فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۳۵۷ مورد.
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
77 - 112
حوزههای تخصصی:
گردشگری اجتماعی یکی از اقسام مهم گردشگری است که مورد توجه بسیاری از جوامع است. این نوع گردشگری، حوزه ای است که در آن افرادِ غیربرخوردار و فقیر می توانند این امکان را داشته باشند که تعطیلات و اوقات فراغت خود را با سطح قیمتی قابل دسترس برای خود داشته باشند. این مقوله می تواند تأثیر ویژه ای در توسعه و بهبود رفاه اجتماعی گروه های محروم داشته باشد. هدف اصلی تحقیق حاضر، شناسایی و تبیین پیشران های کلیدی و مؤثر گردشگری اجتماعی در توسعه و بهبود رفاه اجتماعی گروه های محروم است که با محوریت شهرستان های استان اردبیل صورت می پذیرد. روش تحقیق ترکیبی است که با استفاده از رویکرد متوالی اکتشافی به بررسی موضوع می پردازد. در این تحقیق، به ترتیب از دو روش "تحلیل مضمون و برنامه ریزی سناریو" استفاده شده است. ابزار اصلی مورد استفاده در فاز کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در فاز کمّی، پرسشنامه است که به ترتیب از 8 نفر از خبرگان در فاز کیفی و 11 نفر هم در فاز کمّی اطلاعات و داده های مربوطه استخراج شدند. مطابق با یافته های تحقیق، در فاز کیفی، 57 مضمون اساسی، 23 مضمون سازمان دهنده، 4 مضمون فراگیر شناسایی و استخراج شدند و جهت تبیین و شناسایی پیشران های کلیدی و موثر، به مرحله بعدی راه پیدا کردند. مطابق با نتایج حاصله، پیشران های کلیدی و مؤثر گردشگری اجتماعی می توانند به عنوان عوامل و تبیین کنندگان اصلی توسعه و بهب
زنان و مدیریت: روایتی از چالش های زنان در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
153 - 196
حوزههای تخصصی:
شناسایی چالش های زنان مدیر در سازمان ها و کمک به رفع آنها با توجه به حضور روزافزون آنها در موقعیتهای اجتماعی و مدیریتی، ضروری است. .مقاله حاضر مبتنی بر دو هدف شناسایی چالشهای زنان مدیر و اولویت بندی آنها رویکرد تحقیق ترکیبی در طی دو فاز مطالعاتی، بهره برده است. ابتدا با کاربرد روش تحلیل تماتیک و در قالب رویکرد کیفی در تحقیق، با 20 نفر از زنان مدیر در پستهای مختلف سازمانی مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند انجام شد. یافته های فاز اول تحقیق و کدگذاری متن مصاحبه ها با کمک نرم افزار Max. Q. D. A در مجموع 3 مقوله اصلی،10 مقوله فرعی، 37 مفهوم و 238 کد را نشان داد. در فاز دوم تحقیق، و با یک روش کمی به منظور اعتباریابی و اولویت بندی مضامین مستخرج، در قالب پرسشنامه ای مضامین را به 10 نفر از زنان مورد مصاحبه ارائه داده و تکنیک تحلیل سلسله مراتبی AHP و نرم افزار سوپر دسیژن، بکار گرفته شد. یافته ها نشان داد که مهمترین چالشهای زنان مدیر در محیط کار، فرصت های مدیریتی نابرابر با وزن 242/0در رتبه اول، اختلاف سلیقه با مدیران بالادستی با وزن 157/0 در رتبه دوم و تقابل دو جنس با وزن 154/0 در رتبه سوم است. همچنین از میان شش شیوه مواجهه با مشکلات و چالشها، زنان مدیر بیشتر از شیوه تظاهر به مردانگی استفاده می کنند.
مطالعه عوامل مؤثر بر ترس از جرم میان شهروندان ایرانی:مروری بر پژوهش های سابق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
71 - 97
حوزههای تخصصی:
ترس از جرم به معنای ترس، دلهره، هراس، اضطراب عمومی، احساس ناامنی و نگرانی اجتماعی نسبت به قربانی توسط جرائم اجتماعی (سرقت، کیف قاپی، دزدی، تهدید مالی-جانی، تنه زدن، اخاذی، مزاحمت ناموسی، فحاشی و هتک حرمت) است. جامعه ایرانی به دلیل تغییرات اجتماعی-فرهنگی و فرایندهای گذار اجتماعی از حالت سنتی-مکانیکی به قالب مدرن-ارگانیگی (صنعتی شدن، شهرنشینی، افزایش مهاجرت و جهانی شدن)، با عبور از آسیب و جرائم سنتی به مسائل و جرائم نوپدید و پیچیده همراه بوده است که کیفیت زندگی شهروندان را تحت تأثیر قرار داده است. به طوری که افزایش مسائل و آسیب های اجتماعی؛ شیوع جرائم مالی و خشن، سرقت، کیف قاپی، خشونت خیابانی و باز تکرار آن در رسانه های جمعی، برشدت ترس از جرم و نگرانی شهروندان افزوده شده است. براین اساس هدف اصلی این پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر بر ترس از جرم میان شهروندان ایرانی (مروری بر پژوهش های سابق) است. روش تحقیق از نوع فراتحلیل، روش نمونه گیری تعمدی-غیراحتمالی؛ از جامعه آماری 89 سند (منابع علمی نورمگز، مگ ایران، ایران داک و پایگاه علمی جهاد دانشگاهی) 35 سند علمی به عنوان حجم نمونه در فاصله زمانی 1388 الی 1403 با تکیه بر ملاک ورود و خروج گزینش شده و از طریق آزمون d کوهن و f فیشر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج فراتحلیل نظام مند cma2 نشان می دهد که عوامل اجتماعی (رضایت از عملکرد پلیس انتظامی، بی سازمانی اجتماعی، تعلق اجتماعی، کنترل اجتماعی، سرمایه اجتماعی)؛ عوامل فرهنگی (مصرف رسانه جمعی، سرمایه فرهنگی، تعلق مذهبی، سبک زندگی ورزشی)؛ عوامل اقتصادی (محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی، فشارهای اقتصادی، مشارکت اقتصادی) و عوامل روانی (عزت نفس، برچسب زنی، تجربه قربانی شدن، سلامت روانی، انزوای اجتماعی) در افزایش نگرانی و ترس از جرم شهروندان مؤثر بوده است. درنهایت ترس از جرم به مثابه واقعیتی اجتماعی، اجباری و بیرونی طی سال های 1388 الی 1403 ریشه های چند بعدی داشته و عدم سیاست گذاری کلان، میانی و خرد در کنترل آن؛ منجر به بی ثباتی سکونتی، افزایش ناهمگونی اجتماعی، اختلال نظارت و کنترل اجتماعی، بی تفاوتی مدنی، افت کیفیت زندگی، کاهش سلامت روانی-اجتماعی، کاهش مشارکت اقتصادی، فروپاشی سرمایه اجتماعی و گذار جامعه مدنی به محیط انتقالی، فضای پنجره شکسته و غیردفاع اجتماعی-محیطی می گردد.
