فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: در ایران، ازدواج های میان زنان ایرانی و مردان مهاجر افغانستانی در حال افزایش است، اما اطلاعات محدودی درباره خشونت خانگی علیه زنان ایرانی با همسران افغانی مهاجر وجود دارد. خشونت خانگی یک مسئله اجتماعی و بهداشتی جدی است که نیازمند شناخت دقیق عوامل مؤثر بر آن در این زمینه است. هدف: هدف این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر خشونت خانگی علیه زنان ایرانی دارای همسر مهاجر افغانستانی بود. این مطالعه می تواند به بهبود سیاست ها و برنامه های پیشگیری از خشونت خانگی در این جوامع منجر شود. روش: روش پژوهش حاضر پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان ایرانی قربانی خشونت خانگی دارای همسر مهاجر افغانستانی ساکن در استان تهران بود. روش نمونه گیری به شیوه گلوله برفی بود که نهایتا با 14 نفر از آن ها مصاحبه به عمل آمد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود، پس از گردآوری داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که عواملی از قبیل ویژگی های شخصی زنان (مانند سن، تحصیلات و وضعیت اقتصادی)، ویژگی های همسران افغانی (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی)، و عوامل خانوادگی و اجتماعی (مانند فشارهای فرهنگی و نگرش های جامعه)، در افزایش خشونت خانگی علیه زنان ایرانی نقش دارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، به نظر می رسد که شناخت دقیق از عوامل مؤثر بر خشونت خانگی در این جامعه مهم است. این مطالعه می تواند به تدوین سیاست ها و برنامه های پیشگیری از خشونت خانگی علیه زنان ایرانی با همسران افغانی کمک کند و به بهبود وضعیت اجتماعی و بهداشتی این افراد منجر شود.
تأثیر آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر اضطراب وجودی دختران نابینای شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روان شناسی اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
129 - 115
حوزههای تخصصی:
برساخت های اجتماعی، انگاره ها و پیش فرض های فرهنگی شکل گرفته در مورد نابینایان به ویژه دختران نابینا، احساسات نامطلوبی را در افراد نابینا برمی انگیزند و معمولاً رنج مضاعفی را به آنها تحمیل می کنند. اضطراب از مهم ترین احساسات نامطلوبی است که در دختران نابینا وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر اضطراب وجودی در دختران نابینا، انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه، 3۰ نفر از دختران نابینا از کلیه دختران عضو جامعه نابینایان استان یزد در سال 14۰2 به صورت در دسترس انتخاب شدند؛ سپس به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند، هر دو گروه قبل از مداخله با آزمون اضطراب وجودی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در آموزش 1۰ جلسه ای 5/1 ساعت معنادهی به زندگی به شیوه گروهی شرکت کردند؛ سپس پس آزمون از دو گروه به عمل آمد و داده ها با استفاده از نرم افزار نسخه 25 و آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل نشان داد که در بررسی تفاوت گروه ها در پس آزمون بین نمرات گروه آزمایش و کنترل در اضطراب وجودی تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی باعث کاهش اضطراب وجودی دختران نابینا و مؤلفه های آن می شود.
