مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
امویان اندلس
بستر شناسی تعامل بنی رستم، در شمال افریقا با امویان اندلس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اباضیه یکی از فرقه های مهم اسلامی است که در افریقیه نفوذ کرد. پیروان این فرقه در قرن دوم هجری، دولت بنی رستم (160-296ه .ق) را در مغرب اوسط تأسیس کردند. بنی رستم روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دوستانه ای با امویان اندلس (138-422ه .ق) برقرار کرد. این دو دولت، تنها دولت های غرب جهان اسلام بودند که روابط خوبی با یکدیگر داشتند. عوامل متعددی سبب همگرایی و پیوند مستحکم بین دو دولت گردید. مهمترین این عوامل، دشمنی عباسیان، مخالفت های ادریسیان و اغلبیان با هر دو دولت و اهمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بنی رستم برای امویان اندلس بود. نفوذ اباضیان در اندلس سبب شد به تدریج دو دولت بنی برزال و بنی دمر به عنوان مهم ترین دولت های اباضی در اندلس پایه گذاری شوند. در این مقاله سعی شده است با بررسی منابعِ کهن بنی رستم، اباضیه و تاریخ اندلس، سیر تاریخی روابط بنی رستم و امویان اندلس روشن شود.
نقش عوامل سیاسی و مذهبی در جلوگیری از نشر تشیع در اندلس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مذهب تشیع و اندیشه های شیعی در نخستین سال های ورود مسلمانان به اندلس و هم زمان با فتوحات اسلامی یا اندکی پس از آن، وارد این منطقه گردید. زمینه مناسب و پیدایش موانع گوناگون سبب گردید که تشیع در این منطقه، گسترش پیدا نکند. علل و عوامل گوناگونی سبب ناکامی شیعیان در نشر باورهای خود در این سرزمین بود. علل سیاسی مانند قیام های منسوب به شیعیان و رقابت امویان اندلس با حکومت های ادریسیان و فاطمیان و علل مذهبی مانند نفوذ مذهب مالکی و پیوند آن با سیاست و ارتباط تنگاتنگ فقهای مالکی با حاکمان، مهم ترین موانع بر سر راه اندیشه های شیعی بودند. این مقاله با اشاره به شرایط سیاسی و مذهبی اندلس در سال های نخستین ورود اسلام به آن جا، نقش این دو عامل را در جلوگیری از نشر تشیع در اندلس بررسی می کند.
جایگاه تشیع در اندلس در مقایسه با مذاهب دیگر (تحلیلی بر علل گسترش نیافتن تشیع در اندلس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسلمانان از سال ۹۲ تا ۸۹۸ ق/۷۱۱ تا ۱۴۹۲ م، در اندلس حضور داشتند و این منطقه بخشی از دنیای اسلام محسوب می شد. با بررسی جایگاه تشیع در اندلس، این مسئله برای ما آشکار می شود که در دوره حاکمیت مسلمانان در این سرزمین، تشیع نفوذ و گستردگی نداشت و اندلس وضعیت متفاوتی با مناطق شرقی خلافت داشت.
عواملی چند موجب شد که در این منطقه از جهان اسلام، تشیع نتواند از کثرت جمعیت برخوردار شود. این عوامل را می توان این گونه برشمرد: فعال نبودن اصحاب و راویان روایات ائمه(ع) در آنجا؛ حضور نداشتن گسترده قبایل و خاندان های شیعی؛ حاکمیت امویان که مخالف هرگونه اندیشه و تفکر با بن مایه های شیعی بودند؛ حاکمیت مذهب اوزاعی و بعد از آن مالکی که مخالف تفکر و اندیشه های شیعی بودند. این مقاله در پی بررسی این عوامل است.