شناسایی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
306 - 316
حوزههای تخصصی:
هدف: جانشین پروری فرآیندی است که در آن افراد مستعد برای تصدی مشاغل مدیریتی و پست های مهم و کلیدی سازمان انتخاب و تربیت می شوند. یکی از مشکلات بسیاری از سازمان های امروزی عدم تلاش و سرمایه گذاری برای جانشین پروری مدیران است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان و متخصصان دانشگاهی حوزه مدیریت منابع انسانی و مدیریت آموزشی آشنا به حیطه پژوهش شهر تهران در سال تحصیلی 1400 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 25 نفر محاسبه که این افراد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 79/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA-20 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی دارای 100 شاخص و 26 مولفه در 6 عامل نظریه داده بنیاد بود. پدیده محوری دارای یک مولفه جانشین پروری، شرایط علّی دارای شش مولفه خزانه استعداد، نظام ارتقاء کارآمد، مدیریت منابع انسانی، تفکر سازمانی، حمایت گری سازمان از تلاش فردی و حرفه مندی، شرایط زمینه ای شامل چهار مولفه ساختار سازمانی، فرهنگ و جو سازمانی، ثبات مدیریت و مقاومت در برابر تغییر، شرایط مداخله گر شامل پنج مولفه محیط سیاسی، محیط پیرامونی، محیط اجتماعی- فرهنگی، محیط بین المللی و محیط سیاست گذاری و قانونی، راهبردها شامل هفت مولفه آشناسازی مدیران، مشارکت، یادگیری سازمانی، اعتمادسازی، آینده نگری، استقلال آموزش وپرورش و بینش سیستمی و پیامدها شامل سه مولفه پیامدهای فردی، پیامدهای واحد و پیامدهای سازمان بود. در نهایت، الگوی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد ترسیم شد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی بسیاری برای سازمان آموزش وپرورش است و با توجه به الگوی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی، مدیران ارشد و مسئولان سازمان آموزش وپرورش می توانند گام موثری در راستای جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی بردارند.
شناسایی مولفه های درون سازمانی موثر در چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
109 - 158
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از موضوعات مهم در سازمان ها و نهادهای مختلف به ویژه پلیس و واحدهای تحت امر آن ازجمله واحدهای جرم یابی در رابطه با انجام وظایف و مأموریت های محوله و ارائه خدمت به ذی نفعان، افزایش میزان سرعت و چابکی می باشد. در این زمینه مؤلفه های درون سازمانی مختلفی مؤثر بوده و دست یابی به این مهم در گرو شناخت این مؤلفه ها است، هدف این پژوهش، شناسایی مؤلفه های مهم درون سازمانی در چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا می باشد.
روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از حیث ماهیت توصیف - تحلیلی و از نظر روش، کیفی - کمی (آمیخته) است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل: خبرگان پلیس های تخصصی در حوزه جرم یابی است که با روش نمونه گیری هدف مند و اصل اشباع نظری،20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای اطمینان از روایی از نظر اساتید و برای پایایی از روش بازآزمون، مقایسه و تکرارپذیری استفاده شد. داده ها با روش تحلیل محتوا و استفاده از نرم افزار «مکس کیودا» تحلیل شد. در بخش کمی، جامعه آماری 95 نفر از رؤسا، جانشینان و معاونین پلیس های تخصصی به صورت تمام شمار انتخاب شدند، ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته حاصل از مؤلفه های استخراج بخش کیفی و برای اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص های تحقیق از آزمون فریدمن استفاده شده است.
یافته ها: در بخش کیفی مؤلفه های شناسایی شده در قالب 5 مؤلفه اصلی و 35 مؤلفه فرعی دسته بندی شد. مؤلفه های اصلی، شامل: ساختار و سازمان، منابع انسانی، فناوری، تجهیزات و امکانات، فرایندها وروش ها است. در بخش کمی از طریق تحلیل خروجی پرسش نامه ها مشخص شد، مؤلفه های شناسایی شده در سطح مطلوب هستند.
نتیجه گیری: مؤلفه های درون سازمانی شناسایی شده، شناخت مناسبی در خصوص روش ها و راه کارهای چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا ایجاد و بسترهای لازم برای بالارفتن میزان انعطاف پذیری، شایستگی، پاسخ گویی و سرعت در واحدهای جرم یابی محقق خواهد ساخت.
کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت مدارس (آموزش و پرورش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
249 - 260
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی کاربردهای هوش مصنوعی در مدیریت مدارس انجام شده است.روش شناسی: این مطالعه به روش فراتحلیل کیفی و با استفاده از دستورالعمل PRISMA انجام شد. مقالات منتشرشده بین سال های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ از پایگاه های معتبر علمی به طور سیستماتیک بررسی شدند و در نهایت ۱۶ مقاله که معیارهای ورود را داشتند انتخاب گردید. داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند و بر کاربردها و پیامدهای هوش مصنوعی در مدیریت مدارس تمرکز داشتند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که هوش مصنوعی نقش مهمی در بهبود کارایی مدیریتی، یادگیری شخصی سازی شده، ارتقاء فرآیند تصمیم گیری و کاهش وظایف تکراری ایفا می کند. این فناوری توانسته است با ارائه تحلیل های مبتنی بر داده، تصمیم گیری های مدیران را بهبود بخشد و بازخورد فوری و دقیق تری برای معلمان و دانش آموزان فراهم کند. همچنین، از هوش مصنوعی برای بهینه سازی تخصیص منابع، نظارت و ارزیابی عملکرد کارکنان استفاده شده است. با این حال، چالش هایی مانند امنیت داده ها، زیرساخت های ناکافی و مقاومت در پذیرش فناوری شناسایی شدند که می توانند اجرای مؤثر این فناوری را محدود کنند.نتیجه گیری: این مطالعه نتیجه می گیرد که هوش مصنوعی ظرفیت بالایی برای تحول مدیریت مدارس از طریق بهبود کارایی، شخصی سازی و تصمیم گیری دارد. با این حال، توجه به چالش هایی مانند حفظ حریم خصوصی، توسعه زیرساخت ها و آموزش کافی برای کاربران ضروری است. یافته های این پژوهش راهنمایی های ارزشمندی برای سیاست گذاران، مدیران و پژوهشگران در جهت بهره برداری از پتانسیل های هوش مصنوعی ارائه می دهد.
تحلیل استانی عمومیت ازدواج زنان در ایران: کاربرد یادگیری ماشین در مدل سازی تابع بقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
143 - 177
حوزههای تخصصی:
مطالعات مختلفی دگرگونی های ازدواج را در سطوح ملی و منطقه ای بررسی کرده اند، اما در سطح استان های کشور هنوز ناشناخته هایی وجود دارد. هدف این مقاله بررسی وضعیت عمومیت ازدواج زنان در استان های کشور با استفاده از روش جنگل تصادفی بقا به عنوان یکی از الگوریتم های رایج در یادگیری ماشین است. با استفاده از داده های طرح هزینه و درآمد خانوار از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۹ وضعیت عمومیت ازدواج زنان با تعریف یک سطح آستانه ای (نسبت ازدواج کمتر از ۹۵% برای زنان ۴۹-۴۵ ساله) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در بین متغیرهای تحقیق، سطوح تحصیلی دبیرستان و دانشگاه بیشترین تأثیر را بر کاهش عمومیت ازدواج زنان داشته است. نسبت شهرنشینی در هر استان نیز متغیر تاثیر گذار دیگری بر کاهش عمومیت ازدواج زنان است. از مجموع ۳۱ استان کشور، ۱۱ استان تا پایان دوره مطالعه همچنان از عمومیت ازدواج برخوردار بودند اما نسبت ازدواج زنان ۴۹-۴۵ ساله در سایر استان ها به پایین تر از ۹۵% کاهش یافته است. بالابودن نسبت های ازدواج در اکثر استان هایی که اکنون از عمومیت ازدواج برخوردار نیستند، نشان دهنده وجود بستر مناسب برای تسهیل ازدواج و گسترش عمومیت آن در کشور است. در غیر این صورت انتظار می رود این روند در آینده نیز همچنان کاهشی باشد.
در تکاپوی هویت فردی: تجربه خودکشی زنان در شهرستان هلیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲ و ۸۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیده خودکشی زنان در شهرستان هلیلان از توابع استان ایلام با استفاده از روش کیفی انجام شد. برای رسیدن به این منظور، مصاحبه های عمیقی با 20 نفر از زنان و دخترانی که اقدام به خودکشی داشته اند یا از نزدیکان آنها، زنی اقدام به خودکشی کرده است، انجام شد. پشتوانه نظری این پژوهش، نظریه خودکشی دورکیم و دیدگاه گیدنز در رابطه با تأثیر مدرنیته بر جامعه پذیری افراد و نحوه تکوین هویت آنها بود. بر طبق یافته های این پژوهش، عواملی چون ظهور رسانه ها، توسعه مدارس و دانشگاه ها و رشد و توسعه حمل و نقل برون شهری از یک سو و گسترش عواملی چون: اختلافات خانوادگی، ازدواج های تحمیلی، خشونت خانگی، طلاق، بهتان، نظارت حداکثری و پوشش اجباری، بر شکل گیری و افزایش خودکشی تأثیر بسزایی داشته اند.
راهبردهای بهبود وضعیت اخلاقی جامعه از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
551 - 586
حوزههای تخصصی:
بهبود وضعیت اخلاقی جامعه به جهت نیل به سعادت، از دغدغه های رهبران الهی بوده و کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم، برای این مهم دستورالعمل ها و برنامه هایی دارد. درمقابل، دشمنان با هدف سلطه و غارت جوامع بشری، از طریق ضدفرهنگ ها و ترویج نابهنجارهای اخلاقی، جهت تخریب زیرساخت های اخلاقی جامعه اسلامی کوشیده اند. در عصر حاضر، این تهاجم همه جانبه و با شدت بیشتری در حال انجام است. بر همین اساس مقام معظم رهبری همواره بر مواجهه هوشمندانه با تهاجم فرهنگی تأکید نموده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد راهبردهای بهبود وضعیت اخلاقی جامعه را اصطیاد و مبتنی بر آن راهکارها را بیان نماید. یافته های پژوهش حاکی است از آیات قرآن کریم چهار راهبرد اصلاح و تقویت ابعاد شناختی گرایشی و رفتاری جامعه؛ تحکیم خانواده، اصلاح و بازنگری قوانین و تقویت نظارت عمومی کشف می شود و راهکارهایی جهت ارتقاء سطح بینش، گرایش و کنش اخلاقی جامعه ارائه می گردد.
