بیشتر است. همچنین مهم ترین عوامل روان شناختی که بر بیماران تالاسمی در مواجهه با جامعه مؤثر تشخیص داده شده اند، عبارتند از: امیدواری، اعتماد و انزوا. بحث: همان طور که در گفتگوهای بیماران تالاسمی پیداست، بیماربودن تنها بخشی از مشکل این افراد است و شاید تلخ تر از این مشکل نادیده گرفته شدن توسط افراد خانواده و جامعه با تبعیض قائل شدن و ایجاد مانع برای حضور آنها در جامعه است.
اثربخشی آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی بر عاطفه مثبت و کارکردهای اجرایی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
222 - 233
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کارکردهای اجرایی و عاطفه مثبت دو جنبه مهم از رشد روانی-اجتماعی نوجوانان هستند که تأثیرات مهمی بر بهزیستی و موفقیت های تحصیلی و اجتماعی آن ها دارند. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی بر عاطفه مثبت و کارکردهای اجرایی نوجوانان انجام شد. روش و مواد: این مطالعه یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده بود که شامل 40 نوجوان (22 پسر و 18 دختر) در منطقه 11 شهر تهران بود. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش ده جلسه 75 دقیقه ای آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی دریافت کردند. داده ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی به طور معناداری باعث بهبود کارکردهای اجرایی (F = 46.27, p < .001) و افزایش عاطفه مثبت (F = 56.18, p < .001) در گروه آزمایش شد. میانگین نمرات کارکردهای اجرایی در گروه آزمایش از 30.25 در پیش آزمون به 42.68 در پس آزمون و 41.87 در مرحله پیگیری افزایش یافت. میانگین نمرات عاطفه مثبت نیز از 22.45 در پیش آزمون به 34.89 در پس آزمون و 33.97 در مرحله پیگیری افزایش یافت. نتیجه گیری: آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی می تواند به طور معناداری باعث بهبود کارکردهای اجرایی و افزایش عاطفه مثبت در نوجوانان شود. این نتایج اهمیت اجرای برنامه های آموزشی مشابه در مدارس و مراکز مشاوره را برای بهبود بهزیستی روانی و اجتماعی نوجوانان نشان می دهد.
پیش بینی ولع مصرف مواد بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی در معتادان مراجعه کننده کنگره 60 در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
234 - 247
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش به بررسی نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی در پیش بینی ولع مصرف مواد در بین معتادان مراجعه کننده به کنگره 60 تهران می پردازد. مواد و روش: این مطالعه توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل معتادان مراجعه کننده به کنگره 60 در تهران بود که از بین آن ها 250 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ولع مصرف فرانکن و همکاران، پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده با ولع مصرف مواد رابطه منفی و معناداری دارد (0.01>p). همچنین، سبک دلبستگی ایمن با ولع مصرف مواد رابطه منفی و سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با ولع مصرف مواد رابطه مثبت داشتند (0.01>p). نتیجه گیری: حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی به عنوان عوامل پیش بینی کننده مهم در کاهش ولع مصرف مواد در معتادان مطرح هستند. تقویت حمایت اجتماعی و بهبود سبک های دلبستگی در برنامه های درمانی معتادان توصیه می شود.
