مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
مواد محرک
مقایسه حل تعارض و کیفیت زندگی معتادان به تریاک با معتادان به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف، مقایسه حل تعارض و کیفیت زندگی معتادان به تریاک با معتادان به مواد محرک انجام گرفت. روش: بدین منظور 74 نفر معتاد به تریاک و 74 نفر معتاد به مواد محرک به شیوه خوشه ای تصادفی از سه کلینیک در مناطق 6 و11 انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه های حل تعارض و پرسشنامه کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین حل تعارض و کیفیت زندگی افراد معتاد به تریاک با افراد معتاد به مواد محرک تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنا که به جز خرده مقیاس مثبت نگری، در سایر خرده مقیاس ها در آزمون حل تعارض (فضا و موقعیت، شفاف سازی دریافت ها و برداشت ها، توجه به نیازها به جای خواسته ها، توزیع قدرت دو طرفه، تمرکز اولیه بر آینده و بعد تمرکز بر یادگیری از گذشته ها، ارائه گزینه ها برای نفع طرفین، تدوین گام های عملی و مقدور، ملاحظات احتیاطی) تفاوت معنادار به دست آمد. همچنین، در تمامی خرده مقیاس های آزمون کیفیت زندگی (کارکرد فیزیکی، محدودیت فیزیکی، محدودیت عاطفی، انرژی و نشاط، سلامت عاطفی، عملکرد اجتماعی و سلامت عمومی) به جز خرده مقیاس درد تفاوت معنادار به دست آمد. نتیجه گیری: به نظر میرسد افراد وابسته به تریاک از شیوه های حل تعارض مناسب تری استفاده میکنند و از کیفیت زندگی بهتری نسبت به افراد وابسته به مواد محرک برخوردارند.
اثربخشی درمان اجتماع مدار بر کارکردهای اجرایی و حافظه شرح حال در افراد دارای اعتیاد به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان اجتماع مدار بر کارکردهای اجرایی و حافظه شرح حال در افراد دارای اعتیاد به مواد محرک بود. روش: این پژوهش بر اساس طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. از مردان مصرف کننده مواد محرک که در ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۳ به مرکز درمانی اجتماع مدار وردیج استان تهران مراجعه کرده بودند، ۲۷ نفر با روش نمونه گیری هدفمند و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. در مرحله پذیرش و اتمام درمان افراد در این مرکز (درمان ۴ ماهه)، از آزمون های ویسکانسین، استروپ، برج لندن، فراخنای ارقام و پرسشنامه حافظه شرح حال برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان اجتماع مدار به صورت معناداری در بهبود نمرات آزمون های ویسکانسین، استروپ، برج لندن و فراخنای ارقام مؤثر می باشد. همچنین در نمرات مربوط به اختصاصی شدن خاطرات حافظه شرح حال، تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: با توجه به تأثیرات سبب شناسی، درمانی و پیشگیری کارکردهای اجرایی و حافظه شرح حال در اعتیاد، پیشنهاد می شود در مداخلات درمانی و پیشگیری از عود، از برنامه درمان اجتماع مدار استفاده شود.
مقایسه افکار خودکشی، پرخاشگری و شخصیت مرزی در معتادین به مواد مخدر با توجه به نوع ماده مصرفی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین با توجه به نوع ماده مصرفی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین مصرف کننده مواد محرک بالاتر از معتادانی بود که مواد مخدر یا ترکیبی از مواد را مصرف می کردند. بود. نتایج این پژوهش از اهمیت نوع ماده مصرفی در افکار خودکشی و شخصیت مرزی و پرخاشگری که از عوامل مرتبط با افکار خودکشی هستند حکایت داشت. بنابراین توجه به نوع ماده مصرفی در پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و تکانش گری با ولع مصرف در اعتیاد به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به نقش محافظتی و تشدیدکننده راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در آسیب شناسی، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و تکانش گری با ولع مصرف در افراد مصرف کننده مواد محرک بود. روش: در طرح پژوهشی حاضر که از نوع توصیفی و همبستگی بود، تعداد ۲۴۹ نفر مصرف کننده مواد محرک که دوره سم زدایی را گذرانده بودند با روش نمونه گیری هدفمند و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج انتخاب گردیدند و پرسشنامه های مقیاس تکانش گری بارت، مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری (کارور و وایت)، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان و پرسشنامه ولع مصرف فرانکن جهت گردآوری داده ها استفاده شد، برای تجزیه تحلیل اطلاعات از رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون به شیوه ی متوالی مطابق با مراحل پیشنهادی بارون و کنی نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی هیجانی می تواند به صورت معناداری نقش واسطه ای در میان سیستم فعال ساز رفتاری و تکانش گری با ولع مصرف ایفا نماید. نتیجه گیری: راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی هیجان یکی از عوامل تشدیدکننده مشکلات مربوط به ولع مصرف در افراد مصرف کننده مواد محرک است. این پژوهش پیشنهاد می کند که برنامه های مداخله ای و پیشگیری از عود می بایست با در نظر گرفتن راهبردهای نظم جویی هیجانی مرتبط با ولع مصرف طراحی گردد.
