فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
115 - 145
حوزههای تخصصی:
قلعه توس نوذر بر روی برونزدی صخره ای در میانه دره ای به نام برف چال که در جهت شمالی جنوبی کشیده شده در دهستان خرازان و بر مسیر راه تفرش به ساوه مکانیابی و ساخته شده است. به گمان علت و چرایی ایجاد قلعه توس نوذر در ادوار مختلف تاریخی و بعد آن را بایستی در وضعیت جغرافیایی و اجتماعی این منطقه جستجو کرد. این قلعه و پیرامون آن برای دستیابی به اطلاعات صورت پیمایشی بررسی شد. قلعه توس نوذر دارای دو بخش اصلی یعنی ارگ که در بخش فوقانی برونزد صخره ای ایجاد شده و به سختی قابل دسترس است. این بخش قلعه که ارگ اصلی قلعه روی آن بنا شده شامل اتاق های متعددی است، از مصالح لاشه سنگ و گچ نیم کوب و آجر ساخته شده اند. به علت کمبود سطح قابل استفاده این بخش دارای بافت معماری فشرده ای است و سازندگان و معماران برای بسترسازی و ایجاد فضاها ناچار بوده اند ابتدا با ساخت وسازهایی شیب قسمت فوقانی صخره را گرفته و سپس بر روی آنها فضاهای مورد نظر را ایجاد کنند. در قسمت جنوبی در بستر صخره ای چند مخزن و آب انبار مستطیلی شکل در جهت شمالی جنوبی ایجاد شده است. بخش پائین دست شامل دامنه های برونزد صخره ای است که در برگیرنده بناهای ساکنان عادی و دیگر تأسیسات مربوط به این بخش قلعه است. این قلعه بر اساس داده های باستان شناسی در دوره اشکانیان بنیاد گذاشته شده و در دوره ساسانیان همچنان مورد استفاده بوده است. در دوره اسماعیلیان این قلعه با توجه به موقعیت خاص آن دوباره مورد توجه و بازسازی قرار می گیرد. در معماری و ساخت این این قلعه تمامی شاخصه هایی که در ساخت و مکانیابی قلعه های اسماعیلی که در مناطق دیگر ایجاد شده اند، به کار گرفته شده است. داده های سطحی نیز نشان دهنده استفاده و حیات این قلعه در دوره تاریخی و همچنین حضور آغازین اسماعیلیان تا پایان آنها و انهدام قلعه توسط مغولان است. بنابراین، در این مقاله ضمن ارائه مقدمه ای، به متون تاریخی و همچنین توصیف و تحلیل قلعه توس نوذر و داده های به دست آمده از آن پرداخته شده است.
رویکرد انتقادی و پیشنهادی نشریات دورۀ مظفری نسبت به وضعیت و مشکلات اقتصادی ایران (1313- 1324ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش روابط ایران با غرب از دوره ناصری موجب آشنایی بیشتر تحصیلکردگان ایرانی با جامعه و اندیشههای جدید سیاسی و اقتصادی رایج در غرب را فراهم کرد و جراید از جمله ابزار مدرن اطلاع رسانی بودند، که میتوانستند بصورت گستردهتری توجه مردم را نسبت به وضعیت عقب ماندگی سیاسی و اقتصادی کشور جلب نموده و جامعه سنتی ایران را با اندیشههای مدرن آشناتر کنند. نشریاتی چون ثریا، اختر، حبلالمتین، پرورش و غیره که به دلیل اختناق حاکم بر کشور در خارج از ایران منتشر و بصورت مخفیانه وارد ایران میشدند؛ نقش مهمی در آغاز اصلاحات و نوسازی اقتصادی دوره مظفری برعهده داشتند. هدف پژوهش حاضر تبیین وضعیت اقتصادی عصر مظفری از منظر مطبوعات و رویکرد اقتصادی آنها نسبت به حل مشکلات در آن دوره است که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. یافتههای پژوهشی مقاله نشان میدهد که نویسندگان این جراید با مسایل اقتصادی ایران آشنایی داشته و ضمن اشراف بر تحولات سیاسی و اقتصادی جهان از عقاید اقتصادی غرب نیز مطلع بوده و موضوع اقتصاد از نظر آنان به عنوان مقوله علمی تلقی میشد که باید همگان از آن آگاهی داشته باشند. مطبوعات با این دیدگاه ضمن ریشهیابی مشکلات اقتصادی، برای برونرفت از آن نیز پیشنهادات اصلاحی و متجددانهای را در جراید مطرح میکردند که بنظر میرسد متاثر از عقاید اقتصادی غرب باشند.