رابطه معنا در زندگی با پرخاشگری و تاب آوری در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: معنای زندگی از نیازهای انسان تلقی می شود و فقدان معنا در زندگی علت بسیاری از مشکلات روانشناختی است. لذا پژوهش حاضر با هدف رابطه معنا در زندگی با پرخاشگری و تاب آوری در دانشجویان انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام در سال تحصیلی 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه معنای زندگی (استگر و همکاران، 2006) و پرخاشگری (باس و پری، 1992) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین نمره کل تاب آوری با معنای زندگی در دانشجویان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (559/0=r و 006/0>P). همچنین بین نمره کل پرخاشگری با معنای زندگی در دانشجویان همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (627/0-=r و 009/0>P).نتیجه گیری: با توجه به نقش مؤثر و مفید معنای زندگی، ضرورت دارد در راستای افزایش معنای زندگی برنامه ریزی های مدون در دستور کار قرار گیرد.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه توانایی های شناختی و سازگاری اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۷۰-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه توانایی های شناختی و سازگاری اجتماعی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان واحد گرگان دانشگاه آزاد در سال تحصیلی 1400-1401 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی (SAQ) سهرابی و سامانی (1390)، پرسشنامه توانایی شناختی (CAQ) نجاتی (1392) و مقیاس خود کارآمدی عمومی (GSE-10) شواتزر و جروسلم (1991) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر معناداری اثرمستقیم توانایی های شناختی بر خودکارآمدی (004/0=P) و خودکارآمدی بر سازگاری اجتماعی (01/0=P) بود ولی اثر مستقیم توانایی های شناختی بر ساگاری اجتماعی معنادار نبود(05/0<P). همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم توانایی های شناختی بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بود (007/0=P). این نتایج نشان می دهد که خودکارآمدی با توجه به نقش توانایی های شناختی می تواند تبیین کننده سازگاری اجتماعی دانشجویان باشد.
نقش واسطه ای هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی با سازگاری تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۶۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و سازگاری تحصیلی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان بوشهر در سال تحصیلی 1402-1401بود که از میان آنها 257 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس ذهن آگاهی دروتمن و همکاران (2018، AAMS)، مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ (1993، AISS) و مقیاس هیجانات تحصیلی پکران و همکاران (2002، AEQ) استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که بین هیجان اضطراب تحصیلی و سازگاری تحصیلی رابطه منفی ومعناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین مشخص گردید هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و سازگاری تحصیلی دارای نقش واسطه ای است (01/0>p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که به منظور افزایش سازگاری تحصیلی در دانش آبه هیجان اضطراب تحصیلی و ذهن آگاهی توجه شود.
اثربخشی مداخله فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
111 - 126
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حضانت و سرپرستی کودک از جمله امور حساس و پراهمیت در حوزه نهاد خانواده به شمار می آید و پیداست که سرپرستی و تربیت کودک، سعی و زحمت فراوانی را مطالبه می کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف اثربخشی فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر انجام گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح دو گروه آزمایش و کنترل ناهمسان با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های فرزندپذیر از مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در شهر اصفهان در بازه زمانی تابستان 1402 بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از بین مراجعه کنندگان به مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست شهر اصفهان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفر (20نفر آزمایش) و (20 نفر کنترل) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003)؛ مهارت های تعاملی والد- کودک پیانتا (1394) و آموزش فرزندپروری آگاه از آسیب بوگلز و راستیفو (2013)، طی 10 جلسه 90 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مداخله فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر موثر است (01/0p<).
نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت مداخله فرزندپروری آگاه بر آسیب درمانی مناسب جهت کاهش ترومای دوران کودکی و افزایش مهارت های تعاملی والدین است. بر این اساس پیشنهاد می گردد برنامه اختصاصی همچون آموزش فرزندپروری آگاه از آسیب در راستای اثرات ناشی از آسیب های فرزندپروری در خانواده های فرزندپذیر توسط متخصصین آموزش داده شود.