نقش تشخیصی انقطاع پاداش تاخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به مصرف مواد محرک و افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک و افیون بود. روش: در قالب یک طرح علی-مقایسه ای از بین مراجعه کنندگان مبتلا به مصرف مواد محرک و افیون به صورت در دسترس 45 بیمار مبتلا به افیون و 45 بیمار مبتلا به محرک انتخاب شدند و پرسشنامه های انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی فرم پنج در میان آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج تابع تشخیصی نشان داد هیجان خواهی و انقطاع پاداش تأخیری توانسته اند 66/86 درصد افراد مواد محرک و 44/84 درصد افراد مواد افیونی را درست گروه بندی کنند؛ به عبارت دیگر به صورت کلی 60/85 درصد کل نمونه درست طبقه بندی شده اند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در برنامه های پیشگیری و درمان مرتبط با این دو اختلال به این متغیرها توجه ویژه شود.
نقش تشخیصی انقطاع پاداش تاخیری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک، افیون و سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
71-90
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی انقطاع پاداش تاخیری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک، افیون و سیگاری بود. روش : در قالب یک طرح علی-مقایسه ای از بین مراجعه کنندگان مبتلا به مصرف مواد محرک، افیون و سیگاری به صورت در دسترس شامل 45 بیمار مبتلا به افیون و 45 بیمار مبتلا به محرک و 45 بیمار مبتلا به سیگاری انتخاب شدند و توسط پرسش نامه های انتخاب پاداش (کربای، پرتی و بیکل، 1999) و فرم کوتاه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان (حسنی، 1390) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد. یافته ها : نتایج تابع تشخیصی با دو متغیر انقطاع پاداش تاخیری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان توانست 93/3 درصد افراد مواد محرک، 88/9درصد افراد مواد افیونی و 86/4 درصد افراد سیگاری را درست گروه بندی کند؛ به عبارت دیگر به صورت کلی 89/6 درصد کل شرکت کنندگان درست طبقه بندی شدند. نتیجه گیری : در تفکیک و تشخیص سه گروه مواد محرک، افیون و سیگاری، متغیر انقطاع پاداش تاخیری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سهم معناداری داشتند، بنابراین در برنامه های پیشگیری و درمان مرتبط با این سه اختلال پیشنهاد می شود به این عوامل توجه ویژه ای شود.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای اعتیاد به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
119-136
حوزه های تخصصی:
هدف: شخصیت و هیجان همیشه از عوامل موثر در آسیب پذیری و تداوم اعتیاد بوده اند. با توجه به عدم وجود پژوهش های کافی در حوزه اعتیاد زنان هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های شخصیتی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای اعتیاد به مواد محرک و غیرمعتاد بود. روش: در پژوهش علی مقایسه ای حاضر از میان زنان مراجعه کننده به مراکز درمان نگه دارنده متادون تهران، با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج ۴۰ زن دارای اعتیاد به مواد محرک انتخاب شدند و زنان غیر معتاد نیز با حداکثر همتاسازی در متغیرهای جمعیت شناختی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسش نامه های پنج عاملی شخصیت و فرم کوتاه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زنان معتاد، در ویژگی های شخصیتی برون گرایی، گشودگی و در روان رنجورخویی نمرات بالاتر در مقایسه با زنان غیرمعتاد گزارش نموده بودند. همچنین در راهبردهای تنظیم شناختی هیجان شامل نشخوار فکری، ملامت خود و فاجعه سازی نمرات بالاتر و در راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه ریزی نمرات پایین تر در مقایسه با زنان غیر معتاد بود. نتیجه گیری: شخصیت و تنظیم هیجان در زنان دارای اعتیاد به مواد محرک با بدکارکردی روبه رو می باشد. پیشنهاد می شود در قالب برنامه های پیشگیری و درمانی به این عوامل توجه لازم مبذول شود.