جای نام های منسوب به محدوده سرپل زهاب از هزاره سوم پ.م تا اوایل دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جای نام شناسی به عنوان شاخه ای از دانش نام شناسی به بررسی نام مکان ها و دلایل انتخاب آنها می پردازد. جای نام ها در آشکار ساختن اطلاعات موجود در یک منطقه از نظر تاریخی، جغرافیایی و زبان شناسی اهمیت فراوانی دارند. منطقه سرپل زهاب به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه ای که دارد همواره به عنوان یک منطقه حائل ارتباطی بین دشت های پست بین النهرین و ارتفاعات زاگرس مورد توجه بوده است. در شواهد باستان شناسی متعددی از جمله کتیبه ها، کودوروها، مهرها، نقشه های جغرافیایی و منابع مکتوب از زمان سلسله های قدیم سومر تا اوایل دوران اسلامی، از این منطقه با عناوین مختلف یاد شده است. خَلمَن، خالونیتیس، خالا، آلبانیا، حُلوان، حلح، بلاشفر و شاذفیروز از جمله نام های مرتبط با این محدوده جغرافیایی است. هدف از پژوهش حاضر در مرحله نخست بررسی جای نام های منسوب به این حوزه مکانی در ادوار مختلف و سپس ثبت و ضبط اطلاعات موجود در منابع متعدد به منظور تهیه جدول گونه-شناسی جای نام های این منطقه و ثبت رویدادهای سیاسی- فرهنگی مربوط به آن است که در نهایت به درک بهتر شرایط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نوع استقرارهای این منطقه کمک می کند. نتیجه پژوهش پیشِ رو گویای این مسئله است که علاوه بر تنوع در جای نام های به کار برده شده برای این منطقه، شاهد گوناگونی و پویایی مذاهب متعدد در این محدوده جغرافیایی بوده و هم چنین بسیاری از فعالیت های سیاسی و عمرانی نیز در این محل انجام گرفته است. انگیزه و هدف انتخاب اغلب نام های منسوب به این منطقه قابل تشخیص نیست اما حاکمیت سیاسی و محیط جغرافیایی را می توان به عنوان مؤلفه های اصلی در این انتساب ها در نظر گرفت.
سال یابی مطلق ملاط های باستانیِ پایه آهکی با استفاده از روش کربن 14C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال یابی ملاط های باستانی و تعیین سن دقیق آثار و یادمان های تاریخی و فرهنگی، به عنوان یکی از مباحث مهم در حوزه باستان شناسی، همواره توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. با پیشرفت علوم و پدیدار گشتن رویکردهای علوم میان رشته ای، استفاده از انواع روش های فیزیکی و شیمیایی برای بررسی های باستان سنجی ابنیه و آرایه های معماری، جایگاه ویژه ای یافته است. سال یابی یکی از محورهای مورد بحث در پژوهش های سنجه پذیر است و با توجه به اهمیت آن در مطالعات باستان شناختی می تواند به درک توالی و تعیین سن دقیق آثار و یادمان های تاریخی و فرهنگی منجر شود. نزدیک به 60 سال از انجام آزمایش ها مربوط به سال یابی رادیو کربنی 14C می گذرد و در این میان سال یابی رادیو کربن ملاط یکی از چالشی ترین پژوهش ها در این زمینه بوده است؛ زیرا امکان ارزیابی سال یابی مطلق برای این مصنوعات توسط رادیو کربن بستگی فراوانی به نحوه نمونه برداری و خالص سازی بست کربنی آن دارد. این مقاله با مروری بر تلاش های انجام یافته در زمینه سال یابی ملاط های باستانی به گونه شناسی انواع ملاط قابل سال یابی و بررسی دستورالعمل های مورد استفاده جهت انجام خالص سازی بست کربنی، با روش هایی نوآورانه و کارآمد می پردازد. همچنین به بررسی روش های جانبی ازجمله بررسی های کانی شناسی و سنگ شناسی ملاط های باستانی، به عنوان روش های مکمل برای سال یابی 14C پرداخته است.
تحلیل اثر ویژگی های خاک بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشت به عنوان یکی از کهن ترین دست ساخت های بشر، از هزاره های دور تاکنون، ساختمایه اصلی بسیاری از بناهای تاریخی در ایران بوده است. مطالعه ویژگی خشت های تاریخی هم از جهت مستند نگاری و ثبت اطلاعات که از اولین اقدامات حفاظت از برمانده ای فرهنگی است، هم از جهت ایجاد معیاری برای مقایسه خشت های نوین امروزی، امری مهم و ضروری است. لزوم حفاظت و مرمت سازه های خشتی، ضرورت بررسی و شناخت این مصالح تاریخی و سنجش خصوصیات رفتاری آن را دو چندان می کند. چنان که هرگونه مداخله در بناهای تاریخی نیازمند شناخت نسبی از مواد و مصالح تشکیل دهنده آن است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی ساختار تشکیل دهنده خاک، به تحلیل عوامل تأثیر گذار بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی منطقه یزد بپردازد و تلاش دارد در قالب استدلال استقرایی بر پایه ترکیبی از روش های میدانی، تجربی، آزمایشگاهی به دنبال پاسخ به این سؤال باشد که رابطه میان مقاومت مکانیکی و ویژگی خاک تشکیل دهنده خشت های تاریخی منطقه یزد چیست؟ و تنوع خاک هر منطقه، چه ویژگی هایی در ساختار خشت های تاریخی ایجاد کرده است؟ نتایج نشان می دهد، خشت هایی با غالب خاک ریزدانه و مقدار مناسب مواد رسی، مقاومت مکانیکی بهتری در مقابل خشت های با ذرات غالب درشت دانه دارند. همچنین اندازه و شکل ذرات، هم در مقیاس میکروسکوپی و هم در مقیاس ماکروسکوپی و تناسب میان ذرات ریزدانه و درشت دانه، از عوامل مؤثر بر تخلخل و تراکم ساختار خشت است که بر رفتار مکانیکی و مقاومت در برابر جذب آب تأثیر مستقیم دارد.
