فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
105 - 124
حوزههای تخصصی:
مُهرها و گل مُهرهای ساسانی ازجمله اشیائی هستند که در تمامی سطوح جامعه و سازمان های اداریِ ادوار تاریخی، ازجمله عصر ساسانی کاربرد داشته و از این رو نقش به سزایی در درک ما از جنبه های مختلف تاریخی این دوره ایفا کرده اند. درمیان نقوش کنده کاری شده روی مهرهای ساسانی که حکایت از باورها و اعتقادات صاحبان آن ها دارد، تصویر زنان نیز به عنوان جمعیتی مهم از جامعه ساسانی روی مهرها نقش بسته است. مهرهای منقوش به نقوش زنانه، به نوعی از منابع مهم در واکاوی جایگاه زنان در این دوره به حساب می آیند و بازگوی نگرش جامعه به این قشر از مردم هستند. در این پژوهش سعی بر آن است که به بررسی نقش مایه های زن بر مهرهای ساسانی با معرفی مهری از موزه بوعلی سینای همدان پرداخته شود. نویسندگان بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مشاهده مستقیم مهر مذکور، ضمن توصیف نقش مایه های زنانه بر آن، به جنبه های نمادپردازانه و خوانش کتیبه این مهر می پردازند. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چه ارتباطی میان نقش روی مهر و دارنده مهر وجود دارد؟ کتیبه روی مهر تا چه اندازه بازگوی مفاهیم زنانه است؟ مالکیت مهرهای منقوش به نقش زنان احتمالاً در اختیار زنان بوده است و این نشان از استقلال فردی و برخورداری از جایگاه اجتماعی زن در آن دوره دارد؛ اگرچه در دوره ساسانی زنان نسبت به مردان کمتر وارد تجارت و سیاست می شدند، اما وجود مهرهای منقوش به نقوش زنانه نشان دهنده پذیرش حضور آن ها و هم چنین جایگاه حقوقی آن ها در امور اداری و اقتصادی این دوره است.
پژوهشی بر فرهنگ نمادین گِل مهرهای ساسانی گنجینه موزه ملی ایران
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
125 - 146
حوزههای تخصصی:
گِل مهرهای دوره ساسانی گویای ساختار اداری، بازرگانی و دیگر مفاهیم فرهنگی اند که در نگارگری و اندازه گل مهر و شمار نشان مهر بر آن ها با یک دیگر متفاوتند. این نمونه ها در بسیاری موارد مانند دیگر داده های فرهنگی این دوره با آرایه های نمادین همراه اند. برای بررسی اهمیت و توصیف این داده ها و نیز پاسخ گویی به برخی پرسش ها در باره چرایی نمادگرایی در گل مهرها یا نماد کالاها که تاکنون کمتر به آن ها پرداخته شده است، گل مهرهای ساسانی منقوش و مکتوب مستندنشده در «گنجینه موزه ملی» برگزیده شدند. در این رابطه، معناشناسیِ پرتکرارترین آرایه ها، همگونی یا نا همگونی میان این نمادها با دیگر نمادهای نقش بسته بر آثار این دوره، گاهنگاری نسبی و خاستگاه احتمالی آن ها با توجه به نمادها و نگاشته های آن ها مورد بررسی قرار گرفته اند و با گل مهرهای گردآوری شده در دیگر مجموعه های این دوره مقایسه گردیدند. بیشتر نگارهای مهر شده بر گل مهرهای این مجموعه شامل آرایه های انسانی، جانوری و گونه های هندسی (منوگرام) است که هر دسته از گوناگونی در فرم و افزونه هایی مانند نشان انگشت دانه ها برخوردارند. برخی از 50 گل مهر مورد مطالعه ما به دلیل سایش و خوردگی و یا شکستگی ارزش خود را در خوانش نبشته ها و آرایه هایشان از دست داده اند و نیز از چگونگی به دست آمدن آن ها اطلاعی در دست نیست و تنها بر پایه نگاشته ها و نقوش به دوره ساسانی منسوب شده اند که پاسخ گویی به این مهم افزون بر دیگر موارد یکی از اهداف این پژوهش بوده است. بررسی این پژوهش برپایه مطالعات کتابخانه ای و مستند نگاری گل مهرهای گنجینه موزه ملی همراه با روش های مرسوم، یعنی عکاسی و طراحی گل مهرها است.