مدل یابی سلامت سازمانی بر اساس تعهد و رفتارهای انحرافی سازمانی با میانجی استرس شغلی در مدیران مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
247 - 259
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی مدل یابی سلامت سازمانی بر اساس تعهد و رفتارهای انحرافی سازمانی با میانجی استرس شغلی در مدیران مضطرب انجام شد. مواد و روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش مدیران مضطرب منطقه 20 شهر تهران در سال تحصیلی 03-1402 بودند که 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سلامت سازمانی (هوی و فلدمن، 1987)، تعهد سازمانی (مایر و آلن، 1991)، رفتارهای انحرافی سازمانی (بنت و رابینسون، 2000)، استرس شغلی (هریس و همکاران، 1994) و اضطراب (اسپیتزر و همکاران، 2006) استفاده و با روش تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS-25 و Amos-25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مدل سلامت سازمانی بر اساس تعهد و رفتارهای انحرافی سازمانی با میانجی استرس شغلی در مدیران مضطرب برازش مناسبی داشت. همچنین، متغیرهای تعهد و رفتارهای انحرافی سازمانی بر استرس شغلی و سلامت سازمانی و متغیر استرس شغلی بر سلامت سازمانی اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<). علاوه بر آن، هر یک از متغیرهای تعهد سازمانی و رفتارهای انحرافی سازمانی با میانجی استرس شغلی بر سلامت سازمانی اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (001/0P<). نتیجه گیری: طبق یافته های این مطالعه، پیشنهاد می شود که مسئولان و برنامه ریزان نظام آموزش وپرورش بر اساس نتایج این مطالعه و مطالعه های مشابه از طریق طراحی و اجرای برنامه های مناسب گام موثری در جهت بهبود سلامت سازمانی بردارند. آنان برای بهبود سلامت سازمانی می توانند میزان تعهد سازمانی را افزایش و میزان رفتارهای انحرافی سازمانی و استرس شغلی را کاهش دهند.
بررسی تجربه زیسته دانشجویان دارای افسردگی و با سابقه خودآسیبرسانی از اثربخشی درمان ترکیبی هیجانمدار و اصلاح سبک زندگی بر تفکر ارجاعی و خشم بالینی (یک مطالعه کیفی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته دانشجویان دارای افسردگی و افکار و رفتار خود آسیب رسان با قصد خودکشی از درمان ترکیبی هیجان مدار و اصلاح سبک زندگی با تمرکز بر تفکر ارجاعی و خشم بالینی انجام شده است. طرح پژوهش، کیفی و مطالعه چند موردی به روش پدیدارشناسی تفسیری و جامعه پژوهش شامل دانشجویان مراجعهکننده به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه ( 1403-1402) بود. نمونه شامل 4 دانشجو با تشخیص افسردگی و دارای افکار و رفتار خود آسیبرسان با قصد خودکشی، نمرات بالا در تفکر ارجاعی و خشم بالینی بودهاند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های (افسردگی Beck, 1996)، تفکر ارجاعی (Ehring,2010)، خشم بالینی ((Snell et. al,1995 و مصاحبه نیمهساختاریافته بود. پس از اجرای 12 جلسه درمان ترکیبی هیجان مدار و اصلاح سبک زندگی، مصاحبهها با روش دیکلمن و همکاران (1989) تحلیل شد. مضامین حاکی از کاهش تفکر ارجاعی و خشم بالینی بوده است. همچنین دو مضمون اصلی (تجارب درمانبخش و عوامل بازدارنده) و هشت زیر مضمون استخراج شد. مضامین تجارب درمانبخش برای تفکر ارجاعی، ادراک کنترل بر روی رفتار در مقابل افکار منفی و تمرکز بر زمان حال و مضمون بازدارنده شامل عوامل محیطی و به طور خاص دوستان و خانواده بود.همچنین مضامین تجارب درمانبخش برای خشم بالینی، شامل پذیرش شرم و غم، عدم اجتناب رفتاری و درک جدیدی از ناکامیها و رویدادهای ناخوشایند و مضامین بازدارنده نیز، دشوار بودن انتقال یادگیری به بیرون از جلسات درمان و انتظارات دیگران برای بهبودی سریع بود.
مدل یابی روابط ساختاری صفات شخصیتی با اضطراب سخنرانی در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب سخنرانی در محیط آموزشی یکی از شایع ترین و مهمترین اضطراب های اجتماعی است و نقش بسزایی در اضطراب تجربه شده توسط دانشجویان ایفا می نماید.
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل روابط ساختاری صفات شخصیتی با اضطراب سخنرانی در دانشجویان انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان کارشناسی رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل در سال تحصیلی1400-1401بود، که تعداد 136 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه صفات شخصیتی مکری و کاستا (1985) و اضطراب سخنرانی بارسولومی و هولیهان (2016) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری بانرم افزارهای SPSS نسخه 18 و Amos انجام شد.