تأملی جامعه شناختی بر نظام مسائل و آسیب های اجتماعی (مورد مطالعه: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، شناسایی و اولویت بندی نظام مسائل و آسیب های اجتماعی استان آذربایجان غربی برای همسوکردن حوزه اجرایی با حوزه دانشی و ایجاد یک فضای مفهومی مشترک و جلب توجه مدیران اجرایی به یافته های علمی حوزه اجتماعی برای نیل به توسعه اجتماعی است. به لحاظ نظری، دو رویکرد عمده واقعیت گرایی اجتماعی و برساخت گرایی در بررسی مسائل و آسیب های اجتماعی طرح شده است که در این تحقیق از رویکرد برساخت گرایی برای شناسایی نظام مسائل و تشخیص اهمیت و اولویت مسائل اجتماعی از دیدگاه نخبگان بهره گرفته شده است. روش شناسی پژوهش حاضر از منظر راهبرد استقرایی، از لحاظ ماهیت کیفی، از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ تحلیل داده ها اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل مطلعان کلیدی و کارشناسان خبره در حوزه آسیب های اجتماعی (استادان دانشگاهی علوم اجتماعی، مدیران اجرایی و کارشناسان حوزه اجتماعی) است که به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان انتخاب شدند. واحد تحلیل این پژوهش، آسیب ها و مسائل اجتماعی، واحد مشاهده در این پژوهش فرد صاحب نظر یا صاحب تجربه در حوزه آسیب های اجتماعی است. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته، جلسات گروه متمرکز و تکنیک دلفی و برای تحلیل داده ها از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های تجربی پژوهش حاکی از آن است که نحوه پراکنش متغیرها و شاخص ها در محورهای تأثیرگذاری (نفوذ) و تأثیرپذیری (وابستگی) مستقیم و غیرمستقیم مسائل بر همدیگر، سیستم اجتماعی مرکز استان را به لحاظ آسیب های اجتماعی در وضعیت ناپایدار نشان می دهد و بدکارکردی نهادی (ضعف مدیریتی)، حاشیه نشینی، اعتیاد، کودکان خیابانی، طلاق، فقر و بیکاری از مسائل اساسی، راهبردی و کلیدی محسوب می شوند. براساس نتایج و یافته های این پژوهش در برنامه ریزی برای مداخلات اجتماعی ضرورت دارد این مسائل به عنوان مسائل اولویت دار مدنظر باشد.
پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس روابط موضوعی و شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
40 - 62
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس فکری _عملی می تواند منجر به فاصله عاطفی و فیزیکی در بین زوجین شود. کنترل بیش از حد بر احساسات، مانع خود انگیختگی در رابطه و مختل شدن صمیمیت می شود که این مسئله یک مشکل اساسی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری _ عملی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس روابط موضوعی و شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس فکری_ عملی انجام گردید.پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی و از لحاظ جمع آوری اطلاعات همبستگی از نوع رگرسیون بود. غربالگری در بین 500 زوج با توجه به معیارهای ورود انجام شد و 136 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شد. نتایج آزمون پیرسون نشان می دهد که روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن با صمیمیت زناشویی رابطه مثبت و معناداری در سطح 01/0 دارد و شناخت اجتماعی با صمیمیت زناشویی، روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن رابطه معناداری ندارد. شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد. از سوی دیگر با ارتقای کیفیت روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن می توان گامی موثر در جهت افزایش صمیمیت زناشویی زوجین دارای نشانگان وسواس برداشت
زیبایی شناسی انتقادی جلوه های صنعت فرهنگ در متون ادبی (مطالعه موردی: اشعارِ سیمین بهبهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
41 - 52
حوزههای تخصصی:
از اصول زیبایی شناسی انتقادی مکتب فرانکفورت، توجه به آثار منفی صنعتِ فرهنگ است. از نظر فرانکفورتی ها، صنعت فرهنگ موجب حذف خلاقیت و فردگرایی از طریق همسان سازی افراد می شود. در این فرایند همسان سازی، فرد در دست نظام سرمایه داری چون شیء ای می گردد که توان کنشگری اجتماعی و سیاسی خود را از دست می دهد. در پژوهش حاضر اسنادی که با رویکرد توصیفی-تحلیلی بررسی شده است، سروده های سیمین بهبهانی از منظر زیبایی شناسی انتقادی است که ضمن نشان دادن جلوه های صنعت فرهنگ در اشعار این شاعر، نگرش وی به این پدیده، در دو ساحت محتوا و فرم بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی، در اشعارش ضمن روایت زندگی تیپهای اجتماعی مثل رقاصه، روسپی، کارمند و مرد ثروتمند، جلوه هایی از صنعت فرهنگ نظیر صنعت زیبایی و صنعت سرگرمی را به تصویر و نقد کشیده و شیءوارگی را نیز به عنوان پیامد صنعت فرهنگ، به صورت شیءوارگی جنسی و شیءوارگی اداری، بازنمایی کرده است. در ساحت فرم، بهبهانی ابتدا با پیروی از سنت ادبی، مقلد است؛ اما مشخصاً با آوردن مانیفستی در کتاب «خطی ز سرعت و از آتش» و کاربرد وزن های بی سابقه و کم سابقه در شعر فارسی، هنر خود را از بند تقلید رهانیده و به حیطه هنر خلّاق وارد شده است. از این نظر می توان گفت شعر او، شعری اصیل و همنوا با هنر والای مدنظر مکتب فرانکفورت است. در واقع وی از این طریق، با نفی وضع موجود و کیفرخواست علیه نظم مستقر، به نقد پیامدهای صنعت فرهنگ پرداخته است.