خوانشی نو از ماهیت نقش مایه شبه انسان شاخدار بر روی برخی آثار مفرغی لرستان با دیدگاه ساختار گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
161 - 183
حوزههای تخصصی:
آثار مفرغی لرستان برای اولین بار از سال 1928 میلادی در بازارهای عتیقه به علاقه مندان و پژوهشگران معرفی گردید که از غرب ایران بدست آمده بودند. تاریخ گذاری های مختلفی در ارتباط با این اشیاء صورت گرفته؛ اما در مجموع محققان این اشیاء را به اواخر هزاره دوم تا اوائل هزاره اول قبل از میلاد نسبت داد ه اند. این اشیاء به دلیل شمایل نگاری های منحصربه فرد زینت بخش بسیاری از موزه های دنیا هستند. یکی از جالب ترین نقش مایه های اجرا شده بر روی این آثار نقش مایه «شبه انسان شاخدار» است. گروهی از پژوهشگران این نقش مایه را مربوط به خدای «سروش» دانسته و برخی دیگر از این موجود به عنوان «گیلگمش» یاد کرده اند و برخی نیز بر این باوراند که این نقش مایه روایت گر «ارباب حیوانات» است. تمامی این نظریات مبتنی بر تک یافته هایی، بدون ارتباط جامع با تمامی مفرغ هایی هستند که این نقش مایه بر روی آن ها اجرا شده است. لذا به منظور دست یابی به یک تعریف جامع از نقش مایه «شبه انسان شاخدار» یک مجموعه 21 عددی از مفرغ های لرستان انتخاب و با بهره گیری از رویکرد ساختارگرایانه توصیف و منجر به شناسایی یک شخصیت ماورائی با جنسیتی نامشخص گردید. به منظور خوانش ماهیت این نقش مایه نیز با استفاده از نگاه ساختاری به موقعیت و ترکیب این نقش با نقوش پیرامونی و بهره گیری از تحلیل این ترکیب در گروه خاصی از سنجاق ها به روش ساختارگرایی سوسور شواهدی را ارائه کرده ایم که این شخصیت را می توان به عنوان خدای مردگان معرفی کرد که نشانه هایی از ارواح انسان های مرده-با جنسیت های زنانه و مردانه- را در اختیار گرفته است.و در هیبت این نقش مایه تجلی پیدا کرده است.
A Note on the Location of Raxā/Rakkan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۶, January ۲۰۲۴
17 - 31
حوزههای تخصصی:
A number of candidates in the Kor River Basin, Fars, Iran, have previously been proposed for the location of the ancient Raxā/Rakkan a town mentioned in the Bisotūn Inscription and in the Persepolis Fortification Tablets. None of these suggestions, however, is convincing. Based on textual evidence, archaeological observations, and the local environmental conditions, the present study suggests that ancient Rakkan should be identified with the archaeological site of Kal Abdi in the southern part of the Baizā Plain.
Recognition, Chronology, and Analysis of Cultural Interactions of Sarab Tepe, Khorasan Razavi Province, Northeast Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
5 - 18
حوزههای تخصصی:
Hezar Masjed and Shahneshin mountain ranges can be considered amongst the easternmost heights of Iran in Khorasan Razavi Province, which stretch in the northwest-southeast direction and have created a natural corridor leading to the Harirud River banks. This feature, along with favorable living conditions, has attracted human communities and habitats for a long time. The historical site of -Sarab Tepe- is one of these settlements, which is located 30km west of Saleh Abad County and at the northeast of a village of the same name. Abundant and diverse cultural materials on the surface of the site and archaeological reports show the importance of this site in terms of archaeological studies. Therefore, this research is carried out to understand the eras of settlement and its cultural interactions. The results show that this site was home to settlements in the prehistoric era (Early Bronze Age) and the Islamic era (9th to 11th century AD). Sarab Tepe’s findings from the prehistoric era indicate its cultural interactions and connections with other sites of the Early Bronze Age in northeastern Iran. The findings belonging to the Islamic era are also similar to the findings of Neyshabur. The results show the extensive connections of this site with the most important cultural centers of its time.