مدل یابی معادلات ساختاری وابستگی به اینترنت بر اساس نشخوار فکری و خودمهاری با نقش میانجی تنیدگی ادراک شده در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
300 - 288
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل یابی معادلات ساختاری وابستگی به اینترنت بر اساس نشخوار فکری و خودمهاری با نقش میانجی تنیدگی ادراک شده در میان نوجوانان انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه نوجوانان دختر مشغول به تحصیل در دوره دوم متوسطه شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. به این منظور تعداد 300 نفر از این افراد با استفاده از مدل کلاین(2023) و به روش نمونه گیری در دسترس(شیوه آنلاین) انتخاب شدند و به آزمون وابستگی به اینترنت(IAT)، مقیاس پاسخ نشخوار فکری(RRS)، مقیاس تنیدگی ادراک شده(PSS) و مقیاس خودمهاری فرم کوتاه(BSCS) پاسخ دادند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم نشخوار فکری و خودمهاری از طریق نقش میانجی تنیدگی ادراک شده بر وابستگی به اینترنت معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود و 65 درصد واریانس وابستگی به اینترنت به وسیله نشخوار فکری و خودمهاری با نقش میانجی تنیدگی ادراک شده تبیین می شود. با توجه به نتایج به دست آمده، مدیران و سیاست گذاران سازمان آموزش و پرورش می توانند از طریق فراهم نمودن شرایط رشد خودمهارگی و کاهش نشخوار فکری و تنیدگی ادراک شده، وابستگی به اینترنت دانش آموزان نوجوان را مدیریت نمایند.
اثربخشی درمان فراتشخیصی بر خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
101 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی بر خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی در زنان مبتلا به میگرن بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان مبتلا به میگرن مراجعه کننده به کلینیک سردرد بیمارستان شهرکرد در سال 1401 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه خودکارآمدی درد نیکولاس (1990PSEQ, ) و نشانگان بالینی دراگوتیس و ملیسارانوس (1983 BSI,) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار تحت مداخله ی مبتنی بر درمان فراتشخیصی بارلو و همکاران (2011) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، و درمان فراتشخیصی دارای ماندگاری اثر در دوره پیگیری بود (05/0>P). در نتیجه درمان فراتشخیصی می تواند به عنوان درمانی مؤثر برای افزایش خودکارآمدی درد و کاهش نشانگان بالینی زنان مبتلا به میگرن مورد استفاده قرار گیرد.
اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس نشخوار خودانتقادی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی مقیاس نشخوار خودانتقادی (SCRS) در نمونه ای از دانشجویان ایرانی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع اعتباریابی بود. در این مطالعه 307 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 1402 به روش نمونه گیری در دسترس مشارکت داشتند. جهت محاسبه پایایی بازآزمایی، 50 نفر نیز انتخاب و SCRS را در فاصله دو هفته تکمیل کردند. در این مطالعه، مقیاس نشخوار خود انتقادی (SCRS، اسمارت و همکاران، 2016)، افسردگی، اضطراب، و استرس-21 (DASS-21، لاویبوند و لاویبوند، 1995) و فرم کوتاه مقیاس خودشفقتی (SCS-SF، ریس و همکاران، 2011) اجرا شدند. با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، یک عامل شناسایی شد که در مجموع 55 درصد کل واریانس را تبیین می کند. نتایج روایی ملاکی نشان داد که مقیاس نشخوار خودانتقادی با افسردگی، اضطراب و استرس رابطه مثبت و با شفقت به خود رابطه منفی داشت (05/0>P)؛ که به ترتیب نشان دهنده روایی همگرا و واگرای این ابزار می باشد. یافته ها بیانگر این بود که مقیاس نشخوار خودانتقادی از پایایی بازآزمایی 73/0 و از همسانی درونی مطلوب به روش آلفای کرونباخ 90/0 برخوردار است. با توجه به روایی و پایایی مطلوب آن در دانشجویان ایرانی، پیشنهاد می شود که جهت سنجش نشخوار خودانتقادی در دانشجویان ایرانی از این مقیاس استفاده گردد.
