
تاریخ اسلام و ایران
تاریخ اسلام و ایران سال 34 بهار 1403 شماره 61 (پیاپی 151) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هم زمان با رویارویی ایران با مدرنیته غربی و شکل گیری تقابلات گفتمانی متأثر از آن، بحث زنان، هویت و شرایط زندگی آن ها به عنوان سوژه ای مهم مطرح شد و دامنه وسیعی از گفتار، پیرامون آن ها در این گفتمان ها شکل گرفت و زنان یکی از محورهای مهمِ بحث محسوب شدند. مقاله حاضر با بررسی گفتارهای تجددگرایانه حول محور زنان، با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی به واکاوی معنایی سوژه زن مدرن می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که سوژه زن مدرن در گفتمان تجددگرای دوره قاجار چه معنایی یافته است، چه ایدئولوژی هایی بر این گفتمان حاکم بوده است، این گفتمان در احراز موقعیت در گفتمان مسلط عصر مشروطه چه جایگاهی به دست آورده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که زن مدرنی که در تقابل با سنت شکل گرفت، در گفتمان تجددگرا به مثابه سوژه مطالبه گرِ نقاد برساخت می شود و با نقد سنت ها و با در مرکز نشاندن ایده محوری مساوات، عناصر هویتی مدرن را برای زنان همانند مردان طلب می کند. این گفتمان در گزاره هایی که تقابل آشکار با سنت نداشتند، توفیق بیشتری به دست آورده است.
«دبیر سپاه» در دیوان سالاری شاهنشاهی ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روزگار ساسانیان، «دیوان سپاه» (در منابع عربی و فارسی: «دیوان الجُند»/ «دیوان الجیش»/ «دیوان المقاتله» یا «دیوان عرضِ سپاه») که با جنگ و رزم آوری و پاسداری از مرزهای کشور پیوند داشت، یکی از ارجمندترین دیوان های شاهنشاهی بود. پاره ای از دبیران کارآزموده این دیوان که «دبیر سپاه» (در منابع عربی: کاتب الجُند/ کاتب الجیش) نامیده می شدند، در لشکرکشی ها با سپاهیان همراه می شده اند و چنان یک رویدادنگار/ تاریخ نگار، چندوچون نبردها و کارهای جنگاوران و فرمانده سپاه در رویارویی با سپاه دشمن، فهرست غنائم جنگی و نیز شمار کشته شدگان در جنگ را می نوشته اند و به پادشاه گزارش می داده اند. این دبیران که در هنگامه نبرد، نامه نگاری های فرمانده سپاه با پادشاه یا دیگران را انجام می دادند، البته نماینده و چشم و گوش ویژه پادشاه در سپاه نیز بودند و با وجود آن ها سپاهیان و فرماندهان، کمتر می توانستند به کارهای پنهانی و نافرمانی از پادشاه دست بزنند. در این جستار، به اهمیت «دبیر سپاه» در دیوان سالاری ساسانیان و نیز خویشکاری او در جنگ ها چنان «چشم و گوش» پادشاه و یک رویدادنگار/ تاریخ نگار در سپاه، خواهیم پرداخت.
جای نام های نیمه غربی ایران در نگارش های تاریخی سده های سوم تا نهم قمری (جبال و قهستان و عراق عجم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جای نام هایی که برای نامیدن گستره وسیعی از نیمه غربی ایران به کار می رفتند، از سقوط ساسانی تا برآمدن صفویان، در عرصه اجتماعی و سیاسی اداری تغییرات فراوانی یافتند و در نوشته هایی که در این مقطع تألیف شدند، به گونه های مختلفی به کار رفتند. در تاریخ نگاری اسلامی این جای نام ها نیز به تناوب استفاده می شدند و مورخان از آن ها برای پرداختن به گستره جغرافیایی مدنظرشان بهره می بردند. پرسش اصلی جستار پیش رو این است که جای نام های جبال، قهستان و عراق عجم چگونه در نوشته های گوناگون مورخان ظاهر شدند و کاربرد آن ها چگونه بود. رویکرد پژوهشی این نوشتار مبتنی بر توصیف عمیق و گسترده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه مورخان اسلامی، جبال (تقریباً) در سده سوم به عنوان جای نام رایج گستره وسیعی از نیمه غربی ایران به کار می رفت. به تدریج و بدون آن که تعریف و تحدید مشخصی داشته باشد در انواع نوشته های تاریخی رواج یافت و جایگزین جای نام های باستانی منطقه از قبیل ماه و پهله شد، اما در سده بعد به سبب تحولات سیاسی منطقه و مهم شدن برخی شهرها نظیر ری و اصفهان، شهرمحوری بر نگرش بسیاری از مورخان غالب شد و اجازه نداد جبال به عنوان یک جای نام رایج، اشاعه پیدا کند. همچنین جای نام قهستان که ترجمه فارسی جبال بود، در این مقطع در نوشته های فارسی رواج یافت و بر آشفتگی ها افزود. در سده ششم جای نام عراق عجم به تدریج در نوشته های مورخان جای باز کرد؛ اما به سبب رونق یافتن تاریخ نگاری عمومی در سده های هشتم و نهم هجری که با تکیه بر منابع سده سوم تا ششم هجری فراهم آمدند، جای نام های جبال و قهستان درحالی که در عرصه اجتماعی و سیاسی-اداری تقریباً فراموش شده بودند، نیز در نوشته های مورخان فارسی نویس به حیات خود ادامه دادند، البته مورخان مصر و شام تا حد زیادی از این آشفتگی بر کنار بودند.