تحلیل نقش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در فعال سازی، هم افزایی و گسترش ظرفیت های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ترکیه (1374ش-۱۳۹۸ش) (با تکیه بر اسناد سازمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
64 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل نقش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در ترکیه.روش و رویکرد: کتاب خانه ای، توصیفی و تحلیلی (کمی و کیفی) با تکیه بر اسناد سازمان و الگوی نظری دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم.یافته ها و نتیجه گیری: واکاوی و تحلیل اسناد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از بازه زمانی (1374ش-1398ش) نشان می دهد که باوجودِ تلاش های انجام شده توسط متولیان فرهنگی، ظرفیت های فراوانی در گسترش دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ترکیه مغفول مانده و کمتر به آن توجه شده است. 25 شاخص اصلی و 137 زیرشاخص تحلیلی مستخرج از این پژوهش به خوبی وضعیت فعالیت های سازمان را به تصویر می کشد و می تواند به عنوان الگوی برنامه ریزی و سنجش معتبر برای سنجش عملکرد سازمان و هم چنین گسترش ظرفیت های دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم در ترکیه و دیگر کشورها استفاده شود.
مطالعه مؤلفه های ساختاری و تزیینی کاشی های کف و دیوار در عمارت های دوره قاجار در تهران معروف به مدرن؛1850-1870 م. محفوظ در موزل ویکتوریا و آلبرت انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
107 - 137
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هنر کاشی کاری یکی از مهم ترین تزیینات برای بنا در دوره قاجار است. یکی از خصوصیات بارز در کاشی کاری این دوره استفاده از نقوش و رنگ های متنوع است. این پژوهش به کاشی هایی از موزه ویکتوریا و آلبرت در انگلستان می پردازد که به لحاظ تنوع طرح و رنگ نسبت به کاشی های این دوره محدودتر بوده است و تعداد مشخصی داشته و محدوده زمانی 1850-1870 م را در برمی گیرد؛ لعاب دار بوده و مختص تهران و بدون رقم هنرمند است. کاربرد این کاشی ها در اکثر مواقع، کف و در موارد دیگر، محدود به استفاده از دیوار بوده است. در مجموعه موزه ویکتوریا و آلبرت صد و پنجاه و چهار کاشی قاجار که توسط کارگزار «موزه ویکتوریا و آلبرت» خریداری شده قرار دارد که بخشی از آن ها کاشی کف زمین بوده که از آن به عنوان کاشی های مدرن قاجار نام برده می شود. پژوهش حاضر با تکیه بر نمونه های این نوع کاشی در موزه ویکتوریا و آلبرت انگلستان می کوشد ویژگی ها و زیبایی های این نوع کاشی در دوره قاجار را بررسی کند. هدف از این پژوهش مطالعه ساختار، رنگ و طرح کاشی های این مجموعه در طرح های ساده تا طرح های گل و گلدانی در زمینه طرح و نقش و رنگ است. سؤالات اصلی این پژوهش به این قرار است: سبک کاشی های کف قاجاری دارای چه ساختاری است و چگونه می توان طرح و نقش آن را تبیین نمود؟
روش/رویکرد: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی است و داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده و تصاویر از نمونه های موزه ای گرفته شده است.
یافته ها/نتایج: در بررسی کاشی های مدرن دوره قاجار مشخص شد که این کاشی ها از سادگی طرح و نقش برخوردار بوده و در سه طیف تقسیم بندی می شوند و از سادگی بیشتری نسبت به کاشی های این دوره در کاشی کاری برخوردارند. طراحی ساده طرح و رنگ در طیف اول، استفاده از رنگ های محدود در ترکیب با نقوش در فضای هندسی در طیف دوم، استفاده از تنوع طرح و رنگ بیشتر، دقت در جزییات و پرداختن به نقوش گل و گلدان از ویژگی های کاشی های طیف سوم در این دوره است.