فضای مجازی و طراحی مدل معنایی پوشش دختران شهر تهران، تبیینی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
64 - 80
حوزههای تخصصی:
در مطالعه ی حاضر، دلالت های معنایی پوشش دختران پس از مصرف رسانه ای بر اساس تبیینی داده بنیاد مورد بررسی قرار گرفته است. با عنایت به اینکه میدان مطالعه، زنان جوان شهر تهران هستند، نمونه های مورد مطالعه به تعداد 21 نفر به شیوه هدفمند از میان زنان جوان با حداکثر گوناگونی و میانگین سنی 19 تا 33 ساله انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد و تجزیه و تحلیل یافته ها نیز با استفاده از رویه داده بنیاد و مراحل کدگذاری آن صورت پذیرفت. یافته های اکتشافی نشان داد که عوامل گوناگونی در شکل گیری مقوله مرکزی یعنی«بدن به مثابه سرمایه نمادین» اثرگذار است و عوامل زمینه ای همچون «زیبایی گرایی و کمال طلبی، بدن و پوشاک به مثابه ابژه زیبایی شناختی، جلوه گری خود ایده آل» نیز از جمله عوامل موثر بر انتخاب سبک پوشش زنان می باشد؛ از سویی دیگر عوامل علی و مداخله ای همچون «برجستگی مد در هویت بخشی، مردم پسند کردن مد، تولید نوگرایی و زایش مدام فرهنگی، الگو و فرهنگ مصرف رسانه ای» بر این فرآیند تاثیرگذار است. یافته های تحلیلی نیز حاکی از آن بود که استراتژی و راهبردهای زنان در این زمینه در دو مقوله «بدفرمانی و نافرمانی مدنی باگزینش الگوهای ناهنجار پوششی و تطابق گرایی اعتقادی با گزینش الگوهای فرهنگی و عقیدتی» قرار می گیرد. در نهایت مجموع این راهبردها نتایجی از جمله «تقلیل معنای حجاب، افزایش چالش های اجتماعی و کمرنگ شدن الزامات اجتماعی پوشش» را به همراه دارد.
تأثیر معماری بر جامعه از منظر اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به معماری در اندیشه اخوان الصفا متوقف به شناخت جایگاه علم هندسه و اعداد در نظام فکری ایشان است. اخوان الصفا معتقدند علم هندسه و اعداد قبل از تمامی دانش ها و بر تمامی دانش ها تقدم رتبی دارد. نوع مواجهه ایشان با هندسه و معماری به گونه ای است که هویت بخشی از لوازم اندیشه ایشان محسوب می شود؛ ازاین جهت در نقطه مقابل معماری مدرن قرار می گیرد که با تکیه به مبانی فلسفه پوزیتیویستی، خالق آثاری است که بی هویتی در آن مشهود است. ابتناء اندیشه اخوان الصفا بر مبانی ژرف تفکر اسلامی سبب شده که نوعی هندسه متعالی و اسلامی طرح کنند که کارکرد القای مفاهیم ناب عرفانی مانند فنای کثرات در وحدت را به نمایش بگذارد و به صورت زبانی از جنس نماد، منتقل کننده مفاهیم عالی اسلامی باشد. اخوان الصفا معتقدند "مثلث" و "نقطه" کارکرد نمایش "کثرات حول محور وحدت" را دارند و شکل "لانه زنبوری" از جمله مصادیقی است که در القای هویت دینی می تواند ابزار خوبی باشد. نوع نگاه اخوان الصفا به اعداد، کیفی است نه کمی؛ بنابراین با نظام فکری عرفان اسلامی نیز مطابقت دارد. در پژوهش پیش رو ابتدا ملاک های معماری اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به کاوش در اندیشه اخوان پرداخته خواهد شد و نسبت سنجی میان اندیشه اخوان و معماری اسلامی صورت می گیرد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، آثار اخوان الصفا مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به سؤالات پژوهش پاسخ داده خواهد شد.
صدای فقر همه گستر در جامعه (فراترکیب مطالعات فقر در ایران: بازه زمانی سال های 1402-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۲۸۷-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
وجود و تداوم فقر، مانعی جدی برای پیشرفت جامعه است؛ ازاین رو لزوم شناخت و مبارزه با آن از اهداف نخستین حکومت ها انگاشته می شود. گستردگی پژوهش های در پیوند با فقر همراه با گوناگونی حوزه های علمی در این زمینه، تجمیع نتایج و بازبینی نظام مند در این زمینه را بایسته کرده است. پژوهش حاضر با روش شناسی کیفی از نوع فراترکیب، به بررسی پژوهش های مرتبط با فقر در مقالات منتشرشده پژوهشگران ایرانی در بازه زمانی سال های 1390 تا 1402 پرداخته است. از میان 150 اثرِ منتشرشده در بازه زمانی موردنظر، تعداد 40 مقاله علمی-پژوهشی برای تجمیع و برون آوری داده ها گزینش شد. یافته ها نشان داد؛ بیشترین پژوهش ها در حوزه فقر مربوط به رشته اقتصاد است. از دیدگاه روش شناسی، پارادایم کمّی از نوع الگوی اقتصادسنجی حاکم است. بیشترِ تحقیقات کمّی، فقر را از دریچه آمار و نقشه بررسی کرده اند، بازنمایی فقر در جامعه و آشکارا نمودن تجربیات زیسته فقرا، چندان مورد توجه نبوده است. در بخش موضوعی، بیشتر تحقیقات در چهارچوب فقر عمومی (درآمد و معیشت) انجام شده اند. باوجوداینکه پژوهش های کیفی پیرامون فقر روبه فزونی است، اما این گونه مطالعات با بهره گیری از داده ها و یا تحلیل آثارِ ازقبل موجود انجام شده است که پیوستگی نزدیک و میدانی با مسئله پژوهش ندارند. همچنین، در حوزه موضوعی با کمبود تحقیقات فقرپژوهی در حوزه زنان، کودکان، فقر قابلیتی، فقر پنهان و طبیعی سازی این مسئله به عنوان بخشی از تجربه زندگی روزمره در اثر رخدادهای اجتماعی خاص (کرونا، تحریم اقتصادی و تورم افسارگسیخته) روبرو هستیم. درنهایت، نتایج پژوهش های مختلف؛ نمایانگر گسترش روزافزون فقر در سراسر جامعه در سال های پایانی دهه 90 و شکل گیری ریخت و تجربه نوینی از فقر در میان گروه های اجتماعی تحت عنوان «فقر همه گستر» است که شرایط کنونی جامعه ازجمله ضعف وضعیت اقتصادی، کاهش رفاه اجتماعی و گسترش آسیب های اجتماعی می توانند پیامدهای آن در نظر گرفته شوند