جامعه شکننده و شکنندگی پیوندها: آسیمیلاسیون و گروه های منفصلِ اجتماعی در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
12 - 51
حوزههای تخصصی:
آذربایجان در دو سده اخیر، عرصه ای برای تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق بوده است که نه تنها بر هویت تاریخی این منطقه تأثیر گذاشته، بلکه سؤالات بنیادینی را درباره جامعه و فرهنگ آن مطرح کرده است. در این راستا، تلاش های نظام های مرکزی برای تجزیه جغرافیایی و تضعیف هویت اجتماعی، به ویژه از طریق نادیده گرفتن زبان ترکی، به عنوان یکی از ارکان هویت آذربایجانی، به چالش های جدی در این زمینه دامن زده است.این سیاست ها، که به وضوح بر ماهیت اجتماعی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده، موجب آسیمیلاسیون و جدایی گروه هایی از مردم آذربایجان شده است. از منظر فلسفی و جامعه شناسی تاریخی، این تحولات ما را به تأمل در مفهوم هویت و جامعه وادار می کند. آیا هویت به چیزی ثابت و غیرقابل تغییر است یا اینکه در پیوند با تحولات اجتماعی، دستخوش تغییر می شود؟ این سؤالات، ضرورت پژوهش های عمیق تر را در زمینه هویت آذربایجانی و بررسی عوامل مؤثر بر آن ایجاب می کند. هدف این مقاله، بررسی پاره ای از دلایل و عوامل مؤثر بر فرایند آسیمیلاسیون در جامعه آذربایجان است. از این رو، با تکیه بر تجربیات شخصی و داده های موجود، تلاش می شود تا زنگ خطری برای جامعه به صدا درآید و توجه ها را به چالش های جدی ای جلب کند که آذربایجان امروزی بیش از حد با آنن آشناست .بدیهی است که برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و عمل گرا از سوی تمامی اقشار جامعه وجود دارد. این رویکرد می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی آذربایجان کمک کند و فضایی برای گفت وگوی سازنده و بازسازی پیوندهای اجتماعی فراهم آورد.
نگاهی بر کتاب «کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
216 - 251
حوزههای تخصصی:
کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی است، که آن را در سال 1316 به درخواست وزرات فرهنگ ایران به رشته تحریر درآورده است. موضوع کتاب چنانکه از عنوان آن پیداست، به تاریخ و مسائل تباری و نژادی قوم کُرد مربوط می گردد. در زمان سلطنت رضاشاه دستگاه فرهنگی حکومت بر اساس یک تمایل شدید و مرموز، غلامرضا رشیدیاسمی، مردوخ کُردستانی و ولادیمیر مینورسکی را مأمور تدوین تاریخ کُرد و تعیین منشأ نژادی و اثبات ایرانی بودن این قوم نمود. نگارنده در مطالعات خود به نکته قانع کننده ای در باره علل این اشتیاق برنخورده است. به عنوان یک احتمال عمده می توان معتقد بود این تمایل شدید حکومت نژادگرا و آریایی باز پهلوی برای اثبات همریشگی نژادی برخی اقوام ساکن در ایران با فارس زبانان، ریشه در علاقه این حکومت برای یارگیری از اقوام غیر ترک ایرانی، جهت طرح ادّعای غلبه جمعیّتی مردم فارس زبان و برادران نژادی آنها در مقابل جمعیّت ترک بوده است. شاید غرض آینده نگرانه ای برای طرح دعاوی ارضی نسبت به اراضی کُردنشین کشورهای همسایه هم در این اشتیاق دخیل بوده باشد. دعوی ارضی نسبت به سرزمین های کُردنشین عثمانی در ادعانامه استرداد اراضی تسلیم شده به کنفرانس صلح پاریس از طرف هیئت ایرانی در مارس 1919 و تأکید بر ایرانی نژاد و ایرانی زبان بودن این قوم شاهد دیگری است، که این گمان را تقویت می کند.
نویسندگان سه گانه مذکور به عنوان مؤلّفانی پروژه کار در قبال دریافت اجرت، اسناد و امکانات تحقیق به تدوین تاریخ کُرد بر اساس اصول و معیارهای تعیین شده از طرف حکومت پهلوی پرداخته و تاریخی مشوّش و مجعول برای قوم مذکور ساختند. اساس کار در تدوین این تاریخ بر اثبات ایرانی بودن اکراد بر اساس تعریف خاص نخبگان حکومت از مفهوم ایرانی بودن، اثبات آریایی بودن کُرد و اشتراک نژادی کُرد و فارس، اثبات حضور کُرد در همه جای فلات ایران، ادغام کُرد در جامعه آریایی و فارسی، زیر مجموعه فارسی قرار دادن زبان کُردی، منتسب ساختن برخی سلسله های پادشاهی ایران به اکراد و در نهایت منتسب ساختن کُرد به سلسله یا تمدّن ماد استوار بود. تألیف کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» در شرایط خلأ فرهنگی و فقدان آثار مکتوب در موضوع مذکور به انجام رسید و مطالب این کتاب با وجود معایب و اغلاط بسیار، در سایه تبلیغ و پیرایه بندی دیگران قبول عام یافت.