گونه شناسی الگوهای بَرخال نقش برجسته های سنگی در تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
61 - 82
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته های تخت جمشید که درسرزمین پارس و در دوره هخامنشیان پدید آمده اند، به عنوان آثاری ارزشمند در هنر سنگ نگاری، بازتاب دهنده تأثیرات ژرف و الهام بخش از فرهنگ ها و تمدن های متنوعی همچون اقوام کهن پارسی، آشوری، اورارتویی، مادی، ایلامی و حتی مصری هستند. این آثار هنری که بر گستره سنگی این مکان تاریخی نقش بسته اند، با ظرافت و دقت اجرایی بالا، ترکیبی از زیباشناسی بومی و عناصر فرهنگی و هنری دیگر تمدن ها را به تصویر می کشند. نکته قابل توجه دیگر در این نقش برجسته ها وجود شباهت هایی میان نقش آنها و هندسه بَرخال با الگوهایی برگرفته از طبیعت است که در بازنمایی نقش های نوین در هنرهای باستانی ایران مؤثر بوده اند. هدف این پژوهش، شناخت الگوهای برخال و شناسایی ویژگی های آنها در نقش های نقش برجسته های سنگی تخت جمشید است و قصد دارد به دو پرسش الگوهای برخال در نقش های نقش برجسته های سنگی تخت جمشید چیستند؟ و گونه های متنوع نقش های بَرخال در نقش برجسته های سنگی تخت جمشید از چه ویژگی هایی برخوردارند؟ پاسخ دهد. در این راستا، داده های پژوهش با مطالعات کتابخانه ای (مقاله و کتاب) گردآوری شده و 13 نمونه مطالعاتی، به روش توصیفی-تحلیلی با دانش گونه شناسی خوانش و طبقه بندی می شوند. نتیجه چنین است که در نقش های نقش برجسته های سنگی تخت جمشید، سه الگوی «خودمتشابه»، «تکرارشونده» و «خردمقیاس» برخال قابل تشخیص است که از نوع «همسان، متشابه و منظم» بَرخال هستند. این نقش های به دلیل تکثیر، تکرار و تقلیل جزءنقش ها، سه گونه «نقش های بَرخال تقلیل درون گرا»، «نقش های بَرخال تکثیر برون گرا» و «نقش های برخال تکراریکسان» را با ماهیتی ساده و یا پیچ درپیچ، بر گستره نقش برجسته های سنگی هخامنشی با وجود محدودیت های اجرایی نمایش می دهند.
ردپای آغازین ایرانیان در شکل گیری آرمان شهریاری چین باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
295 - 330
حوزههای تخصصی:
جایگاه فرمانروا در ساختار سیاسی چین از مهمترین ارکان اندیشه سیاسی در چین باستان به شمار میرود. چینیان باستان از دیرباز فرمانروا را «پسر آسمان» (به چینی tiānzǐ) می نامیدند و خاستگاهی نیمه الهی برای مقام وی قائل بودند. بر این اساس می توان نهاد امپراتوری در چین باستان را نوعی «پادشاهی مقدس» تلقی کرد. قدمت استفاده از لقب «پسر آسمان» به استقرار دومین دولت تاریخی چین باستان یعنی دوره دودمان جو (۱۰۴۶-۲۵۶ ق.م.) می رسد و تا سده بیستم میلادی و واژگونی نظام امپراتوری همچنان یکی از مهم ترین القاب امپراتور در حوزه سیاسی چین باقی ماند. با این حال، خاستگاه این نهاد به ندرت محل توجه پژوهشگران بوده است. از آنجا که این لقب در دوره نخستین دودمان تاریخی چین یعنی شانگ ( حدود ۱۶۰۰-۱۰۴۶ ق.م.) مشاهده نمی شود، خاستگاه و نحوه شکل گیری آن به خوبی مشخص نیست و عموماً فرض شده است که برساخته دودمان جو برای مقاصد مشروعیت بخشانه بوده است. برخی پژوهشگران نیز پیشنهاد کرده اند این باور ریشه در میراث مشترک میان مردم چین باستان با بیابان گردان آلتایی یا اقوام تبتی-برمه ای دارد. مقاله حاضر با تحلیل روایات اساطیری اقوام سکایی در متون کلاسیک و نیز شواهد خط میخی بر آن است تا نشان دهد که پیش از دودمان جو، می توان ردپای لقبی مشابه آن را به صورت «پسر خدا/ آسمان» در میان بیابان گردان ایرانی استپ های جنوب روسیه و آسیای مرکزی (سکاها) و و آریایی های مهاجر به آسیای غربی در هزاره دوم ق.م. مشاهده کرد. بنابراین لقب چینی «پسر آسمان» در حقیقت وام گرفته شده از لقب «پسر خدا/آسمان» آغازین ایرانیان است که احتمالاً نیاکان دودمان جو به واسطه مجاورت با بیابان گردان غرب چین از طریق آسیای مرکزی اخذ کرده اند.