مناسبات سیاسی و نظامی بربرها با خلفای اموی اندلس (138-422ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگجویان بربر نقش مهمّی در تجدید حیات خلافت اموی از زمان عبدالرحمن داخل (138-172 ق.) تا دوره خلافت ایفا کردند. ستاره اقبال آنان به جهت توانایی ها و ویژگی های نظامی در تمام دوره حکومت اموی فروزان بود و از این رو برخی از آنان توانستند به فرماندهی سپاه اموی دست یابند و امرا و خلفای اندلس برای مقابله با شورش ها از بربرها یاری می گرفتند؛ امّا انحصارطلبی و عرب گرایی حاکمان اموی موجب بروز اختلافاتی میان این دو شد که تا واپسین روزهای دوره اموی ادامه داشت و موجب انواع شورش های مذهبی، سیاسی و قبیله ای از سوی بربرها شد. نوشتار حاضر به دنبال بررسی این مسئله است که مناسبات سیاسی و نظامی بربرها با امویان اندلس چگونه بوده است؟ ارائه تصویری واقع بینانه در زمینه مناسبات سیاسی و نظامی بربرها و حکومت اموی اندلس هدف مقاله حاضر است که نیل بدان تنها از طریق توصیف و تحلیل وقایع قابل انجام است و می توان گفت روابط سیاسی و نظامی بربرها با حکومت اموی به قدرت حاکم و منافع آنها مرتبط بوده است.
زمینه های اقتصادی جنبش های اجتماعی در طلیطله عصر امویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد طلیطله یکی از مولفه های قابل توجه در شکل گیری و تداوم جنبش های اجتماعی و تحرکات اعتراضی مردمان آن شهر در دوره امویان اندلس بوده که بررسی آن با توجه به شرایط خاص طلیطله از نظر سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی، می تواند حائز اهمیت باشد. پیشینه پایتختی، موقعیت جغرافیایی، مجاورت طوایف مختلف بومی اسپانیا، بربرها و قبائل عرب مهاجر و مشارکت آنها در اقتصاد شهری و تحرکات اجتماعی، مناسبات پیچیده ای را میان این شهر و حاکمیت اموی در قرن دوم و سوم هجری رقم زد. چنانکه طی این دوره، طلیطله شاهد جنبش های اعتراضی و شورش های پی در پی بوده و نوع برخورد دولت اموی با این تحرکات عمدتا موجب تشدید آنها شده است. در تحقیق حاضر این پرسش محوری که وضعیت اقتصادی و بازار طلیطله، چه تأثیراتی بر شکل گیری، تداوم و افول جنبش های اعتراضی آن شهر داشته، مورد واکاوی قرار گرفته است. دستاورد تحقیق این است که رونق کشاورزی و بازار طلیطله متأثر از مرکزیت و پیشینه تجاری و سیاسی آن، امکان و انگیزه تقابل با حکومت را برای معترضان فراهم و زمینه جنبش های اعتراضی را مهیا ساخته و توقف رونق اقتصادی در دوره های خاص، به نسبت در افول جنبش ها مؤثر بوده است.
چگونگی انتقال بردگان صقلابی به اندلس دوره اموی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دادوستد بردگان که از دیرباز در غرب اروپا معمول بود، پس از فتح اندلس در دهه پایانی سده اول هجری، توسط مسلمانان تداوم یافت. در این میان بردگانی از نواحی شمالی اسپانیا، به ویژه سرزمین های اسلاوی، به بازارهای اندلس وارد شدند. این بردگان که در منابع اسلامیِ سده های میانه به «صقالبه» معروفند، اغلب توسط تجار یهودی خریداری و به اندلس در غرب جهان اسلام انتقال می یافتند. پرسش اصلی مقاله این است که خاستگاه اولیه و پراکندگی جغرافیایی صقالبه کجا بود و آنها چگونه به جامعه اندلس راه یافتند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد صقالبه گروهی از اقوام سفیدپوست ساکن در اروپای شرقی و مرکزی بودند که به صورت برده وارد اندلس شده بودند. حاکمان اموی اندلس نیز که از رقابت های قومی و قبیله ای بربرها و عرب ها به تنگ آمده بودند، از این فرصت برای تداوم حکومت خود در اندلس بهره جستند. از این رو دادوستد بردگان صقلابی هرسه ضلع مثلثِ این انتقال، یعنی بردگان، تاجران یهودی و حاکمان اموی را منتفع می ساخت.