نقش میانجی درد روانی در رابطه بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۱۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی درد روانی در رابطه بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران در نیمسال دوم سال تحصیلی 1403-1402 بودند. 419 نفر به روش دردسترس در این مطالعه مشارکت داشتند و به مقیاس درد روانی اورباخ و میکولینسر (OMMP؛ اورباخ و همکاران، 2003)، مقیاس خودشناسی انسجامی (ISKS؛ قربانی و همکاران، 2008) و پرسشنامه اظهارات مربوط به خودآسیبی (ISAS؛ کلونسکی و گلن، 2009) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثرمستقیم خودشناسی انسجامی بر رفتارهای خودآسیب رسان به طور منفی معنادار بود؛ در مقابل درد روانی به طور مثبت بر رفتارهای خودآسیب رسان اثر مستقیم داشت. همچنین نتایج نشان داد که خودشناسی انسجامی به طور منفی بر درد روانی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که درد روانی بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان به طور معنادار نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که خودشناسی انسجامی به صورت مستقیم و با میانجی گری درد روانی بر رفتارهای خودآسیب رسان اثر دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402بود که از بین آنها 48 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (23 نفر) و کنترل (25 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش هشت جلسه ی 75 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت، 2009) قرار گرفتند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجربیات ناگوار کودکی (ACE-Q، بلیس و همکاران، 2014)، پرسشنامه تکانشگری بارات (BIS-11، پاتون و همکاران، 1995)، مقیاس خود سرزنشگری گیلبرت (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس هیجان های خودآگاه شرم و گناه (GASP) (کوهن و همکاران، 2011) بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. این نتایج بیان می کند که درمان مبتنی بر شفقت یک روش روان درمانی مناسب برای کاهش خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۲۸-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان مبتلا به اضطراب کرونا مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1401 بودند که به روش هدفمند 30 نفر انتخاب و به روش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه اضطراب بیماری سالکووسکیس و همکاران (2002، HAI)، تنظیم هیجان گراس و جان (2003، ERQ) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003، CD-RIS) بود. گروه آزمایش مداخله شناختی رفتاری هافمن و اوتو (2018) در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای 2 بار و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss-26 استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد بین نمره پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بنابراین درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا مؤثر بوده است و این اثربخشی نیز ماندگار بود و در نهایت موجب بهبود اضطراب کرونا می شود.
تدوین و آزمون مدل علی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس سبک های دلبستگی ناایمن با میانجی گری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل پیش بینی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس سبک های دلبستگی ناایمن با میانجی گری سبک های مقابله ای بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود . جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور قم در سال 1400 بودند که از بین آنها تعداد 285 نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس برگزیده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی تجدید نظر شده (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه سبک های مقابله ای (لازاروس و فولکمن، 1980) و مقیاس گرایش به اعتیاد (وید و بوپر، 1992) بودند . نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. سبک دلبستگی ناایمن و گرایش به مصرف مواد رابطه مستقیم و معنادار داشتند همچنین سبک دلبستگی ناایمن از طریق سبک های مقابله ای تاثیرات غیرمستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد دانشجویان داشت (P≤0/005). یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. بر این اساس در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح گرایش به اعتیاد توجه به سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای ضروری است.
اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برانعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض بود. روش شناسی: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 24 زوج متعارض بود که به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه طرحواره درمانی (8 زوج)، گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 زوج)، و گروه کنترل (8 زوج). هر دو گروه آزمایشی به مدت هفت جلسه 120 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی بودند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، بهبود معناداری در انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی داشتند. همچنین، نتایج پیگیری نشان داد که این بهبودها در هر دو گروه طرحواره درمانی و ACT تا دو ماه پس از پایان مداخلات پایدار بوده اند. با این حال، تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو رویکرد مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، هر دو رویکرد طرحواره درمانی و ACT می توانند به طور مؤثری باعث افزایش انعطاف پذیری شناختی و بهبود کیفیت زندگی در زوجین متعارض شوند. این نتایج نشان دهنده اثربخشی این دو روش در کاهش تعارضات زناشویی و بهبود سلامت روانی زوجین است.