مقایسه ی میزان رفتارهای خود تخریب، باورهای غیرمنطقی و تحمل پریشانی هیجانی در مردان در حال بهبودی مواد افیونی و مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
259-274
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای رفتارهای خود تخریبی، باورهای غیرمنطقی و تحمل پریشانی هیجانی در مردان در حال بهبودی مواد افیونی و مواد محرک بود. روش : روش پژوهش علی مقایسه ای و جامعه آماری شامل افراد معتاد به مواد مخدر در حال بهبودی بود. تعداد 51 نفر از در حال بهبودی از مواد افیونی و 51 نفر در حال بهبودی از مواد محرک به روش خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها عبارت بودند از: پرسش نامه های سنجش رفتارهای خودتخریب محمدیان (1388)، باورهای غیر منطقی جونز، و تحمل پریشانی هیجانی. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین باورهای غیرمنطقی و تحمل پریشانی هیجانی، و رفتارهای خود تخریب کلی در دو گروه مردان در حال بهبودی مواد افیونی و مواد محرک تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت: باورهای ناسازگار و هیجانات کنترل نشده در گروه افراد درحال بهبودی مواد محرک بیشتر از افراد معتاد به مواد افیونی است. باورهای غیرمنطقی نقش مهمی در انتخاب و تداوم مکانیسم های مقابله ای ناسازگارو نهایتا عود دارد.
اثر تمرین هوازی و تمرین فوتبال بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق مغزی در افراد معتاد به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
17-30
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثر هشت هفته تمرین هوازی (مهارت بسته) در محیط ثابت و قابل پیش بینی و تمرین فوتبال (مهارت باز) در محیط متغیر و غیرقابل پیش بینی، بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز معتادان درحال ترک بود. طرح پژوهش ازنوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 45 مرد معتاد با میانگین سنی و انحراف استاندارد 65/6 ± 93/30 سال که ماده شیشه وابستگی اصلی آن ها به شمار می رفت، به طور تصادفی به گروه های تمرین هوازی، تمرین های فوتبال و کنترل تقسیم شدند. سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی قبل از شروع مداخله و پس از اتمام مداخله اندازه گیری شدند. برای مقایسه های بین گروهی از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد و داده های پژوهش با استفاده از اس.پی.اس.اس. نسخه 24 تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که هشت هفته فعالیت هوازی و تمرین های فوتبال باعث افزایش معناداری در سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی سرم معتادان درحال ترک نسبت به گروه کنترل شدند P < 0.05) ). همچنین، بین مقادیر پس آزمون دو گروه تمرین هوازی و تمرین های فوتبال اختلاف معناداری به سود گروه تمرین های فوتبال مشاهده شد ( P < 0.05 ). به طورکلی و با توجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد برنامه فعالیت هوازی و تمرین های فوتبال موجب افزایش سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی در افراد دارای اعتیاد به مواد محرک می شوند و می توان از این نوع تمرین های ورزشی به خصوص تمرین های فوتبال برای بهبود سطوح مختل شده این عامل مغزی در معتادان درحال ترک استفاده کرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودتنظیمی و خودکارآمدی زنان دارای اعتیاد به مواد محرک
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودتنظیمی و خودکارآمدی زنان دارای اعتیاد به مواد محرک انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان دارای اعتیاد به مواد محرک مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد منطقه تبریز در نیمه اول سال ۱۳۹۸ بودند که از این میان ۲۴ نفر با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج به پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و سپس گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه (۹۰ دقیقه ای) تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت، هر دو گروه در آغاز و پایان درمان با پرسشنامه خودکارآمدی عمومی و پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد مورد ارزیابی قرار گرفتند، از روش های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و استنباطی شامل آزمون تحلیل کواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS-22 برای تجزیه تحلیل اطلاعات استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهبود معنادار خودتنظیمی و خودکارآمدی گروه آزمایش همراه است. با توجه به اثربخشی مناسب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودتنظیمی و خودکارآمدی زنان دارای اعتیاد به مواد محرک، پیشنهاد می شود از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود وضعیت روان شناختی زنان دارای اعتیاد استفاده گردد.