زمینه ها و پیامدهای قیام علیمرادخان مَمیوند بختیاری(1149-1148ق.) در زمان نادرشاه افشار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایل بختیاری و خوانین آن در دوره های افشاریه و زندیه برای دستیابی به قدرت سیاسی، تحرکات سیاسی- نظامی فراوانی انجام دادند. یکی از نخستین تحرکات، قیام علیمرادخان مَمیوند بختیاری است. این نخستین قیامی است که بعد از تاجگذاری نادرشاه افشار در ایران به وقوع پیوست. علیمرادخان در سال 1148ق. قیام بزرگی را در منطقه زاگرس میانی با هدف خلع نادرشاه از پادشاهی و بازگرداندن سلطنت به خاندان صفوی شکل داد. اگرچه این قیام به سرعت درهم شکسته شد، اما پیامدهای مهمی در منطقه بختیاری درپی داشت. این پژوهش با رویکردی تحلیلی، درپی پاسخ به این سؤال اساسی است که قیام علیمرادخان دارای چه زمینه هایی بوده و چه پیامدهایی به دنبال داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که علیمرادخان با بهره گیری از نارضایتی بختیاری های حاضر در سپاه نادرشاه، گرایش مردم به خاندان صفوی، منطقه کوهستانی بختیاری و در نهایت نارضایتی مردم از فشارهای اقتصادی دولت نوتأسیس افشاریه، قیام بزرگی را در منطقه زاگرس میانی برپا نمود. خسارت های جانی و مالی فراوان به مردمان منطقه زاگرس میانی، تبعید بیش از 10 هزار نفر عشایر بختیاری به خراسان و زمینه سازی برای حضور گسترده بختیاری ها در فتوحات بعدی نادرشاه، به ویژه فتح قندهار از مهمترین پیامدهای این قیام ناکام و کم دوام بود.
نقش راه های دورۀ قاجار در عملکرد تجارت خانه ها با تکیه بر اسناد تجارت خانۀ اتحادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأسیس تجارتخانه ها در دوره قاجار معلول موقعیت تجاری ایران است. همجواری ایران و روس و نیاز این دو کشور به محصولات یکدیگر باعث شد تجار ایران و روس در به تبادل محصولات تجاری بپردازند. تجار ایران از طریق راه های دریایی و شوسه شمالی و نیز دریای عمان و خلیج فارس و راه های داخلی با تجار روسیه و اروپا در ارتباط بودند. در دوره قاجار عمده کالاهای وارداتی از شمال قند و شکر و از جنوب ادویه و پارچه بوده است. موقعیت مناسب تجاری ایران به خصوص در دوره قاجار زمینه تأسیس تجارتخانه ها با کاربری تجاری و صرافی را فراهم آورد. تجارتخانه اتحادیه فعالیت تجاری و صرافی خود را از تبریز آغاز کرد و در تهران گسترش داد. این تحقیق بر آن است ضمن بیان راه های تجاری و اهمیت تجارتخانه ها، به فعالیت تجارتخانه اتحادیه با روش تحلیل تاریخی و با استناد بر اسناد خانوادگی اتحادیه بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که راه های تجاری چه نقشی در توسعه فعالیت تجارتخانه اتحادیه داشتند؟ چنان مفروض است ناامنی جاده های داخل و شرایط نامناسب آنها برای عبور و مرورِ مال التجاره ها، فعالیت تجارتخانه اتحادیه را با موانعی روبرو کرده بود که این امر موجب کندی فعالیت آنها می شد، البته نظام سیاسی حاکم بر ایران نیز بی تأثیر نبود.
زیست کارگری ایرانیان در جنوب قفقاز؛ وضعیت اشتغال، ساعات کار و دستمزد (از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم میلادی نیروی کار ایرانی در قفقاز تجربه های زیسته متفاوت از آنچه که در ایران داشت، پشت سر گذاشت که یکی از مهمترین این تجربه ها در زمینه نوع اشتغال، ساعات کار و دستمزد آنان اتفاق افتاد. براین اساس هدف مقاله حاضر واکاوی تجربه زیسته این افراد در زمینه های یاد شده است. لذا تلاش شده تا با رویکرد تاریخ از پایین و الهام گیری از روش شناسی «ادوارد پالمر تامپسون» به این پرسش پاسخ داده شود که نیروی کار ایرانی در قفقاز در سپهرهای حیات اجتماعی؛ یعنی اشتغال، ساعات کار و دستمزد چه تجربه ای پشت سر گذاشت و این تجربه چه نسبتی با هستی طبقاتی آنان داشت؟ نتیجه مطالعات که مبتنی بر گردآوری داده ها از منابع آرشیوی است، نشان می دهد: هستی طبقاتی مهاجران ایرانی با تجربه زیسته آنان در یک رابطه علت و معلولی قرار داشت؛ یعنی نیروی کار ایرانی به علت نوع هستی طبقاتی (عدم برخورداری از سرمایه مادی، ابزار تولید و دانش و مهارت) که داشتند، بیشتر در صنعت نفت، معادن، کشاورزی، اسکله ها و غیره به عنوان کارگر بیش از 12 ساعت کار می کردند اما به لحاظ دریافتی مالی در پایین ترین سطح قرار داشتند. بدین صورت که با توجه به نوع کاری که انجام می دادند میانگین بین 12 تا 21 روبل دریافت می کردند که مقداری از آن بابت جریمه و رشوه کم می شد.