متأسّفانه در سایه سوء استفاده مسئولان فرهنگی حکومت پهلوی از موقعیّت خاص تاریخی و خلأ فرهنگی برای تدوین آثار مکتوب بر اساس اصول و علائق آریایی محور و فارسی محور خود و تلاش های بعدی دستگاه های فرهنگی این حکومت در جهت به کرسی نشاندن تاریخ های دست ساز و مجعول خود و استمرار این رویه در دوران بعد از انقلاب اسلامی، این قبیل نوشته های غیر علمی و غیر مستند در جایگاه کتب مرجع نشسته و ساختار فکری و نگرشی جامعه روشنفکری و دانشگاهی ایران را شکل داده و به منابعی برای تدوین کتب بعدی در موضوع خود بدل شدند.
بررسی پدیده تکدی در دوره ناصری؛ نمونه موردی ولایت گروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
38 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: تکدی به عنوان یکی از تجلیات شایع فقر، ناشی از نابه سامانی های اقتصادی و اجتماعی است. این پدیده در دوره قاجار پیامدهای گسترده اجتماعی دَرپی داشت. در پژوهش حاضر براساس گزارش دولتی مهمی از دوره ناصری درباره گروه متکدیان در ولایت گروس، درصددیم تا پدیده تکدی و تحلیل ویژگی های گروه متکدیان (جنسیت، سن، شیوه های رفتاری) را بررسی کنیم و شماری از علل روی آوری دسته های متکدیان به این رویه را بازشناسی کنیم.روش / رویکرد: در این پژوهش برای شناسایی اطلاعات و تحلیل و پردازش آن در قالب مقوله های مربوط به این پدیده از شیوه تحلیل مضمون برپایه منابع کتاب خانه ای و اسناد بهره بردیم. پرسش محوری این پژوهش به وضعیت پدیده تکدی و ویژگی های گروه متکدیان در ولایت گروس مربوط است.یافته ها: تکدی در ولایت گروس در سنین مختلف وجود داشت. جامعه 36درصدی زنان متکدی نشانه شکنندگی خانواده های فرودستان دربرابر عامل فقر و روی آوری به تکدی است. ازسوی دیگر اقدام کارگزار دولت در تهیه و ارسال گزارش رسمی -که مستلزم جمع آوری اطلاعات متکدیان بوده است- نشان دهنده تعداد قابل توجه این گروه و دغدغه های حکومت محلی و شاید دولت مرکزی درباره آثار اجتماعی این امر (ازجمله اختلال در نظم و امنیت) بوده و به احتمال به چاره اندیشی دراین باره معطوف بوده است. البته برنامه خاصی از مقابله با تکدی و یا سامان دهی متکدیان در این ولایت در دست نیست.
دیوکس و شاه آرمانی در دین زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
61 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هرودوت در گزارش کوتاه خود درباره تاریخ ماد از «دیوکس» به عنوان بانی پادشاهی مادی سخن می گوید که طی فرایند پیچیده ای که توسط هرودوت یا منابع او ساده سازی شده است، موفق به تشکیل یک پادشاهی پویا و نیرومند می شود. پژوهشگران زیادی در تلاش برای تفسیر داده های هرودوت با توجه به الگوهای رایج تشکیل حکومت در خاورمیانه باستان بودند، اما تقریباً همه نقش دین زردشتی را در این فرایند نادیده گرفته اند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که گزارش هرودوت از روند قدرت گیری دیوکس و تشکیل پادشاهی مادی نشانگر چه ایدئولوژی حکومتی است؟
روش/رویکرد: در مقاله حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای اطلاعات مورد نظر گردآوری شد و سپس با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج به شکل توصیفی-تحلیلی ارائه شد.
یافته ها/نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که هرودوت در توصیف خود از روند قدرت گیری دیوکس محورهایی چون دادگری، سازندگی، تقدس شاه و مردم داری را مطرح می کند که همه از مؤلفه های اصلی شخصیتی یک شاه آرمانی، از منظر دین زردشتی هستند. بنابراین می توان دین زردشتی را منبع راویان گزارش هرودوت دانست و حتی یک گام فراتر رفت و ادعا کرد که دین زردشتی محرک اصلی تشکیل پادشاهی مادی در سده 7 ق.م. بوده است.