یافته ها: بر اساس نتایج بین صفات شخصیتی برون گرایی، گشودگی به تجربه، وظیفه شناسی، توافق پذیری با اضطراب سخنرانی رابطه منفی معنی دار(05/0>p) و بین صفت شخصیتی روان رنجوری با اضطراب سخنرانی در دانشجویان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد(05/0>p). همچنین نتایج معادلات ساختاری نشان داد برونگرایی(033/0-=β)، وظیفه شناسی(162/0-=β) و توافق پذیری(001/0=β) تاثیر منفی و روان رنجوری (533/0=β) تاثیر مثبتی بر اضطراب سخنرانی دارند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد صفات شخصیتی بر روی اضطراب سخنرانی تاثیر معنی داری دارد و مدل روابط ساختاری از برازش لازم برخودار بود. ازین رو اساتید باید از صفات شخصیتی آگاه باشند. چرا که ارزیابی شخصیت ممکن است در هدایت دانشجویان در یادگیری و بهبود سخنرانی بسیار مفید باشد.
طراحی و اثربخشی برنامه ارتقاء مهارت های خواندن بر اساس کارکردهای اجرایی ویژه دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با کاستی توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
267 - 286
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به تک بعدی بودن پروتکل های موجود درباره کارکرد اجرایی، تدوین مداخلات تکلیف محور مبتنی بر کارکردهای اجرایی و بررسی اثربخشی آن بر مهارت های خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با کاستی توجه اهمیت دارد.
هدف: این پژوهش با هدف طراحی و بررسی اثربخشی برنامه ارتقاء مهارت های خواندن براساس کارکردهای اجرایی ویژه دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با کاستی توجه انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر ترکیبی (کیفی و کمی) بود در بخش کیفی با مرور سیستماتیک از پژوهش های مرتبط با اثربخشی کارکرد اجرایی بر علملکرد خواندن بررسی و 35 مقاله انتخاب و براساس تکالیف استفاده شده در این مقالات یک برنامه درمانی طراحی گردید؛ و اعتبار آن توسط 9 نفر متخصص ارزیابی گردید. روش مرحله دوم پژوهش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان نارساخوان پایه دوم و سوم شهر تهران بود که به مراکز ناتوانی یادگیری شهر تهران مراجعه کرده بودند که براساس فراخوان به روش نمونه گیری داوطلبانه 55 نفر از آن ها انتخاب شد، سپس براساس ملاک های ورود و خروج در نهایت 24 نفر (هر گروه 12 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش پنجم (کرمی و همکاران، 1395)، مقیاس درجه بندی اسنپ-4 و آزمون نما بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار 25-SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: شاخص های CVI و CVR به ترتیب برابر با 82/0 و 78/0 بود میانگین آزمون خواندن در گروه آزمایش بین مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی دار داشت (01/0 >P). میانگین آزمون خواندن در گروه آزمایش بین مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار نداشت (05/0 <P).
نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که تکالیف مبتنی بر کارکردهای اجرایی در ارتقای مهارت های خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با کاستی توجه کارآمد است
مقایسه بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی-هیجانی و سیستم مغزی-رفتاری دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
557 - 572
حوزههای تخصصی:
زمینه: بسیاری از رفتارهای پرخطر دوران نوجوانی ناشی از اغتشاشات هیجانی حاصل از تحولات دوران بلوغ است. سلامت روانی دانش آموزان در آستانه بلوغ، ارتباط مستقیمی با عملکرد تحصیلی و فردی-اجتماعی دارد. علاوه بر آن، دختران و پسران در زمینه ادراک، شناخت، حافظه و عملکردهای عصبی تفاوت های جنسیتی آشکاری دارند. این تفاوت ها ممکن است به عوامل مختلف ژنتیکی، هورمونی و محیطی نسبت داده شود. با این حال، نتایج پژوهش های پیشین در این زمینه ناهماهنگ و ناکافی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی-هیجانی و سیستم مغزی-رفتاری دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه اول در شهر حویق انجام شد.