رابطه مدت و میزان مصرف مواد با سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه، سوء مصرف مواد به عنوان یک پدیده ی چند وجهی، به یکی از مشکلات اساسی در جوامع تبدیل شده و اشکال مختلفی به خود گرفته است. هدف : هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه مدت و میزان مصرف مواد با سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک بود. روش: طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک شهرستان تکاب در سال ۱۳۹۶ بود، که از بین آن ها ۳۰ فرد وابسته به مواد مخدر (تریاک) و ۳۰ فرد وابسته به مواد محرک (مت آمفتامین) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت شناختی همتاسازی شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون کامپیوتری حافظه ی آشکار، آزمون کامپیوتری تکمیل ریشه ی کلمات، مصاحبه بالینی ساختار نایافته و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آماره های توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و نرم افزار SPSS نسخه ۱۷ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین مدت مصرف مواد و سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر (۰/۶۸+= r ) و مواد محرک (۰/۷۹+= r ) و نیز بین میزان مصرف مواد و سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در گروه وابسته به مواد مخدر (۰/۷۳+= r ) و مواد محرک (۰/۸۱+= r ) رابطه وجود دارد (۰/۰۵> P )، به طوری که با افزایش مدت مصرف و میزان مصرف، افراد وابسته به مواد مخدر و محرک سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار بیشتری نشان می دهند، هرچند که این سوگیری در بین بیماران وابسته به مواد محرک بیشتر از گروه دیگر بود (۰/۰۵> P ). نتیجه گیری: تأکید بر فرآیندهای شناختی در بیماران وابسته به مواد از جمله سوگیری حافظه، یکی از مواردی است که می تواند در پیشگیری و مداخلات درمانی مدنظر قرار گیرد.
فهم و شناخت مسائل و نیازهای نوجوانان وابسته به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
222-193
هدف : پژوهش حاضر با هدف فهم و شناخت مسائل و نیازهای نوجوانان پسر وابسته به مواد محرک انجام گرفت . روش : این پژوهش از نوع کیفی و تحلیل تماتیک بود. جامعه پژوهش شامل همه نوجوانان پسر وابسته به مواد محرک بود که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 12 نفر از نوجوانانی که در مراکز ترک اعتیاد دولتی و غیردولتی تهران و البرز در سال های 1399-1398 حضور داشتند، انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام گرفت و سپس داده ها با استفاده از روش کلارک و براوون (2006) تحلیل گردید. یافته ها : بر اساس تحلیل داده ها، نیازهای نوجوانان در سه دسته نیازهای عمومی (شامل نیاز به حمایت خانواده، آموزش مهارت های والدینی، ارتباط سالم با دوستان و همسالان، آموزش رسمی و مهارت های زندگی، و تفریح)، نیازهای دوره بازتوانی (شامل نیاز به حمایت دوستان و خانواده، ارائه خدمات متناسب با دوره نوجوانی، پیگیری وضعیت سلامت، داشتن هدف، امید، احترام، و انگیزه)، و نیازهای پس از دوره بازتوانی (شامل نیاز به وجود افراد تاثیرگذار و مراقبت و حمایت اجتماعی مداوم و بلندمدت) به عنوان مضمون های اصلی و فرعی استخراج گردید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه، ایجاد و گسترش مراکز ارائه خدمات تخصصی توسط کادر متخصص آموزش دیده آشنا با نیازها و مسائل نوجوان وابسته به مواد به جهت ارائه خدمات روانی-اجتماعی به نوجوانان و خانواده هایشان و برنامه های سوادآموزی و مهارت آموزی ضرورت دارد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
107 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کاشان در سال 1402 بود. از این بین، 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس آشفتگی روانشناختی و پرسشنامه ولع مصرف را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی باعث کاهش آشفتگی روانشناختی و بهبود ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزه اعتیاد می توانند با استفاده از آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر بهبود آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد تأکید کنند.