چالش های مدیریت صنعتی سازی در دورۀ حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای توسعه صنعتی ایران تا پیش از دوره پهلوی دوم، خارج از چارچوب و برنامه ای مدون و مشخص و به صورت دستوری انجام شده بود؛ اما در دوره حکومت محمدرضاشاه پهلوی با تدوین برنامه های توسعه عمرانی بلندمدت و به موازات آن تأسیس یک نهاد برنامه ریز به نام سازمان برنامه، برای اولین بار، صنعتی سازی کشور در مسیری از پیش طراحی شده قرار گرفت. با این وجود، بررسی روند توسعه صنعتی در طول این دوره حکایت از بروز چالش های متعدد مدیریتی در امر صنعتی سازی کشور دارد. مقاله حاضر با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چالش های مدیریتی در مقاطع مختلف این دوره چه بوده اند؟ نتایج حاصل از بررسی اسناد و منابع در این پژوهش نشان از آن دارند که مدیریت صنعتی سازی کشور هیچ گاه به عنوان امری مستقل از مدیریت سیاسی کشور نبوده و توسعه صنعتی در تمام طول این دوره همچنان بر اساس سازوکارهای سنتی مدیریت در ایران پیش می رفت. در چنین سازوکاری نقش و اختیارات نهادها، مدیران و متولیان صنعتی متأثر از عوامل داخلی و خارجی مرتب دستخوش تغییر می شد و اصطکاک و مناقشه ای دائم میان آنها پدید می آمد. به علاوه از شکل گیری یک سازوکار علمی و تحقق اهداف پیش بینی شده در برنامه های صنعتی ممانعت می شد.
مناسبات حکومت و نیروهای تولیدی و شکست صنعت گستری در دورۀ ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخستین تکاپوی جدی برای صنعتی سازی ایران و دستیابی به تولیدات کارخانه ای، از دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار ( (1275-1227 ه. ش) شروع شد، اما اقدامات انجام شده در این دوره، از قبیل اکتشاف و استخراج معادن، تاسیس واحدهای صنعتی نظامی و مدنی و نیز سرمایه گذاری های دولتی، خصوصی و خارجی، منجر به صنعتی شدن و یا افزایش سهم صنعت در اقتصاد کشور نگردید و ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم، یعنی سرآغاز صنعتی شدن کشورها، صنعتی نشد. این مقاله، با روش کتابخانه ای و با رویکرد نهادی و بویژه استفاده از الگوی تحلیلی اقتصاد ملی فردریک لیست، شکست توسعه صنعتی در این دوره را از منظر نوع مناسبات حکومت و نیروهای تولیدی و بطور خاص زمینداران، تجار و صنعتگران، توضیح داده است. به این ترتیب که درک ناقص حکومت قاجار از ماهیت تحولات صنعتی جهان و عدم همراهی جامعه و نیروهای تولیدی در مسیرصنعتی سازی ایران، مانع از تقویت بنیه تولیدملی برای حمایت از رشد، رقابت و استمرار صنایع نوپای داخلی شد. چگونگی حمایت موثر از صنایع داخلی به منظور تقویت تولید ملی، هنوز هم از مسائل اساسی اقتصاد ایران به حساب می آید.