فراتحلیل رابطه دین داری و گرایش به ارزش های دموکراتیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ باهدف اﺳﺘﻔﺎده از روش آﻣﺎری ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ در راﺳﺘﺎی ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎی انجام شده درزمینه راﺑﻄﻪ ﻣﯿﺎن ﻣﯿﺰان دین داری و گرایش به دموکراسی اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻧﺠﺎم ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ، 30 تحقیق انجام ﺷﺪه در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪﻧﺪ و از این میان 17 پژوهش انجام شده بین سال های 1384 تا 1398 در زمینه رابطه بین میزان دینداری و گرایش به دموکراسی که در فصلنامه های معتبر علمی به چاپ رسیده اند انتخاب شدند. پژوهشﻫﺎی ﻣﺬﮐﻮر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ در ﺟﻮاﻣﻊ آﻣﺎری ﻣﺘﻔﺎوت و ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺳﻨﺠﻪ ﻫﺎی ﭘﺎﯾﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﺳﯿﺪه اﻧﺪ. در ﮔﺎم ﻧﺨﺴﺖ ارزﯾﺎﺑﯽ ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎی ﻣﻨﺘﺨﺐ، ﻣﻔﺮوﺿﺎت ﻫﻤﮕﻨﯽ و ﺧﻄﺎی اﻧﺘﺸﺎر ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ؛ ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﺣﮑﺎﯾﺖ از ﻧﺎﻫﻤﮕﻨﯽ اﻧﺪازه اﺛﺮ و ﻋﺪم ﺳﻮﮔﯿﺮی اﻧﺘﺸﺎر ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ داﺷﺘﻨﺪ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ دوم، ﺿﺮﯾﺐ اﻧﺪازه اﺛﺮ ﺑﺎ ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮی ﻧﺴﺨﻪ دوم ﻧﺮم ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ CMA اﻓﺰار ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﮐﻪ اﻧﺪازه اﺛﺮ ﯾﺎ ﺿﺮﯾﺐ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﯿﺰان دﯾﻦداری ﺑﺮ گرایش به دموکراسی (0.439) اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻧﻈﺎم ﺗﻔﺴﯿﺮی ﮐﻮﻫﻦ، در ﺣﺪ متوسطی ارزﯾﺎﺑﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد.میزان این تاثیر در بین شهروندان جامعه بیشتر از دانشجویان است و البته در مناطق مرکزی ایران این تاثیر بیشتر از سایر مناطق است، جامعه ایران در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن است و این گذار مستلزم رعایت اسلوب ها و قواعد دموکراتیک در نظام سیاسی حکمرانی ایران است. به رسمیت شناختن تنوع اندیشگی در ایران پیش شرط گذار به دموکراسی و توسعه است و این مهم، در چارچوب نظمی اقتدارگرا امکان پذیر نیست.
Identifying the Components of Teaching Digital Media Literacy in Primary Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
123 - 130
حوزههای تخصصی:
Purpose: In the context of rapidly evolving digital landscapes, digital media literacy has become a foundational element in primary education, crucial for preparing students to navigate and influence their digital surroundings effectively. This study aims to identify and describe the key components of digital media literacy as taught in primary schools, focusing on the insights of faculty members from Iran to understand how these components are integrated into the educational system.
Methodology: Employing a qualitative research design, this study gathered data through semi-structured interviews with 21 faculty members who are directly involved in teaching digital media literacy in primary schools across Iran. Theoretical saturation was achieved to ensure comprehensive coverage of the concepts. Data were analyzed using NVivo software to facilitate a thorough thematic analysis, identifying the core components of digital media literacy education.
Findings: The analysis revealed five main themes central to digital media literacy in primary education: Transfer, Usage, and Digital Competence; Computer Fundamentals; Online Basics Skills; Word Processing, Spreadsheet, and Presentation Skills; and Database and Data Security Skills. Each theme comprised several categories that detailed specific skills and knowledge areas essential for comprehensive digital literacy, ranging from basic computer operations to advanced data management and security.
Conclusion: The study underscores the importance of a robust digital media literacy curriculum in primary education, highlighting specific skills that are crucial for students' development as competent digital citizens. It also points to the need for ongoing teacher training to keep pace with technological advancements, ensuring that educators are well-equipped to impart these essential skills.
EU and the Mediterranean Bazaar: Mediterranean Competition and Multiplication of Euro-Mediterranean Cooperation Initiatives(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۸, Issue ۳, summer ۲۰۲۴
529 - 558
حوزههای تخصصی:
EU has developed a plethora of initiatives to deal with the southern shores of the Mediterranean Sea. From Euro-Mediterranean Partnership (EMP) and the so-called Barcelona Process to European Neighborhood Policy (ENP) and Union for the Mediterranean (UfM), different regional programs have been implemented in the Mediterranean region. The diversity and increasing number of countries involved have led to a feel of Mediterranean bazaar with diverging directions. Thus, one question appears to remain unanswered: In what ways have ideational foundations affected the EU initiatives in the Southern shores of the Mediterranean Sea? The research hypothesis states that differences in ideational foundations of the Mediterranean powers, namely, France, Italy and Spain, in moments of crisis have led to the multiplication of initiatives and brought in at times conflicting arrangements between the north and the south of the Mediterranean Sea. The research question was answered under the Constructivist Institutionalism using the qualitative methodology of content analysis. Research findings reveal that when confronted with moments of self-doubt (crisis), each of the Mediterranean powers has effectuated an institutional change according to its established ideas and cognitive filters.