روش: روش مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول مدارس آموزش و پرورش منطقه حویق (شهرستان تالش) در سال تحصیلی 1402- 4011 بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس، به تعداد هر گروه 50 نفر، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، تنظیم شناختی-هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001) و سیستم های مغزی-رفتاری (کارور و وایت، 1994) استفاده شد که با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) در نرم افزار SPSS-24 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر در نمرات بهزیستی روانشناختی (82/12 =F و 01/0 >P)، تنظیم شناختی-هیجانی مثبت (88/34 =F و 01/0 >P)، تنظیم شناختی-هیجانی منفی (97/24 =F و 01/0 >P)، سیستم بازداری رفتاری (62/14 =F و 01/0 >P) و سیستم فعال سازی رفتاری (16/9 =F و 01/0 >P) وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر؛ تفاوت دو جنس در بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی هیجانی و سیستم مغزی رفتاری، می تواند باعث عملکرد و مواجهه متفاوت دانش آموزان دختر و پسر در مقابله با مشکلات دوران نوجوانی و بلوغ شود.
الگوی برنامه درسی پیش دبستانی با رویکرد توانمندسازی در مقابل آسیب های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1053 - 1084
حوزههای تخصصی:
زمینه: آسیب های اجتماعی همواره برای جوامع، معضلات بسیاری را به همراه داشته است. صاحب نظران معتقدند که آینده جامعه و کودکان و نوجوانان و میزان تأثیرپذیری آن ها از آسیب های اجتماعی به نحوه عملکرد نهادهای اجتماعی کننده مانند آموزش و پرورش بستگی دارد. با توجه کمبود الگوی برنامه درسی پیشگیری از آسیب های اجتماعی در دوره پیش دبستانی، این مطالعه در پی شناسایی الگوی برنامه درسی دوره پیش دبستانی با رویکرد توانمندسازی در مقابل آسیب های اجتماعی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارائه الگوی برنامه درسی پیش دبستانی با رویکرد توانمندسازی در مقابل آسیب های اجتماعی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی مربیان با تجربه دوره پیش دبستانی (با سابقه کاری بیش از 15 سال) در شهر کرمان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اشباع نظری یافته ها، 9 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. مصاحبه ها در فاصله زمانی اردیبهشت تا مردادماه سال 1400 انجام شد. تحلیل داده ها در این مطالعه با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع متعارف انجام شد.
یافته ها: در این پژوهش، 8 مؤلفه منطق و چرایی، اهداف آموزشی، راهبردهای یاددهی-یادگیری، مواد و منابع، شایستگی های آموزگار، خانواده و ارزشیابی فراگیر استخراج شد. ابعاد الگوی برنامه درسی پیش دبستانی با رویکرد توانمندسازی در مقابل آسیب های اجتماعی را می توان در 48 طبقه از جمله زندگی بهتر و آینده درخشان، ایجاد و افزایش اعتماد به نفس، تقویت مهارت های اجتماعی، مربی مسلط بر راهبردهای یاددهی و یادگیری، با روش های ارزشیابی، مشاهده و ثبت گزارش توسط مربی و نیز والدین آشنا با تربیت جنسی دسته بندی نمود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، پیشنهادهای کاربردی جهت بهبود برنامه های درسی و توانمندسازی کودکان پیش دبستانی در مقابل آسیب های اجتماعی در بر دارد. ازاین رو به نظر می رسد لازم است که برنامه ریزان آموزشی و درسی، به ویژه مربیان و والدین به مؤلفه های 8 گانه به دست آمده در مطالعه حاضر در جهت کسب توانمندسازی مقابله با آسیب های اجتماعی در کودکان دوره پیش دبستانی استفاده کنند
نقش میانجی خودانتقادی در رابطه بین ذهن آگاهی و نگرانی از تصویر بدن در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
141 - 150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودانتقادی در رابطه بین ذهن آگاهی و نگرانی از تصویر بدن در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی شاغل به تحصیل دانشگاه های آزاد استان گیلان در نیمسال دوم تحصیلی 1402-1401 بودند. 300 دانشجو از طریق نمونه گیری هدفمند برای گروه نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های نگرانی تصویر بدنی (BICI) لیتلتون و همکاران (2005)، پرسشنامه مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوروف (2۰۰4)، پرسشنامه پرخوری عصبی گورمالی، بلک، داستون، رادین (1982) و مقیاس ذهن آگاهی (MASS) ریان و براون (2003) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گفت. نتایج نشان داد که ذهن آگاهی و خودانتقادی بر نگرانی از تصویر بدن اثر مستقیم و معنادار دارد (05/0>P). همچنین ذهن آگاهی به طور مستقیم بر خودانتقادی اثر دارد (05/0>P). همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ذهن آگاهی با نقش میانجی خوانتقادی بر نگرانی از تصویر بدن اثر غیرمستقیم معنادار دارد (05/0>P). طبق نتایج مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مناسب برخوردار است. نتایج پژوهش حاکی از اهمیت نقش ذهن آگاهی بر نگرانی از تصویر بدن دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده اجرای برنامه هایی به منظور بهبود ذهن آگاهی در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی می تواند منجر به کاهش نگرانی از تصویر بدن و خودانتقادی در آنان شود.
نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با کارکردهای اجرایی با سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
75 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با کارکردهای اجرایی با سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی ساختاری بود. جامعه آم اری پژوهش شامل کلی ه دانش آموزان تیزهوش دوره متوسطه اول (پایه هفتم و هشتم) مشغول به تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان در نیمه دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ ب ود. تعداد ۳۴۰ نفر ب ه روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (AVQ) حسین جاری و دهقانی زاده (۱۳۹۱)، مقیاس نارسایی در کارکردهای اجرایی (BDEFS) بارکلی (۲۰۱۲) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (MJSES) مورگان - جینکز (۱۹۹۹) بود. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که کارکردهای اجرایی هم به صورت مستقیم با سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد (05/0>P) و هم به صورت غیرمستقیم از طریق میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی اثرگذار است (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که کارکردهای اجرایی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم با میانجی گری خودکارآمدی می تواند تبیین کننده سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش باشد.
اثربخشی برنامه مبتنی بر رفتاردرمانی خانواده محور بر کاهش شدت نشانگان و استرس فرزندپروری والدین دانش آموزان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
95 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مبتنی بر رفتاردرمانی خانواده محور بر کاهش شدت نشانگان و استرس فرزندپروری والدین دانش آموزان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی والدین و دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1402-1401 تشکیل دادند. از بین آنها 30 نفر از والدین دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی به شیوه هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استرس والدگری آبیدین-فرم کوتاه (1995،PSI-SF ) و پرسشنامه کانرز والدین گویت و همکاران (1۹78،CPRS ) بود. برنامه مبتنی بر رفتاردرمانی خانواده محور در 12 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. درحالی که که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری شدت نشانگان و استرس فرزندپروری والدین تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، و برنامه مبتنی بر رفتاردرمانی خانواده محور دارای ماندگاری اثر در دوره پیگیری بود (05/0>P). درنتیجه برنامه مبتنی بر رفتاردرمانی خانواده محور می تواند به عنوان روشی کارآمد در کاهش شدت نشانگان و استرس فرزندپروری والدین دانش آموزان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی گرایش به خیانت بر اساس طرح واره های ناکارآمد و تنظیم شناختی هیجان در مراجعین مراکز مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
205 - 214
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به خیانت بر اساس طرح واره های ناکارآمد و تنظیم شناختی هیجان در مراجعین مراکز مشاوره شهر تهران بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه مراجعین مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت هدفمند 420 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا پرسشنامه های گرایش به خیانت زناشویی (PDIQ، 1999)، طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF، 2005) و پ تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (CERQ، 2001) را تکمیل کنند. روش تحلیل پژوهش از روش تحلیل رگرسیون هم زمان بود. یافته ها نشان داد که حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر جهت مندی، گوش به زنگی بیش ازحد و بازداری، محدودیت های مختل و تنظیم شناختی منفی با نگرش به خیانت رابطه مثبت و معناداری دارد (05/0>P). همچنین ارتباط تنظیم شناختی مثبت با گرایش به خیانت زناشویی منفی و معنادار گزارش شد (05/0>P)؛ که در مجموع 1/17 درصد گرایش به خیانت را تبیین کردند. نتیجه گیری می شود طرح واره ناکارآمد و تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی گرایش به خیانت نقش اساسی دارد.