بررسی فعالیت ضد میکروبی و میزان سمیت نانو ذرات نقره و روی تولید شده به روش سبز با هدف کنترل فرسودگی زیستی آثار تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار تاریخی و فرهنگی همواره در معرض فرسودگی زیستی توسط میکروارگانیسم ها قرار دارد و کنترل و مهار آن ها بر روی آثار تاریخی امری ضروریست. نانو ذرات فلزی می توانند گزینه مناسبی برای رفع این مشکل به شمار آیند. به دنبال تولید و شناسایی نانو ذرات نقره و روی به روش سبز، در این مطالعه تلاش بر این است، فعالیت ضد میکروبی نانو ذرات تولید شده و میزان سمیت آن ها بر روی سلول های نرمال انسانی با هدف استفاده در حیطه میراث فرهنگی مورد ارزیابی قرار گیرند. جهت بررسی اثر ضد میکروبی نانو ذرات نقره و روی، 4 سویه باکتریایی B. subtilis، Ps. aeruginosa، B. licheniformis و Micrococcus و 5 سویه قارچی Aspergillus ، Penicillium، Alternaria، Chaetomium و Cladosporium مورد آزمایش قرار گرفتند. برای این منظور، آزمون انتشار آگار و تست رقت سازی مایع (جهت تعیین MIC) انجام و در مرحله بعد میزان MBC (برای باکتری ها) و MFC (برای قارچ ها) تعیین شد. همچنین، میزان سمیت سلولی نانو ذرات تولید شده با استفاده از روش MTT بر روی خطوط سلولی HDF ارزیابی شد. نانو ذرات نقره اثر ضد میکروبی علیه تمام سویه های باکتریایی و قارچی مورد آزمایش نشان داد. در حالی که از 5 سویه قارچی مورد بررسی تنها قارچ Chaetomium به نانو ذرات روی حساس بود؛ ولی تمام سویه های باکتریایی مورد آزمایش به جز Ps. aeruginosa به نانو ذرات روی حساس بودند. نانو ذرات نقره فعالیت سیتوتوکسی وابسته به غلظت را در برابر HDF نشان داد ولی نانو ذرات روی اثر سمی بر سلول های HDF نشان نداد. در بین دو نانو ذره مورد بررسی، نانو ذرات نقره دارای پتانسیل بالاتری جهت استفاده به عنوان ماده ضد میکروبی است. ولی نانو ذرات روی می تواند به عنوان گزینه مناسب جهت استفاده در برابر آلودگی های باکتریایی به شمار آید. با توجه به اثر سمی نانو ذرات نقره روی سلول های نرمال پوستی انسان، این مسئله باید طی فرایند ضدعفونی اثر از نظر حفظ سلامت و ایمنی مرمت گران و بازدیدکنندگان مورد توجه قرار گیرد.
استعاره مفهومی انسان کامل در دفتر اول مثنوی با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
205 - 225
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی در چارچوب معناشناسی شناختی، بر نقش تجربیّات در ساختاربخشیدن به مقوله-های ذهن و ادراک مفاهیم، تأکید می ورزد. مولانا از پدیده های طبیعی برای تبیین جهان بینی عرفانی استفاده می کند. از آنجا که توجّه مولانا بیش از همه پدیده های طبیعت به خورشید و سپس دریا است؛ در این تحقیق بر آن بوده ایم تا استعاره مفهومی ولی در دفتر اول مثنوی را با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید بررسی کنیم تا از این رهگذر اوصاف و نقش ولی را تبیین نماییم. در روش شناسی پژوهش، جامعه آماری دفتر اول مثنوی مولانا است. روش تحلیل اطلاعات، توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا است. پژوهش نشان می دهد، «خورشید» و «دریا» در دفتر اول مثنوی مولانا، به عنوان دو عنصر پر رنگ، با همه نمودهای خود درخدمت تبیین جهان بینی مولانا نسبت به ولی و روشن کننده مفاهیمی چون «بقا، «اتحاد»، «فنا» و« لزوم ملازمت با پیر»است. مولانا با بهره گیری ازجنبه های استعاره ساز خورشید و دریا و خوشه های تصویری مرتبط و متضادّ شبکه ای از استعاره ها را آفریده که همگی معرف کلان استعاره «ولی خورشید است» و «ولی دریا است» می باشند. این خرده استعارها عبارتند از: ماه، ستاره، چراغ، صدف، ماهی و مروارید که همه آن ها نیز روشنگر و تبیین کننده نقش ولی هستند.
بن مایه تولد نامتعارف قهرمان در افسانه های خور و بیابانک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
115 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو کهن الگوی تولد شگفت قهرمان را در برخی از افسانه های عامیانه خور و بیابانک به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی و تحلیل می کند. تولد شگفت، معجزه آسا و نامتعارف قهرمان، بن مایه ای بسیار مهم در آغاز داستان های عامیانه است که شروع داستان با پیشگویی درباره سرنوشت شخصیت یا وصف صفات او، براعت استهلالی از حضور قهرمان در داستان است. این پژوهش نشان می دهد که تولد قهرمان در تعدادی از افسانه های خور و بیابانک جنبه اسطوره ای و افسانه ای دارد. در این داستان ها، معمولاً قهرمان از والدینی برجسته متولد می شود که در مواردی قهرمانْ شاهزاده است. اغلب به دنیاآمدن قهرمان و روند رشد و پرورش او با مشکلات، دشواری ها و موانع بسیار همراه است. درمجموع از اشکال گوناگون تولد شگفت قهرمان در افسانه های خور و بیابانک می توان به تولد با منشأ گیاهی، تولد بدون پدر و مادر، تولد با یک منشأ، تولد به صورت ناقص، تولد از غیر انسان، تولد به شکل حیوان-انسان و تولد با نذر کودک به درخت اشاره کرد.