بررسی کارکردهای اجرایی لب پیشانی در بیماران مبتلا به سرطان، ام اس و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات شناختی یک شکایت رایج در میان بیماران مبتلا به سرطان سینه و ام اس است. به طور خاص، مشکلات مربوط به کارکردهای اجرایی ممکن است در سایر کارکردهای این بیماران اختلال ایجاد کند. مطالعه حاضر به منظور مقایسه کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس طراحی شده است. جامعه پژوهش حاضر کلیه مبتلایان به سرطان مجاری ادراری و سیستم تنفسی مراجع کننده به بیمارستان شهید افضلی کرمان و ام اس مراجعه کننده به بیمارستان شفای کرمان در سال 1402 بودند که از بین آنها 45 بیمار مبتلا به سرطان (25 مجاری ادراری و 20 نفر سیستم تنفسی) و 45 بیمار دارای ام اس (20 نفر مبتلا به انواع پیشرونده و 25 نفر مبتلا به نوع عود کننده-بهبود یابنده) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین ، 45 فرد بهنجار که از نظر سن، تحصیلات و طبقه اجتماعی- اقتصادی با گروه های بیمار همتا شده بودند، به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. مشارکت کننده ها توسط آزمونهای آندره ری، استروپ، دسته بندی کارت های ویسکانسین و مقیاس حافظه ی وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که در تمام مولفه های ارکردهای اجرایی افراد بهنجار عملکرد بهتری نسبت به دو گروه بیمار داشتند. علاوه براین، بین بیماران مبتلا به سرطان و بیماران مبتلا به ام اس نیز در برخی از مولفه های کارکردهایی اجرایی تفاوت مشاهده شد. یافته های پژوهش بیانگر بدکارکردی اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس می باشد و لزوم طراحی مداخلات مبتنی بر کارکردهایی اجرایی برای این بیماران را برجسته می سازد.
مقایسه اثربخشی آموزش بخشایش و ذهن آگاهی بر مهارت جرأتمندی افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش بخشایش و ذهن آگاهی بر مهارت جراتمندی در افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل ناهمسان بود. جامعه آماری شامل تمام افراد مصرف کننده مواد مراجعه کننده به کمپ ترک اعتیاد شهر زابل بود 45 نفر که نمره آنان در پرسشنامه جرأت مندی راتوس 5/1 واحد انحراف معیار بالاتر از میانگین بود شناسایی و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایابی شدند. گروه آزمایش اول، آموزش بخشایش12 جلسه و گروه آزمایش دوم، آموزش ذهن آگاهی 8 جلسه دریافت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مهارت جرأتمندی گردآوری و با استفاده از روش تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر(طرح آمیخته ساده) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش بخشایش و ذهن آگاهی بر مهارت جراتمندی افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد تأثیر مثبت دارند. از طرف دیگر بین اثربخشی آموزش بخشایش و ذهن آگاهی بر مهارت جراتمندی افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد تفاوت وجود ندارد، با توجه به اثربخشی دو روش آموزش بخشایش و ذهن آگاهی می توان از این روش برای افزایش مهارت جراتمندی افراد دارای سوءمصرف مواد استفاده کرد.
به کارگیری مدل سازمان شخصیت در تمایز سطوح فرسودگی شغلی کارکنان شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
365 - 374
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی یکی از چالش های اساسی در محیط های کاری است. هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های شخصیتی در تشخیص و تمایز بین گروه ها با سطوح مختلف فرسودگی شغلی است. به این منظور، 329 کارمند شهرداری تهران در بهار و تابستان 1403 از طریق نمونه گیری سلسله مراتبی انتخاب و با استفاده از پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI) و آزمون سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO) و با استفاده از روش تحلیل تشخیصی مقاوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که متغیرهای سازمان شخصیتِ آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی به طور معناداری قادر به ایجاد تشخیص و تمایز بین گروه های مقاوم به فرسودگی و با فرسودگی بالا هستند. یافته ها نشان می دهند که کارکنانی که نقص بیشتری در آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی داشتند، بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش بر اهمیت توجه به ویژگی های شخصیتی مدل سازمان شخصیت کرنبرگ در اتخاذ دیدگاهی جامع تر در محیط های کاری تاکید داشته و نقش آنها را در بروز و تشدید فرسودگی شغلی معنادار یافته است.