همبستگی الهی با محرومان؛ دلالت های اجتماعی الهیات آزادی بخش در سنت مسیحی − اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
21 - 41
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: قرن بیست ویکم، عصر جهانی شدن علم و فناوری است؛ اما بسیاری از جوامع بشری درگیر بحران های متعددی هستند. میلیون ها انسان از بی عدالتی، ظلم و خشونت رنج می برند. انسان ها در جهان پسامدرن هنوز تحت فشار بیکاری، فقر، گرسنگی، سوء تغذیه و بی خانمانی هستند. پناهندگان و مردم به حاشیه رانده شده، قربانی جنگ و خشونت هستند و عذاب نژادپرستی و تبعیض را تحمل می کنند. در حال حاضر، مبارزات آزادی خواهانه این ستم دیدگان به امید رهایی از رنج و ستم در سطح گسترده ای شروع شده و همچنان نیز ادامه دارد. پشتوانه ایدئولوژیک چنین نهضت های آزادی بخش و ضد استعماری در جوامع مسلمان، آموزه های نوع دوستانه اسلام است. اسلام دین مهربانی نسبت به دیگران، برقراری عدالت بین آنها، اعطای حقوق آنها و دفاع از مظلومان و آزاردیدگان است. الهیات سیاسی اسلام به عنوان یک الهیات آزادی بخش مذهبی و ضد استعماری در واکنش به ظلم، استبداد، استثمار، مداخلات استعمارگران (امپریالیسم)، فساد، عقب ماندگی و فقر کشورهای جهان سوم (به ویژه خاورمیانه و برخی کشورهای آمریکای لاتین) شکل گرفت. اسلام از تمام آزادی خواهان جهان می خواهد که در برابر فقر و ستم سکوت نکنند و برای آزادی محرومان و ستم دیدگان و علیه ظلم و خشونت ساختاری قیام کنند. وظیفه شرعی مؤمن واقعی، مبارزه با شرایط موجود و تحقق عدالت اجتماعی و رفاه عمومی است. بنابراین، متکلمان آزادی خواه، الهیات را فقط «شناخت خداوند به نحو تئوریک» نمی شمارند، بلکه عملی کردن آن ازطریق مبارزه با فقر، ستم، تبعیض و شکاف طبقاتی می دانند. هدف این مقاله، تحلیل ریشه های این رویکرد انسان دوستانه در متون دینی مسیحیت و اسلام و شناسایی ویژگی های مشترک آن در این دو سنت است.روش: این پژوهش با استفاده از روش اسنادی و تحلیل محتوا انجام شده است. در این روش، ابتدا متون دینی و تاریخی مرتبط با موضوع الهیات آزادی بخش در اسلام و مسیحیت جمع آوری و سپس با استفاده از تکنیک های تحلیل محتوا، مفاهیم و آموزه های مرتبط با این موضوع استخراج و تحلیل شده است. برای جمع آوری اطلاعات، از منابع کتابخانه ای مانند کتب، مقالات و اسناد مرتبط با الهیات آزادی بخش، جامعه شناسی سیاسی و مطالعات دینی استفاده شده است. همچنین، از متون مقدس و روایی اسلام و مسیحیت برای استخراج آموزه های مرتبط با عدالت اجتماعی، مبارزه با ظلم و حمایت از محرومان بهره گرفته شده است. در مرحله تحلیل محتوا، مفاهیم کلیدی مانند عدالت، آزادی، ظلم، ستم، فقر، محرومیت و همبستگی با محرومان شناسایی و سپس روابط بین این مفاهیم با استفاده از رویکرد تطبیقی بین دو سنت دینی بررسی شده است. درنهایت، با استفاده از یافته های حاصل از تحلیل متون، الگویی برای الهیات آزادی بخش اسلامی با تأکید بر همبستگی با محرومان ارائه شده است.نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که الهیات آزادی بخش اسلامی، ریشه در آموزه های عدالت خواهانه و ضد ظلم اسلام دارد. اسلام با تأکید بر مفاهیمی مانند عدالت، مساوات، برادری و همبستگی اجتماعی، به مبارزه با هرگونه ظلم، ستم و نابرابری دعوت می کند. حمایت اسلام از جنبش های آزادی بخش بر اصولی چون سازش ناپذیری با ستمگران، پیوند معنوی، حبّ و بغض مقدس و عشق به مردم استوار است. الهیات آزادی بخش اسلامی، با تأکید بر نقش اجتماعی - سیاسی اسلام در مقابله با فقر، ستم و نابرابری نشان می دهد که اسلام نه تنها یک دین فردی، بلکه دینی اجتماعی و سیاسی است که به بهبود شرایط زندگی محرومان و ستم دیدگان توجهی ویژه دارد. همچنین، پژوهش نشان می دهد که بین الهیات آزادی بخش اسلامی و الهیات آزادی بخش مسیحی، نقاط مشترک بسیاری وجود دارد. هر دو رویکرد، بر عدالت، آزادی، همبستگی با محرومان و مبارزه با ظلم و ستم تأکید دارند. این نقاط مشترک، می تواند زمینه را برای گفت وگو و همکاری بین پیروان این دو دین در جهت تحقق عدالت اجتماعی و رفع محرومیت فراهم کند.