سیاست مذهبی خوارزمشاهیان در قبال مذهب حنفی و پیروان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱ (پیاپی ۱۵۱)
165 - 189
حوزههای تخصصی:
خوارزمشاهیان حنفی مذهب بودند و در قلمرو آنان، غلبه با احناف بود. خوارزمشاهیان چه سیاستی در قبال مذهب حنفی اتخاذ نمودند؟ برای پاسخ، عصر خوارزمشاهیان به پنج دوره تقسیم و سیاست هر دوره براساس پنج معیار مطالعه و مشخص شد: رفتار با علما و عامه، مناسبات با حکام، به کارگیری در مناصب دولتی و ایجاد مساجد و مدارس. در دوره والی گری (530 - 491ق) به تبع اطاعت محمد و اتسز از سنجر، عامه و علمای حنفی در امن و رفاه بودند. در دوره استقلال طلبی (567- 530 ق) به واسطه عصیان اتسز بر سنجر و توسعه طلبی ایل ارسلان، عامه و علمای بلاد حنفی مورد تهاجم و اهانت واقع شدند؛ اگرچه این ضدیت با انگیزه سیاسی و درواقع بی طرفی مذهبی بود. در دوره تأسیس امپراتوری (596-568 ق) و به دنبال تصرف عراق که در آن غیرحنفیه در اکثریت بودند، سیاست بی طرفی به نفع شافعیه تشدید شد. در دوره اوج امپراتوری (617-596 ق) چون شرعیت حکومت سلطان محمد از ناحیه خلیفه تصدیق نشده بود، حنفیه غیرمعتزله سلطنت وی را مشروع نمی دانستند؛ لذا سیاست بی طرفی گاه به ضدیت با حنفیه تبدیل شد. در دوره مابعد حمله مغول (628-617ق) به سبب حاکم شدن ملوک الطوائف، پسران سلطان قصد داشتند بخشی از ملک را به هر قیمت متصرف شوند؛ لذا غورشاه و پیرشاه علیه حنفیه با شافعیه متحد شدند؛ اما جلال الدین به عنوان ناجی جهان اسلام سیاست وحدت اسلامی را در پیش گرفت و عموماً از حمایت از حنفیه اجتناب کرد. چون خوارزمشاهیان معتزلی بودند حمایت از حنفیه معتزله جز در عهد جلال الدین، در تمام ادوار اجرا شد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
نگاهی به تاریخچه و تطول اچمیادزین و کارکرد آن در دوره حکومت قاجار بر اساس منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
83 - 103
حوزههای تخصصی:
اچمیادزین به عنوان یک نهاد دینی در تاریخ ارمنستان، یگانه عامل پیونددهنده مردم ارمنی و مانع ازهم پاشیدگی و واسطه امور فی مابین دولت قاجار و ارامنه ساکن در قلمرو جغرافیایی ایران گردید. به دلیل اعتمادی که از سوی ارامنه و دولت قاجار به اچمیادزین وجود داشت؛ این نهاد دینی مسیحی در طول دوره زمامداری شاهان قاجار درحل اختلاف و سامان دادن به مسائل ارامنه وآزادی مذهبی آن ها نقش مهم وکلیدی را بر عهده داشت. این پژوهش درصدد است با نگاهی تحلیلی به بررسی تاریخچه و تطول اچمیادزین درمنابع تاریخی بپردازد. لذا در پی پاسخ گویی به این سوال ها است: 1- اچمیادزین چه جایگاه و کارکردی در میان مردم وحکومت ها داشته است ؟ 2-دولت ها درسیر تغییر و تحول عنوان اچمیادزین چه نقشی داشته اند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که اچمیادزین به دلیل داشتن اعتماد و جایگاه بالا از سوی ارامنه و دولت قاجار عامل اتحاد و عدم اضمحلال مردم ارمنی در طول تاریخ بوده است. عوامل متعددی باعث تحول در اطلاق عناوین مختلف به اچمیادزین بوده است. حکومت ها در تحول عنوان اچمیادزین نقش مهمی داشته اند.
برنامه های عمرانی بنیاد خاور نزدیک در ایران دوره محمدرضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
168 - 208
حوزههای تخصصی:
محور سیاست خارجیِ آمریکا در دهه چهل و پنجاه میلادی بر کمک های اقتصادی، نظامی و فنی به ملل جهان سوم بود. کشورهایی که ازنظر ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک دارای موقعیت حساس تری در معادلات حال و آینده بودند؛ تا علاوه بر افزایش نفوذ آمریکا، از خطر سقوط این کشورها به ورطه کمونیسم جلوگیری کند. ایده «تهدید کمونیسم» به برنامه کمک های خارجی دولت و بنیادهای آمریکایی در پیشبرد سیاست خارجی آمریکا انسجام، جهت و اهمیت استراتژیک داد. تلاش های آموزشی، کمک های فرهنگی و عمرانی بنیادهای آمریکایی در کشورهای جهان سوم، مکمل کمک های خارجی و مالی دولت آمریکا بود. شرایط ورود بنیاد خاور نزدیک به ایران، آثار فعالیت های توسعه ای آن بر عمران روستایی ایران و بررسی اینکه آیا سیاست ها و فعالیت های این بنیاد با سیاست خارجی دولت آمریکا در ایران تنظیم می گردید، مسئله این مطالعه است که با روش تحلیل تحقیق تاریخی و برپایه منابع اسنادی انجام گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد درحالی که بنیاد خاور نزدیک اصل خود را «پرورش اراده خیر و خودیاری روستائیان» معرفی می کرد، ترومن رئیس جمهور آمریکا، بنیاد خاور نزدیک را «پتانسیلی برای تقویت استراتژی گسترده مهار» (کمونیسم شوروی) تعریف می کرد و با ارائه حمایت های مالی، یک رابطه متقابل با آن ایجاد نمود. بنیاد با فشار دولت آمریکا، برای تسریع در برنامه های خاص توسعه ای و مورد تأیید وزارت خارجه آمریکا روبه رو شد که منجر به انحراف در اهداف اولیه بنیاد گردید.