سیاق نامتعارف معاش و چالش های اقتصادی طلاب مسجد جامع زنجان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری مناسبات سنتی و عدم توسعه ساختار اقتصاد در دوره قاجار، از عوامل زوال و بروز بحران های اجتماعی و اقتصادی بود. این نابسامانی بر گروه های مختلف تأثیر گذاشت و به سختی معیشت و امور زندگی انجامید. طلاب به عنوان یکی از گروه های پایین جامعه، تحت نظر و حمایت مدارس دینی، به فراگیری و آموزش علوم می پرداختند و غالباً با وجوهات شرعی گذران زندگی می کردند؛ اما بحران های اقتصادی با کاهش درآمدهای عمومی جامعه و در نتیجه کمی وجوهات، بر زندگی طلاب تأثیر مستقیمی گذاشت و آنان را به کسب درآمدهای نامتعارف کشاند. در زنجان مسجد جامع به عنوان مهم ترین و بزرگ ترین مدرسه دینی، دارای بیشترین طلبه بود و آنان به مانند سایر مناطق، چالش ها و مشکلات معیشتی داشتند. در پژوهش حاضر این سؤال مطرح است که با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصاد در دوره قاجار، طلاب مسجد جامع چگونه و با چه شیوه هایی (نامتعارف) کسب معاش می کردند و با چه موانع و چالش هایی روبه رو بودند. فرضیه پژوهش این است که با توجه به محل مصرف درآمد موقوفات مسجد که رسیدگی به وضعیت مدرسه و پرداخت حقوق مدرسان و محصلان را شامل می شد، طلاب به متولیان و سایر گروه های مدعی تولیت نزدیک و وابسته شدند و با هدف رفع چالش های معیشتی، به آنان در مقابل گروه های مدعی یاری رساندند. براساس یافته های تحقیق، طلاب در سال های سختی زندگی با تصدی مشاغل حکومتی، نایبی و پیشکاری، تبلیغ، کدخدایی در روستاها، هرج ومرج و دخالت در کار دارالحکومه و وابستگی به محاکم شرع، نیازهای زندگی را تأمین کردند. این مقاله با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اسناد سازمان های دولتی، خصوصی و شخصی، مقالات و نسخ خطی، به روش توصیفی تبیینی موضوع را بررسی کرده است.
واکاوی تاریخی تشبثات طریقت ذهبیه در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تطور تاریخی شاخه بَرزش آبادی سلسله کبرویه را در ایران دوره صفویه واکاوی می کند. این فرقه صوفیه در دوره صفویه به نام فرقه ذهبیه شناخته می شود. مقاله به روش توصیفی تحلیلی با اتکا به منابع تاریخی به ویژه منابع مربوط به این فرقه، تحولات تاریخی و تشبثات فکری مرشدان این طریقت را در دوره صفویه بررسی می کند. رهیافت پژوهش آن که اصطلاح ذهبیه تا اواخر قرن 11ق/17م به عنوان یک نام مناسب برای این طریقت صوفیانه هنوز مطرح نبود و تطور تاریخی این فرقه مربوط به اواخر قرن 11ق/17م (اواخر دوره صفویه) و حاصل تشبثات و فعالیت های زیرکانه مؤذن خراسانی (متوفی 1078ق/1668م) و شاگردش نجیب الدین زرگر اصفهانی (حدود 1108ق/1696م) است. دگرگونی های فرقه در دوره صفویه و تشبثات رهبران آن در دوره صفویه، موضوع اصلی پژوهش حاضر است.
سیاست مذهبی خوارزمشاهیان در قبال مذهب حنفی و پیروان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوارزمشاهیان حنفی مذهب بودند و در قلمرو آنان، غلبه با احناف بود. خوارزمشاهیان چه سیاستی در قبال مذهب حنفی اتخاذ نمودند؟ برای پاسخ، عصر خوارزمشاهیان به پنج دوره تقسیم و سیاست هر دوره براساس پنج معیار مطالعه و مشخص شد: رفتار با علما و عامه، مناسبات با حکام، به کارگیری در مناصب دولتی و ایجاد مساجد و مدارس. در دوره والی گری (530 - 491ق) به تبع اطاعت محمد و اتسز از سنجر، عامه و علمای حنفی در امن و رفاه بودند. در دوره استقلال طلبی (567- 530 ق) به واسطه عصیان اتسز بر سنجر و توسعه طلبی ایل ارسلان، عامه و علمای بلاد حنفی مورد تهاجم و اهانت واقع شدند؛ اگرچه این ضدیت با انگیزه سیاسی و درواقع بی طرفی مذهبی بود. در دوره تأسیس امپراتوری (596-568 ق) و به دنبال تصرف عراق که در آن غیرحنفیه در اکثریت بودند، سیاست بی طرفی به نفع شافعیه تشدید شد. در دوره اوج امپراتوری (617-596 ق) چون شرعیت حکومت سلطان محمد از ناحیه خلیفه تصدیق نشده بود، حنفیه غیرمعتزله سلطنت وی را مشروع نمی دانستند؛ لذا سیاست بی طرفی گاه به ضدیت با حنفیه تبدیل شد. در دوره مابعد حمله مغول (628-617ق) به سبب حاکم شدن ملوک الطوائف، پسران سلطان قصد داشتند بخشی از ملک را به هر قیمت متصرف شوند؛ لذا غورشاه و پیرشاه علیه حنفیه با شافعیه متحد شدند؛ اما جلال الدین به عنوان ناجی جهان اسلام سیاست وحدت اسلامی را در پیش گرفت و عموماً از حمایت از حنفیه اجتناب کرد. چون خوارزمشاهیان معتزلی بودند حمایت از حنفیه معتزله جز در عهد جلال الدین، در تمام ادوار اجرا شد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.