مقایسه اثربخشی درمان مواجهه سازی و اجتناب از پاسخ با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس گناه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی-بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
39 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مواجهه سازی و اجتناب از پاسخ با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس گناه بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود که از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه استفاده شد. 45 نفر از افراد مبتلا به اختلال وسواسی-بی اختیاری مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره و روان درمانی شهر تهران در سال 1402 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ، هر گروه 15 نفر، گمارده شدند. ابزارهای مقیاس وسواسی-بی اختیاری یل-براون گودمن و پرسشنامه احساس گناه بود که در سه مرحله استفاده شد؛ در ابتدا از شرکت کنندگان پیش آزمون به عمل آمد. سپس، گروه های آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان مواجهه سازی و 8 جلسه 90 دقیقه ای شناخت درمانی اجرا شد. پس آزمون پس از مداخله و مرحله پیگیری اجرا گردید. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که هر دو روش درمانی، احساس گناه را کاهش داد و درمان مواجهه سازی و اجتناب از پاسخ تأثیر موثرتری نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی داشت.
رابطه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری: نقش واسطه ای خودتنظیمی در تمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
225 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل عوامل تعیین کننده اهمال کاری تصمیم گیری در بین دانشجویان و ارزیابی یک مدل معادلات ساختاری، که در آن خودتنظیمی در تمرکز رابطه بین باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری را واسطه گری می کرد، انجام شد. بر اساس فرمول کوکران، ۳۹۱ دانشجو از سه دوره تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه یزد مشغول به تحصیل بودند، با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری (فرنی و همکاران، ۲۰۰۹)، مقیاس اهمال کاری پرسشنامه تصمیم گیری ملبورن (مان و همکاران، ۱۹۹۷) و مقیاس خودتنظیمی در تمرکز پرسشنامه راهبردهای یادگیری و مطالعه (واینستین و پالمر، ۲۰۰۲) را، تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد و مدل فرضی تاحدزیادی تأیید گردید. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند که: باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری، بر خودتنظیمی در تمرکز تأثیر منفی دارند. هم چنین خودتنظیمی در تمرکز، در رابطه بین باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری، نقش واسطه ای ایفا می کند. این یافته ها، مبنایی برای بررسی اهمال کاری تصمیم گیری، به عنوان مانعی برای موفقیت تحصیلی فراهم کرده و بر نقش حیاتی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، در پیش بینی تمایل به تأخیر در موقعیت های تصمیم گیری، تأکید داشتند.
هویت شغلی دانشجویان دکتری: بازیگر اجتماعی یا عامل با انگیزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
145 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش هویت دکتری دانشجویان دانشگاه اصفهان مورد بررسی قرار گرفت تا کشف شود که دانشجویان دکتری در تعریف خود به دنبال چیستند و چه عواملی در شکل گیری هویت شغلی آنها نقش داشته است. روش: پژوهش بر اساس رویکرد کیفی، نظریه زمینه ای و روش چارمز انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دکتری دانشگاه اصفهان است. از روش نمونه گیری نظری و هدفمند برای انتخاب نمونه پژوهش استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 17 دانشجوی در حال تحصیل و فارغ التحصیل دوره دکتری دانشگاه اصفهان به دست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA نسخه 20 استفاده شد. یافته ها: بر اساس تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، مدل مفهومی هویت دکتری دانشجویان استخراج شد که فرایند ساخت هویت دکتری دانشجویان را نشان می دهد. نتیجه گیری: هویت دکتری نتیجه بافت فرهنگی و اجتماعی است که دانشجویان در آن مشغول به تحصیل هستند. در بافت جامعه ایران، دانشجویان هویت دکتری خود را به عنوان «بازیگر اجتماعی» تعریف نمودند. به منظور رشد هویت دکتری دانشجویان به سوی عامل باانگیزه، نیاز به فضایی تأملی (به صورت دوره های رسمی یا غیررسمی) در سیستم آموزشی دوره دکتری است.