بحث و نتیجه گیری: الهیات آزادی بخش اسلامی، به عنوان یک حوزه مطالعاتی نوظهور، نیازمند توجه و بررسی بیشتر است. این رویکرد، با تأکید بر آموزه های عدالت خواهانه اسلام و نقش اجتماعی−سیاسی این دین در مبارزه با ظلم و ستم، می تواند نقش مهمی در بهبود شرایط زندگی محرومان و ستم دیدگان ایفا کند. الهیات آزادی بخش اسلامی، با الهام از آموزه های مشترک بین اسلام و مسیحیت، می تواند زمینه ای برای گفت وگو و همکاری بین پیروان این دو دین در جهت تحقق عدالت اجتماعی و رفع محرومیت فراهم کند. این مقاله با به چالش کشیدن الهیات سنتی در پاسخگویی به نیازهای انسان مدرن، به تحلیل مختصات مشترک الهیات آزادی بخش اسلامی−مسیحی می پردازد. توضیح بیشتر اینکه الهیات سنتی، چه در اسلام و چه در مسیحیت، خدایی را محور مطالعه خود قرار می دهد که با صفات مطلقه، حاکم مطلق جهان، متعالی و منزه از جهان، بیرون از تاریخ و زمان، ازلی و ابدی، ثابت و ایستا، بدون تغییر و تحول و تأثیر و تأثر و غیر رابطه مند و غیر واکنشی تصویر می شود. این تصویر کلاسیک از خدا، نه تنها در دنیای مدرن کارایی خود را از دست داده، بلکه به ضرر انسان نیز تمام شده است. تخریب محیط زیست، نادیده گرفتن تنوع انسان ها و دامن زدن به تبعیض ها و بی عدالتی های اجتماعی ازجمله پیامدهای این تصویر است.در پاسخ به نیاز انسان مدرن، متکلمان به ارائه خوانشی کارآمد از الهیات روی آوردند. الهیات رهایی بخش، شاخه ای از الهیات مدرن است که ابتدا توسط متکلمان مسیحی پدید آمد. ریشه اصلی آن را باید در رویکرد افراطی متکلمان مسیحی به ایمان و معنویت فردی و غفلت از مسائل عینی و اجتماعی مردم دانست. بی اعتنایی کلیسا به این مشکلات، زمینه ظهور این مدل الهیاتی را در پاسخ به معضلات اجتماعی مانند فقر، بی عدالتی و سایر تبعیض ها فراهم کرد.این مقاله با الهام از مسیحیت، ریشه الهیات رهایی بخش را در رسالت ضد استبدادی اسلام جستجو کرد. اسلامی که با هدف رهایی کسانی نازل شد که زیر بار ظلم و ستم و تبعیض، کرامت انسانی خود را از دست داده بودند. این دین، حافظ ارزش های انسانی عدالت و برابری است و نمونه کامل آن، حضرت محمدn بود. اسلام، مکتب مبارزه با ظالمان و هر نوع ساختار تبعیض آمیز و خشونت آمیز است. الهیات سیاسی اسلام به عنوان یک الهیات آزادی بخش، در واکنش به ظلم، استبداد، استثمار، استعمار و فقر کشورهای جهان سوم شکل گرفت. با وجوداین، «الهیات آزادی بخش اسلامی»، موضوعی نسبتاً ناشناخته در دانش الهیات سیاسی است. این مقاله با ارائه یک مدل اسلامی برای الهیات سیاسی به عنوان الهیات آزادی بخش، ضمن تحلیل هندسه معرفتی و کاربردی این مدل، جایگاه واقعی آن را نشان می دهد.یافته ها نشان می دهد اصلی ترین مشخصه الهیات رهایی بخش مسیحی − اسلامی، وارد کردن ایمان به عرصه عمومی و صحنه عمل است. ایمانی که به اقدام رهایی بخش منجر نشود، فرد و جامعه را به رستگاری نخواهد رساند. اگر ایمان شخص به تغییر در شرایط نابسامان اجتماعی منجر نشود، فاقد ارزش است. بنابراین، ایمان و معنویت از منظر الهیات رهایی بخش، یک حقیقت زنده، پویا و متجلی در عمل است. مؤمن در قبال همنوع خود بی تفاوت نیست، به خلق خدا عشق می ورزد، در برابر ستمگران می ایستد و در کنار مظلومان می ماند.تقدیر و تشکر: نویسنده مقاله از تلاش های بی دریغ سردبیر محترم فصلنامه و داوران ارجمند که با پیشنهادات ارزشمندشان نگارنده را در انجام این پژوهش یاری رساندند، صمیمانه سپاسگزار است.تعارض منافع: نویسنده مقاله هیچگونه تعارض منافعی در انجام این پژوهش نداشته است.
بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر اختلافات درون خانواده در دوره قرنطینه کروناویروس در شهر بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
281 - 320
از عوامل مهم گسست و ناپایداری خانواده ها اختلافات درون خانواده است. هدف تحقیق کنونی نیز بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر اختلافات درون خانواده در دوره قرنطینه کرونا بود. روش این تحقیق پیمایشی- تحلیلی و واحد تحلیل فرد و ابزار گرداوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته با پایایی 9/79 درصد بود. جامعه آماری زنان و مردان (335 نفر) مراجعه کننده به شورای حل اختلاف بودند. بر اساس جدول کرجسی مورگان 180 نفر با روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. یافته های ضریب همبستگی نشان داد که عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، عاطفی، رعایت پروتکل های بهداشتی و روابط والدین- فرزندان ارتباط قوی و معنی داری با اختلافات درون خانواده داشتند. هم چنین بی توجهی فرزندان به رعایت پروتکل های بهداشتی بیشترین تاثیر را بر اختلافات بین آن ها با والدین داشته است. یافته های رگرسیون چندگانه نشان داد این عوامل قابلیت پیش بینی واریانس اختلافات درون خانواده را دارند. تحلیل مسیر نشان داد که عوامل اقتصادی بیشترین تاثیرگذار مستقیم(374/0) و عوامل فرهنگی بیشترین تاثیرگذار غیرمستقیم( 393/4) بر اختلافات درون خانواده بوده اند. همچنین عوامل اقتصادی و روابط والدین- فرزندان بیشترین تاثیر پذیر از سایر متغیرها بوده اند. نتایج نهایی نشان داد تعارض و تداخل نقش ها بر اختلافات درون خانواده در دوره کرونا تاثیرگذار بوده و نیازمند باز آموزی و بازنگری آن هاست.