تبیین نقش طبقه اجتماعی سَفِلَه در انحطاط تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
نقش طبقات مختلف اجتماع در فرازوفرود تمدنی امری پوشیده نیست، از این رو تعیین نقش طبقات مختلف در این امور، مهم می نماید. این نوشتار بر آن است با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی نقش طبقه اجتماعی سفله در انحطاط تمدنی از منظر روایات اسلامی بپردازد. سفله گری نوعی سبک زندگی است که از بی توجهی به معارف دینی شروع و تا انحرافات اخلاقی و سقوط هویتی امتداد پیدا می نماید. یافته ها حاکی از آن است که سفله اگر موفق به قرار گرفتن در جمع نخبگانی جامعه گردد انحطاط تمدنی را از راس هرم اجتماعی فراهم می آورد و اگر موفق به این مهم نگردد در سطح عوام به طبقه اجتماعی اوباش تبدیل خواهد شد و انحطاط تمدنی را از پایین هرم فراهم می نماید. علاوه بر این اتحاد این دو دسته در جوامع تمدنی می تواند انحطاط تمدنی را از طریق نابودی نظام سیاسی و نظام اخلاقی فراهم آورند.
نقد و معرفی کتاب ابن حوقل (مطالعه ای تاریخی در کتاب صورة الارض او)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
127 - 133
حوزههای تخصصی:
تحلیل الگوی استقرار محوطه های مس وسنگ اسلام آباد غرب با استفاده از مدل های GIS(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
71 - 89
حوزههای تخصصی:
عصر مس وسنگ از جمله ادوار مهم پیش از تاریخ ایران است. تحولات این دوره در زاگرس مرکزی، در ادامه دوره نوسنگی ظهور نموده است. از مناطق مهم زاگرس مرکزی که دارای استقرارگاه های زیادی در رابطه با عصر مس وسنگ بوده، دشت اسلام آباد غرب در غرب کرمانشاه است. با وجود غنای فرهنگی دشت اسلام آباد غرب در عصر مس وسنگ، تاکنون مطالعه هدفمندی به منظور روشن نمودن وضعیت محوطه های دوره مس وسنگ این ناحیه صورت نگرفته است. نگارنده در این پژوهش سعی در یافتن پاسخ پرسش های ذیل داشته است: الگوهای استقراری دشت اسلام آباد غرب در عصر مس وسنگ به چه صورت بوده است؟ تغییرات الگوهای استقراری در ادوار قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ دشت اسلام آباد غرب را چگونه می توان تحلیل نمود؟ به نظر می رسد چند عامل از جمله منابع آبی، ارتفاع از سطح دشت و راه های ارتباطی در شکل گیری استقرارگاه های این ناحیه در عصر مس وسنگ مؤثر بوده اند. بررسی ها و مطالعات انجام شده در این دشت تاکنون ۶۵ محوطه باستانی را در رابطه با عصر مس وسنگ نشان داده است. برخی از این محوطه ها دارای هر سه دوره قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ هستند. اطلاعات مکانی گردآوری شده در این پژوهش، با استفاده از روش مطالعات علم GIS و اجرا در نرم افزار ArcGIS مورد مطالعه قرار گرفته اند. مبنای این مطالعات، فاصله هر محوطه استقراری با نزدیک ترین رودخانه یا منبع آبی و سطح ارتفاع آن نسبت به دشت اسلام آباد و دیگر آیتم های مؤثر است. تمام محوطه ها وارد نقشه های تحلیلی شده و این نقشه ها در هر سه دوره قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ دشت اسلام آباد ترسیم شده اند.