The formation and evolution of the Anatolian mosques architecture(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
43 - 54
حوزههای تخصصی:
In the 5th AH / 11th AD century, the Seljuk government was formed in Iran, and over time, they were able to defeat the Abbasid caliphs in Baghdad and the Eastern Roman empire in Anatolia. Before the 5th AH / 11th AD, the Anatolian region was under the domination of the Christian Romans and the churches were considered the religious architecture in this region. The purpose of this research is to investigate the evolution of Seljuks of Rum and Ottoman mosque architecture and the influencing factors in the formation of mosque architecture in the Anatolian region, which was carried out by field, library and descriptive, adaptive and analytical approaches. The results show that the architecture of early Islamic mosques , Roman architecture and Seljuks of Iran played a significant role in the formation of Seljuk architecture in Anatolia , and local architecture played an important role in the formation and evolution of Anatolian mosque architecture
زمینه های تشکیل صندوق احتیاط ادارات طرق: 1309-1311 ه.ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی جنبش مشروطیت درخواست های متعددی برای اصلاح روابط کار طرح شد. با این حال تا پایان شهریور 1320، هیچگاه قانون کاری در مجلس شورای ملی به تصویب نرسید. با وجود این، بر طبق تصویب نامه ای از هیئت وزرا در اسفند سال 1309 صندوق احتیاطی در سال 1310 برای عملجات مشغول به کار در ساخت طرق و شوارع تشکیل شد و در سال 1311 عملجات ادارات راه آهن نیز مشمول خدمات این صندوق شدند. هرچند در نظامنامه این صندوق به بسیاری از وجوهی که روابط کار را تنظیم می کرد توجهی نشده بود اما دو مورد عمده از اهداف عملجات را تأمین می کرد. نخست پرداخت غرامت به کارگرانی که در حین کار آسیب می دیدند و دوم ارائه خدمات بهداشتی به آن ها به هنگام بیماری و وقوع حوادث ناشی از کار. بر این اساس نوشته حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه زمینه های اجتماعی و اقتصادی موجب تشکیل صندوق احتیاط طرق در سال 1310 شد؟ مدعای نوشته حاضر آن است که با توجه به ضرورت ارائه خدمات اجتماعی در طرح های راه سازی به علت بالان بودن میزان بیماری و حوادث ناشی از کار، سازوکار صندوق های احتیاط با ارائه خدمات اجتماعی حداقلی به هزینه خود عملجات، در چنین موضوعاتی از کارفرماها سلب مسئولیت می کرد.
علت ها و گونه های خرافه گرایی و خرافه پذیری زنان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجاریه به علت وجود مشکلات و معضلات عدیده، زمینه و موجبات رواج خرافه در جامعه بسیار فراهم بود. خرافه پذیری و گرایش به آن، به ِویژه در جامعه زنان، فراگیر و مستمر بود و عملی عموماً زنانه تعریف می شد. این مسئله پیامدها و آثاری برای جامعه به دنبال داشت. بر این اساس، پژوهش حاضر درپی بررسی چرایی و چگونگی باور و گرایش زنان به خرافه در این دوره است. برای این منظور، از روش دیرینه شناسی در توصیف و تشریح فضای گفتمانی که زنان را به اعمال و باورهای خلاف عقل وا می داشت، استفاده شد و تبیین هایی صورت گرفت که مبتنی بر پارادایم خرافات است و از این زاویه به این مسئله توجه می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان در مناسبات نظام سنتی جامعه، مسیر تعیین شده ای را می پیمودند که خروج یا عدم موفقیت در آن، مشکلات و مصائب بی شماری را برای آن ها به دنبال داشت. زنان در این چارچوب تنها می توانستند در جایگاه همسر و مادر نقش ایفا کنند. نظام خانواده، هنجارهای اجتماعی و نظام حقوقی برآمده از این فضای گفتمانی، زنان را با چالش های بسیاری مواجه می ساخت. ترس، احساس ناامنی از موقعیت خود، عدم استقلال مالی و عاطفی، عدم هویت فردی، بی سوادی و ناآگاهی، از جمله مواردی بودند که زنان پیوسته با آن درگیر بودند. از این رو، گرایش به خرافات، جبران ناتوانی عملی و اجتماعی زنان بود.