واکاوی علل حاکمیت مذهب مالکی در اندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر تاریخی، گرایش غالب به یکی از مذاهب فقهی در بخش های خاصی از سرزمین های اسلامی، همواره موضوعی در خور توجه و به مطالعه نیازمند است. اندکی پس از استقرار حکومت امویان در اندلس، مذهب مالکی، مذهب رسمی مسلمانان این سرزمین و جایگزین مذهب اوزاعی شد. این در حالی است که مذهب غالب در شرق جهان اسلام، مذهب حنفی و خاستگاه فقه مالکی نیز مدینه بود. این پژوهش درصدد است، زمینه ها و دلایل گرایش حکومت و مردم اندلس به مذهب مالکی و عوامل پایداری فقه مالکی را در دوره حکومت امویان اندلس با روش تحلیلی و با استناد به منابع تاریخی واکاوی کند. یافته های پژوهش نشان داد، رحله های فقیهان اندلس به کانون های مذهب مالکی، در گروش مردم اندلس به مذهب مالکی نقش مهمی ایفا کرده و پشتیبانی حکومت اندلس از مذهب مالکی به نهادینه شدن آن نیز سرعت بخشیده است. همچنین، بساطت فکری بیشتر مسلمانان اندلس، با نگرش و آموزه های مذهب مالکی سازگاری بیشتری داشت؛ ازاین رو در زمینه سازی حاکمیت مذهب مالکی مؤثر بود.
نقش غلامان صقلابی در تضعیف دولت اموی در اندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
صقالبه در زمان امویان اندلس (حک. 138-421) درحالی به این سرزمین راه یافتند که حکومت اموی از رقابت های میان اقوام عرب و بربر و کشمکش های پیوسته آنان با یکدیگر سخت ناخشنود بود. از این رو امویان درصدد برآمدند تا با جذب صقلبی ها و پیوند دادن آنها به دربار از توان آنها برای ایجاد تعادل و توازن قدرت در جامعه و تداوم سلطنت بهره گیرند. این پژوهش، پس از بررسی وضع بردگان و خواجگان صقلابی، در پی پاسخ به این پرسش است که این غلامان در تغییر سرنوشت حکومت اموی و انتقال آن به عامریان چه نقشی داشتند؟ بررسی ها نشان می دهد که این بردگان پس از «اختگی» به استخدام حرم سراها و قصرهای خلفا درمی آمدند و به دلیل ارتباط نزدیک با حاکمان، امرا و کارگزاران حکومتی، بر جزئیات اسرار دولت دست می یافتند. از این رو امکان مداخله در مناسبات قدرت برایشان فراهم می شد و لذا در برکشیدن عامریان و تضعیف دولت اموی در اندلس نقشی مؤثری داشتند.
زمینه ها و عوامل رواج و بومی سازی فقه مالکی در اندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۲
87 - 110
حوزه های تخصصی:
شکل گیری و رواج اندیشه های دینی و اجتماعی یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی پژوهشگران حوزه تاریخ و تمدن بوده است. موضوع این پژوهش زمینه ها و عوامل ورود فقه مالک به اندلس و بومی سازی آن بر اساس بافت اجتماعی آن است. از زمینه های ورود فقه مالکی به اندلس می توان به مرجعیت فقهی و حدیثی بوم مدینه در سرزمین های اسلامی در سده دوم و ترکیب جمعیتی اهالی اندلس اشاره کرد. یافته ها حاکی است که عواملی چون حمایت حکومتی امویان اندلس از فقه مالک، اهتمام فقهاء به رواج این فقه، سفرهای زیارتی و رحله های حدیثی اهالی اندلس به حجاز؛ منجر به بومی سازی فقه مالک در بافت اجتماعی اندلس گردید. در واقع فقها در چهارچوب فقه مالک در بافت اجتماعی اندلس از آرای فقیهان دیگر همچون اوزاعی، لیث بن سعد و شافعی تأثیر پذیرفته و اقدام به بومی سازی فقه مالکی نمودند.