نقش زلزله در پراکنش محوطه های استقراری عصر مفرغ و آهن در شرق زاگرس مرکزی - ایران
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه های باستانی همواره تهدیدی بالقوه برای سکونتگاه های نه چندان مقاوم در مناطق لرزه خیز محسوب شده اند؛ طبق نتایج مطالعات باستان شناسی یکی از الگوهای رفتاری بشر در مقابل این پدیده غیرقابل پیش بینی، تغییر دائمی محل سکونت خود بوده است. نظر به واقع شدن بخش عمده فلات ایران در یکی از پهنه های لرزه خیز کره زمین موجب می شود تا تحقیق و بررسی راجع به تأثیر این رخداد های طبیعی بر شیوه زیست انسان خصوصاً در دوران پیش ازتاریخ مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این راستا و با هدف میزان تأثیر این پدیده طبیعی در زاگرس مرکزی و به منظور آگاهی از نحوه واکنش انسان ها به این پدیده پرداخته شده است؛ پرسش اصلی در این پژوهش حول این محور است که، اساساً زمین لرزه های کهن در بافتارهای باستان شناسی چگونه و براساس چه شواهدی قابل شناسایی است ؟ و تأثیرات این پدیده مخرب بر تغییر الگوهای زیستی مردم در دوران پس از رخداد چگونه بوده است؟ برای گردآوری اطلاعات در این زمینه به یافته های مستند باستان شناسی حاصله از دو کاوش گودین تپه، کنگاور و تپه باباکمال تویسرکان از دوران مفرغ و تا پایان عصر آهن III پ.م. استناد شده است. در ادامه برمبنای شواهد ناشی از شدت تخریب ناشی از زمین لرزه سعی شده است تا نسبت به بازسازی مقیاس شدت زمین لرزه ها براساس مقیاس مرکالی اقدام گردد و در نتیجه نهایی مشخص گردید که وقوع زمین لرزه های مخرب با شدت بیش از 6 درجه در مقیاس ریشتر در منطقه مورد بررسی خصوصاً در عصر مفرغ و آهن بی ارتباط با تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از شدت ذوب یخچال ها و تغییر شرایط هیدرولوژی کره زمین نبوده است، ولی نهایتاً پس از دوره مفرغ متأخر عملا حوداث ناشی از این رخداد موجب فروپاشی نسبی بسیاری از استقرارها تا دوره آهن III گردیده است و عملاً در این برهه زمانی میزان جمعیت منطقه به حداقل ممکن کاهش یافته بود.
شهرنشینی مفرط، عاملی در ایجاد بحران عصر مفرغ پایانی در شرق ایران
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیت هایی که در بافت های باستان شناختی مربوط به اواخر عصر مفرغ دیده می شود، ترک و یا کوچک شدن بیش از اندازه محوطه ها است. بسیاری از محوطه ها و سکونتگاه های فلات ایران و خارج از فلات ایران در پایان عصر مفرغ به صورت ناگهانی و غیرمنتظره دچار فروپاشی شدند و یا روند رو به رشد این جوامع متوقف شده است. پژوهشگران عوامل متعددی ازجمله: سیل، زلزله، مهاجرت اقوام تازه وارد و... را برای این رخداد درنظر گرفته اند که به این عوامل می توان تأثیر عاملی چون «شهرنشینی مفرط» را نیز اضافه کرد که چندان به آن پرداخته نشده است. متعاقب شهرنشینی مفرط چالش هایی از قبیل: تغییرات گرمایی منطقه ای، تخریب زیستگاه و تنوع زیستی و اکوسیستم به عنوان عواملی شتاب دهنده در بحران های این دوره، می توانسته وخامت شرایط را بیشتر کند و پرسش اصلی این پژوهش بررسی شواهد و میزان و چگونگی اثرگذاری این عوامل در ایجاد بحران های عصر مفرغ پایانی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پس از افزایش جمعیت در مراکز شهری با توجه به عدم برنامه ریزی اداری برای کنترل شرایط ناشی از شهرنشینی متراکم و درنتیجه برهم خوردن نظم محیطی و توازن طبیعی، جامعه به صورت یک سیستم پایدار سعی در بازگرداندن شرایط طبیعی کرده که این سعی، در برگشتن به توازن به صورت های مختلف هم چون تصمیم به ترک استقرارگاه های بزرگ و حرکت به سمت نواحی حاشیه ای و پیرامونی دارای منابع غذایی و آبی کافی بروز کرده است. شواهد این رخداد در مناطقی مانند: مرو، بلخ شمالی و جنوبی و نواحی دوآب در شرق سند دیده می شود؛ در برخی موارد نیز بحران در جوامع بیشتر شده و به صورت مشکلات جدیدتر هم چون قحطی و بیماری های همه گیر و جدال های بین منطقه ای و مواردی از این دست بروز کرده که منجر به فروپاشی جوامع شده است.
پیوند زن با زیارت و زیارتگاه در دین زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
287 - 308
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: یکی از مناسک دیرند و ماندگار در دین زردشتی زیارت است. باورمندان به این دین به زیارت آتشکده و اماکن مقدسی که عناوینی چون "پیر" یا "بانو" را در پیش و پس نام خود دارند، می روند و به ستایش و نیایش و خواهش نزد یزدان می پردازند. برخی آتشکده های کهن همچون آتشکده آدریان یزد و مکان هایی چون پیر سبز، پیر هریشت، پیر نارکی و... در شمار مهم ترین زیارتگاه های زردشتی هستند. از دیدگاه مؤمنان زردشتی آتشکده هم نیایشگاه است و هم زیارتگاه و در آنجا در کنار پرستش خداوند می توان به زیارت آتش مقدس- که نمود زمینی اهوره مزداست- رفت و آن را پاس داشت. به دلیل پیوند بسیاری از اماکن زیارتی زردشتی با عنصر "آب" و "ایزدبانو آناهیتا"، که به طور معمول در دامنه کوه ها، در جنب چشمه ها یا رودخانه ها دیده می شوند، می توان احتمال ارتباط بین زیارت و عنصر زن در دیانت زردشتی را مطرح کرد. از سوی دیگر، زنان مراجعان همیشگی و وفادار زیارتگاه ها بوده اند که با نیّات مختلفی چون درخواست باروری و فرزندآوری، همسریابی، طلب رزق، رفع مشکلات خانوادگی، دفع بلایا و بیماری ها، طلب آمرزش و ... رهسپار زیارت می شده اند و امروزه نیز زنان زردشتی این سنّت را حفظ کرده اند.
روش/ رویکرد: در این جستار برآنیم تا با مراجعه به منابع مرتبط و با روش توصیفی- تحلیلی، با رویکردی نو پیوند و نسبت بین زن و زیارت در دین زردشتی را وارسیم و در وهله نخست دریابیم که در زیارتگاه های این دین چه منشأ زنانه و کدام عناصر مرتبط با زن و زنانگی را می توان یافت. در وهله بعد به آداب زیارت و کارکردهای آن برای زنان اشاراتی خواهیم کرد.
یافته ها/ نتایج: هم حضور زنانی از دربار ساسانی در روایت های مربوط به چگونگی پیدایش برخی زیارتگاه ها و هم مجاورت شان در کنار آب و کوه و درخت و پیوند این عناصر طبیعی با ایزدبانوان به ویژه آناهیتا بر ارتباط این مکان های زیارتی زردشتی با زن و عناصر زنانه مُهر تأیید می زند. همچنین، درخواهیم یافت که زنان زردشتی همواره در رفتن به مزارها، آماده سازی خوراک های نذری و آیینی، انجام مراسم زیارتی و حتی خدمت به زیارتگاه ها نقش برجسته ای داشته و دارند.
بررسی جایگاه نهادِ وزرات و عملکرد وزراء همزمان با حاکمیت قراختاییان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
275 - 296
حوزههای تخصصی:
حکومت قراختاییان کرمان حدود سال 619ه.ق و به همّت بُراقِ حاجب، بنیانگذاری شد؛ حکومتی که پس از وی نیز در میان جانشینان او باقی ماند و تا سال 704ه.ق تداوم یافت. مطالعه حکومتِ محلّی قراختاییانِ کرمان این نکته را آشکار ساخت که درباره چگونگیِ شکل گیریِ حکومتِ مذکور و وقایع سیاسی دوران حاکمیت آنها مطالبی بیان شده است، اما در برخی از حوزه ها، همچون وضعیت اداری و دیوانسالاری قراختاییان، به ویژه اقداماتِ وزرای آنها، فقرِ پژوهش احساس می شود. از همین رو، نوشتارِ حاضر با بهره گیری از روش پژوهش تاریخی با رویکرد تحلیلی بر آن است تا با ژرف اندیشی در دیوانسالاری این حکومت، وضعیت نهادِ وزارت آن را بررسی کند و ضمن معرفی وزرای نسبتاً گمنام حکومت قراختاییان کرمان، نقش و جایگاهشان را در ساختار سیاسی و شاکله قدرت این حکومت مشخص سازد. یافته های پژوهش نشان داد که اولاً همزمان با حکومت قراختاییان بر کرمان در بیشتر مواقع، از وزارتِ همزمانِ چند وزیر استفاده می شد و این موضوع از آن روی مهم است که پیشتر از قدرت گیریِ ایلخانانِ مغول در ایران، قراختاییان از این شیوه از وزارت بهره می بردند. ثانیاً وزیرانِ دوره قراختایی پس از حاکم، از بالاترین اقتدار برخوردار بودند و امور بسیار مهمی بر عهده آنان بود، اما چالش های میان آنان با حاکمان قراختایی از یک سو و نگرانی از قدرت فراوان آن ها و بحث مصادره اموالشان از سوی دیگر، موجبِ سستی و ناپایداری پایه های منصب آنان را فراهم می نمود.
نقد و معرفی کتاب زندگانی های محمد (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
157 - 163
حوزههای تخصصی:
کشیا علی[1]پژوهشگر آمریکایی و متخصص مطالعات اسلامی است که بر مطالعه فقه اسلامی، اخلاق، زنان، جنسیت و سیره پیامبر (ص) تمرکز دارد. وی در حال حاضر استاد دانشگاه بوستون است. علی کتاب خود را با عنوان زندگانی های محمد [2] در سال 2014 میلادی در انتشارات دانشگاه هاروارد و در 342 صفحه به چاپ رسانده است.کتاب شامل یک مقدمه و شش فصل است: «محمد تاریخی»، «پیامبر راستین»، «مسلمانان برجسته»، «همسر محمد»، «مادر مؤمنان » و «مرد روشن فکر». همچنین یک گاه شماری ساده از چهار رویداد که شامل هجرت به مدینه، جنگ بدر، جنگ احد و فتح مکه است، قبل از مقدمه کتاب آمده است. ازدواج پیامبر(ص) که در فصل چهار و پنج به آن پرداخته شده، بیشتر مباحث این کتاب را تشکیل می دهد. نتیجه گیری، پی نوشت ها، فهرست منابع، سپاسگزاری و ضمائم از موارد پایانی کتاب است.